bimeh24 | بیمه24
5.05K subscribers
12.4K photos
1.58K videos
133 files
10.5K links
پایگاه تحلیلی و خبری بیمه 24
شرایط تبلیغات؛ T.me/bimeh24T
ارتباط با مدیر کانال T.me/bimeh24pv

#کد_شامد_وزارت_ارشاد: 1-1-73099-61-4-1
Download Telegram
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《ملاقات با یادگاری ،ارباب رستم گیو در محله کوهان دره جمابرود》

حدود دو کیلومتر بعد از پل شلمبه در گیلاوند به سمت دشت هومند ، جاده ای بسوی جنوب به سمت روستای زیبا و بزرگ وادان می پیچد ،بعد از حدودا ۱۰ کیلومتر به نقطه شروع دره جمابرود ، جایی پایین تر از محله کردر و نقطه تلاقی اراضی محله کوهان و روستای زیبای وادان ، محدوده جغرافیایی دره جمآبرود آغاز می شود .

در سالهای دور گذشته جاده کمربندی در دل کوههای سمت شرقی دره و خیابان مطهری از داخل باغات و اراضی ضلع غربی، راههای جدید دسترسی به کیلان و سپس در امتداد به سمت جاده امام رضا و ایوانکی در محور جنوبی منتهی می شود . این منطقه را دره جمابرود شهرستان زیبای دماوند مینامند .

در دهه های ۲۰ - ۳۰ -۴۰ خورشیدی ،همین راه شوسه تنها جاده دسترسی به وادان و کیلان بود که معدود خودروهای ۶۰ - ۷۰ سال پیش را به ابتدای محله کوهان میرساند و پس از عبور از پل قدیمی روی رودخانه پر آب ، وارد خیابانی بسیار زیبا و سرسبز ، مملو از حس زندگی ،کار و کوشش می گردید ، که انگار آدمیان را وارد بهشتی زمینی با مردمانی پرتلاش و مهربان می نمود ؛ آری آنجا را به درستی [ کیلان ،بهشت استان تهران نام گذاشته بودند .] انتهای آن کوچه به قهوه خانه و گاراژ مش طاهر منتهی می شد که زمانی از پر تحرک ترین فعالیت انسانی در داخل دره جمابرود بود . راه شوسه در سال ۱۳۳۲ تا میدان کارخانه برق فعلی توسط شهرداری کیلان امتداد یافت . این محدوده یکی از زیباترین مناطق جغرافیایی ایران بوده و هست . سالی یکبار به یاد خاطرات فراموش نشدنی گذشته از این مسیر عبور می کنم .

در خیابان گاراژ قدیمی مش طاهر ، مدرسه ، مسجد ، حمام ، درمانگاهی کوچک ، مغازه های خواروبار فروشی که در میان باغات آباد ، سرسبز و شاداب درختان قیسی ، گردو ، گلابی ، سپیدارها و بیدها محصور شده بودند ، جلوه های زیست محیطی بسیار دلنشین بی نظیر بهاری ، تابستانی ، پاییزی و زمستانی در آن همیشه قابل مشاهده بود و هست .

همه آن ساختمانها ، راه شوسه و خیابان گاراژ مش طاهر توسط ارباب رستم گیو به رسم نیکو کاری احداث شده بودند .

اولین بار نام 《ارباب رستم گیو》را در عبور از کنار املاک گیو در جاده شوسه وادان و خیابان گاراژ محله کوهان شنیدم . آنجا بود که یکروز در کودکی وقتی به همراه مرحوم پدرم که به دیدار و احوالپرسی پزشک و کارکنان درمانگاه کوچک کوهان رفتند ،با خدمات فرهنگی - اجتماعی ارزشمند رستم گیو آشنا شدم .

