📌 درسهایی از جنبش معلمان
✍🏽 کاوه مظفری
#بیدارزنی: یکی از جنبشهای اجتماعی مترقی کشور ما که در چند سال اخیر رشد و شکوفایی قابل توجهی داشته، جنبش معلمان است. گستردگی جغرافیایی و کیفیت متمایز مبارزه و استقامت کنشگران این جنبش، تجاربی متنوع و بدیع را رقم زده است. تجاربی که میتواند درسهایی ارزنده برای سایر کنشگران اجتماعی و مدنی به دنبال داشته باشد. تجاربی که در آفرینش مناسبات بدیل برای آینده جامعه ما نقش بهسزایی خواهد داشت. در این یادداشت سعی دارم با نگاهی به این تجارب و ابتکارات، برخی از درسهای آموختنی از مبارزات معلمان را برجسته کنم.
۱- تشکلیابی در مقام استراتژی
تاکید بر ضرورت تشکلیابی، شعار مشترک بسیاری از فعالین مدنی و کنشگران جنبشهای اجتماعی است. اما در عرصه عمل، با توجه به محدودیتها و سرکوبها، ایجاد و حفظ تشکلهای اجتماعی و مدنی فرایندی بسیار دشوار است. هرچند تلاشهایی در این زمینه انجام میشود اما در بسیاری موارد گذرا و ناپایدار است. به نوعی متشکل شدن تنها به صورت مقطعی و ابزاری رخ میدهد و پس از مدتی خیلی از حرکتهای جمعی به سمت هویتیابی فردی و رسانهای سوق پیدا میکند. با این وجود، جنبش معلمان توانسته تجاربی ارزشمند از نظر تقویت هویتهای جمعی و تشکلیابی به دست آورد. به طور خاص در یک سال اخیر، فعالیتهای اعتراضی کانونهای صنفی معلمان در بیش از ۲۰۰ شهر کشور نشانهای جدی از عملیاتی شدنِ شعار تشکلیابی محسوب میشود. بهطوریکه پیگیری و تدارک برای تشکلیابی به خطمشی محوری جنبش معلمان تبدیل شده است. اگر در گذشته، پیگیری مطالبات صنفی و معیشتی، مسئله اصلی فعالیتهای جمعی معلمان بود و متشکل شدن در قالب کانونهای صنفی و کنشهای اعتراضی به عنوان ابزار و تاکتیکی برای پیگیری این مطالبات مورد استفاده قرار میگرفت؛ امروز شاهد آن هستیم که تشکلیابی نه صرفا در جایگاه ابزاری موقت و تاکتیکی بلکه در مقام راهبرد و خطمشی برای جنبش معلمان اهمیت پیدا کرده است.
برخلاف رویکرد مطالبهمحور که در جستجوی یافتن راهحل مشکلات در سطوح بالایی است؛ نقطه عزیمت تشکلیابی، تقویت و همبستگی پایینیهاست. وقتی تاکید بر تشکلیابی به عنوان استراتژی اصلی است، این مطالبات و کنشهای اعتراضی هستند که در مقام تاکتیک قرار میگیرند. تشکلیابی، فرصتِ تمرین کارگروهی و دموکراسی از پایین را فراهم میکند. بدین ترتیب، تجارب تشکلیابی میتوانند نطفههایی مولد برای پیدایش مناسبات بدیل باشند. به عنوان نمونه «اداره شورایی» که در چند سال اخیر بسیار مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته، نه از درون نظریات کتابخانهای یا تبلیغات رسانهای، بلکه از دل مبارزات و تجارب تشکلها بیرون آمده است.
