bimeh24 | بیمه24
5.05K subscribers
12.5K photos
1.58K videos
133 files
10.6K links
پایگاه تحلیلی و خبری بیمه 24
شرایط تبلیغات؛ T.me/bimeh24T
ارتباط با مدیر کانال T.me/bimeh24pv

#کد_شامد_وزارت_ارشاد: 1-1-73099-61-4-1
Download Telegram
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم احترام بگذاریم .

✏️📕 دلنوشته

《چهارشنبه سوری جشنی باستانی که حادثه آفرینی در آن مفهومی ندارد !》

روزهای نوجوانی ، مرا بیاد برنامه های فرهنگی - آموزشی رادیو ایران که از چندین روز قبل از آخرین سه شنبه هر سال ،کارشناسان مجرب و مسلط در مورد فلسفه برگزاری جشن چهارشنبه سوری از قرون متمادی گذشته پر افتخار ایرانیان برای شنوندگان بطور مفصل سخن می گفتند و آموزش های فرهنگی ، محیط زیستی ، ایمنی را از آن رسانه نشر می دادند.

در فرهنگ هر ملتی ، فلسفه وجودی جشن ها و مراسم ملی آنها منشا در سنن مذهبی ،اجتماعی و مناسبت های اقتصادی آنان دارد .
در فرهنگ باستانی ایران زمین علت وجودی مراسم جشن چهارشنبه سوری ، در واقع رفتن به پیشواز بهار و عید نوروز و فصل تجدید حیات طبیعت و شروع فصل کشاورزی ،کار و تلاش ، تحرکات کسب و کارها ، تولید غذا از سوی ایرانیان باستان بوده و در این جشن همه با روشن کردن آتش و دور هم جمع شدن و پختن انواع آش ها ، غذاهای محلی و توزیع نقل و نبات ،رفتن فصل سرما و بی تحرکی ، رخوت و شروع فصل گرما و تحرک ، کار و کوشش را بهم یادآوری و شادباش می گفتند.

با خاتمه فصل سرما و آمدن فصل بهار در نیمکره شمالی زمین ، فصل شروع کار و تولید، بهانه ای برای شادی مردمان ایران زمین و ارزش گذاری به فرهنگ کار در تاریخ باستانی و قرون پس از ورود دین اسلام به ایران بوده و هست .!!!؟؟؟

کارشناسان فرهنگی بارها تاکید کرده اند که متاسفانه شاهد افراط در برگزاری این جشن ملی و تغییرات تدریجی در نحوه برگزاری این سنت زیبا در دهه های اخیر هستیم . از یکسو با کندن انبوه بوته ها برای پریدن از روی آتش آنها در این جشن موجب دو نوع  آسیب به محیط زیست شده است  :

۱ - آتش زدن حجم زیادی از بوته ها در هر کپه ، احتمال صدمه و سوختگی انسانها را بالا میبرد و این رفتارها با فلسفه وجودی این جشن ایرانی مغایرت کامل دارد .

۲-کندن بوته های موجود در طبیعت برای روشن کردن آتش ،موجب صدمه و خالی شدن دشت ها از گیاهان مفید و لازم که در بهار برای تغذیه احشام بهره برداری می شوند، دیگر اینکه گیاهان خودرو در اراضی شیب دار و دشت ها مانع از فرسایش خاک و جاری شدن سیل بخاطر ایجاد مانع و نفوذ آبهای جاری باران با کاهش سرعت روان آبها ،موجب کاهش سرعت آب سیلابها و فرو رفتن در عمق زمین و بالارفتن میزان ذخائر منابع آب زیر زمینی کشور و نیز مانع از فرسایش خاک توسط باد میشوند، لذا توصیه کارشناسان خودداری از کندن بوته ها و در سالهای بعد کسانی که به این توصیه های کارشناسی توجه نمی کردند با جریمه های سنگین مالی مواجه میشدند تا کم کم این رفتارهای نامناسب کاهش محسوس پیدا کرد .

اما درسالهای بعد از انقلاب به تدریج متاسفانه با تغییر نسل ها و فراموشی فلسفه وجودی و شیوه اصیل برگزاری این نوع جشن ها به نسل جدید ،فرهنگ جشن های آتش بازی الگو برداری شده از کشورهای جنوب شرقی آسیا کم کم در نزد جوانان ایرانی به نادرست رواج یافت و نسل نو که بیشتر از اینکه نگاه فرهنگی به مراسم چهارشنبه سوری داشته باشند ،بنا به اقتضای شرایط سنی بیشتر به جنبه تخلیه هیجانها ، رفتارهای فیزیکی پر مخاطره در این جشن نگاه می کنند و در سالهای اخیر همین موضوع باعث مجروح ،قطع عضو ، معلول و فوت  بسیاری از هموطنان عزیز شده و خانواده های زیادی عزادار و دچار خسارتهای بدنی - مالی فراوان گشته اند .

تلاشهای رسانه ای ،منجمله در فضای مجازی و اطلاع رسانی های وسیعی برای اصلاح رفتارها و آموزش ایمنی بسیار اثر بخش بوده ،در کنار این اقدامات تلاشهای ارزشمند نیروهای انتظامی ، آتش نشانان ،امدادگران ،پزشکان و کادر درمانی و قوه محترم قضاییه در کاهش دامنه این #ریسک بی دلیل !!!!! و نجات مصدومین بسیار کارساز و قابل تقدیر است .

اما در کنار این فعالیت های ارزنده ، نقش و ضرورت مشارکت فعال مدیران  آموزشی و فرهنگی و اهالی رسانه ، هنرمندان ، انجمن های مردم نهاد فعال در حوزه  مباحث اجتماعی و ایمنی در فرهنگ سازی و تبیین فلسفه وجودی این جشن برای جوانان که در این دوره به #چهارشنبه سوزی متاسفانه تبدیل شده و همگی باید تلاش کنیم تا مجددا این جشن ملی به همان اهداف انگیزشی و ترویجی فرهنگ کار و بدرقه نمادین  زمستان و پیشواز بهار به روال زیبای تاریخی برگردد و با کاستن مخاطرات و رفتارهای پرخطر و پرسروصدای ناشی از فرهنگ وارداتی سایر کشورها ،اصالت فرهنگ ملی ایرانیان و تبلور صبر و متانت ، یکدلی هموطنان در جشن های ملی به سایر مردم ملل جهان معرفی شود و همانطوریکه [ نوروز باستانی ] یکی از با مفهوم ترین اعیاد ملل جهان مورد توجه سازمان ملل متحد و کشورهای بسیاری قرار گرفته،جشن چهارشنبه سوری نیز مجددا بعنوان یک مراسم ملی و میراث فرهنگی ارزشمند ایران زمین به ملل جهان معرفی گردد.

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 استقبال از کتاب خوانی در ماه مبارک رمضان 》

در خبری که روز گذشته در فضای مجازی منتشر شد ، جمعیت زیادی از مردم تهران را در یکی از شبهای ابتدایی ماه مبارک رمضان نشان می داد که در جلوی درب یک کتاب فروشی واقع در مرکز شهر تهران به تصویر کشیده است .نویسنده متن گزارش به نقل از فروشنده کتابفروشی نوشته بود ؛ امسال و سال گذشته شاهد استقبال خوب هموطنان و جوانان عزیز برای خرید و مطالعه کتاب هستیم .

پیشتر در یک ویدئو دیگر ، یکی از هموطنان خبری بسیار جالب و بی نظیر را به اطلاع همگان ،اینچنین اعلام نمود ؛ کتابخانه ای با هدف  ارسال و مطالعه رایگان۱۳۰۰۰۰ کتاب در تهران به کمک خیرین تاسیس شده و بدون گرفتن کارت و یا وثیقه ، در تهران ۶ جلد کتاب برای مدت سه ماه و برای شهرستانها ، ۸ جلد کتاب برای مدت شش ماه در اختیار متقاضیان برای مطالعه قرار می گیرند !

چه خبرهای بی نظیری ، چقدر غرور آفرین هستند این کارهای فرهنگی ! یکبار دیگر بعنوان یک ایرانی به ایرانی بودنم مغرور شدم و افتخار می کنم !

درود بر جوانان و مردم شریف ایران که از دیر باز تاریخ این کهن دیار ، اهل قلم و تولید دانش و بینش و فرهنگ سترگ در شرق عالم بوده اند و منشا نشر آگاهی و خرد بوده و هستند . فرزندان ( ایران جان) در شبهای ماه مبارک رمضان ، ماه آموزه های خودسازی و توسعه فردی و اجتماعی تحت تعالیم ناب توحیدی بار دیگر با بنیان گذاری فرهنگ کتاب خوانی در این ماه و در همه سال و تامین شرایط رونق بازار کتاب از یکسو و به رایگان قرار دادن کتاب در دسترس یکدیگر از سوی دیگر، مشعل نقشه راه دانایی و خردمندی در موج چهارم تمدن بشر را در ایران زمین برافروخته اند تا بار دیگر نشان دهند که ایران و ایرانی مهد پرورش فرهنگ و آموختن و آموزاندن بوده و همچنان هست و خواهد بود .

در موج چهارم تمدن بشر ، جهان در ابتدای راه تولید انباشته دانش و اتکا بر مدیریت اطلاعات و علم داده ها قرار گرفته ! برای مدیریت جوامع پسا مدرنیسم و عصر فرا صنعتی به انسانها و شهروندان با بینش و نگرش راهبردی و مسلط به تحولات فرهنگی و تمدنی نیاز است . ثروت اصلی در ارزش گذاری به تنهایی سرمایه های ثابت و داراییهای شامل اموال،منقول و غیر منقول از زمین ، کارخانه ، ساختمان ها ، ماشین آلات ، ابزارها و موجودی بانکی بنگاههای اقتصادی در موجهای پیشین به تنهایی عبور کرده و نقش اصلی هدایت دگردیسی بزرگ تمدنی بخصوص در انقلاب پنجم صنعتی ( 2023) بر عهده انسان ها ، این خلیفه های پروردگار عظیم الشان مجددا واگذار شده است . در واقع تکنولوژی دیجیتالی و هوش مصنوعی باز هم تحت رهبری فکری انسانها در خدمت جامعه فراصنعتی قرار خواهند گرفت تا تمدن جدید بشری به بهترین وجه ممکن شکل گیرد و مام زمین برای تداوم حیات انسانها از انواع آلودگی ها پاک گردد .

در موج چهارم و انقلاب پنجم صنعتی یکبار دیگر نقش بسیار با اهمیت مراکز آموزشی و پژوهشی و دانشگاهها و کتاب و کتابخانه و علم و علم پروری و خرد و آگاهی برتر برای توسعه فردی و اجتماعی اثبات گردید . تمدن بعدی بشر دیگر بر پایه های زمین و زمین داری و مدیریت تیول داران و کارخانه ها و کارخانه داران و شرکت های سنتی و مدیریت گاراژی پیرو این و آن ساخته نمی شوند . در موج چهارم و تمدن دیجیتالی و زیست محیطی سرمایه اصلی از دانش و خردمندی شهروندان آگاه و با بصیرت جهانشهر و کشورها تشکیل می شوند . برای جا نماندن از موج چهارم و تحولات عظیم تمدن بشری موثرترین ابزار و کلید یافتن رمز ها و رموز دگردیسی ها ، کتاب و کتاب خوانی و ارتقا سطح اطلاعات ، آگاهی ، تجزیه و تحلیل منطقی و اصولی رخدادها و شناخت مسیرهای طراحی شده برای آینده توسط دانشمندان شاخص جهانیست . چه ماه رمضان پر برکتی در ۱۴۰۲ در حال سپری شدن است . امسال صف جلوی کتابفروشی ها از صف جلوی حلیم و زولبیا و بامیه فروشی ها شلوغ تر شده است ! این خبرها و این رفتارها حکایت از توسعه معنوی و نوید پیوستن آگاهانه تک تک هموطنان به عصر موج اطلاعات و تمدن عصر خرد و خردمندی را می دهند. عکس تجمعات صف ایرانیان مشتری خرید کتاب در جلوی کتابفروشی ها در ماه مبارک رمضان در آستانه عید سعید باستانی نوروز و آمدن فصل بهار را برای همه مردمان دنیا بفرستیم تا همگان ببینند و بدانند ،ایرانیان همیشه فرزندان بصیرت و دانش و خرد و خردمندی بوده و هستند و تا دنیا دنیاست ،ایرانی فرزند علم و دانش و بینش استراتژیک بوده و همچنان خواهد بود ......

آخرین روزهای ماه اسفند ۱۴۰۲

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 یادی از استاد بزرگ، آیت کریمی،انسانی که از او بسیار آموختم 》

نیمه دوم دهه ۷۰ بود. پس از سالها فعالیت نیمه وقت در بازار بیمه ،تصمیم به تمرکز کار در بازار بیمه گرفتم .

با استاد شادروان جعفر قاسمی نژاد صدر مشورت نمودم که نمایندگی شرکت های بیمه بهتر است یا کارگزاری !؟

ایشان در پاسخ گفتند : با توجه به اطلاعی که از  روحیه شما دارم کارگزاری برایت مناسب تر است .

مدارک مورد لزوم را چون هنوز انجام کارها سیستمی نشده بود بطور دستی به اداره پذیرش بیمه مرکزی که آن زمان در ساختمانی واقع در خیابان طالقانی تهران نزدیک پل حافظ بود بردم . پس از تحویل مدارک هفته بعد برای اطلاع از اینکه برای آزمون پذیرفته شده ام یا خیر مجددا به بیمه مرکزی مراجعه نمودم . کارمندان اداره پذیرش گفتند که آقای آیت کریمی گفته اند با شما می خواهند صحبت کنند . به اتاق ایشان مراجعه نمودم. آنروزها عینک میزد و جوانتر و پر تحرک بود .صراحتا گفتند : هرگز با این شرایط به شما ،مجوز کارگزاری نمیدهیم !!! نوشته ام اول باید سه سال نمایندگی از یک شرکت بیمه بگیری و تجربه و مهارت بدست آوری تا توانایی کارگزار حرفه ای شدن را کسب کنی !

خداحافظی کردم و از ساختمان بیمه مرکزی بیرون آمدم . به یکی از دوستانم که جدیدا در بیمه مرکزی بعنوان کارمند استخدام شده و دوست مرحوم آیت کریمی بود موضوع را گفتم و ایشان پس از صحبت با آن مرحوم پاسخ داد که : استاد گفته ؛ من صلاح ایشون رو میخوام ، اونطوری بهتر فنون بیمه و کارگزاری رو درک میکنه ! طی چند روز از یک شرکت دولتی نمایندگی گرفتم . در حین کار متوجه صحت توصیه استاد شدم . یکروز در شرکت بیمه جلسه ای بود ایشان را دیدم و پس از سلام و علیک پرسید ؛ چرا نمیایی برای گرفتن مجوز کارگزاری ! مدیران شرکت بیمه پاسخ دادند ،ما نمی گذاریم بیاید !!!

