📌چهگوارای سقط جنین
@bidarzani
🔸یک صبح گرم تابستانی ژوئیه ۱۹۶۶ چند خبرنگار جلوی ساختمان فدرال سنفرانسیسکو منتظر ایستاده بودند. زن ریز جثه با خروار کاغذهایی که زیربغل زده بود، راس ساعت ۹ صبح که وعده داده بود، جلوی ساختمان رسید. با ادب و متانت با خبرنگاران سلام و احوالپرسی کرد. زن از قبل به تمام روزنامههای محلی و روزنامههای ایالت کالیفرنیا نامه فرستاده و گفته بود که در این روز مشخص، راس ساعت ۹ جلوی ساختمان فدرال خواهد بود.
🔸 زن حتا به مقامهای پلیس محلی هم خبر داده بود که او آنجاست تا اعتراض کند، علیه ممنوعیت حق سقط جنین. اطلاعرسانی به پلیس کاری بود که از نظر خیلیها «دیوانگی» محسوب میشد. ولی او اتفاقا میخواست که پلیس او را بازداشت کند. مدتها بود به این نتیجه رسیده بود که در راه مبارزه برای قانونی شدن حق سقط جنین، باید چند نفری بازداشت و دادگاهی شوند.
🔸دادگاه را به صحنهی سخنرانی غرا علیه دخالت دولت در حق زن بر بدن خود تبدیل کنند و بعد هم راهی دادگاه عالی شوند تا در آنجا بتوانند این قانون را ملغی کنند. زن، به «چهگوارای سقط جنین» معروف بود. اسم او پت ماجینیس بود.
🔸پت ماجینیس، کارمند یک آزمایشگاه پزشکی بود. بنیانگذار سازمان کوچک «جمعیت دفاع از سقط جنین» بود. سازمان کوچکی که در اتاقخواب آپارتمان کوچک خود در سنفرانسیسکو به همراه روئنا گورنر و لانا فلان راه انداخت. سازمانی که در همان زمان از هر سازمان دیگری که علیه ممنوعیت حق سقط جنین فعالیت میکرد، رادیکالتر بود. ماجینس و سازمان کوچک او دنبال این نبودند که برای مثال حق سقط جنین در ۴ ماه اول بارداری آزاد شود یا قوانین دچار اصلاح شود. این سازمان میخواست تمام قوانین سقط جنین را از بیخ و بن ممنوع کند. خواستهاش روشن بود:« از اساس به دولت هیچ ربطی ندارد که برای بدن زن قانون بگذارد. ما خواهان اصلاح قانون نیستیم، خواهان حذف کامل دخالت قانون در حق زن بر بدن خود است.» ماجینیس تاکید داشت که تنها سوالی که باید پزشک یا ماما قبل سقط جنین از زن بپرسد یک چیز است:« دلت میخواهد این جنین را سقط کنی یا نه.» باقی از جمله اینکه پدر بچه کیست، نظر پدر بچه چیست، چرا باردار شدی و … مطلقا ربطی به هیچکس نداشت. باوری که حتا امروز هم برای عده زیادی «رادیکال» محسوب میشود، چه رسد به دههی ۱۹۶۰ میلادی!
🔸پت ماجینس اما در آن روز تابستانی مشخص، به عنوان یک کنشگر مستقل و نه از طرف سازمانشان فعالیت میکرد. او از ۶ هفته قبل کارزار «پخش اعلامیه» را در سنفرانسیسکو آغاز کرده بود. اعلامیههایی که فقط دربارهی لزوم آزادی سقط جنین نبود، بلکه توصیههایی عملی هم داشت که اگر زنی هیچ دکتر و پرستار و مامایی را پیدا نکرد که حاضر باشد غیرقانونی عمل سقط جنین را انجام دهد، خودش دست به کار شود تا با انجام بعضی کارها تلاش کند تا جنین را سقط کند.
🔸پت از اولین روزی که کارزار پخش اعلامیهاش را شروع کرد، هر روز به پلیس دقیق خبر میداد که در آن روز خاص در چه محلههایی اعلامیه پخش خواهد کرد. او فعالانه به دنبال آن بود که پلیس بازداشتاش کند تا بتواند خواستههای رادیکال سازمان و باورهایش را در صحن علنی دادگاه فریاد کند. پلیس هم که میدانست او به دنبال بازداشت است، عامدانه از بازداشت ماجینس سر باز میزد.
🔸در آن صبح گرم تابستانی، پت با شجاعت تمام تصمیم گرفته بود درست جلوی در ساختمان فدرال سنفرانسیسکو اعلامیه پخش کند. برای همین به خبرنگاران هم اطلاع داده بود. در همان حال که داشت اعلامیه پخش میکرد، ناگهان مردی به اسم گری بنتلی که کارمند ادارهی بایگانی بود جلوی دوربین خبرنگاران جلو آمد و با صدای رسا رو به ماجینس گفت:«من بنا به قانون وظیفه شهروندی شما را به اتهام زیر پا گذاشتن ماده ۱۸۸ قانون مصوب شهرداری و پلیس بازداشت میکنم.»
🔸پلیس مجبور شد با بیمیلی تمام در محل حاضر شود و پت را بازداشت کند. حتا همان وقت که او را سوار ماشین پلیس میکردند، مدام تاکید داشتند که پلیس او را بازداشت نکرده و این فقط در پاسخ به شکایت شهروندی است! برای ماجینیس فرقی نداشت. تلاش او نتیجه داد و بالاخره بازداشت شد. بازداشتی که قبل هر چیز منجر به این شد که با شکایت علیه شهرداری و پلیس و دعوی را به دادگاه عالی ایالت کشاندن، همین قانون شبیه «نهی از منکر» را ملغی کنند که شهروندی اجازه داشت دخالت کند و شهروند دیگری را در عمل بازداشت کند.
ادامه مطلب:
https://bit.ly/2SZbRyl
@FarnazSeifi
@bidarzani
🔸یک صبح گرم تابستانی ژوئیه ۱۹۶۶ چند خبرنگار جلوی ساختمان فدرال سنفرانسیسکو منتظر ایستاده بودند. زن ریز جثه با خروار کاغذهایی که زیربغل زده بود، راس ساعت ۹ صبح که وعده داده بود، جلوی ساختمان رسید. با ادب و متانت با خبرنگاران سلام و احوالپرسی کرد. زن از قبل به تمام روزنامههای محلی و روزنامههای ایالت کالیفرنیا نامه فرستاده و گفته بود که در این روز مشخص، راس ساعت ۹ جلوی ساختمان فدرال خواهد بود.
🔸 زن حتا به مقامهای پلیس محلی هم خبر داده بود که او آنجاست تا اعتراض کند، علیه ممنوعیت حق سقط جنین. اطلاعرسانی به پلیس کاری بود که از نظر خیلیها «دیوانگی» محسوب میشد. ولی او اتفاقا میخواست که پلیس او را بازداشت کند. مدتها بود به این نتیجه رسیده بود که در راه مبارزه برای قانونی شدن حق سقط جنین، باید چند نفری بازداشت و دادگاهی شوند.
🔸دادگاه را به صحنهی سخنرانی غرا علیه دخالت دولت در حق زن بر بدن خود تبدیل کنند و بعد هم راهی دادگاه عالی شوند تا در آنجا بتوانند این قانون را ملغی کنند. زن، به «چهگوارای سقط جنین» معروف بود. اسم او پت ماجینیس بود.