رستم بهمن متولد ۱۲۶۷ خورشیدی در یزد پسر، پدری بنام، بهمن و مادری بنام ، خرمن بود . در ۲۰ سالگی به تهران آمد . در سال ۱۳۱۹ به ریاست انجمن زردتشتیان ایران برای ۲۷ سال انتخاب شد . در سال ۱۳۳۷ [ بنیاد خیریه رستم گیو ] را بنیان نهاد . وی مردی خونسرد ، با درایت ، متین، با پشتکار و خیرخواه بود .دهها مدرسه ، درمانگاه ، آب انبار ، تالار عمومی ، احداث سیستم آب لوله کشی در ایران و خارج از کشور منجمله خدمات اجتماعی آن بزرگ مرد و بنیاد نیکوکاری وی می توان برشمرد .

ارباب رستم گیو ، از زمره هم نامان اسلافش ، تیول داران ایرانی نبود . فرهنگ ، منش و کردار وی با آنان تفاوت از زمین تا ماه داشت !!!!!
او عمر پر برکتش را برای اعتلای نام وطن و امور خیرخواهانه اجتماعی ،فقط صرف نمود . وی در آخرین پیامش به انجمن زردتشتیان ایران چنین نوشته است :

《سپاس اهورا مزدای بزرگ را که به اینجانب توانایی خدمت ناچیزی که انجام داده ام عنایت فرمود و از عموم کسانی که با اینجانب همکاری صمیمانه نموده اند قدردانی و تشکر می نمایم . زیرا بدون پشتیبانی و حمایت و همکاری صمیمانه آنان بی شک در خدمات اجتماعی و سیاسی کامیاب نمی گردیدم 》

رستم گیو در ۱۵ / مهر/ ۱۳۵۹ در سن ۹۲ سالگی درگذشت . بخاطر خصایص انسانی ، میهن دوستی ، خیر خواهی برای همه هموطنان ، ادب ، متانت و فروتنی ، همه او را دوست داشتند و از احترام بسیار زیادی در نزد عموم مردم برخوردار بود . بی دلیل نیست که هموطنان زردتشتی ما وی را به راستی یک اخلاقمدار و دارنده رفتار انسانی مبتنی بر #سوشیانت در زمانه خودش میدانند .

اگر گذرتان به شهر کیلان ( عزیز ) مرکز بهشت گمشده استان تهران افتاد، شما را دعوت به بازدید از آثار بجا مانده از نیکوکاری و ساختمان محل اقامت ییلاقی آن بزرگ مرد که هنوز باقیست و گذری برای دیدار خاطره انگیز از خیابان زیبا و اصیل ، گاراژ مش طاهر (سابق) دعوت مینمایم .

بخاطر نیک پنداری ، نیک گفتاری ، نیک کرداری این انسان بزرگمنش ، یاد و نامش همواره گرامی و قابل احترام است .

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《ملاقات با یادگاری ،ارباب رستم گیو در محله کوهان بخش جمابرود》

حدود دو کیلومتر بعد از پل شلمبه در گیلاوند به سمت دشت هومند ، جاده ای بسوی جنوب به سمت روستای زیبا و بزرگ وادان می پیچد ،بعد از حدودا ۱۰ کیلومتر به نقطه شروع دره جمابرود ، جایی پایین تر از محله کردر و نقطه تلاقی اراضی محله کوهان و روستای زیبای وادان ، محدوده جغرافیایی بخش و دره جمآبرود آغاز می شود .

در سالهای دور گذشته جاده کمربندی در دل کوههای سمت شرقی دره و خیابان مطهری از داخل باغات و اراضی ضلع غربی، راههای جدید دسترسی به کیلان و سپس در امتداد به سمت جاده امام رضا و ایوانکی در محور جنوبی منتهی می شود . این منطقه را دره جمابرود شهرستان زیبای دماوند مینامند .