در فاصله سه سالی که گذشته بود ، ساختمان بیمه مرکزی از خیابان طالقانی به بلوار افریقا ابتدای بلوار ناهید منتقل شده بود که اکنون به آن ساختمان شماره دو می گویند . پس از اخذ مجوز کارگزاری و ادامه کار در بازار بیمه ، متوجه محبت و لطفی که آن بزرگ مرد علم محور صنعت بیمه کشور در حقم نموده بود شدم . پیچیدگی اصول فنی در رشته های شغلی و تسلط مورد نیاز برای تعامل بین شرکت های بیمه با بیمه گذاران بقدری زیاد بود که بدون داشتن تجربه امکان موفقیت وجود نداشت . موقع نیاز به رفع اشکال بی دریغ و مشفقانه راهنمایی می کرد .

در حین اجرای یک پروژه سراسر کشوری درمان و عمر و حادثه گروهی به مشکلاتی در زمینه نحوه تعامل بین بیمه شدگان با شعب شرکت بیمه برخوردم که باید با مطالعه و پرسش از با تجربه ترها رفع اشکال می شد . در یکی از نشریات پژوهشکده بیمه مقاله ای از استاد آیت کریمی در باره نحوه خدمات رسانی [ کارگزاری بیمه مدنت فرانسه ] خواندم که در جنگهای دهه 70 میلادی لبنان ، این کارگزاری صدها نفر لبنانی را بعلت فقدان زیر ساخت های بیمارستانی مناسب در لبنان به فرانسه برده و معالجه کرده و برگردانده بود . برای بیشتر دانستن به نزد استاد رفتم . حدود دوساعت وقت گذاشت و نه تنها خدمات مدنت در لبنان بلکه در عربستان و کویت را نیز توضیح داد . روشهای کنترل ضرایب خسارت درمان از منظر کارشناسان کارگزاری مدنت را به دقت تشریح نمود .همیشه آن نقش معلمی و منتورینگ بیمه و ریسک در وجودش متجلی بود .

در کلاسهای توجیهی بیمه مرکزی نیز با صراحت لهجه سخن می گفت . اهل تعارف نبود .در انتقال مفاهیم حرفه ای و درک همکاران بسیار جدی و ضابطه مدار در عین اینکه با معرفت و با مرام بود. هرگز در این سالها رفتار فردی و سازمانی مغایر با فرهنگ اصیل تعاملات اجتماعی ایرانیان از ایشان ندیدم . بر عکس برخی ها با ارتقا یک پله ، خودشان را بطرز عجیبی گم و بعدا هم از اذهان همکاران پاک می شوند.

چند سال پیش ،پس از اخذ مجوز یک شرکت بیمه تلفن زد و پرسید ؛ من به دفتر شما بیایم یا شما به شرکت ما میآیی !؟
پاسخ دادم : استاد وظیفه من است که خدمت برسم . چند روز بعد باتفاق همکارم آقای مهندس رضا آرام به دیدنشان رفتیم .آنموقع مدیر عامل یکی از شرکت های بیمه در شروع بازنشستگی بودند، گفت : دلم میخواست پس از چند وقت ببینمتون و بگم ،تا میتونی برای ترویج فرهنگ بیمه که عامل توسعه هست بنویس . دیگر اینکه ؛ علت سرعت بالای تیم شما در اخذ مجوز فلان شرکت بیمه چه بود !؟ آنجا فهمیدم یک معلم همیشه دقت نظر بالا دارد ! پاسخ دادم ؛ اول : خواستم آن توصیه در دفتر خیابان طالقانی شما را اثبات کنم که کارگزاران هم توانایی خدمات مشاوره تاسیس را دارند و ثانیا : جوانی در تیم ما نابغه امور مالی حضور داشت.علت همینهاست !!!

روح استاد عزیز آیت کریمی دیروز از جهان خاکی به دیار باقی سفر کرد. یادش همواره گرامیست
چهارشنبه : ۲۹ / ۱ / ۱۴۰۳ 🌹🏴

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 خداحافظ محمد آقا ،همشهری با مرام 》

دیروز چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ در فضای صفحات مجازی شهر کوچک ما ( کیلان ) عزیز از توابع شهرستان زیبای دماوند مرکز بخش جمابرود، ناگهان خبر فوت یکی از دوستان و خویشاوندان بامرام و بامعرفتم ، آقای دکتر محمد اشرفی منتشر شد . باورش برایم بسیار سخت بود ! گرچه در این زمانه که حوادث گوناگون منجمله تصادفات رانندگی و روزمره و بیماریها آمار فوت های ناگهانی را بالا برده و متاسفانه شنیدن درگذشت آشنایان و اشخاص معروف پرتکرار اما باز هم شنیدن مرگ ناگهانی برخی از انسانها باورش سخت است . خصوصا اشخاصی که همواره پیشقدم در انجام کارهای اجتماعی و عام المنفعه و یاری به دیگران در حوزه حرفه ای و توانمندی خویش بوده و هستند ،شنیدن خبر رحلت شان موجب تاثر بیشتر دوستانشان خواهد شد . انگار آثار فقر ناشی از حضور و فقدان آنها و خالی شدن جایگاه با معرفتشان در عرصه فعالیت ها و خدمات برتر اجتماعی از همان دقایق اولیه پرواز روح بزرگشان هویدا می گردد !!!

محمد اشرفی از بستگان و دوستان نگارنده هستند ، از فعل زمان حال استفاده می کنم ،زیرا انسانهای با مرام برای دوستانشان هرگز نمی میرند و در قلب آنان جای دارند .انسان پرتکاپو و بسیار مودب و مرعی اخلاق بود .

آنمرحوم سالها از مدیران سازمان تامین اجتماعی و عضو هیت امنای بیمارستان میلاد بود . برای همه آدمها دوست و مشاور بود . انسان صریح الهجه و اهل مطالعه و پرتحرک و اجتماعی بود .
در بدو مطالعات ریسک های کارآفرینی پایلوت بخش جمابرود دماوند به مرکزیت کیلان عزیز از نشست توجیهی دوم در مجتمع پذیرایی ریحان واقع در محله کوهان بنا به دعوت کارگروه باشگاه استارتاپ پتاف به ما پیوست . در آن نشست ایشان و شادروان حاج محمود محسن وطنی و سایر همشهریان بزرگمنش سخنان ارزنده ای در راستای ضرورت همکاری و همیاری مشترک ،احیای خوشه و محیط کسب و کار شهر بیان نمودند . در نشست سوم در سالن فرمانداری شهرستان دماوند نیز فعالانه شرکت و یاری نمود .

در ادامه باتفاق تنی چند از همشهریان سلسله نشست های [ موسسه یاوران توسعه شهری کیلان ] را در راستای حمایت از طرحهای فرهنگی ،اجتماعی ، اقتصادی را برگزار کردند .یقین دارم علی رغم بی اعتنایی و حرمت نگذشتن برخی باصطلاح همراهان در همان جلسات، هرگز ناامید نشد و دست از اندیشه و تلاش های سازنده برنداشت . یقینا آن مرد لایق تا همین دیروز که روح بزرگش از دنیای فانی به دنیای باقی پرواز کرد همواره به فکر جلب تعاون ، همفکری و امید به همگرایی در امور شهری و محلی بود و باوری خستگی ناپذیر به تلاشهایش  داشت .

گاهی تلفنی گفتگو می کردیم . تدریس کارگاههای تامین اجتماعی باشگاه استارتاپ پتاف با او بود. آخرین بار روز دفن شادروان محسن ملاحسینی یکی دیگر از فرهیخته گان لایق شهر کیلان در محله ساران دیدمش ، مثل همیشه با مرام و معرفت تا آخرین لحظات مراسم در کنار هم بودیم .
وی انسانی سالم زیست و اهل ورزش بود . فیلمی از لحظات آخر زندگی وی در فضای مجازی پخش شد که پزشکیار حاضر درصحنه در حال احیای قلبی او پس از سکته حین بازی فوتبال پیشکسوتان بود . احیا نتیجه نداد و نهایتا در یک مکان ورزشی و پاک بر روی چمن های سبز زمین فوتبال ورزشگاه ایرانجوان جان به جان آفرین تسلیم کرد .

محمد اشرفی از همان نسل فرزندان کاروان و موج دانایی و فرهیختگی کیلان عزیز بود. نسلی که در عین شرایط بسیار سخت اقتصادی خانوارها در دهه های ۴۰ و ۵۰ ، درس خواندند و تحصیلات تکمیلی را به پایان بردند و سلسله مراتب سازمانی را با لایقانه ترین و شایسته ترین روش توسعه فردی خود ساخته پیمودند تا به بالای هرم سازمانی با افتخار و دانش محور برسند . دیروز ایران و شهر فرهیختگان، کیلان عزیز و شهرستان زیبای دماوند، یکی از فرزندان لایق، فرهیخته و دلسوز وطن و موطن را از دست دادند . مردی که هرگز یادش فراموش نمی شود و همواره در اذهان دوستانش ماندگار است .من نیز تا هستم ، محمد با مرام را فراموش نمی کنم . در این شب جمعه برای شادی روحش و روح همه سفر کردگان به دیار باقی فاتحه ای قرائت نماییم .

پنج شنبه : ۶/ ۲ / ۱۴۰۳

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم‌ مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 تن آدمی شریف است به جان آدمیت- نه همان لباس زیباست نشان آدمیت 》

یادگیری یک فرآیند فعال است که پروردگار متعال توانایی آنرا از بدو تولد به انسان می دهد و به مرور حتی اگر هر فردی به مکتب نرود تا از آموزگار بیاموزد ، روزگار درسهای فراوان آموزش می دهد .انسانهایی که : [ نگار من که به مکتب نرفت و مشق ننوشت - به غمزه، مسئله آموز صد مدرس شد ] ( توصیف معرفت و دانایی حضرت رسول الله ( ص) از سوی حافظ شیرازی )!

گرچه آموختن همیشه به شیوه کلاسیک نیست و بسیاری از آدمها هر صحنه زندگی را تبدیل به صحنه آموختن و یادگیری می کنند . آدمهایی هم هستند که نه تنها فرصت های توسعه فردی را برای خود فراهم می کنند بلکه شرایط توسعه فردی دیگران و اجتماع را نیز سبب ساز می شوند. تاریخ کلاسیک و معاصر ایران نام صدها انسان آگاه زیست و خردمند را دیده که منشا توسعه فرهنگی و اجتماعی که مالا به توسعه اقتصادی انجامیده بوده و هنوز هم هستند .

داستان زندگی پاک و با لیاقت قائم مقام فرهانی ، امیرکبیر و معلمین بزرگمنشی همچون میرزا حسن رشدیه و جبار باغچه بان و بهمن بیگی و دهها قافله سالار فرهنگ و ادبیات فارسی که پایه گذار آموزش های نوین در ایران زمین شدند و برای تک تک ایرانیان موجب افتخار و یادگیری هستند ، همچون آینه پیش روی ماست .

بهمین علت حکیم سعدی شیرازی می سراید : درخت تو گر بار دانش بگیرد - به زیر آوری چرخ نیلوفرین را !!!
تمثیل پرمفهوم و زیبا از رابطه بین دانش و معرفت !!! شاعر در این بیت به این نکته اشاره دارد که انسانها هر چه بیشتر یاد می گیرند افتاده تر و متواضع تر می شوند !
ناصر خسرو قبادیانی شاعر بزرگ قرن پنجم از این نوع اشعار می سروده ، زیرا این مردان به تاثیر ژرف فرآیند پرورش و تربیت انسانها واقف بوده اند .

روی سخن با آن کسانی است که نقشه راه زیست آگاهانه را گم کرده اند . آنان نه برای علم و دانش و نه برای حکمت و خردمندی و نه برای رشد متوازن و پایدار جامعه دل نمی سوزانند ، نه حتی برای خودشان !!! زرق و برق چند صباح این زندگی محدود و عبرت آموز چشمان و عقلشان را بسته است.

بر عکس در جوامع انسانی بوده و هستند آدمهایی که از پله اول نیازهای انسانی گذر کرده اند ( نظریه مازلو - نیازهای سطح اول ؛ خوردن ، خوابیدن ، زاد و ولد ، رفع نیازهای مادی ) و به سرعت بسوی پله رفیع خود شکوفایی که مختص اشرف مخلوقات است رسیده اند ! هم خود و هم دیگران را بسوی کمال انسانی رهنمون ساخته اند .!
بر عکس برخی ها ،هرگز از پله اول و کمی از پله دوم پا را فراتر نمی گذارند . اصول ، معادلات ، فرمول های زیست طبیعی و سینوس های جوامع پیشین و امروزی و اسارت تک تک انسانها در قیود زمان و مکان را می بینند ، لیک بخاطر برخورداری از امتیازات مادی موقتی ، زمین و زمان را بنده نیستند و جوگیر شده اند و فخر میفروشند و خود را برتر از دوست ، فامیل ، همسایه ، همکار می بینند ! فخر فروشی بخاطر امتیازات مادی چند روزه !!! که فرصتی امانتی ست !؟

[ از کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود - به کجا میروم آخر ننمایی وطنم ]
سئوال بنیادینی که انسانها دائما از خود می پرسند !؟ مقصود از آمدن و ماندن چند صباح در این کاروانسر و سپس رفتن به جایی که نقشه و مکان آنرا اصلا نمی دانیم؟!

بنی آدم اعضای یک پیکرند - که در آفرینش ز یک گوهرند ... تو کز محنت دیگران بی غمی ! نشاید که نامت دهند آدمی !!!

آیا همه مفهوم زیستن از منظر توحیدی این نیست : همه برای یکی - یکی برای همه !!!

آبراهام مازلو ، روانشناس اجتماعی اوکراینی الاصل مقیم آمریکا ، تمام فلسفه آمدن - زیستن - رفتن را در هرم خود به زبان انسان عصر صنعتی ترسیم کرده ! [ انسان آمده تا با زیست سالم اجتماعی  سبب تعالی خود و دیگران برای رفتن به سوی خودشکوفایی فردی و اجتماعی شود ...]

در کنار مردان و زنان بزرگمنش و مملو از حس انسانیت و نیک اندیشی ، هستند کسانی که مدرک و تیتر می خرند و ابزارهای زندگی را با قرض و کلاه سر دیگران گذاشتن شیک می کنند و لباس های مارک می پوشند تا حس کوچک بودن افکار و اندیشه خود را ارضا کنند . فخر فروشی ، خود بزرگ بینی کاذب و حس من برتری ، مانع دیدن ، شنیدن و یادگیری این اشخاص از آموزگار روزگار می شود .

