بيدارزنى
Photo
🟣 اعتراض و ممانعت از دریافت جیرهی غذا در زندان زنان کرمانشاه
تهدید به محرومیت از تماس و ملاقات برای زندانیان و ضربوشتم و پروندهسازی جدید علیه «سهیلا حجاب»
زنان زندانی در بند زنان کانون اصلاح و تربیت کرمانشاه در اعتراض به کیفیت پایین غذا از روز دوشنبه ۱۱ بهمنماه از تحویل گرفتن سهمیه غذا خودداری کردهاند. در پی این رخداد سهیلا حجاب، علاوه بر ضرب و شتم به پرونده سازی جدید و سایر زندانیان به محرومیت از تماس و ملاقات تهدید شدهاند.
این امر در اعتراض به کیفیت پایین غذا در روزهای اخیر صورت گرفته است. در جریان این اعتراض سهیلا حجاب توسط رئیس حفاظت زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و مسئولان زندان علاوه بر تهدید او به پرونده سازی، سایر زندانیان را به محرومیت از تماس و ملاقات تهدید کردند.
یک منبع مطلع در این خصوص به هرانا گفت: «روز اول سهیلا حجاب غذای سوخته زندان را پیش رئیس زندان برد و گفت ببینید خود شما میتوانید این غذای سوخته و بی کیفیت را بخورید؟ در مقابل رئیس زندان و افسرنگهبانی میگویند بودجه نداریم و غذا همین است. سهیلا حجاب در بازگشت به بند با تزئینات به مناسبت دهه فجر روبرو میشود و میگوید به جای صرف هزینه برای تبلیغات این هزینه رو برای غذای زندانیها انجام بدید. بین افسر نگهبانی و سهیلا درگیری لفظی پیش آمده و رییس حفاظت زندان به نام لیلا حسینی نیا وارد شده و در واکنش به اعتراضات خانم حجاب ضربه ای قفسه سینه او زده و با آینه به صورت او میکوبد.»
این منبع در ادامه افزود: «سایر زندانیان در حمایت از سهیلا وارد کریدور شده و میگویند در حالی که بوی غذایتان از اتاق افسرنگهبانی می آید ما گرسنه هستیم و ناچار نان و ماست میخوریم.»
به گفته این منبع مطلع نهایتا در پی این رخداد مسئولان زندان گزارشی علیه سهیلا حجاب در خصوص ترغیب به شورش تهیه کرده و سایر زندانیان را تهدید کرده اند اگر گزارش را امضا نکنند از تماس و ملاقات محروم خواهند شد. همچنین ظهر روز گذشته ماموران اطلاعات با حضور در زندان خانم حجاب را تهدید به انتقال مجدد و پرونده سازی کرده اند.
#زندان_زنان_کرمانشاه
#نابرابری_و_تبعیض
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
تهدید به محرومیت از تماس و ملاقات برای زندانیان و ضربوشتم و پروندهسازی جدید علیه «سهیلا حجاب»
زنان زندانی در بند زنان کانون اصلاح و تربیت کرمانشاه در اعتراض به کیفیت پایین غذا از روز دوشنبه ۱۱ بهمنماه از تحویل گرفتن سهمیه غذا خودداری کردهاند. در پی این رخداد سهیلا حجاب، علاوه بر ضرب و شتم به پرونده سازی جدید و سایر زندانیان به محرومیت از تماس و ملاقات تهدید شدهاند.
این امر در اعتراض به کیفیت پایین غذا در روزهای اخیر صورت گرفته است. در جریان این اعتراض سهیلا حجاب توسط رئیس حفاظت زندان مورد ضرب و شتم قرار گرفته و مسئولان زندان علاوه بر تهدید او به پرونده سازی، سایر زندانیان را به محرومیت از تماس و ملاقات تهدید کردند.
یک منبع مطلع در این خصوص به هرانا گفت: «روز اول سهیلا حجاب غذای سوخته زندان را پیش رئیس زندان برد و گفت ببینید خود شما میتوانید این غذای سوخته و بی کیفیت را بخورید؟ در مقابل رئیس زندان و افسرنگهبانی میگویند بودجه نداریم و غذا همین است. سهیلا حجاب در بازگشت به بند با تزئینات به مناسبت دهه فجر روبرو میشود و میگوید به جای صرف هزینه برای تبلیغات این هزینه رو برای غذای زندانیها انجام بدید. بین افسر نگهبانی و سهیلا درگیری لفظی پیش آمده و رییس حفاظت زندان به نام لیلا حسینی نیا وارد شده و در واکنش به اعتراضات خانم حجاب ضربه ای قفسه سینه او زده و با آینه به صورت او میکوبد.»
این منبع در ادامه افزود: «سایر زندانیان در حمایت از سهیلا وارد کریدور شده و میگویند در حالی که بوی غذایتان از اتاق افسرنگهبانی می آید ما گرسنه هستیم و ناچار نان و ماست میخوریم.»
به گفته این منبع مطلع نهایتا در پی این رخداد مسئولان زندان گزارشی علیه سهیلا حجاب در خصوص ترغیب به شورش تهیه کرده و سایر زندانیان را تهدید کرده اند اگر گزارش را امضا نکنند از تماس و ملاقات محروم خواهند شد. همچنین ظهر روز گذشته ماموران اطلاعات با حضور در زندان خانم حجاب را تهدید به انتقال مجدد و پرونده سازی کرده اند.
#زندان_زنان_کرمانشاه
#نابرابری_و_تبعیض
#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
🟣 مصدومیت ۱۱ زن کارگر شهرک صنعتی حسنرود انزلی در پی حادثهی رانندگی مینیبوس حمل کارگران
بهگزارش رئیس اورژانس و مدیریت حوادث استان گیلان، ساعت ۷ صبح روز گذشته بر اثر برخورد مینیبوس با تریلی پارک شده، ۱۱ نفر از زنان کارگر این شهرک، مصدوم و به دو مرکز درمانی در شهرهای رشت و انزلی منتقل شدند.
▪️زنان کارگر در شهرکهای صنعتی، علاوه بر ساعات کار طولانی و دریافت حداقل دستمزد و مغایر با نرخ مصوب وزارت کار، همواره با بیثباتی شغلی روبهرو هستند. افزایش فقر و کوچکتر شدن سبد معیشت خانوار کارگری، زنان کارگر را به سازشپذیری بیشتر با انواع تبعیضها و محرومیتها در محیط کار وادار میکند و کوچکترین صدای اعتراض آنان با اخراج و جایگزین کردن یک نیروی کار و محروم دیگر، همراه میشود.
#زنان_کارگر #اشتغال_زنان #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
بهگزارش رئیس اورژانس و مدیریت حوادث استان گیلان، ساعت ۷ صبح روز گذشته بر اثر برخورد مینیبوس با تریلی پارک شده، ۱۱ نفر از زنان کارگر این شهرک، مصدوم و به دو مرکز درمانی در شهرهای رشت و انزلی منتقل شدند.
▪️زنان کارگر در شهرکهای صنعتی، علاوه بر ساعات کار طولانی و دریافت حداقل دستمزد و مغایر با نرخ مصوب وزارت کار، همواره با بیثباتی شغلی روبهرو هستند. افزایش فقر و کوچکتر شدن سبد معیشت خانوار کارگری، زنان کارگر را به سازشپذیری بیشتر با انواع تبعیضها و محرومیتها در محیط کار وادار میکند و کوچکترین صدای اعتراض آنان با اخراج و جایگزین کردن یک نیروی کار و محروم دیگر، همراه میشود.
#زنان_کارگر #اشتغال_زنان #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
🟣 جهنمی بهنام زندان قرچک ورامین/ کوچکترین اعتراض برابر با اعمال محدودیتهای بیشتر است
صبا کردافشاری به مدت سه ماه از اعزام به مرخصی محروم شد
صبا کردافشاری، به دلیل اعتراض به «نبود آب جوش» برای استفاده زندانیان، توسط شورای انضباطی زندان، ۳ ماه از اعزام به مرخصی محروم شد. این حکم در حالی صادر شده که خانم کردافشاری از بیماری زخم معده و خونریزی آن رنج میبرد و نیاز به مرخصی درمانی دارد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، این حکم توسط شورای انضباطی زندان و به دلیل اعتراض خانم کردافشاری نسبت به نبود آب جوش در زندان قرچک ورامین صادر شده است. جلسه شورای انضباطی حدود ۴۰ روز پیش با درخواست «صغری خدادادی» سرپرست زندان و بدون حضور صبا کردافشاری تشکیل شده بود و وی به تازگی از حکم این شورا مطلع شده است.
#زنان_زندانی_سیاسی #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
صبا کردافشاری به مدت سه ماه از اعزام به مرخصی محروم شد
صبا کردافشاری، به دلیل اعتراض به «نبود آب جوش» برای استفاده زندانیان، توسط شورای انضباطی زندان، ۳ ماه از اعزام به مرخصی محروم شد. این حکم در حالی صادر شده که خانم کردافشاری از بیماری زخم معده و خونریزی آن رنج میبرد و نیاز به مرخصی درمانی دارد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، این حکم توسط شورای انضباطی زندان و به دلیل اعتراض خانم کردافشاری نسبت به نبود آب جوش در زندان قرچک ورامین صادر شده است. جلسه شورای انضباطی حدود ۴۰ روز پیش با درخواست «صغری خدادادی» سرپرست زندان و بدون حضور صبا کردافشاری تشکیل شده بود و وی به تازگی از حکم این شورا مطلع شده است.
#زنان_زندانی_سیاسی #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
🟣 قربانی کودک همسری؛ همسرش سر بریده او را در شهر چرخاند
امروز شنبه ۱۶ بهمنماه، یک دختر نوجوان ۱۷ ساله در اهواز، با انگیزه ناموسی توسط همسر و برادر همسرش به قتل رسید. در این رابطه ویدئویی در شبکه های اجتماعی منتشر شده که در آن فرد قاتل، سر بریده همسرش را مقابل چشمان مردم در شهر میچرخاند. بنابر این گزارش، ساعت ۱۵ امروز مرد جوانی در میدان کسایی خشیار اهواز سر بریده همسرش را برای چند لحظه در مقابل مردم به نمایش گذاشت و سپس از آن مکان متواری شد.
بهگزارش هرانا، پس از گزارش این جنایت، ماموران پلیس در صحنه با پیکر دختر ۱۷ ساله ای مواجه شدند که داخل یک خانه سرش از بدن جدا شده و جسد وی در مکان دیگری رها شده بود. تحقیقات بیشتر نشان داد، دختر جوان پس از فرار به ترکیه توسط همسرش به ایران بازگردانده شده و به دست همسر و برادرهمسرش که هر ۲ پسر عموی او بودند به قتل رسیده است.
⚪️ فاجعهی زنکشی و روند عادیسازی از آن تا جایی پیش رفته است که شنیعترین جنایات وارد آمده علیه زنان، نظیر خشونت و قتل هر روزانهی زنان، بریدن سر با داس و چرخاندن در شهر نیز کمکم به تیتری ثابت بدل میشود. در چنین گسترهای از وضع قوانین نابرابر و جنسیتزده، ماهیت ضد زن حاکمیت و تخصیص بودجههای کلان جهت پروپگاندای «ناموس انگاری زنان» و «غیرت مردانه»، تنها خشونت علیه زنان ارتقا پیدا کرده و صورت دهشتناکتری به خود خواهد گرفت. چرا که «رومینا»های سر بریده شده، تنها در هویت و نام شهرشان متفاوت هستند.
▪️ما از بازنشر تصویرِ مثلهسازی بدن این کودک بهدست همسرش، خودداری میکنیم.
#قتل_های_ناموسی #زن_کشی #نابرابری_و_تبعیض
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
امروز شنبه ۱۶ بهمنماه، یک دختر نوجوان ۱۷ ساله در اهواز، با انگیزه ناموسی توسط همسر و برادر همسرش به قتل رسید. در این رابطه ویدئویی در شبکه های اجتماعی منتشر شده که در آن فرد قاتل، سر بریده همسرش را مقابل چشمان مردم در شهر میچرخاند. بنابر این گزارش، ساعت ۱۵ امروز مرد جوانی در میدان کسایی خشیار اهواز سر بریده همسرش را برای چند لحظه در مقابل مردم به نمایش گذاشت و سپس از آن مکان متواری شد.
