بيدارزنى
4.35K subscribers
5.44K photos
1.25K videos
176 files
4.22K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
روایت آزار بخش دوم
<unknown>
🎧در ادامه مجموعه پادکست سه‌قسمتی #روایت_آزار،

🔻شماره دوم: ترامای بعد از تجاوز


@bidarzani
@zanketabava
روایت آزار- بخش سوم
<unknown>
🎧در ادامه مجموعه #پادکست سه‌قسمتی #روایت_آزار


🔻شماره سوم و پایانی: زنان حاشیه


@bidarzani
🟣الان هم خیلی دیر است اما فکر می‌کنم همان‌قدر دیر است که واجب تا برای خواهرانم بنویسم» (روایت بیست و هشتم)

🔖تحلیلی بر
روایت‌های آزار جنسی منتشرشده توسط بیدارزنی

✍🏾شهین غلامی



🔹ماه‌ها از آغاز حرکت می‌تو (من هم) در ایران و انتشار روایت‌های آزار جنسی توسط آزاردیدگان می‌گذرد. اکنون بررسی مجموعه‌ی این روایت‌ها ضروری به نظر می‌رسد. این‌که مشخصات و ویژگی‌های این روایت‌ها چیست و راویان، آزار جنسی را چگونه تعریف می‌کنند. این بررسی می‌تواند ما را در فهم بیشتر می‌تو در ایران، سیاست روایت‌گری در جنبش فمینیستی و حمایت از آزاردیدگان یاری رساند.


📍سلب آزادی در تصمیم‌گیری/تحمیل فرم مطلوب رابطه‌ی جنسی


 در ده روایت از بیست‌وهشت روایت منتشر شده (روایت‌های ۱، ۲، ۱۴، ۱۷، ۱۸، ۲۰، ۲۲، ۲۹، ۳۱، ۳۳)، آزاردیدگان از رفتاری روایت می‌کنند که می‌توان آن را تحمیل رابطه در کلیه‌ی اشکال آن، اعم از «شوخی‌های جنسی»، «برهنه نمایی آلت جنسی»، «تحمیل فانتزی‌های جنسی» تا «دخول فیزیکی توأم با زور» نامید. آزارگران با ایجاد فضایی تحمیلی و اجباری، سعی می‌کرده‌اند فرد آزاردیده را متقاعد کنند که «ترسو نباشد و شجاعت کسب تجربه‌های جدید را داشته باشد»، «گارد نداشته باشد»، «به دلیل ناامن بودن جامعه با او رابطه‌ی جنسی امنی را تجربه کند» و یا «امل نباشد».


📍شکستن قفل سکوت: روایت‌گری

روایت‌گری آغاز شکستن قفل سکوت است، سکوتی که از سوی جامعه و نهادهای آن به افراد تحمیل می‌شوند. آزاردیدگان روایت می‌کنند تا دیگران را از وجود آنچه بر آن‌ها رفته است مطلع کنند.

#روایت_آزار
#آزارجنسی
#تجاوز

👈🏾ادامه‌ی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇🏾


https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30862&rhash=3ec4f87be6d7d1
بيدارزنى
لازم‌ نیست در مواجهه با آزارگران در باهمستان‌های خود، به‌ویژه مردانی که آن‌ها را می‌شناسیم، از نقطه‌ی صفر شروع کنیم. تجربه‌ی زیسته‌ی چندین دهه‌ی خواهران فمینیست‌مان در کشورهای دیگر از هند گرفته تا آمریکا را داریم و راهنماهای فمینیستی که کنش و واکنش موثر فمینیستی…
🔖عدالت ترمیمی را به رخ آزاردیدگان خشونت جنسی و خواهران فمینیست نکشید

🔹نقدی بر رویکرد کلی‌گویانه در بحث عدالت ترمیمی
 
✍🏽مینا خانی


🔸مقدمه: چند روزی است که متنی از فرناز سیفی با عنوان «عدالت ترمیمی در مواجهه با آزارگران» در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود در مورد بحث «عدالت ترمیمی» در رابطه با موارد آزارهای جنسی در »باهمستان«‌ها ـ باهمستان به عنوان معادل فارسی برای »کامینیتی« یا »جامعه‌های خورد« استفاده می‌شود ـ این متن را بیدارزنی نیز بازنشر کرده است. 
 