🔸پت ماجینیس، کارمند یک آزمایشگاه پزشکی بود. بنیانگذار سازمان کوچک «جمعیت دفاع از سقط جنین» بود. سازمان کوچکی که در اتاقخواب آپارتمان کوچک خود در سنفرانسیسکو به همراه روئنا گورنر و لانا فلان راه انداخت. سازمانی که در همان زمان از هر سازمان دیگری که علیه ممنوعیت حق سقط جنین فعالیت میکرد، رادیکالتر بود. ماجینس و سازمان کوچک او دنبال این نبودند که برای مثال حق سقط جنین در ۴ ماه اول بارداری آزاد شود یا قوانین دچار اصلاح شود. این سازمان میخواست تمام قوانین سقط جنین را از بیخ و بن ممنوع کند. خواستهاش روشن بود:« از اساس به دولت هیچ ربطی ندارد که برای بدن زن قانون بگذارد. ما خواهان اصلاح قانون نیستیم، خواهان حذف کامل دخالت قانون در حق زن بر بدن خود است.» ماجینیس تاکید داشت که تنها سوالی که باید پزشک یا ماما قبل سقط جنین از زن بپرسد یک چیز است:« دلت میخواهد این جنین را سقط کنی یا نه.» باقی از جمله اینکه پدر بچه کیست، نظر پدر بچه چیست، چرا باردار شدی و … مطلقا ربطی به هیچکس نداشت. باوری که حتا امروز هم برای عده زیادی «رادیکال» محسوب میشود، چه رسد به دههی ۱۹۶۰ میلادی!
🔸پت ماجینس اما در آن روز تابستانی مشخص، به عنوان یک کنشگر مستقل و نه از طرف سازمانشان فعالیت میکرد. او از ۶ هفته قبل کارزار «پخش اعلامیه» را در سنفرانسیسکو آغاز کرده بود. اعلامیههایی که فقط دربارهی لزوم آزادی سقط جنین نبود، بلکه توصیههایی عملی هم داشت که اگر زنی هیچ دکتر و پرستار و مامایی را پیدا نکرد که حاضر باشد غیرقانونی عمل سقط جنین را انجام دهد، خودش دست به کار شود تا با انجام بعضی کارها تلاش کند تا جنین را سقط کند.
🔸پت از اولین روزی که کارزار پخش اعلامیهاش را شروع کرد، هر روز به پلیس دقیق خبر میداد که در آن روز خاص در چه محلههایی اعلامیه پخش خواهد کرد. او فعالانه به دنبال آن بود که پلیس بازداشتاش کند تا بتواند خواستههای رادیکال سازمان و باورهایش را در صحن علنی دادگاه فریاد کند. پلیس هم که میدانست او به دنبال بازداشت است، عامدانه از بازداشت ماجینس سر باز میزد.
🔸در آن صبح گرم تابستانی، پت با شجاعت تمام تصمیم گرفته بود درست جلوی در ساختمان فدرال سنفرانسیسکو اعلامیه پخش کند. برای همین به خبرنگاران هم اطلاع داده بود. در همان حال که داشت اعلامیه پخش میکرد، ناگهان مردی به اسم گری بنتلی که کارمند ادارهی بایگانی بود جلوی دوربین خبرنگاران جلو آمد و با صدای رسا رو به ماجینس گفت:«من بنا به قانون وظیفه شهروندی شما را به اتهام زیر پا گذاشتن ماده ۱۸۸ قانون مصوب شهرداری و پلیس بازداشت میکنم.»
🔸پلیس مجبور شد با بیمیلی تمام در محل حاضر شود و پت را بازداشت کند. حتا همان وقت که او را سوار ماشین پلیس میکردند، مدام تاکید داشتند که پلیس او را بازداشت نکرده و این فقط در پاسخ به شکایت شهروندی است! برای ماجینیس فرقی نداشت. تلاش او نتیجه داد و بالاخره بازداشت شد. بازداشتی که قبل هر چیز منجر به این شد که با شکایت علیه شهرداری و پلیس و دعوی را به دادگاه عالی ایالت کشاندن، همین قانون شبیه «نهی از منکر» را ملغی کنند که شهروندی اجازه داشت دخالت کند و شهروند دیگری را در عمل بازداشت کند.
ادامه مطلب:
https://bit.ly/2SZbRyl
@FarnazSeifi
Telegraph
چهگوارای سقط جنین
یک صبح گرم تابستانی ژوئیه ۱۹۶۶ چند خبرنگار جلوی ساختمان فدرال سنفرانسیسکو منتظر ایستاده بودند. زن ریز جثه با خروار کاغذهایی که زیربغل زده بود، راس ساعت ۹ صبح که وعده داده بود، جلوی ساختمان رسید. با ادب و متانت با خبرنگاران سلام و احوالپرسی کرد. زن از قبل…
مطلب رسیده به کانال بیدارزنی
📌معلولیت و نیاز جنسی
✍نگار کریمی
🔸معلولیت به ناتوانی در انجام تمام یا قسمتی از
فعالیتهای عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود نقصی مادرزادی یا اکتسابی در قوای جسمانی یا روانی اطلاق میشود.
🔸انواع معلولیتهای جسمی شامل موارد زیر است:
📍معلولیتهای حواسی، معلولیتهای حرکتی، معلولیت احشای داخلی.
🔸علل معلولیتها به شرح ذیل است:
معلولیتهای اکتسابی، معلولیتهای مادرزادی،
عوامل دوران بارداری، عوامل هنگام زایمان.
🔸اکثر مردم فکر میکنند که معلولیت زندگی جنسی انسان را به پایان میرساند، اما واقعیت چیز دیگری است. وقتی یک فرد از معلولیت رنج میبرد، کارکردهای جنسی او به پایان نمیرسد، صدها راه وجود دارد که شخص با استفاده از آنها میتواند رابطه جنسی و لذت جنسی را تجربه کند.
🔸باورهای نادرستی در رابطه با نیاز جنسی معلولین وجود دارد، همچون اینکه معلولان نیاز جنسی ندارند، معلولان از نظر جنسی جذاب نیستند، نیازهای مهمتری از نیاز جنسی دارند، دانش آموزان معلول نیاز به آموزش جنسی ندارند.
🔸با حالتی مستأصل میگوید. خواهری ۲۷ ساله دارم که دچار معلولیت جسمی است، من متوجه نیازهای جنسی او هستم، عذاب میکشم که کمکی از دستم بر نمیآید. در جامعه پذیرای او نیستند، چطور میتوانم از خانواده مذهبیام بخواهم برای او اسباببازی جنسی تهیه کنند
🔸آموزش مسائل پزشکی و ابزارهای کمکی همچون اسباببازیهای جنسی از مهمترین عوامل بهحساب میآیند، که متأسفانه دسترسی به آنها در ایران دشوار و گاهاً امکان پذیر نیست.
🔸آموزش جنسی در مدارس ایران نامعمول است، و چنین آموزشهایی برای افراد معلول نیز وجود ندارد. نوجوانها اطلاعات زیادی رابطه با مسائل جنسی از شیوههای مختلف از جمله اینترنت به دست میآورند، اما افراد معلول حتی چنین چیزی را در دست ندارند و نیاز به آن ضروری است.
📌معلولیت و نیاز جنسی
✍نگار کریمی
🔸معلولیت به ناتوانی در انجام تمام یا قسمتی از
فعالیتهای عادی زندگی فردی یا اجتماعی به علت وجود نقصی مادرزادی یا اکتسابی در قوای جسمانی یا روانی اطلاق میشود.
🔸انواع معلولیتهای جسمی شامل موارد زیر است:
📍معلولیتهای حواسی، معلولیتهای حرکتی، معلولیت احشای داخلی.
🔸علل معلولیتها به شرح ذیل است:
معلولیتهای اکتسابی، معلولیتهای مادرزادی،
عوامل دوران بارداری، عوامل هنگام زایمان.