در سالن های تششیع و نماز خواندن برای اموات بر روی تابلوها فقط مشخصات گور متوفی را می نویسند و بس ! آدمها همه لخت بدنیا می آیند و با چند متر کفن میروند . هیچکس امتیازات به درست یا نادرست کسب کرده در این دنیا فانی را سرانجام با خود نخواهد برد .

چه بسیار ثروتمندان ، صاحبان منصبان و بزرگان ولایات آمده و رفته اند و برای همیشه فراموش شده اند ،اما نام دهقان تهیدست ولایت طوس ،ابوالقاسم فردوسی و دیگر انسان دوستان کم بضاعت فرهنگ و اجتماع تا تمدن بشر هست در اذهان ماندگارند...

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 عباس شانس را انتخاب کرد یا شانس،عباس را ؟! 》

داستان زندگی راهنمای تور گردشگری عشایر و جامعه محلی در روستای بزم از توابع شهرستان بوآنات استان فارس ،عباس برزگر را حتما شنیده اید. با اینحال بطور مختصر برایتان تعریف می کنم . عباس برزگر دستفروش دوره گرد خیابانهای شهر شیراز بود .در ۳۸ سالگی روزانه ۳۰۰۰ تومان درآمد داشت . یک روز غروب بارانی که به روستا بازمی گشت یک زوج توریست خارجی که بدنبال یک سقف برای شب ماندن می گشتند را به خانه کوچک خود دعوت کرد .شام با دمپختک و ترشی لیته و صبح با صبحانه محلی از آنان پذیرایی کرد . گردشگران آلمانی دو روز در روستای بزم که حاصلخیز و سرسبز نیست و پتانسیل گردشگری نداشت زندگی روستایی را در تجربه کردند . از آن روز ببعد سرنوشت عباس برزگر بکلی عوض و زیر و رو شد !

توریست ها در بازگشت به آلمان عکس های روستا ، خانه محقر و چهره عباس برزگر مهمان نواز و با معرفت را بهمراه غذاها و سبک زندگی مردمان دهکده و خلاصه شرح ماجرا و مهمان شدنشان نزد عباس و خانواده وی را جهانی کردند .انبوه گردشگران اروپایی برای دیدن عباس برزگر و روستای بزم و تجربه زندگی روستایی ایرانی بسوی روستای عباس سرازیر شد . در آمد بالای گردشگری بزودی برزگر را به ثروتمند ترین مرد منطقه بوآنات تبدیل کرد . عباس برزگر بعدها طی توافق با سران عشایر قشقایی و بختیاری منطقه استان فارس شرایط پذیرایی از گردشگران خارجی در سیاه چادر ها جهت آشنایی با سبک زندگی و فرهنگ عشایر ایرانی را فراهم نمود . در کتاب راهنمای گردشگری یونسکو نام عباس برزگر بعنوان یک تور لیدر شاخص ثبت شده است .

بارها از خود پرسیده ام ، چه حکمتی در شانس فرصت سازی برای عباس برزگر در برخورد تصادفی با دو توریست در روستا در یک غروب سرد و بارانی مستاصل بودند، وجود داشته !؟
آیا هوش بالای اجتماعی و معرفت ذاتی عباس و فرهنگ مهربانی ایرانیان در محبت بدون برنامه به دو نفر خارجی بدون هماهنگی قبلی و آشنایی با آنها به عباس کمک نکرده تا در عرض چند ساعت مسیر زندگی و آینده او شخم بخورد ؟!

آیا آن دو نفر گردشگر خارجی آنقدر قدردان و با مرام بودند که مثل فرشته ها در زمان - مکان معین بطور تصادفی سر راه او قرار بگیرند و ایده یکی از شاخص ترین مشاغل دنیا که در سالهای آینده بشدت رو به توسعه است را در ذهن برزگر جرقه بزنند و حتی مهارت های اولیه مدیریت گردشگری را به او منتقل کنند ؟
پل ارتباطی عباس با جهانگردان علاقمند سبک زندگی عشایری ایران شوند ؟

یا اینکه شانس عباس در این بوده که در زمان شکوفایی دنیای دیجیتال و پلتفرمهایی همچون اینسناگرام ، تلگرام ، واتس آپ از نسل Z ایرانیان مسیر دست فروش تیز هوش بوآناتی را آنچنان تغییر دهد که به مرد اول طراح ، برنامه ریز و مدیریت تور لیدری آشنایی با سبک گردشگری  عشایری ایران تبدیل شود ؟!

آیا باور به سرنوشت و تاثیرات چند لحظه ای فرصت سازی ناشی از تصمیم گیری کوانتومی از عباس برزگر ، هموطن با ضریب هوشی بالا او را از زندگی روزمره و تکرار شغلی بدون هدف و آینده مناسب ، تبدیل به میلیاردی سرشناس و صاحب نظر در عرصه توریسم جوامع محلی را نباید قبول کنیم و از داستان و سرنوشت عباس آقا برزگر و دهها کارآفرین شاخص کمتر شناخته شده وطن ،در کلاس های آموزشی و کارگاههای مهارت آموزی توسعه فردی و اجتماعی الگو سازی نماییم تا فرصت های نوین شغلی را برای اشتغالزایی و پیشرفت های اقتصادی جوانان کشورمان بوجود آوریم ؟

داستان زندگی عباس برزگر می تواند تبدیل به یک جزوه آموزشی ارزشمند شود تا همگان بدانند [ اگر خداوند اراده کند که یک انسان را از فقر و گرفتاری دستش را بگیرد و از فرش به عرش برساند مهم نیست او شهری یا روستایی یا تحصیل کرده هست یا نه ؟پروردگار کل فرآیند مهندسی طراحی سیستم کارآفرینی را با قرار دادن آدمهای خوب در سر راه خوبان پیاده سازی می کند، حتی بدون سرمایه و مهارت ابتدایی مورد نیاز . ] با خدا باش پادشاهی کن !

حمید رضا حاجی اشرفی
🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹🏴🌹

#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 خداحافظی با بانوی اهل قلم 》

چند ماه از تاسیس روزنامه دنیای اقتصاد گذشته بود . بعد از روزنامه آسیا ، بنظر نمیرسید یک روزنامه اقتصادی دیگر بتواند به سرعت در میان اهالی بخش های مختلف اقتصادی کشور بدرخشد . هر روز روزنامه فروش محل دنیای اقتصاد را برای دفتر کارگزاری ما می آورد .
پر محتوا و نوآور بود . اسم لیلا اکبر پور را اولین بار بعنوان خبرنگار تخصصی حوزه بیمه آنجا دیده بودم. سردبیر بخش بیمه هم آقای اسلامی بود .

چند ماه گذشت . هنوز گوشی های موبایل به بازار نیامده بود ، یکروز یک خانم به دفتر کارگزاری ما زنگ زد و به همکارانم گفت که با حاجی اشرفی میخوام صحبت کنم . گوشی را که برداشتم تا خواست خودش را معرفی کند ،گفتم ؛ خانم لیلا اکبر پور نیاز به معرفی ندارد .بعد از احوالپرسی و مختصری آشنایی با برنامه های روزنامه دنیای اقتصاد ، بانوی اهل قلم اقتصاد بیمه گفت ؛ شما را آقای دکتر زاهد نیا معرفی کرده اند و چند سئوال دارم ! سئوالات را جواب دادم و در اولین نوبت چاپ صفحه بیمه در همان هفته در تیتر صفحه اصلی و داخلی مصاحبه را چاپ کردند .

این اولین فرصت آشناییم با بانو فرهیخته ،لیلای با مرام و با شخصیت رسانه های اقتصاد بیمه کشور بود . از آن پس هر ماه یک مصاحبه ام را چاپ می کردند . هر موقع با بیمه ای ها که نمی شناخت میخواست که برایش هماهنگ کنم تا با شناخت قبلی با همکاران مصاحبه کند . متانت و ادبیات وزین بانو اکبرپور ،خبرنگار بخش بیمه پر تیراژترین روزنامه اقتصادی کشور در بین همه اعضا خانواده بزرگ بیمه ای ها زبانزد شده بود . همه برایش احترامی خاص قائل بودند و هستند .

در سالهای ۸۵ - ۸۶ یک مصاحبه مفصل از چهار نماینده حقوقی شرکت های بیمه معروف در دنیای اقتصاد چاپ شد که همکاران نماینده در جملاتی دست های نوازش بر سر شبکه کارگزاری کشیده بودند .آنطور که شنیدم ، آقای دکتر همتی مصاحبه را خوانده بود و در اظهار نظری گفته بودند که این ادبیات زیبنده همکاران در بازار نیست . به فاصله دو سه روز خانم اکبر پور تماس گرفت و دعوت به مصاحبه با کارگزاران نمود . اسامی چهار نفر دیگر از همکاران کارگزار را برای دعوت پرسید . در روز و ساعت مقرر به اتفاق خانم دکتر کاظمی ، مهندس آرام بنیار ، جناب آقای رفعتی و جناب آقای بابایی ( بابا بیمه ای ) در دفتر روزنامه اقتصاد خیابان ولی عصر حوالی خیابان زرتشت حضور یافتیم . خانم اکبر پور و جناب آقای اسلامی به استقبال آمدند و مصاحبه حدودا دو ساعت زمانبرد . همه در مصاحبه بدنبال نشاندن درخت دوستی و پرهیز از چالش بودیم .

سال ۸۶ از کارگزاری رفتم اما دامنه همکاریهای متقابل با اهالی شریف رسانه های اقتصادی کشور آنقدر زیاد شده بود که آن عزیزان ، من را از خانواده خود می دانستند . برای تک تک آن عزیزان احترام خاصی قائل بودم و هستم و با اینکه تعداد بانوان خبرنگار و تحلیگر بازار بیمه افزایش یافته بود لیکن قدر و منزلت پیشکسوت بانوان رسانه بیمه همچنان جایگاه خودش را داشت . با ظهور گوشی های همراه هوشمند و فعال شدن تلگرام ، تالار گفتگوی با مالکیت سرکار خانم اکبرپور و حضور اکثر مدیران و کارشناسان و اهالی رسانه بیمه فعال شد و خواهر گرامی اکبرپور ، من را نیز دعوت نمودند . گاهی بحث های کارشناسی داغ می شد . برای ممانعت از دلخوری های دوستان همکار تلاش بر کنترل مباحث می نمود . یک روز در حین بحث یکی از همکاران پیشکسوت که از دوستان بودند تندی کرد . چون از بیماری و شرایط معالجه بانوی رسانه خبر داشتم ، با نوشتن یک متن از هموندان در آن تالار خداحافظی کردم و خارج شدم . ده دقیقه بعد زنگ زد و با ناراحتی پرسید ، چرا رفتید ؟ توضیحات من ایشان را قانع کرد . بلافاصله به تالار بیمه ای که مدیرش من بودم آمد و تعداد زیادی از همکاران را نیز دعوت به تالار نمود .
ظرفیت روحی و شخصیت والایش بی نظیر بود.

اداره روابط عمومی بیمه مرکزی قریب چهار سال پیش برای تجلیل زحمتکشان و فرهیختگان رسانه بیمه ای از شادروان لیلا اکبر پور ، آقای کربلایی و آقای علی اکبری زاده ، سه پیشکسوت حوزه رسانه اقتصاد بیمه تجلیل نمود . کاری زیبا و با ارزش که به لحاظ معنوی همیشه ماندگار است .

امروز ،پنج شنبه  ۴ / ۳ / ۱۴۰۳ در همه تالارهای بیمه ای ، خبر درگذشت شادروان لیلا اکبر پور بانوی پیشکسوت اهل قلم منتشر شد و همکارانی که سالها شاهد تلاشهای فرهنگی - آموزشی این بزرگ بانوی اهل قلم بودند در یادبودش طی چند ساعت سنگ‌ تمام گذاشتند .
برایش آمرزش و علو درجات در درگاه حضرت دوست مسئلت می نمایم . برای همسر محترمش که بسیار از مرامش تعریف می کرد و یگانه دختر دلبندش آرزوی سلامتی و صبر و شکیبایی برای تحمل این فراق را آرزومندم . یادش و نامش همواره در نزد خانواده بیمه ای ها ماندگار و گرامیست ...

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم دیگر مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 وقتی از حاج آقا ساداتی راجع به فلسفه و تاثیرات مناسک حج و عید قربان پرسیدم 》

همیشه بعنوان یک نوجوان مسلمان در ذهنم این سئوال مطرح بود که واجب شدن مناسک حج به چه علت بوده !؟ انسان مسلمان چرا بعد از اینکه از لحاظ مالی و دارا بودن شرایط جسمی مناسب شرایط رفتن به سفر حج را پیدا کرد ، لازمست حداقل یکبار به این مراسم سالانه حج برود و ترتیبات عبادی آنرا بجا آورد !؟

مسلمانی که به حج میرود و پس از شرکت چندین روزه در یک کنگره بزرگ که هر ساله برگزار می شود ، یکسری رفتارها و خواندن دعاها و اعمالی را بجا می آورد و بازمی گردد ،سرانجام این سفر چه تجربیاتی به مسلمان حاجی شده می دهد و چه تاثیری در طرز اندیشیدن ، طرز گفتگو کردن و چه تغییراتی را بطور محسوس بین قبل از سفر حج و بعد از این سفر در سلوک یک انسان مسلمان حاجی شده ، می گذارد ؟!

این سئوالات همیشه در ذهنم بود ، تا اینکه از دو سه نویسنده چیره دست ، مطالبی در مورد حج و مراسم آن و توصیفات آنرا خواندم ، اما هنوز ، پاسخ پرسش خودم را در نوشته های آنها پیدا نمی کردم . در جملات و واژه های پیچیده نمی توانستم ، جواب قانع کننده برای خویش بیابم !!!

یکروز یکی از دبیران ادبیات وقتی غزل شماره ۶۴۸ حضرت مولانا را به مناسبت حج خواند به پاسخ مورد انتظارم نزدیک شدم ؛

ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همینجاست بیایید بیایید

معشوق تو همسایه دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید

گر صورت بی صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید

ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام بر آیید

آن خانه لطیفست نشانهاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید

یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید

با این همه آن رنج شما گنج شما باد☆
☆افسوس که بر گنج شما پرده شمایید☆

در این ابیات خداشناسی ، حضرت مولانا ، چه زیبا حج ،ثمره حاجی شدن  ، نتیجه غایی از این سفر الهی و مناسک را توصیف می کند و در مصرع آخر ، خسته نباشید به حاجی ها می گوید و در بیت آخر : دستاورد سفر حج را گنجی معنوی و ماندگار در ذهن حاجیان توصیف و در صورت پی نبردن به ارزش ها ، آموزه ها ، درک هم افزایی کنگره ای که از هر نژاد و زبان و ملت قرنهاست ، هر سال می آيند تا با ساده ترین لباس ، با ندایی مشترک و رفتارهای همگون جمعی در نزد پرورگار شکر گذار ،نعمات ، برکات تعاون ، دوستیها و درک عینی سختی ها در جهت درک آلام دیگر انسانهایی که پول نیامدن به حج که هیچ ، در کمال تنگدستی زندگی می کنند و فقر مانع توسعه فردی و اجتماعی آنهاست را درک کنند و برگردند تا در سازندگی محیط فرهنگی - اجتماعی - اقتصادی خویش ، پیشقراول غیر حاجیان باشند !
خلیفه الهی در زمین باشند !

