بيدارزنى
Photo
🟣نگاهی به جنبش معلمان در کردستان در متن جنبش سرتاسری
⚪️ از شعارهای این جنبش: «معلم / کریکار / یک ههلویست / یک بریار» (کارگر، معلم، اتحاد)
در آخرین تجمعِ اعتراضی معلمان در کردستان، همچون سراسر ایران، تهدیدها، خشونت و ارعاب بر ضدِ آنها همچنان تداوم داشته. پیش از این شعبان محمدی، مسعود نیکخواه و سوران (اسکندر) لطفی از مریوان و صلاح سرخی از سقز بازداشت شده بودند. سایرین هم اغلب تهدید شدهاند. برخیها چند ساعتی را در ادارههای امنیتی بودهاند و با همراه با کولهباری از فشار روانی و تهدید آزاد شدهاند. موبایلهاشان را گشتهاند و با هر روشی که توانستهاند به آنها آزار روانی وارد کردهاند. پیش از تجمع با آنها تماس میگیرند و هشدار میدهند که در تجمع شرکت نکنند و پس از تجمع هم تهدیدهایشان را تکرار میکنند. به ویژه معلمهای تازهکار و کمسابقه را که هنوز رسمی نشدهاند بیشتر از همه تهدید میکنند و میگویند اخراجشان میکنند. به همین دلیل هم جوانترها با احتیاط بیشتری عمل میکنند و میانگین سِنی شرکتکنندگان در اعتراضها بیشتر از ۳۵ سال است.
اما بازداشتها و تهدیدها نتوانستهاند شعله اعتراضها را کمفروغ کنند. شاید همین تداوم، جدیت و جمعیت پرشمار معلمان معترض در کردستان بود که وزیر آموزش و پرورش را وادار کرد شخصاً به کردستان سفر کند و با معلمها صحبت کند. اما صحبتهایش بیشتر از جنسِ همان تهدیدهای همیشگی بود تا ارادهای واقعی برای حل مسئله.
اعتراضهای معلمان کردستان با مرکزیت سه شهر سقز، سنندج و مریوان برگزار میشود. معلمانِ منطقه سارال و زیویه در سقز، معلمانِ منطقه کلاترزان و کامیاران در سنندج و معلمهای سروآباد و هورمان هم در مریوان به هم میپیوندند و حلقههای همبستگی را تشکیل میدهند. بیشترین بازداشتها و احضارها هم در همین سه شهر اتفاق میافتد.
جنبش معلمان ریشهدارتر و جدیتر از آن است که با زندان و تهدید و کنترل بتوان آن را پَس راند یا ضعیفش کرد.
در کردستان هرچه این جنبش بیشتر بر مطالبههایش پافشاری میکند، افزون بر خاص بودن به عنوان حرکت معلمان در پیوند با وضعیت عمومی محسوس برای همگان است و از این نظر نیز مدام حامیان مدنی بیشتری را جلب میکند.
در آخرین تجمعِ اعتراضی معلمان در شهرهای کردستان، دستههایی از مردم به چشم میخوردند که در دیگر صنفها و شغلها هستند. آنان به حمایت از معترضان برخاسته و در گوشه و کنارِ تجمع، به معلمان پیوستند.
در شهرهای مریوان و سنندج برخی از دانشجویان، چندین نفر از خانوادههای فرهنگیان و چند انجمنِ فرهنگی و هنری که در زمینه تئاتر و فعالیتهای زیستمحیطی و مدنی فعالیت دارند از جنبش معلمان حمایت کردهاند. خودِ معلمان هم اکنون در افقی فراختر عمل میکنند.
این را میتوان از شعارهایی تشخیص داد که در حال تبدیل شدن به شعارهای غالب در تجمعهای معلمان کردستان هستند. مثلا این شعار: «معلم / کریکار / یک ههلویست / یک بریار» که همان شعارِ «کارگر، معلم، اتحاد» است.
