🔷 کار زنان مهمترین بخش فرایند تولید است زیرا آنها آفریننده انسانهایی هستند که کار خواهند کرد.
🔹 اگر تولیدکنندهای وجود نداشته باشد محال است بتوان خودروهای سواری تولید کرد. بر این پایه است که میگویم؛ زنجیرهی مونتاژ صنایع از آشپزخانه شروع میشود، از دستشویی، از جسم و تن ما.
🔹 #سرمايهدارى این را به خوبی درک کرده است زیرا بیش از هر سیستم استثماری دیگر به کار اهمیت داده است. واضح است در این سیستم زنان مهمترین عامل مولد محسوب میشوند اما برای آنکه هزینه تولید تا حد ممکن کاهش یابد این کار نامرئی شده است.
#سیلویا_فدریچی
@Hegemony_Culture
@bidarzani
🔹 اگر تولیدکنندهای وجود نداشته باشد محال است بتوان خودروهای سواری تولید کرد. بر این پایه است که میگویم؛ زنجیرهی مونتاژ صنایع از آشپزخانه شروع میشود، از دستشویی، از جسم و تن ما.
🔹 #سرمايهدارى این را به خوبی درک کرده است زیرا بیش از هر سیستم استثماری دیگر به کار اهمیت داده است. واضح است در این سیستم زنان مهمترین عامل مولد محسوب میشوند اما برای آنکه هزینه تولید تا حد ممکن کاهش یابد این کار نامرئی شده است.
#سیلویا_فدریچی
@Hegemony_Culture
@bidarzani
▫️ جهانیسازی، انباشت سرمایه و خشونت علیه زنان
🔹 دورنمای بینالمللی و تاریخی
نوشتهی: سیلویا فدریچی
ترجمهی: فاریا اسدی
۲۸ژانویه ۲٠۲٠
🔸 از گسترش شکلهای جدید ساحرهکشی در مناطق مختلف جهان تا افزایش شمار زنانی که در سراسر جهان کشته میشوند، شواهدی پیش چشم میآید که جنگ جدیدی علیه زنان برپا شده است. انگیزههای آن چیست و چه منطقی در پس آن است؟ من با تکیه بر آثار پرشمار در این زمینه، اغلب به قلم فعالان و پژوهشگران فمینیستِ آمریکای لاتین، به این پرسش پاسخ میدهم؛ و نیز با بررسی شکلهای جدید خشونت در بافتاری تاریخی و ارزیابی تأثیر سرمایهداری در گذشته و امروز بر زندگی زنان و مناسبات جنسیتی. در همین زمینه به بررسی رابطهی شکلهای متفاوت این خشونت ــ خانوادگی، خشونتهای شدید خانگی، خشونتهای نهادی ــ و استراتژیهای مقاومتی میپردازم که زنان سراسر جهان برای پایان دادن به این خشونتها خلق کردهاند.
🔸 از آغاز جنبش فمینیستی، خشونت علیه زنان موضوعی اساسی در سازماندهی فمینیستی بوده است، و همین امر الهامبخش تشکیل نخستین دادگاه نمادین بینالمللی پیرامون جرایم علیه زنان شد که در مارس 1976 در بروکسل برگزار شد. در این رویداد بینالمللی زنانی از چهل کشور حضور داشتند و دربارهی مادری و عقیمسازی اجباری، تجاوز، لتوکوب، حبس در بیمارستانهای روانی و رفتار بیرحمانه با زنان در زندانها شهادت دادند. از آن هنگام، با تصویب قوانینی که دولتها پس از کنفرانسهای جهانی سازمان ملل دربارهی زنان تصویب کردهاند، اقدامات فمینیستی علیه خشونت چندبرابر شده است. اما خشونت علیه زنان نه تنها کمتر نشده، بلکه در هر چهارگوشهی جهان افزایش یافته و به سطحی رسیده است که اکنون با شکل هولناک «زنکشی» توصیف میشود. مسئله فقط این نیست که خشونت، که با شمار زنان کشتهشده یا آزاردیده بیان میشود، همچنان رو به افزایش است؛ بلکه نویسندگان فمینیست نشان دادهاند که این خشونت عمومیتر و بیرحمانهتر شده و در شکلهایی نمایان است که فقط در دوران جنگ دیده میشد.
🔸 نیروهای محرک این تحول کدام است، و این تحول پیرامون دگرگونیهای جاری در اقتصاد جهانی و جایگاه اجتماعی زنان چه چیزی به ما میگوید؟ پاسخهای گوناگونی به این پرسشها میتوان داد، اما شواهدی نمایانتر میشوند که علل ریشهای این جهش جدید خشونت در شکلهای جدید انباشت سرمایه نهفته است، که سلبمالکیت زمین، نابودی مناسبات اشتراکی محلی، و تشدید استثمار بدن و کار زنان را در بر میگیرند.
