بيدارزنى
4.37K subscribers
5.45K photos
1.25K videos
176 files
4.23K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
بيدارزنى
Video
🟣 ۳۱ خرداد، سالروز اعدام «سعید سلطان‌پور»، شاعر، نمایشنامه‌نویس، کارگردان تئاتر و عضو کانون نویسندگان است که در شب عروسی‌اش در ۲۷ خرداد ۱۳۶۰، توسط ماموران حکومت نوپا ربوده شد و پس از دو ماه شکنجه، به جوخه‌ی اعدام سپرده شد.

این ویدئوی ارزشمند از سوی کانون نویسندگان، در عین مرور زندگی و کارنامه‌ی کاری این مبارز انقلابی و عضو پیشرو کانون نویسندگان، حاکی از تلاش برای برقراری آزادی بیان و رهایی از ظلم و گستره‌ی سانسوری است که «هنرمند متعهد» و «غیردرباری»، بهای آن را به قیمت جان خود در #حکومت_پهلوی ‌پرداخته است.

▪️اعضای کانون نویسندگان در زمان حاکمیت پهلوی، به جرم ایستادگی علیه ظلم و تبعیض و سرودن شعر و چاپ کتاب‌های خود، با اشد شکنجه‌ها راهی زندان شدند. کسانی که پس از استقرار جمهوری اسلامی، دوباره با تحمل شکنجه، اعدام شدند، راهی تبعید اجباری گشتند و یا چون کوهی ایستاده، مبارزه علیه نقض آزادی بیان را ادامه دادند.

▪️در روزهایی که اعتراضات مردمی علیه فقر و تبعیض سیستماتیک در جریان است، در روزهایی که‌ از تشکل‌های صنفی معلمان، سندیکای اتوبوس‌رانی شرکت واحد، کارگران، دانشجویان، زنان تا نویسنده و مترجم، علی‌رغم سرکوب و پرونده‌سازی‌های امنیتی، به راه خود ادامه داده و یا راهی زندان‌ها شدند، رسانه‌های وابسته به اپوزیسیون راست، به جعل تاریخ مشغولند!

▪️آنها با «سانسورِ اخبار مبارزات مردمی و تشکل‌های صنفی»، سعی در بی‌اعتبار جلوه دادن سالها قدرت تشکل‌یابی صنفی را دارند تا با پروژه‌ی «رهبر سازی از #فرزند_شاه_مخلوع»، او را بدیلِ مبارزات مردمی معرفی کنند!

⚪️ برتری آگاهی طبقاتی و روشنگریِ تاریخ، به ما می‌آموزد که ارتجاع در هر رنگی ارتجاع است و مبارزه علیه نابرابری، فقر سیستماتیک و برتری ژن و سلطنت و مذهب و رانت، با دستان مبارز مردم و دیگر تشکل‌های صنفی برقرار است.


▪️ویدئو از صفحه‌ی کانون نویسندگان ایران


@kanoon_nevisandegane_iran
@bidarzani
🟣 چهل و سومین روز بازداشت «آنیشا اسداللهی» و «کیوان مهتدی»

در روز ۱۹ اردیبهشت‌ماه، آنیشا اسداللهی و کیوان مهتدی با یورش ماموران امنیتی در منزل خود بازداشت شدند. آنها ساعاتی بعد، از انتقال خود به بند ۲۰۹ اوین خبر دادند.

پس از آن صدا و سیما و رسانه‌های وابسته‌ با تولید سناریوها و مستندهای جعلی و متکی بر پرونده‌سازی‌های امنیتی، اعضای سندیکای واحد اتوبوسرانی، کانون صنفی معلمان و فعالان کارگری مستقل را در پیوند با یک سناریوی امنیتی و بی‌اساس قرار داده‌اند.

