بيدارزنى
Photo
🟣 «جنبش دادخواهی ایران»
یادداشتی از منصوره بهکیش
از متن: «اشتباه برخی دوستان در این است که دادخواهی را تنها یک کنش حقوقی در نظر میگیرند و تصور میکنند که ما خانوادههای دادخواه تنها به دنبال شکایت کردن و تشکیل دادگاه (چه داخلی چه دادگاه بین المللی) و امثال آن هستیم.
به نظر من #فعالیتهای_دادخواهانه بسیار فراتر از دادخواست های حقوقی است. من با توجه به تجاربی که سالها از حضور در جنبش دادخواهی در ایران دارم، معتقدم که دادخواهی تنها یک کنش حقوقی نیست، بلکه یک جنبش مبارزاتی است که زوایای مختلفی دارد:
۱- از منظر فرهنگی، اینکه به تمکین در برابر سرکوب و تبعیض و جنایت تن ندهیم و نگذاریم که تبعیض و تحقیر و بیعدالتی و لب گزیدن و تحمل کردن، فرهنگ ساری و جاری و عادی زندگیمان شود و به سادگی از سرکوبها و جنایتها روی برگردانیم و خودمان را به ندیدن و نشنیدن بزنیم.
۲- از منظر اجتماعی، اینکه جامعه را مورد «مخاطب» قرار دهیم و مسئولیت پذیر کنیم که نسبت به سرنوشت خود و دیگری حساسیت نشان دهند و آگاهی یابند و جنایت بر دیگری را جنایت بر خود بدانند و اجازه ندهیم که زندان و شکنجه و قتل و جنایت در جامعه نهادینه شود تا بتوان جلوی تکرار جنایت را گرفت.
۳- از منظر حقوقی، اینکه حقوق فردی و اجتماعی خود را بشناسیم و آن را پیگیرانه و در سطوح مختلف از حکومت و از جامعه داخلی و بینالمللی طلب کنیم و اجازه ندهیم که ما و حقوق انسانیمان را نادیده بگیرند و ما را حذف کنند.
۴- از منظر سیاسی، اینکه خودمان را در #حق_تعیین_سرنوشتمان سهیم بدانیم و به سیاستها و قوانین و رویههای تبعیض آمیز و ناعادلانه اعتراض کنیم و در ساختن دنیایی انسانی و جامعهای دموکراتیک کوشا باشیم تا بتوانیم جلوی آزادیکشی و جنایت را بگیریم و در مسیر برقراری عدالت حرکت کنیم».
#جنبش_دادخواهی_ایران
▪️ادامهی متن در وبسایت رادیو زمانه در دسترس است:
https://www.tribunezamaneh.com/archives/18140
@bidarzani
یادداشتی از منصوره بهکیش
از متن: «اشتباه برخی دوستان در این است که دادخواهی را تنها یک کنش حقوقی در نظر میگیرند و تصور میکنند که ما خانوادههای دادخواه تنها به دنبال شکایت کردن و تشکیل دادگاه (چه داخلی چه دادگاه بین المللی) و امثال آن هستیم.
به نظر من #فعالیتهای_دادخواهانه بسیار فراتر از دادخواست های حقوقی است. من با توجه به تجاربی که سالها از حضور در جنبش دادخواهی در ایران دارم، معتقدم که دادخواهی تنها یک کنش حقوقی نیست، بلکه یک جنبش مبارزاتی است که زوایای مختلفی دارد:
۱- از منظر فرهنگی، اینکه به تمکین در برابر سرکوب و تبعیض و جنایت تن ندهیم و نگذاریم که تبعیض و تحقیر و بیعدالتی و لب گزیدن و تحمل کردن، فرهنگ ساری و جاری و عادی زندگیمان شود و به سادگی از سرکوبها و جنایتها روی برگردانیم و خودمان را به ندیدن و نشنیدن بزنیم.
۲- از منظر اجتماعی، اینکه جامعه را مورد «مخاطب» قرار دهیم و مسئولیت پذیر کنیم که نسبت به سرنوشت خود و دیگری حساسیت نشان دهند و آگاهی یابند و جنایت بر دیگری را جنایت بر خود بدانند و اجازه ندهیم که زندان و شکنجه و قتل و جنایت در جامعه نهادینه شود تا بتوان جلوی تکرار جنایت را گرفت.
