📌یونسکو: ۲۶۴ میلیون کودک از رفتن به مدرسه بازماندهاند
🔸سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) در تازهترین گزارش خود از وضعیت آموزش در جهان، آشفتگی نظام آموزشی برخی کشورها، عدم وجود مدرسه و اجبار کودکان به کار به جای تحصیل را از علتهای اصلی دور ماندن کودکان و نوجوانان از آموزش اعلام کرده است.
🔸بر پایه این گزارش ۱۷ درصد از کودکانی که در سر تاسر جهان وارد مدرسه میشود دوره ابتدایی را به پایان نمیرسانند. این میزان در دوره متوسطه به ۵۵ درصد میرسد.
🔸کودکان و نوجوانان در کشورهای نیجر، بورکینافاسو، بروندی و سودان جنوبی از کمترین شانس برای ورود به مدرسه و ادامهی تحصیل برخوردارند.
🔸یکی از کاستیهایی که گزارش یونسکو آن را آشکارتر میکند #نابرابری_جنسیتی در میان کودکان برای بهرهمندی از آموزش رایگان است. تنها در ۶۶ درصد از کشورها کودکان دختر و پسر از شانس برابر برای گذراندن دوره ابتدایی برخوردارند. این وضعیت در دوره متوسطه تنها در یک چهارم کل کشورهای جهان وجود دارد.
🔸#نابرابری_جنسیتی در میان کادر آموزشی و حتا در کشور پیشرفتهای چون ژاپن نیز چشمگیر است. در حالی که ۳۹ درصد آموزگاران دوره ابتدایی در ژاپن زن هستند، تنها مدیریت شش درصد از واحدهای آموزشی بر عهده زنان قرار دارد.
🔸همچنان ۷۵۳ میلیون نفر در جهان بیسواد هستند که حدود یک دهم جمعیت دنیا را شامل میشوند. میزان بیسوادی در کشورهای مختلف به شکل چشمگیری تفاوت دارد و در کشورهای جنوب صحرای بزرگ آفریقا کمتر از ۶۰ درصد جمعیت قادر به خواندن و نوشتن هستند.
🔸خبرگزاری ایسنا در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید با استناد به دادههای وزارتخانههای آموزش و پرورش و رفاه گزارش داد که ۱۳ درصد نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ ساله نیز از تحصیل در دوره دوم متوسطه بازماندهاند که تعداد آنها به حدود ۲۵۰ هزار نفر میرسد.
https://goo.gl/XVxPYm
🔸سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد (یونسکو) در تازهترین گزارش خود از وضعیت آموزش در جهان، آشفتگی نظام آموزشی برخی کشورها، عدم وجود مدرسه و اجبار کودکان به کار به جای تحصیل را از علتهای اصلی دور ماندن کودکان و نوجوانان از آموزش اعلام کرده است.
🔸بر پایه این گزارش ۱۷ درصد از کودکانی که در سر تاسر جهان وارد مدرسه میشود دوره ابتدایی را به پایان نمیرسانند. این میزان در دوره متوسطه به ۵۵ درصد میرسد.
🔸کودکان و نوجوانان در کشورهای نیجر، بورکینافاسو، بروندی و سودان جنوبی از کمترین شانس برای ورود به مدرسه و ادامهی تحصیل برخوردارند.
🔸یکی از کاستیهایی که گزارش یونسکو آن را آشکارتر میکند #نابرابری_جنسیتی در میان کودکان برای بهرهمندی از آموزش رایگان است. تنها در ۶۶ درصد از کشورها کودکان دختر و پسر از شانس برابر برای گذراندن دوره ابتدایی برخوردارند. این وضعیت در دوره متوسطه تنها در یک چهارم کل کشورهای جهان وجود دارد.
🔸#نابرابری_جنسیتی در میان کادر آموزشی و حتا در کشور پیشرفتهای چون ژاپن نیز چشمگیر است. در حالی که ۳۹ درصد آموزگاران دوره ابتدایی در ژاپن زن هستند، تنها مدیریت شش درصد از واحدهای آموزشی بر عهده زنان قرار دارد.
🔸همچنان ۷۵۳ میلیون نفر در جهان بیسواد هستند که حدود یک دهم جمعیت دنیا را شامل میشوند. میزان بیسوادی در کشورهای مختلف به شکل چشمگیری تفاوت دارد و در کشورهای جنوب صحرای بزرگ آفریقا کمتر از ۶۰ درصد جمعیت قادر به خواندن و نوشتن هستند.
🔸خبرگزاری ایسنا در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید با استناد به دادههای وزارتخانههای آموزش و پرورش و رفاه گزارش داد که ۱۳ درصد نوجوانان ۱۵ تا ۱۷ ساله نیز از تحصیل در دوره دوم متوسطه بازماندهاند که تعداد آنها به حدود ۲۵۰ هزار نفر میرسد.
https://goo.gl/XVxPYm
DW.COM
یونسکو: ۲۶۴ میلیون کودک از رفتن به مدرسه بازماندهاند | جهان | DW | 24.10.2017
مطابق تازهترین گزارش سازمان ملل بیش از یک چهارم میلیارد کودک و نوجوان به علتهای مختلف از تحصیل بازماندهاند. افزون بر این بسیاری از کودکانی که موفق به ورود به مدرسه میشوند نیز تحصیل خود را به پایان نمیرسانند.
واكاوي اعتراضات مردمي اخير در ايران:
📌گفتگو با سیمین کاظمی جامعهشناس:
#جنبشهای_اجتماعی مساوات طلب نمیتوانند نسبت به حرکت اعتراضی اخیر بیتوجه باشند
@bidarzani
🔸اعتراضات فعلی، ماهیت طبقاتی برجستهای دارد. مشارکتکنندگان در روزهای اول جوانان طبقات فرودست و طبقه متوسط هستند که محرومیت نسبی را به مفهومی که «تد رابرت گِر» مطرح میکند، احساس میکنند و در روزهای بعد حضور سایر ردههای سنی از نوجوانان و سالمندان همان طبقات در کنار آنها بیشتر میشود.