بهگزارش هرانا، پس از گزارش این جنایت، ماموران پلیس در صحنه با پیکر دختر ۱۷ ساله ای مواجه شدند که داخل یک خانه سرش از بدن جدا شده و جسد وی در مکان دیگری رها شده بود. تحقیقات بیشتر نشان داد، دختر جوان پس از فرار به ترکیه توسط همسرش به ایران بازگردانده شده و به دست همسر و برادرهمسرش که هر ۲ پسر عموی او بودند به قتل رسیده است.
⚪️ فاجعهی زنکشی و روند عادیسازی از آن تا جایی پیش رفته است که شنیعترین جنایات وارد آمده علیه زنان، نظیر خشونت و قتل هر روزانهی زنان، بریدن سر با داس و چرخاندن در شهر نیز کمکم به تیتری ثابت بدل میشود. در چنین گسترهای از وضع قوانین نابرابر و جنسیتزده، ماهیت ضد زن حاکمیت و تخصیص بودجههای کلان جهت پروپگاندای «ناموس انگاری زنان» و «غیرت مردانه»، تنها خشونت علیه زنان ارتقا پیدا کرده و صورت دهشتناکتری به خود خواهد گرفت. چرا که «رومینا»های سر بریده شده، تنها در هویت و نام شهرشان متفاوت هستند.
▪️ما از بازنشر تصویرِ مثلهسازی بدن این کودک بهدست همسرش، خودداری میکنیم.
#قتل_های_ناموسی #زن_کشی #نابرابری_و_تبعیض
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_خشونت
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 سوختگی ۸۰ درصدی یک زن کارگر فصلی «گوجهچین» و مرگ کودک ۶ سالهی وی در پی آتشسوزی چادر یک خانوادهی کارگر در بوشهر
در پی آتشسوزی چادر یک خانواده کارگر فصلی «گوجه چین» در شهرستان دیر واقع در استان بوشهر، یک کودک خردسال جان خود را از دست داد و مادر او نیز دچار سوختگی شدید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، دختر خردسال حدودا شش ساله به علت شدت سوختگی در دم جان باخت و مادر او نیز با سوختگی ۸۰ درصد به مرکز خدمات جامع سلامت بردخون و سپس بیمارستان زینبیه خورموج منتقل شد.
حسین ناظمیانپور مسئول اورژانس ۱۱۵ شهرستان دیر درباره این حادثه گفته: «روشن بودن اجاق گاز برای گرم نگه داشتن چادر باعث آتش گرفتن آن و در نتیجه سوختگی مادر و کودک این خانواده کارگر گوجه چین شده است.»
▪️برداشت گوجه فرنگی خارج فصل در شهرستان دیر در زمستان انجام میشود، به همین دلیل کارگران فصلی به همراه خانواده از استانها و شهرستانهای مختلف برای کار گوجهچینی به این مناطق میآیند.
▪️باغدار و یا فرد طرف قرارداد با میادین میوه و ترهبار، موظف به تهیهی حق سرپناهی امن برای کارگران فصلی خود هستند. در فقدان چنین حقی، کارگران فصلی، راهی جز پذیرش چادر و گذران روزها در شرایط اسفبار را ندارند. در وضعیتی عاری از قرارداد کاری، حق بیمه و ایمنی در محیطکار و افزایش فقری هر روزه، جان یک زن کارگر با خطر مرگ روبهروست و کودک این خانواده نیز، جان سپرده است.
#زنان_کارگر #نابرابری_و_تبعیض #اشتغال_زنان
@bidarzani
در پی آتشسوزی چادر یک خانواده کارگر فصلی «گوجه چین» در شهرستان دیر واقع در استان بوشهر، یک کودک خردسال جان خود را از دست داد و مادر او نیز دچار سوختگی شدید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، دختر خردسال حدودا شش ساله به علت شدت سوختگی در دم جان باخت و مادر او نیز با سوختگی ۸۰ درصد به مرکز خدمات جامع سلامت بردخون و سپس بیمارستان زینبیه خورموج منتقل شد.
حسین ناظمیانپور مسئول اورژانس ۱۱۵ شهرستان دیر درباره این حادثه گفته: «روشن بودن اجاق گاز برای گرم نگه داشتن چادر باعث آتش گرفتن آن و در نتیجه سوختگی مادر و کودک این خانواده کارگر گوجه چین شده است.»
▪️برداشت گوجه فرنگی خارج فصل در شهرستان دیر در زمستان انجام میشود، به همین دلیل کارگران فصلی به همراه خانواده از استانها و شهرستانهای مختلف برای کار گوجهچینی به این مناطق میآیند.
▪️باغدار و یا فرد طرف قرارداد با میادین میوه و ترهبار، موظف به تهیهی حق سرپناهی امن برای کارگران فصلی خود هستند. در فقدان چنین حقی، کارگران فصلی، راهی جز پذیرش چادر و گذران روزها در شرایط اسفبار را ندارند. در وضعیتی عاری از قرارداد کاری، حق بیمه و ایمنی در محیطکار و افزایش فقری هر روزه، جان یک زن کارگر با خطر مرگ روبهروست و کودک این خانواده نیز، جان سپرده است.
#زنان_کارگر #نابرابری_و_تبعیض #اشتغال_زنان
@bidarzani
🟣 به اسفندماه نزدیک میشویم و علیرغم فقر حداکثری در جامعه، خط فقر مطلق ۱۵ میلیون تومانی، گرانی ۳۰ درصدی مسکن در دو نیمسال ۱۴۰۰ و کوچکتر شدن سبد معیشت خانوار کارگری، باز هم عدم تطابق مزد و نرخ تورم به تبعیض و نابرابری بیشتر، دامن میزند.
▪️در این میان، امر ثابتِ نابرابری جنسیتی در پرداخت عیدی (و همچنین دستمزد) موصب هیات دولت نیز، روی دیگری از تبعیض سیستماتیک علیه زنان است. چرا که به زنان متاهل، چه دارای فرزند و چه بیفرزند، عیدی کمتری پرداخت میشود.
#نابرابری_و_تبعیض #اشتغال_زنان
@bidarzani
▪️در این میان، امر ثابتِ نابرابری جنسیتی در پرداخت عیدی (و همچنین دستمزد) موصب هیات دولت نیز، روی دیگری از تبعیض سیستماتیک علیه زنان است. چرا که به زنان متاهل، چه دارای فرزند و چه بیفرزند، عیدی کمتری پرداخت میشود.
#نابرابری_و_تبعیض #اشتغال_زنان
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 مزایای عیدی از عیدی زنان شاغل و بازنشسته «حذف» شده است
۵۰۰ هزارتومان حق همسر و ۱۵۰ هزارتومان حق اولاد از فیش عیدی زنان مشمول عیدی که بسیاری از آنها تنها سرپرست خانوار هستند، حذف شده است.
بهگزارش ایلنا، برخلاف قانون جاری، مزایای عیدی به زنان بیمهشده اعم از زنان کارمند دولت یا بازنشسته تحت پوشش بیمههای مختلف از جمله بیمه تأمین اجتماعی پرداخت نشده است. مزایای عیدی تنها به مردان تعلق گرفته و برخلاف قانون کار و تامین اجتماعی و قانون مدیریت خدمات کشوری، در بند ۵ بخشنامه مصوبه عیدی امسال، که در تاریخ ۲۷ بهمن صادر شده است، عیدی زنان مشمول، صرفاً یک میلیون و ۶۰۰ هزارتومان تعیین شده است و از ۵۰۰ هزارتومان حق همسر و ۱۵۰ هزارتومان حق اولاد محروم شدهاند.
▪️به نوشته ایلنا «وقتی فیشهای عیدی صادر شد، زنان مشمول دیدند که از مزایای عیدی خط خوردهاند و نصیبشان فقط همان یک میلیون و ششصد هزار تومانِ عیدی پایه است».
▪️در مورد بازنشستگان کارگری نیز به همین صورت تبعیض جنسیتی اعمال شده است. «زنان بازنشسته، مستمری بگیر و بازماندهی تحتِ پوشش سازمان تامین اجتماعی که گاهاً تنها نانآور خانه و سرپرست خانوار بودند، دریافتند که تنها عیدی پایه به آنها تعلق میگیرد، یک میلیون و ششصد هزار تومان بدون ریالی حق اولاد یا عائلهمندی».
برمبنای ماده ۳۸ قانون کار «برای انجام کار مساوی که در شرایط مساوی در یک کارگاه انجام میگیرد باید به زن و مرد مزد مساوی پرداخت شود. تبعیض در تعیین میزان بر اساس سن، جنس، نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.»
بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری، «کارمندان زن شاغل، بازنشسته و وظیفهبگیر مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری» که دارای همسر نبوده یا همسر آنان معلول یا از کار افتاده کلی باشد یا خود به تنهایی متکفل مخارج فرزندان باشند، از مزایای «کمک هزینه عائلهمندی و اولاد موضوع بند ۴ ماده ۶۸ قانون خدمات کشوری» برخوردار میشوند.
⚪️ در شرایطی که طبق گزارشهای رسمی زنان در دسترسی به بازار کار با تبعیضهای گسترده جنسیتی مواجهاند و فقر و بیکاری را بیش از مردان تجربه میکنند، نقش آنها به عنوان نانآور خانه نیز از سوی نهادهای رسمی بهرسمیت شناخته نمیشود.
⚪️ تعاریف و دستهبندیهای رسمی از اشتغال زنان نیز تعاریفی جنسیتزده و ارتجاعیاند و با پیشفرض گرفتن درآمد مردان به عنوان منبع اصلی درآمد خانواده، زنان را با عناوین «بیسرپرست» یا «سرپرست خانوار» میخوانند. بر اساس همین رستهبندی، دست کم ۳ میلیون نفر از زنان با میانگین سنی بین ۱۸ تا ۶۰ سال، مسئولیت کامل زندگی را عهدهدار هستند و هر روز با فقر و تبعیض بیشتری روبهرو میشوند.
#اشتغال_زنان #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
۵۰۰ هزارتومان حق همسر و ۱۵۰ هزارتومان حق اولاد از فیش عیدی زنان مشمول عیدی که بسیاری از آنها تنها سرپرست خانوار هستند، حذف شده است.
بهگزارش ایلنا، برخلاف قانون جاری، مزایای عیدی به زنان بیمهشده اعم از زنان کارمند دولت یا بازنشسته تحت پوشش بیمههای مختلف از جمله بیمه تأمین اجتماعی پرداخت نشده است. مزایای عیدی تنها به مردان تعلق گرفته و برخلاف قانون کار و تامین اجتماعی و قانون مدیریت خدمات کشوری، در بند ۵ بخشنامه مصوبه عیدی امسال، که در تاریخ ۲۷ بهمن صادر شده است، عیدی زنان مشمول، صرفاً یک میلیون و ۶۰۰ هزارتومان تعیین شده است و از ۵۰۰ هزارتومان حق همسر و ۱۵۰ هزارتومان حق اولاد محروم شدهاند.
▪️به نوشته ایلنا «وقتی فیشهای عیدی صادر شد، زنان مشمول دیدند که از مزایای عیدی خط خوردهاند و نصیبشان فقط همان یک میلیون و ششصد هزار تومانِ عیدی پایه است».
▪️در مورد بازنشستگان کارگری نیز به همین صورت تبعیض جنسیتی اعمال شده است. «زنان بازنشسته، مستمری بگیر و بازماندهی تحتِ پوشش سازمان تامین اجتماعی که گاهاً تنها نانآور خانه و سرپرست خانوار بودند، دریافتند که تنها عیدی پایه به آنها تعلق میگیرد، یک میلیون و ششصد هزار تومان بدون ریالی حق اولاد یا عائلهمندی».
برمبنای ماده ۳۸ قانون کار «برای انجام کار مساوی که در شرایط مساوی در یک کارگاه انجام میگیرد باید به زن و مرد مزد مساوی پرداخت شود. تبعیض در تعیین میزان بر اساس سن، جنس، نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.»