۳- از منظر حقوقی، اینکه حقوق فردی و اجتماعی خود را بشناسیم و آن را پیگیرانه و در سطوح مختلف از حکومت و از جامعه داخلی و بینالمللی طلب کنیم و اجازه ندهیم که ما و حقوق انسانیمان را نادیده بگیرند و ما را حذف کنند.
۴- از منظر سیاسی، اینکه خودمان را در #حق_تعیین_سرنوشتمان سهیم بدانیم و به سیاستها و قوانین و رویههای تبعیض آمیز و ناعادلانه اعتراض کنیم و در ساختن دنیایی انسانی و جامعهای دموکراتیک کوشا باشیم تا بتوانیم جلوی آزادیکشی و جنایت را بگیریم و در مسیر برقراری عدالت حرکت کنیم».
#جنبش_دادخواهی_ایران
▪️ادامهی متن در وبسایت رادیو زمانه در دسترس است:
https://www.tribunezamaneh.com/archives/18140
@bidarzani
تریبون زمانه
متن کامل صحبتهای منصوره بهکیش درباره جنبش دادخواهی در برنامه کانون دوستداران فرهنگ ایران | تریبون زمانه
باز هم میخواهید به ماندگاری این حکومت فاسد و جنایت کار رأی دهید و هر روز شاهد جان کندن عزیزان مان در زندان ها و بیرون از زندان ها باشیم؟
🟣 امروز شنبه اول شهریورماه ۱۴۰۰، هفته سوم دادگاه «حمید نوری» از عاملان کشتار زندانیان سیاسی ۶۷ در دادگاه مرکزی استکهلم در حال برگزاری است.
در هفتههای گذشته، محاکمه «حمید نوری» با نام مستعار حمید عباسی، دادیار سابق قوه قضائیه و شکنجهگر زندان گوهردشت در دهه شصت، به دلیل دست داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و مشخصاً تابستان سال ۱۳۶۷ آغاز شد. این اولین بار است که طی بیش از سه دهه پس از کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، یکی از متهمان به دست داشتن در این جنایت در دادگاه محاکمه میشود. در این دادگاه در مرحله اول ۳۵ شاکی و ۲۵ شاهد که همه از خانوادههای قربانیان کشتار ۶۷ یا جان به دربردگان بودند، روایتهای خود را بازگو کردند.
ایرج مصداقی، زندانی سیاسی سابق در دهه ۶۰ و از شاکیان پرونده حمید نوری، در جریان سومین هفته دادگاه، توضیحاتی دربارهی روند دادگاه به زمانه میدهد.
#جنبش_دادخواهی_ایران
#خاوران #دادخواهی
@RadioZamaneh
@bidarzani
https://t.me/radiozamaneh/83747
در هفتههای گذشته، محاکمه «حمید نوری» با نام مستعار حمید عباسی، دادیار سابق قوه قضائیه و شکنجهگر زندان گوهردشت در دهه شصت، به دلیل دست داشتن در کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت و مشخصاً تابستان سال ۱۳۶۷ آغاز شد. این اولین بار است که طی بیش از سه دهه پس از کشتار جمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷، یکی از متهمان به دست داشتن در این جنایت در دادگاه محاکمه میشود. در این دادگاه در مرحله اول ۳۵ شاکی و ۲۵ شاهد که همه از خانوادههای قربانیان کشتار ۶۷ یا جان به دربردگان بودند، روایتهای خود را بازگو کردند.
ایرج مصداقی، زندانی سیاسی سابق در دهه ۶۰ و از شاکیان پرونده حمید نوری، در جریان سومین هفته دادگاه، توضیحاتی دربارهی روند دادگاه به زمانه میدهد.
#جنبش_دادخواهی_ایران
#خاوران #دادخواهی
@RadioZamaneh
@bidarzani
https://t.me/radiozamaneh/83747
Telegram
Radio Zamaneh
⚖️دادگاه #حمید_نوری
🔹ایرج مصداقی، زندانی سیاسی سابق در دهه ۶۰ و از شاکیان پرونده حمید نوری، در جریان سومین هفته دادگا، توضیحاتی درباره روند دادگاه به زمانه میدهد.