@bidarzan
Forwarded from زاگاه
Forwarded from زاگاه
بيدارزنى
Photo
زاگاه - رییس اداره جوانی جمعیت وزارت بهداشت امروز در گفتگویی با ایسنا، جزئیات دستورالعمل‌ «حفظ و مراقبت از جنین سالم» را که اخیرا توسط وزیر بهداشت به دانشگاه‌های علوم پزشکی ابلاغ شده است، تشریح کرد. او در بخشی از توضیحاتش گفته است که «در قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت، کلید واژه‌ای به نام «حق حیات جنین» وجود دارد، بدین معنی که وقتی نطفه شکل می‌گیرد، نباید شیءپنداری صورت گیرد که فکر کنیم اختیار آن با پدر یا مادر است. هیچ کجای دنیا در ادیان هم به این صورت نیست و سقط جنین به صورت عمدی کاری ناپسند است. در کشور ما که مسلمان هم هستیم بعد از شکل‌گیری نطفه ولو جنین زیر ۴ ماه باشد باز هم سقط حرام است.»

او همچنین در مورد ابعاد قانونی این موضوع گفته است:« در قانون جدید مباشرت یا معاونت در سقط جنین جرم‌انگاری می‌شود و برای فرد خاطی جرایم سنگین در نظر گرفته می‌شود؛ از جمله اینکه اگر فردی که در سقط دست داشته جزو گروه پزشکی باشد پروانه پزشکی‌اش حتی با یکبار سقط جنین عمدی، باطل می‌شود.»

◽️پیش از این ماده ۶۲۴ قانون مجازات اسلامی، پزشکان و افرادی را که مبادرت به انجام سقط جنین می کردند و یا وسایل آن را فراهم می کردند، به حبس و دیه محکوم می‌کرد. براساس این قانون اگر طبیب یا ماما یا داروفروش و اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یا جراحی یا داروفروشی اقدام می‌کنند، وسایل سقط جنین ‌فراهم سازند و یا مباشرت به اسقاط جنین نمایند به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد و حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوط صورت‌خواهد پذیرفت.

◽️قانون #جوانی_جمعیت و تعالی خانواده در طی یکسال گذشته بطور مستقیم زیست روزمره زنان را مورد هدف قرار داده است و درد و رنجی زیاد به آنان تحمیل کرده است، این قانون زنان را در معرض بارداری‎های ناخواسته، سقط جنین‌های ناایمن و خطرناک و بارداری‎های پرریسک قرار می‎دهد.

◽️چندی پیش کارشناسان حقوق بشر سازمان ملل در بیانیه‌ای اعلام کردند که قانون «جوانی جمعیت و تعالی خانواده» پیامدهای ویرانگری برای حق سلامتی زنان و دختران در پی خواهد داشت و نشان‌دهنده یک عقب‌گرد هشداردهنده و قهقرایی برای دولتی است که مدعی ستایش از پیشرفت حق سلامت است.

آنها همچنین گفتند:« این قانون با غیرقانونی کردن دسترسی به طیف وسیعی از خدمات بهداشت باروری و به اشتراک گذاری اطلاعات در مورد حقوق باروری، حقوق زندگی و سلامت، حق عدم تبعیض و برابری، و حق آزادی بیان را نقض می‌کند و به مثابه ابزاری کردن بدن زنان و ظرفیت باروری آنهاست.»

◽️سازمان #دیدبان_حقوق_بشر هم در گزارشی قانون جوانی جمعیت» را ناقض حقوق جنسی و باروری زنان ایرانی خواند و‌ خواهان لغو آن شده بود.

#زاگاه

@zaagaah
🟣 آخرین آمار: تهران بیش از «۱۰ هزار» کودک کار دارد

به گزارش ایسنا، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران، از افزایش پنج برابری تعداد کودکان کار طی سال گذشته در تهران خبر داد. به گفته وی، تعداد کودکان کار از ۲ هزار نفر به بیش از ۱۰ هزار نفر رسیده است.

▪️این اعداد، آمار صرف نیستند، اینها جان‌ و سلب حق زندگیِ کودکانی است که حقوق ابتدایی آنها نظیر حق تحصیل رایگان و استاندارد، حق کودکی، حق بهره‌مندی از سرپناه و آرامش از آنان گرفته شده است. کارِ کودک، به‌معنای محاق رفتن تمامی کودکی و استثمار او در بخش‌های تولیدی، کارگاه‌های زیرزمینی، سایت‌های زباله و بر سر چهارراه‌هاست. کودکانی که زیر سایه‌ی چپاول‌‌های کلان حاکمیت و سیاست‌های فقیرسازی سیستماتیک، با نام اخیر جراحی (سلاخی) اقتصادی، با تمامی آسیب‌های تحمیلی، زندگی می‌کنند.