بر اساس قانون مدیریت خدمات کشوری، «کارمندان زن شاغل، بازنشسته و وظیفهبگیر مشمول قانون مدیریت خدمات کشوری» که دارای همسر نبوده یا همسر آنان معلول یا از کار افتاده کلی باشد یا خود به تنهایی متکفل مخارج فرزندان باشند، از مزایای «کمک هزینه عائلهمندی و اولاد موضوع بند ۴ ماده ۶۸ قانون خدمات کشوری» برخوردار میشوند.
⚪️ در شرایطی که طبق گزارشهای رسمی زنان در دسترسی به بازار کار با تبعیضهای گسترده جنسیتی مواجهاند و فقر و بیکاری را بیش از مردان تجربه میکنند، نقش آنها به عنوان نانآور خانه نیز از سوی نهادهای رسمی بهرسمیت شناخته نمیشود.
⚪️ تعاریف و دستهبندیهای رسمی از اشتغال زنان نیز تعاریفی جنسیتزده و ارتجاعیاند و با پیشفرض گرفتن درآمد مردان به عنوان منبع اصلی درآمد خانواده، زنان را با عناوین «بیسرپرست» یا «سرپرست خانوار» میخوانند. بر اساس همین رستهبندی، دست کم ۳ میلیون نفر از زنان با میانگین سنی بین ۱۸ تا ۶۰ سال، مسئولیت کامل زندگی را عهدهدار هستند و هر روز با فقر و تبعیض بیشتری روبهرو میشوند.
#اشتغال_زنان #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 «خواستم، شد» معنا ندارد!
یادمان باشد، آن زنانی که توسط پدر یا شوهرشان کشته شدند، «خواستند» بشود اما «نشد».
هرچند همواره به زنان توصیه میشود که قوی باشند و با اعتماد به نفس و جسارت، برای پیشرفت خود تلاش کنند، اما نباید زنها برای قوی بودن تحت فشار قرار بگیرند و فقط وقتی موفق به حساب بیایند که دقیقا در همان قالبثابت و رایج قرار بگیرند.
▪️عبارت «خواستم، شد» که پیشتر در برنامهی تدکس تهران توسط «لیلی گلستان» مطرح شده بود و حالا نام کتاب جدیدش است، به جای آنکه جملهای الهامبخش برای زنان باشد، جملهای «خطرناک» است که فقط توانایی و تلاش زنان را دلیل موفقیت آنها نشان میدهد و #ساختار_تبعیضآمیز پیرامونشان را نادیده میگیرد و خود زنان را مقصر ناکامیشان میداند.
در واقع الگوسازی غلط در جهت نمایش زنان قدرتمند که بیتوجه به امتیازات و امکانات ویژهی آنان شکل میگیرد، میتواند به بستری برای تضعیف و سرکوب زنان بدل شود و مخصوصا عرصه را برای زنانی با محدودیتها و محرومیتها که در حاشیه قرار دارند، تنگتر کند و به آنها اجازهی ابراز وجود ندهد. یعنی همهی زنها از ویژگیهای شخصیتی، حمایتهای خانوادگی، موقعیتهای تحصیلی، فرصتهای شغلی و امکانات مالی یکسانی برخوردار نیستند و موفقیت و قدرت برای هر زنی باید بر اساس شرایط و ظرفیتهای موجودش در نظر گرفته شود.
در حالی که غالبا الگوی زن موفق با زن تحصیلکرده و روشنفکر و شاغل که جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالایی دارد، تعریف میشود و زنان دیگر که به دلیل شرایط مختلف، امکان حضور در عرصههای اجتماعی، سیاسی، علمی، هنری و ادبی را ندارند، به عنوان زنان ناموفق که هیچ کار مهمی نکردند، مورد بیاعتنایی قرار میگیرند و احساس سرخوردگی و ناتوانی میکنند. زمانی الگوسازی از زن قدرتمند به آگاهی و استقلال و جسارت زنها کمک میکند که هم نویسنده و هنرمند و استاد دانشگاه و ورزشکار و دانشمند و فعال اجتماعی و سیاسی شناخته شده را در بر بگیرد و هم آن زن گمنامی را که در گوشهی خانهاش جاجیم میبافد و سوزندوزی میکند و غذای خانگی میپزد و با کمترین امکانات، میکوشد روی پای خودش بایستد و پیشرفت کند، وضعیت خود و خانوادهاش را بهبود بخشد و به اندازهی خود، اثری در جهان بگذارد را هم در نظر بگیرد.
▪️یادمان بماند، آن زنانی که توسط پدر یا شوهرشان کشته شدند، خواستند بشود اما نشد. چون فقط خواستن زنان کافی نیست و باید عوامل #نابرابری و #تبعیض_سیستماتیک برطرف شود. پس وقتی میتوان از مفهوم موفقیت برای همهی زنان سخن گفت که زنهای ساده و ناشناس نیز به اندازهی زنهای معروف بتوانند که بخواهند. چه بسیار زنانی که حتی اجازهی خواستن ندارند، چه برسد به توانستن.
از صفحهی اینستاگرام نزهت بادی
@bidarzani
یادمان باشد، آن زنانی که توسط پدر یا شوهرشان کشته شدند، «خواستند» بشود اما «نشد».
هرچند همواره به زنان توصیه میشود که قوی باشند و با اعتماد به نفس و جسارت، برای پیشرفت خود تلاش کنند، اما نباید زنها برای قوی بودن تحت فشار قرار بگیرند و فقط وقتی موفق به حساب بیایند که دقیقا در همان قالبثابت و رایج قرار بگیرند.
▪️عبارت «خواستم، شد» که پیشتر در برنامهی تدکس تهران توسط «لیلی گلستان» مطرح شده بود و حالا نام کتاب جدیدش است، به جای آنکه جملهای الهامبخش برای زنان باشد، جملهای «خطرناک» است که فقط توانایی و تلاش زنان را دلیل موفقیت آنها نشان میدهد و #ساختار_تبعیضآمیز پیرامونشان را نادیده میگیرد و خود زنان را مقصر ناکامیشان میداند.
در واقع الگوسازی غلط در جهت نمایش زنان قدرتمند که بیتوجه به امتیازات و امکانات ویژهی آنان شکل میگیرد، میتواند به بستری برای تضعیف و سرکوب زنان بدل شود و مخصوصا عرصه را برای زنانی با محدودیتها و محرومیتها که در حاشیه قرار دارند، تنگتر کند و به آنها اجازهی ابراز وجود ندهد. یعنی همهی زنها از ویژگیهای شخصیتی، حمایتهای خانوادگی، موقعیتهای تحصیلی، فرصتهای شغلی و امکانات مالی یکسانی برخوردار نیستند و موفقیت و قدرت برای هر زنی باید بر اساس شرایط و ظرفیتهای موجودش در نظر گرفته شود.
در حالی که غالبا الگوی زن موفق با زن تحصیلکرده و روشنفکر و شاغل که جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالایی دارد، تعریف میشود و زنان دیگر که به دلیل شرایط مختلف، امکان حضور در عرصههای اجتماعی، سیاسی، علمی، هنری و ادبی را ندارند، به عنوان زنان ناموفق که هیچ کار مهمی نکردند، مورد بیاعتنایی قرار میگیرند و احساس سرخوردگی و ناتوانی میکنند. زمانی الگوسازی از زن قدرتمند به آگاهی و استقلال و جسارت زنها کمک میکند که هم نویسنده و هنرمند و استاد دانشگاه و ورزشکار و دانشمند و فعال اجتماعی و سیاسی شناخته شده را در بر بگیرد و هم آن زن گمنامی را که در گوشهی خانهاش جاجیم میبافد و سوزندوزی میکند و غذای خانگی میپزد و با کمترین امکانات، میکوشد روی پای خودش بایستد و پیشرفت کند، وضعیت خود و خانوادهاش را بهبود بخشد و به اندازهی خود، اثری در جهان بگذارد را هم در نظر بگیرد.
▪️یادمان بماند، آن زنانی که توسط پدر یا شوهرشان کشته شدند، خواستند بشود اما نشد. چون فقط خواستن زنان کافی نیست و باید عوامل #نابرابری و #تبعیض_سیستماتیک برطرف شود. پس وقتی میتوان از مفهوم موفقیت برای همهی زنان سخن گفت که زنهای ساده و ناشناس نیز به اندازهی زنهای معروف بتوانند که بخواهند. چه بسیار زنانی که حتی اجازهی خواستن ندارند، چه برسد به توانستن.
از صفحهی اینستاگرام نزهت بادی
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 «شكستن تبعيض»
✍🏽 نگار مسعودی
(متن ارسالی به بیدارزنی)
تبعیض به این معناست که گروهی تعمدا در جایگاه پائینتری قرار میگیرند و به این واسطه از پیشرفت، منفعت و یا خدماتی باز داشته میشوند. مثلاً ما را به فلان مصاحبۀ کاری دعوت نمیکنند، از فروشگاهی اجازۀ خرید نداریم، ورود به فلان رستوران برایمان ممکن نیست، برای اجاره یا خرید خانه و اتومبیل انتخابهایمان در محدودهی محدودی گنجانده شده است و مثالهایی عینی از این دست.
تبعیض حاصل نا برابری طبقاتیست .انسانها در جامعه زاده میشوند و جامعه روابط مالكیت را پیش از زاده شدن آنها تعیین میکند. این روابط مالکیت به نوبه خود به پیدایش طبقات گوناگون اجتماعی میانجامند. همچنان که انسان نمیتواند خود مادر و پدر خویش را برگزیند، در گزینش طبقهاش نیز اختیاری ندارد.
براین اساس گسلهايی مانند جنسیّت، گرایشات جنسی، نژاد، دین، باورهای آئینی، معلولیّت و سن دلایلی میشوند برای تبعیض مضاعف.
در واقع، این سلطهی امپرياليستی است که شکافها و گسستهای عظیمی که نمود آن به وضوح در موارد بالا مشهود است را به وجود مي آورد که قالبا مشخصه ی حکومتهاي بومي ای است که وابسته به امپرياليسم و در خدمت آن هستند.
در حمایت از شعار ۸ مارس امسال، روز جهانی زن و برابری، با عنوان «شکستن تبعیض (Break the bias)» و با در نظر گرفتن این موضوع که همزمان با تقسيمات طبقاتی ستم بر زن در جوامع بشری به وجود آمده است، زمان آن فرا رسیده که به «تبعيت برده از برده» با حمایت از حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، وحفظ کرامت انسانی زنان پایان داد.
#نابرابری_و_تبعیض #هشت_مارس
@bidarzani
✍🏽 نگار مسعودی
(متن ارسالی به بیدارزنی)
تبعیض به این معناست که گروهی تعمدا در جایگاه پائینتری قرار میگیرند و به این واسطه از پیشرفت، منفعت و یا خدماتی باز داشته میشوند. مثلاً ما را به فلان مصاحبۀ کاری دعوت نمیکنند، از فروشگاهی اجازۀ خرید نداریم، ورود به فلان رستوران برایمان ممکن نیست، برای اجاره یا خرید خانه و اتومبیل انتخابهایمان در محدودهی محدودی گنجانده شده است و مثالهایی عینی از این دست.
تبعیض حاصل نا برابری طبقاتیست .انسانها در جامعه زاده میشوند و جامعه روابط مالكیت را پیش از زاده شدن آنها تعیین میکند. این روابط مالکیت به نوبه خود به پیدایش طبقات گوناگون اجتماعی میانجامند. همچنان که انسان نمیتواند خود مادر و پدر خویش را برگزیند، در گزینش طبقهاش نیز اختیاری ندارد.
براین اساس گسلهايی مانند جنسیّت، گرایشات جنسی، نژاد، دین، باورهای آئینی، معلولیّت و سن دلایلی میشوند برای تبعیض مضاعف.
در واقع، این سلطهی امپرياليستی است که شکافها و گسستهای عظیمی که نمود آن به وضوح در موارد بالا مشهود است را به وجود مي آورد که قالبا مشخصه ی حکومتهاي بومي ای است که وابسته به امپرياليسم و در خدمت آن هستند.