در دهه های ۲۰ - ۳۰ -۴۰ خورشیدی ،همین راه شوسه تنها جاده دسترسی به وادان و کیلان بود که معدود خودروهای ۶۰ - ۷۰ سال پیش را به ابتدای محله کوهان میرساند و پس از عبور از پل قدیمی روی رودخانه پر آب ، وارد خیابانی بسیار زیبا و سرسبز ، مملو از حس زندگی ،کار و کوشش می گردید ، که انگار آدمیان را وارد بهشتی زمینی با مردمانی پرتلاش و مهربان می نمود ؛ آری آنجا را به درستی [ کیلان ،بهشت گمشده استان تهران نام گذاشته بودند .] انتهای آن کوچه به قهوه خانه و گاراژ مش طاهر منتهی می شد که زمانی از پر تحرک ترین مراکز فعالیت انسانی در داخل دره جمابرود بود . راه شوسه در سال ۱۳۳۲ تا میدان کارخانه برق فعلی توسط شهرداری کیلان امتداد یافت . این محدوده یکی از زیباترین مناطق جغرافیایی ایران بوده و هست . سالی یکبار به یاد خاطرات فراموش نشدنی گذشته از این مسیر حتما عبور می کنم .

در خیابان گاراژ قدیمی مش طاهر ، مدرسه ، مسجد ، حمام ، درمانگاهی کوچک ، مغازه های خواروبار فروشی که در میان باغات آباد ، سرسبز و شاداب درختان قیسی ، گردو ، گلابی ، سپیدارها و بیدها محصور شده بودند ، جلوه های زیست محیطی بسیار دلنشین بی نظیر بهاری ، تابستانی ، پاییزی و زمستانی در آن همیشه قابل مشاهده بود و هست .

همه آن ساختمانها ، راه شوسه و خیابان گاراژ مش طاهر توسط ارباب رستم گیو به رسم نیکو کاری احداث شده بودند .

اولین بار نام 《ارباب رستم گیو》را در عبور از کنار املاک گیو در جاده شوسه وادان و خیابان گاراژ محله کوهان شنیدم . آنجا بود که یکروز در کودکی وقتی به همراه مرحوم پدرم که به دیدار و احوالپرسی پزشک و کارکنان درمانگاه کوچک کوهان رفتند ،با خدمات فرهنگی - اجتماعی ارزشمند بزرگ مرد هموطن ،رستم گیو آشنا شدم .

رستم بهمن متولد ۱۲۶۷ خورشیدی در یزد پسر، پدری بنام، بهمن و فرزند مادری بنام ، خرمن بود . در ۲۰ سالگی به تهران آمد . در سال ۱۳۱۹ به ریاست انجمن زردتشتیان ایران برای ۲۷ سال انتخاب شد . در سال ۱۳۳۷ [ بنیاد خیریه رستم گیو ] را بنیان نهاد . وی مردی خونسرد ، با درایت ، متین، با پشتکار و خیرخواه بود .دهها مدرسه ، درمانگاه ، آب انبار ، تالار عمومی ، احداث سیستم آب لوله کشی در ایران و خارج از کشور منجمله خدمات اجتماعی آن بزرگ مرد و بنیاد نیکوکاری وی می توان برشمرد .

اخلاق و مرام ارباب رستم گیو ، از زمره هم نامان اسلافش ، تیول داران ایرانی نبود . فرهنگ ، منش و کردار وی با آنان تفاوت از زمین تا آسمان داشت !!!!!
او عمر پر برکتش را فقط برای اعتلای نام وطن و امور خیرخواهانه اجتماعی صرف نمود . وی در آخرین پیامش به انجمن زردتشتیان ایران چنین نوشته است :

《سپاس اهورا مزدای بزرگ را که به اینجانب توانایی خدمت ناچیزی که انجام داده ام عنایت فرمود و از عموم کسانی که با اینجانب همکاری صمیمانه نموده اند قدردانی و تشکر می نمایم . زیرا بدون پشتیبانی و حمایت و همکاری صمیمانه آنان بی شک در خدمات اجتماعی و سیاسی کامیاب نمی گردیدم 》