@bidarzani
Forwarded from نقد
▫️ «عقل عمومی» در گروندریسه و فراتر

نوشته‌ی: تونی اسمیت
ترجمه‌ی‌: حسن مرتضوی

21 ژوئن 2022

🔸 «توسعه‌ی سرمایه‌ی پایا درجه‌ای را نشان می‌دهد که علم عمومی جامعه، دانش، به نیروی بارآور بی‌واسطه‌ای بدل شده است و از این‌رو، درجه‌ای را بیان می‌کند که شرایطِ فرآیند زندگی اجتماعی، خودش تحت کنترل عقل عمومی قرار گرفته و بنا به آن از نو قالب‌ریزی شده است.»
بسیاری از مارکسیست‌های ایتالیایی مدت‌هاست که بر اهمیت بخشی از گروندریسه تاکید می‌کنند که عموماً به «قطعه‌ی ماشین‌ها» معروف است و در فراز بالا ارائه شده است. در این فصل به بررسی مقالات پائولو ویرنو و کارلو وورچلونه درباره‌ی عقل عمومی می‌پردازیم که اخیراً به انگلیسی ترجمه ‌شده‌اند؛ هر دو نویسنده می‌کوشند تا اهمیت نظری و عملی معاصر گروندریسه را ارزیابی کنند.

🔸 هر دو مولف اذعان می‌کنند که ظهور عقلانیت توده‌ای عامل علّی نهفته در «بحران فوردیسم» بود. ورچلونه به یاد ما می‌آورد که سرمایه در هر بزنگاه تاریخی باید تصمیم بگیرد که تن به مخاطرات مرتبط با مدیریت مستقیم کار بدهد یا ندهد. در این تصمیم‌ها «عامل اصلی بی‌شک گستره‌ی سلطه‌ي فناوری و دانشی است که کارکردهای کنترل مستقیم و سرمایه‌دارانه‌ی فرایند کار بر آن متکی است.» او تصریح می‌کند کُندی نفوذ سرمایه در سپهر تولید میان اوایل سده‌ی شانزدهم و اواخر سده‌ی هجدهم را می‌توان با این واقعیت تبیین کرد که «مشخصه‌ی این دوره همانا هژمونی دانش پیشه‌ور» بود که سرمایه را مجبور می‌کرد تا «با نافرمانی کارگران در تولید دست‌وپنجه نرم کند.» سرمایه فقط پس از یک دوره‌ی گسترده که در آن «توسعه‌ی علم به‌کاررفته در تولید با آهنگی برابر با محروم‌کردن دانش از کارگران پیش می‌رفت»، بر فرایند کار مسلط شد. در پایان این فرایند توسعه و محرومیتْ «اجبار به کار مزدی دیگر فقط سرشتی پولی نداشت بلکه سرشتی فناورانه نیز داشت که با پیشرفت فنی درون‌زاد شد.» اما این وضعیت امور تداوم نداشت؛ اشاعه‌ی متعاقب عقلانیت موجب «گرایش نزولی کنترل سرمایه بر تقسیم کار» شد. در این مقطع: «تضاد سنتی میان کار مرده/کار زنده که مختص سرمایه‌داری صنعتی است، جای خود را به شکل جدیدی از تضاد می‌دهد یعنی تضاد دانش مرده‌ی سرمایه و ”دانش زنده‌ی“ کار.»