به بیان دیگر، خشونت جدید علیه زنان در روندهای ساختاریای ریشه دارد که همواره برسازندهی رشد سرمایهداری و قدرت دولتی بودهاند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1df
#سیلویا_فدریچی #فاریا_اسدی
#فمینیسم #انباشت #جنبش_زنان #جهانیسازی #خشونت
@naghd_com
@bidarzani
🔹 دورنمای بینالمللی و تاریخی
نوشتهی: سیلویا فدریچی
ترجمهی: فاریا اسدی
۲۸ژانویه ۲٠۲٠
🔸 از گسترش شکلهای جدید ساحرهکشی در مناطق مختلف جهان تا افزایش شمار زنانی که در سراسر جهان کشته میشوند، شواهدی پیش چشم میآید که جنگ جدیدی علیه زنان برپا شده است. انگیزههای آن چیست و چه منطقی در پس آن است؟ من با تکیه بر آثار پرشمار در این زمینه، اغلب به قلم فعالان و پژوهشگران فمینیستِ آمریکای لاتین، به این پرسش پاسخ میدهم؛ و نیز با بررسی شکلهای جدید خشونت در بافتاری تاریخی و ارزیابی تأثیر سرمایهداری در گذشته و امروز بر زندگی زنان و مناسبات جنسیتی. در همین زمینه به بررسی رابطهی شکلهای متفاوت این خشونت ــ خانوادگی، خشونتهای شدید خانگی، خشونتهای نهادی ــ و استراتژیهای مقاومتی میپردازم که زنان سراسر جهان برای پایان دادن به این خشونتها خلق کردهاند.
🔸 از آغاز جنبش فمینیستی، خشونت علیه زنان موضوعی اساسی در سازماندهی فمینیستی بوده است، و همین امر الهامبخش تشکیل نخستین دادگاه نمادین بینالمللی پیرامون جرایم علیه زنان شد که در مارس 1976 در بروکسل برگزار شد. در این رویداد بینالمللی زنانی از چهل کشور حضور داشتند و دربارهی مادری و عقیمسازی اجباری، تجاوز، لتوکوب، حبس در بیمارستانهای روانی و رفتار بیرحمانه با زنان در زندانها شهادت دادند. از آن هنگام، با تصویب قوانینی که دولتها پس از کنفرانسهای جهانی سازمان ملل دربارهی زنان تصویب کردهاند، اقدامات فمینیستی علیه خشونت چندبرابر شده است. اما خشونت علیه زنان نه تنها کمتر نشده، بلکه در هر چهارگوشهی جهان افزایش یافته و به سطحی رسیده است که اکنون با شکل هولناک «زنکشی» توصیف میشود. مسئله فقط این نیست که خشونت، که با شمار زنان کشتهشده یا آزاردیده بیان میشود، همچنان رو به افزایش است؛ بلکه نویسندگان فمینیست نشان دادهاند که این خشونت عمومیتر و بیرحمانهتر شده و در شکلهایی نمایان است که فقط در دوران جنگ دیده میشد.
🔸 نیروهای محرک این تحول کدام است، و این تحول پیرامون دگرگونیهای جاری در اقتصاد جهانی و جایگاه اجتماعی زنان چه چیزی به ما میگوید؟ پاسخهای گوناگونی به این پرسشها میتوان داد، اما شواهدی نمایانتر میشوند که علل ریشهای این جهش جدید خشونت در شکلهای جدید انباشت سرمایه نهفته است، که سلبمالکیت زمین، نابودی مناسبات اشتراکی محلی، و تشدید استثمار بدن و کار زنان را در بر میگیرند.
به بیان دیگر، خشونت جدید علیه زنان در روندهای ساختاریای ریشه دارد که همواره برسازندهی رشد سرمایهداری و قدرت دولتی بودهاند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1df
#سیلویا_فدریچی #فاریا_اسدی
#فمینیسم #انباشت #جنبش_زنان #جهانیسازی #خشونت
@naghd_com
@bidarzani
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جهانیسازی، انباشت سرمایه و خشونت علیه زنان
دورنمای بینالمللی و تاریخی نوشتهی: سیلویا فدریچی ترجمهی: فاریا اسدی از آغاز جنبش فمینیستی، خشونت علیه زنان موضوعی اساسی در سازماندهی فمینیستی بوده است، و همین امر الهامبخش تشکیل نخستین دادگاه …
🟣 هر زنی کارگر است
گفتگو با #سیلویا_فدریچی دربارهی جنبش مزد برای #کار_خانگی
ترجمهی: امیر رزاق
🔸 «فمینیستهایی از ایتالیا، انگلستان و ایالات متحده آمریکا برای کنفرانسی دو روزه در سال ۱۹۷۲ در شهر پادوای ایتالیا گرد هم آمدند. این فعالان وابسته به چپِ برونپارلمانی، مبارزات ضداستعماری و بدیلهای حزب کمونیست، برنامهی عملی به نام «بیانیهی مجمعِ بینالمللی فمینیستی» تدوین کردند. این بیانیه با رد جدایی میان کار بدون مزد در خانه و کارِ مزدی در کارخانه، کارِ خانگی را حوزهای حیاتی در مبارزهی طبقاتی علیه سرمایهداری برمیشمارد.