از حاج آقا ساداتی ، خدا بیامرز ، روحانی محله دوران جوانی خود ، پرسش خودم را مطرح کردم ؛ غزل حضرت مولانا را هم برایش خواندم و پس از لحظه ای درنگ ، خاطره رفتارهای مردی که حاجی شده بود را گفت و رفت :

[ یک حاجی بازاری پولدار توی فامیل ما تاجر فرش بود . علاوه بر خرید و فروش ، کارگاههای تولید قالی هم داشت. خیلی فعال ، اما پول دوست و اهل ، نشان دادن خودش به دیگران بود ، به کار کسی کار نداشت اما غم و گرفتاری دیگران هم براش مهم نبود. یکسال به حج رفت و برگشت ، عوض شد ! همسرش میگفت ، در آن چند وقت حج با یک نفر آشنا شد که حرفهای اون مرد ، حاجی ما رو متحول کرد.حاجی از اون ببعد کمک می‌کرد تا بیکاران ،مشغول بکار شوند، به بیماران و ازدواج زوجهای جوان بی بضاعت کمک می کرد . به کمک ورشکسته ها می رفت و حامی یتیمان اطراف و مشوق درس خواندن آنها می شد !!! ، حاج آقا ساداتی در آخرین جمله فقط اینرا گفت و رفت ؛ من نتیجه و برکات معنوی حاجی شدن یک مسلمان دارای ثروت و مهارت کار را در آن فامیل تاجر فرش خود در اجتماع دیدم !!! شخصی که فقط یکبار سفر حج رفت، بعد از آن، دهها خانه را همچون خانه خود آباد و زندگیهای زیادی را قوام بخشید که بعدها، آنها هم حاجی هایی شدند تا راه او را بروند ... ]

کنگره حج نماد مساوات و هم رنگی و یگانگی مسلمین است هر سال تکرار می شوند تا انسان مسلمان وحدت و خضوع را فراموش نکند !!! آرزو کنیم ،حاجی ها ،آموزه معنوی سفر زیبای حج را برای همیشه فراموش نکنند.

عید سعید قربان ، عید آموزه تجلی کشتن نفس اماره ، زیاده خواهی ها ، منیت ها ، غرورهای کاذب من برترم ها و من میدانم ها و من دارم ها !!! عید خاتمه یک کنگره آموزش عملی جمعی درسهای انسانیت، عدالت محوری و خاکساری با هدف درک مسیر تعالی ،تعاون ،بخشندگی ، مهربانی ،گسترش دامنه دوستیها و صلح طلبی در جوامع انسانی بر عموم مسلمین جهان ؛پیروان مکتب ناب توحیدی، تا دنیا باقیست بر مسلمین واقعی مبارک باد .

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 علی ای همای رحمت 》

هر انسانی در زندگی ، آموزه های دینی خویش را ابتدا از والدین و سپس از محیط و نهادهای دینی فعال در اجتماع و سیستم آموزشی که در آن درس می خواند فرا می گیرد .اما کسانی که برای یافتن پاسخ سئوالات گوناگون اعتقادی خویش به جوابهای سطحی قانع نمی شوند ، بهترین روش برای یافتن پرسش هایشان را مراجعه به کتابها و سخنان اندیشمندان جوامع بشری می دانند . همواره در وصف آموزه ها ، گفتارها و کردارهای متعالی امام علی (ع) از اشخاص پیرامونم سخنان مشابه را می شنیدم ، اما برای اغنا ذهن خویش مرتبا میخواستم بیشتر در مورد حقیقت وجودی و اندیشه ها و رفتارهای این انسان کامل بدانم و لذا به کتب مختلف و اندیشمندانی که در خصوص امام علی (ع) به مطالعه ، تحقیق و تفکر پرداخته بودند ، مراجعه نموده و می نمایم .

دکتر علی شریعتی در کتاب ؛ [ علی حقیقتی بر گونه اساطیر ] در توصیف شخصیت امام می نویسد :《 علی قهرمان زیبا سخن گفتن ، پاک سخن گفتن ،نمونه متعالی محبت ، مهربانی ، لطافت روح ، تحمل و صبر ، نمونه همه زیبایی ها و فضایل انسانی ست ! 》 شیعه علی (ع) با دوستدار (علی) بودن با هم کاملا فرق دارد .! شیعه علی بودن یعنی ، علی وار بودن ، همچون او زیستن ، اندیشیدن ، احساس مسئولیت کردن در برابر خدا و خلق خدا ست . !!!

دکتر سید جعفر شهیدی ؛ شاخص ترین نویسنده  تاریخ اسلام در خصوص شخصیت امام علی ( ع) می نویسد : 《 امام علی ، دستگیر ناتوانان و یاور درماندگان است . 》استاد مسلم  تاریخ اسلام ؛ دکتر شهیدی فرازهایی از سخنان امام علی (ع) را در کتاب [ علی از زبان علی ] به نگارش درآورده ، یکی از فرازهای جامعه شناسی از سخنان امام علی برگرفته از کتاب ایشان اینگونه خطاب به انسانهای آزمند ، طماع و زورگو در طول تاریخ اینچنین بیان گردیده  :《 ای اسیران آز ! باز ایستید گرانیده دنیا را آن هنگام بیم فرا آید که بلاهای روزگار دندان به هم ساید .!!!》

جبران خلیل جبران در مورد امام علی (ع) می گوید : به عقیده من علی (ع) پس از پیامبر( ص) در میان قوم خود ، لبریز از همه فضایل و انسان کامل بودن است ، ایرانی ها مقام این شخصیت والا را بخوبی درک کردند و او را شناختند !!!

جرج جرداق ، محقق مسیحی در کتاب [ صدای عدالت و انسانیت ] در باره شخصیت و خصوصیات بارز انسانی امام علی ( ع) این چنین نوشته ؛《 ای دنیا چه می شد اگر همه نیروهایت را در هم می فشردی و در باره شخصیتی مانند علی (ع) با آن عقل ، قلب ،زبان ، شمشیر نمودار می کردی !؟ علی فرمول کیهانی بی مانند برای تفکر انسانی برگرفته از قوانین ثابت است که  زمان و مکان از جوهر وجودی وی نمی کاهد. !!!

در کتاب دوجلدی [ نشان از بی نشانها ] به قلم استاد علی مقدادی اصفهانی که به معرفی سیر سلوک این عارف بزرگ سده اخیر آسمان پر ستاره عرفان ، حکمت و اندیشه فاخر ایران زمین ، مرحوم شیخ حسنعلی مقدادی اصفهانی ( حاج آقا نخودکی) که پیرو مکتب طریقت ، شریعت در جهت رسیدن به حقیقت موجود در عالم هستی ، منش و مرام این بزرگ مرد ، بازتابی از آموزه های توحیدی ناب مولای متقیان ، امام علی ( ع) و معلمان بزرگ سلف مکتب علوی می باشد را در جهت الگو برداری انسانها و مسلمانان به اکران گذاشته است . شیوه علی گونه زندگی کردن پیروان امام علی (ع) را بطور عینی آشکار نموده . !!!

و اما ؛ استاد شهریار در ابیاتی زیبا در توصیف امام علی (ع) و در دکلمه ای از این قطعه ابیات با صدای خویش ، شنوندگان را با شخصیت والای امام علی (ع) هنرمندانه و با لطافت تمام، آشنا می کند :

علی ای همای رحمت ،تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی ، همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی ، همه در رخ علی بین
به علی شناختم ، به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم ، اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد ، سرچشمه ی بقا را

برو ای گدای مسکین ، در خانه علی زن
که نگین پادشاهی ، دهد از کرم گدا را ...

شناخت شخصیت والای انسانی و خداگونه مولای متقیان علی (ع) برای دوستداران و پیروان حضرت محمد مصطفی ( ص) و مکتب توحیدی علوی ، نه تنها یک وظیفه بردوش ، بلکه یک ضرورت اجتناب ناپذیرست ،از اینرو به مناسبت
🌹🌸 عید سعید غدیر خم 🌸🌹 سالروز معرفی اولین الگوی عادل مدیریت جوامع بشری از سوی پیامبر اکرم (ص) در طول تاریخ و نمونه سبک مدیریت کلان و خردی که در بردارنده ابعاد گوناگون و متوازن شخصیت کامل انسانی و دارنده بالاترین وجه ممکن از بینش خردمندانه در کلیه ابعاد زندگی ، تدبیر و توانمندی آموزه بودن در هدایت ساختارجوامع بشری در تمامی ابعاد و رعایت کمال عدالت ، مساوات ،انصاف ، حقیقت طلبی در تمامی اعصار و شرایط دوران ها را به عموم مسلمین جهان ، خصوصا هموطنان عزیزمان ،تقدیم تبریک و تهنیت این عید سعید ،وظیفه پیروان عاشق آن مولای خوبیهاست .

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 دست روزگار 》

دور دوم انتخابات ریاست جمهوری دوره هشتم در خرداد ۱۳۸۰ بود . حدود ساعت ده صبح شناسنامه ها را برداشتیم و باتفاق خانواده قدم زنان به سمت حوزه رای گیری میدان اختیاریه ، مدرسه ابتدایی دخترانه عصمت رفتیم‌.در درون حیاط بزرگ مدرسه دو صف طولانی تشکیل شده بود . پیر و جوان ، زن و مرد در زیر نور آفتاب ایستاده بودند تا نوبت به رای دادنشان برسد . وقتی به داخل سالن طبقه اول مدرسه رسیدیم ،خبرنگار صدا و سیما را در حال مصاحبه با یک مرد میانسال دیدیم . به خود گفتم ؛ چقدر چهره این آقا بنظرم آشناست ؟! با کمی دقت وی که وزیر بهداشت و درمان و آموزش پزشکی دولت اصلاحات بود را شناختم !!! آرام و متواضع با خبرنگار صدا و سیما گفتگو میکرد .تنهای تنها آمده بود . نه تکبری ، نه احساس وجه تمایزی با دیگران که در سالن رای گیری حضور داشتند. پس از مصاحبه رای خود را به صندوق انداخت و با تکان دادن دست هایش برای حضار از سالن و مدرسه بیرون رفت .دکتر مسعود پزشکیان پس از وزارت در کسوت نماینده مردم شریف تبریز در مجلس همیشه دارای رفتار متوازن و متواضع دیده شده. پس از درگذشت شادروان آیت الله رئیسی در سانحه سقوط بالگرد ، برای برگزاری یک انتخابات زود هنگام تعداد بسیار زیادی از چهره های معروف سیاسی و اشخاص مختلف داوطلب شرکت در انتخابات شدند . وقتی فیلم ورود آقای پزشکیان برای ثبت نام در سالن وزارت کشور پخش شد ، همان هموطن با همان متانت و رفتار وزین پس از گذشت ۲۳ سال با چهره ای البته شکسته تر در نقش یک ایرانی مسئولیت شناس و پدری مهربان با احترام به مقام زن دست در دست فرزند، شناسنامه اش را به دوربین نشان داد و به سوی میز ثبت نام برای دوره چهاردهم ریاست جمهوری ایران عزیز رفت. آنروز بخود گفتم‌ که شاید تا همین چند وقت پیش ،ایشان تصور نمیکرد داوطلب ریاست جمهوری شود اما《 دست روزگار》او را نیز به عرصه انتخابات ریاست جمهوری کشید.

در دوره چهاردهم‌ ، شش نفر در رقابت حاضرند. نقدهایی صریح کاندیداها نسبت به یکدیگر مطرح نمودند که البته بعلت محدودیت زمان بیشتر کلی گویی شد تا برنامه های عملیاتی آنها و نحوه اجرا قوانین بالادستی و توسعه ای خویش را تبیین کنند .

کارشناسان ایرانی مسلط به تجزیه و تحلیل مباحث در رشته های مختلف به دقت نقطه نظرات مشاورین کاندیداها را دنبال کرده اند و از منظر نگاه خود مطالبی می نویسند. مهمترین نکته در این دوره بلوغ سیاسی مردم شریف هموطن و طرفداران کاندیداهاست که در معرض اکران سایر کشورهاست .

تاکید مکرر دکتر پزشکیان بر اجرای قوانین مصوب بر مبنای تفاهم و دوستی با همه گروهها و کشورها بدون بیان قول های غیر قابل اجرا و ناباورانه و احترام به شعور رای دهندگان و درک مشکلات اقتصادی و تلاش در حل مسائل با اتکا بر دانش کارشناسی متخصصین و دعوت به همکاری از نیروهای زبده جامعه از جمله مهمترین فرازهای سخنان انتخاباتی دکتر پزشکیان می توان برشمرد . پزشکی که سابقه حضور در جبهه های جنگ تحمیلی برای دفاع از خاک و ناموس وطن ، مشارکت در صحنه های جهاد سازندگی ، ریاست بیمارستان و دانشگاه ، وزارت و چند دوره نمایندگی مجلس قانونگذاری در سوابقش دیده می شود و در مرز سنی پختگی یک انسان با دانش و تجربه قرار گرفته بطوریکه درک دقیقی از وضعیت فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی داخلی و جهانی در شرایط امروزین دارد .اگر دکتر پزشکیان توانست گفتگوهای مناسب در معرض قضاوت مردم بگذارد، اینرا نیز بحساب رقابت دوشادوش و متبحرانه پنج کاندیدای دیگر و سبقه اجرایی و تقنینی همه این شش نفر باید نوشت .آنها تلاش کردند تا ایده ها و افکار و نقدهای خود را علی رغم وقت محدود صریح در معرض گزینش افکار عمومی قرار دهند .کاستی ها و فرصت ها را در مجال کوتاه بطور اجمال گفتند .هر یک از این شش نفر که انتخاب شوند نباید فراموش کنند که مسئولیت بسیار مهمی در برهه ای حساس از دگردیسی تمدنی ناشی از انقلاب های چهارم و پنجم صنعتی در دنیا را بر عهده می گیرند که برای سکانداری دولت چهاردهم نیاز به ترکیب بسیار توانمند اعضا هیات دولت و عوامل اجرایی و مشورتی توانگر و مطلع از تحولات تکنولوژی دیجیتالی و زیست محیطی امروزین دارند . نقش و مسئولیتی که دولت چهاردهم بر عهده می گیرد در تاریخ چند دهه اخیر ایران به لحاظ تغییرات بنیادین تکنولوژی و ریل اقتصاد جهانی و تحولات اکوسیستم محیط کسب و کار ملی در حال دگردیسی بسیار بی سابقه خواهد بود و به دانش و تجربه تیم های اجرایی در سطح طراز جهانی نیاز دارد .

