📌 انسانیتزدایی سهم زیادی در رواج تبعیض و خشونت علیه زنان داشته است/ بدون مشارکت زنان نمیتوان راه حلی برای برخی از مشکلات پیدا کرد
@bidarzani
دستیار ویژه رئیسجمهور در امور حقوق شهروندی تاکید کرد: دور نگه داشتن زنان از فعالیتهای جامعه باعث شده که مسائل و مشکلاتی به وجود آید. امروزه این واقعیت است که بدون مشارکت زنان نمیتوان هیچ راه حل پایداری برای مشکلات تهدیدآمیز اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیدا کرد.
در ایلنا بخوانید...
#سیاست
ـ
📯امید|زندگی|ایران
📌 @ilnair
@bidarzani
دستیار ویژه رئیسجمهور در امور حقوق شهروندی تاکید کرد: دور نگه داشتن زنان از فعالیتهای جامعه باعث شده که مسائل و مشکلاتی به وجود آید. امروزه این واقعیت است که بدون مشارکت زنان نمیتوان هیچ راه حل پایداری برای مشکلات تهدیدآمیز اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیدا کرد.
در ایلنا بخوانید...
#سیاست
ـ
📯امید|زندگی|ایران
📌 @ilnair
🖋جستاری در سکسوالیته و روابط پیش از ازدواج
🔹در این پژوهش با ده نفر زن که رابطه جنسی خارج از ازدواج داشتهاند مصاحبه شده است که در رنج سنی ۲۸ تا ۳۸ سال قرار دارند همگی دارای تحصیلات لیسانس یا فوقلیسانس و شاغلاند. برخی از زنان پاسخدهنده آگاهی جنسیتی داشتند و برخی نداشتند. دو نفر از این زنان با دوستپسرشان ازدواجکردهاند هرچند یکی از آنان با گذشت سه سال همچنان باکره است که دلیلش را تحملناپذیر بودن درد عنوان کرده است.
🔹برخی از این زنان تجربه دوستیهای متعددی داشتند و دو نفر همسالها با مردی که اولین رابطه جنسی کامل را با او تجربه کردهاند، دوست هستند. البته سبک زندگیشان همخانگی نبوده است.
http://yon.ir/Uujp1
@Digari_ir
#سیاست_تن
#سکسوالیته
دوستان و همراهان گرامی آدرس کانال به Digari_ir@تغییر یافته است.
🔹در این پژوهش با ده نفر زن که رابطه جنسی خارج از ازدواج داشتهاند مصاحبه شده است که در رنج سنی ۲۸ تا ۳۸ سال قرار دارند همگی دارای تحصیلات لیسانس یا فوقلیسانس و شاغلاند. برخی از زنان پاسخدهنده آگاهی جنسیتی داشتند و برخی نداشتند. دو نفر از این زنان با دوستپسرشان ازدواجکردهاند هرچند یکی از آنان با گذشت سه سال همچنان باکره است که دلیلش را تحملناپذیر بودن درد عنوان کرده است.
🔹برخی از این زنان تجربه دوستیهای متعددی داشتند و دو نفر همسالها با مردی که اولین رابطه جنسی کامل را با او تجربه کردهاند، دوست هستند. البته سبک زندگیشان همخانگی نبوده است.
http://yon.ir/Uujp1
@Digari_ir
#سیاست_تن
#سکسوالیته
دوستان و همراهان گرامی آدرس کانال به Digari_ir@تغییر یافته است.
Telegraph
روابط پیش از ازدواج زنان،مطالعات موردی زنان28-38 ساله
دیگری: این مقاله با عنوان تعریف دگرگونه زنان از رابطه زنانه در اولین همایش بین المللی جنسیت و انسان شناسی ارائه شده است و نویسنده بخشی از ان را در انجمن مطالعات زنان در روز 16 دی ماه 1397 ارائه کرده که متن کامل در اینجا در دو قسمت بازنشر می شود. مقدمه و طرح…
بيدارزنى
Photo
🟣 هیچ نسخهی حاضر و آمادهای وجود ندارد:
نقطهی شروعِ مبارزه، ضرورت است!