🔸اکثر مردم فکر میکنند که معلولیت زندگی جنسی انسان را به پایان میرساند، اما واقعیت چیز دیگری است. وقتی یک فرد از معلولیت رنج میبرد، کارکردهای جنسی او به پایان نمیرسد، صدها راه وجود دارد که شخص با استفاده از آنها میتواند رابطه جنسی و لذت جنسی را تجربه کند.
🔸باورهای نادرستی در رابطه با نیاز جنسی معلولین وجود دارد، همچون اینکه معلولان نیاز جنسی ندارند، معلولان از نظر جنسی جذاب نیستند، نیازهای مهمتری از نیاز جنسی دارند، دانش آموزان معلول نیاز به آموزش جنسی ندارند.
🔸با حالتی مستأصل میگوید. خواهری ۲۷ ساله دارم که دچار معلولیت جسمی است، من متوجه نیازهای جنسی او هستم، عذاب میکشم که کمکی از دستم بر نمیآید. در جامعه پذیرای او نیستند، چطور میتوانم از خانواده مذهبیام بخواهم برای او اسباببازی جنسی تهیه کنند
🔸آموزش مسائل پزشکی و ابزارهای کمکی همچون اسباببازیهای جنسی از مهمترین عوامل بهحساب میآیند، که متأسفانه دسترسی به آنها در ایران دشوار و گاهاً امکان پذیر نیست.
🔸آموزش جنسی در مدارس ایران نامعمول است، و چنین آموزشهایی برای افراد معلول نیز وجود ندارد. نوجوانها اطلاعات زیادی رابطه با مسائل جنسی از شیوههای مختلف از جمله اینترنت به دست میآورند، اما افراد معلول حتی چنین چیزی را در دست ندارند و نیاز به آن ضروری است.
📌«کابوسهای بیروت»
غادة السمان
ترجمهی احسان موسوی خلخالی
@bidarzani
آن روز صبح وقتی از ماشین پیاده شدم و ــ تا اطلاع ثانوی ــ صحیح و سالم وارد خانه شدم، نمیدانستم این آخرین باری است که تا چندین روز دیگر میتوانم خانه را ترک کنم... و همان لحظه که در را پشت سرم میبندم، دارم آن را به روی زندگی و امید میبندم... و زندانیِ کابوسی طولانی میشوم ــ سخت طولانی.
با برادرم به خانه برگشتهام تا با هم نقش زندانیان را بازی کنیم... اگر میدانستیم، در راه بازگشت چیزی برای خوردن میگرفتیم... اگر میدانستیم شاید برنمیگشتیم... و اگر... و اگر... و «اگر» را در خاک پشیمانی کاشتیم و «ای کاش» درو کردیم!...
کجا زندگی میکنم؟ این سؤال یادآور واقعیتی وحشتناک بود. وسط میدان جنگ زندگی میکنم، بی هیچ سلاحی و بیآنکه کاری از دستم برآید، جز همین کشیدن قلم بر کاغذ و به جا گذاشتن سطرهایی لرزان مانند رد خونین مجروحی که در پنبهزار سپید سینهخیز میرود...
goo.gl/8cGeKr
@neypub
غادة السمان
ترجمهی احسان موسوی خلخالی
@bidarzani
آن روز صبح وقتی از ماشین پیاده شدم و ــ تا اطلاع ثانوی ــ صحیح و سالم وارد خانه شدم، نمیدانستم این آخرین باری است که تا چندین روز دیگر میتوانم خانه را ترک کنم... و همان لحظه که در را پشت سرم میبندم، دارم آن را به روی زندگی و امید میبندم... و زندانیِ کابوسی طولانی میشوم ــ سخت طولانی.
با برادرم به خانه برگشتهام تا با هم نقش زندانیان را بازی کنیم... اگر میدانستیم، در راه بازگشت چیزی برای خوردن میگرفتیم... اگر میدانستیم شاید برنمیگشتیم... و اگر... و اگر... و «اگر» را در خاک پشیمانی کاشتیم و «ای کاش» درو کردیم!...
کجا زندگی میکنم؟ این سؤال یادآور واقعیتی وحشتناک بود. وسط میدان جنگ زندگی میکنم، بی هیچ سلاحی و بیآنکه کاری از دستم برآید، جز همین کشیدن قلم بر کاغذ و به جا گذاشتن سطرهایی لرزان مانند رد خونین مجروحی که در پنبهزار سپید سینهخیز میرود...
goo.gl/8cGeKr
@neypub
📍فوت سومین دختر دانشآموز آتشسوزی دبستان زاهدان
🔻رئیس بیمارستان علیابنابیطالب زاهدان خبرداده بامداد امروز «یکتا میرشکار» سومین کودک زخمی آتشسوزی دبستان اسوه حسنه زاهدان جانباخته.
🔻پیشاز میرشکار، صبا عربی و مونا خسروپرست هم در این آتشسوزی جان دادهبودند. مریم نوکندی که دیروز یکبار از سوی پزشکان احیا شدهبود، در بیمارستان بستری است.
🔻ملکمحمد سنجرانی مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۲ زاهدان در پی حادثه آتشسوزی پیش دبستانی و دبستان دخترانه اسوه حسنه از سمت خود استعفا داد. با بررسیهای صورت گرفته قصور مدیر و مربی آموزشی محرز شده و در این رابطه دستور بازداشت آنان صادر شده است./روزآروز
🔻رئیس بیمارستان علیابنابیطالب زاهدان خبرداده بامداد امروز «یکتا میرشکار» سومین کودک زخمی آتشسوزی دبستان اسوه حسنه زاهدان جانباخته.
🔻پیشاز میرشکار، صبا عربی و مونا خسروپرست هم در این آتشسوزی جان دادهبودند. مریم نوکندی که دیروز یکبار از سوی پزشکان احیا شدهبود، در بیمارستان بستری است.
🔻ملکمحمد سنجرانی مدیر آموزش و پرورش ناحیه ۲ زاهدان در پی حادثه آتشسوزی پیش دبستانی و دبستان دخترانه اسوه حسنه از سمت خود استعفا داد. با بررسیهای صورت گرفته قصور مدیر و مربی آموزشی محرز شده و در این رابطه دستور بازداشت آنان صادر شده است./روزآروز
📌نسرین ستوده دوم دیماه محاکمه می شود
@bidarzani
خبرگزاری هرانا – پیام درفشان وکیل مدافع نسرین ستوده وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، گفت که بر اساس تاریخ تعیین شده از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، دادگاه رسیدگی به پرونده موکلم در روز دوم دی (یکشنبه هفته آینده) برگزار میشود.
ادامه مطلب
https://t.me/iv?url=https://www.hra-news.org/2018/hranews/a-18351/&rhash=22a41dd9689763
➖➖➖➖
🔴 کانال خبرگزاری هرانا @hranews
🔷 ادمین @hranews1
@bidarzani
خبرگزاری هرانا – پیام درفشان وکیل مدافع نسرین ستوده وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، گفت که بر اساس تاریخ تعیین شده از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، دادگاه رسیدگی به پرونده موکلم در روز دوم دی (یکشنبه هفته آینده) برگزار میشود.
ادامه مطلب
https://t.me/iv?url=https://www.hra-news.org/2018/hranews/a-18351/&rhash=22a41dd9689763
➖➖➖➖
🔴 کانال خبرگزاری هرانا @hranews
🔷 ادمین @hranews1
t.me
نسرین ستوده دوم دیماه محاکمه می شود
خبرگزاری هرانا – پیام درفشان وکیل مدافع نسرین ستوده وکیل دادگستری و فعال حقوق بشر، گفت که بر اساس تاریخ تعیین شده از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی مقیسه، دادگاه رسیدگی به پرونده موکلم در روز دوم دی (یکشنبه هفته آینده) برگزار میشود.
