📣 و باز ادامه میدهیم راه را... / گزارش سالانه کارزار منع خشونت خانوادگی
☑️ #کارزار_منع_خشونت_خانوادگی ۵ آذر ۹۵ طی مراسمی در تهران اعلامِ آغاز به کار کرد.
☑️ کارزار از ابتدا در استانهای #گیلان، #البرز، #تهران، #فارس، #کردستان و #آذربایجان مورد توجه قرار گرفت اما پس از اعلام حضور عمدتاً در استان گیلان، و شهرهای #کرج و #تهران فعالیت داشته است.
☑️ در این فاصله زمانی فعالین کارزار توانستند ۲۵ کارگاه آموزشی-ترویجیِ مربوط به اهداف کارزار را برگزار کنند که ۱۵ کارگاه در سه شهر رشت، انزلی و املش در استان گیلان، ۷ کارگاه در شهر کرج و ۳ کارگاه در شهر تهران برگزار شدند. مخاطبان ۲۳ کارگاه زنان و ۲ کارگاه مردان بودند. همچنین مخاطبان ۴ کارگاه در کرج مادران کودکان افغانستانی و یک کارگاه نیز پدرانشان بودند.
☑️ فعالین کارزار دفترچههای راهنمای کارزار را در خیابانهای برخی شهرها پخش کردند و با آگاهسازی مردم بهصورت چهره به چهره روایتهای آنان را بهصورت مکتوب جمعآوری کردند. آنها طی کارگاههای کارزار، پخش دفترچهها در خیابان و از طریق تبلیغ در شبکههای مجازی، ۲۰۲ روایت خشونت از استانهای #گیلان (۵۶ روایت)، #البرز (۵۳ روایت)، #تهران (۵۲ روایت)، #کردستان (۹ روایت) و ۱۳ استان دیگر (#آذربایجان شرقی، #مازندران، #هرمزگان، #مرکزی، آذربایجان غربی، #اصفهان، #خراسان رضوی، #خوزستان، #زنجان، #فارس، #کاشان، #لرستان و #همدان) جمعآوری کردهاند.
☑️ تهیه زیرنویس یا/و دوبله فارسی برای بیش از ۴۰ فیلم کوتاه و تهیه فیلم کوتاه از ۶ روایت رسیده به کارزار از دیگر فعالیتهای ترویجی-رسانه ای کارزار است.
☑️ اگرچه فعالین کارزار نتوانستند در اولین سال فعالیتشان، جمعی متشکل را در مناطق مختلف کشور به وجود آورند؛ اما هم اکنون در حال گفتگو با فعالین در شهرهای دیگر کشور هستند و امیدواریم در سال آینده بتوانند این امر را محقق کنند. این حرکت جمعی که ابتدا در مرکز کشور شکل گرفت، توانسته است در استان گیلان و البرز رشد کند و جزء معدود دفعاتی است که #مرکززدایی صورت گرفته است و نقطه ثقل یک حرکت جمعی در تهران نیست. این نقطه قوت میتواند بسیار امیدبخش باشد و الگویی برای حرکتهای جمعی دیگر.
☑️ فعالین کارزار تصمیم گرفتند با توجه به شرایط موجود، فعالیت خود را یک سال دیگر نیز ادامه دهند. امید که در سال دوم فعالیت کارزار، طیف گستردهتری از مردم نسبت بهضرورت تصویب قانون منع خشونت خانوادگی آگاه شوند و کارزار بتواند به اهداف خود نزدیک شود.
@pdvcir
@bidarzani
goo.gl/tys4vH
👉🏽http://pdvc.info/archives/3686
☑️ #کارزار_منع_خشونت_خانوادگی ۵ آذر ۹۵ طی مراسمی در تهران اعلامِ آغاز به کار کرد.
☑️ کارزار از ابتدا در استانهای #گیلان، #البرز، #تهران، #فارس، #کردستان و #آذربایجان مورد توجه قرار گرفت اما پس از اعلام حضور عمدتاً در استان گیلان، و شهرهای #کرج و #تهران فعالیت داشته است.