⚪️ گفتگو با دِبورا نونِس Débora Nunes
از اعضای سازماندهندهی «جنبش کارگران بیزمین» - برزیل
✍🏽 ترجمه: امین حصوری
در جریان یک نشست آموزشی حول موضوع ملزومات «سیاست از پایین» (تلویحا: «کار تودهای»)، که تابستان ۲۰۲۱ توسط چند گروه سیاسی فعال در این حوزه – در آلمان– برگزار گردید، از یکی از #زنان_سازماندهنده ی «جنبش کارگران بیزمین» (برزیل) دعوت شد تا بهطور آنلاین در این نشست شرکت نماید و تجارب مبارزاتی خویش در کار تودهای و فرآیند سازمانیابی فرودستان را با شرکتکنندگان در میان بگذارد. متن پیش رو ترجمهی همین گفتگوی زنده است.
از آنجا که زمینههای انضمامی–تاریخیِ خاص هر جامعه، شرایط پیشبرد مبارزه در آن کشور را تعیین میکنند، روشن است که آموزهها و دستاوردهای مبارزاتی «جنبش کارگران بیزمین» (MST) در برزیل مستقیماً در جوامعی مثل آلمان یا #ایران قابل کاربست نیستند. با این همه، نظام سرمایهداری خصلتها و روندهای جهانشمولی دارد که درسآموزی کارگران و ستمدیدگانِ جوامع مختلف از مبارزات یکدیگر را ضروری میسازد. بههمین دلیل، آنچه از انترناسیونالیسم کارگری و مبارزات جهانی و همبستهی ضدسرمایهداری میشناسیم، پیش از هرچیز در گروِ این درسآموزیهای متقابل است.{توفیق در پیریزیِ همبستگی و حمایتهای انترناسیونالیستی و برپایی سازمانهای جهانیِ مشترک، وابسته به رشد مبارزات در هر یک از این جوامع است، که خود نیازمند بازخوانی مستمر تجارب یکدیگر است}.
اما برای اینکه خوانندهی متأثر از فراز و فرودهای حاد جامعهی ایران ارتباط معنادارتری با مضمون این گفتگو برقرار کند، شاید بتوان متن حاضر را در پرتو تأمل در یک پرسش باز و تعیینکننده برای وضعیت کنونیِ ایران خوانش کرد؛ و آن اینکه: گسترش روزافزون جمعیت تهیدستان و حاشیهنشینان شهری و روستایی را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ و مهمتر آنکه: مبارزات جاری و بالقوه در این حوزه چه نسبتی با سیاست طبقاتی رادیکال مییابند؟
درک فشردهی من آن است که رشد مشهود این پدیدهْ پیامدیست از روندهای همپیوند پرولتریزهسازی و سلب مالکیت در سرمایهداری متاخر، که بهطور فزآیندهای به طرد و محرومسازی و حاشیهراندگی میانجامند؛ و بههمین اعتبار، این جمعیت فراگیر را میباید همچون نمودهایی از چهرهی ناهمگون پرولتاریای عصر حاضر بازشناسی کرد (شرح مفصلتر این دیدگاه در متن دیگری آمده است). اما بهنظر نمیرسد که چنین دیدگاهی دربارهی جایگاه طبقاتی تهیدستان، در فضای فکری چپ ایران مقبولیت وسیعی داشته باشد*. یعنی رویکرد غالب، تأکید بر تمایزگذاری میان طبقهی کارگر و تهیدستان شهری و روستاییست. با این همه، دستکم تجربهی بلندمدت «جنبش کارگران بیزمین» در برزیل مؤید آن است که جنبش تودهای تهیدستان نهفقط بخش مهمی از پیکار طبقاتی کارگران است، بلکه میتواند و میباید سازمانیافته و ضدسرمایهدارانه باشد.
▪️ادامهی مطلب را در وبسایت کارگاه دیالکتیک بخوانید:
https://kaargaah.net/?p=1216
#جنبش_تهیدستان
#کار_تودهای
#سیاست_از_پایین
#سازماندهی
#تجارب_جهانی_سازماندهی
#مبارزات_ضدسرمایهداری
#سیاست_طبقاتی_رادیکال
@kdialectic
@bidarzani
نقطهی شروعِ مبارزه، ضرورت است!
⚪️ گفتگو با دِبورا نونِس Débora Nunes
از اعضای سازماندهندهی «جنبش کارگران بیزمین» - برزیل
✍🏽 ترجمه: امین حصوری
در جریان یک نشست آموزشی حول موضوع ملزومات «سیاست از پایین» (تلویحا: «کار تودهای»)، که تابستان ۲۰۲۱ توسط چند گروه سیاسی فعال در این حوزه – در آلمان– برگزار گردید، از یکی از #زنان_سازماندهنده ی «جنبش کارگران بیزمین» (برزیل) دعوت شد تا بهطور آنلاین در این نشست شرکت نماید و تجارب مبارزاتی خویش در کار تودهای و فرآیند سازمانیابی فرودستان را با شرکتکنندگان در میان بگذارد. متن پیش رو ترجمهی همین گفتگوی زنده است.
از آنجا که زمینههای انضمامی–تاریخیِ خاص هر جامعه، شرایط پیشبرد مبارزه در آن کشور را تعیین میکنند، روشن است که آموزهها و دستاوردهای مبارزاتی «جنبش کارگران بیزمین» (MST) در برزیل مستقیماً در جوامعی مثل آلمان یا #ایران قابل کاربست نیستند. با این همه، نظام سرمایهداری خصلتها و روندهای جهانشمولی دارد که درسآموزی کارگران و ستمدیدگانِ جوامع مختلف از مبارزات یکدیگر را ضروری میسازد. بههمین دلیل، آنچه از انترناسیونالیسم کارگری و مبارزات جهانی و همبستهی ضدسرمایهداری میشناسیم، پیش از هرچیز در گروِ این درسآموزیهای متقابل است.{توفیق در پیریزیِ همبستگی و حمایتهای انترناسیونالیستی و برپایی سازمانهای جهانیِ مشترک، وابسته به رشد مبارزات در هر یک از این جوامع است، که خود نیازمند بازخوانی مستمر تجارب یکدیگر است}.
اما برای اینکه خوانندهی متأثر از فراز و فرودهای حاد جامعهی ایران ارتباط معنادارتری با مضمون این گفتگو برقرار کند، شاید بتوان متن حاضر را در پرتو تأمل در یک پرسش باز و تعیینکننده برای وضعیت کنونیِ ایران خوانش کرد؛ و آن اینکه: گسترش روزافزون جمعیت تهیدستان و حاشیهنشینان شهری و روستایی را چگونه میتوان تحلیل کرد؟ و مهمتر آنکه: مبارزات جاری و بالقوه در این حوزه چه نسبتی با سیاست طبقاتی رادیکال مییابند؟
درک فشردهی من آن است که رشد مشهود این پدیدهْ پیامدیست از روندهای همپیوند پرولتریزهسازی و سلب مالکیت در سرمایهداری متاخر، که بهطور فزآیندهای به طرد و محرومسازی و حاشیهراندگی میانجامند؛ و بههمین اعتبار، این جمعیت فراگیر را میباید همچون نمودهایی از چهرهی ناهمگون پرولتاریای عصر حاضر بازشناسی کرد (شرح مفصلتر این دیدگاه در متن دیگری آمده است). اما بهنظر نمیرسد که چنین دیدگاهی دربارهی جایگاه طبقاتی تهیدستان، در فضای فکری چپ ایران مقبولیت وسیعی داشته باشد*. یعنی رویکرد غالب، تأکید بر تمایزگذاری میان طبقهی کارگر و تهیدستان شهری و روستاییست. با این همه، دستکم تجربهی بلندمدت «جنبش کارگران بیزمین» در برزیل مؤید آن است که جنبش تودهای تهیدستان نهفقط بخش مهمی از پیکار طبقاتی کارگران است، بلکه میتواند و میباید سازمانیافته و ضدسرمایهدارانه باشد.
▪️ادامهی مطلب را در وبسایت کارگاه دیالکتیک بخوانید:
https://kaargaah.net/?p=1216
#جنبش_تهیدستان
#کار_تودهای
#سیاست_از_پایین
#سازماندهی
#تجارب_جهانی_سازماندهی
#مبارزات_ضدسرمایهداری
#سیاست_طبقاتی_رادیکال
@kdialectic
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی: پداگوژی جنبشها: آن سوی بنبست طبقه/هویت
نویسندگان:
دیوید آی. بکر و کیت کارینز
✍🏽 ترجمه: فروغ قرهداغی
از متن: «در این مقاله چگونگی ایجاد ائتلاف بین مفاهیمی ظاهراً نامتجانس، از طریق تفکر پداگوژیکی درباره سازماندهی، بررسی خواهد شد. تفکر پداگوژیکی، ائتلافی بین عامگرایی در مبارزات طبقاتی، و موقعیتمندی -که کلید دستیابی به سیاست هویتی رادیکال است- ایجاد میکند. به باور نویسندگان، حوزه علوم تربیتی، در بردارندهی درسهای مهمی برای کنشگران امروزی است. اگر به آرایش واقعی صداها، ذهنها و بدنها در کلاسهای درس و جنبشها نگاه کنیم، آنچه مردم به واقع هنگام جمع شدن برای مبارزه و از بین بردن مناسبات ظالمانه تولید انجام میدهند، پیوندی را میبینیم که در اکثر ایدئولوژیهای مطرح امروزی اشارهای به آن نشده است. با نگاهی به تاریخچهی نقطهی برخورد جنبشها و کلاسهای درس -پداگوژی انتقادی- میتوان نمونههایی از نحوه تلاقی عامگرایی و موقعیتمندی برای تشکیل ائتلاف را مشاهده کرد.
جریان چپ، به گواه دو درونمایه آشکار، با قدرت؛ اما به آهستگی در حال گسترش است: نخست، افزایش محبوبیت عقاید سوسیالیستی و دوم، بنبست آشکاری که بین سیاست طبقاتی و سیاست هویتی دیده میشود. این دو درونمایه با هم در تعامل و تقابل هستند؛ یکی حیات بخش است و دیگری تهدید کننده. بن بست فرضی بین طبقه و هویت را میتوان یکی از بزرگترین تهدیدها برای مبارزات جنبشهای معاصر دانست –قدیمیترین ترفند برای تضعیف جریان چپ، واداشتن کنشگران به مبارزه، صرفاً در یکی از حوزههای طبقه، نژاد و جنسیت، بوده است تا ائتلاف لازم برای ایجاد یک دنیای بهتر، غیر ممکن شود. با این وجود، احتمالاً همان عواملی که تهدید کننده جنبشهای کنونی هستند، بیش از هر عامل دیگری، به آنها حیات میبخشند: فعالیت همزمان کنشگران در درون و مابین حوزههای مختلف، کلید دستیابی به اقدام جمعی تودههاست.
در ادامه، داستانی مربوط به ۳۰ سال پیش روایت میشود. داستانی درباره اینکه چگونه یک کلاس دانشگاهی که در تلاش برای مطالعه نابرابری ساختاری و سازماندهی فعالیتی بر علیه آن بود، در میانه راه، ناچار به تغییر شیوه خود شد. در اواسط ترم، استاد و دانشجویان، پداگوژی و برنامه درسی اولیه خود را کنار گذاشتند و حتی نام دوره را تغییر دادند تا نشان دهنده تغییر راهبرد آنها برای ایجاد تغییرات اجتماعی باشد. با این کار، آنها نمونهای از یک رویکرد پداگوژیکی در قبال سازماندهی را ارائه کردند: چگونه میتوان بین گروههایی با هویتهای متفاوت و یا بین مفاهیم هویت و عمومیتگرایی، ائتلاف ایجاد کرد.»
#پداگوژی_جنبش
#نژاد #ملیت #طبقه #جنسیت
#سیاست_هویت
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44651/
@bidarzani
نویسندگان:
دیوید آی. بکر و کیت کارینز
✍🏽 ترجمه: فروغ قرهداغی
از متن: «در این مقاله چگونگی ایجاد ائتلاف بین مفاهیمی ظاهراً نامتجانس، از طریق تفکر پداگوژیکی درباره سازماندهی، بررسی خواهد شد. تفکر پداگوژیکی، ائتلافی بین عامگرایی در مبارزات طبقاتی، و موقعیتمندی -که کلید دستیابی به سیاست هویتی رادیکال است- ایجاد میکند. به باور نویسندگان، حوزه علوم تربیتی، در بردارندهی درسهای مهمی برای کنشگران امروزی است. اگر به آرایش واقعی صداها، ذهنها و بدنها در کلاسهای درس و جنبشها نگاه کنیم، آنچه مردم به واقع هنگام جمع شدن برای مبارزه و از بین بردن مناسبات ظالمانه تولید انجام میدهند، پیوندی را میبینیم که در اکثر ایدئولوژیهای مطرح امروزی اشارهای به آن نشده است. با نگاهی به تاریخچهی نقطهی برخورد جنبشها و کلاسهای درس -پداگوژی انتقادی- میتوان نمونههایی از نحوه تلاقی عامگرایی و موقعیتمندی برای تشکیل ائتلاف را مشاهده کرد.
جریان چپ، به گواه دو درونمایه آشکار، با قدرت؛ اما به آهستگی در حال گسترش است: نخست، افزایش محبوبیت عقاید سوسیالیستی و دوم، بنبست آشکاری که بین سیاست طبقاتی و سیاست هویتی دیده میشود. این دو درونمایه با هم در تعامل و تقابل هستند؛ یکی حیات بخش است و دیگری تهدید کننده. بن بست فرضی بین طبقه و هویت را میتوان یکی از بزرگترین تهدیدها برای مبارزات جنبشهای معاصر دانست –قدیمیترین ترفند برای تضعیف جریان چپ، واداشتن کنشگران به مبارزه، صرفاً در یکی از حوزههای طبقه، نژاد و جنسیت، بوده است تا ائتلاف لازم برای ایجاد یک دنیای بهتر، غیر ممکن شود. با این وجود، احتمالاً همان عواملی که تهدید کننده جنبشهای کنونی هستند، بیش از هر عامل دیگری، به آنها حیات میبخشند: فعالیت همزمان کنشگران در درون و مابین حوزههای مختلف، کلید دستیابی به اقدام جمعی تودههاست.
در ادامه، داستانی مربوط به ۳۰ سال پیش روایت میشود. داستانی درباره اینکه چگونه یک کلاس دانشگاهی که در تلاش برای مطالعه نابرابری ساختاری و سازماندهی فعالیتی بر علیه آن بود، در میانه راه، ناچار به تغییر شیوه خود شد. در اواسط ترم، استاد و دانشجویان، پداگوژی و برنامه درسی اولیه خود را کنار گذاشتند و حتی نام دوره را تغییر دادند تا نشان دهنده تغییر راهبرد آنها برای ایجاد تغییرات اجتماعی باشد. با این کار، آنها نمونهای از یک رویکرد پداگوژیکی در قبال سازماندهی را ارائه کردند: چگونه میتوان بین گروههایی با هویتهای متفاوت و یا بین مفاهیم هویت و عمومیتگرایی، ائتلاف ایجاد کرد.»
#پداگوژی_جنبش
#نژاد #ملیت #طبقه #جنسیت
#سیاست_هویت
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/44651/
@bidarzani
بیدارزنی
false
29
Forwarded from نقد
▫️ مارکسیسم، نظریهپردازی سکسوالیته و سیاست جنسی
7 ژانویه 2024
نوشتهی: پل رینولدز
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 مارکسیسم بهوضوح در تحولات مرتبط با مطالعهی سکسوالیته و سیاستِ هویت و جهتگیریِ جنسی از دههی 1970 غایب بوده است. دخالتگریها و بحثهای سیاسیِ اساسی در این حوزه از سوی طیف متنوعی از جامعهشناسان، مورخان و نظریهپردازان فرهنگی است که مواضع متفاوتی پیرامون بحثهای معاصر بین نظریهی دگرباش و ساختگرایی اجتماعی در خصوص ساختِ اجتماعی و فرهنگیِ سکسوالیته در جامعه اتخاذ میکنند. برخلافِ سایر حوزههای نظریهپردازی دربارهی جامعه که میتوان ادعا کرد مارکسیسم با تمرکز بر تحلیلِ ساختاری مناسبات اجتماعی (طبقاتی)، شرایط مادی مناسبات تولید، فرآیندهای کالاییسازی و استثمارِ سرمایهدارانهی ارزش نیرویکار و سیاستِ قدرتِ ایدئولوژیک و سرکوبگر بهعنوان مبنایی برای سرکوب طبقاتی و بیگانگیْ خطوط نظریهپردازی رادیکالی را شکل داده است، این غیبت هم قابلتوجه و هم مشکوک است.
🔸 نوشتههای مرتبط با سیاستِ جنسیت از عناصر موجود در زبانِ مارکسیسم بهعنوان استعاره در راهبردهای حقوق جنسی و عدالت اجتماعی استفاده کردهاند و همهنگام آشکارا با نظریه و سیاست مارکسیستی بهعنوان «بخشی از مشکل» دشمنی کردهاند. بخش عمدهی این زبان همان زبان واکاویهای گرامشی است ــ ایدئولوژی، فرهنگ و هژمونی ــ که با تصاحب آن از سوی پسامارکسیستها و کسانی که «چرخش فرهنگی» در تحلیلهای اجتماعی را دنبال میکنند، خود مشکلساز میشود. کسانی که رویکردی مبتنی بر مفاهیم و ایدههای مارکسیستی اتخاذ میکنند، مانند دیوید ایوانز، تمایل دارند بر محدودیتهای شهروندی جنسی در سرمایهداری تأکید کنند، نه بر دامنهی شهروندی جنسی، برابری و عدالت از طریق مبارزهی طبقاتی. نیکولا فیلد به طور متناوب دربارهی همبستگی طبقاتی بهعنوان مبنایی برای امتناع و سیاسی کردنِ مبارزات برای برابری و عدالت بحث میکند، اما از موضعی که در آن منافع مشترک و مبارزات مرکزی قاطعانه از طریق واکاوی طبقاتی بیان میشوند. هر دو رویکرد، در بحث گستردهترِ سیاست جنسی و شهروندی صداهایی در اقلیت هستند و این پرسش اجتنابناپذیر را برمیانگیزند که نظریهها و مقولههای مارکسیستی چه سهمی میتوانند در تحلیل هویت، روابط، رفتار، مقررات و تفاوت جنسی داشته باشند. آیا زمینهای برای مشارکت معنادار مارکسیسم در مطالعاتِ رهاییِ اجتماعیِ تنوع جنسی وجود دارد؟
🔸 نظریه و سیاست مارکسیستی در نظریه و سیاستِ سکسوالیته سهمی دارد. سهم آن در ارزش انتقادی مقولههایِ مارکسیستی در واکاوی گرایش جنسی و ارزشها، حقوق و عدالت اجتماعی در جوامع معاصر است. فهرست چهار حوزهای که در ادامه میآید، شکل توسعهنیافتهای است که بر اساس آن این احتمالها بنا شده است. اولاً، تمرکز انتقادی بر فرهنگ، کالاسازی و مصرف که متأثر از مارکسیسم است، بیشک زمینهای مستحکم و بارور برای نقد گفتمانهای معاصر حقوق جنسی، عدالت و فضا در جوامع معاصر است.
ثانیاً، مارکسیستها میتوانند در قالب برداشتی ماتریالیستی از تاریخْ چارچوب انتقادی گستردهتری برای درک سکسوالیته ارائه دهند.
این رویکرد به نکتهی سوم منتهی میشود: اینکه هنوز باید از گستره و عمق نظریهی مارکسیستی در پژوهش و گشودن زمینهای پرثمر برای مطالعات سکسوالیته استفاده کرد... رگههایی غنی از پژوهشگری مارکسیستی وجود دارد که برای پروراندن دیدگاههای انتقادی پیرامون سکسوالیته چندان کندوکاو نشده است.
سرانجام اینکه مارکسیستها در خصوص رهایی و سیاست مبارزه هنوز حرفی برای گفتن دارند. هژمونی، هرچند استفادهی نادرست از یک مفهوم است، هنوز بهعنوان یک چارچوب مفهومیِ مفید هم برای درک استراتژیهای سلطه و هم استراتژیهای مقاومت باقی میماند.... نظریهپردازی مبارزه برای حقوق، آزادیها و عدالت اجتماعی برای افرادِ دارای سکسوالیتههای متفاوت با استفاده از برداشتی ماتریالیستی از تاریخِ سیاست جنسی، سیاست همبستگی جمعی و درک قدرتِ هژمونیکِ تعصبِ جنسی تقویت میشود...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3S1
#پل_رینولدز #فرزانه_راجی #نقد_پدرسالاری #سکسوالیته #سیاست_جنسی
👇🏽
🖋@naghd_com
7 ژانویه 2024
نوشتهی: پل رینولدز
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 مارکسیسم بهوضوح در تحولات مرتبط با مطالعهی سکسوالیته و سیاستِ هویت و جهتگیریِ جنسی از دههی 1970 غایب بوده است. دخالتگریها و بحثهای سیاسیِ اساسی در این حوزه از سوی طیف متنوعی از جامعهشناسان، مورخان و نظریهپردازان فرهنگی است که مواضع متفاوتی پیرامون بحثهای معاصر بین نظریهی دگرباش و ساختگرایی اجتماعی در خصوص ساختِ اجتماعی و فرهنگیِ سکسوالیته در جامعه اتخاذ میکنند. برخلافِ سایر حوزههای نظریهپردازی دربارهی جامعه که میتوان ادعا کرد مارکسیسم با تمرکز بر تحلیلِ ساختاری مناسبات اجتماعی (طبقاتی)، شرایط مادی مناسبات تولید، فرآیندهای کالاییسازی و استثمارِ سرمایهدارانهی ارزش نیرویکار و سیاستِ قدرتِ ایدئولوژیک و سرکوبگر بهعنوان مبنایی برای سرکوب طبقاتی و بیگانگیْ خطوط نظریهپردازی رادیکالی را شکل داده است، این غیبت هم قابلتوجه و هم مشکوک است.
🔸 نوشتههای مرتبط با سیاستِ جنسیت از عناصر موجود در زبانِ مارکسیسم بهعنوان استعاره در راهبردهای حقوق جنسی و عدالت اجتماعی استفاده کردهاند و همهنگام آشکارا با نظریه و سیاست مارکسیستی بهعنوان «بخشی از مشکل» دشمنی کردهاند. بخش عمدهی این زبان همان زبان واکاویهای گرامشی است ــ ایدئولوژی، فرهنگ و هژمونی ــ که با تصاحب آن از سوی پسامارکسیستها و کسانی که «چرخش فرهنگی» در تحلیلهای اجتماعی را دنبال میکنند، خود مشکلساز میشود. کسانی که رویکردی مبتنی بر مفاهیم و ایدههای مارکسیستی اتخاذ میکنند، مانند دیوید ایوانز، تمایل دارند بر محدودیتهای شهروندی جنسی در سرمایهداری تأکید کنند، نه بر دامنهی شهروندی جنسی، برابری و عدالت از طریق مبارزهی طبقاتی. نیکولا فیلد به طور متناوب دربارهی همبستگی طبقاتی بهعنوان مبنایی برای امتناع و سیاسی کردنِ مبارزات برای برابری و عدالت بحث میکند، اما از موضعی که در آن منافع مشترک و مبارزات مرکزی قاطعانه از طریق واکاوی طبقاتی بیان میشوند. هر دو رویکرد، در بحث گستردهترِ سیاست جنسی و شهروندی صداهایی در اقلیت هستند و این پرسش اجتنابناپذیر را برمیانگیزند که نظریهها و مقولههای مارکسیستی چه سهمی میتوانند در تحلیل هویت، روابط، رفتار، مقررات و تفاوت جنسی داشته باشند. آیا زمینهای برای مشارکت معنادار مارکسیسم در مطالعاتِ رهاییِ اجتماعیِ تنوع جنسی وجود دارد؟
🔸 نظریه و سیاست مارکسیستی در نظریه و سیاستِ سکسوالیته سهمی دارد. سهم آن در ارزش انتقادی مقولههایِ مارکسیستی در واکاوی گرایش جنسی و ارزشها، حقوق و عدالت اجتماعی در جوامع معاصر است. فهرست چهار حوزهای که در ادامه میآید، شکل توسعهنیافتهای است که بر اساس آن این احتمالها بنا شده است. اولاً، تمرکز انتقادی بر فرهنگ، کالاسازی و مصرف که متأثر از مارکسیسم است، بیشک زمینهای مستحکم و بارور برای نقد گفتمانهای معاصر حقوق جنسی، عدالت و فضا در جوامع معاصر است.
ثانیاً، مارکسیستها میتوانند در قالب برداشتی ماتریالیستی از تاریخْ چارچوب انتقادی گستردهتری برای درک سکسوالیته ارائه دهند.
این رویکرد به نکتهی سوم منتهی میشود: اینکه هنوز باید از گستره و عمق نظریهی مارکسیستی در پژوهش و گشودن زمینهای پرثمر برای مطالعات سکسوالیته استفاده کرد... رگههایی غنی از پژوهشگری مارکسیستی وجود دارد که برای پروراندن دیدگاههای انتقادی پیرامون سکسوالیته چندان کندوکاو نشده است.
سرانجام اینکه مارکسیستها در خصوص رهایی و سیاست مبارزه هنوز حرفی برای گفتن دارند. هژمونی، هرچند استفادهی نادرست از یک مفهوم است، هنوز بهعنوان یک چارچوب مفهومیِ مفید هم برای درک استراتژیهای سلطه و هم استراتژیهای مقاومت باقی میماند.... نظریهپردازی مبارزه برای حقوق، آزادیها و عدالت اجتماعی برای افرادِ دارای سکسوالیتههای متفاوت با استفاده از برداشتی ماتریالیستی از تاریخِ سیاست جنسی، سیاست همبستگی جمعی و درک قدرتِ هژمونیکِ تعصبِ جنسی تقویت میشود...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3S1
#پل_رینولدز #فرزانه_راجی #نقد_پدرسالاری #سکسوالیته #سیاست_جنسی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکسیسم، نظریهپردازی سکسوالیته و سیاست جنسی
نوشتهی: پل رینولدز ترجمهی: فرزانه راجی نظریهها و مقولههای مارکسیستی چه سهمی میتوانند در تحلیل هویت، روابط، رفتار، مقررات و تفاوت جنسی داشته باشند. آیا زمینهای برای مشارکت معنادار مارکسیسم در …