از یک دیدار با زنان روستایی
✍️فرانک فرید
▫️به روستایی نزدیک #عجبشیر میرویم که کنار دریاچه[اورمیه] واقع شده. سرسبزترین زمان سال است و بهگفتهٔ اهالی پسازسپری شدن آن زمان کوتاه، اثری از این طراوتِ اندک هم بهجا نمیماند، و بهوقت وزیدن بادهای نمکی روستا غیرقابلسکونت مینماید، روستایی که قبلا کشاورزی و دامداری در آن رونق زیادی داشته است.
▫️راه از کنار دریاچه بهطرف ده میرود، رد آب روی نمک دریاچه چنان مانده که در نگاه اول گمان میکنی دریاچه پر از آب است، و تو موجهای ریز آب را میبینی. اما خودت میدانی که این آرزویی است که داری، وگرنه تا چشم کار میکند نمک است و نمکزار...
▫️در همان ابتدا از دور دختری توجهم را جلب میکند که دورِ نهالهایی را بیل میزند. مادر هم در چپری همان نزدیکی است. اجازه میدهند از دور یا از پشت سر از آنها عکس بگیرم. ساکن #آذرشهر هستند و اوضاع مالی بدی ندارند. در زمینهایشان که خیلی نزدیک به دریاچه است نهال پسته کاشتهاند. دختر میگوید: «میگویند درخت پسته به نمک و خشکسالی مقاوم است. هرچند مطمئن نیستیم؛ کاشتهایم تا ببینیم چه میشود.»
▫️او که ۱۷-۱۸ ساله به نظر میرسد، میگوید: «خیلی دوست دارم سواد داشته باشم پدرم نگذاشت مدرسه بروم، چون در ده معلم مدرسه مرد بود. اگر سواد داشتم خیلی خوب میشد. ایندی کور قوشام.[1]»
yon.ir/dK6g6
✍️فرانک فرید
▫️به روستایی نزدیک #عجبشیر میرویم که کنار دریاچه[اورمیه] واقع شده. سرسبزترین زمان سال است و بهگفتهٔ اهالی پسازسپری شدن آن زمان کوتاه، اثری از این طراوتِ اندک هم بهجا نمیماند، و بهوقت وزیدن بادهای نمکی روستا غیرقابلسکونت مینماید، روستایی که قبلا کشاورزی و دامداری در آن رونق زیادی داشته است.
▫️راه از کنار دریاچه بهطرف ده میرود، رد آب روی نمک دریاچه چنان مانده که در نگاه اول گمان میکنی دریاچه پر از آب است، و تو موجهای ریز آب را میبینی. اما خودت میدانی که این آرزویی است که داری، وگرنه تا چشم کار میکند نمک است و نمکزار...
▫️در همان ابتدا از دور دختری توجهم را جلب میکند که دورِ نهالهایی را بیل میزند. مادر هم در چپری همان نزدیکی است. اجازه میدهند از دور یا از پشت سر از آنها عکس بگیرم. ساکن #آذرشهر هستند و اوضاع مالی بدی ندارند. در زمینهایشان که خیلی نزدیک به دریاچه است نهال پسته کاشتهاند. دختر میگوید: «میگویند درخت پسته به نمک و خشکسالی مقاوم است. هرچند مطمئن نیستیم؛ کاشتهایم تا ببینیم چه میشود.»
▫️او که ۱۷-۱۸ ساله به نظر میرسد، میگوید: «خیلی دوست دارم سواد داشته باشم پدرم نگذاشت مدرسه بروم، چون در ده معلم مدرسه مرد بود. اگر سواد داشتم خیلی خوب میشد. ایندی کور قوشام.[1]»
yon.ir/dK6g6
Telegraph
از یک دیدار با زنان روستایی، در یکی از دهات آسیبدیده از خشکی دریاچهٔ اورمیه
(این گزارش بخشی از مطلبی است که در سال ۹۶ در سایت شخصی #فرانک_فرید چاپ شده بود و لازم به ذکر است که قبل از گرانیهای اخیر نوشته شده است.) به روستایی نزدیک عجبشیر میرویم که کنار دریاچه واقع شده. سرسبزترین زمان سال است و بهگفتهٔ اهالی پسازسپری شدن آن…
Forwarded from 🇳🇱 زنـدگـی در هـلنــد 🇳🇱
farsi_bescherming_tegen_geweld.pdf
416.7 KB
جزوه راهنمای «حمایت در برابر خشونت» مخصوص #زنان، مخصوصا زنان مهاجر و پناهنده در هلند.
این جزو به شما راهنمایی میکند که انواع خشونت را بشناسید و هنگامی در هر کجا و توسط هر کسی مورد خشونت قرار گرفتید، چه کار باید انجام دهید.
تهیه شده توسط سازمان:
Steunpunt huiselijk geweld
برای اطلاعات بیشتر:
www.steunpunthuiselijkgeweld.nl
🆔👉 @Life_in_NL 🇳🇱
این جزو به شما راهنمایی میکند که انواع خشونت را بشناسید و هنگامی در هر کجا و توسط هر کسی مورد خشونت قرار گرفتید، چه کار باید انجام دهید.
تهیه شده توسط سازمان:
Steunpunt huiselijk geweld
برای اطلاعات بیشتر:
www.steunpunthuiselijkgeweld.nl
🆔👉 @Life_in_NL 🇳🇱
🔴 «افزایش حداقل سن ازدواج» زیر تیغ مخالفان؟
@bidarzani
📌 طرح «افزایش حداقل سن ازدواج» که به «کودکهمسری» معروف شده طرحی است که برای «جلوگیری از ازدواج کودکان» توسط فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی تدوین شده و ۶۷ نماینده در جلسه علنی در مهرماه، با وجود مخالفت برخی دیگر نمایندگان، خواستار ورود سریعتر مجلس به آن شدند.
📌 این طرح که بر اساس آن، حداقل سن ازدواج برای دختران، ۱۶ و برای پسران ۱۸ سال پیشبینی شده و ازدواج برای دختران زیر ۱۳ سال مطلقا ممنوع خواهد شد، باید در کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس به عنوان کمیسیون اصلی بررسی شود. با این وجود نظرات و انتقاداتی چون «فوریت نداشتن طرح افزایش حداقل سن ازدواج، وجود فرهنگهای مختلف در کشور و تنوع در رسیدن به بلوغ جسمی - فکری، مغایرت طرح افزایش حداقل سن ازدواج با شرع اسلام، صحت قوانین فعلی و...» از سوی برخی اعضای این کمیسیون به طرح وارد شده است.
👈🏻 برای خواندن متن کامل روی "INSTANT" بزنید: bit.ly/2BtDV5K
👉🏻 @BashgaheZanan 👈🏻
@bidarzani
📌 طرح «افزایش حداقل سن ازدواج» که به «کودکهمسری» معروف شده طرحی است که برای «جلوگیری از ازدواج کودکان» توسط فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی تدوین شده و ۶۷ نماینده در جلسه علنی در مهرماه، با وجود مخالفت برخی دیگر نمایندگان، خواستار ورود سریعتر مجلس به آن شدند.
📌 این طرح که بر اساس آن، حداقل سن ازدواج برای دختران، ۱۶ و برای پسران ۱۸ سال پیشبینی شده و ازدواج برای دختران زیر ۱۳ سال مطلقا ممنوع خواهد شد، باید در کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس به عنوان کمیسیون اصلی بررسی شود. با این وجود نظرات و انتقاداتی چون «فوریت نداشتن طرح افزایش حداقل سن ازدواج، وجود فرهنگهای مختلف در کشور و تنوع در رسیدن به بلوغ جسمی - فکری، مغایرت طرح افزایش حداقل سن ازدواج با شرع اسلام، صحت قوانین فعلی و...» از سوی برخی اعضای این کمیسیون به طرح وارد شده است.