فرناز سیفی متن خود را اینطور آغاز کرده است: «لازم نیست در مواجهه با آزارگران در باهمستان‌های خود، به ویژه مردانی که انها را می‌شناسیم از نقطه صفر شروع کنیم، جریان فمینیسم در اغلب موارد مدافع «عدالت ترمیمی» در مواجهه با آزارگران است، چرا؟ چون همه چیز را باید در دراز مدت دید. نه همین امروز و به خاطر یک لحظه‌ی »دلم خنک شد« ». 
 
این متن در ادامه بدون تعریف عدالت ترمیمی، توضیح مختصات آن، بر شمردن مولفه‌های لازم برای اجرایی شدن طرح عدالت ترمیمی از جایگاهی فرادست توضیح می‌دهد که این روش فمینیستی است. در نهایت متن فرناز سیفی، بدون توضیح اینکه این عدالت ترمیمی چیست و چگونه باید برقرار شود، فقط به توصیه اجرای آن می‌پردازد و در فحوای کلام متن، چنانچه از آغاز آن روشن است، نوعی رویکرد آموزشی بدون ذکر کردن حتی یک نکته‌ای که برای ما روشن کند این عدالت ترمیمی چیست، وجود دارد.

#آزار_جنسی
#روایت_آزار
منبع: اینستاگرام مینا خانی
@bidarzani 
🔷من هم سقط جنین داشته ام...

بارداری ناخواسته: یک بچه دیگر بیاوریم




💭روایتی که می‌خوانید روایتی از بارداری ناخواسته‌ای است که یک زن با دو بچه کوچک با آن رو به رو می‌شود. زنی که به دنبال این بارداری ناخواسته تصمیم به سقط جنین می‌گیرد اما در جامعه‌ای که سقط جنین غیرقانونی است تجربه زنان از پایان دادن به بارداری ناخواسته تجربه‌ای سخت و طاقت‌فرسا است.

روایت اول


۳۷ ساله بودم. دو بچه ۸ ساله و ۴ ساله داشتم، یک پسر و یک دختر. در واقع جفتمان جور بود. از زمانی که بچه اولم «بردیا» را به دنیا آوردم،‌ به اصرار همسر و خانواده‌ام دیگر سرکار نرفتم و خانه‌نشین شدم. تازه دخترم «باران» کمی بزرگ شده بود و وقت بیشتری داشتم تا علاوه بر رسیدگی به کارهای بردیا و باران کمی هم به خودم برسم.

در این ایام، «بهزاد» شوهرم چون می‌دانست دیگر نمی‌خواهم بچه‌دار شویم، گاهی برای این که من را اذیت کند می‌ گفت «گلاره می‌خواهی یک بچه دیگه بیاوریم تا سرت گرم شود!» من هم چون می‌دانستم جدی نمی‌گوید با خنده و شوخی پاسخش را می‌دادم. البته این شوخی دوام نداشت و بعد از مدتی بهزاد به صورت جدی مطرح کرد که یک بچه دیگر بیاوریم. من هم به او گفتم از نظر روحی و جسمی توان بچه‌دار شدن مجدد را ندارم، از نظر اقتصادی هم وضعیت‌مان ‌طوری نیست که بتوانیم هزینه‌های یک بچه دیگر را بدهیم؛ اما شوهرم می‌گفت تو کاری به مسائل مادی نداشته باش!

#پایان_خودخواسته‌ی_بارداری
#روایت_سقط_جنین

👈🏾ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇🏾

@bidarzani
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/34554&rhash=3ec4f87be6d7d1
🟣پایان خودخواسته بارداری: من سه بار تجربه سقط جنین داشته‌ام


💬روایتی که می‌خوانید روایتی از پایان خودخواسته بارداری زنی است که آن را سه بار و در سه برهه مختلف از زندگی خود تجربه کرده است. زنی که تصمیم به پایان دادن به بارداری ناخواسته می‌گیرد اما در جامعه‌ای که سقط جنین غیرقانونی است تجربه زنان از پایان خودخواسته بارداری تجربه‌ای سخت و طاقت‌فرسا است.