🔹در هفتههای گذشته حواشی بسیاری نگرانیها را درباره تاثیر آنها بر روند دادگاه افزایش داد،…
🔹ایرج مصداقی، زندانی سیاسی سابق در دهه ۶۰ و از شاکیان پرونده حمید نوری، در جریان سومین هفته دادگا، توضیحاتی درباره روند دادگاه به زمانه میدهد.
🔹در هفتههای گذشته حواشی بسیاری نگرانیها را درباره تاثیر آنها بر روند دادگاه افزایش داد،…
🟣 سومین روز از هفته سوم دادگاه حمید نوری در استکهلم در جریان است
عفت ماهباز، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق زنان، با پلاکاردی که تصویر همسر و هفت تن از دوستان اعدام شدهاش در سال ۱۳۶۷ را در دست دارد مقابل دادگاه حمید نوری حضور دارد.
همسر او علیرضا اسکندری در سال ۶۷ و برادرش علی ماهباز در سال ۶۰ اعدام شدند.
عفت ماهباز در دهه ۶۰ به مدت هفت سال زندانی سیاسی بود.
#جنبش_دادخواهی_ایران
@RadioZamaneh
@bidarzani
عفت ماهباز، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق زنان، با پلاکاردی که تصویر همسر و هفت تن از دوستان اعدام شدهاش در سال ۱۳۶۷ را در دست دارد مقابل دادگاه حمید نوری حضور دارد.
همسر او علیرضا اسکندری در سال ۶۷ و برادرش علی ماهباز در سال ۶۰ اعدام شدند.
عفت ماهباز در دهه ۶۰ به مدت هفت سال زندانی سیاسی بود.
#جنبش_دادخواهی_ایران
@RadioZamaneh
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : «آنها که ماندهاند استقامت میکنند و استقامت، نَفَس طولانی میخواهد»
گفتگو با پرستو فروهر درباره فصل دادخواهی قتلهای سیاسی پاییز ۷۷
از متن:
▪️دادگاههایی مثل میکونوس و دادگاههایی که در حال حاضر در محکومیت حمید نوری برای کشتار سیاسی ۶۷ برگزار میشود، فکر میکنید مجموعا چه تأثیری دارند؟
_ به نظرم این دادگاهها دستآوردهای بسیار بزرگی داشتهاند. دادگاه میکونوس به لحاظ تاریخی یک نقطه عطف ساخت و دادگاه نوری هم که حالا در جریان است، اثباتیست بر امکان دستیابی به عدالت. و به طور کلی تمامی تلاشهایی که برای جمع کردن سندها و شهادتها انجام شده، تمام روایتهای شاهدان عینی بسیار ارزشمند هستند. همانطور که تلاشی که ما در پیگیری قضایی پرونده قتلهای سیاسی کردیم، دستاوردهای مهمی داشت. از جمله افشای حقایقی هولناک از پشتپردههای قتلهای سیاسی؛ اینکه کارمندان رسمی وزارت اطلاعات در اعترافهای خود، به دستخط خود در آن پرونده نوشتهاند که «حذف فیزیکی» جزو وظایف سازمانی آنها بوده است، این که سالها چنین عملیاتی را در درون و بیرون ایران انجام میدادند و برای آن پاداشهای رسمی میگرفتند، این که این عملیات را به تبعیت از ساختار ایدئولوژیک حکومت انجام میدادند و … این اعترافها اثبات میکند که ما با جنایتهای ساختاری روبرو هستیم، نه محفلی یا خودسرانه. اثبات میکند که قتل دگراندیشان یک سازوکار حکومتی بوده است که به صورت سیستماتیک، اجرا میشده. اینها حقایق افشاشدهای هستند که دیگر نمیتوانند انکار شوند. برای اینکه ما آن پرونده (که البته پر از نقص و آش و لاش بود) را خواندهایم و محتوای آن را بازگو کردهایم. اینها همه دستاوردهای جنبش دادخواهی هستند.