باید منتظر ماند تا دید رای دهندگان و دست روزگار کدامیک از این شش نفر را بعنوان لوکوموتیوران و مدیر #ریسکهای تحولات اکوسیستم فضای کسب و کار چهار سال آینده ایران در مرحله گذار بزرگ تمدنی در حال رخداد به پاستور می فرستد !؟ ...

چهارشنبه : ۶ / ۴ / ۱۴۰۳

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 تکافل و نهضت سرخ حسینی》

سالها بدنبال درک علت رخداد عاشورا بودم . در حین مطالعه [ اصل اقتصادی تکافل ] پاسخ خویش را یافتم .!

محمد امین، یتیم خانواده بنی هاشم از طایفه ثروتمند قریش که سالها کاروان سالار خط تجاری دمشق به مکه و یمن از شاخه جنوبی راه ابریشم بود در ۴۰ سالگی به پیام آوری ، آموزه های ناب توحیدی مبعوث شد.
از ۴۰ تا ۵۳ سالگی آن مرد پاکدست ،خوش اخلاق و ساده زیست که قریش به او ( امین ) می گفتند به همراه یارانش که مردم عادی و بردگان بودند سخت ترین شرایط و رفتارهای تحقیر آمیز ناشی از نگاه طبقاتی جاهلی ( ما برتریم ) را پس از بعثت تجربه کرد.اولین اذان به دستور رسول الله را بلال حبشی سیاه ، در مکه بر بلندای بام کعبه خواند !!!
آنروز ابوسفیان، پدر معاویه و پدر بزرگ یزید بزرگ طایفه قریش مکه ، گفت : [ محمد بجز این کلاغ سیاه موذن دیگری نیافت !؟] رسول الله که خود از قریش بود، اما پاسخی توحیدی داد : [ خداوند تکبر و نخوت روزگار جاهلیت و تفاخر به پدران و نیاکان را بر انداخته ،شما همه فرزندان آدمید و آدم از خاک آفریده شده ، تفاوت انسانها در راستگویی و پاک زیستی آنهاست ]تشدید تحریم ها و اذیت و آزارها و تحقیرها باعث هجرت پیامبر و یارانش در ۵۳ سالگی به مدینه شد تا ۶۳ سالگی قبل از فوت، یک الگوی مدیریت اسلامی روش اقتصادی [ تکافل + تعاون ] محور در مدینه پیاده سازی گردید .پیامبر فرصت سازی رشد جامعه نو مسلمان ، بهره برداری اصولی از منابع تحت عقود معین ، تولید ثروت به روش (تکافل و تعاون جمعی) و توزیع عادلانه ثروت را به بهترین وجه ممکن آموزش و پیاده سازی کرد .[ مدینه النبی ] را به دلیل شیوه اسلامی مدیریت رسول خدا نام گذاری کردند. اما پس از رحلت رسول خدا ، جاهلیت قریش مجددا رویکرد طبقاتی و نگاه تفاخر نسبت به نژادهای غیر عرب را حاکم کردند.لیکن اینبار مولی علی ( ع ) که ؛ امام الگوی تعالیم ناب توحیدی رسول خدا بود در مقابل اندیشه جاهلیت و نگاه طبقاتی امویان در زدودن اصول اسلامی [ تکافل ، تعاون ، عدالت اجتماعی ، برادری ، مساوات که آموزه های نظری و عملی پیامبر مهربان و ساده زیست ] ایستاد و مجاهدتها و روشنگریهای بسیار کرد تا سرانجام بدست جاهلانی که از اسلام فقط پوسته ظاهری را باور داشتند به شهادت رسید .!!!

🏴🌹 امام حسین ( ع) از کودکی تعالیم رسول الله و امام علی (ع) که معتقد به پیاده سازی تعالیم ناب توحیدی و اینکه همه انسانهای آفریده از خاک در نزد پروردگار با هر نژاد برابر هستند، برایش ، تحمل رویکرد طبقاتی و دنیاپرستی ، تفاخر جاهلانه و سلطه گری جاهلیت مغایر با اصول اسلام بسیار سخت بود . بعنوان حافظ تعالیم پیامبر و مکتب علوی و پیشوای زنده، نحله ناب توحیدی ، برای مخالفت و خط کشی تفکرات ناب اسلامی با اندیشه های جاهلی که پوستین اسلامی شرک گونه و شیطان صفت پوشیده بودند مخالفت کرد، دست به هجرتی تاریخی و عقیدتی زد. به منظور حفظ اعتقادات جامعه تازه مسلمان و رعایت مصلحتی برادر بزرگش امام پیشین، به بهانه زیارت ایام حج مدینه را بسوی مکه برای همیشه ترک کرد تا نه فقط از منظر مکانی بلکه از منظر اعتقادی خط فکری مکتب اسلام علوی را از اندیشه های جاهلیت اموی برای همه عصرها و همه انسانهای همه نژادها تمایز کند !!!

امام علی ( ع) مولی متقیان عالم، پیش از شهادت به همه انسانهای حقیقت جو توصیه کرد برای زیست عدالت محور و آزادی اندیشه از جوامع دارای مدیریت بدوی و جاهلانه هجرت کنید. حرکتی که رسول الله آموزش داد و امام حسین هجرت کرد تا شاهد ظلمهای طبقاتی ، حق کشی ها ، حرام خواری های جاهلانه تحت عنوان جعلی اسلام اموی نباشد .

امویان ادامه دهندگان رویکرد طبقاتی و تفاخر دوران جاهلیت عرب از بیم آشنایی با ندای تعالیم برحق معلم مکتب علوی و آموزه های ناب اسلامی - محمدی تازه مسلمانان و از ترس مشاهده الگوی زیست مردمی امام حسین ( ع) و خاندانش ، تصمیم گرفتند که تفکر و سلوک عدالت محور و تکافل گونه و تعاون گرا را در دشت کربلا و روز عاشورا برای همیشه نابود کنند تا دنیا دنیاست ، تفکر طبقاتی و رزیلانه آغشته به فرهنگ جاهلی اموی به دروغ بنام اسلام به بشریت قالب کنند .اما پروردگار متعال نگذاشت !!!

امام حسین ( ع) آخرین بار برای رساندن پیام ناب اسلامی مکتب سرخ توحیدی علوی به گوش آدم و عالم برای همه اعصار و جوامع ، پیش از لحظه شهادت به میدان آمد، اما سپاه کفر یزیدی با هلهله و طبل کوبی مانع شنیدن سخنان توحیدی امام مظلوم شدند لاجرم فقط گفت : [ با پول بیت المال آورده اندتان. شکمهایتان از حرام پر و بر قلب هایتان مهر بسته بودن خورده ، حرام خواری مانع شنیدن ندای حق می شود .]
جواهر لعل نهرو نخست وزیر فقید هند در باره قیام عاشورا [ این شهادت چراغ هدایت همه جوامع و ملتهاست ] .🏴🌹راهش پر ره رو است .

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 دهه محرم و خاطره آشپزی هیئت امام حسین (ع) درحیاط خانه حاج مرتضی 》


محمود پسر بزرگ حاج مرتضی کاسب خوش اخلاق و متین محله ای در شرق تهران بود .هر ساله در دهه اول ماه محرم در یک زمین بزرگ سر کوچه ،بچه های محل با چادر برزنتی و فرش کردن ، حسینیه ای را بر پا می کردند .مشارکت بی ریا همه اهل محل در برگزاری هر چه مطلوبتر یادبود قیام حسینی را در آن محله با شکوه تر می کرد .محمود خاطره یک غروب مراسم محرم در دهه ۶۰ که مقارن با جنگ تحمیلی بود را برایم تعریف کرد که به مناسبت تاسوعا و عاشورای حسینی در سال ۱۴۰۱ خورشیدی آنرا در این دلنوشته به رشته تحریر درآورده ام  .

می گفت : حسینیه محله و روش برگزاری عزاداری حسینی محله ما با روش برگزاری مراسمات سایر تکایا تفاوت داشت . در دهه محرم هر شب جداگانه یکی از اساتید دانشگاه را برای سخنرانی توسط دانشجویان هم محله ای دعوت می شدند و پس از پایان سخنرانی ، شام با نظم و ترتیبی خاصی بطور همزمان در قسمت بانوان و آقایان توزیع و صرف می شد و پس از شام در داخل حسینیه ، نوحه خوانی های چند جوان دانشجو با مضامین اشعار فرهنگی توام با سینه زنی به سبک آرام که تقریبا شبیه عزاداری مردم شهرهای جنوبی بود اجرا و دقایقی قیل از ساعت ۱۲ شب به جهت رعایت استراحت همسایگان ، مراسم پایان میافت و تا روز بعد که قبل از اذان مغرب کم کم جمعیت در حسینیه گردهم می آمدند، مراسم تعطیل می شد ،فقط در روزهای تاسوعا و عاشورا پیش از ظهر تا شب برگزاری مراسم جریان داشت . تمرکز شیوه عزاداری بیشتر بر سخنرانی های پر محتوا توسط اساتید مجرب برقرار می شد .

محمود می گفت : در آن سالها به تدریج خانه های ویلایی محله تبدیل به آپارتمانها می شدند . در حیاط خانه پدر محمود ، حاج مرتضی ، پخت و پز و بسته بندی هر پرس غذا هئیت هر سال انجام می شد و در حیاط خانه تعدادی آشپز و بچه محل ها هر روز مشغول آماده کردن ناهار و شام ، هیت بودند . صفای خاصی این کارگروهی عاشقانه در نهان داشت . محمود میگفت ؛ در جنوب حیاط ما ، خانه ویلایی را آپارتمان سازی کردند .هم محله ای های جدید همه واحدها را  خریدند و ساکن شدند . یکروز قبل از تاسوعا که برای شام پخت می کردیم ، از طبقه سوم آپارتمان مجاور دیدم یک پیرمرد و پیرزن همسایه در تراس روی صندلی نشسته اند و آرام به صحن حیاط و جمعیت و فعالیت خادمان امام حسین ، نگاه می کنند .پدرم در یک لحظه چشمش به آن همسایه ها افتاد و همزمان آن مرد مسن همسایه و پدرم برای هم دست تکان دادند و سلام علیک کردند و آن آقا به همه قبول حق ، باشه گفت .آنشب بعد از شام ناگهان یادم آمد که برای آن زوج همسایه غذا نداده ایم !!! رفتم دو پرس غذا که کنار آشپزخانه گذاشته بودند را گرفتم و بردم به آنها بدهم ! سرایدار ساختمانشان تا دید ، لبخند زد ، چرا بازم غذا آورده ای ،برای کیست !؟ محمود با تعجب از سرایدار می پرسد : مگه قبلا کسی غذا آورده !؟
سرایدار پاسخ داد : قبل از شروع دهه ، پدرتان ، حاج آقا مرتضی به من گفت هر شب بیا و به تعداد افراد این ساختمان و خودتان غذا ببر ، شاید چون تازه آمده اند و همسایه شده اند ، احساس غریبگی کنن و نیایند هیئت و در این ساختمان می دانم دو بچه یتیم هم زندگی می کنند ! آنان از ما واجب ترند ! بیادشان باید باشیم !

پرسید : حالا برای کدام خانواده آوردی !؟ آدرس که دادم ،گفت : ایشان خودش و همسرش استاد بازنشسته هستند . خیلی آدمهای خوبیند !
آنزمان بود که متوجه شدم ،پدرم از روز اول برای همه آنها غذا پیش از توزیع در حسینیه ، می فرستاده !

عصر تاسوعا ،قبل از غروب ،آن پیرمرد با صدای بسیار زیبا ، اشعاری پر مغز در سوگ امام حسین (ع) و یارانش را آنچنان تاثیر گذار و رسا در بالکن آپارتمانشان خواند که همه سکوت کردند تا بشنوند .

آنشب ، غذای آقای دکتر و همسرش را خود محمود برد. از آقای دکتر که پادرد داشت و به سختی راه میرفت ،خواهش کرد که با همراهی جوانها به هیئت بیاید و روز عاشورا همان نوحه را بخواند .استاد قبول کرد .محمود و برادرش می روند و ایشان را به همراه همسرشان می آورند .ظهر عاشورا، استاد نوحه زیبا را به زبان فارسی و آذری می خواند و سخنرانی مجملی در مورد علل شکل گیری قیام حسینی و اهداف متعالی فرزند بنیانگذار مکتب علوی و تحلیل تاریخی نهضت را میگوید .

محمود می گفت ، یکی از شاخص تربن مراسمات محرم محله ما، آنسال بعلت حضور پر برکت یک زوج فرهیخته ،عاشق واقعی مکتب علوی و نهضت حسینی بود .حضوری که بعلت فوت استاد ،دیگر تکرار نشد .

🌹🏴 سالروز شهادت سالار قیام سرخ عاشورا ، یادبود امام نیکی ها و مبارز واقعی با جهل ،فساد طبقاتی ، منادی توحید ناب که با شهادت خویش و یارانش ، منش و درس آزادگی به همه انسانها در همه زمانها داد بر رهروان واقعی اش تسلیت باد .

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق همدیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 وقتی شمر تعزیه در وسط رجز خوانی کتک مفصل خورد 》

ایرانیان با فرهنگ اسلامی - تشیع علوی قرنهاست هر ساله سالگرد شهادت مظلومانه حضرت امام حسین ( ع) و یاران باوفایش را در مراسمات سوگواری با شکوه برگزار می کنند. این سنت امروزه بعنوان یکی از خاص ترین مراسمات سوگواری مذهبی در جهان است و مورد توجه جهانیان قرار دارد . ایرانیان مراسمات تاسوعا و عاشورای حسینی را با ویژگیهای خاص تمدنی - فرهنگی و گنجینه اشعار و ادبیات اصیل زبان و ادبیات فارسی در هم تنیده اند و زیبایی های با مفهوم و خاصی به مراسمات سوگواری محرم بخشیده اند،تا بتوانند گوشه ای از ستم ها ، ناروایی ها و انحرافات اسلام موسوم به ابوسفیانی را از اسلام ناب محمدی ( ص) و مکتب متعالی تشیع علوی در انظار انسانها در طی قرون متمادی به تصویر کشند . متفکران پیرو اندیشه های علوی تمام تلاش خود را نموده اند تا با تکیه با خرد و اندیشه از یکسو و بهره گیری از احساسات و عواطف انسانی دو جهانبینی را اکران کنند . از جمله کارهای فرهنگی که در مراسمات سوگواری - آیینی محرم در ایران طراحی و اجرا برگزاری [ هنر تعزیه ] در کنار نوحه خوانی ها، سینه زنی ها و زنجیر زنی های با نظم و باشکوه در مناطق مختلف که در سالهای اخیر هموطنان شریف یزدی در آن شهر مردم عاشق نهضت حسینی ،اشعار انتخابی و سبک های نوین از همنوایی و سینه زنی های با ریتم های خاصی را ابداع و اجرا نموده اند که جای بسی تحسین دارد .