📝روایت دوم:

من سه بار تجربه سقط جنین داشته‌ام؛ اما خوشبختانه هر سه بار در ماه‌های اول بود و با استفاده از قرص‌ها و آمپول‌های مخصوصِ این کار، سقط انجام شد.
بار اول، بلافاصله بعد از طلاق بود. دو هفته از طلاقم گذشته بود که با عقب افتادن عادت ماهیانه فهمیدم باردارم. شرایط مالی خوبی نداشتم. همه پولی که داشتم صرف اجاره خانه، خرید وسایل و هزینه مهد کودک پسرم شده بود. مستأصل بودم. هیچ جایی را هم نمی‌شناختم که بتوانم برای سقط، بهش مراجعه کنم. از طرفی هم می‌ترسیدم که در صورت افشا شدن این موضوع، مجبورم کنند به به همسری رجوع کنم که با هزار بدبختی ازش جدا شده بودم.


خوشبختانه یک نفر به طور اتفاقی، تلویزیون اضافی‌ای که داشتم را خرید و پولم جور شد. زنگ زدم به پسرخاله‌ام که دندانپزشک بود. خواستم اگر پزشکی را می‌شناسد که کار سقط انجام می‌دهد بهم معرفی کند و موضوع را محرمانه نگه دارد. او هم دوستی را معرفی کرد که با اینکه مرد بسیار متدین واهل شهری به شدت مذهبی بود؛ اما به قول خودش برای رضای خدا و نجات زن‌هایی که به دلیل حاملگی ناخواسته دچار مشکلات متعدد اجتماعی و اقتصادی می‌شدند، کار سقط را در ماه‌های اول با قرص و آمپول انجام می‌داد. به من اطمینان داد که اگر زمان حاملگی بیشتر باشد یک پزشک زنان می‌شناسد که مخفیانه کار کورتاژ را انجام می‌دهد. به هر حال با همان دوتا قرصی که بهم داد و با کمی بالا و پایین پریدن و ورزش کردن، لخته خونی که اسمش بچه بود سقط شد.

#روایت_سقط_جنین
#پایان_خود_خواسته_بارداری

👈🏾ادامه‌ی مطلب را در INTSTANT VIEW بخوانید👇🏾


@bidarzani
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/34563&rhash=3ec4f87be6d7d1
🟣من هم سقط جنین داشته‌ام


من فرزند «ناخواسته» مادرم هستم


🔹روایت چهارم: 

من «ناخواسته» هستم. بله، من یک فرزند ناخواسته هستم که مادرم در سال‌های ابتدایی دهه شصت مرا به دنیا آورد. جنینی که فارغ از جنسیتش برای سقط او تلاش کرد ولی به قول مادربزرگم «عمرم به دنیا بود» و تلاش‌های مادرم در این زمینه منجر به نتیجه‌ای که میخواست نشد.
در این چند روز که تصمیم گرفتم روایت ناخواسته بودنم را بنویسم. اولین چیزی که به ذهنم رسید تیتر«من یک فرزند ناخواسته هستم» بود. واژه‌ای که بار معانی آن، در این روزها، مرا چندین دفعه مچاله کرد، در سطل آشغال انداخت و من دوباره سعی کردم که خودم را بازیافت کنم.
مادرم، هیچ‌گاه روایت تلاشش برای سقط من را تعریف نکرد.  آنچه در این زمینه شنیدم روایت اطرافیانم است و این سطور هم بر اساس همین شنیده‌ها نوشته شده است.

#سقط_جنین
#پایان_خودخواسته_بارداری
#روایت_سقط_جنین

👈🏾ادامه‌ی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇🏾
@bidarzani
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/34620&rhash=3ec4f87be6d7d1
📌پایان دادن به بارداری: غیرقانونی است و من خودم را به دردسر نمی‌اندازم

🔻بیدارزنی-‌ اخیرا مباحثی در کشور در مورد ایجاد محدودیت‌هایی -از جمله خروج آن از شمول بیمه- برای انجام غربالگری در دوران بارداری و کاهش هر چه بیشتر دسترسی زنان به وسایل پیشگیری از بارداری، از جمله ممنوعیت ارائه این وسایل از سوی خانه های بهداشت به زنان ساکن در مناطق محروم و روستایی و یا افزایش سرسام آور قیمت این وسایل در داروخانه ها مطرح شده است.