ولی به نظر من دادخواهی، محدود به دادرسی قضایی نیست. دادخواهی یک حرکت اجتماعی هم هست؛ شکلگیری یک تعهد اجتماعیست برای احقاق حق دگراندیشی، آزادی بیان و برابری حقوقی برای همه طیفهای اجتماعی. تلاشی است برای به رسمیت شناخته شدن این حقوق از سوی ساختار قدرت. در این مسیر، احساس مسئولیت اجتماعی برای دفاع از حقوق دگراندیشان و همهی طیفهایی که در ساختار قدرت سیاسی و فرهنگی جامعه «دیگری» به حساب آمدهاند، رشد میکند، تاریخ تبعیض و سرکوب این طیفها به رسمیت شناخته میشود و مذموم خوانده میشود. این چالش، شریانی از حرکت دموکراتیک در درون جامعه ایران را میسازد. با این نگاه، دادخواهی جنایتهای سیاسی، تلاشی است که رو به آینده دارد. یعنی صرفاً محدود به دادرسی جنایتهای گذشته نیست؛ میخواهد حق دگراندیشی و حفظ حریم دگراندیشان را در جامعه جا بیندازد، پای حقوقشان بایستد و جلوی تکرار چنین فجایعی را در آینده بگیرد...
⚪️ توضیحات تصویر: شهناز اکملی (مادر مصطفی کریمبیگی از کشتهشدگان ۸۸ و از دادخواهان ۸۸)، منصوره بهکیش (خواهر ۴ برادر و یک خواهر کشته شده در سرکوب دهه ۶۰ و از دادخواهان خاوران)، پرستو فروهر، اکرم نقابی (مادر سعید زینالی از ناپدیدشدگان ۱۸ تیر ۷۸) و … در مراسم مادر میلانی از مادران خاوران
#جنبش_دادخواهی_ایران
#قتلهای_زنجیرهای
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
گفتگو با پرستو فروهر درباره فصل دادخواهی قتلهای سیاسی پاییز ۷۷
از متن:
▪️دادگاههایی مثل میکونوس و دادگاههایی که در حال حاضر در محکومیت حمید نوری برای کشتار سیاسی ۶۷ برگزار میشود، فکر میکنید مجموعا چه تأثیری دارند؟
_ به نظرم این دادگاهها دستآوردهای بسیار بزرگی داشتهاند. دادگاه میکونوس به لحاظ تاریخی یک نقطه عطف ساخت و دادگاه نوری هم که حالا در جریان است، اثباتیست بر امکان دستیابی به عدالت. و به طور کلی تمامی تلاشهایی که برای جمع کردن سندها و شهادتها انجام شده، تمام روایتهای شاهدان عینی بسیار ارزشمند هستند. همانطور که تلاشی که ما در پیگیری قضایی پرونده قتلهای سیاسی کردیم، دستاوردهای مهمی داشت. از جمله افشای حقایقی هولناک از پشتپردههای قتلهای سیاسی؛ اینکه کارمندان رسمی وزارت اطلاعات در اعترافهای خود، به دستخط خود در آن پرونده نوشتهاند که «حذف فیزیکی» جزو وظایف سازمانی آنها بوده است، این که سالها چنین عملیاتی را در درون و بیرون ایران انجام میدادند و برای آن پاداشهای رسمی میگرفتند، این که این عملیات را به تبعیت از ساختار ایدئولوژیک حکومت انجام میدادند و … این اعترافها اثبات میکند که ما با جنایتهای ساختاری روبرو هستیم، نه محفلی یا خودسرانه. اثبات میکند که قتل دگراندیشان یک سازوکار حکومتی بوده است که به صورت سیستماتیک، اجرا میشده. اینها حقایق افشاشدهای هستند که دیگر نمیتوانند انکار شوند. برای اینکه ما آن پرونده (که البته پر از نقص و آش و لاش بود) را خواندهایم و محتوای آن را بازگو کردهایم. اینها همه دستاوردهای جنبش دادخواهی هستند.
ولی به نظر من دادخواهی، محدود به دادرسی قضایی نیست. دادخواهی یک حرکت اجتماعی هم هست؛ شکلگیری یک تعهد اجتماعیست برای احقاق حق دگراندیشی، آزادی بیان و برابری حقوقی برای همه طیفهای اجتماعی. تلاشی است برای به رسمیت شناخته شدن این حقوق از سوی ساختار قدرت. در این مسیر، احساس مسئولیت اجتماعی برای دفاع از حقوق دگراندیشان و همهی طیفهایی که در ساختار قدرت سیاسی و فرهنگی جامعه «دیگری» به حساب آمدهاند، رشد میکند، تاریخ تبعیض و سرکوب این طیفها به رسمیت شناخته میشود و مذموم خوانده میشود. این چالش، شریانی از حرکت دموکراتیک در درون جامعه ایران را میسازد. با این نگاه، دادخواهی جنایتهای سیاسی، تلاشی است که رو به آینده دارد. یعنی صرفاً محدود به دادرسی جنایتهای گذشته نیست؛ میخواهد حق دگراندیشی و حفظ حریم دگراندیشان را در جامعه جا بیندازد، پای حقوقشان بایستد و جلوی تکرار چنین فجایعی را در آینده بگیرد...