در حمایت از شعار ۸ مارس امسال، روز جهانی زن و برابری، با عنوان «شکستن تبعیض (Break the bias)» و با در نظر گرفتن این موضوع که همزمان با تقسيمات طبقاتی ستم بر زن در جوامع بشری به وجود آمده است، زمان آن فرا رسیده که به «تبعيت برده از برده» با حمایت از حقوق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، وحفظ کرامت انسانی زنان پایان داد.
#نابرابری_و_تبعیض #هشت_مارس
@bidarzani
Forwarded from نقد
▫️ دیدگاه مارکسیسم ساختارگرا دربارهی ستم بر زنان
▫️بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
7 مارس 2022
🔸 فمینیسم مدرن موجبِ پیدایش مجموعهای از آثار رشدیابنده شده است که با بهرهگیری از علوم اجتماعی و نظریههای مارکسیستی، درصدد تعیین منشاء ستم بر زنان، دلایل تداوم آن در طی تاریخ؛ عمکردهای آن در جامعهی معاصر و شرایطی است که منجر به نابودی آن میشود. ترکیب طبقاتی ناهمگن، نژادی و قومیِ جنبش زنان و همچنین تفاوت در آموزش دانشگاهی نویسندگان منفرد، در شکافهای سیاسی درون جنبش و در ناهمگونی نظری و روششناختی این نوشتهها بازتاب یافتهاند. مهمتر از آن، این نوشتهها بهعنوان تولیدات فکریِ سرچشمهگرفته از یک بزنگاه تاریخاً خاص سیاسی و ایدئولوژیک، تحت تاثیر هژمونی مفروضات ایدهآلیستی و تجربیای قرار داشتهاند که شالودهی دیدگاههای عرفِ جاری جهان، پارادایمهای علوم اجتماعی و تفاسیر غالب از مارکسیسم بودند. درواقع ظاهراً روایتهای ایدهآلیستی از مارکسیسم (یعنی هگلی، پدیدارشناختی، اومانیستی، اگزیستانسیالیستی، روانشناختی، ارادهگرایی) در میان محافل دانشگاهی و غیردانشگاهی فمینیستی، مارکسیستی، و غیرمارکسیستی در ایالات متحده قابل قبولتر و قابل احترامتر بودهاند. از سوی دیگر، آن نوع تحولات نظری که مدعی حفظ دیدگاه ماتریالیستی دیالکتیکیِ مارکسیسم کلاسیک هستند و بر بُعد غیرسوبژکتیو فرآیندهای اجتماعی تاکید میکنند عموماً نادیده گرفته و با اتهام جبرگرایی اقتصادی، اقتصادگرایی یا کارکردگرایی مورد نقد قرار گرفته و رد شدهاند.
🔸 یک مورد جالب در این زمینه که ماهیت عوامل حاکم بر تولیدات فکری در ایالات متحده امروزه را پُررنگ میکند غیاب مارکسیسم ساختارگرا در نظریهی فمینیسم امریکایی است. نه دانشمندانِ علوم اجتماعیِ غیرمارکسیست برای برساخت نظریه به دنبال ایدههای جدید بودند و نه به نظر میرسد که فمینیستهای موافق با مارکسیسم، مارکسیسم ساختارگرا را آنقدر قانعکننده یافتهاند تا کمی آن را موردملاحظه قرار دهند.
🔸 بررسی عوامل تعیینکنندهی تاریخی پیچیدهی این بزنگاه نظری از حوصلهی این فصل خارج است، که قصد آن در درجه اول پژوهشی است دربارهی موضوعیت بالقوهی مارکسیسم ساختارگرا برای بسط و توسعهی نظریهای مارکسیستی دربارهی ستم بر زنان تحت سرمایه. جولیت میچل، فمینیست مشهور، یکبار پیشنهادی ارائه کرد که از جانب اکثر فمینیستهای دیگری که درصدد توسعهی تحلیلی مارکسیستی از ستم بر زنان بودند، مورد قبول واقع شد: «ما باید پرسشهای فمینیستی بپرسیم، اما تلاش کنیم به پاسخهای مارکسیستی برسیم.» به نظر من تنها راه برای رسیدن به پاسخهای مارکسیستی، طرح پرسشهای مارکسیستی است. به همین منظور، مارکسیسم ساختارگرا ابزارهای مفهومی مهمی برای تدوین پرسشهای مارکسیستی و شرح و بسط واکاویهای مارکسیستی از موضوعات مشخص ارائه میدهد: واکاویهایی که از کاربرد مقولههای مارکسیستیِ منفک از منطقِ نظریه و روششناسی مارکسیستی فراتر میروند.
🔸 در بخش اول این فصل، خلاصهای از رهآوردهای نظری و روششناختی مارکسیسم ساختارگرا ارائه میدهم. در بخش دوم، برخی از گزارههای نظری جامعهشناختی و فمینیستی را مورد بررسی انتقادی قرار خواهم داد، و در بخش سوم، بینشهای نظری و روششناختی بهدست آمده از طرح مسئلهی ستم برزنان در پرتو مارکسیسم ساختارگرا را ارائه میدهم. با اینکه مارکسیسم ساختارگرا نیز معاف از مسئله نیست، بحث من این است که گنجاندن سنجیدهی بینشهای اصلی آن در واکاوی ستم بر زنان، درک ما را از پشتوانههای ساختاری و شرایط لازم برای غلبه بر آنها ارتقاء میبخشد.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Rs
#هشت_مارس #فمینیسم
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #ساختارگرایی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
7 مارس 2022
🔸 فمینیسم مدرن موجبِ پیدایش مجموعهای از آثار رشدیابنده شده است که با بهرهگیری از علوم اجتماعی و نظریههای مارکسیستی، درصدد تعیین منشاء ستم بر زنان، دلایل تداوم آن در طی تاریخ؛ عمکردهای آن در جامعهی معاصر و شرایطی است که منجر به نابودی آن میشود. ترکیب طبقاتی ناهمگن، نژادی و قومیِ جنبش زنان و همچنین تفاوت در آموزش دانشگاهی نویسندگان منفرد، در شکافهای سیاسی درون جنبش و در ناهمگونی نظری و روششناختی این نوشتهها بازتاب یافتهاند. مهمتر از آن، این نوشتهها بهعنوان تولیدات فکریِ سرچشمهگرفته از یک بزنگاه تاریخاً خاص سیاسی و ایدئولوژیک، تحت تاثیر هژمونی مفروضات ایدهآلیستی و تجربیای قرار داشتهاند که شالودهی دیدگاههای عرفِ جاری جهان، پارادایمهای علوم اجتماعی و تفاسیر غالب از مارکسیسم بودند. درواقع ظاهراً روایتهای ایدهآلیستی از مارکسیسم (یعنی هگلی، پدیدارشناختی، اومانیستی، اگزیستانسیالیستی، روانشناختی، ارادهگرایی) در میان محافل دانشگاهی و غیردانشگاهی فمینیستی، مارکسیستی، و غیرمارکسیستی در ایالات متحده قابل قبولتر و قابل احترامتر بودهاند. از سوی دیگر، آن نوع تحولات نظری که مدعی حفظ دیدگاه ماتریالیستی دیالکتیکیِ مارکسیسم کلاسیک هستند و بر بُعد غیرسوبژکتیو فرآیندهای اجتماعی تاکید میکنند عموماً نادیده گرفته و با اتهام جبرگرایی اقتصادی، اقتصادگرایی یا کارکردگرایی مورد نقد قرار گرفته و رد شدهاند.
🔸 یک مورد جالب در این زمینه که ماهیت عوامل حاکم بر تولیدات فکری در ایالات متحده امروزه را پُررنگ میکند غیاب مارکسیسم ساختارگرا در نظریهی فمینیسم امریکایی است. نه دانشمندانِ علوم اجتماعیِ غیرمارکسیست برای برساخت نظریه به دنبال ایدههای جدید بودند و نه به نظر میرسد که فمینیستهای موافق با مارکسیسم، مارکسیسم ساختارگرا را آنقدر قانعکننده یافتهاند تا کمی آن را موردملاحظه قرار دهند.
🔸 بررسی عوامل تعیینکنندهی تاریخی پیچیدهی این بزنگاه نظری از حوصلهی این فصل خارج است، که قصد آن در درجه اول پژوهشی است دربارهی موضوعیت بالقوهی مارکسیسم ساختارگرا برای بسط و توسعهی نظریهای مارکسیستی دربارهی ستم بر زنان تحت سرمایه. جولیت میچل، فمینیست مشهور، یکبار پیشنهادی ارائه کرد که از جانب اکثر فمینیستهای دیگری که درصدد توسعهی تحلیلی مارکسیستی از ستم بر زنان بودند، مورد قبول واقع شد: «ما باید پرسشهای فمینیستی بپرسیم، اما تلاش کنیم به پاسخهای مارکسیستی برسیم.» به نظر من تنها راه برای رسیدن به پاسخهای مارکسیستی، طرح پرسشهای مارکسیستی است. به همین منظور، مارکسیسم ساختارگرا ابزارهای مفهومی مهمی برای تدوین پرسشهای مارکسیستی و شرح و بسط واکاویهای مارکسیستی از موضوعات مشخص ارائه میدهد: واکاویهایی که از کاربرد مقولههای مارکسیستیِ منفک از منطقِ نظریه و روششناسی مارکسیستی فراتر میروند.
🔸 در بخش اول این فصل، خلاصهای از رهآوردهای نظری و روششناختی مارکسیسم ساختارگرا ارائه میدهم. در بخش دوم، برخی از گزارههای نظری جامعهشناختی و فمینیستی را مورد بررسی انتقادی قرار خواهم داد، و در بخش سوم، بینشهای نظری و روششناختی بهدست آمده از طرح مسئلهی ستم برزنان در پرتو مارکسیسم ساختارگرا را ارائه میدهم. با اینکه مارکسیسم ساختارگرا نیز معاف از مسئله نیست، بحث من این است که گنجاندن سنجیدهی بینشهای اصلی آن در واکاوی ستم بر زنان، درک ما را از پشتوانههای ساختاری و شرایط لازم برای غلبه بر آنها ارتقاء میبخشد.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Rs
#هشت_مارس #فمینیسم
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #ساختارگرایی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دیدگاه مارکسیسم ساختارگرا دربارهی ستم بر زنان
بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی روابط سرمایهداری و طبقهی کارگر در بازتولید فیزیکی و اجتماعی در تمام صورتبندیهای اجتماعی سرمایهداری تحت محدودیتهای…
بيدارزنى
Photo
🟣 روایت سپیده فرهان از رنج انکارشده زندانیان عادی و ستاندن هویت انسانی در زندان قرچک
سپیده فرهان در گفتوگو با زمانه از شرایط بسیار ناگوار زندان قرچک ورامین میگوید. از فقدان امکانات تا شغلهای غیرانسانی که زندانیان برای داشتن درآمدی ناچیز به آنها تن میدهند. به گفته او رنج زندانیان بندهای عمومی زندان قرچک انکار میشود و هویت انسانی از آنان گرفته شده است.
سپیده فرهان در ادامه به یکی از اتفاقهای ناگوار در زندان قرچک اشاره میکند که مربوط به تبعید گلرخ ایرایی است. گلرخ ایرایی را در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۹۹ با فریب و ضرب و جرح از زندان قرچک به بند دو الف زندان اوین و نهایتا زندان آمل تبعید کردند.