🔸 اعتقاد دارم که ویرنو و ورچلونه میزان «اشاعه»ی عقل عمومی را در دوره‌ای دست‌ کم می‌گیرند که از انقلاب صنعتی تا فوردیسم امتداد یافته است. به نظرم این ناشی از تأکید یک‌سویه‌شان بر تعیّن شکلی سرمایه (ی پایا) به بهای نادیده‌گرفتن گستره‌‌ای است که قدرت‌های تثبیت‌شده‌ی سرمایه در ماشین‌آلات شکل بتواره‌ی قدرت‌های کار اجتماعی جمعی را به خود می‌گیرد. ویرنو و ورچلونه انقلاب صنعتی زمانه‌ی مارکس را هم‌چون دوره‌ای توصیف می‌کنند که عقل عمومی در آن شکل دانش علمی ـ فنی تخصصی پیکریافته در سرمایه‌ي پایا را به خود می‌گیرد. آن‌ها با بازگویی گروندریسه بر بیگانگی کارگران مزدی از ماشین‌آلات (و بدین‌سان از عقل عمومی، دانش علمی ـ فناورانه پیکریافته در آن) تأکید می‌کنند، بیگانگی‌ای که سپس در فوردیسم تداوم یافت. اما هنگامی که مارکس گروندریسه را می‌نوشت، هنوز جزییات نوآوری فناورانه را بررسی نکرده بود. در زمانی که سرمایه‌ی را نگاشت، تصویر پیچیده‌تر شده بود.

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-313

#گروندریسه
#تونی_اسمیت
#حسن_مرتضوی
#عقل_عمومی
👇🏽

🖋@naghd_com
🟣 «رضا شهابی» را فراموش نمی‌کنیم

امروز ۳۱ خردادماه، نهمین روز از اعتصاب غذای رضا شهابی در زندان اوین است.

#جان_رضا_شهابی_در_خطر_است

@bidarzani
#ریحانه_انصاری_نژاد ده‌ها روز است که ربوده شده و به جرم دفاع از طبقه‌ی کارگر تحت بازجویی و شکنجه قرار دارد.


@Blackfishvoice
بيدارزنى
Photo
🟣 «سعدا خدیرزاده» زندانی سیاسی کُرد، بدون همراهی خانواده و حق دیدار، با اعزام از زندان، نوزادش را در یکی از مراکز درمانی ارومیه، به دنیا آورد

▪️سعدا خدیرزاده زندانی سیاسی اهل پیرانشهر که بیش از ۸ ماه در زندان مرکزی ارومیه محبوس بود، روز دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۱ نوزادش را در حالی به دنیا آورده که خانواده‌اش همراه وی نبوده و هیچ اطلاعی از وضعیت سلامت او نداشته‌اند و تا سه ساعت قبل از زایمان در زندان بوده است.
 
به گزارش هه‌نگاو، این زایمان با دو هفته تاخیر انجام شده و ساعت ۵ صبح دوشنبه در حالی که وضعیت خود و جنینش بسیار وخیم و با ورم پاو و دست روبرو بوده است، به یکی از مراکز درمانی ارومیه منتقل شده و بدور از خانواده خود، زایمان کرده است.
 
هرچند یکی از پزشکان معالج سعدا اوایل خرداد گفته بود که وی باید فوراً به بیمارستان منتقل شود اما طی ماه گذشته مسئولان زندان اجازه نداده‌اند که وی به بیمارستان برود و از هرگونه خدمات درمانی محروم بوده است.

سعدا خدیرزاده از روز سه‌شنبه ۶ اردیبهشت‌ماه تا روز شنبه ۱۷ اردیبهشت به نشانه اعتراض به ۷ ماه بلاتکلیفی خود در بند زنان زندان مرکزی ارومیه دست به اعتصاب غذا زده بود و پس از ۱۱ روز و قول مساعد مسئولین زندان مبنی بر انتقال وی به مراکز درمانی و یا آزادی موقت ایشان با قید وثیقه، به اعتصاب خود پایان داد.
 
سعدا خدیرزاده ۳۲ ساله و اهل پیرانشهر روز پنج‌شنبه ۲۲ مهر ۱۴۰۰ (۱۴ اکتبر ۲۰۲۱) توسط نیروهای اداره اطلاعات پیرانشهر بازداشت و به بازداشتگاه این نهاد امنیتی در ارومیه منتقل شد. وی پس از ۲۵ روز و اتمام بازجویی‌ها به بند زنان زندان مرکزی ارومیه منتقل و از آن زمان تاکنون بلاتکلیف در بند زنان زندان مرکزی ارومیه و بدون دسترسی به برخورداری از خدمات پزشکی زنان در حین دوران بارداری و حالا پس از زایمان، نگهداری می‌شود.