رستم گیو در ۱۵ / مهر/ ۱۳۵۹ در سن ۹۲ سالگی درگذشت . بخاطر خصایص انسانی ، میهن دوستی ، خیر خواهی برای همه هموطنان ، ادب ، متانت و فروتنی ، همه او را دوست داشتند و از احترام بسیار زیادی در نزد عموم مردم برخوردار بود . بی دلیل نیست که هموطنان زردتشتی ما وی را به راستی یک اخلاقمدار و دارنده رفتار انسانی مبتنی بر #سوشیانت در زمانه خودش میدانند .

اگر گذرتان به شهر کیلان ( عزیز ) مرکز بهشت گمشده استان تهران افتاد، شما را دعوت به بازدید از آثار بجا مانده از نیکوکاری و ساختمان محل اقامت ییلاقی آن بزرگ مرد که هنوز باقیست و گذری برای دیدار خاطره انگیز از خیابان زیبا و اصیل ، گاراژ مش طاهر (سابق) دعوت مینمایم .

بخاطر نیک پنداری ، نیک گفتاری ، نیک کرداری این انسان بزرگمنش ، یاد و نامش همواره گرامی و قابل احترام است .

حمید رضا حاجی اشرفی
#با هم مهربان باشیم و به حقوق هم دیگر احترام بگذاریم

✏️📕 دلنوشته

《ملاقات با یادگاری ،ارباب رستم گیو در محله کوهان بخش جمابرود》

حدود دو کیلومتر بعد از پل شلمبه در گیلاوند به سمت دشت هومند ، جاده ای بسوی جنوب به سمت روستای زیبا و بزرگ وادان می پیچد ،بعد از حدودا ۱۰ کیلومتر به نقطه شروع دره جمابرود ، جایی پایین تر از محله کردر و نقطه تلاقی اراضی محله کوهان و روستای زیبای وادان ، محدوده جغرافیایی بخش و دره جمآبرود آغاز می شود .

در سالهای دور گذشته جاده کمربندی در دل کوههای سمت شرقی دره و خیابان مطهری از داخل باغات و اراضی ضلع غربی، راههای جدید دسترسی به کیلان و سپس در امتداد به سمت جاده امام رضا و ایوانکی در محور جنوبی منتهی می شود . این منطقه را دره جمابرود شهرستان زیبای دماوند مینامند .

در دهه های ۲۰ - ۳۰ -۴۰ خورشیدی ،همین راه شوسه تنها جاده دسترسی به وادان و کیلان بود که معدود خودروهای ۶۰ - ۷۰ سال پیش را به ابتدای محله کوهان میرساند و پس از عبور از پل قدیمی روی رودخانه پر آب ، وارد خیابانی بسیار زیبا و سرسبز ، مملو از حس زندگی ،کار و کوشش می گردید ، که انگار آدمیان را وارد بهشتی زمینی با مردمانی پرتلاش و مهربان می نمود ؛ آری آنجا را به درستی [ کیلان ،بهشت گمشده استان تهران نام گذاشته بودند .] انتهای آن کوچه به قهوه خانه و گاراژ مش طاهر منتهی می شد که زمانی از پر تحرک ترین مراکز فعالیت انسانی در داخل دره جمابرود بود . راه شوسه در سال ۱۳۳۲ تا میدان کارخانه برق فعلی توسط شهرداری کیلان امتداد یافت . این محدوده یکی از زیباترین مناطق جغرافیایی ایران بوده و هست . سالی یکبار به یاد خاطرات فراموش نشدنی گذشته از این مسیر حتما عبور می کنم .