کارشناسان هنر تعزیه را زیر شاخه هنرهای نمایشی می دانند . تسلط و لباس بازیگران، جملات و اشعار حماسی مشتمل بر ابیات حزن انگیز و تهاجمی بازیگران دو سوی میدان که طرز تفکر دو قطب فکری، اسلامی مسلمانان در سال ۶۱ هجری شمسی را مجسم می سازند .البته با حفظ اصول ، نحوه برگزاری مراسمات محرم در طول زمان دچار تحولات شده است .تعزیه زیباترین نماد تصویر سازی روز عاشوراست که هنرمندان تمام تلاش خود را برای بهترین تصویر سازی بذل می کنند .

بازیگری هنرمندانه صحنه های مختلف یک برنامه تعزیه گاهی آنقدر جذاب برگزار می شود که تماشاگران دور میدان تعزیه آنچنان تحت تاثیر عمیق قرار میگیرند که انگار در دشت کربلا سال ۶۱ هجری شمسی در کنار سالار شهیدان و یارانش ایستاده اند و بطور ناخودآگاه واکنش هایی را نشان می دهند که در نوع خود بدیع و جالب توجه است .

یک ویدئو محرم عاشورا ۱۴۰۳ یکی از صحنه های تعزیه خوانی شهرهای کشور عراق را به تصویر کشیده است که هنگامی بازیگر نقش حضرت اباعبدالله ( ع) آن جمله معروف [ آیا کسی هست مرا یاری دهد؟] امام حسین ( ع) را می گوید ،تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان تماشاگر تحت تاثیر عاطفی به وسط صحنه تعزیه میدوند و بازیگر نقش امام حسین (ع) را گریان در آغوش می کشند و بازیگران نقش مقابل را از صحنه با خشونت بیرون می اندازند . هنرمندان صحنه جالب و تاثیر گذاری را در این تعزیه خلق کرده اند.

یکی از دوستان که خداوند رحمتش کند ، یک شیعه عاشق مولی متقیان و فرزندانش اهل هنر تئاتر و از اهالی خطه جنوب کشور بود . تعریف میکرد بعلت چهره بسیار جدی و طنین صدای بم از وی برای بازیگر [ شمر خوان ] دعوت کردند . وی علاقه به نمایش گذاردن بهترین ایفای نقش وقتی سوار اسب در نوبت اجرایش برای بازیگر نقش امام حسین (ع) آنچنان رجزخوانی غلیظ میکند که ناگهان متوجه می شود تعداد زیادی جوان در حالی می گریستند او را از اسب پایین می کشند و کتک مفصلی به وی میزنند بطوریکه از سر و صورت وی مملو از خون می شود و با کمک‌ سایر مردم و بازیگران از دست جوانان هیجان زده بیرون کشیده می شود و برای همیشه شمر خوانی را کنار می گذارد . همین صحنه ها بیانگر تاثیرات عمیق فرهنگ عاشورا در اذهان انسانها و مریدان مکتب سالار شهیدان کربلاست ...

حمید رضا حاجی اشرفی
#با یکدیگر مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《سلام آقا جان ، سلام آقا جان》

همیشه و خصوصا در این اواخر عمر از کنار هر شخصی که رد می شد بدون اینکه منتظر سلام کردن دیگران در هر سن و سال و سطح سواد و زن یا مرد بودن طرف بماند ، خودش ابتدا به ساکن با تکه کلامش می گفت : سلام آقا جان ، سلام آقا جان !!!!!

چند سالی هست که ارتباطات اشخاص در فضای مجازی رفته رفته میزان ارتباطات اجتماعی را به اندازه ای بیشتر و بسیط تر نموده که دوستان و بستگان همدیگر را در این فضا مرتبا پیدا می کنند و جویای احوال هم هستند.
یکی از دستاوردهای کارآمد تکنولوژی ارتباطات همین گوشی های همراه هوشمند است که در محاسبه جمع جبری مزایای آن از معایبش بسیار بیشتر است .

لیکن نکته قابل توجه اینست که فرهنگ استفاده از این ابزار ارتباطی نوین را با شرایط پاره فرهنگ های بومی و ملی ایران زمین، لازمست همگی هموطنان یاری نمایند تا منطبق گردد و آن روحیه مهماندوستی ، انساندوستی ، بخشندگی ، مهربانی و عدالت محوری ، صبوری ، متانت ، بلند نظری ، عیاری و ... که در روح و ذات مردمان ایران نهادینه است هر روز گسترش یابد و در ضمیر همگان نهادینه شود .

اینها را نوشتم تا بگویم از این ابزار های ارتباطی تحت عنوان گوشی های هوشمند که دیگر فقط یک دستگاه تلفن برای مکالمه ساده نیست ،بلکه کار چند وسیله را همزمان همچون: دوربین عکاسی و فیلمبرداری ، پست نامه ها و نوشتجات بجای فکس و انتقال فیزیکی و ارسال پیام های صوتی بجای نوارکاست و سی دی ها ، نقل و انتقال وجوه و تبادلات مالی ، جای کتاب ها ، مجله ها، روزنامه ها را کم کم گرفته و برای آموزش از راه دور و جلسات غیر حضوری کاربرد دارد و ... بدین ترتیب به ابزاری چند منظوره برای بشر امروز در آمده و بصورت کاملا کارآمد برطرف کننده نیازهای انسان های در حال گذر از #موج سوم و یکمرتبه وارد شده به #عصر تبادل نوین گردیده ، خدا می داند که در آینده چه کاربردهایی برای آن پیدا خواهند نمود !!! پیشقراولان و شتاب دهنده های عصر هزار سوم !!!!!

- کاروان پیشرفت و توسعه تکنولوژی علمی در جامعه جهانی چه ما بخواهیم و چه ما نخواهیم به پیش میرود و انسانها بسوی #تازه ها #نوآوریها#تغییرات فرهنگی و سبک زندگی بالاجبار برده می شوند !!!!!

اما مهمترین و بنیادی ترین وظیفه هر انسان ایرانی و فرزندان فرهنگ و تمدن بزرگ و تاریخی کشورمان ، حفظ ارزش ها ، باورها ، هنجارها ، ملاک ها ، معیارها و همه ابزارهای و رفتارهای وزین فرهنگی- اجتماعی تاریخی این سرزمین توام با قبول تحولات سریع تکنولوژی و #نواندیشی با تلاش در حفظ #سنت های زیبای زندگی ایرانی در مسیر این تحول شتابان بسوی #مدرنیته و #پسامدرنیسم است .

احترام بگذاریم به خود ، به خانواده خود ،به دوستان خود ،به بچه محل ها ، به همکاران ، به بزرگترها ، به کوچکترها ، به فرهنگ و آداب و سنن زیبای خود ، به فرهنگ و آداب و سنن فرهنگ ها و ملت های دیگر و در حفظ و رعایت حریم خصوصی اشخاص ، خانواده ها و ... بکوشیم .

بیاییم با احترام به یکدیگر و رعایت حقوق دیگران شرایط با هم و به هم آموختن را فراهم آوریم. ما در مقابل نسل فردا و تربیت و پرورش اصیل آنها همه مسئول هستیم . اینکه در ایران امروز ،پروردگار متعال شرایط تحصیل دانشگاهی را برای عده ای فراهم نموده تا صاحب مدرک شوند یا شرایط برای برخی فراهم شده تا پولدار شوند و یا عده ای به پست و مقام دنیوی برسند ،دلیلی بر این نمیشود که آنها از نظر لیاقت و استعداد برتر از دیگران هستند !!!!! شما ، لطفا خودتان ،خودتان را از خواب بیدار کنید !؟

استادی فرهیخته در دانشگاه داشتم ؛ میگفت : فرق من با شما ، بالاتر بودن چندین سال سن ،زودتر درس خواندن و حالا اینطرف من اسمم شده #استاد ،ایستاده ام و شما آنطرف #دانشجو !!!!!هیچ فرق دیگری باهم نداریم ، چه بسا و حتی در آینده از میان شما استادانی میایند که از امثال من بسیار برترند !!!!! هر جا هست ، جاودان باد .

کسی را داشتم که چند سال پیش رفت ، به اندازه چند نسل ،کتاب و مقاله، محفل ها خوانده و دیده بود . یک انسان #وارسته بود !!!!! ماههای آخر عمرش دیگر بجز با دوستانش با غریبه ها کمتر سخن می گفت زیرا تازه مدرک گرفته ها و تازه به ثروت رسیده ها ،حرمت بزرگتر ،کوچکتر را نگه نمی داشتند و اگر چیزی را نمی دانست و یا پاسخ وی به دیگری موجب کوچکترین دلخوری می شد برای حفظ حرمت ها و دوستی ها ، لبخندی میزد و می گفت : نمیدانم ، مرا ببخشید !!!!!

-لیکن او همچون گذشته پیش از آمدن گوشیهای همراه هوشمند، فروتن و متین بدون کمترین ادعا اما#غنی ترین در درون بود . در حضور جمع ،بین کوچک و بزرگ ، دارا و ندار ،عامی و عالم و ... چه به او سلام میکردند و احترام می گذاشتند یا که به اصطلاح تحویلش نمی گرفتند،به همه می گفت :

سلام آقا جان ، سلام آقا جان .

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《دنیای دیجیتال = گذر از روزهای انزوا بشر》

تفاوتهای سبک زندگی به سبک موج اول با دوم و با موج سوم و سپس بین موج سوم با موج چهارم را الوین تافلر به دقت تحلیل کرده است .

ویژگیهای سبک زندگی در عصر کشاورزی با عصر صنعتی دارای شاخص های متفاوت است . ویژگیهای زندگی در عصر تمدن صنعتی با اضافه شدن ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری دیجیتالی به سرعت در حال دگردیسی می باشد .

از ابتدای دهه 60 دو انسان باهوش ،الوین تافلر و مک لوهان به فراست دریافتند که ابزارهای ارتباطی جدید تاثیرات بسیار زیادی بر تحولات فرهنگی - اجتماعی جوامع بشری خواهند گذارد . با همین استدلال، مک لوهان از ۶۰ سال پیش ، وضعیت زیستن در دنیای امروز را با اصطلاح [ دهکده جهانی ] توصیف کرد !

دهکده کجاست ؟ دهکده در تعاریف تقسیمات کشوری و دانش جغرافیا به جایی گفته می شود که تعداد ساکنین آن کم و دارای محیطی بسته و کوچک است. بطوریکه اگر بخواهی کسی را در آنجا پیدا کنی در مدت چند دقیقه امکانپذیر است . مک لوهان، تعریف متعارف دهکده در تمدن موج اول یعنی عصر کشاورزی را دقیقا می دانست ، اما از مفهوم فیزیک نیوتنی کوچکی محیطی و دسترسی سریع آدمهای روستا به هم از استعاره ؛ دهکده جهانی برای کوتاه کردن مسیر ارتباط فکری و ذهنی آدمها بوسیله امواج اینترنت مقایسه کرد . به موازات او ، الوین تافلر ، هوشمندانه به مقایسه شرایط زندگی ، کار ، آموزش در موج اول سپس دوم و بعد از آن عصر موج سوم پرداخت . او گفت : این کره خاکی به این بزرگی که مسافت های فیزیکی بین دهکدها با هم و با شهرها زیاد است و انسان با وسایل مختلف بین آنها تردد فیزیکی می کند با آمدن ابزارهای جدید دیجیتالی ( منظورشان همین گوشی های تلفن همراه بود ) نیاز انسانها به جابجایی فیزیکی در مکانها کاهش مییابد و این سرعت امواج‌ اینترنت است که در کسری از ثانیه ،بین دو مکان دور در طرف دنیا شرایط تماس بین دو نفر و سهولت ارتباطات را برقرار می کند . با توانایی برقراری سریع ارتباطات و دسترسی آدمها بهم این افکارست که از راه دور مرتب همدیگر را صدا می کنند ،انگاری یکی از اهالی دهکده از روی تپه هم ولایتی خود را صدا میزند و او سریعا پاسخ میدهد . با این تحلیل از سرعت تولید و تبادل اطلاعات ، دانشمند تیز هوشی بنام ،مک لوهان ،اصطلاح ؛ [دهکده جهانی] را بکار برد وجامعه شناس هم دوره او ، الوین تافلر هوشمندانه دریافت که علاوه بر بالا رفتن سرعت ارتباطات و افزایش اثربخشی رسانه ها در همه ابعاد زندگی بشر ، دانش دیجیتال موجب افزایش حجم بالایی از تولید دانش و اطلاعات توسط اذهان تک تک بنی بشر خواهد شد. سرعت پیشرفت علم هر روز فزونی خواهد گرفت و بشر وارد [ عصر انفجار اطلاعات و توسعه علم و دانش خواهد شد ] پیش بینی های الوین تافلر و مک لوهان دقیقا درست از کار در آمدند ! تافلر میگفت : روزی فرا میرسد که سیطره دولت ها بر افکار مردمانشان بخاطر همین گوشی های تلفن همراه هوشمند و کارآیی چند وجهی خصوصا انتقال مقالات ، اخبار و ابزار سرگرمی انسانها که کلیه نیازهای فکری ، روحی ، شغلی ، روزمره بشر تامین خواهد کرد و ارتباطات دوسویه و پر تعداد انسانها را موجب میشود ( کانال ها و گروههای مجازی در پلتفرمها همچون تلگرام و واتساپ و ... ) منجر به حذف روزنامه های کاغذی ، شنیدن رادیو و دیدن تلویزیون خواهد شد و بسیاری از رسانه های چاپی و ایستگاههای رادیویی و تلویزیونی تعطیل خواهند شد !؟ سیطره دولت ها بر افکار عمومی کاهش خواهد یافت .بخشی از  این پیش بینی های دانشمندان پیشقراول موج سوم نشات گرفته از فیزیک تحولات تکنولوژی بود که همه تحلیل ها و پیش بینی های آنها در موج سوم بوقوع پیوست لیکن امروزه که سالهاست جسم خاکی مک لوهان و الوین تافلر از این دنیا رفته اند ، نیستند تا عینی ببینند که در موج چهارم چه تحولات عظیم علمی و تولید دانش با کمک‌ ابزارهای دیجیتال در حال رخدادن است . انسان ها با کمک علوم جدید علاوه بر دانش فیزیک نیوتنی به دانش فیزیک کواتنوم مسلط شده اند و در تدارک سفر های رباتیک به کهکشان هستند ! انگار سناریوی سریال هالیودی [ سفینه اینترپرایز ] محصول دهه 60 واقعا در حال شکل گیریست !