☑️ در این فاصله زمانی فعالین کارزار توانستند ۲۵ کارگاه آموزشی-ترویجیِ مربوط به اهداف کارزار را برگزار کنند که ۱۵ کارگاه در سه شهر رشت، انزلی و املش در استان گیلان، ۷ کارگاه در شهر کرج و ۳ کارگاه در شهر تهران برگزار شدند. مخاطبان ۲۳ کارگاه زنان و ۲ کارگاه مردان بودند. همچنین مخاطبان ۴ کارگاه در کرج مادران کودکان افغانستانی و یک کارگاه نیز پدرانشان بودند.
☑️ فعالین کارزار دفترچههای راهنمای کارزار را در خیابانهای برخی شهرها پخش کردند و با آگاهسازی مردم بهصورت چهره به چهره روایتهای آنان را بهصورت مکتوب جمعآوری کردند. آنها طی کارگاههای کارزار، پخش دفترچهها در خیابان و از طریق تبلیغ در شبکههای مجازی، ۲۰۲ روایت خشونت از استانهای #گیلان (۵۶ روایت)، #البرز (۵۳ روایت)، #تهران (۵۲ روایت)، #کردستان (۹ روایت) و ۱۳ استان دیگر (#آذربایجان شرقی، #مازندران، #هرمزگان، #مرکزی، آذربایجان غربی، #اصفهان، #خراسان رضوی، #خوزستان، #زنجان، #فارس، #کاشان، #لرستان و #همدان) جمعآوری کردهاند.
☑️ تهیه زیرنویس یا/و دوبله فارسی برای بیش از ۴۰ فیلم کوتاه و تهیه فیلم کوتاه از ۶ روایت رسیده به کارزار از دیگر فعالیتهای ترویجی-رسانه ای کارزار است.
☑️ اگرچه فعالین کارزار نتوانستند در اولین سال فعالیتشان، جمعی متشکل را در مناطق مختلف کشور به وجود آورند؛ اما هم اکنون در حال گفتگو با فعالین در شهرهای دیگر کشور هستند و امیدواریم در سال آینده بتوانند این امر را محقق کنند. این حرکت جمعی که ابتدا در مرکز کشور شکل گرفت، توانسته است در استان گیلان و البرز رشد کند و جزء معدود دفعاتی است که #مرکززدایی صورت گرفته است و نقطه ثقل یک حرکت جمعی در تهران نیست. این نقطه قوت میتواند بسیار امیدبخش باشد و الگویی برای حرکتهای جمعی دیگر.
☑️ فعالین کارزار تصمیم گرفتند با توجه به شرایط موجود، فعالیت خود را یک سال دیگر نیز ادامه دهند. امید که در سال دوم فعالیت کارزار، طیف گستردهتری از مردم نسبت بهضرورت تصویب قانون منع خشونت خانوادگی آگاه شوند و کارزار بتواند به اهداف خود نزدیک شود.
@pdvcir
@bidarzani
goo.gl/tys4vH
👉🏽http://pdvc.info/archives/3686
📌زنان ایرانی رتبه اول « #خودسوزی» را در خاورمیانه دارند.
@bidarzani
🔸خودکشی در میان زنان غرب کشور مولفه های زیادی دارد و نقش مسائل #اقتصادی و #بیکاری نباید از نظر دور دانست، زنانی که از استقلال مالی و اقتصادی و پایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار هستند کمتر به سمت خودکشی سوق داده می شوند.
🔸خودسوزی یکی از خشنترین و دردناکترین روشهای خودکشی است وبه دلیل زخمها و عفونتهای عمیق و پیچیده، میزان هلاکت با آن حتی از روشهایی چون حلقآویزی هم بیشتر است.
🔸امروزه استفاده از این روش برای خودکشی، در کشورهای پیشرفته رایج نیست. اما در کشور ما و بین زنان به ویژه زنان غرب کشور رایج ترین شیوه خودکشی است.
🔸اخیرا رئیس انجمن حمایت بیماران سوخته با اعلام این خبر که خودسوزی در ایران در حال افزایش است آماری از قربانیان سوختگی در کشور را اعلام کرد.«
🔸محمد جواد فاطمی» با اشاره به کمبود تخت های سوختگی بیمارستان آمار بیماران سوختگی در کشور را ۳۰ هزار نفر عنوان کرد و به افزایش آمار #خودسوزی در برخی از استان های مرزی هشدار داد.
🔸آماری که در سالهای اخیر رو به فزونی نهاده است.پدیده خودسوزی میان زنان در استانهایی مانند #ایلام، #لرستان، #کرمانشاه و #کردستان، ترکمنهای #گلستان و #بوشهر بیشتر دیده میشود.