🔸آنچه در اعتراضات ۹۶، بیش از پیش ناظران را شگفت زده میکند این است که محرومان و پابرهنگان که پایگاه اجتماعی اصلی انقلاب سال ۵۷ محسوب میشدند و طی چهار دهه گذشته حامیان طبیعی و ابدی انقلاب و حکومت انقلابی بعد از آن محسوب میشدهاند، با مشقتبار شدن شرایط اقتصادی – اجتماعی و با ناامیدی از حکومت انقلابی در برقراری عدالت و رفاه اجتماعی و احساس طردشدگی، اکنون به ناراضیان سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و نظام سیاسی تبدیل شدهاند.
🔸در این اعتراضات مسئله دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، گستردگی جغرافیایی اعتراضات و اعتراضات خیابانی شهرهای کوچک است. در واقع در این شهرها طبقه فرودست محرومیت مضاعف را تجربه میکنند، اینها علاوه بر اینکه طبقات فرودست اقتصادی و اجتماعی شهرهای خودشان هستند، همزمان محرومیتهای ناشی از توسعهنیافتگی شهرشان و نوعی تبعیض جغرافیایی و طرد مبتنی بر قومیت را هم تجربه کردهاند، مثل ایذه در خوزستان یا نورآباد در لرستان.
🔸در اعتراضات سراسری کنونی، مطالبات و نارضایتیها به صریحترین زبان بیان میشود و از نماد و نشانههایی که در سال ۸۸ به وفور به کار میرفت، خبری نیست. در دست هیچ یک از کنشگران این جنبش پلاکارد یا علامتی دیده نمیشود، حتی عکس کشتهشدگان غیر از یکی دو مورد، در رسانهها منتشر نمیشود.
🔸شعارهای این جنبش نیز جز یکی دو مورد، متفاوت از شعارهای سال ۸۸ است و اصلیترین شعاری که ماهیت این حرکت اعتراضی و مطالبات آن را نشان میدهد شعار «نان، کار، آزادی» است. در واقع شعارهای که در این حرکت بیان میشوند، هم ساختار اقتصادی و هم ساختار سیاسی را مورد انتقاد قرار میدهند.
🔸در واقع محرومان و زحمتکشانی که با راهحلهای فردی از مقابله و چارهجویی برای مشکلاتی مثل بیکاری، گرانی، تورم و تأمین هزینههای زندگی در میمانند و همزمان از نظام سیاسی که ارادهی قوی و قابل اتکایی برای بهبود اوضاع در آن دیده نمیشود، سرخورده شدهاند، سرانجام کنترل و خویشتنداری فردی را کنار نهاده و در پی یافتن راهحل جمعی بر میآید که نمونهاش تجمعات صنفی، اعتصاب و اعتراض خیابانی است.
🔸جنبشهای اجتماعی مساوات طلب شامل جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جنبش محیطزیست و جنبش کارگری و ضد سرمایهداری میتوانند متحدان طبیعی این حرکت اعتراضی باشند. در واقع بیتوجهی این جنبشها به حرکت اعتراضی فرودستان و طردشدگان و محذوفان اجتماعی به اعتبار آنها صدمه زده و جامعه را نسبت به آنها ناامید و بیاعتماد میکند.
🔸مشخصاً درباره #جنبش_زنان باید گفت که از آنجا که درصد بزرگی از فقرا و محرومان زنان هستند که علاوه بر نابرابریهای اقتصادی، به خاطر #نابرابری_جنسیتی تثبیت شده، بیش از مردان همطبقهشان دچار آسیب و متحمل رنج میشوند، از این رو مطالبه عدالت اجتماعی میتواند به بهبود شرایط آنها کمک کند. پس حرکتی که در اعتراض به وضعیت اقتصادی شکل میگیرد نمیتواند مورد بیتوجهی جنبش زنان قرار گیرد.
🔸تغییراتی که منطقاً انتظار میرود در پاسخ به اعتراضات و مطالبات مردمی، در سیاستهای کلان ایجاد شود، شامل اینها هستند:
▫️پایان دادن به سیاستهایی که نابرابری و فاصله طبقاتی را افزایش میدهد، ▫️متوقف کردن روند رو به گسترش خصوصیسازی، ▫️افزایش خدمات عمومی و اجتماعی، ▫️توجه جدی به مشکل بیکاری، ▫️گرفتن مالیات از ثروتمندان بدون اغماض و استثناء، ▫️بازنویسی بودجه سال ۹۷ با تأکید بر وضعیت معیشتی اقشار فقیر و کم درآمد، ▫️برداشتن موانع ایجاد تشکلهای مستقل و غیردولتی برای گروههای مورد تبعیض همچون کارگران و زنان، ▫️رسیدگی جدی به پروندههای فساد مالی و …
متن کامل مصاحبه را از لینک زیر بخوانید:
https://t.me/iv?url=http://bidarzani.com/28199&rhash=3ec4f87be6d7d1
📌گفتگو با سیمین کاظمی جامعهشناس:
#جنبشهای_اجتماعی مساوات طلب نمیتوانند نسبت به حرکت اعتراضی اخیر بیتوجه باشند
@bidarzani
🔸اعتراضات فعلی، ماهیت طبقاتی برجستهای دارد. مشارکتکنندگان در روزهای اول جوانان طبقات فرودست و طبقه متوسط هستند که محرومیت نسبی را به مفهومی که «تد رابرت گِر» مطرح میکند، احساس میکنند و در روزهای بعد حضور سایر ردههای سنی از نوجوانان و سالمندان همان طبقات در کنار آنها بیشتر میشود.
