۱۷ مه روز جهانی #مبارزه_با_هموفبیا_و_ترنسفوبیا است. مبارزه با و همجنسگراستیزی و تراجنسستیزی یکی از اهداف نامگذاری این روز و تلاشی است برای رفع تبعیض و اعمال خشونت نسبت به افراد #LGBTQ
@Roozha365
@bidarzani
@Roozha365
@bidarzani
🟣 ادبیات کوئیر و روایتگری خشونت: «پایان ادی» نوشته ادوارد لوئی
ادبیات کوئیر چیست و به چه کار میآید؟ آیا ادبیاتی است که توسط افراد کوئیر نوشته میشود، یا ادبیاتی است که به تجربه افراد کوئیر میپردازد؟ هر دوی اینها میتواند صادق باشد، اما چه میشود اگر ادبیات نه صرفا بیان تجربه کوئیر بودن، که خود نیرویی در خدمت سست کردن ساختارهای دگرجنسگراهنجاری و باورهای سرکوبگر اجتماعی درباره نقشهای کنترلگر جنسی و جنسیتی باشد؟ در این صورت ادبیات در خدمت نوعی مبارزه رهاییبخش است، مبارزهای که همچون تظاهرات رفتن و شورش سیاسی و جنبش اجتماعی، در پی تغییر جامعه است. البته بر خلاف مبارزههای سیاسی، ادبیات در وهله اول در پی تغییر نهادها یا قوانین جامعه نیست، بلکه در پی تغییر فرهنگ، و تغییر ذهن و آگاهی ما است، تغییری که لزوما کمتر سیاسی نخواهد بود. یکی از صداهای شناخته شدهی این نوع ادبیات، یعنی ادبیات رهاییبخش کوئیر، نویسنده جوان فرانسوی ادوارد لوئی است.
سبک کتاب لوئی رمان خودزندگینامهنگارانه (autio-fiction) است و در سنت روایتهای زندگینامهای نویسندگان فرانسوی کوئیری همچون آندره ژید، ژان ژنه، دیدیه اریبون و... قرار دارد. قوّت روایت لوئی درباره زندگی خودش در این است که این روایت همانقدر در مورد خود لوئی است که درباره محیط اجتماعی اطراف او. اگرچه نوشتن روایتی خود زندگینامهنگارانه ممکن است دارای رگهای از خودشیفتگی به نظر برسد، اما کتاب لوئی در اصل از خاطرات و زندگی خودش همچون ابزاری سیاسی برای تحلیل جامعه استفاده میکند. پیرو اصل «امر شخصی سیاسی است» که همیشه الهامبخش آثار کوئیر و فمینیستی بوده، لوئی با روایت و توصیف خانواده همجنسگراستیزش که از رفتارهای او شرمنده هستند، پدری که تمام تلاشش در خدمت «مرد بودن» هر چه بیشتر است و مدرسه ای که مدام او را مسخره میکند، توصیفگر جامعهای است که افراد کوئیر را سرکوب کرده و به حاشیه میراند.
#حقوق_جامعه_کوئیر #اینترسکشنالیتی #LGBTQ
ادامهی متن در لینک زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3nbobfy
@bidarzani
ادبیات کوئیر چیست و به چه کار میآید؟ آیا ادبیاتی است که توسط افراد کوئیر نوشته میشود، یا ادبیاتی است که به تجربه افراد کوئیر میپردازد؟ هر دوی اینها میتواند صادق باشد، اما چه میشود اگر ادبیات نه صرفا بیان تجربه کوئیر بودن، که خود نیرویی در خدمت سست کردن ساختارهای دگرجنسگراهنجاری و باورهای سرکوبگر اجتماعی درباره نقشهای کنترلگر جنسی و جنسیتی باشد؟ در این صورت ادبیات در خدمت نوعی مبارزه رهاییبخش است، مبارزهای که همچون تظاهرات رفتن و شورش سیاسی و جنبش اجتماعی، در پی تغییر جامعه است. البته بر خلاف مبارزههای سیاسی، ادبیات در وهله اول در پی تغییر نهادها یا قوانین جامعه نیست، بلکه در پی تغییر فرهنگ، و تغییر ذهن و آگاهی ما است، تغییری که لزوما کمتر سیاسی نخواهد بود. یکی از صداهای شناخته شدهی این نوع ادبیات، یعنی ادبیات رهاییبخش کوئیر، نویسنده جوان فرانسوی ادوارد لوئی است.