🔸در این میان، آمار خودسوزی زنان در #ایلام بیش از سایرین است و تقریبا به فرهنگ غالب آن منطقه تبدیل شده است.
🔸به گفته زهرا حضرتی، استاد جامعهشناسی زنان ایرانی رتبه اول «خودسوزی» را در خاورمیانه دارند.
در ایلام با توجه به اینکه خیلی وقت ها به دلایل متعدد از جمله عرف حاکم خودکشی را ثبت نمی کنند اما همچنان به روال گذشته شاهد آمار بالای خودسوزی خصوصا در زنان هستیم.
🔸 انتخاب این مرگ دردناک در سالهای اخیر به حدی در بین زنان شیوع پیدا کرده است که حتی یکی از استادان دانشگاه علوم پزشکی ایلام پیشنهاد داده بود که زنان به جای خودسوزی، «گچ» بخورند تا بسته شدن راه تنفسیشان بمیرند و درد کمتری را متحمل شوند./ منبع روزنامه همدلی
http://www.hamdelidaily.ir/index.php?year=1396&month=10&day=05&category=5&
@bidarzani
🔸خودکشی در میان زنان غرب کشور مولفه های زیادی دارد و نقش مسائل #اقتصادی و #بیکاری نباید از نظر دور دانست، زنانی که از استقلال مالی و اقتصادی و پایگاه اجتماعی مناسبی برخوردار هستند کمتر به سمت خودکشی سوق داده می شوند.
🔸خودسوزی یکی از خشنترین و دردناکترین روشهای خودکشی است وبه دلیل زخمها و عفونتهای عمیق و پیچیده، میزان هلاکت با آن حتی از روشهایی چون حلقآویزی هم بیشتر است.
🔸امروزه استفاده از این روش برای خودکشی، در کشورهای پیشرفته رایج نیست. اما در کشور ما و بین زنان به ویژه زنان غرب کشور رایج ترین شیوه خودکشی است.
🔸اخیرا رئیس انجمن حمایت بیماران سوخته با اعلام این خبر که خودسوزی در ایران در حال افزایش است آماری از قربانیان سوختگی در کشور را اعلام کرد.«
🔸محمد جواد فاطمی» با اشاره به کمبود تخت های سوختگی بیمارستان آمار بیماران سوختگی در کشور را ۳۰ هزار نفر عنوان کرد و به افزایش آمار #خودسوزی در برخی از استان های مرزی هشدار داد.
🔸آماری که در سالهای اخیر رو به فزونی نهاده است.پدیده خودسوزی میان زنان در استانهایی مانند #ایلام، #لرستان، #کرمانشاه و #کردستان، ترکمنهای #گلستان و #بوشهر بیشتر دیده میشود.
🔸در این میان، آمار خودسوزی زنان در #ایلام بیش از سایرین است و تقریبا به فرهنگ غالب آن منطقه تبدیل شده است.
🔸به گفته زهرا حضرتی، استاد جامعهشناسی زنان ایرانی رتبه اول «خودسوزی» را در خاورمیانه دارند.
در ایلام با توجه به اینکه خیلی وقت ها به دلایل متعدد از جمله عرف حاکم خودکشی را ثبت نمی کنند اما همچنان به روال گذشته شاهد آمار بالای خودسوزی خصوصا در زنان هستیم.
🔸 انتخاب این مرگ دردناک در سالهای اخیر به حدی در بین زنان شیوع پیدا کرده است که حتی یکی از استادان دانشگاه علوم پزشکی ایلام پیشنهاد داده بود که زنان به جای خودسوزی، «گچ» بخورند تا بسته شدن راه تنفسیشان بمیرند و درد کمتری را متحمل شوند./ منبع روزنامه همدلی
http://www.hamdelidaily.ir/index.php?year=1396&month=10&day=05&category=5&
بيدارزنى
Photo
🌐 بحران آب : ساختاری و سراسری
خیزش آب در #خوزستان، #لرستان و اینک #اصفهان و #چهارمحال_و_بختیاری (آن هم ظرف کمتر از چند ماه از پی هم)، نماهایی از یک بحران با ریشههای واحدند. جزئی دیدن و زوم کردن بر مسائل درون یک منطقه بدون پیوند با سرزمینهای اطرافش همانقدر میتواند تقلیلگرایانه و ناقص باشد که کلی دیدن بحران محیطزیستی ایران بدون توجه به ویژگیهای خاص و نامتوازنِ آن در هر منطقه.