در خیابان گاراژ قدیمی مش طاهر ، مدرسه ، مسجد ، حمام ، درمانگاهی کوچک ، مغازه های خواروبار فروشی که در میان باغات آباد ، سرسبز و شاداب درختان قیسی ، گردو ، گلابی ، سپیدارها و بیدها محصور شده بودند ، جلوه های زیست محیطی بسیار دلنشین بی نظیر بهاری ، تابستانی ، پاییزی و زمستانی در آن همیشه قابل مشاهده بود و هست .

همه آن ساختمانها ، راه شوسه و خیابان گاراژ مش طاهر توسط ارباب رستم گیو به رسم نیکو کاری احداث شده بودند .

اولین بار نام 《ارباب رستم گیو》را در عبور از کنار املاک گیو در جاده شوسه وادان و خیابان گاراژ محله کوهان شنیدم . آنجا بود که یکروز در کودکی وقتی به همراه مرحوم پدرم که به دیدار و احوالپرسی پزشک و کارکنان درمانگاه کوچک کوهان رفتند ،با خدمات فرهنگی - اجتماعی ارزشمند بزرگ مرد هموطن ،رستم گیو آشنا شدم .

رستم بهمن متولد ۱۲۶۷ خورشیدی در یزد پسر، پدری بنام، بهمن و فرزند مادری بنام ، خرمن بود . در ۲۰ سالگی به تهران آمد . در سال ۱۳۱۹ به ریاست انجمن زردتشتیان ایران برای ۲۷ سال انتخاب شد . در سال ۱۳۳۷ [ بنیاد خیریه رستم گیو ] را بنیان نهاد . وی مردی خونسرد ، با درایت ، متین، با پشتکار و خیرخواه بود .دهها مدرسه ، درمانگاه ، آب انبار ، تالار عمومی ، احداث سیستم آب لوله کشی در ایران و خارج از کشور منجمله خدمات اجتماعی آن بزرگ مرد و بنیاد نیکوکاری وی می توان برشمرد .

اخلاق و مرام ارباب رستم گیو ، از زمره هم نامان اسلافش ، تیول داران ایرانی نبود . فرهنگ ، منش و کردار وی با آنان تفاوت از زمین تا آسمان داشت !!!!!
او عمر پر برکتش را فقط برای اعتلای نام وطن و امور خیرخواهانه اجتماعی صرف نمود . وی در آخرین پیامش به انجمن زردتشتیان ایران چنین نوشته است :

《سپاس اهورا مزدای بزرگ را که به اینجانب توانایی خدمت ناچیزی که انجام داده ام عنایت فرمود و از عموم کسانی که با اینجانب همکاری صمیمانه نموده اند قدردانی و تشکر می نمایم . زیرا بدون پشتیبانی و حمایت و همکاری صمیمانه آنان بی شک در خدمات اجتماعی و سیاسی کامیاب نمی گردیدم 》

رستم گیو در ۱۵ / مهر/ ۱۳۵۹ در سن ۹۲ سالگی درگذشت . بخاطر خصایص انسانی ، میهن دوستی ، خیر خواهی برای همه هموطنان ، ادب ، متانت و فروتنی ، همه او را دوست داشتند و از احترام بسیار زیادی در نزد عموم مردم برخوردار بود . بی دلیل نیست که هموطنان زردتشتی ما وی را به راستی یک اخلاقمدار و دارنده رفتار انسانی مبتنی بر #سوشیانت در زمانه خودش میدانند .

اگر گذرتان به شهر کیلان ( عزیز ) مرکز بهشت گمشده استان تهران افتاد، شما را دعوت به بازدید از آثار بجا مانده از نیکوکاری و ساختمان محل اقامت ییلاقی آن بزرگ مرد که هنوز باقیست و گذری برای دیدار خاطره انگیز از خیابان زیبا و اصیل ، گاراژ مش طاهر (سابق) دعوت مینمایم .

بخاطر نیک پنداری ، نیک گفتاری ، نیک کرداری این انسان بزرگمنش ، یاد و نامش همواره گرامی و قابل احترام است .

حمید رضا حاجی اشرفی