جایزه بهترین فیلمساز زن پیشرو #جشنواره_فیلم مستند لس آنجلس ، به شیوا سنجری کارگردان فیلم مستند «اینجا صندلیها خالی است» اهدا شد.
#سینما_و_زنان
@bidarzani
#سینما_و_زنان
@bidarzani
برای حمایت از ساخت فیلم " تمام چیزهایی که جایشان خالیست " (مستندی با موضوع سرطان پستان ) می توانید به سایت حامی جو وارد شده و پس از مشاهده ی پروژه باتوجه به انتخاب خود ، با كليك روي لينك زير به این فیلم کمک کنید..
.
http://hamijoo.com/ju7qE
🍀کوچکترین کمک شما هم حمایتی ست بزرگ در راستای آگاهی بخشی نسبت به سرطان پستان ..
.
🎀همه با هم در برابر سرطان پستان🎀
#سرطان_پستان #سرطان #زندگی #امید #مستند #تمام_چیزهایی_که_جایشان_خالیست
#مستندساز #سینما #فیلم #حامی #حامی_جو #زن #زنانگی #بدن_من #بهبودیافته #مادر
#همسر #خانواده #عشق #همپا #دکتر #دکتر_زنان #مرد #بیماری
.
http://hamijoo.com/ju7qE
🍀کوچکترین کمک شما هم حمایتی ست بزرگ در راستای آگاهی بخشی نسبت به سرطان پستان ..
.
🎀همه با هم در برابر سرطان پستان🎀
#سرطان_پستان #سرطان #زندگی #امید #مستند #تمام_چیزهایی_که_جایشان_خالیست
#مستندساز #سینما #فیلم #حامی #حامی_جو #زن #زنانگی #بدن_من #بهبودیافته #مادر
#همسر #خانواده #عشق #همپا #دکتر #دکتر_زنان #مرد #بیماری
🎞 کایرا موراتوا فیلمساز مشهور عصر شوروی سابق که بسیاری از کارگردانان روسی و اوکراینی متاثر از کارهای وی بودند در سن ۸۳ سالگی درگذشت.
#سینما
@bidarzani
#سینما
@bidarzani
زینب تبریزی کارگردان «تمام چیزهایی که جایشان خالیست» گفت: می ترسیدم حرفی که می زنم از جنس درد و اتفاقی که برای آنها افتاده؛ نباشد اما وقتی فیلم نمایش داده شد بسیاری از کسانی که درگیر بیماری بودند به من گفتند که احساس و زندگی آن ها را خوب درک کرده ام.
به گزارش روابط عمومی دوازدهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت، زینب تبریزی کارگردان
«تمام چیزهایی که جایشان خالی ست» با موضوع سرطان پستان عنوان کرد: هدف فیلم من تنها جامعه بهبود یافته ها و یا بیماران درگیر نیستند بلکه همه مردم و آگاه سازی آنها بوده است.
#سرطان_پستان
#سینما_حقیقت
@bidarzani
به گزارش روابط عمومی دوازدهمین جشنواره بین المللی سینماحقیقت، زینب تبریزی کارگردان
«تمام چیزهایی که جایشان خالی ست» با موضوع سرطان پستان عنوان کرد: هدف فیلم من تنها جامعه بهبود یافته ها و یا بیماران درگیر نیستند بلکه همه مردم و آگاه سازی آنها بوده است.
#سرطان_پستان
#سینما_حقیقت
@bidarzani
🔻چگونه فیلمی از زندگی زنی خانهدار،#سینما را دگرگون کرد؟
📍فیلم ژان دیلمان، ساخته شانتال آکرمن، فیلمساز بلژیکی، در نظرسنجی بیبیسی درباره فیلمهای خارجی زبان، بهترین اثری بود که زنی کارگردانی کرده است. این فیلم ۳ ساعت کار خانهداری را به تجربهای پرکشش بدل میکند.
📍دلفین سیریگ نقش بیوهای را در دهه ۴۰ زندگی بازی میکند که در آپارتمان معمولیاش در بروکسل با پسر نوجوان بیتوجهش زندگی میکند و بیشتر وقتش به خانهداری میگذرد. آکرمن برای اینکه سلطه مردان را بر صنعت سینما بیشتر به چالش بکشد این فیلم را با دستاندرکارانی که عموما زن بودند، تهیه کرد. بیش از ۸۰ درصد گروه فیلمسازی او زن بودند که حتی امروز هم پدیده نادری به شمار میآید.