#نابودی_جنگلها و پوششهای طبیعی، مرگ تالابهای #جازموریان و #گاوخونی و #هورالعظیم و تبدیلشان به کارخانۀ تولید #ریزگرد، تغییرات اقلیمی، خشکیدن سرچشمهها و رودها و دریاچهها، #فرسایش_خاک، اتمام ذخیرۀ آبهای زیرزمینی، #فرونشست_زمین و غیره همگی نشان از آن دارد که اولاً با بحرانی ساختاری و سراسری طرف هستیم و ثانیاً این عوارض (از جمله کاهش بیسابقۀ سطح آب سدها که امسال خود را نشان داده) تنها نوک کوه یخی است که به سرعت در شُرف تصادم با آنیم، بدون اینکه هنوز ابعاد هولناکش را به تمامی به ما نشان داده باشد.
جهانی بودن پدیدۀ #گرمایش_زمین و شکست آخرین تقلای دولتها برای نجات از این سقوط آزاد (#کنفرانس_گلاسکو) یعنی ما با مشکلی همهشمول و ساختاری طرفیم که قابل تقلیل به شکل این یا آن حکومت به تنهایی نیست. آنچه از ایران تا ترکیه و چین و آمریکا را در این بحران سهیم کرده، #سازماندهی_تولید_اقتصادی به شیوهای است که در آن همیشه #سود مقدم بر #خیر_عمومی و محیطزیست است. شکل حکمرانی میتواند شدت بحران را تغییر دهد، اما اصل بحرانزایی را تغییر نمیدهد.
حالا کشوری را تصور کنید که تمام منابعش به سمت رقابت در حوزۀ هستهای و موشکی و جاسوسی رفته، درحالیکه کشاورزیاش چنان سنتی و پُکیده مانده که باید ۹۲% از کل آب شیرین کشور را ببلعد تا سرپا بماند و تازه همین #کشاورزی_عقبمانده هم به هر ضرب و زوری شده گسترش مییابد تا رؤیای «خودکفایی غذایی» را محقق کند. دردناکتر آنست که بدانیم #مدرنکردن_روشهای_آبیاری، برخلاف صنایع نظامی و هستهای و خودروسازی و غیره، نیاز به زیرساخت و تکنولوژی ویژه یا سرمایههای سنگین ندارد، به طوریکه کل اراضی کشاورزی ایران را با هزینهای کمتر از بودجۀ نظامیِ فقط یک سال جمهوری اسلامی، میتوان مدرن و دگرگون کرد.
اما چرا تاکنون از این کار اجتناب شده؟ چون منابع در گروگانِ منافع فوری اقلیت حاکم است. در این ساختار بدیهی است که قانون و مجلس و سازمان محیطزیست و غیره هم همگی در خدمت جا زدن «سود اقلیت» به عنوان «منافع اکثریت» باشند.
جایگاهِ سیزدهمین کشور دارای سد دنیا و پنجمین کشور سدساز جهان باید به تنهایی آشکار کند که چه صنعت پرسودی در این حوزه سرپاست و چه ذینفعان مهمی (به پیشرانی سپاه) در هدایت بودجههای عمومی به این سمت اثرگذار بودهاند. بعد از اشباع شدن تقریبی سازههای سدی کشور، نوبت اپیدمی ساخت تونلهای گرانقیمت انتقال آب بینحوضهای و حتی از خلیج به کویر رسیده! مافیایی که حتی در فجایع هم دنبال پر کردن جیب از خلق فاجعۀ بدتر است. تراژدی دریاچه ارومیه را به یاد بیاورید! درحالیکه سدبندی بر مجاری دریاچه خود بخشی از علت بحران بود، حکومت با تعریفِ پروژۀ جدیدی به اسم «احیای دریاچه ارومیه»، با تزریق چندین هزار میلیارد تومان بودجه، مجدداً سفارش ساختِ سازههای غولپیکری را داده که این بار با انتقال صدها میلیون متر مکعب آب از رود زاب، دریاچه را زنده کند. سیاستی که البته دردی از ارومیه دوا نکرد، اما باعث خلق بحرانی جدید در حوضۀ آبی دیگری شد!