👈🏻 برای خواندن متن کامل روی "INSTANT" بزنید: bit.ly/2BtDV5K
👉🏻 @BashgaheZanan 👈🏻
Telegraph
«افزایش حداقل سن ازدواج» زیر تیغ مخالفان؟
طرح «افزایش حداقل سن ازدواج» که به «کودکهمسری» معروف شده طرحی است که برای «جلوگیری از ازدواج کودکان» توسط فراکسیون زنان در مجلس شورای اسلامی تدوین شده و ۶۷ نماینده در جلسه علنی در مهرماه، با وجود مخالفت برخی دیگر نمایندگان، خواستار ورود سریعتر مجلس به آن…
نامش #مجید_عزیزی است و الان در زندان شیراز خواستار دریافت داروهایش که از او دریغ میکنند. او اولین مردی بود که دو هفته بعد از ویدا موحد فیلمی به #چهارشنبه_های_سفید فرستاد و پرسید #دختر_خیابان_انقلاب_کجاست او از حق انتخاب زنان دفاع کرد اما چون اهل پایتخت نیست چون در میان وکلا و فعالان مرکز دوست و آشنایی ندارد کسی صدای او نمیشود بیاید صدای مجید عزیزی باشیم که خواستار حق انتخاب برای زنان بود
@barabarandishan
@barabarandishan
نامه سرگشاده نرگس محمدی به دادستان تهران: مدتهاست اعزامهای پزشکی من به «دلایل نامعلوم» صورت نگرفته است
www.ichri.org/2R7cvfM
@ICHRI
www.ichri.org/2R7cvfM
@ICHRI
📌 بازداشت دونفر در ارتباط با آزار و اذیت دختر دبیرستانی در شهرستان ماهشهر
@bidarzani
مجتبی دیناروند رئیس آموزش و پرورش شهرستان ماهشهر گفته ۲ راننده سرویس مدرسه در استان خوزستان به دلیل "آزار و اذیت دختر دبیرستانی" بازداشت شدهاند.
به گزارش خبرگزاری "ایرنا" رئیس آموزش و پرورش شهرستان ماهشهر گفته: «راننده اصلی مینیبوس فوقالذکر بدون هماهنگی با آموزش و پرورش ماهشهر در آن روز از شخصی به عنوان راننده جایگزین استفاده کرده و راننده جایگزین هنگام انتقال دانشآموزان به منزل و زمان پیاده کردن آخرین فرد از سرویس، به قصد آزار و اذیت موجب ترس و وحشت یک دانش آموز دختر دبیرستانی شده است.»
https://bit.ly/2EFxmAT
@dw_farsi
@bidarzani
مجتبی دیناروند رئیس آموزش و پرورش شهرستان ماهشهر گفته ۲ راننده سرویس مدرسه در استان خوزستان به دلیل "آزار و اذیت دختر دبیرستانی" بازداشت شدهاند.
به گزارش خبرگزاری "ایرنا" رئیس آموزش و پرورش شهرستان ماهشهر گفته: «راننده اصلی مینیبوس فوقالذکر بدون هماهنگی با آموزش و پرورش ماهشهر در آن روز از شخصی به عنوان راننده جایگزین استفاده کرده و راننده جایگزین هنگام انتقال دانشآموزان به منزل و زمان پیاده کردن آخرین فرد از سرویس، به قصد آزار و اذیت موجب ترس و وحشت یک دانش آموز دختر دبیرستانی شده است.»
https://bit.ly/2EFxmAT
@dw_farsi
DW.COM
آخرین خبرهای پنجشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۷
بازی ملوان بندر انزلی و آذرخش تهران در ورزشگاه راه آهن با حضور پرشور تماشاچیان زن و مرد
نیمه اول ملوان بندانزلی ۴-آذرخش تهران ۰
@bidarzani
نیمه اول ملوان بندانزلی ۴-آذرخش تهران ۰
@bidarzani
📌"تکرار حادثه ی شین آباد در زاهدان"
✍🏼عاطفه تمجيدي
@bidarzani
🔸دو سال پیش آقای روحانی مشعل گاز را در زاهدان روشن کرد و طرح گاز رسانی به زاهدان را افتتاح کرد،اما با گذشت دو سال از افتتاح این طرح ،همچنان بسیاری از مناطق زاهدان گازکشی نشده است و مردم همچنان وقتشان را در صف کپسول میگذرانند و امروز در تاریخ بیست و هفت آذر نود و هفت شاهد آتش سوزی مدرسه ای در زاهدان بودیم که علت آتش سوزی هم چراغ نفتی اعلام شد.
🔸آقای سعید مومنی که به گفته ی خودتان گاز رسانی به زاهدان طبق برنامه پیش میرود چرا در برنامه هایتان لحاظ نکردید که مدارس ابتدایی و مراکز نگهداری کودکان در اولویت هستند تا حوادثی چنین تلخ مثل آتش سوزی اتفاق نیفتد،بازی یکی از نیازهای اولیه ی کودکان است، و در مدرسه به خاطر شرایط محیطی و دوستانشان،کودکان بیشتر به بازیهایی روی می آورند که فعالیت فیزیکی داشته باشند،حال ما بازی را کنار میگذاریم، اصلا کودک بازی نمیکند ولی چراغ نفتی وسیله ای است با نفت و آتش و امکان افتادن هر وسیله ی وجود دارد و آتش هم که بی اختیار هر جا که دلش بخواهد میرود و نمیداند به طرف یک شی میرود یا یک انسان،
و میدانید که چراغ نفتی علاوه بر خطر آتش سوزی،عوارض دیگری نیز چون اختلال یادگیری و....دارد.
🔸وزیر،رئیس،مدیر و معاون آموزش و پرورش روی سخنم با شماست : امکانات آموزشی را توسعه دهید و سطح ایمنی در مدارس را ارتقا دهید، حداقل سطح ایمنی همین وسایل گرمایشی ایمن است که باید فراهم کنید ،مخصوصا در مراکز پیش دبستانی و دبستان ها،چرا که کودکان نسبت به دیگران آسیب پذیرترند و متاسفانه بزرگترین ظلم دنیای امروز هم به کودکان است.
🔸میدانید در سال نود و هفت ،صدو نوزده هزار کودک و نوجوان فقط در سیستان و بلوچستان از تحصیل بازماندند و شما همان کودکانی را که میتوانند تحصیل کنند را میسوزانید و میکشید و کودکانی را که مدرسه شان سقف و حتی دیوار ندارد را از سرما میمیرانید.
🔸آقا یا خانمی که مدیریت مدرسه ی اسوه ی حسنه را بر عهده دارید مگر مدرسه ی شما از مدارس پولی نیست و از دانش آموزانی که در مدرسه ی شما تحصیل میکنند پول دریافت نکردید ؟ چرا با پولی که دریافت کردید از وسایل گرمایشی ایمن در مدرسه استفاده نکردید؟ تا اینگونه کودکانمان در آتش نسوزند و درد نکشند.