📍یکنواختی مستمر #کار_خانه تکراری که سیمون دوبوار آن را به شکنجه سیزیف تشبیه میکند، باید که تجربه بسیار خستهکنندهای برای تماشا باشد. با این حال نماهای بلند و ثابت آکرمن اصرار میورزند که تماشاگر همه جزییات هیپنوتیزمکننده را ببیند.
@bidarzani @Zane_Ruz_Channel
📍فیلم ژان دیلمان، ساخته شانتال آکرمن، فیلمساز بلژیکی، در نظرسنجی بیبیسی درباره فیلمهای خارجی زبان، بهترین اثری بود که زنی کارگردانی کرده است. این فیلم ۳ ساعت کار خانهداری را به تجربهای پرکشش بدل میکند.
📍دلفین سیریگ نقش بیوهای را در دهه ۴۰ زندگی بازی میکند که در آپارتمان معمولیاش در بروکسل با پسر نوجوان بیتوجهش زندگی میکند و بیشتر وقتش به خانهداری میگذرد. آکرمن برای اینکه سلطه مردان را بر صنعت سینما بیشتر به چالش بکشد این فیلم را با دستاندرکارانی که عموما زن بودند، تهیه کرد. بیش از ۸۰ درصد گروه فیلمسازی او زن بودند که حتی امروز هم پدیده نادری به شمار میآید.
📍یکنواختی مستمر #کار_خانه تکراری که سیمون دوبوار آن را به شکنجه سیزیف تشبیه میکند، باید که تجربه بسیار خستهکنندهای برای تماشا باشد. با این حال نماهای بلند و ثابت آکرمن اصرار میورزند که تماشاگر همه جزییات هیپنوتیزمکننده را ببیند.
@bidarzani @Zane_Ruz_Channel
Forwarded from نقد
▫️ قیام ژینا و گشایش چشماندازهای هنری:
▫️ سینما پس از جمهوری اسلامی
نوشتهی: آرش اسدی
9 نوامبر 2022
🔸 خیزش انقلابی ژینا با گذر از هفتهی هشتم، برای نخستین بار احتمال، امکان، تصور یا رویای «روزی پس از جمهوری اسلامی» را در چشمانداز جامعهی ایران قرار میدهد. دستکم میتوان در عالم نظر، جهانی بدون رژیم ولایت فقیه را تصور کرد. به میزان ظلمهایی که این دستگاه ستم اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک بر تاریخ معاصر ایران روا کرد، به شمار بیشمار زندگیای که جمهوری اسلامی تباه کرد، اکنون میتوان برای نخستین بار، به همان تعداد بیشمار، دلایلی امیدبخش برای ترسیم رویای جهانِ پس از رژیم ولایت فقیه داشت.
🔸 روایت و بیان آنچه بر زندگیهای ما رفته است، بخشی از پروژهی بدیل خواهد بود. بیان خواستها، آرزوها، رویاها و حتی کابوسهای از دست رفته، از طریق زبان هنر، تنها نفی نظم مسلط جمهوری اسلامی نیست، ارزندگی آن در طرح خلاقانهی جهانی نوینی است که میتواند روزی در دسترس قرار گیرد. به پاس هر زندگیای که رژیم نابود کرد، به یاد هر تک لبخند یا گریه، میتوان گسترهای عظیم از امکانات خلاقانه برای بدیل این رژیم به وجود آورد. ساخت آینده، ساخت فردای بدون جمهوری اسلامی، میتواند بازتاب خود را در تمام این روایتها بیابد. هنر ضرورتاً وادی مجزایی از زیست روزمره نیست، کالای تجملی نیست که تنها در اختیار عدهی قلیلی باشد. قیام ژینا برای نخستین بار امکان ایجاد چشماندازهای متعددی را در برابر هنر قرار داده است. تولید و تکثیر ایدههای درخشان هنری، در همین چند هفته خود گویای اهمیت اندیشیدن به وضعیت و جایگاه آیندهی هنر است. با امحای تدریجی دستگاه سرکوبْ فرصت شکوفایی هنری پیش میآید، فرصتی که تا پیش از قیام ژینا چندان در افق دید نبود.