🔻توسعهیافتگی وارونۀ اکولوژیکی
نقشۀ اکولوژیکی ایران را باز کنید. با هر منطق مادّی و اقتصادی که نگاه کنیم، مراکز متراکم جمعیتی و شهری و صنعتی باید بر خطوط نواحی سبزرنگ (زاگرسی، عمانی، هیرکانی و ارسباران) قرار میگرفتند. حالا به واقعیت موجود نگاه کنید! تمامی کلانشهرها و قطبهای صنعتی و جمعیتی کشور در نواحی کویری بنا شدهاند که اصولاً ظرفیت اکولوژیکیِ این حد از توسعهیافتگی شهری و صنعتی را نداشتند. این توسعهیافتگی معکوسِ اکولوژیکی را با چه منطقی میتوان توضیح داد مگر گرایش دولت مرکزی به ایزولهکردن مناطق اقلیتهای ملی از صنعتیسازی؟ تسریع و تشدید بحران زیستمحیطی ایران، واکنش جبری زمین به این توسعۀ بیمنطق بودهاست.
[۱] هزینۀ نصب تجهیزات آبیاری قطرهای برای هر هکتار در سال ۱۴۰۰، معادل ۴۰ میلیون تومان بود. به عبارتی با بودجهای معادل ۱۸۰ هزار میلیارد تومان میتوان کل اراضی کشت سنتی را مجهز به سیستم آبیاری قطرهای کرد. این در حالی است که بودجه (واقعی) بخش نظامی در سال ۱۴۰۰ معادل ۲۶۱ هزار میلیارد تومان بود.
🔵 دو قسمت دیگر «زایندهخون: نگاهی به عوامل زاینده بحران آب اصفهان» و «اتحاد زحمتکشان در خیزشهای آبی: بر سر چه؟» در کانال تلگرامی کمیته عمل سازمانده کارگری در دسترس است.
@KSazmandeh
@bidarzani
خیزش آب در #خوزستان، #لرستان و اینک #اصفهان و #چهارمحال_و_بختیاری (آن هم ظرف کمتر از چند ماه از پی هم)، نماهایی از یک بحران با ریشههای واحدند. جزئی دیدن و زوم کردن بر مسائل درون یک منطقه بدون پیوند با سرزمینهای اطرافش همانقدر میتواند تقلیلگرایانه و ناقص باشد که کلی دیدن بحران محیطزیستی ایران بدون توجه به ویژگیهای خاص و نامتوازنِ آن در هر منطقه.
#نابودی_جنگلها و پوششهای طبیعی، مرگ تالابهای #جازموریان و #گاوخونی و #هورالعظیم و تبدیلشان به کارخانۀ تولید #ریزگرد، تغییرات اقلیمی، خشکیدن سرچشمهها و رودها و دریاچهها، #فرسایش_خاک، اتمام ذخیرۀ آبهای زیرزمینی، #فرونشست_زمین و غیره همگی نشان از آن دارد که اولاً با بحرانی ساختاری و سراسری طرف هستیم و ثانیاً این عوارض (از جمله کاهش بیسابقۀ سطح آب سدها که امسال خود را نشان داده) تنها نوک کوه یخی است که به سرعت در شُرف تصادم با آنیم، بدون اینکه هنوز ابعاد هولناکش را به تمامی به ما نشان داده باشد.
جهانی بودن پدیدۀ #گرمایش_زمین و شکست آخرین تقلای دولتها برای نجات از این سقوط آزاد (#کنفرانس_گلاسکو) یعنی ما با مشکلی همهشمول و ساختاری طرفیم که قابل تقلیل به شکل این یا آن حکومت به تنهایی نیست. آنچه از ایران تا ترکیه و چین و آمریکا را در این بحران سهیم کرده، #سازماندهی_تولید_اقتصادی به شیوهای است که در آن همیشه #سود مقدم بر #خیر_عمومی و محیطزیست است. شکل حکمرانی میتواند شدت بحران را تغییر دهد، اما اصل بحرانزایی را تغییر نمیدهد.