«مأموران امنیتی از گلرخ ایرایی خواسته بودند برای بازجویی به بند دو الف زندان اوین برود اما او مخالفت کرده بود که این مخالفت منجر به این شد که گارد زندان به بند هشت زندان قرچک یورش ببرد و زندانیان سیاسی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دهد:
▪️از متن : «۲۰ نفر از مأمورها با شوکر و باتون به داخل بند ریختند و همه بچهها را کتک زدند تا بتوانند گلرخ را با خودشان ببرند. این اتفاق سادهای نبود. ما ۲۰ زن زندانی سیاسی بودیم و آنها به بند حمله کردند و میخواستند همبندی ما را بدزدند. ما همه مقاومت کردیم اما به وحشیانهترین شکل ممکن با ما برخورد کردند. این درگیری حدود یک ساعتونیم طول کشید تا توانستند گلرخ را از بند بیرون ببرند؛ آن هم آخر سر خود گلرخ دید بقیه را خیلی دارند کتک میزنند و همه لت و پار شدهاند .... در نهایت گلرخ را قپانی زدند و بردند. شخصی به نام “جواد فعلیگری” که رئیس گارد زندان بود، جلوی در ایستاده بود و هر کسی را که رد میشد، کتک میزد. هر بار که من را میانداختند بیرون این آقای فعلیگری یک شوکر به بدنم میچسباند. من پایم مشکل داشت و وسط درگیری میلنگیدم. او پوتینش را میگذاشت روی همان پایم که درد داشت و محکم فشار میداد. یکی از بچهها تشنج کرد و به زمین افتاده بود. به یکی از مأمورهای زن گفتم کتکش نزن! گفت این را نزنم؟ بعد شوکر را به او چسباند و خندید. موهای یکی دیگر از زندانیان را در دستش گرفته بود و به قدری چرخاند که وقتی جدا شد مشتاش پر از موهای کنده شده سرش بود. تمام ما ۲۰ نفر تا مدتها آثار کبودی روی بدنمان بود.»
▪️سپیده فرهان میگوید در نهایت بعد از اینکه با خشونت بسیار گلرخ ایرایی را تبعید کردند، زندانیانی که از او حمایت کرده بودند توسط زندانبانها تهدید شدند و درخواست آزادی مشروط برخی از آنها که منتظر دریافت آن بودند، لغو شد و مسئولان زندان در پاسخ به آنها گفتند: «میخواستید از همدیگر حمایت نکنید! ...»
▪️سپیده فرهان میگوید در زندان قرچک «مقاومت و انسجام زنانه» را دیده و این شیوه برخورد و تبعید زندانیان سیاسی با توسل به زور از آن به بعد به روش نیروهای امنیتی و زندانبانها تبدیل شده است:
«دفعات بعدی وقتی میخواستند یک زندانی را ببرند، میآمدند و باتون را به چارچوب در میچسباندند که یعنی ما بدانیم چه چیزی در انتظارمان است ....»
بنا بر تجربیات سپیده فرهان، زندانبانها در زندان قرچک برخورد به مراتب سختگیرانهتری با زندانیان سیاسی دارند زیرا نمیخواهند مشابه تشکل منسجم و مقاومی که در بین زنان زندانی سیاسی در اوین شکل گرفته، در زندان قرچک نیز به وجود بیاید:
«به همین دلیل در قرچک زندانبانها و بازجوها ارتباط نزدیکتری دارند. همیشه بازجوها میآیند در حفاظت زندان قرچک زندانیان را برای بازجویی احضار میکنند و از لحاظ روانی به آنها فشار میآورند. همین اتفاق بارها برای من در قرچک افتاد و یک بار طی دو هفته من را سه بار احضار کردند. زندانیان را تهدید میکردند اگر نروند برایشان پرونده جدید باز میکنند.»
#زندان_قرچک_ورامین #نابرابری_و_تبعیض
ادامهی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/709525/
@bidarzani
سپیده فرهان در گفتوگو با زمانه از شرایط بسیار ناگوار زندان قرچک ورامین میگوید. از فقدان امکانات تا شغلهای غیرانسانی که زندانیان برای داشتن درآمدی ناچیز به آنها تن میدهند. به گفته او رنج زندانیان بندهای عمومی زندان قرچک انکار میشود و هویت انسانی از آنان گرفته شده است.
سپیده فرهان در ادامه به یکی از اتفاقهای ناگوار در زندان قرچک اشاره میکند که مربوط به تبعید گلرخ ایرایی است. گلرخ ایرایی را در تاریخ ۲۳ آذر ۱۳۹۹ با فریب و ضرب و جرح از زندان قرچک به بند دو الف زندان اوین و نهایتا زندان آمل تبعید کردند.
«مأموران امنیتی از گلرخ ایرایی خواسته بودند برای بازجویی به بند دو الف زندان اوین برود اما او مخالفت کرده بود که این مخالفت منجر به این شد که گارد زندان به بند هشت زندان قرچک یورش ببرد و زندانیان سیاسی را به شدت مورد ضرب و شتم قرار دهد:
▪️از متن : «۲۰ نفر از مأمورها با شوکر و باتون به داخل بند ریختند و همه بچهها را کتک زدند تا بتوانند گلرخ را با خودشان ببرند. این اتفاق سادهای نبود. ما ۲۰ زن زندانی سیاسی بودیم و آنها به بند حمله کردند و میخواستند همبندی ما را بدزدند. ما همه مقاومت کردیم اما به وحشیانهترین شکل ممکن با ما برخورد کردند. این درگیری حدود یک ساعتونیم طول کشید تا توانستند گلرخ را از بند بیرون ببرند؛ آن هم آخر سر خود گلرخ دید بقیه را خیلی دارند کتک میزنند و همه لت و پار شدهاند .... در نهایت گلرخ را قپانی زدند و بردند. شخصی به نام “جواد فعلیگری” که رئیس گارد زندان بود، جلوی در ایستاده بود و هر کسی را که رد میشد، کتک میزد. هر بار که من را میانداختند بیرون این آقای فعلیگری یک شوکر به بدنم میچسباند. من پایم مشکل داشت و وسط درگیری میلنگیدم. او پوتینش را میگذاشت روی همان پایم که درد داشت و محکم فشار میداد. یکی از بچهها تشنج کرد و به زمین افتاده بود. به یکی از مأمورهای زن گفتم کتکش نزن! گفت این را نزنم؟ بعد شوکر را به او چسباند و خندید. موهای یکی دیگر از زندانیان را در دستش گرفته بود و به قدری چرخاند که وقتی جدا شد مشتاش پر از موهای کنده شده سرش بود. تمام ما ۲۰ نفر تا مدتها آثار کبودی روی بدنمان بود.»
▪️سپیده فرهان میگوید در نهایت بعد از اینکه با خشونت بسیار گلرخ ایرایی را تبعید کردند، زندانیانی که از او حمایت کرده بودند توسط زندانبانها تهدید شدند و درخواست آزادی مشروط برخی از آنها که منتظر دریافت آن بودند، لغو شد و مسئولان زندان در پاسخ به آنها گفتند: «میخواستید از همدیگر حمایت نکنید! ...»
▪️سپیده فرهان میگوید در زندان قرچک «مقاومت و انسجام زنانه» را دیده و این شیوه برخورد و تبعید زندانیان سیاسی با توسل به زور از آن به بعد به روش نیروهای امنیتی و زندانبانها تبدیل شده است:
«دفعات بعدی وقتی میخواستند یک زندانی را ببرند، میآمدند و باتون را به چارچوب در میچسباندند که یعنی ما بدانیم چه چیزی در انتظارمان است ....»
بنا بر تجربیات سپیده فرهان، زندانبانها در زندان قرچک برخورد به مراتب سختگیرانهتری با زندانیان سیاسی دارند زیرا نمیخواهند مشابه تشکل منسجم و مقاومی که در بین زنان زندانی سیاسی در اوین شکل گرفته، در زندان قرچک نیز به وجود بیاید:
«به همین دلیل در قرچک زندانبانها و بازجوها ارتباط نزدیکتری دارند. همیشه بازجوها میآیند در حفاظت زندان قرچک زندانیان را برای بازجویی احضار میکنند و از لحاظ روانی به آنها فشار میآورند. همین اتفاق بارها برای من در قرچک افتاد و یک بار طی دو هفته من را سه بار احضار کردند. زندانیان را تهدید میکردند اگر نروند برایشان پرونده جدید باز میکنند.»
#زندان_قرچک_ورامین #نابرابری_و_تبعیض
ادامهی متن را در وبسایت رادیو زمانه بخوانید:
https://www.radiozamaneh.com/709525/
@bidarzani
Radiozamaneh
روایت سپیده فرهان از رنج انکارشده زندانیان عادی و ستاندن هویت انسانی در زندان قرچک
سپیده فرهان در گفتوگو با زمانه از شرایط بسیار ناگوار زندان قرچک ورامین میگوید. از فقدان امکانات تا شغلهای غیرانسانی که زندانیان برای داشتن درآمدی ناچیز به آنها تن میدهند. به گفته او رنج زندانیان بندهای عمومی زندان قرچک انکار میشود و هویت انسانی از آنان…
🟣 یورش وحشیانهی ماموران نیروی انتظامی به تحصن و مقاومت مردم سراوان
پس از ۲۰ روز تحصن مردم سراوان و روستاهای اطراف در برابر ورود ماشینهای حمل زباله که ماحصل آن، انواع سرطان، بیماریهای پوستی، آلودگی محیطی غیرقابل زیست و استشمام مرگآور دپوی زبالهها برای ساکنین بوده است، ماموران ناجا با ضرب و شتم، شلیک تیر هوایی و مصادرهی گوشیهای تلفن همراه ساکنان، سد مقاومت نیروهای مردمی، جهت ورود ماشینهای زباله را شکستند.
به سیاق مطالبات هر سه سال گذشته، اهم خواستههای مردم سراوان در بنرهای بزرگی بر روی درب ورودی سایت، نصب شده است.
#نه_به_ورود_زباله_به_جنگل_سراوان
#نابرابری_و_تبعیض #سرکوب_سیستماتیک
@bidarzani
پس از ۲۰ روز تحصن مردم سراوان و روستاهای اطراف در برابر ورود ماشینهای حمل زباله که ماحصل آن، انواع سرطان، بیماریهای پوستی، آلودگی محیطی غیرقابل زیست و استشمام مرگآور دپوی زبالهها برای ساکنین بوده است، ماموران ناجا با ضرب و شتم، شلیک تیر هوایی و مصادرهی گوشیهای تلفن همراه ساکنان، سد مقاومت نیروهای مردمی، جهت ورود ماشینهای زباله را شکستند.
به سیاق مطالبات هر سه سال گذشته، اهم خواستههای مردم سراوان در بنرهای بزرگی بر روی درب ورودی سایت، نصب شده است.
#نه_به_ورود_زباله_به_جنگل_سراوان
#نابرابری_و_تبعیض #سرکوب_سیستماتیک
@bidarzani
🟣 مرگ یک کارگر زنِ قناد به علت گیر کردن لباس در دستگاه
امروز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه، یک کارگر زن ۴۰ ساله در یک قنادی در بابل به علت گیر کردن لباس در دستگاه داغ زن قنادی و کشیده شدن به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
روابط عمومی سازمان آتش نشانی بابل اعلام کرد: «این حادثه صبح امروز در محدوده میدان شهید کارگر به ستاد فرماندهی آتش نشانی بابل گزارش شد که بلافاصله پس از اعلام این حادثه امدادگران ایستگاه شماره یک سازمان به محل حادثه اعزام شدند. پس از حضور امدادگران و ارزیابی اولیه مشخص گردید گوشه لباس این کارگر هنگام کار در دستگاه داغ زن قنادی گیر کرده و کارگر به داخل دستگاه کشیده شد و متاسفانه به دلیل خفگی در دم جان خود را از دست داد».
بر اساس این گزارش، پیکر این کارگر، پس از رهاسازی توسط نجاتگران سازمان آتش نشانی از دستگاه، تحویل عوامل انتظامی شد.
▪️در آبان سال گذشته نیز یک کارگر زن ۲۱ ساله در کارخانه ریسندگی واقع در شهرک صنعتی شرق سمنان، به علت گیر کردن #مقنعه در دستگاه رینگ ریسندگی و کشیده شدن سر به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
#زنان_کارگر
#فقدان_ایمنی_در_محیطکار
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
امروز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه، یک کارگر زن ۴۰ ساله در یک قنادی در بابل به علت گیر کردن لباس در دستگاه داغ زن قنادی و کشیده شدن به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
روابط عمومی سازمان آتش نشانی بابل اعلام کرد: «این حادثه صبح امروز در محدوده میدان شهید کارگر به ستاد فرماندهی آتش نشانی بابل گزارش شد که بلافاصله پس از اعلام این حادثه امدادگران ایستگاه شماره یک سازمان به محل حادثه اعزام شدند. پس از حضور امدادگران و ارزیابی اولیه مشخص گردید گوشه لباس این کارگر هنگام کار در دستگاه داغ زن قنادی گیر کرده و کارگر به داخل دستگاه کشیده شد و متاسفانه به دلیل خفگی در دم جان خود را از دست داد».
