بيدارزنى
4.36K subscribers
5.45K photos
1.25K videos
176 files
4.23K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
- می توان حدس زد که هزینه های انتخاب #وزیر_زن برای حسن #روحانی، از هزینه های این کار برای محمود #احمدی‌نژاد بیشتر باشد.اما اگر انتخاب وزرای زن "یکی از" اولویت های آقای روحانی باشد، لابد حاضر به پرداخت هزینه برای انتخاب چنین وزرایی خواهد بود. هر چند اگر این موضوع را جزو اولویت های خود نداند، قاعدتاً معتقد خواهد بود که انتخاب وزیر زن - به اصطلاح - "ارزش" هزینه های آن را ندارد.

- اغراق آمیز نخواهد بود اگر گفته شود که مخالفت با وزارت زنان، از جمله موضوعاتی است که طیف وسیعی از مردان را -اعم از محافظه کار، اصلاح طلب، اعتدال گرا، مخالف حکومت یا غیرسیاسی- متحد می‌کند.

- یکی از معروف‌ترین استدلال‌های مخالفان وزارت زنان این است که انتخاب وزرای کابینه باید بر مبنای "شایسته‌سالاری" باشد و نه "جنسیت". چنين استدلالي، گویی بر این پیش فرض استوار است که در میان اعضای یک جنسیت خاص، افراد "شایسته" وجود ندارد و در نتیجه انتخاب افرادی از این جنسیت به سمت وزارت، ناقض اصل شایسته سالاری است. این استدلال وقتی شفاف تر می شود که به یاد بیاوریم در شرایط موجود کشور، "سطح بحث" در حد انتخاب شدن یا نشدن ۱ وزیر زن در جمع ۱۸ نفره وزرای کابینه است.

- نتیجه عملی استنادات تکراری به "شایسته سالاری" برای مقابله با مدیریت ارشد زنان این بوده که در حدود ۳۰۰ نوبت انتصاب وزرا در ۳۸ سال عمر جمهوری اسلامی، تنها یک بار زنی "شایسته" وزارت تشخیص داده شده است.

- این در حالی است که اگر چه در میان وزیران این دوره، مدیران قابل و موفق هم وجود داشته اند، اما با مروری بر اسامی وزرا، می توان به نام های بسیار زیادی برخورد که به دلایل کاملا متفاوتی مشهور بوده اند: به طور مشخص، تحصیلات پایین یا کاملاً غیرمرتبط با مسئولیت خود داشته اند، سوابق مدیریتی‌شان به شدت خسارت‌بار بوده، مرتبا با اظهارات یا تصمیم های عجیب خبر ساز شده اند، عمدتا به هیچ زبان خارجی تسلط نداشته اند و بسیاری از آنها -در هنگام اولین نوبت وزارت- حتی از سوابق مدیریتی جدی هم برخوردار نبوده اند.اما وقتی نوبت به احتمال وزارت زنان می رسد، حساسیت ها به میزانی افزایش می یابد که گویی حتی وزارت یکی از مدیران ارشد زن، به معنی "انهدام بنای شایسته سالاری" کشور خواهد بود.

- طبیعتاً دولتمردان مخالف مشارکت زنان در مدیریت کلان، می توانند تا ابد در مقابل انتصاب زنان به پست های ارشد مقاومت کنند و تا ابد هم بر این استدلال پافشاری کنند که زنان تجربه لازم را برای مدیریت ارشد ندارند. ولی واضح است که تجربه مدیریتی، با چیزی جز تجربه مدیریتی به دست نمی آید و به لحاظ منطقی قابل فهم نیست زنانی که با اصرار جلوی ورود آنها به حلقه های مدیریتی کلان گرفته می شود، مشخصاً از چه طریق باید تجربه لازم را برای تصدی سمت های حکومتی بالا به دست بیاورند؟

- شاید مهم ترین مصداق "سهمیه جنسیتی" در ایران، برخورداری مدیران مذکر از امتیازی نانوشته باشد که باعث شده تا آقایانی با تحصیلات و سوابق مشابه، احتمالاً ده ها برابر خانم هایی با شرایط مشابه از فرصت دسترسی به سمت های بالای حکومتی برخوردار باشند. واقعیتی که اگر با توجه به انتخاب تنها ۱ وزیر زن در حدود ۳۰۰ نوبت انتصاب وزرا در دوران جمهوری اسلامی مورد توجه قرار گیرد، معنای منطقی آن سهمیه بیش از ۹۹ درصدی مردان در پست های وزارتی بوده است.

- حتی از زاویه مصلحت سنجی نیز، آن گروه از مدافعان دولت که برای پایین آوردن هزینه های انتخاب نشدن -احتمالی- وزیر زن برای حسن روحانی تلاش می کنند، ممکن است متوجه هزینه های دراز مدت چنین تصمیمی در آینده نباشند: زمانی که یک متحد دولت فعلی، در حال تلاش برای جذب نظر رأی دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ خواهد بود. در آن زمان، اگر در کارنامه آقای روحانی ثبت شده باشد که در مدت ۸ سال مسئولیتش حتی یک نفر از بیش از ۴۰ وزیری که در زمان های مختلف منصوب کرده زن نبوده، قطعا کاندیدای منتسب به او، برای جلب اعتماد بسیاری از رأی دهندگان زن، با مشکلات جدی مواجه خواهد بود.

متن کامل مقاله در لینک زیر:
http://www.bbc.com/persian/iran-features-40782073