#زنان_زندانی_سیاسی
@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 پادکست روزگار غریب دهه شصتی‌ها، فصل دوم، قسمت دوم

در ادامه‌ی بررسی و کنکاش زندگی متولدین دهه شصت، با هدف یافتن پاسخ به چرایی افزایش افسردگی در این نسل، این بار به سراغ گروه های دیگری از متولدین این دهه رفتیم که به لحاظ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی روی دیگر سکه زندگی این نسل را نشان می‌دهد.
اگر در شماره قبل، سراغ اهل قلم و اهل عمل اجتماعی رفتیم، اگر سراغ اهل هنر و اهل روزنامه رفتیم، این بار سراغ کسانی رفته‌ایم که تمایل و یا اعتقادی به کنشگری در عرصه اجتماعی و سیاسی ندارند. هرچند میتوانند به لحاظ تلاش برای بهتر شدن زندگی شخصی خود الهام بخش زنان دیگری از اقشار معمولی جامعه باشند.
این گروه آماری که همگی دارای تحصیلات بالای فوق لیسانس هستند، به دو دسته شش نفره تقسیم شدند. دسته‌ی اول زنانی که در نهادهای آموزشی مشغول به کار هستند و دسته‌ی دوم از میان کارمندان عالی‌رتبه ادارات دولتی انتخاب شدند.

https://anchor.fm/iranwomencast/episodes/------e1k9jo2


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 فمینیسم، رئالیسم انتقادی و چرخش زبانی

نویسنده: کارولین نیو

ترجمه: سارا امیریان



توضیح کارگاه دیالکتیک:

«رئالیسم انتقادی مدخل ارزشمندی برای بازبینی انتقادیِ مباحث فمینیستیِ معاصر و کاوش در مبانی فلسفیِ آنها می‌گشاید. کارولین نیو – از پژوهش‌گران سنت رئالیسم انتقادی‌‌ – در مقالات متعددی از همین منظرِ فلسفی برخی روایت‌های مسلطِ فمینیسم را مورد واکاویِ انتقادی قرار داده است. در راستای معرفی بیشتر کاربست‌های نظری رئالیسم انتقادی – به‌عنوان یکی از اهداف نظریِ کارگاه – تاکنون علاوه‌بر مطالبی دیگر، در حوزه‌ی فمینیسم ترجمه‌ی دو مقاله‌ی مهم از کارولین نیو (به‌همت سارا امیریان) در اختیار علاقمندان قرار گرفته است*. امید است ترجمه‌ی حاضر نیز – در امتداد دو متن قبلی – بتواند به‌سهم خود اهمیت رئالیسم انتقادی را نزد مخاطب برجسته سازد و مشخصاً کارکردهای مفید و ضروریِ آن برای بسط رهایی‌بخشِ نظریه‌ي فمینیستی را روشن نماید».


* دو مقاله دیگر از کارولین نیو در کارگاه 👇🏾

کارولین نیو: «جنس و جنسیت: یک رویکرد رئالیستیِ انتقادی»، ترجمه: سارا امیریان، کارگاه دیالکتیک، تیر .۱۳۹۷

کارولین نیو: «رئالیسم، واسازی و (نظریه‌ی) منظر فمینیستی»، ترجمه: سارا امیریان، کارگاه دیالکتیک، اسفند ۱۳۹۸.


⚪️ پی‌نوشت: تصویر انتخابی برای صفحه‌ی اولِ مقاله یکی از نقاشی‌های پرشمارِ کارت‌ دوازدهم از مجموعه‌کارت‌های بازی–فال‌گیریِ تاروت است که «مرد آویخته» (Le Pendu/The Hanged Man) نام دارد. از میان تعابیر متعدد استعاری، مذهبی و اسطوره‌ای درباره‌ی این نقاشی، یکی هم روایتی‌ست که می‌گوید یکی از خدایان اساطیری برای کسب دانش، خود را از مچ پا از درخت آویزان نمود.

