🟣#بیانیه_کانون_صنفی_معلمان_ایران در #محکومیت_قتل_فجیع_مونا_حیدری ، کودک همسر اهوازی
به نام خداوند جان و خرد
در شرایط اقتصادی اسفناک حاکم بر زندگی مردم ایران و در حالیکه هر روز شاهد خبرهایی از خودکشی معلمان، کارگران بازنشستگان و دیگر اقشار فرودست جامعه هستیم، تصاویر هولناک فاجعه اهواز، جامعه در حال تلاطم ایرانی را با شوکی دیگر مواجه ساخت.
بنا بر آمارهای غیر رسمی، دست کم شصت زن در استان خوزستان، طی دو سال گذشته قربانی قتلهای ناموسی بودهاند که در هیچ کدام از آنها عاملان جنایت مجازات نشدهاند.
از طرف دیگر گسترش خشونت، فساد و بزهکاری در شرایط کنونی، به جایی رسیده است که بنا بر نظر پژوهشگران اجتماعی، سن فحشا در دختران به دوازده سالگی و سن دزدی در پسران به هفت سالگی رسیده است.
اگر چه امروز دیگر این آمارها بخشی عینی از زندگی هر روزه مردمان این سرزمین است، اما جنایت اهواز پرده دیگری از این انحطاط رو به گسترش را نمایان ساخت.
اینکه شوهری با سر بریده همسرش در کوچه و خیابان به اغوای تماشاگرانش بپردازد، نمادی از یک جامعه عقب مانده نیست، به عبارت دیگر بدویت محض است.!!
این دقیقا همان چیزی است که سالها است پژوهشگران حوزه های اجتماعی و سیاسی هشدار آن را می دهند، یعنی فروپاشی جامعه ایرانی.
📌 بر همین اساس کانون صنفی معلمان ایران لازم میداند نکات زیر را به سمع و نظر مردم ایران و بویژه فرهنگیان شریف برساند :
یک) قتل مونا حیدری کودک همسر اهوازی بدون بسترسازی قوانین زن ستیزانه کنونی امکان پذیر نیست. اینکه کودکی در سن دوازده سالگی با اصرار خانواده و بدون اینکه از حمایت های قانونی بهره مند شود، تن به ازدواج اجباری میدهد، سرآغاز وقایعی است که در نهایت به چرخاندن سر بریده اش در کوچه و خیابان منجر می شود.
قوانین عقب مانده کنونی، بیشترین آسیب ها را به زنان جامعه ایرانی وارد می سازد و به هیچ عنوان نه با خواست ملت، نه با عرف جامعه و نه با نگرش امروزی زنان ایرانی همخوانی ندارد.
از طرف دیگر این قوانین زن ستیزانه فرصت لازم را برای برخی مردان روان پریش فراهم میسازد که با آسودگی خاطر دست به جنایت علیه زنانی بزنند که به عنوان خواهر، مادر یا همسر، نخواستهاند در چارچوب باورهای ارتجاعی و سنتی حاکم زندگی کنند.
مسئولیت تداوم چنین قوانین عقب ماندهای مستقیما بر عهده کلیت حاکمیت کنونی در ایران است.
دو) علاوه بر قوانین زن ستیز، ریشه دیگر تداوم چنین جنایاتی، فرهنگ ارتجاعی و سنت های زن ستیزانه در برخی مناطق ایران است. آنچه که بیش از هر چیز می تواند، مانع از تداوم چنین فرهنگی در نسلهای بعدی شود، آموزش های مدرن، نوین و انسانی است .دقیقا از همین رهگذر است که تشکلهای صنفی فرهنگیان سالهاست که نقد به آموزش ایدئولوژیک را جزئی از مطالبات خود بر می شمارند. از همین زاویه مسئولیت معلمان در جهت آموزش ارزشهای انسانی به کودکان مهم و تعیین کننده است. این مهم اگر چه باوجود سیطره آموزش ایدئولوژیک در مدارس ایران کاری دشوار و پر هزینه است، با این وجود برای جلوگیری از تکرار فجایعی همچون قتل مونا حیدری لازم و ضروری است. در نتیجه وظیفه معلمان و جامعه فرهنگیان در جلوگیری از چنین فجایعی از این زاویه غیر قابل کتمان است.