زن و مردهایی که حتی یک درصد از آموزش و پرورش به شما مربوط میشود،همه مسئول هستید ،مگر تامین وسایل گرمایشی ایمن، ضروری و تکلیف قانونی شما نیست پس چرا شما که دم از قانون میزنید خود به قانون عمل نمیکنید ؟مگر استفاده از وسایل گرمایشی غیراستاندارد در مدارس ممنوع نشده ؟
🔸شما مسئولید تاسلامت روانی و جسمی کودکان را در مدارس فراهم کنید .شما با کوتاهی و ایمن نساختن مدارس باعث کشتن کودکانمان شدید و همچنین زخمی بزرگ زدید بر روح و روان کودکانی که سوختند و چه بسا که بخاطر مشکلات روحی و روانی ناشی از آتش سوزی خودکشی نکنند و.....
آیا مدارسی که بچه های شما آنجا تحصیل میکنند هم سطح ایمنی شان در سطح مدارس سیستان و بلوچستان است؟آیا همه جا همچنان از چراغ نفتی استفاده میکنند یا فقط ظلم و تبعیض برای استان ماست؟آیا تجاوز به دانش آموزان و سوختنشان در مدارس فرزندانتان وجود دارد ؟آیا فرزندان شما هم در مدرسه فشار روحی و روانی و فیزیکی را تحمل میکنند؟قطعا اینطور نیست چون پول و ثروت در دست شماست و بهترینها همیشه برای شماست.
🔸انگار در رژیم و حکومت شما جان کودکان هیچ ارزشی ندارد و بار تمام رنجها باید بر دوش کودکان باشد.
🔸چند پدر و مادر دیگر باید سیاه پوش شوند،چند مدرسه ی دیگر باید آتش بگیرد،چند لنگه کفش دیگر باید روی نیمکتها جا بماند،چند مونا و صبا و مریم و یکتای دیگر بسوزند تا شاید شما فکری به حال ما بکنید ؟
شما مسئول این ظلم بزرگید.
🔻🔻🔻
🆔@edalatxah
✍🏼عاطفه تمجيدي
@bidarzani
🔸دو سال پیش آقای روحانی مشعل گاز را در زاهدان روشن کرد و طرح گاز رسانی به زاهدان را افتتاح کرد،اما با گذشت دو سال از افتتاح این طرح ،همچنان بسیاری از مناطق زاهدان گازکشی نشده است و مردم همچنان وقتشان را در صف کپسول میگذرانند و امروز در تاریخ بیست و هفت آذر نود و هفت شاهد آتش سوزی مدرسه ای در زاهدان بودیم که علت آتش سوزی هم چراغ نفتی اعلام شد.
🔸آقای سعید مومنی که به گفته ی خودتان گاز رسانی به زاهدان طبق برنامه پیش میرود چرا در برنامه هایتان لحاظ نکردید که مدارس ابتدایی و مراکز نگهداری کودکان در اولویت هستند تا حوادثی چنین تلخ مثل آتش سوزی اتفاق نیفتد،بازی یکی از نیازهای اولیه ی کودکان است، و در مدرسه به خاطر شرایط محیطی و دوستانشان،کودکان بیشتر به بازیهایی روی می آورند که فعالیت فیزیکی داشته باشند،حال ما بازی را کنار میگذاریم، اصلا کودک بازی نمیکند ولی چراغ نفتی وسیله ای است با نفت و آتش و امکان افتادن هر وسیله ی وجود دارد و آتش هم که بی اختیار هر جا که دلش بخواهد میرود و نمیداند به طرف یک شی میرود یا یک انسان،
و میدانید که چراغ نفتی علاوه بر خطر آتش سوزی،عوارض دیگری نیز چون اختلال یادگیری و....دارد.
🔸وزیر،رئیس،مدیر و معاون آموزش و پرورش روی سخنم با شماست : امکانات آموزشی را توسعه دهید و سطح ایمنی در مدارس را ارتقا دهید، حداقل سطح ایمنی همین وسایل گرمایشی ایمن است که باید فراهم کنید ،مخصوصا در مراکز پیش دبستانی و دبستان ها،چرا که کودکان نسبت به دیگران آسیب پذیرترند و متاسفانه بزرگترین ظلم دنیای امروز هم به کودکان است.
🔸میدانید در سال نود و هفت ،صدو نوزده هزار کودک و نوجوان فقط در سیستان و بلوچستان از تحصیل بازماندند و شما همان کودکانی را که میتوانند تحصیل کنند را میسوزانید و میکشید و کودکانی را که مدرسه شان سقف و حتی دیوار ندارد را از سرما میمیرانید.
🔸آقا یا خانمی که مدیریت مدرسه ی اسوه ی حسنه را بر عهده دارید مگر مدرسه ی شما از مدارس پولی نیست و از دانش آموزانی که در مدرسه ی شما تحصیل میکنند پول دریافت نکردید ؟ چرا با پولی که دریافت کردید از وسایل گرمایشی ایمن در مدرسه استفاده نکردید؟ تا اینگونه کودکانمان در آتش نسوزند و درد نکشند.
زن و مردهایی که حتی یک درصد از آموزش و پرورش به شما مربوط میشود،همه مسئول هستید ،مگر تامین وسایل گرمایشی ایمن، ضروری و تکلیف قانونی شما نیست پس چرا شما که دم از قانون میزنید خود به قانون عمل نمیکنید ؟مگر استفاده از وسایل گرمایشی غیراستاندارد در مدارس ممنوع نشده ؟
🔸شما مسئولید تاسلامت روانی و جسمی کودکان را در مدارس فراهم کنید .شما با کوتاهی و ایمن نساختن مدارس باعث کشتن کودکانمان شدید و همچنین زخمی بزرگ زدید بر روح و روان کودکانی که سوختند و چه بسا که بخاطر مشکلات روحی و روانی ناشی از آتش سوزی خودکشی نکنند و.....
آیا مدارسی که بچه های شما آنجا تحصیل میکنند هم سطح ایمنی شان در سطح مدارس سیستان و بلوچستان است؟آیا همه جا همچنان از چراغ نفتی استفاده میکنند یا فقط ظلم و تبعیض برای استان ماست؟آیا تجاوز به دانش آموزان و سوختنشان در مدارس فرزندانتان وجود دارد ؟آیا فرزندان شما هم در مدرسه فشار روحی و روانی و فیزیکی را تحمل میکنند؟قطعا اینطور نیست چون پول و ثروت در دست شماست و بهترینها همیشه برای شماست.
🔸انگار در رژیم و حکومت شما جان کودکان هیچ ارزشی ندارد و بار تمام رنجها باید بر دوش کودکان باشد.
🔸چند پدر و مادر دیگر باید سیاه پوش شوند،چند مدرسه ی دیگر باید آتش بگیرد،چند لنگه کفش دیگر باید روی نیمکتها جا بماند،چند مونا و صبا و مریم و یکتای دیگر بسوزند تا شاید شما فکری به حال ما بکنید ؟
شما مسئول این ظلم بزرگید.
🔻🔻🔻
🆔@edalatxah
Forwarded from ورزش زنان (Sanaz Soleimanabadi)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔶سارا قمی ملقب به سارادونا، امروز ۵ گل از ۸ گلِ تیمشو زد، بعد بازی از غریبه ای که تیمشونو منحل کرد پرسیدم، بغض کرد و گفت:" اون غریبه حتما دختر نداشت وگرنه اینکارو با ما نمی کرد، روزی که اومد گفته بودن تیم بانوان رو منحل میکنه ما باور نکردیم، خداروشکر الان اسمشم نیست"
@sanazsoleimanabadi
@sanazsoleimanabadi
Forwarded from هفدانگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎼 مریم ابراهیمپور از شرایط خوانندگی زنان در ایران میگوید
🔸«من اپرا کار کردم اما وقتی میگوییم خوانندهایم، مثل موجودات شاخدار به ما نگاه میکنند!»
🔹«همهٔ کارها را خوانندهٔ زن میکند، اما فقط به دلیل زنبودن باید نامش به عنوان همخوان ذکر شود.»