پناه‌بردن نظریه‌ی فمینیستیِ معاصر به «چرخش زبانیِ» پسامدرنیستی هم بی‌شباهت به اقدام آن خدای «زیرک» نیست: خصوصا که هزینه‌‌ی این تهور، وانهادن بسیاری از داشته‌ها و دستاوردهای ارزشمندش بوده است (نظیر سکه‌های سیم و زری که – در این نقاشی – از جیب‌های آن خدای اساطیری فرومی‌ریزند).


-------------------------------------------

لینک دسترسی به متن: 👇🏾

https://kaargaah.net/?p=1138

دریافت متن در فرمت پی.دی.اف. : 👇🏾

http://pdf.kaargaah.net/135_Caroline_New_Feminism_CR_and_Linguistic_Turn_Farsi_SAmirian.pdf

-------------------------------------------
@kdialectic
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 فمینیسم و سیاست منابع اشتراکی

✍🏽 سیلویا فدریچی

مترجم: طلیعه حسینی


از متن: «حداقل از زمانی که زاپاتیست‌ها در ۳۱ دسامبر ۱۹۹۳ زوکالو در سن کریستوبال د لاس کاساس را به تصرف خود درآوردند تا علیه قانون انحلال زمین‌های اجیدوی مکزیک قیام کنند، مفهوم «منابع اشتراکی» میان چپ‌های رادیکال، چه در سطح بین‌الملل و چه در ایالات متحده، بر سر زبان‌ها افتاد و بدل به مبنایی برای تلاقی آنارشیست‌ها، مارکسیست‌ها، سوسیالیست‌ها، بوم‌شناسان و اکو‌فمینیست‌ها شد.

⚪️ دلایل بسیاری وجود دارد که چرا چنین ایده‌ی ظاهراً کهنی، به محور بحث‌های سیاسی جنبش‌های اجتماعی معاصر بدل شده است، اما دو دلیل به شکل به‌خصوصی برجسته است. اولی افول الگوی دولت‌گرایانه از #انقلاب است، یعنی همان الگویی که دهه‌ها تلاش‌های جنبش‌های رادیکال را جهت ساخت جایگزینی برای سرمایه‌داری تضعیف می‌کرد. دیگری این است که تلاش نئولیبرالی برای تنزل هر فرمی از زندگی و دانش به منطق بازار، منجر به افزایش آگاهی ما در مورد خطرات زندگی در دنیایی شده است که در آن، جز از طریق ارتباط‌های مالی، به دریاها، درخت‌ها، حیوان‌ها و هم‌نوع‌های‌مان دسترسی نداریم. «حصارکشی‌های جدید» دنیایی از اموال و روابط مشترک را آشکار کرد که پیش از این‌که در معرض تهدید خصوصی‌سازی قرار گیرند، بسیاری فکر می‌کردند منقرض شده‌اند یا ارزشی ندارند. حصارکشی‌های جدید به شکلی آیرونیک نشان داد که نه تنها منابع اشتراکی ناپدید نشده‌اند، بلکه همواره فرم‌های جدیدی از مشارکت اجتماعی در حال تولید هستند، همچون ساحت‌هایی از زندگی که پیش از این وجود نداشت مانند اینترنت.

⚪️ ایده‌ی منبع/منابع اشتراکی، در چنین بستری، جایگزینی منطقی و تاریخی ارائه می‌دهد هم برای اموال دولتی و شخصی و هم دولت و بازار، که ما را قادر می‌سازد تا این افسانه‌ها را رد کنیم که نباید آن‌ها را جزء امکان‌های سیاسی‌مان بدانیم یا این‌که امکان‌های سیاسی‌مان را تنها محدود به آن‌ها بدانیم. این ایده همچنین به‌عنوان مفهومی اتحادبخش، عمل‌کردی ایدئولوژیک نیز یافته است که جامعه‌ای مشارکتی را از پیش ترسیم می‌کند که چپ رادیکال همواره در تلاش برای خلق آن بوده است. با این‌حال، علاوه بر تفاوت‌های چشمگیر در تفسیرهای مختلف از این مفهوم، ابهاماتی نیز در آن‌ها به چشم می‌خورد که اگر می‌خواهیم اصل منابع اشتراکی را به یک پروژه‌ی سیاسی منسجم بدل کنیم باید ابتدا این ابهامات را برطرف سازیم.