حالا کشوری را تصور کنید که تمام منابعش به سمت رقابت در حوزۀ هستهای و موشکی و جاسوسی رفته، درحالیکه کشاورزیاش چنان سنتی و پُکیده مانده که باید ۹۲% از کل آب شیرین کشور را ببلعد تا سرپا بماند و تازه همین #کشاورزی_عقبمانده هم به هر ضرب و زوری شده گسترش مییابد تا رؤیای «خودکفایی غذایی» را محقق کند. دردناکتر آنست که بدانیم #مدرنکردن_روشهای_آبیاری، برخلاف صنایع نظامی و هستهای و خودروسازی و غیره، نیاز به زیرساخت و تکنولوژی ویژه یا سرمایههای سنگین ندارد، به طوریکه کل اراضی کشاورزی ایران را با هزینهای کمتر از بودجۀ نظامیِ فقط یک سال جمهوری اسلامی، میتوان مدرن و دگرگون کرد.
اما چرا تاکنون از این کار اجتناب شده؟ چون منابع در گروگانِ منافع فوری اقلیت حاکم است. در این ساختار بدیهی است که قانون و مجلس و سازمان محیطزیست و غیره هم همگی در خدمت جا زدن «سود اقلیت» به عنوان «منافع اکثریت» باشند.
جایگاهِ سیزدهمین کشور دارای سد دنیا و پنجمین کشور سدساز جهان باید به تنهایی آشکار کند که چه صنعت پرسودی در این حوزه سرپاست و چه ذینفعان مهمی (به پیشرانی سپاه) در هدایت بودجههای عمومی به این سمت اثرگذار بودهاند. بعد از اشباع شدن تقریبی سازههای سدی کشور، نوبت اپیدمی ساخت تونلهای گرانقیمت انتقال آب بینحوضهای و حتی از خلیج به کویر رسیده! مافیایی که حتی در فجایع هم دنبال پر کردن جیب از خلق فاجعۀ بدتر است. تراژدی دریاچه ارومیه را به یاد بیاورید! درحالیکه سدبندی بر مجاری دریاچه خود بخشی از علت بحران بود، حکومت با تعریفِ پروژۀ جدیدی به اسم «احیای دریاچه ارومیه»، با تزریق چندین هزار میلیارد تومان بودجه، مجدداً سفارش ساختِ سازههای غولپیکری را داده که این بار با انتقال صدها میلیون متر مکعب آب از رود زاب، دریاچه را زنده کند. سیاستی که البته دردی از ارومیه دوا نکرد، اما باعث خلق بحرانی جدید در حوضۀ آبی دیگری شد!
🔻توسعهیافتگی وارونۀ اکولوژیکی
نقشۀ اکولوژیکی ایران را باز کنید. با هر منطق مادّی و اقتصادی که نگاه کنیم، مراکز متراکم جمعیتی و شهری و صنعتی باید بر خطوط نواحی سبزرنگ (زاگرسی، عمانی، هیرکانی و ارسباران) قرار میگرفتند. حالا به واقعیت موجود نگاه کنید! تمامی کلانشهرها و قطبهای صنعتی و جمعیتی کشور در نواحی کویری بنا شدهاند که اصولاً ظرفیت اکولوژیکیِ این حد از توسعهیافتگی شهری و صنعتی را نداشتند. این توسعهیافتگی معکوسِ اکولوژیکی را با چه منطقی میتوان توضیح داد مگر گرایش دولت مرکزی به ایزولهکردن مناطق اقلیتهای ملی از صنعتیسازی؟ تسریع و تشدید بحران زیستمحیطی ایران، واکنش جبری زمین به این توسعۀ بیمنطق بودهاست.
[۱] هزینۀ نصب تجهیزات آبیاری قطرهای برای هر هکتار در سال ۱۴۰۰، معادل ۴۰ میلیون تومان بود. به عبارتی با بودجهای معادل ۱۸۰ هزار میلیارد تومان میتوان کل اراضی کشت سنتی را مجهز به سیستم آبیاری قطرهای کرد. این در حالی است که بودجه (واقعی) بخش نظامی در سال ۱۴۰۰ معادل ۲۶۱ هزار میلیارد تومان بود.
🔵 دو قسمت دیگر «زایندهخون: نگاهی به عوامل زاینده بحران آب اصفهان» و «اتحاد زحمتکشان در خیزشهای آبی: بر سر چه؟» در کانال تلگرامی کمیته عمل سازمانده کارگری در دسترس است.
@KSazmandeh
@bidarzani