بر اساس این گزارش، پیکر این کارگر، پس از رهاسازی توسط نجاتگران سازمان آتش نشانی از دستگاه، تحویل عوامل انتظامی شد.
▪️در آبان سال گذشته نیز یک کارگر زن ۲۱ ساله در کارخانه ریسندگی واقع در شهرک صنعتی شرق سمنان، به علت گیر کردن #مقنعه در دستگاه رینگ ریسندگی و کشیده شدن سر به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
#زنان_کارگر
#فقدان_ایمنی_در_محیطکار
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
Forwarded from نقد
▫️ مارکسیسم و بازنگری سهگانهی طبقه، جنسیت و نژاد
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
10 مه 2022
🔸 امروزه اکثر نشریات علوم اجتماعی، بهویژه آنهایی که دربارهی نابرابری مینویسند، نقدی آیینی به مارکس و مارکسیسم را در روند معرفی بدیلهای نظری که برای اصلاح «شکستهای» ادعایی آن در نظر گرفته شده است، بدیهی میدانند. این روال در نخستین آثار فمینیستی نیز رایج شد: مارکس و مارکسیستها به خاطر عدم ارائهی تحلیلی عمیق از ستم بر زنان، «اقتصادزدگی» «تقلیلگرایی طبقاتی» و مقولههای تحلیلی «کورجنسی»شان آماج نقد بودند. چندی بعد این ادعا مرسوم شد که مارکسیسم نیز در بیتوجهی به نژاد، جمعیتشناسی، قومیت، محیط زیست و عملاً هرآنچه برای «جنبشهای اجتماعی جدید» در غرب اهمیت داشت مقصر است. زمانیکه جنبشها فروکش کردند، دانشپژوهیِ متأثر از همان دغدغههای سیاسی رونق گرفت؛ انرژیای که میتوانست در عرصهی عمومی صرف شود در برنامههای آکادمیک (مانند مطالعات زنان، مطالعات نژادی/قومی) و در تلاشهایی برای افزایش «تنوع» در برنامهی درسی و تعدادِ افرادِ موسسات آموزشی تجلی یافت.
🔸 انتشار مجلهی نژاد، جنس و طبقه در سال ١٩٩٣، (که بعداً به نژاد، جنسیت و طبقه تغییر نام داد)، نشاندهندهی همگرایی آن علایق سیاسی و فکری با دیدگاهی جدید در علوم اجتماعی بود که خیلی زود توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد، چنانکه از ازدیادِ مقالههای ژورنالیستی و کتابهایی با عناوین نژاد، جنسیت و طبقه پیداست. این دیدگاه را که پیش از همه اما نه منحصراً دانشمندان علوم اجتماعی رنگینپوست مطرح کردند واکنشی بود به نظریههای فمینیستیای که تفاوتهای نژادی/قومی و طبقاتی در میان زنان را نادیده میگرفتند، نظریههایی در مورد نابرابری نژادی/قومی که تبعیضجنسی در میان مردان و زنان رنگینپوست را نادیده میگرفتند، و همانطور که انتظار میرود تصحیحی بر کاستیهای ادعاییِ مارکسیسم به شمار میآمد.
🔸 در این مقاله قصد دارم استدلال کنم که مارکسیسم حاوی ابزارهای تحلیلی ضروری برای نظریهپردازی و تعمیق درک ما از طبقه، جنسیت و نژاد است. میخواهم از دیدِ نظریهی مارکسیستی استدلالهایی را که برای مطالعات نژاد، جنسیت و طبقه توسط برخی از حامیان اصلی آنها ارائه شده است، بهطور انتقادی و با ارزیابی نقاط قوت و محدودیتشان بررسی کنم، و در این میان نشان بدهم که اگر مطالعهی طبقه، جنسیت و نژاد قرار است به چیزی فراتر از جمعآوری مستندات بیپایانِ تغییرات در برجستگی نسبی و اثرات ترکیبی آنها در بافتارها و تجربههای بسیار خاص دست یابد، مارکسیسم از لحاظ نظری و سیاسی ضروری است.
🔸 تا زمانی که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» طبقه را به شکل دیگری از ستم تقلیل دهد و از لحاظ نظری التقاطی باقی بماند، بهطوری که تقاطع و درهمتنیدگی، بهنوعی «در دسترس همه» باشد، به این معنی که برای انواع و اقسام تفسیرهای نظری مفتوح باشد، ماهیت آن استعارههای تقسیم و پیوند مبهم باقی میماند و در معرض تفسیرهای متضاد و حتی ضدونقیض خواهد بود. مارکسیسم تنها نظریهی سطحِ کلانی نیست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» برای کشف «ساختارهای اساسی سلطه» میتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما به نظر من برای اهداف سیاسیِ رهاییبخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مناسبترینشان است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Yf
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #جنسیت_و_طبقه
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
10 مه 2022
🔸 امروزه اکثر نشریات علوم اجتماعی، بهویژه آنهایی که دربارهی نابرابری مینویسند، نقدی آیینی به مارکس و مارکسیسم را در روند معرفی بدیلهای نظری که برای اصلاح «شکستهای» ادعایی آن در نظر گرفته شده است، بدیهی میدانند. این روال در نخستین آثار فمینیستی نیز رایج شد: مارکس و مارکسیستها به خاطر عدم ارائهی تحلیلی عمیق از ستم بر زنان، «اقتصادزدگی» «تقلیلگرایی طبقاتی» و مقولههای تحلیلی «کورجنسی»شان آماج نقد بودند. چندی بعد این ادعا مرسوم شد که مارکسیسم نیز در بیتوجهی به نژاد، جمعیتشناسی، قومیت، محیط زیست و عملاً هرآنچه برای «جنبشهای اجتماعی جدید» در غرب اهمیت داشت مقصر است. زمانیکه جنبشها فروکش کردند، دانشپژوهیِ متأثر از همان دغدغههای سیاسی رونق گرفت؛ انرژیای که میتوانست در عرصهی عمومی صرف شود در برنامههای آکادمیک (مانند مطالعات زنان، مطالعات نژادی/قومی) و در تلاشهایی برای افزایش «تنوع» در برنامهی درسی و تعدادِ افرادِ موسسات آموزشی تجلی یافت.
🔸 انتشار مجلهی نژاد، جنس و طبقه در سال ١٩٩٣، (که بعداً به نژاد، جنسیت و طبقه تغییر نام داد)، نشاندهندهی همگرایی آن علایق سیاسی و فکری با دیدگاهی جدید در علوم اجتماعی بود که خیلی زود توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد، چنانکه از ازدیادِ مقالههای ژورنالیستی و کتابهایی با عناوین نژاد، جنسیت و طبقه پیداست. این دیدگاه را که پیش از همه اما نه منحصراً دانشمندان علوم اجتماعی رنگینپوست مطرح کردند واکنشی بود به نظریههای فمینیستیای که تفاوتهای نژادی/قومی و طبقاتی در میان زنان را نادیده میگرفتند، نظریههایی در مورد نابرابری نژادی/قومی که تبعیضجنسی در میان مردان و زنان رنگینپوست را نادیده میگرفتند، و همانطور که انتظار میرود تصحیحی بر کاستیهای ادعاییِ مارکسیسم به شمار میآمد.
🔸 در این مقاله قصد دارم استدلال کنم که مارکسیسم حاوی ابزارهای تحلیلی ضروری برای نظریهپردازی و تعمیق درک ما از طبقه، جنسیت و نژاد است. میخواهم از دیدِ نظریهی مارکسیستی استدلالهایی را که برای مطالعات نژاد، جنسیت و طبقه توسط برخی از حامیان اصلی آنها ارائه شده است، بهطور انتقادی و با ارزیابی نقاط قوت و محدودیتشان بررسی کنم، و در این میان نشان بدهم که اگر مطالعهی طبقه، جنسیت و نژاد قرار است به چیزی فراتر از جمعآوری مستندات بیپایانِ تغییرات در برجستگی نسبی و اثرات ترکیبی آنها در بافتارها و تجربههای بسیار خاص دست یابد، مارکسیسم از لحاظ نظری و سیاسی ضروری است.
🔸 تا زمانی که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» طبقه را به شکل دیگری از ستم تقلیل دهد و از لحاظ نظری التقاطی باقی بماند، بهطوری که تقاطع و درهمتنیدگی، بهنوعی «در دسترس همه» باشد، به این معنی که برای انواع و اقسام تفسیرهای نظری مفتوح باشد، ماهیت آن استعارههای تقسیم و پیوند مبهم باقی میماند و در معرض تفسیرهای متضاد و حتی ضدونقیض خواهد بود. مارکسیسم تنها نظریهی سطحِ کلانی نیست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» برای کشف «ساختارهای اساسی سلطه» میتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما به نظر من برای اهداف سیاسیِ رهاییبخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مناسبترینشان است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Yf
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #جنسیت_و_طبقه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکسیسم و بازنگری سهگانهی طبقه، جنسیت و نژاد
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی اینکه استدلال کنیم طبقهی کارگر عامل اساسی تغییر است بدین معنا نیست که یگانه عامل تغییر است. طبقهی کارگر البته متشکل از زنان و مردانی است که به نژا…
بيدارزنى
Photo
🟣 ششمین کودک طی یک هفتهی اخیر در هوتک، غرق شد و جان باخت، آیا از «فاجعه» هم عادیسازی شده است؟
بنا بر گزارش کولهبر نیوز، روز گذشته ۳۰ اردیبهشت ماه ۱٤٠١، یک کودک بلوچ دیگر در گودال آب (هوتگ) سقوط کرد و جان خود را از دست داد.
هویت این کودک بلوچ “ساجده بخشان” ۹ ساله فرزند یارمحمد اهل روستای “زهرآپ” از توابع بخش پیرسهراب شهرستان چابهار عنوان شده است.
⚫️ با مرگ هر کودک و ویران شدن زندگی یک خانواده، ابعاد چندگانهی روند فقیرسازی عامدانه و سیستماتیک، تبعیض چند سویه و ستم روزمره علیه ساکنان سیستان و بلوچستان، خاصه محرومترین لایههای زیستی این استان، به تیتری خبری مبدل میشود. مردمان محروم و حاشیهنشینِ بخشهای مختلف این استان، از حق آب شرب سالم، لولهکشی استاندارد، برق، لولهکشی گاز، حق سرپناه امن، مدرسه ایمن و غیرکانکسی، غیرکپری، دستیابی به شغل و هرآنچه که از الزامات یک زندگی ابتداییست، محرومند.
به گزارش کولبرنیوز، این کودک دانشآموز در حال بازی در کنار هوتگ بوده که به داخل آب سقوط کرده و جان خود را از دست داده است.
براساس این گزارش، در طول یک هفته گذشته دستکم ۶ کودک و ۱ معلم زن در دو شهرستان چابهار و دشتیاری بر اثر سقوط در گودال آب (هوتگ) جان باختند.
“هوتک یا هوتگ” گودال حفرشده برای ذخیره آب است که بیشتر برای مصرف احشام به کار میرود، اما در سالهای اخیر با بحران کمبود آب در جنوب استان، اهالی این مناطق از آب هوتکها برای شرب و مصارف خانگی استفاده میکنند.
براساس گزارش سالانه ۲۰۲۱ کمپین فعالین بلوچ، دستکم ۳٧ شهروند بلوچ که ۲۱ تن از آنها کودک بودهاند بر اثر غرق شدگی در آب هوتگ، رودخانه، دریا، کانال آب یا ریزش دیواره هوتگها کشته و زخمی شدهاند.
#فقر_سیستماتیک
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
بنا بر گزارش کولهبر نیوز، روز گذشته ۳۰ اردیبهشت ماه ۱٤٠١، یک کودک بلوچ دیگر در گودال آب (هوتگ) سقوط کرد و جان خود را از دست داد.
هویت این کودک بلوچ “ساجده بخشان” ۹ ساله فرزند یارمحمد اهل روستای “زهرآپ” از توابع بخش پیرسهراب شهرستان چابهار عنوان شده است.