الوین تافلر گفت : سیطره دولت ها بر افکار مردم از طریق رسانه های دولتی به پایان میرسد ! اما نمیدانست در برخی از نقاط دنیا ،با فیلتریگ سعی بر کند کردن [ جریان آزاد اطلاعات و سرعت  ارتباطات در دهکده جهانی] بر خواهند آمد !
اما دانشمندان می گویند ؛ فایده ای ندارد ! زیرا تحولات تکنولوژیکی و تمدن سازی جدید تحت سیطره شرکت های غول پیکر و دانشگاههای درجه اول دنیاست ! حرف از میلیاردها میلیارد دلار سود سالانه جایگزین تراکنش انرژی فسیلی هست.ماهواره استارلیک دنباله گسترش پروژه های دیجیتالیست ...

چهارشنبه : ۲۱ / ۶ / ۱۴۰۳

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕دلنوشته

《 سلوک پیام آور بخشندگی و مهربانی 》

امروز سالروز میلاد آخرین رسول خداوندست .

بزرگداشت میلاد پر برکت حضرت رسول الله محمد (ص) و میلاد پر سعادت ششمین معلم مکتب علوی ،امام جعفر صادق ( ع) برای این ارزشمندست که جهانبینی و فلسفه زیستن و روش زندگی ساده رسول الله و پیشوایان مکتب امامیه با دیگر انسانهای شاخص تاریخ کاملا متمایز بوده، همواره از خود می پرسیدم :

چرا انسانی باهوش خارق العاده و با ذکاوتی که سالیان متمادی غافله سالار کاروانهای تجاری بین شهرهای پر رونق سرزمین های شام و حجاز بود و از کودکی با یتیمی و چوپانی بزرگ شد و در شرایطی که در میانسالی امین و مورد احترام و علاقه مردم مکه گشت و مباشر ثروتمندترین زن عرب گردید و با او ازدواج کرد و از مال دنیا بی نیاز بود به یکباره همه آن به اصطلاح موفقیت های مادی و شهرت اجتماعی را بکنار می گذارد و به غار حرا میرود و ساعت ها و روزها به تنهایی به تفکر می نشیند !؟ او در مرز چهل سالگی در تنهایی درون غار حرا به چه چیزهایی می اندیشیده !؟

چرا آن زن تاجر مشهور حجاز که کاملا مسلط به حساب و کتاب دنیوی بود بطوریکه ثروت فراوانی که داشت را به واسطه هوش و درایت و آگاهی بدست آورد بود ، هنگامی که همسرش از نظر اندیشه و رفتار اجتماعی دچار تحول روحی - فکری می شود طبق حساب کاسبکارانه متداول دنیوی او را طرد نمی کند !؟ و راه خود را از همسرش جدا نمی کند ؟!
بر عکس وقتی همسرش، پیام آور توحید گشت ، آگاهانه و خردمندانه با عشق و ایثار همه ثروت یک عمر تلاشش را در راه ترویج دین نوظهور تقدیم همسر پاک زیست خود کرد و حاضر به تحمل سه سال از بدترین شرایط زیستن در شعب ابی طالب می شود تا تعالیم توحیدی مردی که یک عمر در جامعه به صداقت و امانت داری و مردمداری معروف بود، سرمشق انسانهای دیگر در طول تاریخ بشریت شود .؟!

بزرگان مکه ،که به آن مرد و آن زن احترام بسیار می گذاشتند ،پس از سه سال تبعیدشان به یک دره بدون امکانات زندگی و سختگیری هر چه بیشتر بر آنها سرانجام باعث میشوند آن زن خوشنام تاجر مکه بخاطر پایفشاری بر حقیقت ادعای توحیدی همسرش ،رسول خدا در اثر سختی های تبعیدگاه ، همانجا فوت کند .پس از درگذشت آن بانو فداکار و با وفا،پیام آور توحید بهمراه کسانی که به آموزه های ایمان آورده بودند و در تبعید گاه کنارش بودند، پس از مصادره اموالشان ، دست خالی به مدینه هجرت می کنند تا بخیال خام کافران ، نو مسلمانان، در اثر سختی ها دست از اندیشه توحیدی بردارند .؟!

مشرکین نمی دانستند ، آن مرد همیشه راستگو و غافله سالار صدیق که دیروز محبوب آنها بود و امروز به او کینه می ورزند ، غافله سالار آگاهی بخش طول تاریخ بشریت در بسط بخشندگی ، مهربانی ، عدالت ، مساوات، تعاون خواهد شد . رسولی که پیام آور آموزه هایی ست که تبعید ، تحریم ، تنبیه ، توهین ، تحقیر ، تهیدستی ، شکنجه و ... هرگز باعث بازگشت او از راهی که شعور کائنات برایش مقدر کرده نمیگردد .زیرا او اینبار ماموریت بزرگتر از کاروان سالاری تجارت بین شهرهای مدیترانه و مکه و یمن را بعهده دارد ! قرارست مسیر کاروان بشریت را بسوی حقیقت عالم وجود هدایت کند ! او دیگر کاروان سالار اهالی شهر جاهلیت و دنیا پرستان طماع نیست ،ماموریت او هدایت اندیشه های بشریت بسوی زیست معنوی و مادی اگاهانه ، خردمندانه ، تعاون و عدالت محورست .

حین مطالعات ریسک کارآفرینی ،مبحث عقود و قراردادهای اجتماعی - اقتصادی نشئت گرفته از اندیشه های توحیدی حضرت رسول الله در مدینه،مطالعه رفتارهای مردی که روزی خود و همسرش از ثروتمندترین مردمان سرزمین حجاز بودند و بخاطر نشر حقایق توحید همه سرمایه اشان را در مسیر ترویج ندای پروردگار هبه کردند ، بطوریکه پیامبر در مدینه مستاجر پیروانش شد و همچون دیگران زندگی معمولی داشت ! اما آموزه هایش و کردارش اندیشه های انسانها در طول تاریخ بشریت را غنی و غنی تر ساخت.با یاری گرفتن از اهالی مدینه در جهت بازسازی معیشت مهاجرین تبعیدی به روش مبتکرانه [ تعاون - تکافل] توانگری اقتصادی ؛برای پیروانش احیا می کند .وقتی عبدالله ناصح علوان پژوهشگر سوری از دلواپسی در تقسیم عادلانه اموال هبه انصار به مهاجرین و بازسازی معیشت فقرا مدینه از سوی رسول الله می نویسد تا مفهوم واقعی [ تکافل ] را تبیین کند ،گویی رفتارهای مرد نیکوکار و صدیق سرزمین حجاز که مادیت دنیا بگفته مولی علی (ع) به اندازه عطسه یک بز برایش ارزش ندارد را با کلمات ترسیم می کند. مردی که در اوج شهرت و منزلت در حجاز آنچنان ساده زیست و آنچنان عادی میان مردم زندگی کرد، بطوریکه وقتی در مسجد در میان یارانش می نشست، تازه واردین غریبه که برای ملاقاتش می آمدند، بعلت ساده و بی آلایشی رسول خدا وی را نمی شناختند ! از دیگران می پرسیدند ، محمد کدامین یک از شماست !؟ ...

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《ما میریم به مدرسه با الفانتن شوهه》

امروز اول مهر ماه ،آغاز سال تحصیلی ۱۴۰۳ می باشد .امروز نونهالان ، کودکان ،نوجوانان و جوانان عزیز و آینده ساز به مدارس و دانشگاهها میروند و با حضور معلمین و اساتید در کلاسهای درس شور و حال دیگری در محیط های آموزشی سراسر کشور آغاز می گردد . چهره شهرها و روستاها و مدارس و دانشگاهها حال و هوای دیگری مجددا بخود می گیرند . صحنه های زیبای روز اول مهر در خیابانها و محله ها و مراکز آموزشی که از زمان استقرار نظام آموزش نوین در ایران شکل گرفت را همه نسل های زنده کنونی در ایران درک و مشاهده کرده اند . از زمانیکه رادیو و تلویزیون در ایران مستقر و در خانه ها وجود این وسایل ارتباط جمعی فراگیر شد ،نسل های بیبی بومر و X های ایرانی و سپس Y ها و Z ها شاهد جشن های روز اول مهر بوده اند که طی ۵۰ - ۶۰ ساله گذشته ، هنرمندان رادیو و تلویزیون سراسری و استانی که خودشان از همین نسل ها بوده و هستند با هوشمندی تلاشهای ارزشمند و زیبایی برای ایجاد شور و نشاط و میل به آموختن و آموزاندن نزد کودکان و نوجوانان و جوانان در سیستم آموزش اجتماعی کشورمان را از اواسط شهریور ماه تا چند روز اول مهر ماه خلق می کنند .آنها با پخش آهنگ‌ ها ، سرودها ، آگهی های خاص ابزارها و لوازم التحریر مدرسه خاطرات بیاد ماندنی را برای اذهان همه نسل های در قید حیات ایران و آیندگان خلق نمودند و می نمایند . روز های اخر شهریور و اول مهر هر سال پدران و مادران ایرانی بهمراه کودکان و نوجوانان خود به فروشگاههای لوازم التحریر میروند و شلوغی داخل و بیرون این فروشگاهها و شوق و ذوق همگانی در این صحنه ها زیبایی هایی خاص اجتماعی - فرهنگی را ایجاد می کنند .ذوق و شوق کلاس اولی ها ، دانش آموزان کلاسهای بالاتر دبستان و مقطع دبیرستان و والدینی که خود همه این مراحل را تجربه کرده اند ، یک عطر و بوی خاصی در فضای اجتماعی کشورمان می پراکند . انگار این ملت که وجود و ذهنشان در تمدن ۳۰۰۰ ساله با فرهنگ ، دانش و علم پروری عجین است، ماه مهر را علاوه بر جشن آغاز فصل پاییز زیبا و هزار رنگ که روزهای شکرگذاری از نعمات پروردگار بابت فرآورده های کشاورزی و غذایی برداشت شده از مزارع و باغات برای روزهای سرد پاییز و زمستان تا فصل بهار و گرمای سال بعد را ارزانی کرده و با جشن های مهرگان، قرنهاست باشکوه برگزار کرده اند ، پس از استقرار سیستم جدید آموزشی که همزمان با موج دوم و مدرنیته در ایران آغاز گردید ، هر ساله جشن اول مهر به مناسبت گشایش مجدد فعالیت سال تحصیلی جدید و آغاز مجدد فصل دانش آموختن نونهالان و فرزندان عزیز ایران زمین است را با جشن مهرگان و شکرگذاری از نعمات پروردگار متعال عجین نموده و تبدیل به معرفت شناسی و فرهنگ و شور و نشاط خاص علاقه به آموزش کرده اند که به جرات می توان گفت ؛ این موج در دنیا بی نظیر است. ای کاش وزارت آموزش و پرورش و صدا و سیما و وزارت میراث فرهنگی، در خصوص تلفیق جشن مهرگان + جشن سال تحصیلی اول مهر ماه ، یک مجموعه مستند ترکیبی و زیبا که مزین به موسیقی ها و صحنه های زیبای شهرها و روستاهای ایران باشد را برای معرفی به نسل های Z و آلفا ایران و جهان تهیه کنند تا فرهنگ والای ایرانیان از پنجره زیبای دیگر به جهانیان معرفی شود . نونهالان و کودکان و جوانان ایران هر چقدر شادتر و با انگیزه تر به مدارس و دانشگاهها بروند ، آینده فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی ایران پربارتر ،مثمرثمرتر و درخشانتر خواهد بود .

متولدین دهه های ۳۰ - ۴۰ خورشیدی ، هرگز آن تبلیغ رادیو - تلویزیونی زیبا کارخانه کفش ملی که با سرمایه گذاری و مدیریت کارآفرین موفق و خوشنام محمد رحیم ایروانی تاسیس شده بود را فراموش نمی کنند که هنرمندان رادیو و تلویزیون ایران برای تبلیغ کفش های کودکان و نوجوانان مدرسه ای با بهره گیری از نماد فیل که معرف برند کفش ملی هست ، با تبلیغ زیبا و آهنگ بیاد ماندنی و شعر شاد : [ ما میریم به مدرسه ، با الفانتن شوهه ] را با سناریویی که آقا فیله در سن کودکی بهمراه بچه های مدرسه با کتاب و کیف و دفتر و چهره های شاد روز اول مهر به مدرسه میروند را هرگز فراموش نمیکنند .!!! کارآفرینی که در طی ۲۰ سال از هیچ همه چیز در صنعت کفش ساخت و تولیداتش علاوه بر تامین بازار داخلی به شوروی آنروز ، لهستان ، مجارستان ، رومانی ، چکسلواکی صادر می شد و ۱۱۰۰۰ کارگر و کارمند در سراسر کشور داشت . خاطره تبلیغ زیبای آن کارآفرین خلاق در اذهان دو نسل بیبی بومرها و X های ایرانی و خدمت به صنعت کفش ایران تا ابد باقی خواهد ماند . شروع سال تحصیلی ۴۰۳- ۴۰۴ را به همه دانش آموزان ، دانشجویان ، فرهنگیان و دانشگاهیان و والدین عزیز هموطن تبریک میگویم . درخت عظیم علم و دانش در ایران با پاسداشت ایرانیان هر سال تنومندتر میشود ، ان شاالله .