🔸 تحقیقات و فعالیتهای فدریچی برای بیشاز چهار دهه نقشی مرکزی در این جنبش داشتهاند. نوشتههای او شرحی بنیادین از مطالبهی مزد بهعنوان کنشی انقلابی ارائه میدهد. او جزوهی تاثیرگذار خود، "مزد علیه کار ِخانگی" (۱۹۷۵)، را با ردیهای تحریکآمیز آغاز میکند: «آنها <به این کار> میگویند عشق، ما میگوییم کار بدون مزد.» فدریچی در این جزوه و دیگر اسناد استدلال میکند که مطالبهیِ مزد، پیوند سیاسی مهمی است برای سازماندهی زنان حول وضعیت مشترک کار بیگانهشده. برآورده کردن مطالبهی مزد برای نظام سرمایهداری غیرممکن بوده و هدف نیز همین است؛ موفقیت مستلزم بازسازی جامع توزیع ثروت اجتماعی خواهد بود.
گفتگوی زیر بهجای تمرکز بر نوآوریهایی که منجر به تغییرِ ظاهرِ کارِ خانگی میشود، فناوریها و تکنیکهای مبارزهای را در نظر میگیرد که توسط سازماندهی فمینیستی حولِ کار بازتولیدی توسعه یافتهاند.
▪️جیل ریچاردز: تکنولوژی آن دوره از چه جنبههایی در فعالیتهای شما نقش کمی یا بازدارندهای داشت؟
▪️سیلویا فدریچی: گفتنش سخت است. اما گمان نمیکنم نبود کامپیوتر و اینترنت مشکلساز بود. نتیجه این بود که وقت بیشتری صرفِ حرف زدن با زنان در خیابانها، رختشورخانهها و دیگر محلهای تجمع زنان میکردیم. فکر میکنم این تعاملهای رودررو اهمیتِ بالایی داشتند؛ و باعث برقراری ارتباط بهتری نسبت به تعاملهای آنلاین میشد. درکل فکر میکنم اینترنت بخش زیادی از وقت ما را میگیرد که لزوما به راههای پربازدهترِ سیاسی نمیانجامد. ما غرق در اطلاعات شدهایم، بیشتر از حدی که بتوانیم بر آن تسلط داشتهباشیم، درخواستهای ناتمامی داریم که نمیتوانیم پاسخگویشان باشیم، یا وادارمان میکنند پاسخهای سطحی بدهیم. علاوه بر این، من هنوز انبوهی از نامههایی را نزد خود دارم که با زنانی در انگلستان، ایتالیا و کانادا رد و بدل میکردم، و بعضی از آنها از نظرِ واکاویشان از شرایط سیاسی حاکم بر آن مناطق در حکم مقالهاند. واضح است که فکر زیادی صرفِ آنها شده. امروزه از این خبرها نیست. با این حال، شکی ندارم اینترنت و کامپیوتر راهگشای فرصتهای جدیدی هستند.»
🔹 متن کامل این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Gg
#کار_خانگی #زنان_کارگر
🖋@naghd_com
@bidarzani
گفتگو با #سیلویا_فدریچی دربارهی جنبش مزد برای #کار_خانگی
ترجمهی: امیر رزاق
🔸 «فمینیستهایی از ایتالیا، انگلستان و ایالات متحده آمریکا برای کنفرانسی دو روزه در سال ۱۹۷۲ در شهر پادوای ایتالیا گرد هم آمدند. این فعالان وابسته به چپِ برونپارلمانی، مبارزات ضداستعماری و بدیلهای حزب کمونیست، برنامهی عملی به نام «بیانیهی مجمعِ بینالمللی فمینیستی» تدوین کردند. این بیانیه با رد جدایی میان کار بدون مزد در خانه و کارِ مزدی در کارخانه، کارِ خانگی را حوزهای حیاتی در مبارزهی طبقاتی علیه سرمایهداری برمیشمارد.
🔸 تحقیقات و فعالیتهای فدریچی برای بیشاز چهار دهه نقشی مرکزی در این جنبش داشتهاند. نوشتههای او شرحی بنیادین از مطالبهی مزد بهعنوان کنشی انقلابی ارائه میدهد. او جزوهی تاثیرگذار خود، "مزد علیه کار ِخانگی" (۱۹۷۵)، را با ردیهای تحریکآمیز آغاز میکند: «آنها <به این کار> میگویند عشق، ما میگوییم کار بدون مزد.» فدریچی در این جزوه و دیگر اسناد استدلال میکند که مطالبهیِ مزد، پیوند سیاسی مهمی است برای سازماندهی زنان حول وضعیت مشترک کار بیگانهشده. برآورده کردن مطالبهی مزد برای نظام سرمایهداری غیرممکن بوده و هدف نیز همین است؛ موفقیت مستلزم بازسازی جامع توزیع ثروت اجتماعی خواهد بود.
گفتگوی زیر بهجای تمرکز بر نوآوریهایی که منجر به تغییرِ ظاهرِ کارِ خانگی میشود، فناوریها و تکنیکهای مبارزهای را در نظر میگیرد که توسط سازماندهی فمینیستی حولِ کار بازتولیدی توسعه یافتهاند.
▪️جیل ریچاردز: تکنولوژی آن دوره از چه جنبههایی در فعالیتهای شما نقش کمی یا بازدارندهای داشت؟
▪️سیلویا فدریچی: گفتنش سخت است. اما گمان نمیکنم نبود کامپیوتر و اینترنت مشکلساز بود. نتیجه این بود که وقت بیشتری صرفِ حرف زدن با زنان در خیابانها، رختشورخانهها و دیگر محلهای تجمع زنان میکردیم. فکر میکنم این تعاملهای رودررو اهمیتِ بالایی داشتند؛ و باعث برقراری ارتباط بهتری نسبت به تعاملهای آنلاین میشد. درکل فکر میکنم اینترنت بخش زیادی از وقت ما را میگیرد که لزوما به راههای پربازدهترِ سیاسی نمیانجامد. ما غرق در اطلاعات شدهایم، بیشتر از حدی که بتوانیم بر آن تسلط داشتهباشیم، درخواستهای ناتمامی داریم که نمیتوانیم پاسخگویشان باشیم، یا وادارمان میکنند پاسخهای سطحی بدهیم. علاوه بر این، من هنوز انبوهی از نامههایی را نزد خود دارم که با زنانی در انگلستان، ایتالیا و کانادا رد و بدل میکردم، و بعضی از آنها از نظرِ واکاویشان از شرایط سیاسی حاکم بر آن مناطق در حکم مقالهاند. واضح است که فکر زیادی صرفِ آنها شده. امروزه از این خبرها نیست. با این حال، شکی ندارم اینترنت و کامپیوتر راهگشای فرصتهای جدیدی هستند.»
🔹 متن کامل این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Gg
#کار_خانگی #زنان_کارگر
🖋@naghd_com
@bidarzani
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
هر زنی کارگر است
گفتگو با سیلویا فدریچی ترجمهی: امیر رزاق گفتگوی زیر بهجای تمرکز بر نوآوریهایی که منجر به تغییرِ ظاهرِ کارِ خانگی میشود، فناوریها و تکنیکهای مبارزهای را در نظر میگیرد که توسط سازماندهی فمینی…
Forwarded from نقد
▫️ خاستگاههای جنگ، نقش ناتو و آیندهی سناریوها در اوکراین
▫️ میزگردی با حضور اتین بالیبار، سیلویا فدریچی و میشل لووی
مارچلو موستو
ترجمهی: بهرام صفایی
28 ژوئن 2021
📝 توضیح مارچلو موستو:
🔸 جنگ در اوکراین چهار ماه قبل آغاز شد. بنا به اعلام دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، جنگ تا همین حالا به مرگ بیش از 4500 غیرنظامی انجامیده و حدود پنج میلیون نفر را از خانههایشان بیرون رانده و تبدیل به پناهجو کرده است. این شمار شامل مرگ نظامیان ــ دستکم ده هزار اوکراینی احتمالاً شماری بیشتر در سمت روسیه ــ و چندین میلیون نفری نیست که درون اوکراین آواره شدهاند. تهاجم به اوکراین منجر به نابودی پُردامنهی شهرها و زیرساختهای غیرنظامی شده که بازسازیشان نسلها به درازا میکشد، و همچنین جنایات جنگی چشمگیر، همانند مواردی که در خلال محاصرهی ماریوپل به دست سربازان روسیه رخ داد.
🔸 با هدف مرور رخدادها از هنگام آغاز جنگ، تأمل پیرامون نقش ناتو، و بازبینی سناریوهای محتمل در آینده، میزگردی برگزار کردم با سه پژوهشگر مشهور در سطح بینالملل از سنت مارکسیستی: اتین بالیبار، صاحب کرسی سالانهی فلسفهی معاصر اروپایی در دانشگاه کینگستون (لندن، بریتانیا)، سیلویا فدریچی، استاد بازنشستهی فلسفهی سیاسی در دانشگاه هوفسترا (همپستد، ایالات متحد)، و میشل لووی، پژوهشگر ارشد بازنشستهی مرکز ملی پژوهش علمی (پاریس، فرانسه).
بحثی که خلاصهی آن در ادامه میآید حاصل گفتوگوهای پرشماری است که در چند هفتهی گذشته از طریق ایمیل و تماس تلفنی داشتیم.
🔹 متن این میزگرد را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-31C
#میشل_لووی #مارچلو_موستو #اتین_بالیبار، #سیلویا_فدریچی
#بهرام_صفایی #جنگ_در_اوکراین
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ میزگردی با حضور اتین بالیبار، سیلویا فدریچی و میشل لووی
مارچلو موستو
ترجمهی: بهرام صفایی
28 ژوئن 2021
📝 توضیح مارچلو موستو:
🔸 جنگ در اوکراین چهار ماه قبل آغاز شد. بنا به اعلام دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، جنگ تا همین حالا به مرگ بیش از 4500 غیرنظامی انجامیده و حدود پنج میلیون نفر را از خانههایشان بیرون رانده و تبدیل به پناهجو کرده است. این شمار شامل مرگ نظامیان ــ دستکم ده هزار اوکراینی احتمالاً شماری بیشتر در سمت روسیه ــ و چندین میلیون نفری نیست که درون اوکراین آواره شدهاند. تهاجم به اوکراین منجر به نابودی پُردامنهی شهرها و زیرساختهای غیرنظامی شده که بازسازیشان نسلها به درازا میکشد، و همچنین جنایات جنگی چشمگیر، همانند مواردی که در خلال محاصرهی ماریوپل به دست سربازان روسیه رخ داد.
🔸 با هدف مرور رخدادها از هنگام آغاز جنگ، تأمل پیرامون نقش ناتو، و بازبینی سناریوهای محتمل در آینده، میزگردی برگزار کردم با سه پژوهشگر مشهور در سطح بینالملل از سنت مارکسیستی: اتین بالیبار، صاحب کرسی سالانهی فلسفهی معاصر اروپایی در دانشگاه کینگستون (لندن، بریتانیا)، سیلویا فدریچی، استاد بازنشستهی فلسفهی سیاسی در دانشگاه هوفسترا (همپستد، ایالات متحد)، و میشل لووی، پژوهشگر ارشد بازنشستهی مرکز ملی پژوهش علمی (پاریس، فرانسه).
بحثی که خلاصهی آن در ادامه میآید حاصل گفتوگوهای پرشماری است که در چند هفتهی گذشته از طریق ایمیل و تماس تلفنی داشتیم.
🔹 متن این میزگرد را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-31C
#میشل_لووی #مارچلو_موستو #اتین_بالیبار، #سیلویا_فدریچی
#بهرام_صفایی #جنگ_در_اوکراین
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
خاستگاههای جنگ، نقش ناتو و آیندهی سناریوها در اوکراین
میزگردی با حضور اتین بالیبار، سیلویا فدریچی و میشل لووی مارچلو موستو ترجمهی: بهرام صفایی فقط و فقط میتوان بیاندازه به تحولات آتی بدبین بود. شخصاً معتقدم بخت اجتناب از فاجعه بسیار کمرنگ است. دست…
Forwarded from نقد
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ چرا فمینیستها باید مخالف مجازات اعدام باشند
نوشتهی: سیلویا فدریچی
ترجمهی: کامران معتمدی ـ گلشن فیال
15 ژانویه 2023
🔸 در میان مسائل دنیای معاصر کماند مسائلی که فمینیستها به آن نپرداخته باشند؛ فقر، تبعیض نژادی، تخریب محیطزیست و جنگ تنها چند نمونه از مسائلیست که در مجموعهی آثار فمینیستی جای خود را دارند. در مقابل، اما اگر همین آثار را مرور کنیم حتی یک مقاله در مورد مجازات اعدام نمیتوان یافت. برای مثال، در یکی از شمارههای ویژه و اخیر هیپاتیا (که یک مجلهی مهم فلسفی فمینیستی است) با موضوع «زنان و خشونت» چندین مقاله به مسئلهی جنگ اختصاص دارد. اما تنها اشارهای گذرا به مجازات اعدام شده است آن هم در مقالهای از کلودیا کارت که نویسنده به نحوی دوپهلو امکان وضع حکم اعدام را بهعنوان مجازات تجاوز جنسی در جنگ متصور میشود و سپس نتیجهگیری میکند (بدون آنکه متاسفانه به استدلالها و پیامدهای آن پرداخته باشد) که زنان احتمالاً از چنین ایدهای حمایت نخواهند کرد.
🔸 در این نوشته نمیخواهم به این مسئله بپردازم که چرا فمینیستها در برابر مجازات اعدام ساکت بودهاند. قصد من در اینجا در واقع شکستن این سکوت است. هدفم مشخصاً این است که استدلال کنم دلایل متعددی وجود دارد که بر مبنای آن فمینیستها باید با مجازات اعدام مخالفت کنند. و برخی از این دلایل از نظام ارزشی نهفته در شیوهی کاربرد فمینیسم سرچشمه میگیرند. اشارهی من به آن تعهدی است که فمینیستها باید برای ارتقای ارزش زندگی انسانها در آن سهیم بشوند، درد دیگران را منبع رضایت خود قرار ندهند و تعهد متقابل خود و دیگری را به رسمیت بشناسند، تعهد به اینکه هر آسیب و تحقیر اعمالشده به دیگری به زخم واردشده به خود آدمی بدل میشود. همچنین به کارکرد سیاست فمینیستی به عنوان فعالیتی اشاره میکنم که وظیفهی آن زیر سؤال بردن همهی اشکال سلطه است و بنابراین باید نظام آپارتاید هستیشناختیای را که مجازات اعدام نهادینه میسازد، محکوم کند. منظورم از «آپارتاید هستیشناختی» این واقعیت است که مجازات اعدام به لحاظ هستیشناسی وجود دو نوع انسانیت متفاوت را مبنای خود قرار میدهد: از یک سو، شهروندان «معقول» که گویا اعدامها در راستای منفعت آنها انجام میشود و از دیگر سو، جنایتکاران وحشی که با آنها هر کاری میتوان کرد، چرا که آنها با رفتارشان ــ آنطور که همیشه به ما گفتهاند ــ خود را بیرون از مرزهای انسانیت ما قرار دادهاند.
🔸 با این حال، دلایل دیگری هم هست که چرا فمینیستها باید در حمایت از جامعهای عاری از طناب دار، صندلیهای برقی و تزریقات کشنده صحبت کنند. اول اینکه فمینیسم در پی تبیین نظام ارزشی نوینی است که زادهی تجربیات تاریخی زنان و متعهد به اعتراض به آن ارزشزدایی از زندگی است که مشخصهی سنت پدرسالارانهی ماست. از اینرو فمینیسم ناگزیر باید با مجازات اعدام مخالفت کند، چرا که در نهایت اعدام، همچون جنگ، یک آیین دولتی است که در آن زندگی و فعالیتهای زندگیبخش بیارزش و ارزشهای مردسالارانه ماندگار شدهاند. در واقع، اگر به فعالیتهای بازتولیدیِ مربوط به فرآیند تربیت کودک و نیز پیوندهای بین فرزندان و والدین کوچکترین توجهی شود، هرگز نمیتوان مجازات اعدام را حتی از دیدگاه ناپختهی قصاصگرایانه قابلقبول دانست. زیرا در این صورت، براساس نظام عدالت کیفری مجاز نخواهد بود زنانی نادیده گرفته شوند که زندگی بخشیده و کسانی را پرورش دادهاند که امروز محکوم به اعدامند؛ و هر بار که مرد یا زنی در صف اعدام جان میدهد، مادرش هم با او جان میسپارد. اگر قبول کنیم که فرزند ثمرهی زندگی مادرش، بدن او و کاری است که او برای فرزندش کرده، با اعدام فرزند مادر هم فنا میشود. با این حال، عواقب ویرانگر مجازات اعدام برای مادرانِ محکومان به چشم نمیآید. از درد آنها هرگز در دادگاه یا رسانهها حرفی به میان نمیآید و این در حالیست که این درد قاعدتاً فراتر از هر شکنجهایست که به ذهن بیاید، چرا که آنها نهفقط مجبورند با تصور مرگ قریبالوقوع فرزندشان با خود کلنجار بروند، بلکه مجبورند وحشت خود را روزها و گاه سالها در سینهی خود نگاه دارند و بعد از آن، با این اعدام به «زندگی» خود ادامه دهند و تا پایان عمر وحشت این تجربه را تاب بیاورند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3mZ
#سیلویا_فدریچی #فمینیسم
#کامران_معتمدی #گلشن_فیال #اعدام
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ چرا فمینیستها باید مخالف مجازات اعدام باشند
نوشتهی: سیلویا فدریچی
ترجمهی: کامران معتمدی ـ گلشن فیال
15 ژانویه 2023
🔸 در میان مسائل دنیای معاصر کماند مسائلی که فمینیستها به آن نپرداخته باشند؛ فقر، تبعیض نژادی، تخریب محیطزیست و جنگ تنها چند نمونه از مسائلیست که در مجموعهی آثار فمینیستی جای خود را دارند. در مقابل، اما اگر همین آثار را مرور کنیم حتی یک مقاله در مورد مجازات اعدام نمیتوان یافت. برای مثال، در یکی از شمارههای ویژه و اخیر هیپاتیا (که یک مجلهی مهم فلسفی فمینیستی است) با موضوع «زنان و خشونت» چندین مقاله به مسئلهی جنگ اختصاص دارد. اما تنها اشارهای گذرا به مجازات اعدام شده است آن هم در مقالهای از کلودیا کارت که نویسنده به نحوی دوپهلو امکان وضع حکم اعدام را بهعنوان مجازات تجاوز جنسی در جنگ متصور میشود و سپس نتیجهگیری میکند (بدون آنکه متاسفانه به استدلالها و پیامدهای آن پرداخته باشد) که زنان احتمالاً از چنین ایدهای حمایت نخواهند کرد.
🔸 در این نوشته نمیخواهم به این مسئله بپردازم که چرا فمینیستها در برابر مجازات اعدام ساکت بودهاند. قصد من در اینجا در واقع شکستن این سکوت است. هدفم مشخصاً این است که استدلال کنم دلایل متعددی وجود دارد که بر مبنای آن فمینیستها باید با مجازات اعدام مخالفت کنند. و برخی از این دلایل از نظام ارزشی نهفته در شیوهی کاربرد فمینیسم سرچشمه میگیرند. اشارهی من به آن تعهدی است که فمینیستها باید برای ارتقای ارزش زندگی انسانها در آن سهیم بشوند، درد دیگران را منبع رضایت خود قرار ندهند و تعهد متقابل خود و دیگری را به رسمیت بشناسند، تعهد به اینکه هر آسیب و تحقیر اعمالشده به دیگری به زخم واردشده به خود آدمی بدل میشود. همچنین به کارکرد سیاست فمینیستی به عنوان فعالیتی اشاره میکنم که وظیفهی آن زیر سؤال بردن همهی اشکال سلطه است و بنابراین باید نظام آپارتاید هستیشناختیای را که مجازات اعدام نهادینه میسازد، محکوم کند. منظورم از «آپارتاید هستیشناختی» این واقعیت است که مجازات اعدام به لحاظ هستیشناسی وجود دو نوع انسانیت متفاوت را مبنای خود قرار میدهد: از یک سو، شهروندان «معقول» که گویا اعدامها در راستای منفعت آنها انجام میشود و از دیگر سو، جنایتکاران وحشی که با آنها هر کاری میتوان کرد، چرا که آنها با رفتارشان ــ آنطور که همیشه به ما گفتهاند ــ خود را بیرون از مرزهای انسانیت ما قرار دادهاند.
🔸 با این حال، دلایل دیگری هم هست که چرا فمینیستها باید در حمایت از جامعهای عاری از طناب دار، صندلیهای برقی و تزریقات کشنده صحبت کنند. اول اینکه فمینیسم در پی تبیین نظام ارزشی نوینی است که زادهی تجربیات تاریخی زنان و متعهد به اعتراض به آن ارزشزدایی از زندگی است که مشخصهی سنت پدرسالارانهی ماست. از اینرو فمینیسم ناگزیر باید با مجازات اعدام مخالفت کند، چرا که در نهایت اعدام، همچون جنگ، یک آیین دولتی است که در آن زندگی و فعالیتهای زندگیبخش بیارزش و ارزشهای مردسالارانه ماندگار شدهاند. در واقع، اگر به فعالیتهای بازتولیدیِ مربوط به فرآیند تربیت کودک و نیز پیوندهای بین فرزندان و والدین کوچکترین توجهی شود، هرگز نمیتوان مجازات اعدام را حتی از دیدگاه ناپختهی قصاصگرایانه قابلقبول دانست. زیرا در این صورت، براساس نظام عدالت کیفری مجاز نخواهد بود زنانی نادیده گرفته شوند که زندگی بخشیده و کسانی را پرورش دادهاند که امروز محکوم به اعدامند؛ و هر بار که مرد یا زنی در صف اعدام جان میدهد، مادرش هم با او جان میسپارد. اگر قبول کنیم که فرزند ثمرهی زندگی مادرش، بدن او و کاری است که او برای فرزندش کرده، با اعدام فرزند مادر هم فنا میشود. با این حال، عواقب ویرانگر مجازات اعدام برای مادرانِ محکومان به چشم نمیآید. از درد آنها هرگز در دادگاه یا رسانهها حرفی به میان نمیآید و این در حالیست که این درد قاعدتاً فراتر از هر شکنجهایست که به ذهن بیاید، چرا که آنها نهفقط مجبورند با تصور مرگ قریبالوقوع فرزندشان با خود کلنجار بروند، بلکه مجبورند وحشت خود را روزها و گاه سالها در سینهی خود نگاه دارند و بعد از آن، با این اعدام به «زندگی» خود ادامه دهند و تا پایان عمر وحشت این تجربه را تاب بیاورند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3mZ
#سیلویا_فدریچی #فمینیسم
#کامران_معتمدی #گلشن_فیال #اعدام
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
چرا فمینیستها باید مخالف مجازات اعدام باشند
نوشتهی: سیلویا فدریچی ترجمهی: کامران معتمدی ـ گلشن فیال آنچه این بیانیه از ما میخواهد فراموش نکنیم این است که وقتی این مردان و زنانی که دولت قصد کشتنشان را دارد، فرزندان زنانی مثل ما هستند، مس…
Forwarded from ديدبان آزار
بيدارزنى
Video
ویدئوی ارسالی به دیدبان آزار
حمایت سیلویا فدریچی از سروناز احمدی
سیلویا فدریچی، پژوهشگر و فعال فمینیست ایتالیایی در ویدئویی حمایت خود را از سروناز احمدی، فعال مدنی و مترجم کتاب «انقلاب در نقطه صفر» اعلام کرده است. او در این ویدئو خواستار آزادی سروناز و دیگر زندانیان سیاسی شده است و فعالان فمینیست را در دیگر نقاط دنیا به حمایت از زندانیان سیاسی در ایران فرا میخواند.
روز اول مهر، سروناز احمدی در زندان اوین دچار حمله عصبی پانیک شد و علیرغم درخپاست مکرر همبندیانش تا دو ساعت از رسیدگی پزشکی محروم ماند و سپس به بهداری منتقل شد. او هفته گذشته در اعتراض به تبعید همسرش به زندان قزلحصار چند روز در اعتصاب غذا بود.
متن پیام:
بسیار دردناک است که باخبر شدم سروناز احمدی بازداشت شده و در زندان حکم سه سال و نیم حبس را میگذراند. او در اعتصاب غذاست چون همسرش را به همراه ۱۲ زندانی دیگر به زندانی دیگر انتقال دادهاند. سروناز احمدی یک فمینیست پرتلاش است که با شجاعت و تعهد بسیار برای حقوق کارگران و کودکان فعالیت کرده است. و من پیوندی خاص با او دارم چون تعدادی از مقالات و کتابهایی را که در این سالها منتشر کردهام، به زبان فارسی ترجمه کرده است. از مقامات ایرانی میخواهم که تمام افرادی را که برای اعتراض به کشتهشدن مهسا (ژینا) امینی به خیابان آمدند و بازداشت شدند آزاد کنند. و همچنین درخواست ویژه برای آزادی سروناز احمدی دارم، بهخاطر زحماتش، برای ترجمههایش و مهمتر از آن دسترسپذیر کردن تجربه و دانش زنان دیگر نقاط دنیا برای زنان ایرانی. چنین روح بخشندهای نباید مجازات شود، بلکه باید ستایش و قدردانی شود. از طریق این ویدئو از زنان سراسر دنیا میخواهم که متحد شوند و آزادی سروناز احمدی و تمامی زنانی را که با شجاعت فراوان، زندگی خود را به خطر انداختند، به خیابان آمدند و برای عدالت اجتماعی مبارزه و ایستادگی کردند، مطالبه کنند. تعهد و عدالتخواهی این زنان باید به رسمیت شناخته شود و آنها باید فورا آزاد شوند.
#سروناز_احمدی
#سیلویا_فدریچی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
@harasswatch
حمایت سیلویا فدریچی از سروناز احمدی
سیلویا فدریچی، پژوهشگر و فعال فمینیست ایتالیایی در ویدئویی حمایت خود را از سروناز احمدی، فعال مدنی و مترجم کتاب «انقلاب در نقطه صفر» اعلام کرده است. او در این ویدئو خواستار آزادی سروناز و دیگر زندانیان سیاسی شده است و فعالان فمینیست را در دیگر نقاط دنیا به حمایت از زندانیان سیاسی در ایران فرا میخواند.
روز اول مهر، سروناز احمدی در زندان اوین دچار حمله عصبی پانیک شد و علیرغم درخپاست مکرر همبندیانش تا دو ساعت از رسیدگی پزشکی محروم ماند و سپس به بهداری منتقل شد. او هفته گذشته در اعتراض به تبعید همسرش به زندان قزلحصار چند روز در اعتصاب غذا بود.
متن پیام:
بسیار دردناک است که باخبر شدم سروناز احمدی بازداشت شده و در زندان حکم سه سال و نیم حبس را میگذراند. او در اعتصاب غذاست چون همسرش را به همراه ۱۲ زندانی دیگر به زندانی دیگر انتقال دادهاند. سروناز احمدی یک فمینیست پرتلاش است که با شجاعت و تعهد بسیار برای حقوق کارگران و کودکان فعالیت کرده است. و من پیوندی خاص با او دارم چون تعدادی از مقالات و کتابهایی را که در این سالها منتشر کردهام، به زبان فارسی ترجمه کرده است. از مقامات ایرانی میخواهم که تمام افرادی را که برای اعتراض به کشتهشدن مهسا (ژینا) امینی به خیابان آمدند و بازداشت شدند آزاد کنند. و همچنین درخواست ویژه برای آزادی سروناز احمدی دارم، بهخاطر زحماتش، برای ترجمههایش و مهمتر از آن دسترسپذیر کردن تجربه و دانش زنان دیگر نقاط دنیا برای زنان ایرانی. چنین روح بخشندهای نباید مجازات شود، بلکه باید ستایش و قدردانی شود. از طریق این ویدئو از زنان سراسر دنیا میخواهم که متحد شوند و آزادی سروناز احمدی و تمامی زنانی را که با شجاعت فراوان، زندگی خود را به خطر انداختند، به خیابان آمدند و برای عدالت اجتماعی مبارزه و ایستادگی کردند، مطالبه کنند. تعهد و عدالتخواهی این زنان باید به رسمیت شناخته شود و آنها باید فورا آزاد شوند.
#سروناز_احمدی
#سیلویا_فدریچی
#زن_زندگی_آزادی
#ژن_ژیان_ئازادی
@harasswatch