این حق همگان است که بتوانند آگاهانه و آزادانه در مورد زمان و چگونگی فرزندآوری خود تصمیم‌گیری کنند. در غیاب دسترسی امن، آسان و رایگان به وسایل پیشگیری از بارداری یا امکان خاتمه داوطلبانه بارداری، بیشتر احتمال دارد زنان بارداری‌های ناخواسته را تجربه کنند و برای سقط جنین به شیوه‌هایی زیرزمینی و ناامن روی آورند که سلامت جسم و روان آنان را به خطر می‌اندازد.

این مسئله باعث شده موضوع «حق بر بدن» که یکی از وجوه اصلی آن تاکید بر داشتن «حق سقط جنین» و «پایان دادن به بارداری ناخواسته» است، مورد توجه بیشتری از سوی افکار عمومی به ویژه زنان قرار بگیرد. در همین چارچوب از همراهان بیدارزنی درخواست کردیم
روایت‌ها و مشاهدات خود را از مشکلاتی که در زمینه پیشگیری از بارداری،‌ سقط جنین و پایان دادن به بارداری ناخواسته با آن مواجه بوده‌اند با دیگر مخاطبان به اشتراک بگذارند. روایت‌هایی که در ادامه می‌آید در پاسخ‌ به این فراخوان است.


📝من هم سقط جنین داشته‌ام…

#روایت ششم

۲۱ سالم بود که به طور اتفاقی و علی‌رغم استفاده از کاندوم، از مردی که دوستش داشتم حامله شدم. این طور نبود که رابطه‌های جنسی پرخطر داشته باشم و حامله شده باشم. ولی چون در سن باروری بودم بدنم خیلی آماده بود و سریع باردار شده بودم. حالت تهوع شدید داشتم. احساس مریضی شدید می‌کردم. نمی‌دانستم باردارم طوری که با مادر و پدرم رفتم درمانگاه محل. خدا را شکر دکتر شک نکرد شاید چون قیافه بچه‌گانه‌ای داشتم یا با پدر و مادرم رفته بودم. فکر می‌کردند ویروس هست.

من پیش حداقل سه متخصص زنان رفتم. هر کدام سونوگرافی کردند. یکی‌شان صدای قلب جنین را برایم گذاشت و اسکن را به من نشان داد و با خوشحالی گفت اگر بالا میاوری و حالت بد است یعنی بچه جایش سفت و است و سالم است. به هر کدام از این متخصصان که بعد از معاینه ‌گفتم می‌خواهم این بچه را بیندازم چون سنم پایین است و شرایط نگهداری را ندارم با برخورد بدی مواجه شدم. دو نفرشان برخورد بسیار بدی داشتند، حتی یکی شان من را از مطلب انداخت بیرون. یکی که مرد مسنی بود گفت غیرقانونی است و من خودم را به دردسر نمی‌اندازم. یکی‌شان که برخورد بهتری داشت دلسوزانه و مادرانه گفت حیف است نگه دار این بچه را، بچه سالمی است، جوانی و … من هم بعد از برخوردهایی که دیده بودم نمی‌خواستم برای او باز کنم که چطور شد حامله شدم و نمی‌توانم با این شرایط بچه را نگه دارم.

گرچه هر سه روی غیرقانونی بودن سقط جنین تاکید داشتند ولی من احساسم آن موقع این بود که نگاه این دکترهای متخصص به من نگاه بدی بود، دختری که تنها آمده مطلب، در این سن حامله شده، یارو قالش گذاشته و … حالا که سالها از آن ماجرا می‌گذرد، فکرمی‌کنم خیلی طبیعی است یک دختر ۲۱ ساله رابطه جنسی داشته باشد و خیلی هم طبیعی است که اگر با وجود مراقبت و پیشگیری، به صورت اتفاقی حامله شود و اگر شرایط مناسبی برای نگهداری بچه نداشته باشد بخواهد بچه را سقط کند. خصوصا در شرایط فرهنگی ایران که گزینه‌ای برای مادران تنها وجود ندارد، مادرانی که بدون همسر بخواهند بچه را به دنیا بیاورند و بزرگ کنند؛ که اگر این شرایط وجود داشت شاید بهش فکر می‌کردم. آن موقع آن دکترها من را به شک انداختند که آیا حق داشتم این حقوق اولیه را داشته باشم یا نه.