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق همدیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 ملاقات با پهلوانی جوان از جنس علم و اندیشه 》

در ادامه مطالعات ریسک های کارآفرینی اکوسیستم جوامع محلی در پایلوت بخش جمابرود شهرستان زیبای دماوند به مرکزیت شهر فرهیختگان ( کیلان عزیز ) به روش ؛ تطبیقی - کاربردی برای خود بعنوان یک پژوهشگر ریسک یک تور گردشگری جمع آوری منابع آموزشی و آشنایی با تجربیات کارآفرینی نوین را برنامه ریزی نموده ام و هر هفته به دیدار کارشناسان جوان رشته های مختلف شغلی میروم . وقتی جدای از مناسبات رسمی و شخصیت حرفه ای در حال انجام وظیفه داخل ساختارهای سازمانی آدمها طراحی پرسش ها و لحن گفتگو ها بسوی خود خود واقعی آدمها میرود ، نتایج گفتگو ها و یافته ها به خلوص و بی ریایی میرسند و انسان غرق در شخصیت والای انسانهایی میشود که می تواند به هموطن بودن با آنها تا به ابد ، افتخار کند . اما چرا این سطور مقدماتی را مینویسم :

آخرین ملاقات من در گردشگری مطالعاتی ملاقات با یکی از نخبگان نوآوری صنعت مالی بود . جوانی تحصیل کرده و محل ملاقات ساعت یازده روز یکشنبه ساعت یازده صبح در پارک فناوری دانشگاه بود . ساعت ۱۰ صبح ، دوست عزیز و پرانرژیم و مرد با اخلاق که او نیز از اعضای خانواده صنعت بیمه کشور آقای توماج که این ملاقات را هماهنگ کرده بود ،تلفن کرد و گفت به آقای مهندس پهلوان زاده تلفن بزنید. در تماس تلفنی گفت ؛ در مسیر بهشت زهرا برای شرکت در مراسم دفن پدر دوستم هستم ، لطفا ساعت ملاقات را برای ساعت ۱۵ تغییر دهیم . چند دقیقه پیش از ساعت ۱۵ به دفتر ایشان رسیدم .

متانت ، معرفت ، فروتنی ، تواضع در گفتار و رفتار این جوان نخبه موج میزند . در ابتدا از تغییر ساعت ملاقات عذر خواهی کرد و گفت ؛ دوستم برای دفن پدرش چون نیاز به همراهی داشت وظیفه داشتم به کمکش بروم .

اولین سئوالم از این جوان دانشمند :

آقای مهندس ؛ فلسفه زندگی و آمدن و رفتن آدمها به این دنیا چیست ؟

پاسخی قانع کننده با تعریف از سبک زندگی یکی از عرفای استان گلستان که پیش از انقلاب ۵۷ زندگی میکرد داد .پاسخ آنقدر هوشمندانه بود که انگار ذهن پرسش گر را با حقیقت بودن - زیستن - رفتن به معنای واقعی آشنا میکرد. در فراز سخنانش از ملاقات بین آن عارف و آشنایی با توانمندی های فوق العاده پیر عارف دیگری که تاثیرات ذهنی بر عارف مسافر که به قصد مکه از دیار استاد عبور می کرد گذارده بود ، استنباط از سخنانش آدم را به یاد مفهوم جمله [ عبادت بجز خدمت خلق نیست ] رهنمود میکرد .

گفتگو به بازاریابی کوانتومی کشیده شد و ایشان به تغییرات سریع تکنولوژی و تاثیر این تغییرات بر بازارها و تحولات فکری انسانها و متحول شدن اکوسیستم محیط کسب و کار در دنیا اشاره کرد و بحث عارف مسافر و بابای پیر را اینگونه ادامه داد :
 
[ هر جمله ای که افراد به نیت گفتن به بابای پیر  در درون ذهن خود حتی از راه خیلی دور می پروراندند ، بابای پیر بلافاصله میشنید و در مواجهه با آن فرد ،پاسخش را میداد .] من قبلا مشابه این قدرت ذهنی را در مورد عارف بزرگ اوایل قرن ۱۴ شمسی ؛ حاج آقا نخودکی شنیده و خوانده بودم . اینبار با این مثال متوجه شدم که این توانایی خارق العاده در نزد عرفا و حقیقت جویان دیگری وجود داشته .

وقتی گفتگو به کارآفرینی و نحوه جمع آوری سرمایه های خرد و هدایت آنها بسوی تامین مالی کارآفرینان SMEs جوامع محلی رسید،ایشان به صراحت و بی لکنت و بدور از هر گونه منیت با افتخار به بچه روستا بودنش از مشاغل جدید چند روستای استان گلستان و طرحهای خلاقانه گردشگری روستایی با جدیدترین روشهای استارتاپی بر مبنای فرهنگ اصیل ایرانی را تشریح کرد . از خلاقیت ها و نواوریهای بی نظیر سایر هموطنان در چند ساله اخیر و خصوصا از طرح [ کمدا ] که اهدا لباسهای غیر قابل استفاده نسبتا نو افراد بدون استفاده در کمدها باقی مانده اند به همدیگر که ایده یک خانم جوان بوده تعریف کرد .

سخنانش بوی ناب انسانیت و فرهنگ اصیل تعاون و مهربانی مردم ایران زمین میدهد .

نزدیک اذان مغرب بود، از او و همکارش خداحافظی کردم و راهی منزل شدم . در همین دو سه ماه با چند نفر از جوانان و میانسالان در مورد ایده های کارافرینی خلاقانه آنها گفتگو کرده ام . من پس از شنیدن سخنان خلاقانه آدمهای بدون شیله و پیله و ساده زیست در جامعه به موفقیت های درخشان و بی نظیر اقتصاد آینده کشورمان در دستیابی به برترین الگوریتم های نوین پیشرفت های کسب و کار تحت خلاقیت جوانان برای رسیدن به توسعه پایدار و متوازن ایران بسیار خوشبین هستم .

اول آبان ماه ۱۴۰۳

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 مهربونترین بابای مدرسه 》

جدی ترین خدمت یک انسان به انسان دیگر یا دیگر انسانها ، انگیزه پیشرفت و امید به زندگی دادن به آدمها . اذهان سالم و آدمهای ذاتا بزرگ اما بی نام و نشان در طول زندگی خود نه تنها برای توسعه فردی خویش می کوشند بلکه همواره برای توسعه فردی و اجتماعی آدمهای اطراف خود اگر در دیگران استعدادی میبینند به هر طریقی در جهت پرورش آن استعدادها کوشش می کنند .

اما بر عکس آدمهای کوتاه اندیش و مملو از کمبودهای شخصی که هرگز نیز در جهت اصلاح افکار و تغییر طرز نگاه به واقعیت ها و اصلاح رفتارهایشان قدم بر نمیدارند ،نه تنها مشوق دیگران برای رفتن بسوی آینده بهتر نیستند بلکه با تمسخر و رفتارهای سمی و ایجاد درگیریهای ذهنی و اتلاف وقت دیگران تبدیل به گلوگاه عقب افتادگی دیگران و مالا عقب افتادگی جامعه می شوند .

مهندس جوانی تعریف میکرد ؛ در کودکی در اثر یک حادثه تصادف موتور سیکلت پدر و مادرش را با هم از دست داده بود و سرپرستی او و خواهر بزرگترش را دایی بزرگ اما مهربانش بعهده گرفته بود .می گفت : پدرش در بازار دلالی میکرد،روزگار بدی نداشتیم اما مستاجر بودیم . بابام مردمدار و آدم خوش برخوردی بود ، می گفت دایی با اینکه خودش دو فرزند داشت و بابای یک مدرسه بود و وضع مالی چندان خوبی نداشت اما روی درس خوندن ما و فرزندانش خیلی حساس بود . هم خودش و هم زن دایی خیلی مهربون و منضبط بودند .برای اینکه به دایی در مخارج خودم و خواهرم کمک کرده باشم، ازش اجازه گرفتم که بعد از تعطیل شدن مدرسه برم جلوی پارک نزدیک اونجا ، با ترازویی که بابام چند سال پیش خریده بود ، رهگذران خودشون رو بکشن و با پول اون بخشی از هزینه زندگی خودم و خواهرم را برای کمک به دایی در بیارم و در کنارش هم مشق ها و درسهای همان روز رو بخونم . با هزار اما و اگر ، دایی اجازه داد . رفتم و شروع کردم .می گفت ؛ همون مدرسه ای میرفتم که قبل از فوت پدر و مادرم توش درس میخوندم و همه محل از داستان زندگی ما خبر داشتند . در بین همه آدمهای مهربون ،گاهی دو سه تا از جوونهای علاف و بعضی از بچه های مدرسه خودمون با مجانی وزن کشی کردن و مسخره کردنم ، اذیت میکردن .انگار تغییر وضعیت مالی کسی که یتیم شده رو درک نمیکردند .می گفت قبل از فوت والدینش همیشه شاگرد اول کلاس بوده و دردانه پدر و مادر ! اما یکهویی یک حادثه سرنوشت اونو و خواهرش رو عوض کرده بود .!

ادامه داد : آقای دکتر کیوان ، نزدیک اون پارک یک داروخانه داشت، هر روز موقع رد شدن روی ترازوی من خودش رو میکشید و صد تومن بهم میداد، بعدا دیدم خودش داخل داروخانش ترازو داشته و مشتریاش وزن کشی میکردن ! حواسش بهم بوده و گاهی اذیت بچه ها رو نسبت به من رو میدیده !

یک روز آقای دکتر کیوان بهم گفت ؛ مهدی جان ؛ یک خواهشی ازت دارم ، بجای اینجا میای جلوی داروخانه بشینی که اولا ؛ یک جای مناسب ولی کوچک برای نشستنت داره و دوما ؛ بچه ها دیگه سر به سرت نذارن و حواست هم به داروخونه باشه که موقع شلوغی چیزی رو اشتباهی کسی نبره ! قبول کردم !

ادامه داد : دکتر کیوان در کنار دایی و همسرش شد ؛ حامی من ! بدون اینکه من در اون عالم کودکی متوجه بشم که چگونه داره برای من و خواهرم ، پدری میکنه ! اول ؛ ترازوی داخل داروخانه را جمع کرد تا ترازوی من برایم ، درآمد زایی بیشتر کنه ، دوم ؛ آخر هفته ها یک دستمزد به من میداد که مثلا از داروخانه نگهبانی میکنم ، سوم ؛ برای من و خواهرم توسط همسرش لوازم التحریر و لباس و چیزایی که دانش آموزان نیاز داشتند رو میخرید .سال بعد ترازو منو خرید و گفت بیا داخل داروخانه بعد از تعطیل شدن دبیرستان کار کن . می گفت ، مهربونی ها و معرفت دایی و همسرش و دکتر کیوان و همسرش ، درد تنهایی و از دست دادن والدین رو برامون کم کرد . دکتر کیوان دکتر واقعی بود . از این دکتر جدیدهای لقب بخود داده نبود .او بود که هزینه های دانشگاه مهندس مهدی و خواهرش را داده بود . می گفت دایی و همسرش و دکتر کیوان طعم و عطر انسانیت و معرفت را در درون وجودش نهادینه کردند و از او و خواهرش که یتیم بودند ،دو انسان توسعه یافته ساختند ...

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《 چرا قهرمانان واقعی اخلاق و مروت را در کنارمان نمی بینیم !؟》

دوست عکاس من به تمام معنا هنرمند است . نه تنها در کار خود بلکه نحوه تعامل و ارتباطش با مشتریان و متانتی که در کلام و رفتار دارد ،او را خیلی ها متمایز میسازد . اهل مطالعه و علاقمند به شعر است .

برای کارهای عکاسی و تهیه فتوکپی و گاهی فقط برای دیدنش به عکاسی میروم .معمولا وقتی میخواهد خاطره ای یا سرنوشتی از کسی را بگوید با یک بیت شعر شروع میکند . یکروز پس از آخرین نشست دوشنبه های بیمه ای که عکاسی رفتم ، عکس چاپ شده دست جمعی شرکت کنندگان در پایان نشست را که از تالار تلگرامی بیمه ای ها برداشته بود ،برایم هدیه آورد .حرکتش زیبا و دوستانه بدیع بود .چندین ساعت پیش که به عکاسی وی رفته بودم ، یک بیت شعر با مضمون قدردانی و معرفت برایم خواند . کنکاو شدم و اصرار کردم ، فلسفه خواندن این بیت را بگوید :

یک مشتری بنام آقای ... دارم که در حدود ۷۵ سالش هست . آدم خوش مشربیه .تازگیها برایم داستان طلاق خودش و همسرش را بعد از چهل و اندی سال زندگی با داشتن عروس و داماد اینچنین تعریف کرد :

حاجی وقتی از جریان جدایی از همسرش،بعد از چهل و اندی سال میگفت در سخنانش اوج معرفت و قدردانی و مرام یک انسان و یک مرد را در زمان جدایی از همسرش میتوانستی بشنوی . قبلا برایش احترام زیادی قائل بودم اما بعد از آنکه بیشتر شناختمش ، برایم بیشتر قابل احترام شد .

میگفت من هم مثل خیلی ها پس از ازدواج با همسرم با محدودیت سخت مالی و شرایط دشوار شروع کردیم ، اما به تدریج با هم زندگی را ساختیم و وضع مالی ما خیلی خوب شد .همسرم زنی لایق و مهربان بود. فرزندان به بهترین وجه بزرگ و تحصیل کرده شدند و ازدواج کردند . همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه دوستی همسرم با دو تا از خانم ها رفته رفته بر افکار و حرفها و رفتارهای او اثرات منفی گذاردند. طوری که بهانه جویی میکرد . خیلی از مسائل کوچک ،کاه را کوه میساخت و درگیری لفظی درست میکرد و ...

تا یکروز روی درب یخچال روی یک ورقه A4 نوشته بود : از هم جدا شویم ! و این روش درخواست بر در و دیوار های آپارتمان پر شده بود !

با او بارها صحبت میکند ،ابتدا مسائل مادی را مطرح میکند . همسر آن خانم با اهل خبره مشورت می کند .اما معلمی که به این ایشون ، روش تخریب یک زندگی را یاد میداد، حرفهایش از همه در ذهن آن خانم موثرتر بودند . سرانجام با فرزندانش مشورت میکند و آنها میگویند : وقتی اصرار دارد ، جدا شوید !!!

میگفت ؛ دوستش داشتم و دوستش دارم و هرگز همراهی ها و خوبیهایش را فراموش نمیکردم و نخواهم کرد .سرانجام تسلیم شدم . اما پیش از جدایی ، بدون اینکه حتی فرزندانمان بدانند، یک واحد آپارتمان در حد جایی که زندگی میکردیم و مهریه و وجه نقد کافی برای گذران یک زندگی در نزدیک ۷۰ سالگی یک خانم را به حسابش ریختم و آنگاه جدا شدیم . روز خداحافظی باز هم ضمن تشکر از همه زحماتش به  او در حضور فرزندانمان تاکید کردم ؛ اگر باز هم کمکی خواستی از طریق بچه ها بگو تا انجام وظیفه کنم .....‌.

آقا مسعود در جملات پایانی گفت : آن خانم در مقابل این رفتارهای عادلانه و با معرفت همسرش کم آورد .ماهها بعد پیغام داد پشیمان و حاضر است همه آن جبران مالی برگرداند و آشتی کند ! اما حاجی پاسخ داده بود ؛ بخاطر حفظ همه خاطرات طولانی خوب ، بهتر است فراموش کنیم‌،این پایان زندگی مشترک را !!! آنچه که بتو دادم ، سهم خودت بود و باید انجام میدادم ...

انصاف و مروت در ذات برخی از آدمها نهادینه است ! و البته درس آموز !

حمید رضا حاجی اشرفی