♦️ «ناموس» چه بر سر زنان
میآورد؟
✍🏼 حسین قاضیان
🔺 با این که گفته شده به بیش از ۴۰ زن در #ایرانشهر تجاوز شده اما عدهی کمی از میان این زنان تا به حال شکایت کردهاند. کم بودن شکایت کنندگان در مقایسه با تعداد قربانیان تجاوز، پدیدهی جدیدی نیست و به ایرانشهر هم منحصر نمیشود. درو اقع، هر قدر جامعههایی که این تجاوز در آنها رخ میدهد سنتیتر باشند، احتمال شکایت هم کمتر میشود. اما چرا؟
🔺 دلایل این موضوع متعدد است. اما تقریباً همهی این دلایل پیرامون یک مفهوم مرکزی، یعنی «ناموس» میچرخد. مفهومی که در جامعههای سنتی نفوذ عمیقی دارد. ناموس گرچه مفهومی پیچیده و چندلایه است، اما در هر حال عمدتاً در اطراف «جنبههای جنسی بدن زن» حرکت میکند.
🔺 در جامعههای سنتی، #تجاوز همان تعرض به ناموس است. فرد یا خانوادهای که به ناموسش تعرض شده خود را سرافکنده میداند چون به هر دلیل نتوانسته از ناموسش حفاظت کند. برای همین، در اغلب موارد قبل از همه، زنی که مورد تجاوز قرار گرفته است سرزنش میشود و بعد نوبت به مردان خانواده (به عنوان پاسداران ناموس) میرسد که «سرافکنده» باشند.
@bidarzani
🔺 در چنین حالتی، تجاوز و بر باد رفتن ناموس مثل لکهی ننگ بر دامن خانوادهی قربانی میافتد. در اولین تلاش ممکن است زن تجاوز شده یا خانوادهی او بخواهند با درنیاوردن صدای موضوع موجب از دست رفتن «آبرو» نشوند، چون متعاقب برملا شدن از دست رفتن #ناموس، آن بیآبرویی هم ظاهر میشود. به همین دلیل هم شکایتی صورت نمیگیرد.
🔺 موضوع دیگری که زن یا اطرافیانش را از شکایت باز میدارد، فرآیند رسیدگی به شکایت است. این فرآیند گذشته از جنبههای قانونی آزاردهنده، در فضای فرهنگیای انجام میشود که با مفهوم ناموس خو گرفته و این خو کردن پیامدهای کلامی و رفتاریای دارد که برای زن قربانی تجربهی دردناک دیگری، اضافه بر تجربهی خود تجاوز، به بار میآورد.
🔺 در واقع، در جامعهی ناموسپرست، که بدن زن نه متعلق به او، بلکه ضمناً متعلق به مردان خانوادهی اوست، از دست رفتن ناموس به خاطر تجاوز، به معنی از دست رفتن یا ضعیف شدن آن مردانی است که پاسداران مرزهای ناموس بودهاند.
🔺 گذشته از این، زنی که به ناموسش تجاوز شده، اکنون به اصطلاح «بیناموس» شده است. یعنی دیگر مرز و حریمی برای بدنش وجود ندارد. اگر پیش از این مرزهای ناموس یا پاسداران مرزهای ناموس، مانعی برای دستیابی به بدن او بودند، حالا با تصرف این منطقه، بدن زن دیگر قابلیت دفاعی ندارد و بنابراین احتمالاً بیش از همیشه قابل دسترسی است.
🔺 تصور قابل دسترستر بودن زن در فرآیند رسیدگی به شکایت، عملاً راه را برای انواع تعرضهای کلامی و حتی بدنی به زن قربانی تجاوز باز میکند. به این ترتیب زن یک بار دیگر یا باید در مسیر یک تجاوز آشکار و بیمانع دیگر قرار گیرد یا از خیر شکایت بگذرد. بسیاری از زنان احتمالاً ترجیح میدهند شکایت نکنند و به درد خود بسوزند و بسازند.
@bidarzani
⚪️ ادامه مطلب را اینجا دنبال کنید:
https://www.radiofarda.com/a/29307016.html
#دختران_ایرانشهر
#بدن_زن
میآورد؟
✍🏼 حسین قاضیان
🔺 با این که گفته شده به بیش از ۴۰ زن در #ایرانشهر تجاوز شده اما عدهی کمی از میان این زنان تا به حال شکایت کردهاند. کم بودن شکایت کنندگان در مقایسه با تعداد قربانیان تجاوز، پدیدهی جدیدی نیست و به ایرانشهر هم منحصر نمیشود. درو اقع، هر قدر جامعههایی که این تجاوز در آنها رخ میدهد سنتیتر باشند، احتمال شکایت هم کمتر میشود. اما چرا؟
🔺 دلایل این موضوع متعدد است. اما تقریباً همهی این دلایل پیرامون یک مفهوم مرکزی، یعنی «ناموس» میچرخد. مفهومی که در جامعههای سنتی نفوذ عمیقی دارد. ناموس گرچه مفهومی پیچیده و چندلایه است، اما در هر حال عمدتاً در اطراف «جنبههای جنسی بدن زن» حرکت میکند.
🔺 در جامعههای سنتی، #تجاوز همان تعرض به ناموس است. فرد یا خانوادهای که به ناموسش تعرض شده خود را سرافکنده میداند چون به هر دلیل نتوانسته از ناموسش حفاظت کند. برای همین، در اغلب موارد قبل از همه، زنی که مورد تجاوز قرار گرفته است سرزنش میشود و بعد نوبت به مردان خانواده (به عنوان پاسداران ناموس) میرسد که «سرافکنده» باشند.
@bidarzani
🔺 در چنین حالتی، تجاوز و بر باد رفتن ناموس مثل لکهی ننگ بر دامن خانوادهی قربانی میافتد. در اولین تلاش ممکن است زن تجاوز شده یا خانوادهی او بخواهند با درنیاوردن صدای موضوع موجب از دست رفتن «آبرو» نشوند، چون متعاقب برملا شدن از دست رفتن #ناموس، آن بیآبرویی هم ظاهر میشود. به همین دلیل هم شکایتی صورت نمیگیرد.
🔺 موضوع دیگری که زن یا اطرافیانش را از شکایت باز میدارد، فرآیند رسیدگی به شکایت است. این فرآیند گذشته از جنبههای قانونی آزاردهنده، در فضای فرهنگیای انجام میشود که با مفهوم ناموس خو گرفته و این خو کردن پیامدهای کلامی و رفتاریای دارد که برای زن قربانی تجربهی دردناک دیگری، اضافه بر تجربهی خود تجاوز، به بار میآورد.
🔺 در واقع، در جامعهی ناموسپرست، که بدن زن نه متعلق به او، بلکه ضمناً متعلق به مردان خانوادهی اوست، از دست رفتن ناموس به خاطر تجاوز، به معنی از دست رفتن یا ضعیف شدن آن مردانی است که پاسداران مرزهای ناموس بودهاند.
🔺 گذشته از این، زنی که به ناموسش تجاوز شده، اکنون به اصطلاح «بیناموس» شده است. یعنی دیگر مرز و حریمی برای بدنش وجود ندارد. اگر پیش از این مرزهای ناموس یا پاسداران مرزهای ناموس، مانعی برای دستیابی به بدن او بودند، حالا با تصرف این منطقه، بدن زن دیگر قابلیت دفاعی ندارد و بنابراین احتمالاً بیش از همیشه قابل دسترسی است.
🔺 تصور قابل دسترستر بودن زن در فرآیند رسیدگی به شکایت، عملاً راه را برای انواع تعرضهای کلامی و حتی بدنی به زن قربانی تجاوز باز میکند. به این ترتیب زن یک بار دیگر یا باید در مسیر یک تجاوز آشکار و بیمانع دیگر قرار گیرد یا از خیر شکایت بگذرد. بسیاری از زنان احتمالاً ترجیح میدهند شکایت نکنند و به درد خود بسوزند و بسازند.
@bidarzani
⚪️ ادامه مطلب را اینجا دنبال کنید:
https://www.radiofarda.com/a/29307016.html
#دختران_ایرانشهر
#بدن_زن
رادیو فردا
ارزیابی حسین قاضیان از تناقضگویی مقامات ایرانی درباره تعداد تجاوزها در ایرانشهر
با گذشت نزدیک به یک هفته از رسانهای شدن «تجاوز به ۴۱ زن در ایرانشهر»، واکنش ها به این موضوع در رسانهها و محافل سیاسی ایران ادامه دارد گرچه هنوز آمار دقیق و مشخصی از تعداد قربانیان اعلام نشده است. در گفتوگو با حسین قاضیان جامعهشناس از او پرسیدم که چرا…