⚪️ توضیحات تصویر: شهناز اکملی (مادر مصطفی کریمبیگی از کشتهشدگان ۸۸ و از دادخواهان ۸۸)، منصوره بهکیش (خواهر ۴ برادر و یک خواهر کشته شده در سرکوب دهه ۶۰ و از دادخواهان خاوران)، پرستو فروهر، اکرم نقابی (مادر سعید زینالی از ناپدیدشدگان ۱۸ تیر ۷۸) و … در مراسم مادر میلانی از مادران خاوران
#جنبش_دادخواهی_ایران
#قتلهای_زنجیرهای
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 کاظم مجاوریان از خانوادههای دادخواه و زندانی سیاسی، از میان ما رفت
⚪️ از حساب توییتر منصوره بهکیش
«کاظم مجاوریان متولد ۱۳۱۰ در مشهد بود. زندهیاد بهجت سالیانی، همسرشان نیز متولد ۱۳۱۰ بودند. این دو یار جدا ناشدنی دارای پنج فرزند، سه دختر و دو پسر بودند که متأسفانه یکی از دختران نازنینشان #میترا_مجاوریان را در دیماه سال ۱۳۶۰ در مشهد در سن بیست سالگی اعدام کردند.
همزمان #ماندانا_مجاوریان دختر برادرشان که نوزده سال بیشتر نداشت را نیز در دیماه ۱۳۶۰ در مشهد اعدام کردند. هر دوی این عزیزان هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بودند.
▪️روز بعد از اعدام میترا، ِآقای مجاوریان را صدا زدند تا اعدام دخترش را به او اطلاع دهند و به او گفتند:«دخترت به درک واصل شد». آقای مجاوریان که در دلش خون بود، ولی با روحیهای مقاوم به پاسداران گفت:«به وجود دخترم که برای عقایدش ایستاده و شهید شده است، افتخار میکنم».
بار اول آقای مجاوریان را حدود اردیبهشت ۱۳۶۰ در مشهد بازداشت کردند. ماندانا مجاوریان (دختر برادرش) را بازداشت کرده بودند و برای پیگیری وضعیت او رفته بود. آن زمان پدر ماندانا بیمار بود و به همین علت آقای مجاوریان برای پیگیری وضعیت ماندانا رفت و نزدیک به ده روز در دادسرای انقلاب مشهد در بازداشت بود.
بهجت خانم و مهشید و میترا نیز برای پیگیری وضعیت آقای مجاوریان به دادسرای انقلاب رفتند و آنها را نیز در کامیونی انداختند و ماموران با زدن حرفهای رکیک به مادر، میترا را تهدید به تجاوز کردند و بهجت خانم از هوش رفت. سپس پدر ماندانا برای پیگیری وضعیت این عزیزان به دادسرای انقلاب رفت و آنها را آزاد کردند. چند ماه بعد در آبان ۱۳۶۰، میترا مجاوریان را نیز دستگیر کردند. آقای مجاوریان نیز یک هفته بعد از دستگیری میترا دوباره بازداشت شد و نزدیک به یکسال در زندان وکیلآباد مشهد زندانی بود. جرم اول او این بود که برای نماز نمیرفت، زیرا اعتقادی به مذهب نداشت. یک هفته دست و پای او را بستند و آزارش دادند تا او را بشکنند. در اواخر مهر یا اوایل آبان سال ۱۳۶۰، من نیز در حالیکه دختر اولم را شش ماهه باردار بودم، در مشهد دستگیر شدم و مدت صد روز زندانی بودم و یک هفته قبل از زایمان دخترم با گذاشتن وثیقه مرخصی سه ماهه دادند، ولی به زندان بازنگشتم و به تهران فرار کردم. فرزندان دیگر آقای مجاوریان و بهجت خانم برای در امان ماندن از شر این حکومت ظالم و پاسدارانش به خارج از کشور رفته بودند. این مادر و پدر در حالی که داغدار دخترشان و دختر برادرشان بودند به ناچار از بودن کنار سایر فرزندان خود نیز محروم شدند و چند بار با مشکلات فراوان و با گذاشتن سند خانه به عنوان وثیقه، توانستند برای معالجه و دیدار فرزندانشان به خارج از کشور بروند. البته آقای مجاوریان نزدیک به ده سال ممنوعالخروج بود و پاسپورت نداشت و عاقبت در سال ۲۰۰۴ غیر قانونی از طریق پاکستان به سوئد رفتند و دیگر نتوانستند به ایران باز گردند».