سبک کتاب لوئی رمان خودزندگینامهنگارانه (autio-fiction) است و در سنت روایتهای زندگینامهای نویسندگان فرانسوی کوئیری همچون آندره ژید، ژان ژنه، دیدیه اریبون و... قرار دارد. قوّت روایت لوئی درباره زندگی خودش در این است که این روایت همانقدر در مورد خود لوئی است که درباره محیط اجتماعی اطراف او. اگرچه نوشتن روایتی خود زندگینامهنگارانه ممکن است دارای رگهای از خودشیفتگی به نظر برسد، اما کتاب لوئی در اصل از خاطرات و زندگی خودش همچون ابزاری سیاسی برای تحلیل جامعه استفاده میکند. پیرو اصل «امر شخصی سیاسی است» که همیشه الهامبخش آثار کوئیر و فمینیستی بوده، لوئی با روایت و توصیف خانواده همجنسگراستیزش که از رفتارهای او شرمنده هستند، پدری که تمام تلاشش در خدمت «مرد بودن» هر چه بیشتر است و مدرسه ای که مدام او را مسخره میکند، توصیفگر جامعهای است که افراد کوئیر را سرکوب کرده و به حاشیه میراند.
#حقوق_جامعه_کوئیر #اینترسکشنالیتی #LGBTQ
ادامهی متن در لینک زیر در دسترس است:
https://bit.ly/3nbobfy
@bidarzani
Telegraph
ادبیات کوئیر و روایتگری خشونت: «پایان ادی» نوشته ادوارد لوئی
بزرگ شدن به عنوان یک فرد کوئیر در یک محیط مردسالار چگونه است و با چه اشکالی از خشونت روزمره همراه است؟ پایان ادی برای رنج دگرباشان جنسی بیان ادبی یافته است. ادبیات کوئیر چیست و به چه کار میآید؟ آیا ادبیاتی است که توسط افراد کوئیر نوشته میشود، یا ادبیاتی…
بيدارزنى
Photo
🟣 اکنون برای نجات جان زندانیان دیگر میجنگم
برگردان: رها عسگریزاده
⚠️ هشدار: متن زیر حاوی مواردی مانند تجاوز، خشونت علیه افراد ترنس و خشونت علیه زندانیان است.
از متن: «جنبش منهم جلوی چشمانم گسترش پیدا کرد. متوجه شدم که این جنبش نمیتواند در زندان بوجود بیاید، چون حرف زدن میتواند به قیمت جانت تمام شود. سپس به آدمهایی که پشت سرم در آن جهنم جا گذاشته بودم فکر کردم، آدمهایی که دوست داشتم. افراد #ترنس در زندان، با شدیدترین خشونتها مواجهند. من شنیدم که سرپرست حفاظت زندان به یک مرد ترنس بازمانده تجاوز گفته است: «مورد تجاوز قرار گرفتی چون لازم بود به تو یادآوری شود که با اندام جنسی زنانه به دنیا آمدهای و آن عضو با همین هدف ساخته شده است.»
ماموران زندان، اغلب زندانیان ترنس را تشویق به خودکشی میکنند - ممکن است تیغی را از زیر در سلول یک زن ترنس به داخل سٔر بدهند یا کیسهای قرص، داخل وسایل یک مرد ترنس جاگذاری کنند. به دنبال آن بیامان به زندانی میگویند خودش را بکشد. همینجا در جورجیا، در طی یک سال ۱۱ فرد ترنس و جنسیت نامنطبق جان خود را ازدستدادهاند. به نظر میآید مأموران تلاش میکنند با افزودن به مرگهای داخل زندان، این رقم را بالا ببرند. مأموران، قفل در سلول یک زن ترنس را باز میگذارند تا زندانیان دیگر بتوانند دسترسی آسان به او داشته باشند و روی اینکه زن تا صبح زنده میماند یا نه شرط میبندند. این زنان، ۲۰ بار در روز با ۷ دقیقه و ۳۴ ثانیهای که من تجربه کردم، روبرو میشوند. من قلبم را وقف این هدف کردم و در سال 2016 سازمانی را جهت مبارزه برای امنیت و مراقبت درمانی زندانیان ترنس، تاسیس کردم».