⚪️ مثلاً اینکه اصلاً چه‌چیزی منبعی اشتراکی را برمی‌سازد؟ ما زمین، آب و هوای مشترک داریم، منابع دیجیتالی مشترک؛ حقوقی که کسب کرده‌ایم (مانند مستمری تأمین اجتماعی)، زبان، کتابخانه‌ها و میراث مشترک فرهنگ‌های گذشته همگی معمولاً به‌مثابه منابعی اشتراکی توصیف می‌شوند. اما آیا همه‌ی این منابع اشتراکی از نظر بالقوگی‌های سیاسی‌شان با یکدیگر برابرند؟ آیا با یکدیگر قابل قیاسند؟ از کجا مطمئن شویم که آن‌ها طرح وحدتی تحمیلی را در سر ندارند؟ و در نهایت، آیا باید در مورد «منابع اشتراکی» به صورت جمع حرف بزنیم یا مانند پیشنهاد مارکسیست‌های خودمختارگرا، از «منبع اشتراکی» نام ببریم، مفهومی که از نظر آنها اشاره به روابطی اجتماعی دارد که مشخصه ی فرم مسلط تولید در عصر پسافوردی است.

▪️من در این مقاله با درنظرداشتن سؤالات بالا، از دیدگاهی فمینیستی به سیاست منابع اشتراکی می‌نگرم، دیدگاهی که در آن، «فمینیست» به منظری ارجاع دارد که مبارزاتی علیه #تبعیض_جنسی و #کار_بازتولیدی مضاعف آن را شکل داده است. کار بازتولیدی که همچون سنگ بنایی است که جامعه بر آن استوار است و هر الگویی از سازمان اجتماعی را باید از طریق آن محک زد. به نظر من مداخله‌ای فمینیستی، برای رسیدن به تعریف بهتر در مورد سیاست‌ منابع اشتراکی و همچنین یافتن شرایطی برای بدل‌کردن این اصل به مبنای مبارزه‌ای ضد سرمایه‌داری ضروری است. اما دو معضل عمده، اهمیت ویژه‌ی این تلاش‌ها را نشان می‌دهد».

#مارکسیسم_فمینیسم #اکوفمینیسم
#تبعات_نئولیبرالیسم


ادامه‌ی متن را در وبسایت حلقه‌ی تجریش بخوانید:


https://www.tajrishcircle.org/jou14/


@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 تورم خردادماه به ۸۱ درصد رسید که بالاترین تورم پس از استقرار جمهوری اسلامی است


مرکز آمار ایران در گزارشی اعلام کرد نرخ تورم نقطه‌ای گروه عمده «خوراکی‌ها، آشامیدنی‌ها و دخانیات» در خرداد ۱۴۰۱ نسبت به ماه قبل از آن، با افزایش ۳۲.۳ درصدی، از ۸۱ درصد عبور کرد.

نرخ تورم نقطه‌ای گروه «کالاهای غیرخوراکی و خدمات» نیز با افزایش ۲.۸ درصدی، به ۳۶.۸ درصد رسید.
در خرداد ۱۴۰۱، نرخ تورم نقطه‌ای سالانه نیز از ۵۲ درصد عبور کرد. این به معنای آن است که مردم در این ماه، برای خرید کالاها و دریافت خدمات یکسان، ۵۲.۵ درصد بیشتر از زمان مشابه در سال قبل هزینه کردند. منظور از تورم نقطه‌ای سالانه درصد تغییر عدد شاخص قیمت نسبت به ماه مشابه در سال قبل است.

⚪️ خبرگزاری تسنیم در گزارشی که ۱۶ خرداد منتشر شد، پیرامون یارانه ۳۰۰ هزار تومانی و ‌توزیع کوپن الکترونیکی نوشت: «دولت با کالابرگ الکترونیکی یارانه کمتری به لحاظ ارزش ریالی در اختیار مردم قرار می‌دهد.»