ادامه مطلب

#سقط_جنین #بارداری_ناخواسته #حق_بر_بدن
@bidarzani | بیدارزنی
📌روایت سی و چهارم


چندین ماه بود که همسرم آشفته، درونگرا و غمگین بود به همین دلیل دچار مشکلاتی در رابطه‌مان شده بودیم. بالاخره با اصرار من برای حرف زدن، یک روز اشاره کرد حالم خوب نیست و یه چیزی رو باید بهت بگم و هر موقع تونستم میگم، پس‌اجازه بده به موقعش بگم. بالاخره بعد از یکی دو ماه تونستیم بشینیم صحبت کنیم. مشخصا از چهره‌اش اضطراب و ترس رو می‌خوندم. منو دعوت به آرامش کرد و گفت لطفا قول بده قاطی نکنی. گفتم مطمئن باش من برای گوش دادن و‌ حمایت اینجام فقط. هنوز نمی‌تونم فراموش کنم چقدر در رنج بود وقتی می‌خواست بگه، و گفت: توسط نزدیک‌ترین دوست من مورد تجاوز قرار گرفته ... از احساسش در حین و بعد از تجاوز گفت، اینکه شوکه شده بود و وحشتزده و هیچ کاری نمی‌تونست بکنه، انگار فلج شده بود و توان هیچ حرکتی نداشت ...
خشکم زده بود و از ابتدای حرف‌های همسرم داشتم به زمین نگاه می‌کردم، قدرت تفکر نداشتم. در اون لحظه فقط و فقط داشتم به این فکر می‌کردم که چطور باید به همسرم، یک آزاردیده و مورد تجاوز قرارگرفته واکنش نشون بدم؟ چطور حمایت کنم بدون اینکه حس بدی بهش بدم؟ چطور خشمم رو مدیریت کنم و یه وقت خشمم متوجه او نشه، چرا که یکی از علل ترس و سکوت او ترس از خشم من و واکنش بد من بود .علی‌رغم اینکه شناخت خوبی از واکنش‌های منطقی من داشت و به من اطمینان داشت، باز هم ترس از افشای این موضوع و واکنش من باعث شده بود چند ماه سکوت کنه و روز به روز حالش بدتر بشه.
در اون لحظه فقط سلامت روان و حال همسرم برام مهم بود. یکسال گذشته اخبار و روایات تجاوز رو می‌خوندم و همیشه دنبال می‌کردم، چون خودم در کودکی قربانی تجاوز بودم و با کمک مشاوره تونسته بودم از ترومای ناشی از اون اتفاق خلاص بشم. در نتیجه همیشه به دنبال کمک به قربانیان تجاوز بودم چون می‌دونستم در این جامعه چقدر سخته که حرف بزنند و مقصر شناخته نشن. اولین اقدام من این بود که یک جلسه اضطراری با روانشناسش بگذاریم که بدونیم چکار باید بکنیم.
در این جلسه من هم حضور داشتم. اولین نکته این بود که ماجرا را برای مشاور بازگو کرد در حالی که من کنارش بودم. مشاور گفت مهمترین چیز اینه که بتونید در موردش حرف بزنید. حالا در حدی که همسرم توان داشت، نیازی به گفتن جزییات نبود و منم حق نداشتم اصرار کنم که مو به مو جزییات رو بگه ولی لازم بود ما بتونیم در موردش بدون پرده حرف بزنیم و من فقط گوش بدم و همدلی کنم. باید از اینکه در سکوت فرو بره و سرکوب کنه اجتناب می‌کردیم. اما فقط موقعی که او می‌خواست باید حرف می‌زدیم. نباید من فشار میاوردم گرچه برام سخت بود که جزییات رو ندونم اما هدفم فقط سلامت روان همسرم بود. بنابرین سعی کردم به این میل کنجکاوی دامن نزنم و شرایطش را درک کنم. ‌مهمترین نکته این بود که تحت هیچ شرایطی او مقصر نبود با توجه به اینکه کاملا شرایط اون اتفاق از دست ما خارج و غیرقابل تصور بود. در نتیجه اینکه بگوییم شاید اشتباه از رفتار ما بوده که یک دوست نزدیک ‌به خودش اجازه داده به همسر دوستش تجاوز بکنه غلط بود!