#جنبش_معلمان #تشکلیابی
#شورا #ملغی_سازی_آموزش_خصوصی
#تشکلیابی_پایدار
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43920
@bidarzani
✍🏽 کاوه مظفری
#بیدارزنی: یکی از جنبشهای اجتماعی مترقی کشور ما که در چند سال اخیر رشد و شکوفایی قابل توجهی داشته، جنبش معلمان است. گستردگی جغرافیایی و کیفیت متمایز مبارزه و استقامت کنشگران این جنبش، تجاربی متنوع و بدیع را رقم زده است. تجاربی که میتواند درسهایی ارزنده برای سایر کنشگران اجتماعی و مدنی به دنبال داشته باشد. تجاربی که در آفرینش مناسبات بدیل برای آینده جامعه ما نقش بهسزایی خواهد داشت. در این یادداشت سعی دارم با نگاهی به این تجارب و ابتکارات، برخی از درسهای آموختنی از مبارزات معلمان را برجسته کنم.
۱- تشکلیابی در مقام استراتژی
تاکید بر ضرورت تشکلیابی، شعار مشترک بسیاری از فعالین مدنی و کنشگران جنبشهای اجتماعی است. اما در عرصه عمل، با توجه به محدودیتها و سرکوبها، ایجاد و حفظ تشکلهای اجتماعی و مدنی فرایندی بسیار دشوار است. هرچند تلاشهایی در این زمینه انجام میشود اما در بسیاری موارد گذرا و ناپایدار است. به نوعی متشکل شدن تنها به صورت مقطعی و ابزاری رخ میدهد و پس از مدتی خیلی از حرکتهای جمعی به سمت هویتیابی فردی و رسانهای سوق پیدا میکند. با این وجود، جنبش معلمان توانسته تجاربی ارزشمند از نظر تقویت هویتهای جمعی و تشکلیابی به دست آورد. به طور خاص در یک سال اخیر، فعالیتهای اعتراضی کانونهای صنفی معلمان در بیش از ۲۰۰ شهر کشور نشانهای جدی از عملیاتی شدنِ شعار تشکلیابی محسوب میشود. بهطوریکه پیگیری و تدارک برای تشکلیابی به خطمشی محوری جنبش معلمان تبدیل شده است. اگر در گذشته، پیگیری مطالبات صنفی و معیشتی، مسئله اصلی فعالیتهای جمعی معلمان بود و متشکل شدن در قالب کانونهای صنفی و کنشهای اعتراضی به عنوان ابزار و تاکتیکی برای پیگیری این مطالبات مورد استفاده قرار میگرفت؛ امروز شاهد آن هستیم که تشکلیابی نه صرفا در جایگاه ابزاری موقت و تاکتیکی بلکه در مقام راهبرد و خطمشی برای جنبش معلمان اهمیت پیدا کرده است.
برخلاف رویکرد مطالبهمحور که در جستجوی یافتن راهحل مشکلات در سطوح بالایی است؛ نقطه عزیمت تشکلیابی، تقویت و همبستگی پایینیهاست. وقتی تاکید بر تشکلیابی به عنوان استراتژی اصلی است، این مطالبات و کنشهای اعتراضی هستند که در مقام تاکتیک قرار میگیرند. تشکلیابی، فرصتِ تمرین کارگروهی و دموکراسی از پایین را فراهم میکند. بدین ترتیب، تجارب تشکلیابی میتوانند نطفههایی مولد برای پیدایش مناسبات بدیل باشند. به عنوان نمونه «اداره شورایی» که در چند سال اخیر بسیار مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته، نه از درون نظریات کتابخانهای یا تبلیغات رسانهای، بلکه از دل مبارزات و تجارب تشکلها بیرون آمده است.
#جنبش_معلمان #تشکلیابی
#شورا #ملغی_سازی_آموزش_خصوصی
#تشکلیابی_پایدار
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43920
@bidarzani
بیدارزنی
درسهایی از جنبش معلمان - بیدارزنی
تشکلیابی به عنوان استراتژی اصلی، مطالبات و کنشهای اعتراضی را در مقام تاکتیک قرار میدهد و فرصتِ تمرین دموکراسی از پایین را فراهم میکند.