🔸 تداوم و تعمیق خیزش و تکمیل انقلاب، ما را با یک سوال ساده، دستکم در یک زمینهی خاص مواجه میکند: هنر پس از این تجربهی مهیب، تجربهای که هنوز فرصت تولید زبانی برای بیان کافی و وافی آن ایجاد نشده است، چگونه میتواند خود را از خوناب رژیم جمهوری اسلامی بشوید؟ آیا اساساً ممکن است انباشت دههها پلشتیای را که تارک «هنر ایرانی» را نیز دربرگرفته بود، با تغییری در قوانین فراموش کرد و به پیش رفت؟ آیا مشخصاً سینما پس از جمهوری اسلامی تداوم سینمایِ پیش از انقلاب آتی خواهد بود؟ یا یک سوال حاشیهای، چه بیان سینماییای، کدام زبان هنری، قادر به تصویر و توصیف آنچه بر ما رفت خواهد بود؟ کدام شکل تجربی سینمایی قادر خواهد بود حتا گوشهای از دهشتِ هول و سیلاب بلایی را که روزگاری جمهوری اسلامی نام داشت توصیف کند؟ چنین هنری چه نسبتی با پیش از خیزش انقلابی ژینا خواهد داشت؟ و چه سرنوشتی پیشاروی هنرمندانی خواهد بود که مستقیم و غیرمستقیم وابستهی حکومت هستند؟ عدهای از اینان اگر طناب دار به گردن نوید افکاری نینداختند اما با ساخت فیلم و تولید پروپاگاندا برای رژیم، جمهوریِ طناب دار را توجیه کردند، حرمت انسان را با هنر خود به منتهای تباهی و حقارت بردند، آیا باید فراموش کنیم؟ آن هم به طور دسته جمعی؟
🔸 در این نوشته ابتدا در اشارهای گذرا کلیتی از جریان سینمایِ رسمی ایران طرح میشود، سپس به نسبت خیزش انقلابی ژینا و بقا یا امحای جناح بااعتبارِ سینمایِ رسمی ایران، که از آن با عنوان «سینمای کارمندانِ بانک» یاد میکنیم، پرداخته میشود. در آخر به مسئولیت فردی هنرمند یا مشخصاً در این مورد خاص سینماگر اشاره میشود. در این متن، هر نوع ارجاع به ایدئولوژی جمهوری اسلامی، با در نظر گرفتن تمامیت آن به عنوان ساختاری نظامی، سرمایهداری و مذهبی پیش فرض گرفته شده است. پرواضح است که هرگونه بحث و اندیشه، یا بنا نهادن شکل سینماییِ متفاوت از جریان رو به افول کنونی، تنها در پروسهای جمعی و از خلال کنش و گفتوگویی جمعی حاصل میشود و خارج از توان و موضوعیت این نوشته است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3fD
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
#خیزش_انقلابی #هنر_انقلاب
#سینما #آرش_اسدی
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ سینما پس از جمهوری اسلامی
نوشتهی: آرش اسدی
9 نوامبر 2022
🔸 خیزش انقلابی ژینا با گذر از هفتهی هشتم، برای نخستین بار احتمال، امکان، تصور یا رویای «روزی پس از جمهوری اسلامی» را در چشمانداز جامعهی ایران قرار میدهد. دستکم میتوان در عالم نظر، جهانی بدون رژیم ولایت فقیه را تصور کرد. به میزان ظلمهایی که این دستگاه ستم اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک بر تاریخ معاصر ایران روا کرد، به شمار بیشمار زندگیای که جمهوری اسلامی تباه کرد، اکنون میتوان برای نخستین بار، به همان تعداد بیشمار، دلایلی امیدبخش برای ترسیم رویای جهانِ پس از رژیم ولایت فقیه داشت.