🔸«خوانندهٔ مرد در یک کار ۳۶ میلیون میگیرد و من فقط ۳۰۰ تومان! / خوانندهٔ زن را میخواهند که لباس تنش کنند!»
🎵مریم ابراهیم پور، پنجم دیماه با ارکستر مانجین در تالار وحدت روی صحنه میرود. بلیطهای سانس اول این کنسرت به پایان رسیده و تعداد محدودی بلیط برای سانس دوم این کنسرت باقی مانده است:
🔗 تهیهٔ بلیط
@hafdang
🔸«من اپرا کار کردم اما وقتی میگوییم خوانندهایم، مثل موجودات شاخدار به ما نگاه میکنند!»
🔹«همهٔ کارها را خوانندهٔ زن میکند، اما فقط به دلیل زنبودن باید نامش به عنوان همخوان ذکر شود.»
🔸«خوانندهٔ مرد در یک کار ۳۶ میلیون میگیرد و من فقط ۳۰۰ تومان! / خوانندهٔ زن را میخواهند که لباس تنش کنند!»
🎵مریم ابراهیم پور، پنجم دیماه با ارکستر مانجین در تالار وحدت روی صحنه میرود. بلیطهای سانس اول این کنسرت به پایان رسیده و تعداد محدودی بلیط برای سانس دوم این کنسرت باقی مانده است:
🔗 تهیهٔ بلیط
@hafdang
📌بنا بر گزارش های رسیده به گام در هفته گذشته در اداره پیگیری اطلاعات اهواز مادر #عسل_محمدی پس از پیگیری و تلاش فراوان موفق به دیداری کوتاه با او شده است؛ در این دیدار که با حضور مامورین امنیتی در زمان ملاقات همراه بوده است.
🔸وضعیت جسمی و روحی #عسل_محمدی مطلوب گزارش نشده است.
🔸هنوز از اتهامات و دلیل بازداشت #عسل_محمدی عضو تحریریه نشریه گام مشخص نیست
🔸عسل محمدی دانشجوی دکترای داروسازی مشغول تحصیل ترم های پایانی دانشگاه بوده و پیگیری اش جهت مطالبات کارگران هفت تپه یا فولاد خوزستان جرم نبوده و نیست.
🚩 نشریه گام🚩
🔸وضعیت جسمی و روحی #عسل_محمدی مطلوب گزارش نشده است.
🔸هنوز از اتهامات و دلیل بازداشت #عسل_محمدی عضو تحریریه نشریه گام مشخص نیست
🔸عسل محمدی دانشجوی دکترای داروسازی مشغول تحصیل ترم های پایانی دانشگاه بوده و پیگیری اش جهت مطالبات کارگران هفت تپه یا فولاد خوزستان جرم نبوده و نیست.
🚩 نشریه گام🚩
📌اندوه ما تمامی ندارد
✍مریم نیکپور، روزنامهنگار ـ کارشناس ارشد رسانه
@bidarzani
برگه رضایتنامه را آورده و با آب و تاب میگوید این اردو خیلی خوش میگذرد چون شهربازی را خیلی دوست دارد. با هیجان از لحظههای خوشی میگوید که قرار است با دوستانش رقم بزند. میگویم رضایتنامه را روی میز بگذارد تا در فرصتی مناسب امضا کنم. در ذهنم دنبال دلیل میگردم تا این بار هم دخترم را به نرفتن قانع کنم. اما هرچه توضیح میدهم و دلیل میآورم، کوتاه نمیآید. میگویم به خاطر من نرو. و نگاهم را از نگاهش میدزدم تا بیش از این ترس را در چشمهایم نبیند. میگوید تا کی به خاطر استرسهای تو از هیجانهای زندگیام محروم بمانم؟ گویی یادم رفته دخترم حالا نوجوانی سیزده ساله است و بحث و مخالفت و دلیل آوردنهای همیشگی، در نظرش کودکانه و بیمورد. با نارضایتی برگه رضایتنامه را امضا میکنم و در دلم بار دیگر دعا میکنم دخترم و همه فرزندان سرزمینم سالم باشند.
هر بار داستان همین است. نگرانیهای مادرانهام از صبح خیلی زود آغاز میشود. هرچند شبها هم چندبار بیخوابم میکند. از نگرانی برای سوار سرویس شدن در آن وقت صبح گرفته تا سلامت رسیدن به مدرسه. تا وقتی برگردد و به محل کارم تلفن بزند و بگوید خوبم. از لحظهای که سوار اتوبوس میشود و به اردو میرود تا لحظهای که برگردد. از وقتی کلاس زبان شروع میشود و همزمان با آن نگرانی من از ساختمان پیر و سقف و دیوارهای عجیب و نگرانکننده. از وقتی بحث زلزله در تهران گل میکند و از خاطراتش از مانور زلزله در مدرسه میگوید و از من میپرسد وقتی زلزله آمد، چطور بدون اینکه بقیه بچهها را هل بدهد، از طبقه سوم خودش را به حیاط برساند.
دخترم سالم از اردو برگشت. خدا را شکر، هیچ وسیله بازی خراب نشد، اتوبوس چپ نکرد، حادثه غیرمنتظرهای رخ نداد و… اما خبر تلخ آتشسوزی مدرسهای در زاهدان شوق شنیدن خاطرات شیرین دخترم را از من گرفت. دوستی میگوید این روزها، روزهای شنیدن خبرهای بد و ناراحتکننده است اما من به خاطر شغلم مدام در دل خبرهای جوراجور هستم برای همین حالم بد است. تاکید میکند که هر کسی سرنوشتی دارد. آتشسوزیهای دیگر را برایش مرور میکنم و از درد و رنج دخترکانی میگویم که آتش زیباییشان را غارت کرده و فرصت یک زندگی شاد و عادی را از آنها ربوده. از پسرهایی میگویم که بعد از این حوادث تلخ فرصت داشتن یک زندگی معمولی را از دست میدهند. با خودم میگویم با هزار و امید فرزنددار میشویم. با هزار آرزو او را به مدرسه میفرستیم. تازه اگر بتواند تکالیف زیاد و بدون هدف را تاب بیاورد، اگر مدرسه آتش نگیرد، شانس با ما یار باشد و معلم، ناظم و مدیر آدمهای خوبی باشند و از تنبیه و خشونت پیدا و پنهان خبری نباشد، هیچ کس موهای بلندش را قیچی نکند، از تجاوز جان سالم به در ببرد، سرویس مدرسهاش تصادف نکند، و هزار و یک حادثه دیگر را پشت سر بگذارد، به دانشگاه میرسد و بعد از پایان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد و… به جوانی افسرده و دلمرده تبدیل میشود که دربهدر دنبال شغل میگردد و همه سالهایی که باید صرف خوشی و شادی شوند، اندوهبار تلف میشوند. و چند سال بعد، میانسالی خسته و پر از خشم فروخورده که با حسرت به روزهای گذشته مینگرد و در دلش، برای هر آرزوی از دست رفته و رویای به دست نیامده آهی بلند میکشد.
کدام پدر و مادر است که خوشبختی و شادکامی فرزندانش را آرزو نداشته باشد؟ پدر و مادر هم که نباشی خوب میدانی که فردای سرزمین ما در دستان کودکان امروز است. دستانی که امروز در آتش میسوزند یا زیر چوب تنبیه سرخ میشوند، چطور میتوانند فردا سرزمینی بسازند پر از مهر و آرامش و خوشبختی؟ یادمان باشد بسیاری از این حوادث تلخ تنها با کمی درایت و مدیریت صحیح قابل پیشگیری هستند.