🔸آنچه در اعتراضات ۹۶، بیش از پیش ناظران را شگفت زده میکند این است که محرومان و پابرهنگان که پایگاه اجتماعی اصلی انقلاب سال ۵۷ محسوب میشدند و طی چهار دهه گذشته حامیان طبیعی و ابدی انقلاب و حکومت انقلابی بعد از آن محسوب میشدهاند، با مشقتبار شدن شرایط اقتصادی – اجتماعی و با ناامیدی از حکومت انقلابی در برقراری عدالت و رفاه اجتماعی و احساس طردشدگی، اکنون به ناراضیان سیاستهای اقتصادی و اجتماعی و نظام سیاسی تبدیل شدهاند.
🔸در این اعتراضات مسئله دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، گستردگی جغرافیایی اعتراضات و اعتراضات خیابانی شهرهای کوچک است. در واقع در این شهرها طبقه فرودست محرومیت مضاعف را تجربه میکنند، اینها علاوه بر اینکه طبقات فرودست اقتصادی و اجتماعی شهرهای خودشان هستند، همزمان محرومیتهای ناشی از توسعهنیافتگی شهرشان و نوعی تبعیض جغرافیایی و طرد مبتنی بر قومیت را هم تجربه کردهاند، مثل ایذه در خوزستان یا نورآباد در لرستان.
🔸در اعتراضات سراسری کنونی، مطالبات و نارضایتیها به صریحترین زبان بیان میشود و از نماد و نشانههایی که در سال ۸۸ به وفور به کار میرفت، خبری نیست. در دست هیچ یک از کنشگران این جنبش پلاکارد یا علامتی دیده نمیشود، حتی عکس کشتهشدگان غیر از یکی دو مورد، در رسانهها منتشر نمیشود.
🔸شعارهای این جنبش نیز جز یکی دو مورد، متفاوت از شعارهای سال ۸۸ است و اصلیترین شعاری که ماهیت این حرکت اعتراضی و مطالبات آن را نشان میدهد شعار «نان، کار، آزادی» است. در واقع شعارهای که در این حرکت بیان میشوند، هم ساختار اقتصادی و هم ساختار سیاسی را مورد انتقاد قرار میدهند.
🔸در واقع محرومان و زحمتکشانی که با راهحلهای فردی از مقابله و چارهجویی برای مشکلاتی مثل بیکاری، گرانی، تورم و تأمین هزینههای زندگی در میمانند و همزمان از نظام سیاسی که ارادهی قوی و قابل اتکایی برای بهبود اوضاع در آن دیده نمیشود، سرخورده شدهاند، سرانجام کنترل و خویشتنداری فردی را کنار نهاده و در پی یافتن راهحل جمعی بر میآید که نمونهاش تجمعات صنفی، اعتصاب و اعتراض خیابانی است.
🔸جنبشهای اجتماعی مساوات طلب شامل جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جنبش محیطزیست و جنبش کارگری و ضد سرمایهداری میتوانند متحدان طبیعی این حرکت اعتراضی باشند. در واقع بیتوجهی این جنبشها به حرکت اعتراضی فرودستان و طردشدگان و محذوفان اجتماعی به اعتبار آنها صدمه زده و جامعه را نسبت به آنها ناامید و بیاعتماد میکند.
🔸مشخصاً درباره #جنبش_زنان باید گفت که از آنجا که درصد بزرگی از فقرا و محرومان زنان هستند که علاوه بر نابرابریهای اقتصادی، به خاطر #نابرابری_جنسیتی تثبیت شده، بیش از مردان همطبقهشان دچار آسیب و متحمل رنج میشوند، از این رو مطالبه عدالت اجتماعی میتواند به بهبود شرایط آنها کمک کند. پس حرکتی که در اعتراض به وضعیت اقتصادی شکل میگیرد نمیتواند مورد بیتوجهی جنبش زنان قرار گیرد.
🔸تغییراتی که منطقاً انتظار میرود در پاسخ به اعتراضات و مطالبات مردمی، در سیاستهای کلان ایجاد شود، شامل اینها هستند:
▫️پایان دادن به سیاستهایی که نابرابری و فاصله طبقاتی را افزایش میدهد، ▫️متوقف کردن روند رو به گسترش خصوصیسازی، ▫️افزایش خدمات عمومی و اجتماعی، ▫️توجه جدی به مشکل بیکاری، ▫️گرفتن مالیات از ثروتمندان بدون اغماض و استثناء، ▫️بازنویسی بودجه سال ۹۷ با تأکید بر وضعیت معیشتی اقشار فقیر و کم درآمد، ▫️برداشتن موانع ایجاد تشکلهای مستقل و غیردولتی برای گروههای مورد تبعیض همچون کارگران و زنان، ▫️رسیدگی جدی به پروندههای فساد مالی و …
متن کامل مصاحبه را از لینک زیر بخوانید:
https://t.me/iv?url=http://bidarzani.com/28199&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
گفتگو با سیمین کاظمی جامعهشناس:جنبشهای اجتماعی مساوات طلب نمیتوانند نسبت به حرکت اعتراضی اخیر بیتوجه باشند
شکاف طبقاتی و اختلاف سطح زندگی طبقه مرفه با فقرا و طبقه متوسط در جامعه امروز به بالاترین حد خود رسیده است و نارضایتی عمیق و خشم را در اذهان جامعهی نابرخوردار به وجود آورده است. به موازات شکلگیری یک طبقه فوقالعاده مرفه که از نمایش ثروت و تمایز سبک زندگی…
🌀 زنان و تلاقی تبعیضها
✍🏽 گفتگو با فرانک فرید، شاعر، مترجم و نویسنده ترک
@bidarzani
🔺 در من همه چیز متعاقبِ هم شکل گرفت. در جناحهای روشنفکریِ تغییر رژیم پهلوی، موضوع امپریالیسم و #نابرابری_طبقاتی از عمدهترین مسائل مطرح بود.
🔺 بلافاصله در رژیم جدید میشد متوجه تضییق #حقوق_زنان شد و به #نابرابری_جنسیتی توجه کرد. و متعاقبا با جو باز حاصل از تغییر رژیم و روی آمدن زبان مادری ما، مسئله #نابرابری_زبانی، سوالات پیدرپی خود را در مورد نابرابری نژادی و … پیش آورد.
🔺 تمام این موضوعات پشت سرهم برایم طرح شد و بعدها شکل جدیتری به خودش گرفت. شرایط بهشدت بسته و تحت کنترل دهه شصت، حلقههای روشنفکری را به خانهها کشاند. همین فعالیتها و گردِ هم آمدنهای خانگی (و اغلب متشکل از تمامی اعضای خانواده) بیشتر سمت و سوی هنری به کارها داد و از دل همین خانهها، هنرمندان در رشتههای مختلف پا به عرصه گذاشتند، در شعر، موسیقی، رقص آذربایجانی و تئاتر و … .
⚡️ برای خواندن ادامه متن به INSTANT VIEW بروید ⬇️
@bidarzani
〰️〰️〰️〰️
منبع: سو-آرت
https://goo.gl/k2xqH8
✍🏽 گفتگو با فرانک فرید، شاعر، مترجم و نویسنده ترک
@bidarzani
🔺 در من همه چیز متعاقبِ هم شکل گرفت. در جناحهای روشنفکریِ تغییر رژیم پهلوی، موضوع امپریالیسم و #نابرابری_طبقاتی از عمدهترین مسائل مطرح بود.
🔺 بلافاصله در رژیم جدید میشد متوجه تضییق #حقوق_زنان شد و به #نابرابری_جنسیتی توجه کرد. و متعاقبا با جو باز حاصل از تغییر رژیم و روی آمدن زبان مادری ما، مسئله #نابرابری_زبانی، سوالات پیدرپی خود را در مورد نابرابری نژادی و … پیش آورد.
🔺 تمام این موضوعات پشت سرهم برایم طرح شد و بعدها شکل جدیتری به خودش گرفت. شرایط بهشدت بسته و تحت کنترل دهه شصت، حلقههای روشنفکری را به خانهها کشاند. همین فعالیتها و گردِ هم آمدنهای خانگی (و اغلب متشکل از تمامی اعضای خانواده) بیشتر سمت و سوی هنری به کارها داد و از دل همین خانهها، هنرمندان در رشتههای مختلف پا به عرصه گذاشتند، در شعر، موسیقی، رقص آذربایجانی و تئاتر و … .
⚡️ برای خواندن ادامه متن به INSTANT VIEW بروید ⬇️
@bidarzani
〰️〰️〰️〰️
منبع: سو-آرت
https://goo.gl/k2xqH8
Telegraph
زنان و تلاقی تبعیضها
در من همه چیز متعاقبِ هم شکل گرفت. در جناحهای روشنفکریِ تغییر رژیم پهلوی، موضوع امپریالیسم و نابرابری طبقاتی از عمدهترین مسائل مطرح بود. بلافاصله در رژیم جدید میشد متوجه تضییق حقوق زنان شد و به نابرابری جنسیتی توجه کرد. و متعاقبا با جو باز حاصل از تغییر…
⭕️ نیمی از مهاجران جهان، زنان فقیر هستند
🔻 بر اساس گزارشی از شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در سال ۲۰۱۷ زنان ۴۸% از مهاجران بینالمللی را تشکیل میدهند.
🔻 بر اساس این تحقیق که «گزارش مهاجرت بین المللی ۲۰۱۷» نام دارد، نابرابریهای اقتصادی در کشورهای در حال توسعه میلیونها نفر را وادار به #مهاجرت به کشورهای توسعه یافته میکند. این مهاجران برای گذران زندگی مجبور به قبول کار بدون #امنیت_شغلی میشوند که در نهایت الگوهای #نابرابری_جنسیتی را بازتولید میکند. بیشتر زنان فقیر از کشورهای در حال توسعه مجبور به فعالیت در زمینه کارگر خانگی، پرستاری از سالمندان و شغل هایی از این دست میشوند و بسیاری از آنان از حقوق اولیه در محیط کار همچون درآمد مناسب، بیمه و غیره برخوردار نیستند. زنان بسیاری نیز هستند که در محیط کار مورد #آزار_جنسی قرار میگیرند. در کنار این زنان، زنان تحصیلکرده هستند که در کشورهای توسعه یافته به علت تعصب و نژادپرستی نمیتوانند مشاغلی در سطح توانایی و تحصیلاتشان بیابند.
⚡️ برای خواندن ادامه مطلب به INSTANT VIEW بروید ⏬
📌 @bidarzani
https://goo.gl/KETthn
🔻 بر اساس گزارشی از شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در سال ۲۰۱۷ زنان ۴۸% از مهاجران بینالمللی را تشکیل میدهند.
🔻 بر اساس این تحقیق که «گزارش مهاجرت بین المللی ۲۰۱۷» نام دارد، نابرابریهای اقتصادی در کشورهای در حال توسعه میلیونها نفر را وادار به #مهاجرت به کشورهای توسعه یافته میکند. این مهاجران برای گذران زندگی مجبور به قبول کار بدون #امنیت_شغلی میشوند که در نهایت الگوهای #نابرابری_جنسیتی را بازتولید میکند. بیشتر زنان فقیر از کشورهای در حال توسعه مجبور به فعالیت در زمینه کارگر خانگی، پرستاری از سالمندان و شغل هایی از این دست میشوند و بسیاری از آنان از حقوق اولیه در محیط کار همچون درآمد مناسب، بیمه و غیره برخوردار نیستند. زنان بسیاری نیز هستند که در محیط کار مورد #آزار_جنسی قرار میگیرند. در کنار این زنان، زنان تحصیلکرده هستند که در کشورهای توسعه یافته به علت تعصب و نژادپرستی نمیتوانند مشاغلی در سطح توانایی و تحصیلاتشان بیابند.
⚡️ برای خواندن ادامه مطلب به INSTANT VIEW بروید ⏬
📌 @bidarzani
https://goo.gl/KETthn
Telegraph
نیمی از مهاجران جهان، زنان فقیر هستند
بر اساس گزارشی از شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل در سال ۲۰۱۷ زنان ۴۸% از مهاجران بینالمللی را تشکیل میدهند. بر اساس این تحقیق که «گزارش مهاجرت بین المللی ۲۰۱۷» نام دارد، نابرابریهای اقتصادی در کشورهای در حال توسعه میلیونها نفر را وادار به مهاجرت به…
موزه ملی هنر زنان، فضایی برای معرفی آثار زنان هنرمند جهان با هدف نمایش نابرابریهای جنسیتی در جوامع مختلف
✍ فرانک حیدری
موزه ملی هنر زنان (NMWA) تنها موزه مطرح جهان است که بهطور مشخص به حمایت از زنان از طریق هنر اختصاص داده شده است.
این موزه بههمراه کلکسیونها، نمایشگاهها، برنامهها و محتواهای آنلاین خود، الهامبخش ذهنهای پویا در زمینه هنر و ایدههای ناب است.
این مرکز از طریق معرفی زنان هنرمند مطرح جهان در گذشته، به مسئلهی #نابرابری_جنسیتی در حوزه هنر میپردازد؛ ضمن اینکه زنان هنرمند امروزی را معرفی کرده و آثارشان را در معرض دید عموم قرار میدهد.
کلکسیونهای این موزه شامل نقاشی، مجسمه، عکس و فیلم هنرمندانی چون لوئیز بورژوا، مری کِسات، جودی شیکاگو، فریدا کالو، شیرین نشاط، فِیث رینگولد، پیپیلوتی ریست، اِیمی شرالد و الیزابت لوییس ویژه-لوبرون هستند.
موزه ملی هنر زنان یک موزه غیرانتفاعی در خیابان نیویورکِ واشنگتن دیسی است که در سال ۱۹۸۱ افتتاح و در سال ۱۹۸۷ برای نخستین بار درهایش بهروی عموم باز شد.
پ.ن. عکس از نمایشگاه آثار دلیتا مارتین در موزه ملی زنان هنرمند
https://bit.ly/39MGdg5
@bidarzani
✍ فرانک حیدری
موزه ملی هنر زنان (NMWA) تنها موزه مطرح جهان است که بهطور مشخص به حمایت از زنان از طریق هنر اختصاص داده شده است.
این موزه بههمراه کلکسیونها، نمایشگاهها، برنامهها و محتواهای آنلاین خود، الهامبخش ذهنهای پویا در زمینه هنر و ایدههای ناب است.
این مرکز از طریق معرفی زنان هنرمند مطرح جهان در گذشته، به مسئلهی #نابرابری_جنسیتی در حوزه هنر میپردازد؛ ضمن اینکه زنان هنرمند امروزی را معرفی کرده و آثارشان را در معرض دید عموم قرار میدهد.
کلکسیونهای این موزه شامل نقاشی، مجسمه، عکس و فیلم هنرمندانی چون لوئیز بورژوا، مری کِسات، جودی شیکاگو، فریدا کالو، شیرین نشاط، فِیث رینگولد، پیپیلوتی ریست، اِیمی شرالد و الیزابت لوییس ویژه-لوبرون هستند.
موزه ملی هنر زنان یک موزه غیرانتفاعی در خیابان نیویورکِ واشنگتن دیسی است که در سال ۱۹۸۱ افتتاح و در سال ۱۹۸۷ برای نخستین بار درهایش بهروی عموم باز شد.
پ.ن. عکس از نمایشگاه آثار دلیتا مارتین در موزه ملی زنان هنرمند
https://bit.ly/39MGdg5
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔷داستان دایرهها
🟣 آنها از یک دایره به دنیا آمدهاند اما بسیار میان آنها تبعیض و تفاوت است.
📍تبعیض و خشونت علیه دختران را متوقف کنیم.
📍عشق و مراقبت برابر برای دختران از اصول اولیه عدالت است.
#نابرابری_جنسیتی
@bidarzani
@pdvcir
🟣 آنها از یک دایره به دنیا آمدهاند اما بسیار میان آنها تبعیض و تفاوت است.
📍تبعیض و خشونت علیه دختران را متوقف کنیم.
📍عشق و مراقبت برابر برای دختران از اصول اولیه عدالت است.
#نابرابری_جنسیتی
@bidarzani
@pdvcir
Forwarded from نقد
▫️ دیدگاه مارکسیسم ساختارگرا دربارهی ستم بر زنان
▫️بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
7 مارس 2022
🔸 فمینیسم مدرن موجبِ پیدایش مجموعهای از آثار رشدیابنده شده است که با بهرهگیری از علوم اجتماعی و نظریههای مارکسیستی، درصدد تعیین منشاء ستم بر زنان، دلایل تداوم آن در طی تاریخ؛ عمکردهای آن در جامعهی معاصر و شرایطی است که منجر به نابودی آن میشود. ترکیب طبقاتی ناهمگن، نژادی و قومیِ جنبش زنان و همچنین تفاوت در آموزش دانشگاهی نویسندگان منفرد، در شکافهای سیاسی درون جنبش و در ناهمگونی نظری و روششناختی این نوشتهها بازتاب یافتهاند. مهمتر از آن، این نوشتهها بهعنوان تولیدات فکریِ سرچشمهگرفته از یک بزنگاه تاریخاً خاص سیاسی و ایدئولوژیک، تحت تاثیر هژمونی مفروضات ایدهآلیستی و تجربیای قرار داشتهاند که شالودهی دیدگاههای عرفِ جاری جهان، پارادایمهای علوم اجتماعی و تفاسیر غالب از مارکسیسم بودند. درواقع ظاهراً روایتهای ایدهآلیستی از مارکسیسم (یعنی هگلی، پدیدارشناختی، اومانیستی، اگزیستانسیالیستی، روانشناختی، ارادهگرایی) در میان محافل دانشگاهی و غیردانشگاهی فمینیستی، مارکسیستی، و غیرمارکسیستی در ایالات متحده قابل قبولتر و قابل احترامتر بودهاند. از سوی دیگر، آن نوع تحولات نظری که مدعی حفظ دیدگاه ماتریالیستی دیالکتیکیِ مارکسیسم کلاسیک هستند و بر بُعد غیرسوبژکتیو فرآیندهای اجتماعی تاکید میکنند عموماً نادیده گرفته و با اتهام جبرگرایی اقتصادی، اقتصادگرایی یا کارکردگرایی مورد نقد قرار گرفته و رد شدهاند.
🔸 یک مورد جالب در این زمینه که ماهیت عوامل حاکم بر تولیدات فکری در ایالات متحده امروزه را پُررنگ میکند غیاب مارکسیسم ساختارگرا در نظریهی فمینیسم امریکایی است. نه دانشمندانِ علوم اجتماعیِ غیرمارکسیست برای برساخت نظریه به دنبال ایدههای جدید بودند و نه به نظر میرسد که فمینیستهای موافق با مارکسیسم، مارکسیسم ساختارگرا را آنقدر قانعکننده یافتهاند تا کمی آن را موردملاحظه قرار دهند.
🔸 بررسی عوامل تعیینکنندهی تاریخی پیچیدهی این بزنگاه نظری از حوصلهی این فصل خارج است، که قصد آن در درجه اول پژوهشی است دربارهی موضوعیت بالقوهی مارکسیسم ساختارگرا برای بسط و توسعهی نظریهای مارکسیستی دربارهی ستم بر زنان تحت سرمایه. جولیت میچل، فمینیست مشهور، یکبار پیشنهادی ارائه کرد که از جانب اکثر فمینیستهای دیگری که درصدد توسعهی تحلیلی مارکسیستی از ستم بر زنان بودند، مورد قبول واقع شد: «ما باید پرسشهای فمینیستی بپرسیم، اما تلاش کنیم به پاسخهای مارکسیستی برسیم.» به نظر من تنها راه برای رسیدن به پاسخهای مارکسیستی، طرح پرسشهای مارکسیستی است. به همین منظور، مارکسیسم ساختارگرا ابزارهای مفهومی مهمی برای تدوین پرسشهای مارکسیستی و شرح و بسط واکاویهای مارکسیستی از موضوعات مشخص ارائه میدهد: واکاویهایی که از کاربرد مقولههای مارکسیستیِ منفک از منطقِ نظریه و روششناسی مارکسیستی فراتر میروند.
🔸 در بخش اول این فصل، خلاصهای از رهآوردهای نظری و روششناختی مارکسیسم ساختارگرا ارائه میدهم. در بخش دوم، برخی از گزارههای نظری جامعهشناختی و فمینیستی را مورد بررسی انتقادی قرار خواهم داد، و در بخش سوم، بینشهای نظری و روششناختی بهدست آمده از طرح مسئلهی ستم برزنان در پرتو مارکسیسم ساختارگرا را ارائه میدهم. با اینکه مارکسیسم ساختارگرا نیز معاف از مسئله نیست، بحث من این است که گنجاندن سنجیدهی بینشهای اصلی آن در واکاوی ستم بر زنان، درک ما را از پشتوانههای ساختاری و شرایط لازم برای غلبه بر آنها ارتقاء میبخشد.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Rs
#هشت_مارس #فمینیسم
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #ساختارگرایی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
7 مارس 2022
🔸 فمینیسم مدرن موجبِ پیدایش مجموعهای از آثار رشدیابنده شده است که با بهرهگیری از علوم اجتماعی و نظریههای مارکسیستی، درصدد تعیین منشاء ستم بر زنان، دلایل تداوم آن در طی تاریخ؛ عمکردهای آن در جامعهی معاصر و شرایطی است که منجر به نابودی آن میشود. ترکیب طبقاتی ناهمگن، نژادی و قومیِ جنبش زنان و همچنین تفاوت در آموزش دانشگاهی نویسندگان منفرد، در شکافهای سیاسی درون جنبش و در ناهمگونی نظری و روششناختی این نوشتهها بازتاب یافتهاند. مهمتر از آن، این نوشتهها بهعنوان تولیدات فکریِ سرچشمهگرفته از یک بزنگاه تاریخاً خاص سیاسی و ایدئولوژیک، تحت تاثیر هژمونی مفروضات ایدهآلیستی و تجربیای قرار داشتهاند که شالودهی دیدگاههای عرفِ جاری جهان، پارادایمهای علوم اجتماعی و تفاسیر غالب از مارکسیسم بودند. درواقع ظاهراً روایتهای ایدهآلیستی از مارکسیسم (یعنی هگلی، پدیدارشناختی، اومانیستی، اگزیستانسیالیستی، روانشناختی، ارادهگرایی) در میان محافل دانشگاهی و غیردانشگاهی فمینیستی، مارکسیستی، و غیرمارکسیستی در ایالات متحده قابل قبولتر و قابل احترامتر بودهاند. از سوی دیگر، آن نوع تحولات نظری که مدعی حفظ دیدگاه ماتریالیستی دیالکتیکیِ مارکسیسم کلاسیک هستند و بر بُعد غیرسوبژکتیو فرآیندهای اجتماعی تاکید میکنند عموماً نادیده گرفته و با اتهام جبرگرایی اقتصادی، اقتصادگرایی یا کارکردگرایی مورد نقد قرار گرفته و رد شدهاند.
🔸 یک مورد جالب در این زمینه که ماهیت عوامل حاکم بر تولیدات فکری در ایالات متحده امروزه را پُررنگ میکند غیاب مارکسیسم ساختارگرا در نظریهی فمینیسم امریکایی است. نه دانشمندانِ علوم اجتماعیِ غیرمارکسیست برای برساخت نظریه به دنبال ایدههای جدید بودند و نه به نظر میرسد که فمینیستهای موافق با مارکسیسم، مارکسیسم ساختارگرا را آنقدر قانعکننده یافتهاند تا کمی آن را موردملاحظه قرار دهند.
🔸 بررسی عوامل تعیینکنندهی تاریخی پیچیدهی این بزنگاه نظری از حوصلهی این فصل خارج است، که قصد آن در درجه اول پژوهشی است دربارهی موضوعیت بالقوهی مارکسیسم ساختارگرا برای بسط و توسعهی نظریهای مارکسیستی دربارهی ستم بر زنان تحت سرمایه. جولیت میچل، فمینیست مشهور، یکبار پیشنهادی ارائه کرد که از جانب اکثر فمینیستهای دیگری که درصدد توسعهی تحلیلی مارکسیستی از ستم بر زنان بودند، مورد قبول واقع شد: «ما باید پرسشهای فمینیستی بپرسیم، اما تلاش کنیم به پاسخهای مارکسیستی برسیم.» به نظر من تنها راه برای رسیدن به پاسخهای مارکسیستی، طرح پرسشهای مارکسیستی است. به همین منظور، مارکسیسم ساختارگرا ابزارهای مفهومی مهمی برای تدوین پرسشهای مارکسیستی و شرح و بسط واکاویهای مارکسیستی از موضوعات مشخص ارائه میدهد: واکاویهایی که از کاربرد مقولههای مارکسیستیِ منفک از منطقِ نظریه و روششناسی مارکسیستی فراتر میروند.
🔸 در بخش اول این فصل، خلاصهای از رهآوردهای نظری و روششناختی مارکسیسم ساختارگرا ارائه میدهم. در بخش دوم، برخی از گزارههای نظری جامعهشناختی و فمینیستی را مورد بررسی انتقادی قرار خواهم داد، و در بخش سوم، بینشهای نظری و روششناختی بهدست آمده از طرح مسئلهی ستم برزنان در پرتو مارکسیسم ساختارگرا را ارائه میدهم. با اینکه مارکسیسم ساختارگرا نیز معاف از مسئله نیست، بحث من این است که گنجاندن سنجیدهی بینشهای اصلی آن در واکاوی ستم بر زنان، درک ما را از پشتوانههای ساختاری و شرایط لازم برای غلبه بر آنها ارتقاء میبخشد.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Rs
#هشت_مارس #فمینیسم
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #ساختارگرایی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دیدگاه مارکسیسم ساختارگرا دربارهی ستم بر زنان
بهمناسبت 8 مارس روز جهانی زن نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی روابط سرمایهداری و طبقهی کارگر در بازتولید فیزیکی و اجتماعی در تمام صورتبندیهای اجتماعی سرمایهداری تحت محدودیتهای…
Forwarded from نقد
▫️ مارکسیسم و بازنگری سهگانهی طبقه، جنسیت و نژاد
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
10 مه 2022
🔸 امروزه اکثر نشریات علوم اجتماعی، بهویژه آنهایی که دربارهی نابرابری مینویسند، نقدی آیینی به مارکس و مارکسیسم را در روند معرفی بدیلهای نظری که برای اصلاح «شکستهای» ادعایی آن در نظر گرفته شده است، بدیهی میدانند. این روال در نخستین آثار فمینیستی نیز رایج شد: مارکس و مارکسیستها به خاطر عدم ارائهی تحلیلی عمیق از ستم بر زنان، «اقتصادزدگی» «تقلیلگرایی طبقاتی» و مقولههای تحلیلی «کورجنسی»شان آماج نقد بودند. چندی بعد این ادعا مرسوم شد که مارکسیسم نیز در بیتوجهی به نژاد، جمعیتشناسی، قومیت، محیط زیست و عملاً هرآنچه برای «جنبشهای اجتماعی جدید» در غرب اهمیت داشت مقصر است. زمانیکه جنبشها فروکش کردند، دانشپژوهیِ متأثر از همان دغدغههای سیاسی رونق گرفت؛ انرژیای که میتوانست در عرصهی عمومی صرف شود در برنامههای آکادمیک (مانند مطالعات زنان، مطالعات نژادی/قومی) و در تلاشهایی برای افزایش «تنوع» در برنامهی درسی و تعدادِ افرادِ موسسات آموزشی تجلی یافت.
🔸 انتشار مجلهی نژاد، جنس و طبقه در سال ١٩٩٣، (که بعداً به نژاد، جنسیت و طبقه تغییر نام داد)، نشاندهندهی همگرایی آن علایق سیاسی و فکری با دیدگاهی جدید در علوم اجتماعی بود که خیلی زود توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد، چنانکه از ازدیادِ مقالههای ژورنالیستی و کتابهایی با عناوین نژاد، جنسیت و طبقه پیداست. این دیدگاه را که پیش از همه اما نه منحصراً دانشمندان علوم اجتماعی رنگینپوست مطرح کردند واکنشی بود به نظریههای فمینیستیای که تفاوتهای نژادی/قومی و طبقاتی در میان زنان را نادیده میگرفتند، نظریههایی در مورد نابرابری نژادی/قومی که تبعیضجنسی در میان مردان و زنان رنگینپوست را نادیده میگرفتند، و همانطور که انتظار میرود تصحیحی بر کاستیهای ادعاییِ مارکسیسم به شمار میآمد.
🔸 در این مقاله قصد دارم استدلال کنم که مارکسیسم حاوی ابزارهای تحلیلی ضروری برای نظریهپردازی و تعمیق درک ما از طبقه، جنسیت و نژاد است. میخواهم از دیدِ نظریهی مارکسیستی استدلالهایی را که برای مطالعات نژاد، جنسیت و طبقه توسط برخی از حامیان اصلی آنها ارائه شده است، بهطور انتقادی و با ارزیابی نقاط قوت و محدودیتشان بررسی کنم، و در این میان نشان بدهم که اگر مطالعهی طبقه، جنسیت و نژاد قرار است به چیزی فراتر از جمعآوری مستندات بیپایانِ تغییرات در برجستگی نسبی و اثرات ترکیبی آنها در بافتارها و تجربههای بسیار خاص دست یابد، مارکسیسم از لحاظ نظری و سیاسی ضروری است.
🔸 تا زمانی که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» طبقه را به شکل دیگری از ستم تقلیل دهد و از لحاظ نظری التقاطی باقی بماند، بهطوری که تقاطع و درهمتنیدگی، بهنوعی «در دسترس همه» باشد، به این معنی که برای انواع و اقسام تفسیرهای نظری مفتوح باشد، ماهیت آن استعارههای تقسیم و پیوند مبهم باقی میماند و در معرض تفسیرهای متضاد و حتی ضدونقیض خواهد بود. مارکسیسم تنها نظریهی سطحِ کلانی نیست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» برای کشف «ساختارهای اساسی سلطه» میتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما به نظر من برای اهداف سیاسیِ رهاییبخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مناسبترینشان است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Yf
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #جنسیت_و_طبقه
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
10 مه 2022
🔸 امروزه اکثر نشریات علوم اجتماعی، بهویژه آنهایی که دربارهی نابرابری مینویسند، نقدی آیینی به مارکس و مارکسیسم را در روند معرفی بدیلهای نظری که برای اصلاح «شکستهای» ادعایی آن در نظر گرفته شده است، بدیهی میدانند. این روال در نخستین آثار فمینیستی نیز رایج شد: مارکس و مارکسیستها به خاطر عدم ارائهی تحلیلی عمیق از ستم بر زنان، «اقتصادزدگی» «تقلیلگرایی طبقاتی» و مقولههای تحلیلی «کورجنسی»شان آماج نقد بودند. چندی بعد این ادعا مرسوم شد که مارکسیسم نیز در بیتوجهی به نژاد، جمعیتشناسی، قومیت، محیط زیست و عملاً هرآنچه برای «جنبشهای اجتماعی جدید» در غرب اهمیت داشت مقصر است. زمانیکه جنبشها فروکش کردند، دانشپژوهیِ متأثر از همان دغدغههای سیاسی رونق گرفت؛ انرژیای که میتوانست در عرصهی عمومی صرف شود در برنامههای آکادمیک (مانند مطالعات زنان، مطالعات نژادی/قومی) و در تلاشهایی برای افزایش «تنوع» در برنامهی درسی و تعدادِ افرادِ موسسات آموزشی تجلی یافت.
🔸 انتشار مجلهی نژاد، جنس و طبقه در سال ١٩٩٣، (که بعداً به نژاد، جنسیت و طبقه تغییر نام داد)، نشاندهندهی همگرایی آن علایق سیاسی و فکری با دیدگاهی جدید در علوم اجتماعی بود که خیلی زود توجه بسیار زیادی را به خود جلب کرد، چنانکه از ازدیادِ مقالههای ژورنالیستی و کتابهایی با عناوین نژاد، جنسیت و طبقه پیداست. این دیدگاه را که پیش از همه اما نه منحصراً دانشمندان علوم اجتماعی رنگینپوست مطرح کردند واکنشی بود به نظریههای فمینیستیای که تفاوتهای نژادی/قومی و طبقاتی در میان زنان را نادیده میگرفتند، نظریههایی در مورد نابرابری نژادی/قومی که تبعیضجنسی در میان مردان و زنان رنگینپوست را نادیده میگرفتند، و همانطور که انتظار میرود تصحیحی بر کاستیهای ادعاییِ مارکسیسم به شمار میآمد.
🔸 در این مقاله قصد دارم استدلال کنم که مارکسیسم حاوی ابزارهای تحلیلی ضروری برای نظریهپردازی و تعمیق درک ما از طبقه، جنسیت و نژاد است. میخواهم از دیدِ نظریهی مارکسیستی استدلالهایی را که برای مطالعات نژاد، جنسیت و طبقه توسط برخی از حامیان اصلی آنها ارائه شده است، بهطور انتقادی و با ارزیابی نقاط قوت و محدودیتشان بررسی کنم، و در این میان نشان بدهم که اگر مطالعهی طبقه، جنسیت و نژاد قرار است به چیزی فراتر از جمعآوری مستندات بیپایانِ تغییرات در برجستگی نسبی و اثرات ترکیبی آنها در بافتارها و تجربههای بسیار خاص دست یابد، مارکسیسم از لحاظ نظری و سیاسی ضروری است.
🔸 تا زمانی که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» طبقه را به شکل دیگری از ستم تقلیل دهد و از لحاظ نظری التقاطی باقی بماند، بهطوری که تقاطع و درهمتنیدگی، بهنوعی «در دسترس همه» باشد، به این معنی که برای انواع و اقسام تفسیرهای نظری مفتوح باشد، ماهیت آن استعارههای تقسیم و پیوند مبهم باقی میماند و در معرض تفسیرهای متضاد و حتی ضدونقیض خواهد بود. مارکسیسم تنها نظریهی سطحِ کلانی نیست که دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» برای کشف «ساختارهای اساسی سلطه» میتواند با آن ارتباط برقرار کند؛ اما به نظر من برای اهداف سیاسیِ رهاییبخش دیدگاه «نژاد ـ جنسیت ـ طبقه» مناسبترینشان است...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Yf
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #نابرابری_جنسیتی #جنسیت_و_طبقه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکسیسم و بازنگری سهگانهی طبقه، جنسیت و نژاد
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی اینکه استدلال کنیم طبقهی کارگر عامل اساسی تغییر است بدین معنا نیست که یگانه عامل تغییر است. طبقهی کارگر البته متشکل از زنان و مردانی است که به نژا…