🟣 #بیدارزنی: گزارش بیدارزنی از جنبش اعتراضی دختران خیابان انقلاب و فراز و فرودهای آن
ششم دیماه، سالروز شکلگیری جنبش «دختران خیابان انقلاب» است. صبح ۶ دیماه ۹۶، «ویدا موحد» با شالی بسته شده بر یک چوب، مقابل قنادی فرانسه (حدفاصل خیابان وصال و خیابان انقلاب) ایستاد. در روزهای پس از آن ، زنان دیگری در شهرهای مختلف به تاسی از این حرکت، اعتراضات مشابهی را شکل دادند.
در سومین سال از این جنبش، آنچه که به عنوان مخرج مشترکِ مواجههی حاکمیت جمهوری اسلامی با معترضان بوده است، رویهی «مجنون انگاری» زنان و بازداشتشدگان است.
«بهاره چشمبهراه» قربانی تجاوزِ تحت شکنجه قرارگرفته در همان ابتدای امر، مجنون نامیده شد. «ویدا موحد» را مبتلا به افسردگی حاد و اختلالات روانی معرفی کردند، خودسوزی سیاسی «سحر خدایاری» در اعتراض به سرکوب مضاعف نهاد قضایی در پروندهسازی امنیتی و سویههای خشونتآمیز نهاد خانوادگی (نقش پدر) را ناشی از دیوانه بودن او قلمداد کردند و رویهی مجنونانگاری زندانیان سیاسی، روزنامهنگاران، درویشان گنابادی و دانشجویان و انتقال آنان به مراکز درمانی روانی (مورد اخیر بهنام محجوبی) کماکان به قوت خود باقی است.
جنبش اعتراضی دختران انقلاب با تمامی فراز و فرودهای آن در پیوند با بازه تاریخی و پر اهمیت سیاسیِ اعتراضات سراسری دیماه ۹۶ قرار گرفت. پروندهسازیهای امنیتی، ردیف احکام حبس و زندان، بیرون آمدن ضد جریان و سلبریتیسازی اعضایی متعلق به اپوزیسیون راست (مورد شاپرک شجریزاده) و دستان مصادرهگر کسانی چون «مسیح علینژاد»، همه و همه نتوانست نفْس اهمیت این جنبش را به حاشیه ببرد.
طی سه سال گذشته، این پرسش به غایت مطرح شد که «آیا ماهیت اعتراض علیه حجاب اجباری متعلق به زنانی از طبقات متوسط جامعه است؟»
پاسخ به این پرسش در وهلهی نخست، نگاه ما را متوجه گستردگی مطالبات و حق حیات و حق معیشت زنان خواهد کرد. بله، برای اعتراض علیه حجاب اجباری، پیش از هرچیز باید زنده ماند، سقفی بالای سر داشت و گذران زندگی ممکن باشد. اما آیا این از اهمیت جنبش اعتراضی دختران انقلابْ کم خواهد کرد؟ بدون شک خیر. مسئلهی مورد بحث و مناقشهی موجود، بر سر فوکوس رسانهای اکثریت رسانهها بر «حجاب اجباری» و قرار دادن آن به عنوان «اصلیترین مطالبهی زنان» در کلیت آن است، که از قضا واجد نقد است.
#دختران_خیابان_انقلاب
#آزادی_برابری_رهایی
ادامهی مطلب
ششم دیماه، سالروز شکلگیری جنبش «دختران خیابان انقلاب» است. صبح ۶ دیماه ۹۶، «ویدا موحد» با شالی بسته شده بر یک چوب، مقابل قنادی فرانسه (حدفاصل خیابان وصال و خیابان انقلاب) ایستاد. در روزهای پس از آن ، زنان دیگری در شهرهای مختلف به تاسی از این حرکت، اعتراضات مشابهی را شکل دادند.
در سومین سال از این جنبش، آنچه که به عنوان مخرج مشترکِ مواجههی حاکمیت جمهوری اسلامی با معترضان بوده است، رویهی «مجنون انگاری» زنان و بازداشتشدگان است.
«بهاره چشمبهراه» قربانی تجاوزِ تحت شکنجه قرارگرفته در همان ابتدای امر، مجنون نامیده شد. «ویدا موحد» را مبتلا به افسردگی حاد و اختلالات روانی معرفی کردند، خودسوزی سیاسی «سحر خدایاری» در اعتراض به سرکوب مضاعف نهاد قضایی در پروندهسازی امنیتی و سویههای خشونتآمیز نهاد خانوادگی (نقش پدر) را ناشی از دیوانه بودن او قلمداد کردند و رویهی مجنونانگاری زندانیان سیاسی، روزنامهنگاران، درویشان گنابادی و دانشجویان و انتقال آنان به مراکز درمانی روانی (مورد اخیر بهنام محجوبی) کماکان به قوت خود باقی است.
جنبش اعتراضی دختران انقلاب با تمامی فراز و فرودهای آن در پیوند با بازه تاریخی و پر اهمیت سیاسیِ اعتراضات سراسری دیماه ۹۶ قرار گرفت. پروندهسازیهای امنیتی، ردیف احکام حبس و زندان، بیرون آمدن ضد جریان و سلبریتیسازی اعضایی متعلق به اپوزیسیون راست (مورد شاپرک شجریزاده) و دستان مصادرهگر کسانی چون «مسیح علینژاد»، همه و همه نتوانست نفْس اهمیت این جنبش را به حاشیه ببرد.
طی سه سال گذشته، این پرسش به غایت مطرح شد که «آیا ماهیت اعتراض علیه حجاب اجباری متعلق به زنانی از طبقات متوسط جامعه است؟»
پاسخ به این پرسش در وهلهی نخست، نگاه ما را متوجه گستردگی مطالبات و حق حیات و حق معیشت زنان خواهد کرد. بله، برای اعتراض علیه حجاب اجباری، پیش از هرچیز باید زنده ماند، سقفی بالای سر داشت و گذران زندگی ممکن باشد. اما آیا این از اهمیت جنبش اعتراضی دختران انقلابْ کم خواهد کرد؟ بدون شک خیر. مسئلهی مورد بحث و مناقشهی موجود، بر سر فوکوس رسانهای اکثریت رسانهها بر «حجاب اجباری» و قرار دادن آن به عنوان «اصلیترین مطالبهی زنان» در کلیت آن است، که از قضا واجد نقد است.
#دختران_خیابان_انقلاب
#آزادی_برابری_رهایی
ادامهی مطلب
Telegraph
🟣 #بیدارزنی: گزارش بیدارزنی از جنبش اعتراضی دختران خیابان انقلاب و فراز و فرودهای آن
ششم دیماه، سالروز شکلگیری جنبش «دختران خیابان انقلاب» است. صبح ۶ دیماه ۹۶، «ویدا موحد» با شالی بسته شده بر یک چوب، مقابل قنادی فرانسه (حدفاصل خیابان وصال و خیابان انقلاب) ایستاد. در روزهای پس از آن ، زنان دیگری در شهرهای مختلف به تاسی از این حرکت، اعتراضات…