🔸 روایت و بیان آنچه بر زندگیهای ما رفته است، بخشی از پروژهی بدیل خواهد بود. بیان خواستها، آرزوها، رویاها و حتی کابوسهای از دست رفته، از طریق زبان هنر، تنها نفی نظم مسلط جمهوری اسلامی نیست، ارزندگی آن در طرح خلاقانهی جهانی نوینی است که میتواند روزی در دسترس قرار گیرد. به پاس هر زندگیای که رژیم نابود کرد، به یاد هر تک لبخند یا گریه، میتوان گسترهای عظیم از امکانات خلاقانه برای بدیل این رژیم به وجود آورد. ساخت آینده، ساخت فردای بدون جمهوری اسلامی، میتواند بازتاب خود را در تمام این روایتها بیابد. هنر ضرورتاً وادی مجزایی از زیست روزمره نیست، کالای تجملی نیست که تنها در اختیار عدهی قلیلی باشد. قیام ژینا برای نخستین بار امکان ایجاد چشماندازهای متعددی را در برابر هنر قرار داده است. تولید و تکثیر ایدههای درخشان هنری، در همین چند هفته خود گویای اهمیت اندیشیدن به وضعیت و جایگاه آیندهی هنر است. با امحای تدریجی دستگاه سرکوبْ فرصت شکوفایی هنری پیش میآید، فرصتی که تا پیش از قیام ژینا چندان در افق دید نبود.
🔸 تداوم و تعمیق خیزش و تکمیل انقلاب، ما را با یک سوال ساده، دستکم در یک زمینهی خاص مواجه میکند: هنر پس از این تجربهی مهیب، تجربهای که هنوز فرصت تولید زبانی برای بیان کافی و وافی آن ایجاد نشده است، چگونه میتواند خود را از خوناب رژیم جمهوری اسلامی بشوید؟ آیا اساساً ممکن است انباشت دههها پلشتیای را که تارک «هنر ایرانی» را نیز دربرگرفته بود، با تغییری در قوانین فراموش کرد و به پیش رفت؟ آیا مشخصاً سینما پس از جمهوری اسلامی تداوم سینمایِ پیش از انقلاب آتی خواهد بود؟ یا یک سوال حاشیهای، چه بیان سینماییای، کدام زبان هنری، قادر به تصویر و توصیف آنچه بر ما رفت خواهد بود؟ کدام شکل تجربی سینمایی قادر خواهد بود حتا گوشهای از دهشتِ هول و سیلاب بلایی را که روزگاری جمهوری اسلامی نام داشت توصیف کند؟ چنین هنری چه نسبتی با پیش از خیزش انقلابی ژینا خواهد داشت؟ و چه سرنوشتی پیشاروی هنرمندانی خواهد بود که مستقیم و غیرمستقیم وابستهی حکومت هستند؟ عدهای از اینان اگر طناب دار به گردن نوید افکاری نینداختند اما با ساخت فیلم و تولید پروپاگاندا برای رژیم، جمهوریِ طناب دار را توجیه کردند، حرمت انسان را با هنر خود به منتهای تباهی و حقارت بردند، آیا باید فراموش کنیم؟ آن هم به طور دسته جمعی؟
🔸 در این نوشته ابتدا در اشارهای گذرا کلیتی از جریان سینمایِ رسمی ایران طرح میشود، سپس به نسبت خیزش انقلابی ژینا و بقا یا امحای جناح بااعتبارِ سینمایِ رسمی ایران، که از آن با عنوان «سینمای کارمندانِ بانک» یاد میکنیم، پرداخته میشود. در آخر به مسئولیت فردی هنرمند یا مشخصاً در این مورد خاص سینماگر اشاره میشود. در این متن، هر نوع ارجاع به ایدئولوژی جمهوری اسلامی، با در نظر گرفتن تمامیت آن به عنوان ساختاری نظامی، سرمایهداری و مذهبی پیش فرض گرفته شده است. پرواضح است که هرگونه بحث و اندیشه، یا بنا نهادن شکل سینماییِ متفاوت از جریان رو به افول کنونی، تنها در پروسهای جمعی و از خلال کنش و گفتوگویی جمعی حاصل میشود و خارج از توان و موضوعیت این نوشته است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3fD
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
#خیزش_انقلابی #هنر_انقلاب
#سینما #آرش_اسدی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
قیام ژینا و گشایش چشماندازهای هنری
سینما پس از جمهوری اسلامی نوشتهی: آرش اسدی در این بین میتوان به امکانات زبانی رسانهی سینما اندیشید: سینما چه امکاناتی برای روایت زندگی دارد؟ روایت محذوفشدگان به چه شکلی میتواند در سینما بازتاب…