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ از حساب توییتر منصوره بهکیش
«کاظم مجاوریان متولد ۱۳۱۰ در مشهد بود. زندهیاد بهجت سالیانی، همسرشان نیز متولد ۱۳۱۰ بودند. این دو یار جدا ناشدنی دارای پنج فرزند، سه دختر و دو پسر بودند که متأسفانه یکی از دختران نازنینشان #میترا_مجاوریان را در دیماه سال ۱۳۶۰ در مشهد در سن بیست سالگی اعدام کردند.
همزمان #ماندانا_مجاوریان دختر برادرشان که نوزده سال بیشتر نداشت را نیز در دیماه ۱۳۶۰ در مشهد اعدام کردند. هر دوی این عزیزان هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بودند.
▪️روز بعد از اعدام میترا، ِآقای مجاوریان را صدا زدند تا اعدام دخترش را به او اطلاع دهند و به او گفتند:«دخترت به درک واصل شد». آقای مجاوریان که در دلش خون بود، ولی با روحیهای مقاوم به پاسداران گفت:«به وجود دخترم که برای عقایدش ایستاده و شهید شده است، افتخار میکنم».
بار اول آقای مجاوریان را حدود اردیبهشت ۱۳۶۰ در مشهد بازداشت کردند. ماندانا مجاوریان (دختر برادرش) را بازداشت کرده بودند و برای پیگیری وضعیت او رفته بود. آن زمان پدر ماندانا بیمار بود و به همین علت آقای مجاوریان برای پیگیری وضعیت ماندانا رفت و نزدیک به ده روز در دادسرای انقلاب مشهد در بازداشت بود.
بهجت خانم و مهشید و میترا نیز برای پیگیری وضعیت آقای مجاوریان به دادسرای انقلاب رفتند و آنها را نیز در کامیونی انداختند و ماموران با زدن حرفهای رکیک به مادر، میترا را تهدید به تجاوز کردند و بهجت خانم از هوش رفت. سپس پدر ماندانا برای پیگیری وضعیت این عزیزان به دادسرای انقلاب رفت و آنها را آزاد کردند. چند ماه بعد در آبان ۱۳۶۰، میترا مجاوریان را نیز دستگیر کردند. آقای مجاوریان نیز یک هفته بعد از دستگیری میترا دوباره بازداشت شد و نزدیک به یکسال در زندان وکیلآباد مشهد زندانی بود. جرم اول او این بود که برای نماز نمیرفت، زیرا اعتقادی به مذهب نداشت. یک هفته دست و پای او را بستند و آزارش دادند تا او را بشکنند. در اواخر مهر یا اوایل آبان سال ۱۳۶۰، من نیز در حالیکه دختر اولم را شش ماهه باردار بودم، در مشهد دستگیر شدم و مدت صد روز زندانی بودم و یک هفته قبل از زایمان دخترم با گذاشتن وثیقه مرخصی سه ماهه دادند، ولی به زندان بازنگشتم و به تهران فرار کردم. فرزندان دیگر آقای مجاوریان و بهجت خانم برای در امان ماندن از شر این حکومت ظالم و پاسدارانش به خارج از کشور رفته بودند. این مادر و پدر در حالی که داغدار دخترشان و دختر برادرشان بودند به ناچار از بودن کنار سایر فرزندان خود نیز محروم شدند و چند بار با مشکلات فراوان و با گذاشتن سند خانه به عنوان وثیقه، توانستند برای معالجه و دیدار فرزندانشان به خارج از کشور بروند. البته آقای مجاوریان نزدیک به ده سال ممنوعالخروج بود و پاسپورت نداشت و عاقبت در سال ۲۰۰۴ غیر قانونی از طریق پاکستان به سوئد رفتند و دیگر نتوانستند به ایران باز گردند».
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani