bimeh24 | بیمه24
5.01K subscribers
11.9K photos
1.47K videos
131 files
9.89K links
پایگاه تحلیلی و خبری بیمه 24
شرایط تبلیغات؛ T.me/bimeh24T
ارتباط با مدیر کانال T.me/bimeh24pv

#کد_شامد_وزارت_ارشاد: 1-1-73099-61-4-1
Download Telegram
#بیاییم با هم مهربان باشیم و به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم .

✏️📕 دلنوشته

"' پیرمرد مهربان "'

در فرهنگ ملل پیشرفته و در فرهنگ سترگ فلات همیشه سرافراز ایران زمین و مردمان اصیلش همیشه به #کتاب خوانی و ارج گذاری به سواد و دانایی اهمیت داده شده و میشود . انسان ایرانی با خرد و اندیشه توانسته است ،دوست و دشمن سرزمینش را همیشه به تحسین داشته های ارزشمند این فرهنگ و تمدن وادار کند .

همه ما در زندگی ،هر روزه نیاز به بیشتر دانستن داریم و برای دانستن بیشتر باید بیاموزیم . آموختن معرفت و مرام نیک با رفتن بین مردمان در جامعه و الگو برداری از گفتارها و رفتارهای ،نیک اندیشان و خواندن کتابهای با محتوی غنی و بودن با دوستان خردمند بدست میاید !!!!!

خیلی سال پیش ،هر روز که از کنار پارک رد میشدم، پیرمردی با لباسهای معمولی اما بسیار مرتب و خوش برخورد را میدیدم که آهسته آهسته قدم میزد و بر روی یک نیمکت مشخص در نزدیکی درب پارک مینشیند و گاهی هم با دو سه نفر از همسن و سالهای خودش با آرامش خاصی به گفتگو و بحث مشغول است ، گویی دارد به آنها مطلبی را درس میدهد !!!!! آدمی با چهره بسیار مهربان بود و همیشه با تبسم و بسیار مودب با دیگران سلام و احوالپرسی میکرد .گاهی میدیدم پیرمردها و پیرزنهایی که خیلی مسن تر بودند یا حتی آدمهای میانسال با وی در حال گفتگو هستند و او با دقت به حرفهایشان گوش میدهد،سپس با تکان دادن سر از درون کیف کوچکی که همیشه به گردنش آویزان بود پاکت های با رنگ های متفاوت به آنها میدهد و آنها با تشکر از او دور میشوند !!!!!

مدتها بود که پیرمرد را نمیدیدم ،یکروز از یکی از دوستانش که در کنارش روی همان نیمکت خاص همیشه با او بود و تازگیها میدیدم آن اشخاص به او مراجعه میکنند ،پرسیدم : مدتهاست آن پیرمرد خوش برخورد را نمیبینم !؟
پاسخ داد : آقای دکتر ... را میگویید !؟
پرسیدم : مگر ایشان تحصیلات بالا داشت !؟ راستی چرا آدمهایی که از ظاهرشان پیدا بود ضعف بنیه مالی دارند به نزد ایشان میامدند !؟

اینچنین پاسخ داد : مرحوم دکتر ... پزشک بازنشسته و از خانواده ثروتمندی بود . همسرش را چند سال پیش از دست داده بود و چون دو فرزندش هم در خارج زندگی میکردند در ایران تنها زندگی میکرد . درآمد بازنشستگی و مقداری هم درآمدی که از املاک پدری و خودش هر ماهه بدستش میرسید که ۹۰ درصد آن درآمد را نیاز نداشت !
با تعدادی دیگر از دوستان ، بستگان و همکاران سابقش یک فعالیت خیریه بی نام و نشان با مشارکت همدیگر داشتند که به تعدادی اشخاص بی بضاعت با آبرو که تنها بودند، در سنین بالا، کمک مالی یا دارو و درمان و مواد غذایی ، جهیزیه بطور مستمر ، بدون هیچ بوق و کرنایی مینمودند !!!!! آنجا بود که خود به خود دانستم که علت اینکه رنگ پاکت ها با هم فرق داشت ، برای چه بوده !؟ و همین نکته نشانگر نظم و ترتیب و دقت والای آن مرد #نیکو کار در توزیع خدمات گوناگون داشت !!!!!

آنمرحوم بر اساس مطالعات اجتماعی و تجربیات خویش به این واقعیت عینی رسیده بود که :
هر دست که دادی ، همان دست گرفتی
هر نکته که گفتی ، همان نکته شنفتی

پرسیدم : پس این اشخاصی که میبینم پیش شما میایند ،همان نیازمندان مراجعه کننده به آن مرحوم هستند !؟
پاسخ داد : بله ، دوستان و فرزندان دکتر تصمیم گرفتند به پاسداشت آن اندیشه انسانی پدر و دوستانشان و حفظ آن #اقدامات خیرخواهانه ، تا زمانیکه هستند این فعالیت کوچک و محدود انسانی را ادامه دهند . ایشان ( دوست پزشک مهربان) ادامه داد که :

منم راه و رویه دوست و همکار مرحومم را تا زنده ام ادامه خواهم داد . سالهاست که از آن دیدار گذشته ولی گفتگوی آن روز و چهره آن دو 🏴🌹 پیرمرد مهربان 🌹🏴 از یادم نرفته ، الحق که بعضی ها میدانند مسافرند و امانتهای نزد خویش را تا زنده هستند به دست نیازمندان به امانت ها میرسانند .
سالهای بعد چند بار که بعدها از جلوی آن پارک و نیمکت رد شدم دیدم که کسی از اهل آن جماعت نیکوکار دیگر آنجا ننشسته و اطراف نیمکت کاملا خلوت است .

حمید رضا حاجی اشرفی
#بیاییم با هم مهربان باشیم و به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم .

✏️📕 دلنوشته

"' پیرمرد مهربان "'

در فرهنگ ملل پیشرفته و در فرهنگ سترگ فلات همیشه سرافراز ایران زمین و مردمان اصیلش همیشه به #کتاب خوانی و ارج گذاری به سواد و دانایی اهمیت داده شده و میشود . انسان ایرانی با خرد و اندیشه توانسته است ،دوست و دشمن سرزمینش را همیشه به تحسین داشته های ارزشمند این فرهنگ و تمدن سترگ وادار کند .

همه ما در زندگی ،هر روزه نیاز به بیشتر دانستن داریم و برای نیل بدین مقصود آآموختن معرفت و مرام نیک با رفتن بین مردمان در جامعه و الگو برداری از گفتارها و رفتارهای ،نیک اندیشان و خواندن کتابهای با محتوی غنی و بودن با دوستان خردمند بدست میاید !!!

خیلی سال پیش ،هر روز که از کنار پارک رد میشدم، پیرمردی با لباسهای معمولی اما بسیار مرتب و خوش برخورد را میدیدم که آهسته آهسته قدم میزد و بر روی یک نیمکت مشخص در نزدیکی درب پارک می نشست و گاهی هم با دو سه نفر از همسن و سالهای خودش با آرامش خاصی به بحث وگفتگو مشغول بود ، گویی دارد به آنها مطلبی را آموزش میدهد !!! آدمی با چهره بسیار مهربان و همیشه با تبسم و بسیار مودب با دیگران سلام و احوالپرسی میکرد .گاهی می دیدم پیرمردها و پیرزنهایی که خیلی مسن تر بودند یا حتی آدمهای میانسال با وی در حال گفتگو هستند و او با دقت به حرفهایشان گوش میدهد،سپس با تکان دادن سر از درون کیف کوچکی که همیشه به گردنش آویزان بود پاکت های با رنگ های متفاوت به آنها می دهد و آنها با تشکر از او دور میشوند !!!

مدتها بود که پیرمرد را نمی دیدم ،یکروز از یکی از دوستانش که در کنارش روی همان نیمکت خاص همیشه با او بود و تازگیها اشخاص به او مراجعه می کنند ،پرسیدم : مدتهاست آن پیرمرد خوش برخورد را نمی بینم !؟
پاسخ داد : آقای دکتر ... را میگویید !؟
پرسیدم : مگر ایشان تحصیلات بالا داشت !؟ راستی چرا آدمهایی که از ظاهرشان پیدا بود ضعف بنیه مالی دارند به نزد ایشان می آمدند !؟

اینچنین پاسخ داد : بله ،مرحوم دکتر ... پزشک بازنشسته و از خانواده ثروتمندی بود . همسرش را چند سال پیش از دست داده بود و چون دو فرزندش هم در خارج زندگی میکردند در ایران تنها زندگی میکرد . درآمد بازنشستگی و مقداری هم درآمدی که از املاک پدری و خودش هر ماهه بدستش میرسید که ۹۰ درصد آن درآمد را نیاز نداشت !
با تعدادی دیگر از دوستان ، بستگان و همکاران سابقش یک فعالیت خیریه بی نام و نشان با مشارکت همدیگر داشتند که به تعدادی اشخاص بی بضاعت با آبرو که تنها بودند، در سنین بالا از نظر مالی یا دارو و درمان و مواد غذایی ،تهیه جهیزیه نیاز داشتند بدون هیچ سرو صدایی کمک می نمودند !!! آنجا بود که دانستم که علت اینکه رنگ پاکت ها با هم فرق داشت ، برای چه بوده !؟ و همین نکته نشانگر نظم و ترتیب و دقت خاص آن مرد #نیکو کار در توزیع خدمات گوناگون حمایتی داشت !!!

آنمرحوم بر اساس مطالعات اجتماعی و تجربیات خویش به این واقعیت عینی رسیده بود که :
هر دست که دادی ، همان دست گرفتی
هر نکته که گفتی ، همان نکته شنفتی

پرسیدم : پس این اشخاصی که پیش شما میایند ،همان نیازمندان مراجعه کننده به آن مرحوم هستند !؟
پاسخ داد : بله ، دوستان و فرزندان دکتر تصمیم گرفتند به پاسداشت آن اندیشه انسانی پدر و دوستانشان و حفظ آن #فعالیت خیرخواهانه ، تا زمانیکه هستند این فعالیت کوچک و محدود انسانی را ادامه دهند . ایشان ادامه داد که :

منم راه و رویه دوست و همکار مرحومم را تا زنده ام ادامه خواهم داد . سالهاست که از آن دیدار گذشته ولی گفتگوی آن روز و چهره آن دو 🏴🌹 مرد مهربان 🌹🏴 از یادم نرفته ، الحق که بعضی ها میدانند مسافرند و امانتهای نزد خویش را تا زنده هستند به دست نیازمندان میرسانند .
سالهای بعد چند بار که بعدها از جلوی آن پارک و نیمکت رد شدم دیگر کسی از اهل آن جماعت نیکوکار دیگر آنجا ننشسته و اطراف نیمکت کاملا خلوت است .

حمید رضا حاجی اشرفی