ادامه روایت

#تجاوز #آزارجنسی #روایت #روایت_آزارجنسی

@bidarzani | بیدارزنی
🟣 از ضرب‌و‌شتم تا آزار و اذیت جنسی


گزارشی از کمیته پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان


⚪️ دستگیری «محمد صادقی» بازیگر تئاتر که در جریان یک لایو اینستاگرامی اتفاق افتاد، چگونگی بازداشت او و میزان خشونت به‌کار رفته از طرف نیروهای امنیتی در دو روز گذشته موجب شد تا برخی از کاربران در توییتر با استفاده از هشتگ #روایت_بازداشت به شرح چگونگی دستگیری‎شان بپردازند. روایت‎هایی که هرکدام از آنها نشانگر این است که اکثر معترضان در لحظه دستگیری و بازداشت به طرق مختلف مورد شکنجه، توهین و آزارهای جنسی و جسمی قرار گرفته‎اند.

⚪️ در جریان اعتراضات مرتبط با کشته شدن ژینا امینی در بازداشت گشت ارشاد ده‎ها هزارنفر از معترضان دستگیر شدند. براساس اعلام دستگاه قضایی در بهمن‎ماه ۱۴۰۱ و در جریان صدور عفو گسترده و آزادسازی معترضان بازداشتی، ۲۲ هزار نفر از بازداشت‎شدگان مرتبط با اعتراضات سراسری مورد عفو و بخشودگی قرار گرفتند، این رقم نشان می‎دهد که میزان دستگیری و بازداشت در طول اعتراضات در تاریخ جمهوری اسلامی کم‌سابقه بوده است.


▪️از ضرب‌وشتم تا آزار و اذیت جنسی


⚪️ یکی از کاربران در رشته‎توییتی در مورد لحظه دستگیری‎اش نوشته که ماموران با شوکر به اندام‎های جنسی او می‌زدند و او را از اندام جنسی‎اش بلند کرده‎اند:« به کوچه که رسیدیم من رو عده‌ای موتور سوار دوره کردن روی زمین خواباندن و با شوکر به اندام‌های جنسی‌ام میزدن. عده‌ای با لگد به سرم می‌کوبیدن. تمام توانمو گذاشتم تا بایستم جمعیت رو که دیدم شروع کردم به فریاد زدن تا شاید جمعیت ممانعت کنه از بازداشت من به یک باره یکی از نیرو ها که قد و هیکل بزرگی داشت من رو از اندام جنسی‌ام بلند کرد و با سر به زمین کوبید. همچنان فریاد میزدم که همون فرد با لگد به پشت سر من زد و سرم به آسفالت خورد دندانم شکست. دست‌هایم را از پشت با دستبند سه زمانه بستن سوار موتور شدیم و کلاه کشیده بودن به سرم من هم تلاش می‌کردم تا صورتم دیده بشه شاید خانواده‌ام متوجه بازداشت من بشن. تمام دهان و بینی‌ام پر از خون بود ..... به ون که رسیدیم من رو از موتور به داخل ون پرت کردن، چندین نفر مختلف می‌امدن و از من سوال می‌پرسیدن. جواب من مهم نبود هر چه می‌گفتم با تمام توان می‌زدن. دستبندی که زده بودن هر لحظه تنگ‌تر می‌شد کار به جایی رسید که دردش توان رو از من گرفته بود، با داد و فریاد ازشون خواستم که دستبند رو باز کنن، دستم داره می‌شکنه، اما باز نکردن. دستم را با تمام توان فشار می‌دادن و می‌چرخوندن. بعد فردی آمد که شبیه نفرات قبل نبود از من سوال پرسید من هم گفته‌های قبلیم را تکرار کردم. با خون‌سردی ته تفنگ ساچمه‌ای رو نشون داد و گفت با همین میزنمت جون بدی اینجا جواب بده. نفر آخر به من گفت هنوز اطلاعاتی از تو ثبت نشده، کاری باهات می‌کنیم به صبح نکشی کسی هم نفهمه کی مرده. بعد از این به سراغ ثبت اطلاعاتم رفتن و با هر جواب باز هم من رو میزدن. بلاخره ون تکمیل شد و چند ساعتی نه از تمسخر بلکه از کتک خوردن در امان ماندم بلاخره رسیدیم از گفته‌ها متوجه شدیم که سوله‌ای هستیم در قم...»

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری

ادامه‌ی متن را در لینک زیر بخوانید:

https://shorturl.at/kRTU5


@bidarzani