#زندانیان_کوئیر #افراد_ترنس #LGBTQ
ادامهی متن را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1868/
@bidarzani
برگردان: رها عسگریزاده
⚠️ هشدار: متن زیر حاوی مواردی مانند تجاوز، خشونت علیه افراد ترنس و خشونت علیه زندانیان است.
از متن: «جنبش منهم جلوی چشمانم گسترش پیدا کرد. متوجه شدم که این جنبش نمیتواند در زندان بوجود بیاید، چون حرف زدن میتواند به قیمت جانت تمام شود. سپس به آدمهایی که پشت سرم در آن جهنم جا گذاشته بودم فکر کردم، آدمهایی که دوست داشتم. افراد #ترنس در زندان، با شدیدترین خشونتها مواجهند. من شنیدم که سرپرست حفاظت زندان به یک مرد ترنس بازمانده تجاوز گفته است: «مورد تجاوز قرار گرفتی چون لازم بود به تو یادآوری شود که با اندام جنسی زنانه به دنیا آمدهای و آن عضو با همین هدف ساخته شده است.»
ماموران زندان، اغلب زندانیان ترنس را تشویق به خودکشی میکنند - ممکن است تیغی را از زیر در سلول یک زن ترنس به داخل سٔر بدهند یا کیسهای قرص، داخل وسایل یک مرد ترنس جاگذاری کنند. به دنبال آن بیامان به زندانی میگویند خودش را بکشد. همینجا در جورجیا، در طی یک سال ۱۱ فرد ترنس و جنسیت نامنطبق جان خود را ازدستدادهاند. به نظر میآید مأموران تلاش میکنند با افزودن به مرگهای داخل زندان، این رقم را بالا ببرند. مأموران، قفل در سلول یک زن ترنس را باز میگذارند تا زندانیان دیگر بتوانند دسترسی آسان به او داشته باشند و روی اینکه زن تا صبح زنده میماند یا نه شرط میبندند. این زنان، ۲۰ بار در روز با ۷ دقیقه و ۳۴ ثانیهای که من تجربه کردم، روبرو میشوند. من قلبم را وقف این هدف کردم و در سال 2016 سازمانی را جهت مبارزه برای امنیت و مراقبت درمانی زندانیان ترنس، تاسیس کردم».
#زندانیان_کوئیر #افراد_ترنس #LGBTQ
ادامهی متن را در وبسایت دیدبان آزار بخوانید:
https://harasswatch.com/news/1868/
@bidarzani
هرس واچ | دیدبان آزار
اکنون برای نجات جان زندانیان دیگر میجنگم
یک صبح بارانی از خواب بیدار شدم، لباسهای قهوهایم را پوشیدم (اکثر مردم در زندان درواقع نارنجی نمیپوشند) و با همبندیهایم به باشگاه رفتم. به همراه چند دختر مشغول راه رفتن بودم که افسر مرد به ما نزدیک شد. مرا کنار کشید و گفت باید با من صحبت کند. همه
بيدارزنى
Photo
🟣 بهمناسبت درگذشت «بل هوکس»
فمینیسم انقلابی
✍🏽 بل هوکس bell hooks
ترجمه: مهدیس صادقی پویا
بل هوکس، فمینیست سوسیالیست آمریکایی است که به سبب مطالعات پساساختاریاش درباره درهمتنیدگی نژاد، سرمایهداری و جنسیت شهرت یافته است. وی در مقاله «خواهرانگی؛ اتحاد سیاسی میان زنان» به مقوله خواهرانگی میان زنان در جنبش رهاییبخش زنان پرداخته و توضیح داده که چرا و چگونه باید از نهادینه شدن ساختار سلطه و سلسله مراتب میان زنان جلوگیری شود. وی در مقدمه این مقاله که در شماره ۲۳ ژورنال Feminist Review، در تابستان ۱۹۸۶ به انتشار رسیده است، به انتشار کتابش تحت عنوان «نظریه فمینیستی، از حاشیه تا مرکز» اشاره میکند و بازخوردها به این کتاب را نشانهای از وجود ساختار سلسله مراتبی میان فمینیستها میداند.
مقدمه: ۱۲ ژانویه ۱۹۸۶
صدای آرام گریهام با صدای موسیقی لول ای. مانوئل، پاکو دو لوسیا و کامرون که همگی به سبک فلامنکو میخوانند، مخلوط میشود. با ترسی که همیشه پیش از نوشتن دارم، باز هم روبرو شدهام؛ ترس از این که کلمات مناسب را برای آن چه میخواهم بگویم، پیدا نکنم. ترسی که همواره موجب شده تا نتوانم آن چه میخواهم بگویم را بنویسم. میدانم که نمیتوانم همزمان به موسیقی گوش دهم و بنویسم. صداها به من غلبه خواهند کرد و مرا به دنیایی خواهند برد مملو از سخنرانیهای پرشور، ورای کلمات. اینها آوازهایی هستند که از تنش، قدرت -در این سال جدید حس میکنم که کنشگران فمینیست به اهمیت مبارزه پی بردهاند- و مبارزهای چشمگیر در عرصههای سیاست، چه در سطوح فردی و چه در سطوح جمعی اشباعند. باور رادیکال ما به مبارزه، همراه با پذیرش مسئولیت تضادهای ساختاریمان است؛ راهی که شاید از طریق آن بتوانیم فهم خود از دیگری را افزایش داده و مؤلفههایی برای اتحاد سیاسیمان ابداع کنیم.
تضادهای رادیکال میان فمینیستهای سفید و فمینیستهای رنگینپوست در جنبش زنان، خود عرصهای برای مبارزه ایجاد کرد. اغلب این تضادها اینقدر زیاد بودند که ما از این که بتوانیم در یک محیط عمومی و مشترک که آلوده به سلسله مراتب سلطه نباشد، با یکدیگر زندگی یا کار کنیم، ناامید میشدیم. هنگامی که انرژیهایمان تقلیل میرود و امیدهایمان را از دست میدهیم، ما کنشگران فمینیست باید تعهدشان به مبارزه سیاسی و افزایش اتحادشان را تقویت کنیم. این بدان معناست که باید در مقابله با نژادگرایی و تضادهایی که موجب میشوند تا تعهداتمان نسبت به مبارزه تضعیف شود، بیشتر تلاش کنیم؛ از این طریق میتوانیم به سمت خلق یک برنامه رهایی بخش سیاسی فمینیستی گام برداریم.
کتاب نظریه فمینیستی: از حاشیه تا مرکز یکی از مصداقهای چنین تلاشی برای فرمولبندی یک نظریه رهاییبخش توسط کنشگران فمینیست است؛ نظریهای که شمولگراست و سلطه دائمی را به چالش میکشد. نژادگرایی تا حدودی به شکلگیری یک نظریه فمینیستی از حاشیه تا مرکز کمک کرده است.
بر خلاف اولین کتابم «من یه زن نیستم؟: زنان سیاه و فمینیسم»، که در زمانی که زنان سفید حکم کرده بودند که ‘نژاد’، موضوع خوبی برای مباحثه های فمینیستی است، برای انتشار پذیرفته شد، کتاب دوم را زمانی منتشر کردم که زنان سفید چنین میپنداشتند که هیچ نیازی به حضور زنان سیاه در نظریهپردازی سیاسی فمینیستی وجود ندارد. اگرچه در این میان به صداهایی ارجاع میدهند که دارای امتیازات بیشتر هم هستند، (مانند آدری لرد یا باربارا اسمیت)، اما قسمت بیشتر نظریات سیاسی فمینیستی را که توسط زنان رنگینپوست ناشناس یا کمتر شناخته شده نوشته شده است، نادیده میگیرند؛ به خصوص که این نوشتهها، ایدئولوژیهای غالب را نیز نادیده گرفته باشند. در سراسر کلاسهای رشته مطالعات زنان در آمریکا، کارهای زنان رنگینپوست نادیده گرفته میشود و بیشترین ارجاع به خودبیوگرافیهای داستانی و تخیلی داده میشود. کتاب نظریه فمینیستی: از حاشیه تا مرکز از آغاز انتشارش تا کنون تنها چند بازخورد گرفته است که من دوتایشان را دیدهام. بر خلاف به رسمیت نشناختن و نبود نقدها و مباحثات جدی روی این کتاب توسط فمینیستها، من از خوانندگانم بازخوردهای خوبی دریافت کردهام.
#اینترسکشنالیتی #مبارزه_طبقاتی #فمینیسم_سیاه #LGBTQ
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://revoltfem.com/post/sisterhood-political-solidarity-between-women-1/
@bidarzani
فمینیسم انقلابی
✍🏽 بل هوکس bell hooks
ترجمه: مهدیس صادقی پویا
بل هوکس، فمینیست سوسیالیست آمریکایی است که به سبب مطالعات پساساختاریاش درباره درهمتنیدگی نژاد، سرمایهداری و جنسیت شهرت یافته است. وی در مقاله «خواهرانگی؛ اتحاد سیاسی میان زنان» به مقوله خواهرانگی میان زنان در جنبش رهاییبخش زنان پرداخته و توضیح داده که چرا و چگونه باید از نهادینه شدن ساختار سلطه و سلسله مراتب میان زنان جلوگیری شود. وی در مقدمه این مقاله که در شماره ۲۳ ژورنال Feminist Review، در تابستان ۱۹۸۶ به انتشار رسیده است، به انتشار کتابش تحت عنوان «نظریه فمینیستی، از حاشیه تا مرکز» اشاره میکند و بازخوردها به این کتاب را نشانهای از وجود ساختار سلسله مراتبی میان فمینیستها میداند.
مقدمه: ۱۲ ژانویه ۱۹۸۶
صدای آرام گریهام با صدای موسیقی لول ای. مانوئل، پاکو دو لوسیا و کامرون که همگی به سبک فلامنکو میخوانند، مخلوط میشود. با ترسی که همیشه پیش از نوشتن دارم، باز هم روبرو شدهام؛ ترس از این که کلمات مناسب را برای آن چه میخواهم بگویم، پیدا نکنم. ترسی که همواره موجب شده تا نتوانم آن چه میخواهم بگویم را بنویسم. میدانم که نمیتوانم همزمان به موسیقی گوش دهم و بنویسم. صداها به من غلبه خواهند کرد و مرا به دنیایی خواهند برد مملو از سخنرانیهای پرشور، ورای کلمات. اینها آوازهایی هستند که از تنش، قدرت -در این سال جدید حس میکنم که کنشگران فمینیست به اهمیت مبارزه پی بردهاند- و مبارزهای چشمگیر در عرصههای سیاست، چه در سطوح فردی و چه در سطوح جمعی اشباعند. باور رادیکال ما به مبارزه، همراه با پذیرش مسئولیت تضادهای ساختاریمان است؛ راهی که شاید از طریق آن بتوانیم فهم خود از دیگری را افزایش داده و مؤلفههایی برای اتحاد سیاسیمان ابداع کنیم.
تضادهای رادیکال میان فمینیستهای سفید و فمینیستهای رنگینپوست در جنبش زنان، خود عرصهای برای مبارزه ایجاد کرد. اغلب این تضادها اینقدر زیاد بودند که ما از این که بتوانیم در یک محیط عمومی و مشترک که آلوده به سلسله مراتب سلطه نباشد، با یکدیگر زندگی یا کار کنیم، ناامید میشدیم. هنگامی که انرژیهایمان تقلیل میرود و امیدهایمان را از دست میدهیم، ما کنشگران فمینیست باید تعهدشان به مبارزه سیاسی و افزایش اتحادشان را تقویت کنیم. این بدان معناست که باید در مقابله با نژادگرایی و تضادهایی که موجب میشوند تا تعهداتمان نسبت به مبارزه تضعیف شود، بیشتر تلاش کنیم؛ از این طریق میتوانیم به سمت خلق یک برنامه رهایی بخش سیاسی فمینیستی گام برداریم.
کتاب نظریه فمینیستی: از حاشیه تا مرکز یکی از مصداقهای چنین تلاشی برای فرمولبندی یک نظریه رهاییبخش توسط کنشگران فمینیست است؛ نظریهای که شمولگراست و سلطه دائمی را به چالش میکشد. نژادگرایی تا حدودی به شکلگیری یک نظریه فمینیستی از حاشیه تا مرکز کمک کرده است.
بر خلاف اولین کتابم «من یه زن نیستم؟: زنان سیاه و فمینیسم»، که در زمانی که زنان سفید حکم کرده بودند که ‘نژاد’، موضوع خوبی برای مباحثه های فمینیستی است، برای انتشار پذیرفته شد، کتاب دوم را زمانی منتشر کردم که زنان سفید چنین میپنداشتند که هیچ نیازی به حضور زنان سیاه در نظریهپردازی سیاسی فمینیستی وجود ندارد. اگرچه در این میان به صداهایی ارجاع میدهند که دارای امتیازات بیشتر هم هستند، (مانند آدری لرد یا باربارا اسمیت)، اما قسمت بیشتر نظریات سیاسی فمینیستی را که توسط زنان رنگینپوست ناشناس یا کمتر شناخته شده نوشته شده است، نادیده میگیرند؛ به خصوص که این نوشتهها، ایدئولوژیهای غالب را نیز نادیده گرفته باشند. در سراسر کلاسهای رشته مطالعات زنان در آمریکا، کارهای زنان رنگینپوست نادیده گرفته میشود و بیشترین ارجاع به خودبیوگرافیهای داستانی و تخیلی داده میشود. کتاب نظریه فمینیستی: از حاشیه تا مرکز از آغاز انتشارش تا کنون تنها چند بازخورد گرفته است که من دوتایشان را دیدهام. بر خلاف به رسمیت نشناختن و نبود نقدها و مباحثات جدی روی این کتاب توسط فمینیستها، من از خوانندگانم بازخوردهای خوبی دریافت کردهام.
#اینترسکشنالیتی #مبارزه_طبقاتی #فمینیسم_سیاه #LGBTQ
ادامهی متن را در لینک زیر بخوانید:
https://revoltfem.com/post/sisterhood-political-solidarity-between-women-1/
@bidarzani
فمینیسم انقلابی
خواهرانگی: اتحاد سیاسی میان زنان/ قسمت اول - فمینیسم انقلابی
بل هوکس، فمینیست سوسیالیست آمریکایی است که به سبب مطالعات پساساختاریاش از در هم تنیدگی نژاد، سرمایهداری و جنسیت شهرت یافته است. وی در مقاله «خواهرانگی؛ اتحاد سیاسی بین زنان» به مقوله خواهرانگی میان زنان در جنبش رهاییبخش زنان پرداخته و توضیح داده که چرا…
🟣 #بیدارزنی: میزان دگرباشهراسی (هموفوبیا، ترنسفوبیا و بایفوبیا) در ایران چقدر است؟
در ایران، حقوق افراد جامعهی LGBT نهتنها بهرسمیت شناخته نمیشود، بلکه هراس از این گرایشهای جنسی منجر به تمسخر، ادبیات جنسیتزده، برخوردهای قهری و قضایی، آزارهای جنسی و چهبسا قتل افراد دارای گرایشهای جنسی متفاوت میشود. روز سهشنبه ۱۴ اردیبهشتماه، «#علیرضا_فاضلیمنفرد» جوان همجنسگرای ۲۰ ساله، ساکن محلهی مسیر تصفیه شکر اهواز توسط چند نفر از مردان خانوادهی خود بهقتل رسید. قتل وی، خوانشی از کلیت «ناموسانگاری» است که سالهاست تنها مربوط به جامعهی زنان نمیشود. علیرضا منفرد بر اساس تعریف و ایدئولوژی مسلط، بهدلیل گرایش جنسی خود، «ننگ خانواده» نامیده شده بود و آنچه بر سر حق آگاهی جنسی و زیستی او آوردند، همان مخرجمشترک قتلهای ناموسی بوده است.
جامعهی LGBT در ایران، خشونتهای کلامی، جنسی و قضایی بیشماری را طی دوران مدرسه، دانشگاه، محل کار، اجتماع و حضور در بازداشتگاهها و زندانها تجربه میکند. وضعیتی که با وجود خشونتهای سیستماتیک اخیر، واجد بررسی گستردهتر، بازتعریف حقوقی و حمایت از آگاهی جنسی تمامی جامعه است.
چنین وضعیتی، همواره هرگونه صحبت از «خشونت اقتصادی» و «وضعیت معیشتی» دگرباشان را در مقام ثانوی قرار داده است. چرا که در قدم نخست، مسئلهی اصلی، پذیرش هویت و امنیت جانی آنان از سوی جامعه و قوانین نابرابر است.
متن پیشرو گزارش رادیو زمانه از خشونت جنسیتی و فقر بین افراد تراجنسیتی است. نتایج یک سرشماری جدید در ایالات متحده آمریکا نشان میدهد افراد تراجنسیتی یا ترنسجندر در سال ۲۰۲۱ سه برابر بیشتر از سیسجندرها با گرسنگی ناشی از فقر درگیر بودهاند. در این میان، زنان رنگینپوست تراجنسیتی بیش از همه فقر و ناامنی غذایی را تجربه کردهاند.
▪️در حقیقت هدف از بازنشر این متن، آشنایی بیشتر مخاطبان با ابعاد ترنسفوبیا در جوامع و هراس زدایی از حقوق افراد جامعهی کوئیر است. چرا که مطالعهی چنین آماری، دید ما را نسبت به خشونتهای عیان اقتصادی و اجتماعی دگرباشان در جهان و همچنین میزان سرکوب و تبعیض علیه آنان نیز وسیعتر خواهد کرد.
#ترنس_فوبیا #LGBTQ #نابرابری_و_تبعیض
⚪️ متن «خشونت جنسیتی و فقر، ترنسها سه برابر بیشتر در معرض گرسنگی قرار دارند» از وبسایت رادیو زمانه در دسترس است:
https://bit.ly/3sPoilh
@bidarzani
در ایران، حقوق افراد جامعهی LGBT نهتنها بهرسمیت شناخته نمیشود، بلکه هراس از این گرایشهای جنسی منجر به تمسخر، ادبیات جنسیتزده، برخوردهای قهری و قضایی، آزارهای جنسی و چهبسا قتل افراد دارای گرایشهای جنسی متفاوت میشود. روز سهشنبه ۱۴ اردیبهشتماه، «#علیرضا_فاضلیمنفرد» جوان همجنسگرای ۲۰ ساله، ساکن محلهی مسیر تصفیه شکر اهواز توسط چند نفر از مردان خانوادهی خود بهقتل رسید. قتل وی، خوانشی از کلیت «ناموسانگاری» است که سالهاست تنها مربوط به جامعهی زنان نمیشود. علیرضا منفرد بر اساس تعریف و ایدئولوژی مسلط، بهدلیل گرایش جنسی خود، «ننگ خانواده» نامیده شده بود و آنچه بر سر حق آگاهی جنسی و زیستی او آوردند، همان مخرجمشترک قتلهای ناموسی بوده است.
جامعهی LGBT در ایران، خشونتهای کلامی، جنسی و قضایی بیشماری را طی دوران مدرسه، دانشگاه، محل کار، اجتماع و حضور در بازداشتگاهها و زندانها تجربه میکند. وضعیتی که با وجود خشونتهای سیستماتیک اخیر، واجد بررسی گستردهتر، بازتعریف حقوقی و حمایت از آگاهی جنسی تمامی جامعه است.
چنین وضعیتی، همواره هرگونه صحبت از «خشونت اقتصادی» و «وضعیت معیشتی» دگرباشان را در مقام ثانوی قرار داده است. چرا که در قدم نخست، مسئلهی اصلی، پذیرش هویت و امنیت جانی آنان از سوی جامعه و قوانین نابرابر است.
متن پیشرو گزارش رادیو زمانه از خشونت جنسیتی و فقر بین افراد تراجنسیتی است. نتایج یک سرشماری جدید در ایالات متحده آمریکا نشان میدهد افراد تراجنسیتی یا ترنسجندر در سال ۲۰۲۱ سه برابر بیشتر از سیسجندرها با گرسنگی ناشی از فقر درگیر بودهاند. در این میان، زنان رنگینپوست تراجنسیتی بیش از همه فقر و ناامنی غذایی را تجربه کردهاند.
▪️در حقیقت هدف از بازنشر این متن، آشنایی بیشتر مخاطبان با ابعاد ترنسفوبیا در جوامع و هراس زدایی از حقوق افراد جامعهی کوئیر است. چرا که مطالعهی چنین آماری، دید ما را نسبت به خشونتهای عیان اقتصادی و اجتماعی دگرباشان در جهان و همچنین میزان سرکوب و تبعیض علیه آنان نیز وسیعتر خواهد کرد.
#ترنس_فوبیا #LGBTQ #نابرابری_و_تبعیض
⚪️ متن «خشونت جنسیتی و فقر، ترنسها سه برابر بیشتر در معرض گرسنگی قرار دارند» از وبسایت رادیو زمانه در دسترس است:
https://bit.ly/3sPoilh
@bidarzani
Telegraph
خشونت جنسیتی و فقر: ترنسها سهبرابر بیشتر در معرض گرسنگی قرار دارند
نتایج یک سرشماری جدید در ایالات متحده آمریکا نشان میدهد افراد ترنسجندر در سال ۲۰۲۱ سه برابر بیشتر از سیسجندرها با گرسنگی ناشی از فقر درگیر بودهاند. در این میان، زنان رنگینپوست ترنس بیش از همه فقر و ناامنی غذایی را تجربه کردهاند. موسسه ویلیامز در دانشگاه…
🟣 در پی مخالفت با انجام عملهای بازتایید جنسیت؛ خودکشی یک جوان ترنس در مریوان
«ریبوار ابراهیمی»، جوان ترنس ۲۰ سالهی ساکن مریوان، تمامی تلاش خود را برای انجام عمل تغییر جنسیت انجام داده بود.
بهگزارش هرانا، یک منبع مطلع در این خصوص به این خبرگزاری گفت: «خانواده ریبوار برای اخذ تایید مجوز شرعی عمل بازتایید جنسیت نزد یک روحانی اهل سنت مراجعه کردند و پس از مخالفت او با این مساله، فشار زیادی روی ریبوار وارد شد. از طرفی او برای آشکار نکردن هویت جنسی خود هم تحت فشار بود که نهایتا منجر به خودکشیاش از طریق خوردن قرص شد.»
#LGBTQ
#حقوق_جامعهی_کوئیر #ترنسها
@bidarzani
«ریبوار ابراهیمی»، جوان ترنس ۲۰ سالهی ساکن مریوان، تمامی تلاش خود را برای انجام عمل تغییر جنسیت انجام داده بود.
بهگزارش هرانا، یک منبع مطلع در این خصوص به این خبرگزاری گفت: «خانواده ریبوار برای اخذ تایید مجوز شرعی عمل بازتایید جنسیت نزد یک روحانی اهل سنت مراجعه کردند و پس از مخالفت او با این مساله، فشار زیادی روی ریبوار وارد شد. از طرفی او برای آشکار نکردن هویت جنسی خود هم تحت فشار بود که نهایتا منجر به خودکشیاش از طریق خوردن قرص شد.»
#LGBTQ
#حقوق_جامعهی_کوئیر #ترنسها
@bidarzani