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/28873&rhash=3ec4f87be6d7d1
✍مریم نیکپور، روزنامهنگار ـ کارشناس ارشد رسانه
@bidarzani
برگه رضایتنامه را آورده و با آب و تاب میگوید این اردو خیلی خوش میگذرد چون شهربازی را خیلی دوست دارد. با هیجان از لحظههای خوشی میگوید که قرار است با دوستانش رقم بزند. میگویم رضایتنامه را روی میز بگذارد تا در فرصتی مناسب امضا کنم. در ذهنم دنبال دلیل میگردم تا این بار هم دخترم را به نرفتن قانع کنم. اما هرچه توضیح میدهم و دلیل میآورم، کوتاه نمیآید. میگویم به خاطر من نرو. و نگاهم را از نگاهش میدزدم تا بیش از این ترس را در چشمهایم نبیند. میگوید تا کی به خاطر استرسهای تو از هیجانهای زندگیام محروم بمانم؟ گویی یادم رفته دخترم حالا نوجوانی سیزده ساله است و بحث و مخالفت و دلیل آوردنهای همیشگی، در نظرش کودکانه و بیمورد. با نارضایتی برگه رضایتنامه را امضا میکنم و در دلم بار دیگر دعا میکنم دخترم و همه فرزندان سرزمینم سالم باشند.
هر بار داستان همین است. نگرانیهای مادرانهام از صبح خیلی زود آغاز میشود. هرچند شبها هم چندبار بیخوابم میکند. از نگرانی برای سوار سرویس شدن در آن وقت صبح گرفته تا سلامت رسیدن به مدرسه. تا وقتی برگردد و به محل کارم تلفن بزند و بگوید خوبم. از لحظهای که سوار اتوبوس میشود و به اردو میرود تا لحظهای که برگردد. از وقتی کلاس زبان شروع میشود و همزمان با آن نگرانی من از ساختمان پیر و سقف و دیوارهای عجیب و نگرانکننده. از وقتی بحث زلزله در تهران گل میکند و از خاطراتش از مانور زلزله در مدرسه میگوید و از من میپرسد وقتی زلزله آمد، چطور بدون اینکه بقیه بچهها را هل بدهد، از طبقه سوم خودش را به حیاط برساند.
دخترم سالم از اردو برگشت. خدا را شکر، هیچ وسیله بازی خراب نشد، اتوبوس چپ نکرد، حادثه غیرمنتظرهای رخ نداد و… اما خبر تلخ آتشسوزی مدرسهای در زاهدان شوق شنیدن خاطرات شیرین دخترم را از من گرفت. دوستی میگوید این روزها، روزهای شنیدن خبرهای بد و ناراحتکننده است اما من به خاطر شغلم مدام در دل خبرهای جوراجور هستم برای همین حالم بد است. تاکید میکند که هر کسی سرنوشتی دارد. آتشسوزیهای دیگر را برایش مرور میکنم و از درد و رنج دخترکانی میگویم که آتش زیباییشان را غارت کرده و فرصت یک زندگی شاد و عادی را از آنها ربوده. از پسرهایی میگویم که بعد از این حوادث تلخ فرصت داشتن یک زندگی معمولی را از دست میدهند. با خودم میگویم با هزار و امید فرزنددار میشویم. با هزار آرزو او را به مدرسه میفرستیم. تازه اگر بتواند تکالیف زیاد و بدون هدف را تاب بیاورد، اگر مدرسه آتش نگیرد، شانس با ما یار باشد و معلم، ناظم و مدیر آدمهای خوبی باشند و از تنبیه و خشونت پیدا و پنهان خبری نباشد، هیچ کس موهای بلندش را قیچی نکند، از تجاوز جان سالم به در ببرد، سرویس مدرسهاش تصادف نکند، و هزار و یک حادثه دیگر را پشت سر بگذارد، به دانشگاه میرسد و بعد از پایان دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد و… به جوانی افسرده و دلمرده تبدیل میشود که دربهدر دنبال شغل میگردد و همه سالهایی که باید صرف خوشی و شادی شوند، اندوهبار تلف میشوند. و چند سال بعد، میانسالی خسته و پر از خشم فروخورده که با حسرت به روزهای گذشته مینگرد و در دلش، برای هر آرزوی از دست رفته و رویای به دست نیامده آهی بلند میکشد.
کدام پدر و مادر است که خوشبختی و شادکامی فرزندانش را آرزو نداشته باشد؟ پدر و مادر هم که نباشی خوب میدانی که فردای سرزمین ما در دستان کودکان امروز است. دستانی که امروز در آتش میسوزند یا زیر چوب تنبیه سرخ میشوند، چطور میتوانند فردا سرزمینی بسازند پر از مهر و آرامش و خوشبختی؟ یادمان باشد بسیاری از این حوادث تلخ تنها با کمی درایت و مدیریت صحیح قابل پیشگیری هستند.
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/28873&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
اندوه ما تمامی ندارد/ مریم نیکپور، روزنامهنگار ـ کارشناس ارشد رسانه
هر بار داستان همین است. نگرانیهای مادرانهام از صبح خیلی زود آغاز میشود. هرچند شبها هم چندبار بیخوابم میکند. از نگرانی برای سوار سرویس شدن در آن وقت صبح گرفته تا سلامت رسیدن به مدرسه. تا وقتی برگردد و به محل کارم تلفن بزند و بگوید خوبم. از لحظهای…
Forwarded from امتداد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 اطلس وضعیت زنان و خانواده چیست و قرار است به چه کار بیاید؟
📌 توضیحات سفارش دهندگان اطلس به جمعی از استفاده کنندگان!
#امتداد
@emtedadnet
📌 توضیحات سفارش دهندگان اطلس به جمعی از استفاده کنندگان!
#امتداد
@emtedadnet
📌مدیرکل دفتر سلامت جمعیت وزارت بهداشت: ازدواج و فرزندآوری در کشور کاهش یافته است
🔗 https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/425547&rhash=eec6b76cb50965
مدیرکل دفتر سلامت #جمعیت #وزارت_بهداشت از کاهش میزان #ازدواج و میزان #فرزندآوری در کشور خبر داد. به گفته #حامد_برکاتی، مسکن ۴۰ متری نمیتواند زوج را به #فرزندآوری ترغیب کند. زنان بعد از مادرشدن #امنیت_شغلی ندارند.
🌎 https://www.radiozamaneh.com/425547
🔴در انتهای این پست با لمس دکمه instant view در تلفنهمراه و یا تبلت خود این مقاله را به صورت کامل مطالعه کنید🔴
🔗 https://t.me/iv?url=https://www.radiozamaneh.com/425547&rhash=eec6b76cb50965
مدیرکل دفتر سلامت #جمعیت #وزارت_بهداشت از کاهش میزان #ازدواج و میزان #فرزندآوری در کشور خبر داد. به گفته #حامد_برکاتی، مسکن ۴۰ متری نمیتواند زوج را به #فرزندآوری ترغیب کند. زنان بعد از مادرشدن #امنیت_شغلی ندارند.
🌎 https://www.radiozamaneh.com/425547
🔴در انتهای این پست با لمس دکمه instant view در تلفنهمراه و یا تبلت خود این مقاله را به صورت کامل مطالعه کنید🔴
رادیو زمانه
مدیرکل دفتر سلامت جمعیت وزارت بهداشت: ازدواج و فرزندآوری در کشور کاهش یافته است
شرایط اقتصادی و بیتوجهی به حقوق زنان در سیاست افزایش زاد و ولد از جمله دلایل عدم موفقیت طرح افزایش جمعیت در ایران به شمار میروند. آیا سیاستهای ابلاغی رهبر ایران شکست خوردهاند؟