سه) معلمان زن در طی یک دهه اخیر نشان دادهاند که در صف مطالبه گری و حق خواهی پیشگام جنبش معلمان هستند. حضور گسترده زنان معلم در فعالیت های صنفی، دفاع از مطالبات زنان در جامعه ایرانی را به عنوان یکی از وظایف تشکلهای صنفی فرهنگیان برجسته می سازد. در نتیجه کانونها و انجمن های صنفی معلمان، علاوه بر اینکه به لحاظ ماهیتی موظف به مقابله با هر نوع بی عدالتی در جامعه هستند، به لحاظ کارکردی باید نقش زنان معلم در انسجام بخشی و پیشروی جنبش معلمان را در نظر گیرند. بر این اساس مقابله با ساختار های زن ستیزانه در شرایط کنونی جامعه ایرانی از وظایف تشکلهای صنفی فرهنگیان است.
📌 در پایان، کانون صنفی معلمان ایران ضمن محکومیت قتل فجیع مونا حیدری، کودک همسر اهوازی و عرض تسلیت به همه زنان ایرانی که در همه این سالها زیر فشار قوانین زن ستیزانه زندگی کرده اند، اعلام می دارد که مسئولیت مرگ مونا حیدری و دیگرانی همچون مونا، با حاکمیتی است که در تداوم ، تثبیت و اجرای این قوانین عقب مانده اصرار دارد و علاوه بر آن با گفتمانسازی حول ارزشهای ارتجاعی همچون ناموس و غیرت، به دفاع از جنایتکاران میپردازد.
کانون صنفی معلمان ایران
۱۴۰۰/۱۱/۲۱
@kasenfi
@bidarzani
به نام خداوند جان و خرد
در شرایط اقتصادی اسفناک حاکم بر زندگی مردم ایران و در حالیکه هر روز شاهد خبرهایی از خودکشی معلمان، کارگران بازنشستگان و دیگر اقشار فرودست جامعه هستیم، تصاویر هولناک فاجعه اهواز، جامعه در حال تلاطم ایرانی را با شوکی دیگر مواجه ساخت.
بنا بر آمارهای غیر رسمی، دست کم شصت زن در استان خوزستان، طی دو سال گذشته قربانی قتلهای ناموسی بودهاند که در هیچ کدام از آنها عاملان جنایت مجازات نشدهاند.
از طرف دیگر گسترش خشونت، فساد و بزهکاری در شرایط کنونی، به جایی رسیده است که بنا بر نظر پژوهشگران اجتماعی، سن فحشا در دختران به دوازده سالگی و سن دزدی در پسران به هفت سالگی رسیده است.
اگر چه امروز دیگر این آمارها بخشی عینی از زندگی هر روزه مردمان این سرزمین است، اما جنایت اهواز پرده دیگری از این انحطاط رو به گسترش را نمایان ساخت.
اینکه شوهری با سر بریده همسرش در کوچه و خیابان به اغوای تماشاگرانش بپردازد، نمادی از یک جامعه عقب مانده نیست، به عبارت دیگر بدویت محض است.!!
این دقیقا همان چیزی است که سالها است پژوهشگران حوزه های اجتماعی و سیاسی هشدار آن را می دهند، یعنی فروپاشی جامعه ایرانی.