⚫️ با مرگ هر کودک و ویران شدن زندگی یک خانواده، ابعاد چندگانهی روند فقیرسازی عامدانه و سیستماتیک، تبعیض چند سویه و ستم روزمره علیه ساکنان سیستان و بلوچستان، خاصه محرومترین لایههای زیستی این استان، به تیتری خبری مبدل میشود. مردمان محروم و حاشیهنشینِ بخشهای مختلف این استان، از حق آب شرب سالم، لولهکشی استاندارد، برق، لولهکشی گاز، حق سرپناه امن، مدرسه ایمن و غیرکانکسی، غیرکپری، دستیابی به شغل و هرآنچه که از الزامات یک زندگی ابتداییست، محرومند.
به گزارش کولبرنیوز، این کودک دانشآموز در حال بازی در کنار هوتگ بوده که به داخل آب سقوط کرده و جان خود را از دست داده است.
براساس این گزارش، در طول یک هفته گذشته دستکم ۶ کودک و ۱ معلم زن در دو شهرستان چابهار و دشتیاری بر اثر سقوط در گودال آب (هوتگ) جان باختند.
“هوتک یا هوتگ” گودال حفرشده برای ذخیره آب است که بیشتر برای مصرف احشام به کار میرود، اما در سالهای اخیر با بحران کمبود آب در جنوب استان، اهالی این مناطق از آب هوتکها برای شرب و مصارف خانگی استفاده میکنند.
براساس گزارش سالانه ۲۰۲۱ کمپین فعالین بلوچ، دستکم ۳٧ شهروند بلوچ که ۲۱ تن از آنها کودک بودهاند بر اثر غرق شدگی در آب هوتگ، رودخانه، دریا، کانال آب یا ریزش دیواره هوتگها کشته و زخمی شدهاند.
#فقر_سیستماتیک
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌کردستان؛ میدان مبارزه علیه قتل زنان و قتلهای ناموسی در سالهای اخیر
✍🏽 گفتگوی نوشین شادکام با اوین مصطفیزاده
▪️در مدتی که فعالیت داشتید شاهد چه تغییراتی در شکل و شدت خشونتهای ناموسی در کردستان بودید؟ این تغییرات را بیشتر ناشی از چه میدانید؟
در ابتدا این را بگویم که نمیتوان هرشکل از قتل زنان را «قتل ناموسی» نامید؛ حال آنکه ما با نبود پژوهش و بررسیهای علمی در این رابطه، بسته به زمان و مکان در ایران روبرو هستیم و این پرداختن به قتلهای ناموسی را بسیار دشوار ساخته است، اما باتوجه به اینکه «قتل ناموسی» یک پدیده جهانیست و با تاکید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته، میتوان گفت این نوع قتل دارای مشخصههایی هست؛ مانند اینکه در ارتباط با مردان و دیگر جنسیتها نیز اتفاق میافتد، اغلب با برنامهریزی شده و همدستی ازقبل، دستهجمعی و از طرف خانواده خود زن انجام میگیرد و قاتل بعد از قتل احساس افتخار کرده و انگیزه قتل را مخفی نمیکند و مشخصه بارز آن این است که در ارتباط با «آبرو» است.
در رابطه با تغییراتی که حول قتل زنان یا قتلهای ناموسی روی داده میتوان به دو نوع آن اشاره کرد؛ اول اینکه در سالهای اخیر پرداختن به قتل زنان در سطح رسانههای کُردی و مبارزه زنان فعال با آن بیشتر شده و منجر گردیده موارد بیشتری از قتل زنان به نسبت قبل آشکار شود، به همین دلیل ما میبینم که قتل زنان در کردستان بیشتر از دیگر نقاط ایران برجستگی پیدا میکند. در حالی که در تمام نقاط ایران نیز موارد بسیاری از قتل زنان اتفاق میافتد اما با این حجم، رسانهای نمیشوند و ما این پوشش خبری را در ارتباط با دیگر جاهای ایران مشاهده نمیکنیم که من به شخصه این را رویهای از مبارزه علیه قتل زنان در کردستان میبینم....
این موضوع هم حائز اهمیت است که در ارتباط با اتنیکها بخشی از «فمنیست مرکز» ویژگیها و شرایط مختص این گروهها از لحاظ تقاطعیافتگی ستم را به رسمیت نمیشناسد. طوریکه خودشان را به عنوان جنبش فمینیستی سراسر ایران در دنیا مطرح کرده و مسئله را فقط در چهارچوب ستم جنسیتی به تنهایی مورد خوانش قرار میدهند. در مورد قتل زنان درمیان اتنیکها این موضوع به عنوان مسلهای «فرهنگی» چنان برجستە میشود که دیدگاه متفاوت و غیرواقعی از آنچه هست، بدون درنظرگرفتن ستم درهمتنیده و تاثیرات مضاعف آن بر خشونت علیه زنان را نمایان میکند.
#جنبش_زنان_کردستان #بیست_و_پنج_نوامبر #زن_کشی #نابرابری_و_تبعیض
▪️ادامهی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43245
@bidarzani
✍🏽 گفتگوی نوشین شادکام با اوین مصطفیزاده
▪️در مدتی که فعالیت داشتید شاهد چه تغییراتی در شکل و شدت خشونتهای ناموسی در کردستان بودید؟ این تغییرات را بیشتر ناشی از چه میدانید؟
در ابتدا این را بگویم که نمیتوان هرشکل از قتل زنان را «قتل ناموسی» نامید؛ حال آنکه ما با نبود پژوهش و بررسیهای علمی در این رابطه، بسته به زمان و مکان در ایران روبرو هستیم و این پرداختن به قتلهای ناموسی را بسیار دشوار ساخته است، اما باتوجه به اینکه «قتل ناموسی» یک پدیده جهانیست و با تاکید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته، میتوان گفت این نوع قتل دارای مشخصههایی هست؛ مانند اینکه در ارتباط با مردان و دیگر جنسیتها نیز اتفاق میافتد، اغلب با برنامهریزی شده و همدستی ازقبل، دستهجمعی و از طرف خانواده خود زن انجام میگیرد و قاتل بعد از قتل احساس افتخار کرده و انگیزه قتل را مخفی نمیکند و مشخصه بارز آن این است که در ارتباط با «آبرو» است.
در رابطه با تغییراتی که حول قتل زنان یا قتلهای ناموسی روی داده میتوان به دو نوع آن اشاره کرد؛ اول اینکه در سالهای اخیر پرداختن به قتل زنان در سطح رسانههای کُردی و مبارزه زنان فعال با آن بیشتر شده و منجر گردیده موارد بیشتری از قتل زنان به نسبت قبل آشکار شود، به همین دلیل ما میبینم که قتل زنان در کردستان بیشتر از دیگر نقاط ایران برجستگی پیدا میکند. در حالی که در تمام نقاط ایران نیز موارد بسیاری از قتل زنان اتفاق میافتد اما با این حجم، رسانهای نمیشوند و ما این پوشش خبری را در ارتباط با دیگر جاهای ایران مشاهده نمیکنیم که من به شخصه این را رویهای از مبارزه علیه قتل زنان در کردستان میبینم....
این موضوع هم حائز اهمیت است که در ارتباط با اتنیکها بخشی از «فمنیست مرکز» ویژگیها و شرایط مختص این گروهها از لحاظ تقاطعیافتگی ستم را به رسمیت نمیشناسد. طوریکه خودشان را به عنوان جنبش فمینیستی سراسر ایران در دنیا مطرح کرده و مسئله را فقط در چهارچوب ستم جنسیتی به تنهایی مورد خوانش قرار میدهند. در مورد قتل زنان درمیان اتنیکها این موضوع به عنوان مسلهای «فرهنگی» چنان برجستە میشود که دیدگاه متفاوت و غیرواقعی از آنچه هست، بدون درنظرگرفتن ستم درهمتنیده و تاثیرات مضاعف آن بر خشونت علیه زنان را نمایان میکند.
#جنبش_زنان_کردستان #بیست_و_پنج_نوامبر #زن_کشی #نابرابری_و_تبعیض
▪️ادامهی متن را در وبسایت #بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43245
@bidarzani
بیدارزنی
قتلهای ناموسی و عملکرد جنبش زنان در کردستان در گفتگو با اوین مصطفیزاده - بیدارزنی
در سالهای اخیر پرداختن به قتلهای ناموسی در رسانههای کُردی و مبارزه زنان فعال بیشتر شده که نشان از همراهی نکردن جامعه کردستان با آن دارد.
🟣 فرامین «خدای دههی شصت» ادامه دارد: «زنان بدحجاب» حق ورود به مترو مشهد را ندارند
معاون دادستان مشهد با انتشار و ارجاع نامهای به فرماندار این شهر خواستار «منع ورود زنان بد حجاب به مترو» شد.
در متن نامه اعلام شده است: «مراتب جلوگیری از ورود بانوان فاقد حجاب شرعی به شهردار ابلاغ شده و فرمانده نیروی انتظامی جهت برخورد با مجرمین اعلام آمادگی کرده است و کوتاهی مامورین که منجر به پذیرش وضعیت مجرمانه و ترویج ابتذال باشد، ترک فعلی است که بر طبق ماده ۵۷۶ قانون مجازات اسلامی قابل پیگرد قضایی است.»
#سرکوب_سیستماتیک_زنان
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
معاون دادستان مشهد با انتشار و ارجاع نامهای به فرماندار این شهر خواستار «منع ورود زنان بد حجاب به مترو» شد.
در متن نامه اعلام شده است: «مراتب جلوگیری از ورود بانوان فاقد حجاب شرعی به شهردار ابلاغ شده و فرمانده نیروی انتظامی جهت برخورد با مجرمین اعلام آمادگی کرده است و کوتاهی مامورین که منجر به پذیرش وضعیت مجرمانه و ترویج ابتذال باشد، ترک فعلی است که بر طبق ماده ۵۷۶ قانون مجازات اسلامی قابل پیگرد قضایی است.»
#سرکوب_سیستماتیک_زنان
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌 بررسی دو دهه اعتراضات معلمان- بخش اول
🟣 جنبش معلمان رو به جامعه حرکت میکند
گفتگو با «جعفر ابراهیمی» فعال صنفی معلمان
#بیدارزنی: در سالهای گذشته یکی از جنبشهای اجتماعی پر فراز و نشیب در ایران جنبش معلمان بوده؛ جنبشی که بهویژه از دهه ۸۰ مسیر پرتلاطمی را طی و رشد بسیاری کرده است. در درون این جنبش گروههای مختلفی به اعتراض برخاستهاند؛ معلمان رسمی (استخدامی)، معلمان حقالتدریس، معلمان ضمن خدمت، مربیان پیشدبستانی، آموزشیاران نهضت سوادآموزی و درنهایت معلمان بازنشسته. هرکدام نیز خواستههای خود را دارند اما در کلیت جنبش میتوان دید که خواستههای صنفی معلمان بهتدریج از مطالبات معیشتی فراتر رفته و نابرابری نظام آموزشی و خصوصیسازی آموزش را نیز هدف قرار داده است.
این جنبش چه ویژگیهایی دارد؟ اکنون چه خواستههایی دارد و از چه طریقی در پی رسیدن به این مطالبات است؟ در این راه با چه چالشها و موانعی روبرو بوده و چطور در شرایط سرکوب سیاسی راه خود را پیموده است؟ نهادهای درون آن تا چه حد توانستهاند دربرگیرنده ذینفعان گوناگون آن باشند؟ و بهطور خاص زنان که بیش از نیمی از جمعیت معلمان را تشکیل میدهند چه جایگاهی در سازماندهی و تصمیمگیری دارند؟ این سؤالها ما را بر آن داشت تا به بهانه خروش معلمان در سال ۱۴۰۰ با جعفرابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به گفتگو بنشینیم.
▪️این گفتگو که در ۲۵ دیماه انجام شده است، در دو قسمت منتشر میشود. این بخش از گفتگو عمدتا به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبشهای دیگر اختصاص دارد. در بخش دوم نیز به مکانیزمهای تصمیمگیری درون نهادهای این جنبش، اشکال اعتراضات و پیگیری خواستهها، تهدیدها و مقاومتها میپردازیم.
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#ملغی_سازی_آموزش_خصوصی #حق_تحصیل_رایگان #نابرابری_و_تبعیض
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43303
@bidarzani
🟣 جنبش معلمان رو به جامعه حرکت میکند
گفتگو با «جعفر ابراهیمی» فعال صنفی معلمان
#بیدارزنی: در سالهای گذشته یکی از جنبشهای اجتماعی پر فراز و نشیب در ایران جنبش معلمان بوده؛ جنبشی که بهویژه از دهه ۸۰ مسیر پرتلاطمی را طی و رشد بسیاری کرده است. در درون این جنبش گروههای مختلفی به اعتراض برخاستهاند؛ معلمان رسمی (استخدامی)، معلمان حقالتدریس، معلمان ضمن خدمت، مربیان پیشدبستانی، آموزشیاران نهضت سوادآموزی و درنهایت معلمان بازنشسته. هرکدام نیز خواستههای خود را دارند اما در کلیت جنبش میتوان دید که خواستههای صنفی معلمان بهتدریج از مطالبات معیشتی فراتر رفته و نابرابری نظام آموزشی و خصوصیسازی آموزش را نیز هدف قرار داده است.
این جنبش چه ویژگیهایی دارد؟ اکنون چه خواستههایی دارد و از چه طریقی در پی رسیدن به این مطالبات است؟ در این راه با چه چالشها و موانعی روبرو بوده و چطور در شرایط سرکوب سیاسی راه خود را پیموده است؟ نهادهای درون آن تا چه حد توانستهاند دربرگیرنده ذینفعان گوناگون آن باشند؟ و بهطور خاص زنان که بیش از نیمی از جمعیت معلمان را تشکیل میدهند چه جایگاهی در سازماندهی و تصمیمگیری دارند؟ این سؤالها ما را بر آن داشت تا به بهانه خروش معلمان در سال ۱۴۰۰ با جعفرابراهیمی بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران به گفتگو بنشینیم.
▪️این گفتگو که در ۲۵ دیماه انجام شده است، در دو قسمت منتشر میشود. این بخش از گفتگو عمدتا به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبشهای دیگر اختصاص دارد. در بخش دوم نیز به مکانیزمهای تصمیمگیری درون نهادهای این جنبش، اشکال اعتراضات و پیگیری خواستهها، تهدیدها و مقاومتها میپردازیم.
#اعتراضات_سراسری_معلمان
#ملغی_سازی_آموزش_خصوصی #حق_تحصیل_رایگان #نابرابری_و_تبعیض
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43303
@bidarzani
بیدارزنی
جنبش معلمان رو به جامعه حرکت میکند -گفتگو با جعفر ابراهیمی - بیدارزنی
در این بخش از گفتگو به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبشهای دیگر پرداختهایم.
Forwarded from بيدارزنى
📌 بررسی دو دهه اعتراضات معلمان - (بخش دوم)
جنبش معلمان رو به جامعه حرکت میکند
🟣 گفتگو با «جعفر ابراهیمی» فعال صنفی معلمان
#بیدارزنی : این گفتگو که در ۲۵ دیماه انجام شده است، در دو قسمت منتشر میشود. بخش اول گفتگو عمدتا به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبشهای دیگر اختصاص داشت. در این بخش نیز به مکانیسمهای تصمیمگیری درون نهادهای این جنبش، اشکال اعتراضات و پیگیری خواستهها، تهدیدها و مقاومتها میپردازیم.
⚫️ مکانیسمهای تصمیمگیری در کانونهای صنفی معلمان
▪️برگردم به سؤال ابتداییتر برای فهم ما از اعتراضات معلمان. تعریف خود را از جنبش معلمان بگو، آن را به چه شکل میبینی و اساساً چرا آن را با لفظ جنبش خطاب میکنی؟
▪️اگر نخواهم خیلی وارد تحلیل دانشگاهی شوم، هر جنبشی چند وجه دارد؛ نیروی بسیجکننده، نیروی رهبری و مطالبات مشخص و معین که هرکدام از جنبشی به جنبش دیگر متفاوت است. اگر یک نگاه کلی به جنبش معلمان بیندازیم، یک شبکه اجتماعی گسترده در سراسر ایران داریم که قائم به هیچ فردی هم نیست. هر فردی که نقطه اتصال این شبکه است اگر حذف شود فرد دیگری جایگزین او میشود. جالب است که ما تنها قشری هستیم که در تمام نقاط کشور حضور داریم. در مناطق سردسیر و گرمسیر، با مردم کوچ میکنیم و همیشه یک پایگاهی در بین مردم داریم. این شبکه اجتماعی معلمان بسیار گسترده است و هیچ صنفی چنین جایگاهی در میان مردم ندارد.
در این شبکهی گسترده، شبکهای وجود دارد که یک سری مطالبات معین را نمایندگی میکند. پیشازاین به مطالبات اشاره کردم، الآن مطالبات فوری رتبهبندی، همسانسازی، حق تشکلیابی، آموزش رایگان و آزادی معلمان زندانی است. این مطالبات مورد وفاق و نقطه مشترک راستترین تا چپترین دیدگاهها در میان تشکلها و فعالان صنفی معلمان و شورای هماهنگی است.
نیروی بسیجکننده و رهبریکننده هم مشخص است. نیروی بسیجکننده گاهی از پایین شکل میگیرد و گاهی از بالا. مثلاً در برخی مواقع ما شاهد این هستیم که یک موضوعی از پایین، طرح و سازماندهی میشود و شورای هماهنگی بهعنوان نیروی رهبریکننده آن را پوشش میدهد. برخی اوقات هم شورای هماهنگی آغازگر یک حرکت میشود و با توجه به این شبکه اجتماعی و تشکلهایی که در شهرها و استانهای مختلف دارد یک خواسته را مطرح و عمومی میکند و پیش میبرد. بنابراین یک ارتباط ارگانیک بین اینها وجود دارد به این معنا که باهم تعامل دارند و بر هم تأثیر میگذارند. یکچیزی که جنبش معلمان را از سایر جنبشهای اجتماعی و احزاب و گروههای سیاسی متمایز میکند این است که درعینحالی که رهبری دارد اما رهبری آن جمعی است، در عین داشتن شبکه افقی جاهایی هم سلسله مراتبی است. ساختار تشکلهای صنفی دارای مجمع عمومی، هیئتمدیره، دبیرکل است. وقتی همین ساختار داخل شورا میآید تبدیل به یک شبکه با رهبری جمعی میشود.
#اعتصاب_سراسری_معلمان #ملغی_سازی_آموزش_خصوصی #حق_تحصیل_رایگان #نابرابری_و_تبعیض
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43330
@bidarzani
جنبش معلمان رو به جامعه حرکت میکند
🟣 گفتگو با «جعفر ابراهیمی» فعال صنفی معلمان
#بیدارزنی : این گفتگو که در ۲۵ دیماه انجام شده است، در دو قسمت منتشر میشود. بخش اول گفتگو عمدتا به مطالبات جنبش معلمان، تنوع و دربرگیرندگی این مطالبات و ارتباط آن با مطالبات جنبشهای دیگر اختصاص داشت. در این بخش نیز به مکانیسمهای تصمیمگیری درون نهادهای این جنبش، اشکال اعتراضات و پیگیری خواستهها، تهدیدها و مقاومتها میپردازیم.
⚫️ مکانیسمهای تصمیمگیری در کانونهای صنفی معلمان
▪️برگردم به سؤال ابتداییتر برای فهم ما از اعتراضات معلمان. تعریف خود را از جنبش معلمان بگو، آن را به چه شکل میبینی و اساساً چرا آن را با لفظ جنبش خطاب میکنی؟
▪️اگر نخواهم خیلی وارد تحلیل دانشگاهی شوم، هر جنبشی چند وجه دارد؛ نیروی بسیجکننده، نیروی رهبری و مطالبات مشخص و معین که هرکدام از جنبشی به جنبش دیگر متفاوت است. اگر یک نگاه کلی به جنبش معلمان بیندازیم، یک شبکه اجتماعی گسترده در سراسر ایران داریم که قائم به هیچ فردی هم نیست. هر فردی که نقطه اتصال این شبکه است اگر حذف شود فرد دیگری جایگزین او میشود. جالب است که ما تنها قشری هستیم که در تمام نقاط کشور حضور داریم. در مناطق سردسیر و گرمسیر، با مردم کوچ میکنیم و همیشه یک پایگاهی در بین مردم داریم. این شبکه اجتماعی معلمان بسیار گسترده است و هیچ صنفی چنین جایگاهی در میان مردم ندارد.
در این شبکهی گسترده، شبکهای وجود دارد که یک سری مطالبات معین را نمایندگی میکند. پیشازاین به مطالبات اشاره کردم، الآن مطالبات فوری رتبهبندی، همسانسازی، حق تشکلیابی، آموزش رایگان و آزادی معلمان زندانی است. این مطالبات مورد وفاق و نقطه مشترک راستترین تا چپترین دیدگاهها در میان تشکلها و فعالان صنفی معلمان و شورای هماهنگی است.
نیروی بسیجکننده و رهبریکننده هم مشخص است. نیروی بسیجکننده گاهی از پایین شکل میگیرد و گاهی از بالا. مثلاً در برخی مواقع ما شاهد این هستیم که یک موضوعی از پایین، طرح و سازماندهی میشود و شورای هماهنگی بهعنوان نیروی رهبریکننده آن را پوشش میدهد. برخی اوقات هم شورای هماهنگی آغازگر یک حرکت میشود و با توجه به این شبکه اجتماعی و تشکلهایی که در شهرها و استانهای مختلف دارد یک خواسته را مطرح و عمومی میکند و پیش میبرد. بنابراین یک ارتباط ارگانیک بین اینها وجود دارد به این معنا که باهم تعامل دارند و بر هم تأثیر میگذارند. یکچیزی که جنبش معلمان را از سایر جنبشهای اجتماعی و احزاب و گروههای سیاسی متمایز میکند این است که درعینحالی که رهبری دارد اما رهبری آن جمعی است، در عین داشتن شبکه افقی جاهایی هم سلسله مراتبی است. ساختار تشکلهای صنفی دارای مجمع عمومی، هیئتمدیره، دبیرکل است. وقتی همین ساختار داخل شورا میآید تبدیل به یک شبکه با رهبری جمعی میشود.
#اعتصاب_سراسری_معلمان #ملغی_سازی_آموزش_خصوصی #حق_تحصیل_رایگان #نابرابری_و_تبعیض
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43330
@bidarzani
بیدارزنی
جنبش معلمان رو به جامعه حرکت میکند- گفتگو با جعفر ابراهیمی - بیدارزنی
در این بخش از گفتگو به مکانیسمهای تصمیمگیری درون نهادهای جنبش معلمان، اشکال اعتراضات و پیگیری خواستهها، تهدیدها و مقاومتها میپردازیم.
🟣 کارگران زن قطعهسازی کروز، بار دیگر وارد اعتصاب شدند
کارکنان و کارگران شرکت صنعتی کروز که قطعههای خودرو را تأمین میکند، پنجشنبه ۳ آذر وارد اعتصاب شدند. کروز بزرگترین قطعهساز خودرو در ایران است و تأسیس آن به ۱۳۶۱ باز میگردد.
سطح پایین دستمزدها و شیفتهای اضافهکاری در روزهای جمعه دلیل اصلی اعتراض کارکنان این شرکت در سالهای اخیر بوده است. کارکنان کروز ۲۸ آبان نیز اعتصابی سهروزه برگزار کردند.
در اعتصاب سوم آذرماه، زنان بخش اصلی اعتصابکنندگان هستند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
کارکنان و کارگران شرکت صنعتی کروز که قطعههای خودرو را تأمین میکند، پنجشنبه ۳ آذر وارد اعتصاب شدند. کروز بزرگترین قطعهساز خودرو در ایران است و تأسیس آن به ۱۳۶۱ باز میگردد.
سطح پایین دستمزدها و شیفتهای اضافهکاری در روزهای جمعه دلیل اصلی اعتراض کارکنان این شرکت در سالهای اخیر بوده است. کارکنان کروز ۲۸ آبان نیز اعتصابی سهروزه برگزار کردند.
در اعتصاب سوم آذرماه، زنان بخش اصلی اعتصابکنندگان هستند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani