👈🏽#جنسیت و جنسیتزدگی از نگاه ایریگاری
نوشته: مارینا دلوچیو/ مترجم: ماری موسوی
🔸لوس ایریگاری (متولد ۱۹۳۲)، فیلسوف، جامعهشناس و زبانشناس است. او آثار متعددی در زمینههای مختلف از قبیل فلسفه، نقد ادبی، نقد فلم و نقد هنر دارد. همچنین او یکی از چهرههای برجسته فمینیسم است. هرچند خودش باوری به برچسپ فمینیست و در کل تقابل دوتایی بین انسانها یا اجسام ندارد، او هدف خود را از حمایت از زنان در نهایت رهایی نوع بشر عنوان میکند.
🔸از نظر ایریگاری، فلسفه از زمان افلاطون و پیشتر از آن بر مبنای نظریه تنها سوژهی کنشگر بنا شده است. مرد به عنوان تکسوژه کنشگر به جهان و رابطهها معنا میدهد. زن در جهان مردانه با واژگان مردانه معنا پیدا میکند. او این فلسفه را ساختارشکنی میکند و تقابل دوتایی که در آن همواره یک قطب بر دیگری برتری دارد را زیر سوال میبرد و به دنبال راهکاری است که به واسطهی آن باورپذیری و احترام به تفاوتهای جنسی را ترویج دهد. متن زیر برگردانی است از تحلیل یکی از مقالههای معروف و تاثیرگذار ایریگاری با نام «آن اندام جنسی که یک اندام جنسی نیست.»
🔸«آن اندام جنسی که یک اندام جنسی نیست» (۱۹۷۷)، مقالهیی است با قلم لوس ایریگاری که همهی زنان باید آن را بخوانند. عنوان مقاله دو معنا دارد. معنای اول به اندام جنسی زنان به مثابه یک «فقدان» اشاره دارد، چیزی که او باور ندارد اما از آن استفاده میکند تا تحلیل فروید از اندام جنسی زنان را به عنوان اندامی فاقد تنها عضو لذتبخش رد کند. معنای دوم برمیگردد به تحلیل خود ایریگاری که زنان تنها یک اندام جنسی ندارند. نه تنها اندام جنسی آنها از دو لب که از طریق تماس با یکدیگر تولید لذت میکنند، تشکیل شده است؛ بل اندام جنسی چندگانه در سراسر بدنشان وجود دارد.
🔸ایریگاری از دیدگاه مردان دربارهی زنان فاصله میگیرد و چندگانگی لذتگرایی زنانه را به نمایش میگذارد، «زنان در همه جای بدنشان اندام جنسی دارند. نقاط لذتگرایی زنان متفاوتتر، پیچیدهتر و دقیقتر از چیزی است که با تفکر قضیبمحور تصور میشود» (۳۸۷).
🔸او مقالهاش را با دعوت زنان به بازخوانی مفهوم زنانگی و بدن، و ابراز هویت خود به مثابه سوژهیی مستقل بدون در نظر گرفتن دیدگاه مردان پایان میدهد.
🔸به باور ایریگاری قبل از آن زنان نیاز به واکاوی چیزی دارند که به عنوان حقیقت پذیرفتهاند. آنها باید دستگاههای چندگانهی ستم را که برای تعریف و محدود کردن نه تنها بدن و تمایلات جنسیشان؛ بل نقش اجتماعی و سیاسیشان وجود دارد مورد بررسی قرار دهند. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، «نه اندام جنسی زنان، نه تخیل و نه زبانشان امکان وجود ندارد.»
http://madanyatonline.com/1-349/
نوشته: مارینا دلوچیو/ مترجم: ماری موسوی
🔸لوس ایریگاری (متولد ۱۹۳۲)، فیلسوف، جامعهشناس و زبانشناس است. او آثار متعددی در زمینههای مختلف از قبیل فلسفه، نقد ادبی، نقد فلم و نقد هنر دارد. همچنین او یکی از چهرههای برجسته فمینیسم است. هرچند خودش باوری به برچسپ فمینیست و در کل تقابل دوتایی بین انسانها یا اجسام ندارد، او هدف خود را از حمایت از زنان در نهایت رهایی نوع بشر عنوان میکند.
🔸از نظر ایریگاری، فلسفه از زمان افلاطون و پیشتر از آن بر مبنای نظریه تنها سوژهی کنشگر بنا شده است. مرد به عنوان تکسوژه کنشگر به جهان و رابطهها معنا میدهد. زن در جهان مردانه با واژگان مردانه معنا پیدا میکند. او این فلسفه را ساختارشکنی میکند و تقابل دوتایی که در آن همواره یک قطب بر دیگری برتری دارد را زیر سوال میبرد و به دنبال راهکاری است که به واسطهی آن باورپذیری و احترام به تفاوتهای جنسی را ترویج دهد. متن زیر برگردانی است از تحلیل یکی از مقالههای معروف و تاثیرگذار ایریگاری با نام «آن اندام جنسی که یک اندام جنسی نیست.»
🔸«آن اندام جنسی که یک اندام جنسی نیست» (۱۹۷۷)، مقالهیی است با قلم لوس ایریگاری که همهی زنان باید آن را بخوانند. عنوان مقاله دو معنا دارد. معنای اول به اندام جنسی زنان به مثابه یک «فقدان» اشاره دارد، چیزی که او باور ندارد اما از آن استفاده میکند تا تحلیل فروید از اندام جنسی زنان را به عنوان اندامی فاقد تنها عضو لذتبخش رد کند. معنای دوم برمیگردد به تحلیل خود ایریگاری که زنان تنها یک اندام جنسی ندارند. نه تنها اندام جنسی آنها از دو لب که از طریق تماس با یکدیگر تولید لذت میکنند، تشکیل شده است؛ بل اندام جنسی چندگانه در سراسر بدنشان وجود دارد.
🔸ایریگاری از دیدگاه مردان دربارهی زنان فاصله میگیرد و چندگانگی لذتگرایی زنانه را به نمایش میگذارد، «زنان در همه جای بدنشان اندام جنسی دارند. نقاط لذتگرایی زنان متفاوتتر، پیچیدهتر و دقیقتر از چیزی است که با تفکر قضیبمحور تصور میشود» (۳۸۷).
🔸او مقالهاش را با دعوت زنان به بازخوانی مفهوم زنانگی و بدن، و ابراز هویت خود به مثابه سوژهیی مستقل بدون در نظر گرفتن دیدگاه مردان پایان میدهد.
🔸به باور ایریگاری قبل از آن زنان نیاز به واکاوی چیزی دارند که به عنوان حقیقت پذیرفتهاند. آنها باید دستگاههای چندگانهی ستم را که برای تعریف و محدود کردن نه تنها بدن و تمایلات جنسیشان؛ بل نقش اجتماعی و سیاسیشان وجود دارد مورد بررسی قرار دهند. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، «نه اندام جنسی زنان، نه تخیل و نه زبانشان امکان وجود ندارد.»
http://madanyatonline.com/1-349/
روزنامه راه مدنیت
جنسیت و جنسیتزدگی از نگاه ایریگاری | روزنامه راه مدنیت
لوس ایریگاری (متولد 1932)، فیلسوف، جامعهشناس و زبانشناس است. او آثار متعددی در زمینههای مختلف از قبیل فلسفه، نقد ادبی، نقد فلم و نقد هنر دارد. همچنین او یکی از چهرههای برجسته فمینیسم است. هرچند
مجموعه مقالاتی در باب #مشارکت و #جنسیت:
📌شناخت و کنش مشارکتی با حساسیت جنسیتی
🔸مفاهیمی همچون مشارکت و توانمندسازی در حوزه مسائل جنسیتی، چند سالی است که به اشکال مختلف مورد توجه قرار گرفته و توسط مسئولان دولتی، دانشگاهیان، رسانهها و کنشگران مستقل در فضاهای گوناگونی کاربرد پیدا کرده است.
🔸هرچند به دلیل محدودیت منابع و همچنین قدرت تبلیغات نهادهای دولتی، عمدتاً روایتی دولتی درباره این مفاهیم رواج دارد. به طوری که بیشتر منابع و متونی که در حوزه تحلیل جنسیتی، رهیافت مشارکتی توانمندسازی زنان در کشور موجود است توسط نهادها یا کارگزاران دولتی تهیه و تدوین شده است.
🔸از این رو، رویکرد غالب این منابع مبتنی بر دیدگاههای «توسعه ای» است و مخاطبان یا کاربران اصلی آنها نیز کارکنان یا کارگزاران دولتی فرض گرفته شدهاند. در نتیجه منابع مناسب و مستقل توسعهای «کمتری در اختیار کنشگران مدنی قرار دارد.
🔸ترجمه مجموعه مقاالت حاضر، گامی اولیه برای دسترسی بیشتر به برخی منابع مستقل و با رویکردی «از پائین» و «حق محور» در این زمینه است. توافق در مورد ترجمه این منابع در جریان کارگاهی آموزشی با عنوان «مشارکت، آگاهی جنسیتی و توانمندسازی زنان» که توسط «انجمن زنان سورا» در بهمن 1394 برگزار شد، حاصل شد.
🔸تعدادی از شرکتکنندگان در این کارگاه تصمیم گرفتند برخی منابع مرتبط و حائز اهمیت در این زمینه را ترجمه و منتشر کنند. در این مجموعه، شش مقاله کلیدی در این زمینه انتخاب و ترجمه شده است.
🔸مقالاتی از نویسندگان صاحب نظر در این حوزه همچون بل هوکس، رابین مک تاگارد، نایلا کبیر، وندی فریزبی، ایرنه گویجت و کارولین موزر. اگرچه هر کدام از این مقالات مستقل از هم هستند و به سادگی با یک عنوان و سرفصل دسته بندی نمیشوند، اما فصل مشترک همه آنها پرداختن به ضرورت مشارکت و توانمندسازی از پائین در حوزه #مسائل_جنسیتی و زنان است.
نسخه دیجیتالی مجموعه این مقالات را میتوانید از لینک زیر دریافت کنید:
https://goo.gl/T7HtTW
📌شناخت و کنش مشارکتی با حساسیت جنسیتی
🔸مفاهیمی همچون مشارکت و توانمندسازی در حوزه مسائل جنسیتی، چند سالی است که به اشکال مختلف مورد توجه قرار گرفته و توسط مسئولان دولتی، دانشگاهیان، رسانهها و کنشگران مستقل در فضاهای گوناگونی کاربرد پیدا کرده است.
🔸هرچند به دلیل محدودیت منابع و همچنین قدرت تبلیغات نهادهای دولتی، عمدتاً روایتی دولتی درباره این مفاهیم رواج دارد. به طوری که بیشتر منابع و متونی که در حوزه تحلیل جنسیتی، رهیافت مشارکتی توانمندسازی زنان در کشور موجود است توسط نهادها یا کارگزاران دولتی تهیه و تدوین شده است.
🔸از این رو، رویکرد غالب این منابع مبتنی بر دیدگاههای «توسعه ای» است و مخاطبان یا کاربران اصلی آنها نیز کارکنان یا کارگزاران دولتی فرض گرفته شدهاند. در نتیجه منابع مناسب و مستقل توسعهای «کمتری در اختیار کنشگران مدنی قرار دارد.
🔸ترجمه مجموعه مقاالت حاضر، گامی اولیه برای دسترسی بیشتر به برخی منابع مستقل و با رویکردی «از پائین» و «حق محور» در این زمینه است. توافق در مورد ترجمه این منابع در جریان کارگاهی آموزشی با عنوان «مشارکت، آگاهی جنسیتی و توانمندسازی زنان» که توسط «انجمن زنان سورا» در بهمن 1394 برگزار شد، حاصل شد.
🔸تعدادی از شرکتکنندگان در این کارگاه تصمیم گرفتند برخی منابع مرتبط و حائز اهمیت در این زمینه را ترجمه و منتشر کنند. در این مجموعه، شش مقاله کلیدی در این زمینه انتخاب و ترجمه شده است.
🔸مقالاتی از نویسندگان صاحب نظر در این حوزه همچون بل هوکس، رابین مک تاگارد، نایلا کبیر، وندی فریزبی، ایرنه گویجت و کارولین موزر. اگرچه هر کدام از این مقالات مستقل از هم هستند و به سادگی با یک عنوان و سرفصل دسته بندی نمیشوند، اما فصل مشترک همه آنها پرداختن به ضرورت مشارکت و توانمندسازی از پائین در حوزه #مسائل_جنسیتی و زنان است.
نسخه دیجیتالی مجموعه این مقالات را میتوانید از لینک زیر دریافت کنید:
https://goo.gl/T7HtTW
« #جنسیت در #تئاتر ایران»
نگاهی به نمایش"یک دقیقه و۱۳ ثانیه"
دکترشهرام گیل آبادی
نجمه گودرزی
نازنین سهامی زاده
دوشنبه۲۷اذر، ساعت۱۷-۱۵
سالن اجتماعات انجمن جامعهشناسی ایران
@bidarzani
@womenwatcher
نگاهی به نمایش"یک دقیقه و۱۳ ثانیه"
دکترشهرام گیل آبادی
نجمه گودرزی
نازنین سهامی زاده
دوشنبه۲۷اذر، ساعت۱۷-۱۵
سالن اجتماعات انجمن جامعهشناسی ایران
@bidarzani
@womenwatcher
زنان #فیلمساز پیشگام جهان را بشناسیم:
📌لاریسا شپیتکو کارگردان ایرانی- اوکراینی
✍️ بنفشه جمالی
@bidarzani
🔸جنجالی، غیرمتعارف، خیرهکننده و هیجانی اینها توصیفاتی است که منتقدان برای سبک فیلمسازی« لاریسا شپیتکو» به کاربردهاند.
🔸شپیتکو یکی از فیلمسازان کمتر شناخته شده بنیانگذار موج نو سینمای شوروی در دهه ۶۰ و ۷۰ است. سینمایی که با نامهایی چون «تارکوفسکی»، «الم کلیموف» و« مارلن خوتسیف » پیوند خورده است.
🔸لاریسا شپیتکو در ششم ژانویه ۱۹۳۸ در خانوادهای ایرانی- اوکراینی متولد شد. پدرش افسری ایرانی بود که او و خانوادهاش را هنگامیکه لاریسا بسیار کوچک بود برای همیشه ترک کرد.
🔸شپیتکو در سال۱۹۵۵برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و در آکادمی فیلم مسکو ثبتنام کرد.در سال۱۹۵۸شپیتکو برای تحصیل در رشته کارگردانی به موسسه سینماتوگرافی وارد شد. همان موسسهای که چند سال قبل آندره تارکوفسکی در آن تحصیل کرده بود.
🔸لاریسا در سال ۱۹۶۳ فیلم «گرما» را بهعنوان فیلم فارغالتحصیلیاش ساخت. فیلمی که بر اساس داستان کوتاهی از رماننویس مشهور قرقیزستانی «چنگیز آیتماتف » ساخته شده بود. گرما فیلمی است با درون مایه ضداستبدادی که شپتیکو در آن جدال دانشآموزی هفده ساله را با مامور استالینیستی مزارع اشتراکی به تصویر میکشد.
🔸شپیتکو در سال ۱۹۶۶ دومین فیلم خود را با عنوان «بالها» کارگردانی کرد. فیلمی که شاید بتوان آن را زنانهترین فیلم شپیتکو دانست.بالها بر اساس زندگی«نادیژا پتروخین» خلبان سابق ارتش روسیه ساخته است. زن خلبانی که پس از اتمام جنگ دچار از خود بیگانگی شده است و نمیتواند با دنیای پس از جنگ و ارزشهای آن کنار بیاید. بالها فیلمی در رابطه با از دست دادن و بیگانگی است.
🔸در سال ۱۹۶۷لاریسا شپیتکو فیلم «آغاز عصر ناشناخته» را بر اساس داستانی از «آندره پلاتونوف» ساخت. فیلمی که با ساخت آن شپیتکو برای اولین بار در دوره فیلمسازی خود طعم سانسور و توقیف را چشید. آغاز عصر ناشناخته تا بیست سال پس از ساخت آن و تا سال ۱۹۸۷ مجال نمایش پیدا نکرد.
🔸شپیتکو در سال ۱۹۷۶ «عروج» را کارگردانی کرد. فیلمی که بهترین و درخشندهترین فیلم شپیتکو نام گرفته است. عروج داستان زندگی دو پارتیزان است که به دست سربازان دشمن میافتند. دو شخصیت اصلی داستان در زیر شکنجه سربازان دشمن باید میان وفادار ماندن به ارزشهای خود و کشته شدن یا خیانت کردن و زنده ماندن دست به انتخاب بزنند. انتخابی که شپیتکو خود در فیلمهایش به آن دست زده است.
🔸شپیتکو در طول دوره #فیلمسازیاش هیچگاه با سیستم سرکوب و سانسور دولتی شوروی سازش نکرد. عدم سازشی که برایش توقیف و حذف فیلمهایش را به دنبال داشت.
🔸علیرغم موفقیت داخلی و بینالمللی فیلم عروج، مقامات شوروی ارسال فیلمهای شپیتکو به جشنوارههای جهانی را ممنوع کردند. عروج در سال ۱۹۶۷ جایزه خرس طلایی جشنواره برلین را از آن خود کرد.
🔸شپیتکو در دوران کارگردانیاش به #جنسیت خود نیز بسیار توجه داشته است و مدتها پیش از نظریه «نگاه خیره مردانه» لورا مالوی در خصوص سینمای نوین زنانه گفته است: « زنان بهعنوان نیمی از جامعه بشری میتوانند با نگاهی متفاوت به بازگویی جهان بپردازند و چیزهای شگفتانگیزی در جهان را آشکار کنند. هیچ مردی نمیتواند همچون زنان برخی نشانههای روانکاوانه را که در طبیعت انسان است ، به تصویر بکشد. »
🔸شپیتکو به دلیل ساخت فیلمهایش همواره از سوی حکومت استبدادی شوروی مورد تهدید قرار گرفت. به طوریکه او در سال ۱۹۷۸ در بلغارستان از یکی از دوستانش میخواهد چنانچه برای او و همسرش اتفاقی افتاد از پسرش مراقبت کند.
🔸چند ماه بعد شپیتکو در سن ۴۱ سالگی و در زمان ساخت آخرین فیلم خود در تصادف اتومبیلی به همراه اعضای تیم فیلمبرداریاش کشته شد.
🔸تارکوفسکی در دفتر خاطراتش در رابطه با مرگ شپیتکو نوشت: امروز روزی است که لاریسا شپیتکو به همراه پنج تن از اعضای گروهش. به خاک سپرده شد.
برای دانلود فیلم عروج به لینک زیر مراجعه کنید:
https://t.me/iv?url=http://bidarzani.com/28152&rhash=3ec4f87be6d7d1
📌لاریسا شپیتکو کارگردان ایرانی- اوکراینی
✍️ بنفشه جمالی
@bidarzani
🔸جنجالی، غیرمتعارف، خیرهکننده و هیجانی اینها توصیفاتی است که منتقدان برای سبک فیلمسازی« لاریسا شپیتکو» به کاربردهاند.
🔸شپیتکو یکی از فیلمسازان کمتر شناخته شده بنیانگذار موج نو سینمای شوروی در دهه ۶۰ و ۷۰ است. سینمایی که با نامهایی چون «تارکوفسکی»، «الم کلیموف» و« مارلن خوتسیف » پیوند خورده است.
🔸لاریسا شپیتکو در ششم ژانویه ۱۹۳۸ در خانوادهای ایرانی- اوکراینی متولد شد. پدرش افسری ایرانی بود که او و خانوادهاش را هنگامیکه لاریسا بسیار کوچک بود برای همیشه ترک کرد.
🔸شپیتکو در سال۱۹۵۵برای ادامه تحصیل به روسیه رفت و در آکادمی فیلم مسکو ثبتنام کرد.در سال۱۹۵۸شپیتکو برای تحصیل در رشته کارگردانی به موسسه سینماتوگرافی وارد شد. همان موسسهای که چند سال قبل آندره تارکوفسکی در آن تحصیل کرده بود.
🔸لاریسا در سال ۱۹۶۳ فیلم «گرما» را بهعنوان فیلم فارغالتحصیلیاش ساخت. فیلمی که بر اساس داستان کوتاهی از رماننویس مشهور قرقیزستانی «چنگیز آیتماتف » ساخته شده بود. گرما فیلمی است با درون مایه ضداستبدادی که شپتیکو در آن جدال دانشآموزی هفده ساله را با مامور استالینیستی مزارع اشتراکی به تصویر میکشد.
🔸شپیتکو در سال ۱۹۶۶ دومین فیلم خود را با عنوان «بالها» کارگردانی کرد. فیلمی که شاید بتوان آن را زنانهترین فیلم شپیتکو دانست.بالها بر اساس زندگی«نادیژا پتروخین» خلبان سابق ارتش روسیه ساخته است. زن خلبانی که پس از اتمام جنگ دچار از خود بیگانگی شده است و نمیتواند با دنیای پس از جنگ و ارزشهای آن کنار بیاید. بالها فیلمی در رابطه با از دست دادن و بیگانگی است.
🔸در سال ۱۹۶۷لاریسا شپیتکو فیلم «آغاز عصر ناشناخته» را بر اساس داستانی از «آندره پلاتونوف» ساخت. فیلمی که با ساخت آن شپیتکو برای اولین بار در دوره فیلمسازی خود طعم سانسور و توقیف را چشید. آغاز عصر ناشناخته تا بیست سال پس از ساخت آن و تا سال ۱۹۸۷ مجال نمایش پیدا نکرد.
🔸شپیتکو در سال ۱۹۷۶ «عروج» را کارگردانی کرد. فیلمی که بهترین و درخشندهترین فیلم شپیتکو نام گرفته است. عروج داستان زندگی دو پارتیزان است که به دست سربازان دشمن میافتند. دو شخصیت اصلی داستان در زیر شکنجه سربازان دشمن باید میان وفادار ماندن به ارزشهای خود و کشته شدن یا خیانت کردن و زنده ماندن دست به انتخاب بزنند. انتخابی که شپیتکو خود در فیلمهایش به آن دست زده است.
🔸شپیتکو در طول دوره #فیلمسازیاش هیچگاه با سیستم سرکوب و سانسور دولتی شوروی سازش نکرد. عدم سازشی که برایش توقیف و حذف فیلمهایش را به دنبال داشت.
🔸علیرغم موفقیت داخلی و بینالمللی فیلم عروج، مقامات شوروی ارسال فیلمهای شپیتکو به جشنوارههای جهانی را ممنوع کردند. عروج در سال ۱۹۶۷ جایزه خرس طلایی جشنواره برلین را از آن خود کرد.
🔸شپیتکو در دوران کارگردانیاش به #جنسیت خود نیز بسیار توجه داشته است و مدتها پیش از نظریه «نگاه خیره مردانه» لورا مالوی در خصوص سینمای نوین زنانه گفته است: « زنان بهعنوان نیمی از جامعه بشری میتوانند با نگاهی متفاوت به بازگویی جهان بپردازند و چیزهای شگفتانگیزی در جهان را آشکار کنند. هیچ مردی نمیتواند همچون زنان برخی نشانههای روانکاوانه را که در طبیعت انسان است ، به تصویر بکشد. »
🔸شپیتکو به دلیل ساخت فیلمهایش همواره از سوی حکومت استبدادی شوروی مورد تهدید قرار گرفت. به طوریکه او در سال ۱۹۷۸ در بلغارستان از یکی از دوستانش میخواهد چنانچه برای او و همسرش اتفاقی افتاد از پسرش مراقبت کند.
🔸چند ماه بعد شپیتکو در سن ۴۱ سالگی و در زمان ساخت آخرین فیلم خود در تصادف اتومبیلی به همراه اعضای تیم فیلمبرداریاش کشته شد.
🔸تارکوفسکی در دفتر خاطراتش در رابطه با مرگ شپیتکو نوشت: امروز روزی است که لاریسا شپیتکو به همراه پنج تن از اعضای گروهش. به خاک سپرده شد.
برای دانلود فیلم عروج به لینک زیر مراجعه کنید:
https://t.me/iv?url=http://bidarzani.com/28152&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
معرفی لاریسا شپیتکو کارگردان ایرانی- اوکراینی/ بنفشه جمالی
جنجالی، غیرمتعارف، خیرهکننده و هیجانی اینها توصیفاتی است که منتقدان برای سبک فیلمسازی« لاریسا شپیتکو» به کاربردهاند. شپیتکو یکی از فیلمسازان کمتر شناخته شده بنیانگذار موج نو سینمای شوروی در دهه ۶۰ و ۷۰ است. سینمایی که با نامهایی چون «تارکوفسکی»، «الم…
📌استعمارزدایی از جریان زنان
✍️برگردان: فائقه طباطبایی
@bidarzani
🔸مصاحبهای که در ادامه میخوانید نقدی بر فمینیستهای لیبرال سفیدپوست، سیطرهی هژمونی فمینیستهای لیبرال و لازمهی استعمارزدایی از جریان مبارزات زنان است. همچنین جهانیشدن و استعمار منابع توسط کشورهای اروپای شمالی در این مصاحبه مورد انتقاد قرار میگیرد.
🔸رانونا کونانن پژوهشهای خود را، بر مسائل بومی متمرکز کرده است. ایشان به صورت ویژه در مورد جریانهای مبارزات زنان بومی تحقیق میکند. رانونا کونانن عضو پیوستهی سازمان علوم سیاسی و مطالعات بومی در دانشگاه تورنتو و دانش آموختهی دورهی دکتری از دانشگاه کلمبیا است. وی نویسندهی کتابهای «بازسازی دانشگاه» و «بازسازی ارتباطات: خودمختاری بومی و دولت کانادا، گرینلند و اسکاندیناوی» است که در آن سیاستهای بومی را از دیدگاه فمینیسم ارزیابی و تحلیل میکند. در ادامه مصاحبه آینا نابلاک دانشجوی دکتری جامعهشناسی گرایش مطالعات #جنسیت در دانشگاه لوند سوئد را با رانونا کونانن میخوانیم:
🔸آینا نابلاک بهمنظور آشنایی بیشتر با پژوهشهای رانونا کوکانن، در حوزهی فمینیسم بومی، بهویژه جریان مبارزان زنان سمی، این گفت و گو را در شهر روانیمی فنلاند، انجام داد.
این گفت و گو در نشریه پژوهش های فمنیستی و جنسیتی زنان شمال اروپا به اسم نورا در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۵ منتشر شد.
⚡️ نسخه کامل متن را در INSTANT VIEW بخوانید
https://t.me/iv?url=http://bidarzani.com/28436&rhash=3ec4f87be6d7d1
✍️برگردان: فائقه طباطبایی
@bidarzani
🔸مصاحبهای که در ادامه میخوانید نقدی بر فمینیستهای لیبرال سفیدپوست، سیطرهی هژمونی فمینیستهای لیبرال و لازمهی استعمارزدایی از جریان مبارزات زنان است. همچنین جهانیشدن و استعمار منابع توسط کشورهای اروپای شمالی در این مصاحبه مورد انتقاد قرار میگیرد.
🔸رانونا کونانن پژوهشهای خود را، بر مسائل بومی متمرکز کرده است. ایشان به صورت ویژه در مورد جریانهای مبارزات زنان بومی تحقیق میکند. رانونا کونانن عضو پیوستهی سازمان علوم سیاسی و مطالعات بومی در دانشگاه تورنتو و دانش آموختهی دورهی دکتری از دانشگاه کلمبیا است. وی نویسندهی کتابهای «بازسازی دانشگاه» و «بازسازی ارتباطات: خودمختاری بومی و دولت کانادا، گرینلند و اسکاندیناوی» است که در آن سیاستهای بومی را از دیدگاه فمینیسم ارزیابی و تحلیل میکند. در ادامه مصاحبه آینا نابلاک دانشجوی دکتری جامعهشناسی گرایش مطالعات #جنسیت در دانشگاه لوند سوئد را با رانونا کونانن میخوانیم:
🔸آینا نابلاک بهمنظور آشنایی بیشتر با پژوهشهای رانونا کوکانن، در حوزهی فمینیسم بومی، بهویژه جریان مبارزان زنان سمی، این گفت و گو را در شهر روانیمی فنلاند، انجام داد.
این گفت و گو در نشریه پژوهش های فمنیستی و جنسیتی زنان شمال اروپا به اسم نورا در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۵ منتشر شد.
⚡️ نسخه کامل متن را در INSTANT VIEW بخوانید
https://t.me/iv?url=http://bidarzani.com/28436&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
استعمارزدایی از جریان زنان/ برگردان: فائقه طباطبایی
مصاحبهای که در ادامه میخوانید نقدی بر فمینیستهای لیبرال سفیدپوست، سیطرهی هژمونی فمینیستهای لیبرال و لازمهی استعمارزدایی از جریان مبارزات زنان است. همچنین جهانیشدن و استعمار منابع توسط کشورهای اروپای شمالی در این مصاحبه مورد انتقاد قرار میگیرد.
نشست علمی-تخصصی
#حلقه مطالعات مسائل اجتماعی #زنان #انجمن_جامعه_شناسی_ایران:
@bidarzani
🔻بازنمایی #جنسیت در برنامه های سیمای ملی
(تحلیلی بر برنامه #دورهمی)
🔻باحضور:
دکتر مهدی منتظرقائم
دکتر اعظم راودراد
شیما شعاعی
🔻زمان: دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه 1397 ساعت 17 تا 19
🔻مکان: تهران، بزرگراه جلال آل احمد، پل گیشا، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، نیم طبقه اول، سالن جلسات انجمن جامعهشناسی ایران
https://goo.gl/XzWKfh
@womenwatcher
#حلقه مطالعات مسائل اجتماعی #زنان #انجمن_جامعه_شناسی_ایران:
@bidarzani
🔻بازنمایی #جنسیت در برنامه های سیمای ملی
(تحلیلی بر برنامه #دورهمی)
🔻باحضور:
دکتر مهدی منتظرقائم
دکتر اعظم راودراد
شیما شعاعی
🔻زمان: دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه 1397 ساعت 17 تا 19
🔻مکان: تهران، بزرگراه جلال آل احمد، پل گیشا، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، نیم طبقه اول، سالن جلسات انجمن جامعهشناسی ایران
https://goo.gl/XzWKfh
@womenwatcher
📌پرسش جنسیت زده رامبد جوان از زنان ملی پوش #فوتسال در #خندوانه امشب براساس کلیشه های رایج جنسیتی:
"پرسش درباره ترس این زنان قهرمان از سوسک"
🔸این نوع پرسش از زنان قهرمان درحالی است که هرگز برای مردان ورزش حرفه ای، چنین سوالاتی در برنامه های صداوسیما مطرح نمیشود
@bidarzani
#کلیشه_های_جنسیتی
#جنسیت_زدگی_گفتمان
@womenwatcher
"پرسش درباره ترس این زنان قهرمان از سوسک"
🔸این نوع پرسش از زنان قهرمان درحالی است که هرگز برای مردان ورزش حرفه ای، چنین سوالاتی در برنامه های صداوسیما مطرح نمیشود
@bidarzani
#کلیشه_های_جنسیتی
#جنسیت_زدگی_گفتمان
@womenwatcher
💻اشتراک گذاری آن چه به واسطه جنسیت تجربه کرده ایم
#کیبورد می خواهد در #۸مارس #روز_جهانی_زن فضایی را ایجاد کند که تجربه های #زنان_کارمند و مشکلات و مسائلی که به واسطه #جنسیت شان تجربه کرده اند به اشتراک بگذاریم.
منتظر ویدئو های شما هستیم.
توضیح: برای ارائه بهتر، ترجیحا مسائلتون رو به صورت ویدئو برای ما ارسال کنید. می تونید از فضای کار یا فضایی که در حال دور کاری هستید فیلم بگیرید و در این حین از مسائلتون که به واسطه جنسیت تجربه کردید بگید. (لازم نیست از خودتون تصویری بفرستید) در صورتی که ارائه ویدئو برای شما سخته، فایل صوتی هم می تونه کافی باشه. اگر تصویری برای فایل خودتون مد نظر دارید برامون بفرستید.
کی برد
ما کارمندیم. قصد داریم از زندگی بنویسیم، از کارمند بودنمون، از مشکلاتش.
برای فهمیدن همدیگر و ایجاد فرصتی برای باهم شدن.
ارتباط با ادمین: @workwithkeyboard
instagram.com/keyboard_employee/
#کیبورد می خواهد در #۸مارس #روز_جهانی_زن فضایی را ایجاد کند که تجربه های #زنان_کارمند و مشکلات و مسائلی که به واسطه #جنسیت شان تجربه کرده اند به اشتراک بگذاریم.
منتظر ویدئو های شما هستیم.
توضیح: برای ارائه بهتر، ترجیحا مسائلتون رو به صورت ویدئو برای ما ارسال کنید. می تونید از فضای کار یا فضایی که در حال دور کاری هستید فیلم بگیرید و در این حین از مسائلتون که به واسطه جنسیت تجربه کردید بگید. (لازم نیست از خودتون تصویری بفرستید) در صورتی که ارائه ویدئو برای شما سخته، فایل صوتی هم می تونه کافی باشه. اگر تصویری برای فایل خودتون مد نظر دارید برامون بفرستید.
کی برد
ما کارمندیم. قصد داریم از زندگی بنویسیم، از کارمند بودنمون، از مشکلاتش.
برای فهمیدن همدیگر و ایجاد فرصتی برای باهم شدن.
ارتباط با ادمین: @workwithkeyboard
instagram.com/keyboard_employee/
🔷در باب #جنس_و_جنسیت (Sex & Gender)
قسمت اول
🚺🚹 پرسشهای کلیدی برای جامعه شناسانی که #جنسیت gender را مطالعه میکنند؛
چه تفاوتهایی میان زن و مرد وجود دارد؟ ریشه این تفاوتها در کجاست؟ آیا این تفاوتها جنسیتی زن و مرد بیولوژیکی است یا مخلوق شرایط عینی و اجتماعی؟
✅منبع: آشنایی با مفاهیم اساسی جامعه شناسی، حمید عضدانلو، نشر نی
@bidarzani
@farhangsazijensii
قسمت اول
🚺🚹 پرسشهای کلیدی برای جامعه شناسانی که #جنسیت gender را مطالعه میکنند؛
چه تفاوتهایی میان زن و مرد وجود دارد؟ ریشه این تفاوتها در کجاست؟ آیا این تفاوتها جنسیتی زن و مرد بیولوژیکی است یا مخلوق شرایط عینی و اجتماعی؟
✅منبع: آشنایی با مفاهیم اساسی جامعه شناسی، حمید عضدانلو، نشر نی
@bidarzani
@farhangsazijensii
🟣جنسیت و خشونت
✍🏽شهرزاد مجاب
✍🏽برگردان: پرستو قربانی
💬 مقاله حاضر به بررسی رابطه میان جنسیت، خشونت و امپریالیسم میپردازد. «کدام روابط اجتماعی خشونت علیه زنان را (باز) تولید میکنند، به آن تداوم میبخشند یا گهگاه با آن منطبق میشوند» پرسش کلیدی برای فهم این رابطه است.
📍تعریف
پرسش کلیدی برای فهم رابطهی میان جنسیت، خشونت و امپریالیسم این است که: کدام روابط اجتماعی خشونت علیه زنان را (باز) تولید میکنند، به آن تداوم میبخشند یا گهگاه با آن منطبق میشوند؟ همچنین شاید بپرسیم: چطور باید اَعمال پیچیدهای مثل کشتن، تجاوز، آزار و ازشکل انداختن زنان و دختران را در فضاهای عمومی و خصوصی درک کنیم؟ یا چه دریافتی میتوانیم از بار تبعیض، نابرابری، آوارگی، سلب مالکیت، جنگ، تصرف و نظامیگری که به دوش زنان افتاده است داشته باشیم؟ به نظر میآید برای پرداختن به این پرسشها، ظاهراً امپریالیسم نیروی هماهنگکنندهی اصلی طیف وسیعی از روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.
📍امپریالیسم و «جنگ با زنان»
من از عبارت «جنگ با زنان» به عنوان استعارهای برای فهم وسعت اَشکال امپریالیستی خشونت علیه زنان استفاده میکنم. مبارزهی امپریالیستی با زنان، نوعی جنگ مردانهسازیشده، نظامیشده و فرهنگیشده است. در دولت، در بازار و در جامعهی مدنی جاری است و بهطور خلاصه، ساختاری و ایدئولوژیک است. بحث این بخش تحت دو دستهبندی گستردهی «دولت» و «جامعهی مدنی» سازمان یافته است.
#خشونت
#جنسیت
👈🏾ادامهی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇🏾
@bidarzani
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/34625&rhash=3ec4f87be6d7d1
✍🏽شهرزاد مجاب
✍🏽برگردان: پرستو قربانی
💬 مقاله حاضر به بررسی رابطه میان جنسیت، خشونت و امپریالیسم میپردازد. «کدام روابط اجتماعی خشونت علیه زنان را (باز) تولید میکنند، به آن تداوم میبخشند یا گهگاه با آن منطبق میشوند» پرسش کلیدی برای فهم این رابطه است.
📍تعریف
پرسش کلیدی برای فهم رابطهی میان جنسیت، خشونت و امپریالیسم این است که: کدام روابط اجتماعی خشونت علیه زنان را (باز) تولید میکنند، به آن تداوم میبخشند یا گهگاه با آن منطبق میشوند؟ همچنین شاید بپرسیم: چطور باید اَعمال پیچیدهای مثل کشتن، تجاوز، آزار و ازشکل انداختن زنان و دختران را در فضاهای عمومی و خصوصی درک کنیم؟ یا چه دریافتی میتوانیم از بار تبعیض، نابرابری، آوارگی، سلب مالکیت، جنگ، تصرف و نظامیگری که به دوش زنان افتاده است داشته باشیم؟ به نظر میآید برای پرداختن به این پرسشها، ظاهراً امپریالیسم نیروی هماهنگکنندهی اصلی طیف وسیعی از روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است.
📍امپریالیسم و «جنگ با زنان»
من از عبارت «جنگ با زنان» به عنوان استعارهای برای فهم وسعت اَشکال امپریالیستی خشونت علیه زنان استفاده میکنم. مبارزهی امپریالیستی با زنان، نوعی جنگ مردانهسازیشده، نظامیشده و فرهنگیشده است. در دولت، در بازار و در جامعهی مدنی جاری است و بهطور خلاصه، ساختاری و ایدئولوژیک است. بحث این بخش تحت دو دستهبندی گستردهی «دولت» و «جامعهی مدنی» سازمان یافته است.
#خشونت
#جنسیت
👈🏾ادامهی مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید👇🏾
@bidarzani
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/34625&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
امپریالیسم در ارتباط با جنسیت و خشونت/ شهرزاد مجابجنسیت و خشونت - بیدارزنی
متن حاضر برای بررسی رابطه میان جنسیت، خشونت و امپریالیسم میپرسد کدام روابط اجتماعی خشونت علیه زنان را (باز) تولید میکنند..
بيدارزنى
Photo
🟣 رئالیسم، واسازی و (نظریهی) منظر فمینیستی
نویسنده: کارولین نیو
برگردان: سارا امیریان
از یادداشت مترجم:
«مباحث نظری فمینیستی در فضای فکری سالهای اخیرِ ایران عمدتا از دیدگاههای پسامدرن و پساساختارگرا تاثیر گرفتهاند. این تاثیرپذیریِ نظری و گفتمانی محصولی بود از تلاقی تاریخی روند تحولات سیاسی ایرانِ پساانقلابی -بهمنزلهی بستر مادی احیاء و رشد اندیشهی فمینیستی- و روند تحولات جهانی در نظریهی فمینیستی.
از آنجا که این هر دو روند کمابیش در دورهی افول تاریخی-جهانیِ چپ شکل گرفتند، اغلب بهطور آشکاری از پیامدهای سیاسی و نظریِ آن متأثر بودهاند. در چنین بافتار تاریخیای، در فضای فکری و روشنفکری نسلهای پساانقلابی ایران (بهطور عام) گرایش به نظریات جدید در حوزهی دانش اجتماعی اغلب بهسان پادزهری دیده میشد که بنا بود سموم جزمیات نظری و کاستیها و غفلتهای پراتیک مارکسیستی را خنثی یا جبران کند. مشخصا در فضای نسبتا پویای اندیشهی فمینیستی، این وضعیت (در همپوشانی با دیگر زمینههای تاریخی و سیاسی) موجب شد تا اغلب فمینیستهای نوجو بدینسو گرایش بیابند که نظریهی فمینیستی را از منظر رهیافتهای پسامدرن و پساساختارگرایانه بازخوانی کنند و حتی پرسشهای محوری و خطوط کلی استراتژی فمینیستی خود را بر اساس این الگوهای نظری (باز)تعریف کنند.
در همین راستا، در حوزهی ادبیات و گفتمان فمینیستی ایران مدتهاست که -برای مثال- نام #جودیت_باتلر یا استناد به آموزههای او بسامد بالایی داشته است. متأثر از چنین نظریاتی، در ایران نیز خوانش رایج فمینیستها از مقولهی #جنسیت عمدتا بر کارکردهای زبانی و گفتمانی و برساختههای اجتماعی تمرکز داشته و بهموازات آن، مرکز ثقل اندیشهی فمینیستی از جنبشهای اجتماعی به سمت مقولهی «تفاوت جنسی»، رهیافتهای هویتی و فرهنگی مثل #فمینیسم_اسلامی و مقاومتهای فردی چرخش یافته است.
شکلگیری موج دوم فمینیسم در اروپای غربی و آمریکای شمالی بخشا واکنشی بود به توقف ارتدوکسیِ رایج در چارچوب نظریه و پراتیک مارکسیستی برای اندیشیدن به «مسالهی زن» در ساحتهای نظری و سیاسی. در این بافتار تاریخی، دیدگاههای مختلف، از نظریهی منظر فمینیستی، #فمینیسم_رادیکال ، #فمینیسم_سیاه و نظریهی تلاقی #اینترسکشنالیتی و #فمینیسم_سوسیالیستی تا دلالتهای فمینیستی پساساختارگرایی و غیره، هر یک بهسهم خویش و اغلب در تعامل انتقادی با یکدیگر بر کاستیهای بینش مسلط مارکسیستی روشنی انداختند و تکانهها و بصیرتهای مهمی برای تعمیق درک بشر از پیچیدگی سازوکارهای ستم جنسیتی و تداوم تاریخی آن عرضه کردند.
اما همانطور که باسکار نشان میدهد نظریهی اجتماعی خصلتی گذرا و شالودهای اجتماعی دارد. هم از این روست که در دهههای گذشته هم نظریهی مارکسیستی و هم نظریهی فمینیستی در دیالوگ انتقادی مستمر با یکدیگر (و دیگر حوزههای نظری) دستخوش بازسازی و تحول مداوم بودهاند. در امتداد همین پویشها، مؤلفِ متن حاضر میکوشد از منظر رئالیسم انتقادی روی باسکار و بهمیانجی بازخوانی انتقادی نظریهی منظر فمینیستی، کاستیهای بینش نظری منتقدان پساساختارگرای نظریهی منظر را واکاوی کند. او بدینطریق (همانند مقالهی دیگرش)، سیطرهی نسبی پیشانگاشتهای پساساختارگرایانه بر نظریهی فمینیستی معاصر و یکسویگی آنها را به چالش میکشد.
مقالهی کارولین نیو درواقع دعوتی است برای اندیشیدن به برخی پرسشهای بنیادی فمینیستی از منظر فلسفهی رئالیسم انتقادی باسکار؛ فلسفهای که به باور من شالودهی قابلاتکاتری برای دانش اجتماعی رهاییبخش بهطور عام و بهطور خاص برای بازاندیشی و تعمق دربارهی پرسشها و چالشهای فمینیسم امروز فراهم میسازد. بر این اساس، هدف مشخصتر من در ترجمهی این متن (و مقالهی پیشین کارولین نیو) انتقال این پیام به مخاطب فمینیست بوده است که نظریهی فمینیستی معاصر در پساساختارگرایی توقف نکرده است؛ بلکه بنا به خصلت گذرا و اجتماعی-تاریخیِ دانش (ازجمله، در پاسخ به ضرورتهای تاریخیِ مبارزات زنان)، مدام درگیر ارائهی سنتزهای جامعتر و کارآمدتری از نظریههای گذشته درجهت شناخت بهتر واقعیت اجتماعی و نیز فهم و تدارک امکانات عینیِ غلبه بر سازوکارهای درهمتنیدهی ستم بوده است.»
لینک دسترسی به متن:
https://kaargaah.net/?p=966
دریافت نسخهی پی. دی. اف.:👇
http://pdf.kaargaah.net/110_Caroline_New_Realism_Deconstruction_Feminist_Standpoint_Farsi_SAmirian.pdf
-------------------------------------------
▪️منبع: وبسایت کارگاه دیالکتیک
@kdialectic
@bidarzani
نویسنده: کارولین نیو
برگردان: سارا امیریان
از یادداشت مترجم:
«مباحث نظری فمینیستی در فضای فکری سالهای اخیرِ ایران عمدتا از دیدگاههای پسامدرن و پساساختارگرا تاثیر گرفتهاند. این تاثیرپذیریِ نظری و گفتمانی محصولی بود از تلاقی تاریخی روند تحولات سیاسی ایرانِ پساانقلابی -بهمنزلهی بستر مادی احیاء و رشد اندیشهی فمینیستی- و روند تحولات جهانی در نظریهی فمینیستی.
از آنجا که این هر دو روند کمابیش در دورهی افول تاریخی-جهانیِ چپ شکل گرفتند، اغلب بهطور آشکاری از پیامدهای سیاسی و نظریِ آن متأثر بودهاند. در چنین بافتار تاریخیای، در فضای فکری و روشنفکری نسلهای پساانقلابی ایران (بهطور عام) گرایش به نظریات جدید در حوزهی دانش اجتماعی اغلب بهسان پادزهری دیده میشد که بنا بود سموم جزمیات نظری و کاستیها و غفلتهای پراتیک مارکسیستی را خنثی یا جبران کند. مشخصا در فضای نسبتا پویای اندیشهی فمینیستی، این وضعیت (در همپوشانی با دیگر زمینههای تاریخی و سیاسی) موجب شد تا اغلب فمینیستهای نوجو بدینسو گرایش بیابند که نظریهی فمینیستی را از منظر رهیافتهای پسامدرن و پساساختارگرایانه بازخوانی کنند و حتی پرسشهای محوری و خطوط کلی استراتژی فمینیستی خود را بر اساس این الگوهای نظری (باز)تعریف کنند.
در همین راستا، در حوزهی ادبیات و گفتمان فمینیستی ایران مدتهاست که -برای مثال- نام #جودیت_باتلر یا استناد به آموزههای او بسامد بالایی داشته است. متأثر از چنین نظریاتی، در ایران نیز خوانش رایج فمینیستها از مقولهی #جنسیت عمدتا بر کارکردهای زبانی و گفتمانی و برساختههای اجتماعی تمرکز داشته و بهموازات آن، مرکز ثقل اندیشهی فمینیستی از جنبشهای اجتماعی به سمت مقولهی «تفاوت جنسی»، رهیافتهای هویتی و فرهنگی مثل #فمینیسم_اسلامی و مقاومتهای فردی چرخش یافته است.
شکلگیری موج دوم فمینیسم در اروپای غربی و آمریکای شمالی بخشا واکنشی بود به توقف ارتدوکسیِ رایج در چارچوب نظریه و پراتیک مارکسیستی برای اندیشیدن به «مسالهی زن» در ساحتهای نظری و سیاسی. در این بافتار تاریخی، دیدگاههای مختلف، از نظریهی منظر فمینیستی، #فمینیسم_رادیکال ، #فمینیسم_سیاه و نظریهی تلاقی #اینترسکشنالیتی و #فمینیسم_سوسیالیستی تا دلالتهای فمینیستی پساساختارگرایی و غیره، هر یک بهسهم خویش و اغلب در تعامل انتقادی با یکدیگر بر کاستیهای بینش مسلط مارکسیستی روشنی انداختند و تکانهها و بصیرتهای مهمی برای تعمیق درک بشر از پیچیدگی سازوکارهای ستم جنسیتی و تداوم تاریخی آن عرضه کردند.
اما همانطور که باسکار نشان میدهد نظریهی اجتماعی خصلتی گذرا و شالودهای اجتماعی دارد. هم از این روست که در دهههای گذشته هم نظریهی مارکسیستی و هم نظریهی فمینیستی در دیالوگ انتقادی مستمر با یکدیگر (و دیگر حوزههای نظری) دستخوش بازسازی و تحول مداوم بودهاند. در امتداد همین پویشها، مؤلفِ متن حاضر میکوشد از منظر رئالیسم انتقادی روی باسکار و بهمیانجی بازخوانی انتقادی نظریهی منظر فمینیستی، کاستیهای بینش نظری منتقدان پساساختارگرای نظریهی منظر را واکاوی کند. او بدینطریق (همانند مقالهی دیگرش)، سیطرهی نسبی پیشانگاشتهای پساساختارگرایانه بر نظریهی فمینیستی معاصر و یکسویگی آنها را به چالش میکشد.
مقالهی کارولین نیو درواقع دعوتی است برای اندیشیدن به برخی پرسشهای بنیادی فمینیستی از منظر فلسفهی رئالیسم انتقادی باسکار؛ فلسفهای که به باور من شالودهی قابلاتکاتری برای دانش اجتماعی رهاییبخش بهطور عام و بهطور خاص برای بازاندیشی و تعمق دربارهی پرسشها و چالشهای فمینیسم امروز فراهم میسازد. بر این اساس، هدف مشخصتر من در ترجمهی این متن (و مقالهی پیشین کارولین نیو) انتقال این پیام به مخاطب فمینیست بوده است که نظریهی فمینیستی معاصر در پساساختارگرایی توقف نکرده است؛ بلکه بنا به خصلت گذرا و اجتماعی-تاریخیِ دانش (ازجمله، در پاسخ به ضرورتهای تاریخیِ مبارزات زنان)، مدام درگیر ارائهی سنتزهای جامعتر و کارآمدتری از نظریههای گذشته درجهت شناخت بهتر واقعیت اجتماعی و نیز فهم و تدارک امکانات عینیِ غلبه بر سازوکارهای درهمتنیدهی ستم بوده است.»
لینک دسترسی به متن:
https://kaargaah.net/?p=966
دریافت نسخهی پی. دی. اف.:👇
http://pdf.kaargaah.net/110_Caroline_New_Realism_Deconstruction_Feminist_Standpoint_Farsi_SAmirian.pdf
-------------------------------------------
▪️منبع: وبسایت کارگاه دیالکتیک
@kdialectic
@bidarzani