Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کلام و صدای یک زندانی سیاسی به یادِ
#نیکا_شاکرمی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #دادخواهی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #از_یاد_مبر_خون_را #زن_زندگی_آزادی
#شهید_نمیمیرد
@Blackfishvoice1
#نیکا_شاکرمی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #دادخواهی #قسم_به_خون_یاران_ایستاده_ایم_تا_پایان #از_یاد_مبر_خون_را #زن_زندگی_آزادی
#شهید_نمیمیرد
@Blackfishvoice1
بيدارزنى
Photo
🟣 روایتی از زندگی و مرگ دالیا اندام، نوجوان مبارز در قیام ژینا
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
۶ آبان ١٤٠١، مردم سنندج پس از بازگشت از مراسم چهلم #پیمان_منبری، #داریوش_علیزادە، #یحیی_رحیمی و #محمد_امینی، از جانباختگان قیام ژینا دست به تجمع اعتراضی زدند.
نیروهای سرکوبگر در این روز اقدام بە تیراندازی بە سوی معترضان کردند که از بهشت محمدی شهر بازمیگشتند. در نتیجه تیراندازی نیروهای امنیتی، دو معترض بە نامهای #شاهو_بهمنی و #آرام_حبیبی جان خود را از دست دادند. یک معترض دیگر بە نام #امید_حسنی، جوان اهل روستای پایگلان از توابع شهرستان سروآباد در سنندج هم که توسط نیروهای سرکوبگر بازداشت شده بود، در بازداشتگاه زیر شکنجه جان باخت.
⚪️ دالیا اندام، دختری ورزشکار که بە گفتە نزدیکانش تمام وجودش پر از شور و شوق زندگی بود هم در تجمع آن روز شرکت کرده بود. مردم برای مراسم چلهم چهار همشهری معترض جانباختە بە بهشت محمدی رفتە بودند.
⚪️ بە گفتە یکی از نزدیکان دالیا اندام، دوستان دالیا حین بازگشت بە سمت محلە قشلاق سنندج، با او تماس میگیرند و دالیا نیز با تغییر دادن لباس خود به لباس مردانە کردی و جامانە بە سمت قشلاق میرود.
به گفته منابع آگاه، دالیا اندام وقتی بە پل قشلاق رسیدە بود، از پل بالا رفت و بنرهای حکومتی را پایین کشید و آتش زد. نیروهای امنیتی با هجوم بە سمت معترضان، اقدام بە تیراندازی کرد. در نتیجه دالیا از ناحیە هر دو پا و پشت با ٢٥ ساچمە مجروح شد.
دالیا اندام پس از زخمی شدن در کنارە سد قشلاق خود را مخفی کرد. مادر او از زخمی شدن دالیا مطلع شد و بە دنبال او رفت. مادر پس از پیدا کردن دخترش همراه با او ــ که لنگلنگان راه میرفت ــ بە سمت خانە حرکت کردند.
پس از برگشت آنها بە خانە، خانوادەی دالیا از بیم بازداشت، از انتقال دخترشان برای خارج کردن ساچمەها به بیمارستان و مراکز درمانی خوداری کردند. مادر دالیا تمام ٢٥ ساچمەی در بدن دخترش را خود در خانە خارج کردە بود.
خانوادە اندام از ترس بازداشت دختر نوجوانشان او را بە خانە خواهرش منتقل کردند و پس از حدود ١٠ روز کە وضعیت جسمانی او بهبود پیدا کرد، دوبارە بە خانە خودشان بازگشتند.
زمانی که خانوادە اندام دخترشان را بە خانە خواهرش منتقل کردە بودند، او دو عدد اسپری داشتە که همراە خود بردە بود. پس از بازگشت بە خانە مادر دالیا متوجه میشود که دو اسپری خالی شده است. او که اسپریها را تکان دادە بود از دالیا پرسیده که «این همان اسپریهاست که با خودت بردی؟» و دالیا در پاسخ گفتە بود که «نه، این دو اسپری دیگر است کە خریدم.»
⚪️ دالیا همچنین پس از بهبودی دوبارە بە اعتراضهای مردمی در سنندج پیوستە بود. او در محلە شریفآباد سنندج، به دست نیروهای امنیتی از ناحیە سر مورد ضرب و شتم قرار گرفته و آسیب دیدە بود.
دالیا پس از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن با باتوم، توسط یک خانوادە دیگر بە خانە برگشته بود. او برای مادرش نقل کردە است کە چهار مرد دالیا و دو دختر نوجوان و یک زن دیگر را تعقیب کردە بودند، ولی آنها موفق شدهاند از دست نیروهای سرکوبگر فرار کنند.
این نوجوان پس از چند روز بە مادرش گفت: «کمی سرم درد میکند و اگر امکان دارد موهای سرم را نوازش کن». مادر دالیا وقتی بە موهای پشت سر دالیا دست زد از دالیا شنید که «بە پشت سرم دست نزن» و وقتی مادرش دلیل آن را جویا شد، دالیا به او گفت: «دیروز با باتوم بە سرم ضربە زدەاند و چیزی نگفتم کە شما، ناراحت نشوید.»
سر او بە سمت گردن تقریبا بە اندازە یک تخممرغ پس از ضربە باتوم، ورم کردە بود. دالیا سپس در بیمارستانهای کوثر و توحید سنندج برای این ضرب و شتم مورد درمان قرار گرفت.
پس از این انتقال است که برخی شبها و زمانی که دالیا در خواب بوده با شمارەهای ناشناسی با او تماس گرفته میشده است و دالیا از ترس تهدیدها بە مادرش پناە میبرده و کنار او میخوابیده است.
پس از مدتی اما دالیا تماس شمارەهای ناشناس را از مادرش مخفی کرد. یکی از دوستان دالیا هم گفتە است نیروهای امنیتی بە دالیا گفتە بودند باید خود را بە ادارە اطلاعات معرفی کند و در غیر این صورت او را بازداشت خواهند کرد.
در پی این تماسهای تلفنی و تهدیدهای مکرر نیروهای امنیتی، این نوجوان ۱۴ ساله به افسردگی شدیدی مبتلا شد و در ۱۷ آذر ۱۴۰۲ به زندگی خود پایان داد.
▪️ منبع: زمانه
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 پیام دادخواهی و شادی مادر عصمت، مادر دادخواه ۱۱ نفر از اعضای خانوادهی خود در دههی شصت
عصمت وطنپرست، معروف به «مادر عصمت» که از ابراهیم رئیسی به عنوان «قصاب تهران» یاد کرد و ۱۱ نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدند گفت: «امید دارد به روزی که در ایران «اعدام نباشد»، ایران آزاد شود و او هم به ایران برگردد و قبر عزیزانش را اگر پیدا کند، بغل کند».
سه برادر عصمت وطنپرست بهنامهای محمود، علی و منوچهر وطن پرست، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، همچنین دو دخترش اعظم و جلیله صیادی، دامادش غلام خوشبویی، برادران دامادش، سیروس و ساسان خوشبویی و پسر ۱۱ ساله خواهرش، جواد رحمانی در دههی شصت اعدام شدند. همگی آنها در گورهای بینام و نشان خاوران، دفن شدند.
#مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
عصمت وطنپرست، معروف به «مادر عصمت» که از ابراهیم رئیسی به عنوان «قصاب تهران» یاد کرد و ۱۱ نفر از اعضای خانوادهاش در دهه ۶۰ اعدام شدند گفت: «امید دارد به روزی که در ایران «اعدام نباشد»، ایران آزاد شود و او هم به ایران برگردد و قبر عزیزانش را اگر پیدا کند، بغل کند».
سه برادر عصمت وطنپرست بهنامهای محمود، علی و منوچهر وطن پرست، از اعضای سازمان مجاهدین خلق، همچنین دو دخترش اعظم و جلیله صیادی، دامادش غلام خوشبویی، برادران دامادش، سیروس و ساسان خوشبویی و پسر ۱۱ ساله خواهرش، جواد رحمانی در دههی شصت اعدام شدند. همگی آنها در گورهای بینام و نشان خاوران، دفن شدند.
#مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 امروز جمعه ۴ خردادماه، درهای خاوران را بهروی خانوادههای دادخواه بستند
از صبح امروز، خانوادههای دادخواه خاوران، پشت دربهای بستهی این گورستان ماندند. استقرار ماشینهای ناجا و حضور ماموران امنیتی و لباسشخصی در این محل در حالی صورت گرفته است که تنها دو روز از مراسم عزاداری و رجزخوانی در تشییع ابراهیم رئیسی میگذرد. این مراسم در تهران با دفاع از کارنامهی خونین ابراهیم رئیسی در کشتار تابستان ۶۷ و تداوم این خط سرکوب، انجام شد. بهطوری که در مراسم روز چهارشنبه ۲ خردادماه، مداح این مراسم در میدان ولیعصر گفت:
«ادامه دارد آن راهی که رفتش/ راه رئیسی، راه شصت و هفتش».
خانوادههای دادخواه خاوران و بیشمار مادران دادخواه در بیش از چهار دههی گذشته اما، علیرغم تمامی تهدیدها، بازداشت، پروندهسازیهای امنیتی، حبس و تبعیدها، دقیقهای از باور و ایمان به دادخواهی و تحقق آزادی، عقب ننشستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
از صبح امروز، خانوادههای دادخواه خاوران، پشت دربهای بستهی این گورستان ماندند. استقرار ماشینهای ناجا و حضور ماموران امنیتی و لباسشخصی در این محل در حالی صورت گرفته است که تنها دو روز از مراسم عزاداری و رجزخوانی در تشییع ابراهیم رئیسی میگذرد. این مراسم در تهران با دفاع از کارنامهی خونین ابراهیم رئیسی در کشتار تابستان ۶۷ و تداوم این خط سرکوب، انجام شد. بهطوری که در مراسم روز چهارشنبه ۲ خردادماه، مداح این مراسم در میدان ولیعصر گفت:
«ادامه دارد آن راهی که رفتش/ راه رئیسی، راه شصت و هفتش».
خانوادههای دادخواه خاوران و بیشمار مادران دادخواه در بیش از چهار دههی گذشته اما، علیرغم تمامی تهدیدها، بازداشت، پروندهسازیهای امنیتی، حبس و تبعیدها، دقیقهای از باور و ایمان به دادخواهی و تحقق آزادی، عقب ننشستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 شهناز (قمرالملوک پارسا) از زنان دادخواه خاوران درگذشت
صبح امروز شهناز (قمرالملوک پارسا) همسر محمدرضا گلپایگانی از جانباختگان تابستان ۶۷ درگذشت.
خاوران، خاوران، دشت عاشقان
خفته در دامنت، طوفان زمان
گلگون نام تو در یاد دورانها
رسته جان تو از قید طوفانها
آب صد چشمه در چشم پاک تو
آب صد برکه در زیر خاک تو
⚪️ بخشی از سرود خاوران، سرودهی پروانه میلانی، از دادخواهان خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
صبح امروز شهناز (قمرالملوک پارسا) همسر محمدرضا گلپایگانی از جانباختگان تابستان ۶۷ درگذشت.
خاوران، خاوران، دشت عاشقان
خفته در دامنت، طوفان زمان
گلگون نام تو در یاد دورانها
رسته جان تو از قید طوفانها
آب صد چشمه در چشم پاک تو
آب صد برکه در زیر خاک تو
⚪️ بخشی از سرود خاوران، سرودهی پروانه میلانی، از دادخواهان خاوران
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#داخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان
«گوهر عشقی»، مادر دادخواه ستار بهشتی و «دایه مینا»، مادر دادخواه شهریار محمدی، با تاکید بر دادخواهی، از ضرورت همبستگی تمامی خانوادههای دادخواه برای تحقق آزادی گفتند.
#مادران_دادخواه
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
«گوهر عشقی»، مادر دادخواه ستار بهشتی و «دایه مینا»، مادر دادخواه شهریار محمدی، با تاکید بر دادخواهی، از ضرورت همبستگی تمامی خانوادههای دادخواه برای تحقق آزادی گفتند.
#مادران_دادخواه
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 کاظم مجاوریان از خانوادههای دادخواه و زندانی سیاسی، از میان ما رفت
⚪️ از حساب توییتر منصوره بهکیش
«کاظم مجاوریان متولد ۱۳۱۰ در مشهد بود. زندهیاد بهجت سالیانی، همسرشان نیز متولد ۱۳۱۰ بودند. این دو یار جدا ناشدنی دارای پنج فرزند، سه دختر و دو پسر بودند که متأسفانه یکی از دختران نازنینشان #میترا_مجاوریان را در دیماه سال ۱۳۶۰ در مشهد در سن بیست سالگی اعدام کردند.
همزمان #ماندانا_مجاوریان دختر برادرشان که نوزده سال بیشتر نداشت را نیز در دیماه ۱۳۶۰ در مشهد اعدام کردند. هر دوی این عزیزان هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بودند.
▪️روز بعد از اعدام میترا، ِآقای مجاوریان را صدا زدند تا اعدام دخترش را به او اطلاع دهند و به او گفتند:«دخترت به درک واصل شد». آقای مجاوریان که در دلش خون بود، ولی با روحیهای مقاوم به پاسداران گفت:«به وجود دخترم که برای عقایدش ایستاده و شهید شده است، افتخار میکنم».
بار اول آقای مجاوریان را حدود اردیبهشت ۱۳۶۰ در مشهد بازداشت کردند. ماندانا مجاوریان (دختر برادرش) را بازداشت کرده بودند و برای پیگیری وضعیت او رفته بود. آن زمان پدر ماندانا بیمار بود و به همین علت آقای مجاوریان برای پیگیری وضعیت ماندانا رفت و نزدیک به ده روز در دادسرای انقلاب مشهد در بازداشت بود.
بهجت خانم و مهشید و میترا نیز برای پیگیری وضعیت آقای مجاوریان به دادسرای انقلاب رفتند و آنها را نیز در کامیونی انداختند و ماموران با زدن حرفهای رکیک به مادر، میترا را تهدید به تجاوز کردند و بهجت خانم از هوش رفت. سپس پدر ماندانا برای پیگیری وضعیت این عزیزان به دادسرای انقلاب رفت و آنها را آزاد کردند. چند ماه بعد در آبان ۱۳۶۰، میترا مجاوریان را نیز دستگیر کردند. آقای مجاوریان نیز یک هفته بعد از دستگیری میترا دوباره بازداشت شد و نزدیک به یکسال در زندان وکیلآباد مشهد زندانی بود. جرم اول او این بود که برای نماز نمیرفت، زیرا اعتقادی به مذهب نداشت. یک هفته دست و پای او را بستند و آزارش دادند تا او را بشکنند. در اواخر مهر یا اوایل آبان سال ۱۳۶۰، من نیز در حالیکه دختر اولم را شش ماهه باردار بودم، در مشهد دستگیر شدم و مدت صد روز زندانی بودم و یک هفته قبل از زایمان دخترم با گذاشتن وثیقه مرخصی سه ماهه دادند، ولی به زندان بازنگشتم و به تهران فرار کردم. فرزندان دیگر آقای مجاوریان و بهجت خانم برای در امان ماندن از شر این حکومت ظالم و پاسدارانش به خارج از کشور رفته بودند. این مادر و پدر در حالی که داغدار دخترشان و دختر برادرشان بودند به ناچار از بودن کنار سایر فرزندان خود نیز محروم شدند و چند بار با مشکلات فراوان و با گذاشتن سند خانه به عنوان وثیقه، توانستند برای معالجه و دیدار فرزندانشان به خارج از کشور بروند. البته آقای مجاوریان نزدیک به ده سال ممنوعالخروج بود و پاسپورت نداشت و عاقبت در سال ۲۰۰۴ غیر قانونی از طریق پاکستان به سوئد رفتند و دیگر نتوانستند به ایران باز گردند».
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
⚪️ از حساب توییتر منصوره بهکیش
«کاظم مجاوریان متولد ۱۳۱۰ در مشهد بود. زندهیاد بهجت سالیانی، همسرشان نیز متولد ۱۳۱۰ بودند. این دو یار جدا ناشدنی دارای پنج فرزند، سه دختر و دو پسر بودند که متأسفانه یکی از دختران نازنینشان #میترا_مجاوریان را در دیماه سال ۱۳۶۰ در مشهد در سن بیست سالگی اعدام کردند.
همزمان #ماندانا_مجاوریان دختر برادرشان که نوزده سال بیشتر نداشت را نیز در دیماه ۱۳۶۰ در مشهد اعدام کردند. هر دوی این عزیزان هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بودند.
▪️روز بعد از اعدام میترا، ِآقای مجاوریان را صدا زدند تا اعدام دخترش را به او اطلاع دهند و به او گفتند:«دخترت به درک واصل شد». آقای مجاوریان که در دلش خون بود، ولی با روحیهای مقاوم به پاسداران گفت:«به وجود دخترم که برای عقایدش ایستاده و شهید شده است، افتخار میکنم».
بار اول آقای مجاوریان را حدود اردیبهشت ۱۳۶۰ در مشهد بازداشت کردند. ماندانا مجاوریان (دختر برادرش) را بازداشت کرده بودند و برای پیگیری وضعیت او رفته بود. آن زمان پدر ماندانا بیمار بود و به همین علت آقای مجاوریان برای پیگیری وضعیت ماندانا رفت و نزدیک به ده روز در دادسرای انقلاب مشهد در بازداشت بود.
بهجت خانم و مهشید و میترا نیز برای پیگیری وضعیت آقای مجاوریان به دادسرای انقلاب رفتند و آنها را نیز در کامیونی انداختند و ماموران با زدن حرفهای رکیک به مادر، میترا را تهدید به تجاوز کردند و بهجت خانم از هوش رفت. سپس پدر ماندانا برای پیگیری وضعیت این عزیزان به دادسرای انقلاب رفت و آنها را آزاد کردند. چند ماه بعد در آبان ۱۳۶۰، میترا مجاوریان را نیز دستگیر کردند. آقای مجاوریان نیز یک هفته بعد از دستگیری میترا دوباره بازداشت شد و نزدیک به یکسال در زندان وکیلآباد مشهد زندانی بود. جرم اول او این بود که برای نماز نمیرفت، زیرا اعتقادی به مذهب نداشت. یک هفته دست و پای او را بستند و آزارش دادند تا او را بشکنند. در اواخر مهر یا اوایل آبان سال ۱۳۶۰، من نیز در حالیکه دختر اولم را شش ماهه باردار بودم، در مشهد دستگیر شدم و مدت صد روز زندانی بودم و یک هفته قبل از زایمان دخترم با گذاشتن وثیقه مرخصی سه ماهه دادند، ولی به زندان بازنگشتم و به تهران فرار کردم. فرزندان دیگر آقای مجاوریان و بهجت خانم برای در امان ماندن از شر این حکومت ظالم و پاسدارانش به خارج از کشور رفته بودند. این مادر و پدر در حالی که داغدار دخترشان و دختر برادرشان بودند به ناچار از بودن کنار سایر فرزندان خود نیز محروم شدند و چند بار با مشکلات فراوان و با گذاشتن سند خانه به عنوان وثیقه، توانستند برای معالجه و دیدار فرزندانشان به خارج از کشور بروند. البته آقای مجاوریان نزدیک به ده سال ممنوعالخروج بود و پاسپورت نداشت و عاقبت در سال ۲۰۰۴ غیر قانونی از طریق پاکستان به سوئد رفتند و دیگر نتوانستند به ایران باز گردند».
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🟣 ویدئویی کمتر دیده شده از اعتراضات ظهر عاشورای ۱۳۸۸، پل کالج تهران
در تبریز، اصفهان و تهران، تظاهرات ۶ دی ماه ۸۸ (روز عاشورا) با شدتی حداکثری جریان داشت. تنها با استناد بر بولتن محرمانهی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) که سالها بعد در فضای مجازی قرار گرفت، ۳۷ معترض در این روز با شلیک مستقیم ماموران امنیتی و لباس شخصی، زیر گرفتن ماشین و پرتاب از پل هوایی، به قتل رسیدند.
همچنین صدها تن در این سه شهر، بازداشت و روانهی زندان شدند.
#مصطفی_کریمبیگی و #شبنم_سهرابی (زنی ۳۷ ساله که توسط ماشین نیروی انتظامی عامدانه زیر گرفته شد)، دو تن از مجموع جانباختگان این روز هستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
در تبریز، اصفهان و تهران، تظاهرات ۶ دی ماه ۸۸ (روز عاشورا) با شدتی حداکثری جریان داشت. تنها با استناد بر بولتن محرمانهی خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) که سالها بعد در فضای مجازی قرار گرفت، ۳۷ معترض در این روز با شلیک مستقیم ماموران امنیتی و لباس شخصی، زیر گرفتن ماشین و پرتاب از پل هوایی، به قتل رسیدند.
همچنین صدها تن در این سه شهر، بازداشت و روانهی زندان شدند.
#مصطفی_کریمبیگی و #شبنم_سهرابی (زنی ۳۷ ساله که توسط ماشین نیروی انتظامی عامدانه زیر گرفته شد)، دو تن از مجموع جانباختگان این روز هستند.
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 ۲۵ تیر، برای ۲۵ سال چشم بهراهی
منظر ضرابی، از مادران دادخواه هواپیمای اوکراینی با اکرم نقابی، مادر دادخواه سعید زینالی دیدار کرد.
منظر ضرابی، دو فرزند، عروس و نوهی خود را در پی شلیک عامدانهی موشک سپاه پاسداران از دست داده است. همچنین اکرم نقابی، مادری دادخواه است که از ۱۸ تیر ۱۳۷۸، در پی وضعیت فرزند خود سعید است. سعید زینالی، در ردهی «ناپدیدشدگان قهری» است. طی بیش از دو دههی گذشته، ماموران وزارت اطلاعات، سازمان امور زندانها، قوه قضاییه و به تعبیری حاکمیت جمهوری اسلامی، هیچ گزارشی از چگونگی قتل و حتی مزار او را در اختیار خانوادهاش قرار ندادند.
منظر ضرابی دربارهی این دیدار نوشت:
▪️«۲۵ تیر، برای ۲۵ سال چشم بهراهی…»
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#مادران_دادخواه
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
منظر ضرابی، از مادران دادخواه هواپیمای اوکراینی با اکرم نقابی، مادر دادخواه سعید زینالی دیدار کرد.
منظر ضرابی، دو فرزند، عروس و نوهی خود را در پی شلیک عامدانهی موشک سپاه پاسداران از دست داده است. همچنین اکرم نقابی، مادری دادخواه است که از ۱۸ تیر ۱۳۷۸، در پی وضعیت فرزند خود سعید است. سعید زینالی، در ردهی «ناپدیدشدگان قهری» است. طی بیش از دو دههی گذشته، ماموران وزارت اطلاعات، سازمان امور زندانها، قوه قضاییه و به تعبیری حاکمیت جمهوری اسلامی، هیچ گزارشی از چگونگی قتل و حتی مزار او را در اختیار خانوادهاش قرار ندادند.
منظر ضرابی دربارهی این دیدار نوشت:
▪️«۲۵ تیر، برای ۲۵ سال چشم بهراهی…»
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#مادران_دادخواه
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
🟣 انتقال سولماز حسنزاده، خواهر دادخواه «محمد حسنزاده» به زندان مرکزی ارومیه
سولماز حسنزاده که در زادروز محمدحسنزاده، (از جانباختگان قیام ژینا) همراه با پدر خود «احمد حسنزاده»، در بوکان بازداشت شده بود، به بند زنان زندان ارومیه منتقل شده است.
احمد حسنزاده، پدر سولماز نیز در زندان مرکزی بوکان در بازداشت به سر میبرد و نهادهای امنیتی جهت آزادی وی وثیقه ۴ میلیارد تومانی تعیین کردند.
این دو عضو خانوادههای دادخواه، نهم مردادماه، همزمان با سالروز تولد محمد حسنزاده، با اعمال خشونت ماموران اطلاعات، بازداشت شدند».
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
سولماز حسنزاده که در زادروز محمدحسنزاده، (از جانباختگان قیام ژینا) همراه با پدر خود «احمد حسنزاده»، در بوکان بازداشت شده بود، به بند زنان زندان ارومیه منتقل شده است.
احمد حسنزاده، پدر سولماز نیز در زندان مرکزی بوکان در بازداشت به سر میبرد و نهادهای امنیتی جهت آزادی وی وثیقه ۴ میلیارد تومانی تعیین کردند.
این دو عضو خانوادههای دادخواه، نهم مردادماه، همزمان با سالروز تولد محمد حسنزاده، با اعمال خشونت ماموران اطلاعات، بازداشت شدند».
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#جنبش_دادخواهی_ایران
#قسم_به_خون_یاران_ایستادهایم_تا_پایان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بيدارزنى
Photo
از طرف زندانیان سیاسی #سعید_ماسوری #لقمان_امین_پور، #سپهر_امام_جمعه، #میثم_دهبان_زاده
"خطاب به مادر و خانواده #رضا_رسایی
مادرِ عزیز و داغدار
ما فرزندانِ نادیدهی شما هم بارها توسط جلادان تهدید به اعدام شدهایم و شاید سعادت و شایستگی جاودانه شدن را همچون فرزند دلبند شما نداشتیم.
آتشی که بر جان و جگر شما انداختند، قطعا برای هیچکس قابل درک نیست، هر چند داغی است که بر دل تک تک ایرانیان نهادند تا در آستانه سالگرد قیام شهریور از همه جوانان زهر چشم بگیرند. ولی هیهات اگر اعدام و کشتار عزیزانمان، ما و شما را مرعوب جنایت کند؛
عزادار میکند ولی مرعوب و تسلیم هرگز.
مادر، ما به هیچوجه توان تسلی دادن شما را نداریم و تنها به خودمان و شما یادآوری میکنیم که:
آنچه از دریا به دریا میرود
از همانجا کآمد آنجا میرود
و داستان مولانا را درباره مادری چون شما که حرامیان حکومتی فرزندش را در آتش به قتل میرسانند، بازگو میکنیم.
مولانا از زبان آن شهید خطاب به مادرش میگوید: انی لَم اَمُت (من نمردهام)؛ و اساسا زندگی و حیات در این مرگ است. نترسید و خود را در آتش افکنید که این نترسیدنِ ما از آتش مرگ، تنها راه نجات مردم و جوانان دیگر است.
زمانیکه به شیوه فرزند شما (رضا) ما هم نترسیم و به استقبال آتش رویم این حربهی اعدام هم بیاثر میماند.
اعدامها دیگر ترس تولید نمیکند بلکه "رضا" و خشنودی میآورد با "رساترین" پیام.
یادش گرامی و راهش پر رهرو که خون این سربداران ضامن آزادی ایران است.
مرداد ماه ۱۴۰۳
#جمهوری_اعدام #قیام_علیه_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_بی_تفاوتی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
"خطاب به مادر و خانواده #رضا_رسایی
مادرِ عزیز و داغدار
ما فرزندانِ نادیدهی شما هم بارها توسط جلادان تهدید به اعدام شدهایم و شاید سعادت و شایستگی جاودانه شدن را همچون فرزند دلبند شما نداشتیم.
آتشی که بر جان و جگر شما انداختند، قطعا برای هیچکس قابل درک نیست، هر چند داغی است که بر دل تک تک ایرانیان نهادند تا در آستانه سالگرد قیام شهریور از همه جوانان زهر چشم بگیرند. ولی هیهات اگر اعدام و کشتار عزیزانمان، ما و شما را مرعوب جنایت کند؛
عزادار میکند ولی مرعوب و تسلیم هرگز.
مادر، ما به هیچوجه توان تسلی دادن شما را نداریم و تنها به خودمان و شما یادآوری میکنیم که:
آنچه از دریا به دریا میرود
از همانجا کآمد آنجا میرود
و داستان مولانا را درباره مادری چون شما که حرامیان حکومتی فرزندش را در آتش به قتل میرسانند، بازگو میکنیم.
مولانا از زبان آن شهید خطاب به مادرش میگوید: انی لَم اَمُت (من نمردهام)؛ و اساسا زندگی و حیات در این مرگ است. نترسید و خود را در آتش افکنید که این نترسیدنِ ما از آتش مرگ، تنها راه نجات مردم و جوانان دیگر است.
زمانیکه به شیوه فرزند شما (رضا) ما هم نترسیم و به استقبال آتش رویم این حربهی اعدام هم بیاثر میماند.
اعدامها دیگر ترس تولید نمیکند بلکه "رضا" و خشنودی میآورد با "رساترین" پیام.
یادش گرامی و راهش پر رهرو که خون این سربداران ضامن آزادی ایران است.
مرداد ماه ۱۴۰۳
#جمهوری_اعدام #قیام_علیه_اعدام #اعدام_قتل_عمد_دولتی_است #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم #علیه_بی_تفاوتی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
@Blackfishvoice1
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
در چنین روزی در سال ۱۳۵۹، #شهلا_کعبی ۳۴ ساله و #نسرین_کعبی ۲۷ ساله، دو پرستار اهل #سقز به جرم «مداوای معترضان» با دستور #صادق_خلخالی تیرباران شدند.
شهلا و نسرین کعبی پس از دستگیری در پاییز ۱۳۵۸ از #سقز به #قزوین تبعید شدند. پس از چند ماه و طی روند مذاکرات نمایندگان دولت با هیئت نمایندگی خلق کرد، جمعیت بسیاری از معلمان، پزشکان و پرستاران به کردستان بازگشتند. شهلا و نسرین برای بار دوم در ۲۴ خرداد ۱۳۵۹ بازداشت شدند و به زندانهای سقز، سنندج، اوین و کرمان منتقل شدند. در طول مدت سه ماه بازداشت، بازجویی ایشان توسط پاسداران محلی و غیر محلی انجام میشد و از دسترسی به وکیل یا اجازه تماس و ملاقات محروم بودند. این دو پرستار بههمراه گروه دیگری در ۷ شهریور ۱۳۵۹ در پادگان سنندج، تنها به جرم مداوای نیروهای معترض در بیمارستانهای سقز، شبانه در پادگان سنندج تیرباران شدند.
#جمهوری_اعدام #علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
شهلا و نسرین کعبی پس از دستگیری در پاییز ۱۳۵۸ از #سقز به #قزوین تبعید شدند. پس از چند ماه و طی روند مذاکرات نمایندگان دولت با هیئت نمایندگی خلق کرد، جمعیت بسیاری از معلمان، پزشکان و پرستاران به کردستان بازگشتند. شهلا و نسرین برای بار دوم در ۲۴ خرداد ۱۳۵۹ بازداشت شدند و به زندانهای سقز، سنندج، اوین و کرمان منتقل شدند. در طول مدت سه ماه بازداشت، بازجویی ایشان توسط پاسداران محلی و غیر محلی انجام میشد و از دسترسی به وکیل یا اجازه تماس و ملاقات محروم بودند. این دو پرستار بههمراه گروه دیگری در ۷ شهریور ۱۳۵۹ در پادگان سنندج، تنها به جرم مداوای نیروهای معترض در بیمارستانهای سقز، شبانه در پادگان سنندج تیرباران شدند.
#جمهوری_اعدام #علیه_فراموشی #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@Blackfishvoice1
Forwarded from بيدارزنى
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🟣 «نیکا شاکرمی» از نخستین نوجوانان جانباخته در قیام
ژینا
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
ژینا
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: سارینا اسماعیلزاده، از نوجوانان جانباختهی کرج در خلال قیام ژینا
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: حدیث نجفی از زنان جانباخته در خلال قیام ژینا
حدیث نجفی متولد ۱۵ دیماه ۱۳۷۸، در تظاهرات ۳۰ شهریورماه کرج با شلیک گلولههای متعدد ماموران امنیتی جان خود را از دست داد. حدیث، دیپلم طراحیدوخت داشت و پس از پایان مدرسه، دورهی آموزشی حسابداری را گذراند و در رستورانی واقع در مهرشهر کرج، صندوقدار بود.
ظهر روز ۳۰ شهوریورماه، او فراخوان اعتراضی علیه قتل «ژینا امینی» را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی پیشتر در گفتگو با رادیو فردا گفته بود: «حدیث ساعت ۷ شب از سرکار به خونه اومد، یه کوله برداشت، لباسْ عوض کرد و رفت. در طول مسیر برای دوستانش ویدئو ارسال کرده و به اونها اطلاع داده بود که به تظاهرات میره. ساعت ۸ و نیم شب با ما تماس گرفتن که حدیث تیر خورده و بیمارستان قائم بستری شده. ماموران بهدروغ به ما گفتن که حدیث اینجا نیست و توسط مردم، فراری داده شده، اما حدیث، همون شب کشته شده بود و در بیمارستان بود.»
خانوادهی حدیث پیکر او را دو روز بعد در غسالخانهی بهشتسکینه کرج، تحویل گرفته و تحت رصد ماموران امنیتی بهخاک سپردند. افسون نجفی در اینباره گفته است: «علیرغم فشار ماموران، ما با جیغ و فریاد تونستیم در حد ۵ ثانیه کفن رو کنار بزنیم و صورت حدیث رو ببینیم. صورت و گردن حدیث، پر از تیر ساچمهای بود...». پیشتر مادر او از ۳ گلوله بر قلب، شکم و گردن و تعداد بیشماری ساچمه بر پیکر فرزندش اطلاع داده بود، فاجعهای که در گواهی فوت او نیز با عنوان "عملکرد وسایل جنگی خارج از جنگ» و «اصابت گلوله» درج شده است.
مراسم چهلم حدیث نجفی در روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ یکی از بزرگترین تجمعات اعتراضی با حضور گستردهی مردم در خلال قیام ژیناست. این تجمع هزاران نفری، علیرغم شکوه اتحاد مردمی و تسخیر محلات و خیابانها بهدست مردم معترض، با تیراندازی مستقیم ماموران بهسوی مردم همراه شد: در این مراسم علاوه بر بازداشتهای گسترده، ۵ معترض با گلولهی ماموران امنیتی و ضدشورش جان باختند، برای ۱۵ نفر به اتهام قتل یک بسیجی سرکوبگر (روحالله عجمیان)، پروندهسازی امنیتی شکل گرفت که به تبع آن، دو جوان معترض و شریف (محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی) اعدام شدند.
▪️نیما نوری، سپهر اعظمی، احمد گودرزی (بازداشت در روز چهلم و مرگ در پی شکنجه)، مهدی حضرتی و مهران شکاری با شلیک مستقیم گلولهی ماموران امنیتی در مراسم چهلم حدیث نجفی کشته شدند.
⚪️ از واپسین ساعات ۱۲ آبان ماه، حاکمیت ذیل یک پروندهسازی دروغین و امنیتی، ۱۵ نفر را با اتهامات فساد فیالارض، حمله به نیروی مقاومت بسیج، اجتماع و تبانی علیه امنیتملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام، بازداشت و ۵ نفر از آنان را به اعدام محکوم کرد. این بازداشتهای خشونتبار، همراه با ضربوشتم، شکنجه جسمی و روانی، اعترافات اجباری، محرومیت از حق دسترسی به وکیل و... با رای نهایی صادره از دادگاه، در این مرحله قرار دارد:
در این پرونده، دکتر حمید قره حسنلو به ۱۵ سال حبس و تبعید به شهر یزد، فرزانه قره حسنلو به ۵ سال حبس و تبعید به مشهد، حسین محمدی، رضا آریا و مهدی محمدی هر یک به ۱۰ سال حبس، جواد زرگران، رضا شاکر زواردهی و بهراد علی کناری هر یک به ۲۵ سال حبس، محمدامین اخلاقی به ۵ سال و علی معظمی گودرزی به ۳ سال حبس محکوم شدند.
▪️در این میان #محمدمهدی_کرمی و #سیدمحمد_حسینی دو جوان کارگرِ شریف و معترض در این پرونده نیز در روز ۱۷ دیماه اعدام شدند.
حدیث نجفی و دختران جوانی نظیر او، از ستونهای اصلی پیشبرد قیام ژینا بوده و هستند. جستجو در زندگی کوتاه آنها ما را با انبوهی از تصاویر حقیقی از زندگی عادی دخترانی روبهرو میکند که برای حق زندگی خود جنگیدند. این جنگ تمامقد، خود را در تمامی اشکالِ حفظ سرزندگی و روحیه و تلاش برای تغییر، نمایان میکند.
حدیث نجفی پیش از جانباختن با گلولههای ماموران در آخرین ویدئوی منتشر شده از خود اعلام کرد: «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم، آخرش وقتی چند سال گذشت، خوشحال باشم که رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده...».
امید است که تحقق انقلاب به دست مردم و نابودی تمامی اشکال ارتجاع، زایشگر «شادی جمعی» باشد. همان خوشحالی و شادیای که دخترانی چون حدیث نجفی با ارادهای پولادین در صدد خلق آن بودند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
حدیث نجفی متولد ۱۵ دیماه ۱۳۷۸، در تظاهرات ۳۰ شهریورماه کرج با شلیک گلولههای متعدد ماموران امنیتی جان خود را از دست داد. حدیث، دیپلم طراحیدوخت داشت و پس از پایان مدرسه، دورهی آموزشی حسابداری را گذراند و در رستورانی واقع در مهرشهر کرج، صندوقدار بود.
ظهر روز ۳۰ شهوریورماه، او فراخوان اعتراضی علیه قتل «ژینا امینی» را در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرد. افسون نجفی، خواهر حدیث نجفی پیشتر در گفتگو با رادیو فردا گفته بود: «حدیث ساعت ۷ شب از سرکار به خونه اومد، یه کوله برداشت، لباسْ عوض کرد و رفت. در طول مسیر برای دوستانش ویدئو ارسال کرده و به اونها اطلاع داده بود که به تظاهرات میره. ساعت ۸ و نیم شب با ما تماس گرفتن که حدیث تیر خورده و بیمارستان قائم بستری شده. ماموران بهدروغ به ما گفتن که حدیث اینجا نیست و توسط مردم، فراری داده شده، اما حدیث، همون شب کشته شده بود و در بیمارستان بود.»
خانوادهی حدیث پیکر او را دو روز بعد در غسالخانهی بهشتسکینه کرج، تحویل گرفته و تحت رصد ماموران امنیتی بهخاک سپردند. افسون نجفی در اینباره گفته است: «علیرغم فشار ماموران، ما با جیغ و فریاد تونستیم در حد ۵ ثانیه کفن رو کنار بزنیم و صورت حدیث رو ببینیم. صورت و گردن حدیث، پر از تیر ساچمهای بود...». پیشتر مادر او از ۳ گلوله بر قلب، شکم و گردن و تعداد بیشماری ساچمه بر پیکر فرزندش اطلاع داده بود، فاجعهای که در گواهی فوت او نیز با عنوان "عملکرد وسایل جنگی خارج از جنگ» و «اصابت گلوله» درج شده است.
مراسم چهلم حدیث نجفی در روز ۱۲ آبان ۱۴۰۱ یکی از بزرگترین تجمعات اعتراضی با حضور گستردهی مردم در خلال قیام ژیناست. این تجمع هزاران نفری، علیرغم شکوه اتحاد مردمی و تسخیر محلات و خیابانها بهدست مردم معترض، با تیراندازی مستقیم ماموران بهسوی مردم همراه شد: در این مراسم علاوه بر بازداشتهای گسترده، ۵ معترض با گلولهی ماموران امنیتی و ضدشورش جان باختند، برای ۱۵ نفر به اتهام قتل یک بسیجی سرکوبگر (روحالله عجمیان)، پروندهسازی امنیتی شکل گرفت که به تبع آن، دو جوان معترض و شریف (محمدمهدی کرمی و سیدمحمد حسینی) اعدام شدند.
▪️نیما نوری، سپهر اعظمی، احمد گودرزی (بازداشت در روز چهلم و مرگ در پی شکنجه)، مهدی حضرتی و مهران شکاری با شلیک مستقیم گلولهی ماموران امنیتی در مراسم چهلم حدیث نجفی کشته شدند.
⚪️ از واپسین ساعات ۱۲ آبان ماه، حاکمیت ذیل یک پروندهسازی دروغین و امنیتی، ۱۵ نفر را با اتهامات فساد فیالارض، حمله به نیروی مقاومت بسیج، اجتماع و تبانی علیه امنیتملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام، بازداشت و ۵ نفر از آنان را به اعدام محکوم کرد. این بازداشتهای خشونتبار، همراه با ضربوشتم، شکنجه جسمی و روانی، اعترافات اجباری، محرومیت از حق دسترسی به وکیل و... با رای نهایی صادره از دادگاه، در این مرحله قرار دارد:
در این پرونده، دکتر حمید قره حسنلو به ۱۵ سال حبس و تبعید به شهر یزد، فرزانه قره حسنلو به ۵ سال حبس و تبعید به مشهد، حسین محمدی، رضا آریا و مهدی محمدی هر یک به ۱۰ سال حبس، جواد زرگران، رضا شاکر زواردهی و بهراد علی کناری هر یک به ۲۵ سال حبس، محمدامین اخلاقی به ۵ سال و علی معظمی گودرزی به ۳ سال حبس محکوم شدند.
▪️در این میان #محمدمهدی_کرمی و #سیدمحمد_حسینی دو جوان کارگرِ شریف و معترض در این پرونده نیز در روز ۱۷ دیماه اعدام شدند.
حدیث نجفی و دختران جوانی نظیر او، از ستونهای اصلی پیشبرد قیام ژینا بوده و هستند. جستجو در زندگی کوتاه آنها ما را با انبوهی از تصاویر حقیقی از زندگی عادی دخترانی روبهرو میکند که برای حق زندگی خود جنگیدند. این جنگ تمامقد، خود را در تمامی اشکالِ حفظ سرزندگی و روحیه و تلاش برای تغییر، نمایان میکند.
حدیث نجفی پیش از جانباختن با گلولههای ماموران در آخرین ویدئوی منتشر شده از خود اعلام کرد: «خیلی دوست دارم الان که دارم میرم، آخرش وقتی چند سال گذشت، خوشحال باشم که رفتم تظاهرات و همه چی عوض شده...».
امید است که تحقق انقلاب به دست مردم و نابودی تمامی اشکال ارتجاع، زایشگر «شادی جمعی» باشد. همان خوشحالی و شادیای که دخترانی چون حدیث نجفی با ارادهای پولادین در صدد خلق آن بودند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani