📍انقدر چیزهای باورنکردنی می شنوم و بی عملی خودم را می بینم که مطمئن ام سنگ شدهام. اما انگار هنوز چیزهایی هست ورای سنگ شدن، چیزهایی که آدم را تکان میدهد. "متأهل، مادر دو فرزند، و خودکشی آن هم با حلق آویز کردن خود".
📍 خبر را چند بار خواندم و بعد روی لینک کلیک کردم، انگار امیدوار بودم توضیحی برای این چند خط که از زندگی و مرگ یک انسان، یک زن، یک همسر، یک مادر حکایت میکند، وجود داشته باشد و نبود. هیچ توضیحی در کار نیست. "در حیاط خانه خود مشغول لباس شستن". توقع می رود یک زن در چنین حالتی چطور پوششی داشته باشد؟
📍به یاد فیلم "تبعید" از آندری زویاگینتسف افتادم. زن دلسرد از رابطه با همسر و نگران از این که فرزندانش به کژراههی پدر بروند، میگوید فرزندی که در شکم دارد از شوهرش نیست. در برابر سقط جنینی که با کمک برادر شوهر تدارک دیده شده و به او تحمیل میشود سر فرود میآورد و پس از آن با خوردن قرص مسکن خودکشی میکند. برادر، خود در مراسم تدفین زن سکته می کند و جان می دهد. خودویرانگری زن به قصد انتقام و در روستای پدری مَرد. روستایی که "کورانه" نیست اما انگار زنان اسیر عواملی هستند از ورای جغرافیا به بندشان می کِشَد.
📍فکر میکنم که چه نیرویی لازم است، چه حدی از خشونت و تحقیر که مادری را به ترک فرزندانش و دست شستن از زندگی -آن هم با به دار کشیدن خود- وادارد؟ و خشونتی این چنین از سوی برادر، کسی که در چارچوبهای سنتی قرار است مدافع و پشتیبان خواهر باشد، یا حداقل مایه دلگرمی و محبت. هزاران بار و با هزاران مطالعه نشان داده شده که خانه ناامن ترین جا برای زنان است اما زنی که در خانه خودش/شوهرش این چنین از سوی عضوی از خانواده پدری اش مورد تحقیر قرار بگیرد به کجا می تواند بگریزد و پناه ببرد؟ جز این که با تنها ابزاری که در دست دارد و با نهایت عاملیت ممکن به این بیحرمتی و تجاوز به حریم تن و روان و کرامت ش، اعتراض کند. من از زندگی این زن چیزی نمیدانم و احتمالا هیچ کدام از خوانندگان این خبر هم.
📍 قصدم هم تقدیس #خودکشی نیست چرا که "زندگی زیباست، زندگی آتشگهی دیرینه پا برجا ست"، اما این مرگ شعلهای افروخته. شعلهای که نباید مثل زندگی این زن خاموش شود. شاید تنها راه گریز از این خاموشی، به رسمیت شناختنِ این هم سرنوشتی ما ست و دستکاری در چرخه خُردکننده ی حقیر شماردن زندگی زنان و تصمیم گیری برای ریز و درشت زندگی شان.
📍وقتی زنی به دنبال عاطفه و به میل خود به مردی می پیوندد، این پدران و برادران حکم به قتل ناموس شان می دهند تا با منطق دهشتناک خود این به اصطلاح لکه ننگ را از دامن خانواده پاک کنند و خود را باز سرافراز. اما نمی دانم ضرب و شتم زنی که در خانه خود مشغول لباس شستن است چطور می تواند حتی با همین منطق توجیه شود. و هیچ نمی دانم این برادر چطور آنچه اتفاق افتاده را برای خود توضیح می دهد و بعد چطور سرش را بالا نگه می دارد.
سنگ شده ام و فقط هیچ دلم نمی خواهد فرزندم #برادر هیچ زنی باشد.
نویسنده: مهتاب محبوب
@bidarzani
📍 خبر را چند بار خواندم و بعد روی لینک کلیک کردم، انگار امیدوار بودم توضیحی برای این چند خط که از زندگی و مرگ یک انسان، یک زن، یک همسر، یک مادر حکایت میکند، وجود داشته باشد و نبود. هیچ توضیحی در کار نیست. "در حیاط خانه خود مشغول لباس شستن". توقع می رود یک زن در چنین حالتی چطور پوششی داشته باشد؟
📍به یاد فیلم "تبعید" از آندری زویاگینتسف افتادم. زن دلسرد از رابطه با همسر و نگران از این که فرزندانش به کژراههی پدر بروند، میگوید فرزندی که در شکم دارد از شوهرش نیست. در برابر سقط جنینی که با کمک برادر شوهر تدارک دیده شده و به او تحمیل میشود سر فرود میآورد و پس از آن با خوردن قرص مسکن خودکشی میکند. برادر، خود در مراسم تدفین زن سکته می کند و جان می دهد. خودویرانگری زن به قصد انتقام و در روستای پدری مَرد. روستایی که "کورانه" نیست اما انگار زنان اسیر عواملی هستند از ورای جغرافیا به بندشان می کِشَد.
📍فکر میکنم که چه نیرویی لازم است، چه حدی از خشونت و تحقیر که مادری را به ترک فرزندانش و دست شستن از زندگی -آن هم با به دار کشیدن خود- وادارد؟ و خشونتی این چنین از سوی برادر، کسی که در چارچوبهای سنتی قرار است مدافع و پشتیبان خواهر باشد، یا حداقل مایه دلگرمی و محبت. هزاران بار و با هزاران مطالعه نشان داده شده که خانه ناامن ترین جا برای زنان است اما زنی که در خانه خودش/شوهرش این چنین از سوی عضوی از خانواده پدری اش مورد تحقیر قرار بگیرد به کجا می تواند بگریزد و پناه ببرد؟ جز این که با تنها ابزاری که در دست دارد و با نهایت عاملیت ممکن به این بیحرمتی و تجاوز به حریم تن و روان و کرامت ش، اعتراض کند. من از زندگی این زن چیزی نمیدانم و احتمالا هیچ کدام از خوانندگان این خبر هم.
📍 قصدم هم تقدیس #خودکشی نیست چرا که "زندگی زیباست، زندگی آتشگهی دیرینه پا برجا ست"، اما این مرگ شعلهای افروخته. شعلهای که نباید مثل زندگی این زن خاموش شود. شاید تنها راه گریز از این خاموشی، به رسمیت شناختنِ این هم سرنوشتی ما ست و دستکاری در چرخه خُردکننده ی حقیر شماردن زندگی زنان و تصمیم گیری برای ریز و درشت زندگی شان.
📍وقتی زنی به دنبال عاطفه و به میل خود به مردی می پیوندد، این پدران و برادران حکم به قتل ناموس شان می دهند تا با منطق دهشتناک خود این به اصطلاح لکه ننگ را از دامن خانواده پاک کنند و خود را باز سرافراز. اما نمی دانم ضرب و شتم زنی که در خانه خود مشغول لباس شستن است چطور می تواند حتی با همین منطق توجیه شود. و هیچ نمی دانم این برادر چطور آنچه اتفاق افتاده را برای خود توضیح می دهد و بعد چطور سرش را بالا نگه می دارد.
سنگ شده ام و فقط هیچ دلم نمی خواهد فرزندم #برادر هیچ زنی باشد.
نویسنده: مهتاب محبوب
@bidarzani