📌 بر همین اساس کانون صنفی معلمان ایران لازم میداند نکات زیر را به سمع و نظر مردم ایران و بویژه فرهنگیان شریف برساند :
یک) قتل مونا حیدری کودک همسر اهوازی بدون بسترسازی قوانین زن ستیزانه کنونی امکان پذیر نیست. اینکه کودکی در سن دوازده سالگی با اصرار خانواده و بدون اینکه از حمایت های قانونی بهره مند شود، تن به ازدواج اجباری میدهد، سرآغاز وقایعی است که در نهایت به چرخاندن سر بریده اش در کوچه و خیابان منجر می شود.
قوانین عقب مانده کنونی، بیشترین آسیب ها را به زنان جامعه ایرانی وارد می سازد و به هیچ عنوان نه با خواست ملت، نه با عرف جامعه و نه با نگرش امروزی زنان ایرانی همخوانی ندارد.
از طرف دیگر این قوانین زن ستیزانه فرصت لازم را برای برخی مردان روان پریش فراهم میسازد که با آسودگی خاطر دست به جنایت علیه زنانی بزنند که به عنوان خواهر، مادر یا همسر، نخواستهاند در چارچوب باورهای ارتجاعی و سنتی حاکم زندگی کنند.
مسئولیت تداوم چنین قوانین عقب ماندهای مستقیما بر عهده کلیت حاکمیت کنونی در ایران است.
دو) علاوه بر قوانین زن ستیز، ریشه دیگر تداوم چنین جنایاتی، فرهنگ ارتجاعی و سنت های زن ستیزانه در برخی مناطق ایران است. آنچه که بیش از هر چیز می تواند، مانع از تداوم چنین فرهنگی در نسلهای بعدی شود، آموزش های مدرن، نوین و انسانی است .دقیقا از همین رهگذر است که تشکلهای صنفی فرهنگیان سالهاست که نقد به آموزش ایدئولوژیک را جزئی از مطالبات خود بر می شمارند. از همین زاویه مسئولیت معلمان در جهت آموزش ارزشهای انسانی به کودکان مهم و تعیین کننده است. این مهم اگر چه باوجود سیطره آموزش ایدئولوژیک در مدارس ایران کاری دشوار و پر هزینه است، با این وجود برای جلوگیری از تکرار فجایعی همچون قتل مونا حیدری لازم و ضروری است. در نتیجه وظیفه معلمان و جامعه فرهنگیان در جلوگیری از چنین فجایعی از این زاویه غیر قابل کتمان است.
سه) معلمان زن در طی یک دهه اخیر نشان دادهاند که در صف مطالبه گری و حق خواهی پیشگام جنبش معلمان هستند. حضور گسترده زنان معلم در فعالیت های صنفی، دفاع از مطالبات زنان در جامعه ایرانی را به عنوان یکی از وظایف تشکلهای صنفی فرهنگیان برجسته می سازد. در نتیجه کانونها و انجمن های صنفی معلمان، علاوه بر اینکه به لحاظ ماهیتی موظف به مقابله با هر نوع بی عدالتی در جامعه هستند، به لحاظ کارکردی باید نقش زنان معلم در انسجام بخشی و پیشروی جنبش معلمان را در نظر گیرند. بر این اساس مقابله با ساختار های زن ستیزانه در شرایط کنونی جامعه ایرانی از وظایف تشکلهای صنفی فرهنگیان است.
📌 در پایان، کانون صنفی معلمان ایران ضمن محکومیت قتل فجیع مونا حیدری، کودک همسر اهوازی و عرض تسلیت به همه زنان ایرانی که در همه این سالها زیر فشار قوانین زن ستیزانه زندگی کرده اند، اعلام می دارد که مسئولیت مرگ مونا حیدری و دیگرانی همچون مونا، با حاکمیتی است که در تداوم ، تثبیت و اجرای این قوانین عقب مانده اصرار دارد و علاوه بر آن با گفتمانسازی حول ارزشهای ارتجاعی همچون ناموس و غیرت، به دفاع از جنایتکاران میپردازد.
کانون صنفی معلمان ایران
۱۴۰۰/۱۱/۲۱
@kasenfi
@bidarzani