بر اساس این گزارش، اگر مصرف یک خانواده چهارنفره در طول یک ماه را به‌طور متوسط هشت لیتر شیر، یک شانه تخم‌مرغ، هشت عدد مرغ دو کیلویی و پنج لیتر روغن در نظر بگیریم، با توزیع کالابرگ الکترونیکی، به ازای هر خانواده چهارنفره حدود ۲۵۰ هزار تومان در جیب دولت می‌ماند.

#فقر_و_تبعیض
#رانت_و_چپاول

@bidarzani
🟣 ممانعت از اعطای مرخصی درمانی «زارا محمدی» مدرس زبان کردی


به گزارش هرانا، با درخواست اعزام به مرخصی درمانی زهرا محمدی مخالفت شده است و اداره اطلاعات سنندج و مسئولان بند کانون اصلاح و تربیت از اعطای مرخصی به این معلم زندانی ممانعت می‌کنند.
زارا محمدی، فعال مدنی، مدرس زبان و ادبیات کُردی و از اعضای انجمن فرهنگی-اجتماعی نوژین که دوران محکومیت ۵ ساله خود را بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در بند زنان کانون اصلاح و تربیت سنندج سپری می‌کند، علی‌رغم مشکلات روده و معده تاکنون از رسیدگی مناسب پزشکی و اعزام به مرخصی درمانی محروم مانده است.

▪️تدریس زبان کردی او به کودکان، از سوی وزارت اطلاعات و نهاد قضایی، «اقدام علیه امنیت ملی»، ترجمه شد. آموزگاران بسیاری همچون زارا محمدی، به جرم آموزش زبان مادری با اتهامات تجزیه‌طلبی و امنیتی، راهی زندان‌ها شدند. همان حقی که از سوی اپوزیسیون راست نیز زایل شده و هر نوع صحبت از زبان مادری و حق تعیین سرنوشت اقوام تحت ستم را با اسم رمز «حفظ تمامیت ارضی»، سرکوب می‌کنند.

#حق_زبان_مادری
#سرکوب_و_تبعیض


@bidarzani
🟣 دو‌ کودکِ سوخت‌بر، تنها به جرم حمل یک بطری ۱ و نیم لیتری بنزین، با شلیک ماموران انتظامی کشته و زخمی شدند


طی بیش از ۱۰ روز گذشته، کشتار کولبران و سوخت‌بران با شدتی حداکثری در جریان است. پیش از این نیز، شلیک مستقیم به قلب کولبران، سقوط از ارتفاع و انفجار ماشین سوخت‌بران، به اخباری روزمره بدل شده بود.

⚪️ به گزارش «کوله‌بر نیوز» روز چهارشنبه اول تیرماه ١٤٠۱ بر اثر تیراندازی نیروهای مرزبانی در حوالی بازارچه مرزی میلک در مرز با افغانستان، دو تن از جمله یک کودک کشته و یک سوخت‌بر دیگر مجروح شدند. بر اساس این گزارش، این دو کودک در حال جابجایی دو بطری ۱/۵ لیتری کوچک بنزین از داخل مرز ایران بودند که ماموران برجک بازارچه مرزی به آنان شلیک کردند.

سیاست‌های فقیرسازی سیستماتیک، محرومیت عامدانه و بیکاری در بسیاری از مناطق سیستان و بلوچستان باعث شده تا حتی کودکان نیز به ناچار به سوختبری روی بیاورند.

در سال ۲۰۲۱ دستکم ۸٧ سوختبر هنگام سوختبری با تیراندازی مستقیم نیروهای نظامی و یا بر اثر سانحه و انفجار جان خود را از دست داده‌اند که از میان جان باختگان، سه مورد کودک زیر ۱۸ سال بوده‌اند. همچنین طی سال ۲۰۲۱ بیش از ۳۱ سوختبر بلوچ به اشکال مختلف زخمی شده‌اند.


⚪️ ما از انتشار تصاویر این «کودکانِ غرق در خون»، خودداری می‌کنیم.


@bidarzani