⚪️ این موضوع را فرزاد صفیخانپور، دبیر علوم اجتماعی در تجمع روز پنجشنبه در سنندج با وضوحِ بیشتری تبیین کرد. او برای همصنفیهایش توضیح داد که نباید در دامِ نامگذاریهای مرسوم در ادبیاتِ سیاسی راستگراها بیافتند و خود را به اصطلاح «یقهسفید» بنامند و در برابرِ کارگران یا همان «یقه آبیها» خود را تعریف کنند. به گفته او معلمان نه تنها در موضعگیری اجتماعیشان خود را به کارگران نزدیکتر مییابند، بلکه باید پیونددهنده منافع و مطالباتِ مجموعه طبقهای اجتماعی باشند که خواه یقهاش سفید باشد یا آبی، در یک جایگاه قرار میگیرند.
معلمان مسائلی را مطرح میکنند که حل آنها مسلتزم همکاری و همبستگی همه قشرهای مزدبگیر است. برای مثال مسئله #آموزش_رایگان چیزی نیست که ضرورتا تنها منافع معلمان را پیش بکشد. بلکه مربوط به یک منفعتِ همگانی برای اکثریت جامعهای است که فرزندانش هر سال باید پول بیشتری برای آموزش عمومیشان پرداخت کنند.
یکی از مسائلی که به طور مشخص در جنبش معلمانِ کردستان مطرح شده، موضوع حق #آموزش_زبان_مادری است که در جاهای دیگر کمتر دیده شده یا اصلا مطرح نبوده است.
مطالبه حقِ آموزش به زبان مادری میتواند خواستِ بسیاری از گروههای زبانی و اتنیکی در ایران را پوشش دهد که در کنار زبان رسمی میخواهند توانایی بیان اندیشه و احساس به زبان مادری را هم یاد بگیرند، از مردمِ عربزبانِ خوزستان، تا مردمِ آذرباییجان و کردستان.
▪️منبع: زمانه
@bidarzani
⚪️ از شعارهای این جنبش: «معلم / کریکار / یک ههلویست / یک بریار» (کارگر، معلم، اتحاد)
در آخرین تجمعِ اعتراضی معلمان در کردستان، همچون سراسر ایران، تهدیدها، خشونت و ارعاب بر ضدِ آنها همچنان تداوم داشته. پیش از این شعبان محمدی، مسعود نیکخواه و سوران (اسکندر) لطفی از مریوان و صلاح سرخی از سقز بازداشت شده بودند. سایرین هم اغلب تهدید شدهاند. برخیها چند ساعتی را در ادارههای امنیتی بودهاند و با همراه با کولهباری از فشار روانی و تهدید آزاد شدهاند. موبایلهاشان را گشتهاند و با هر روشی که توانستهاند به آنها آزار روانی وارد کردهاند. پیش از تجمع با آنها تماس میگیرند و هشدار میدهند که در تجمع شرکت نکنند و پس از تجمع هم تهدیدهایشان را تکرار میکنند. به ویژه معلمهای تازهکار و کمسابقه را که هنوز رسمی نشدهاند بیشتر از همه تهدید میکنند و میگویند اخراجشان میکنند. به همین دلیل هم جوانترها با احتیاط بیشتری عمل میکنند و میانگین سِنی شرکتکنندگان در اعتراضها بیشتر از ۳۵ سال است.
اما بازداشتها و تهدیدها نتوانستهاند شعله اعتراضها را کمفروغ کنند. شاید همین تداوم، جدیت و جمعیت پرشمار معلمان معترض در کردستان بود که وزیر آموزش و پرورش را وادار کرد شخصاً به کردستان سفر کند و با معلمها صحبت کند. اما صحبتهایش بیشتر از جنسِ همان تهدیدهای همیشگی بود تا ارادهای واقعی برای حل مسئله.
اعتراضهای معلمان کردستان با مرکزیت سه شهر سقز، سنندج و مریوان برگزار میشود. معلمانِ منطقه سارال و زیویه در سقز، معلمانِ منطقه کلاترزان و کامیاران در سنندج و معلمهای سروآباد و هورمان هم در مریوان به هم میپیوندند و حلقههای همبستگی را تشکیل میدهند. بیشترین بازداشتها و احضارها هم در همین سه شهر اتفاق میافتد.
جنبش معلمان ریشهدارتر و جدیتر از آن است که با زندان و تهدید و کنترل بتوان آن را پَس راند یا ضعیفش کرد.
در کردستان هرچه این جنبش بیشتر بر مطالبههایش پافشاری میکند، افزون بر خاص بودن به عنوان حرکت معلمان در پیوند با وضعیت عمومی محسوس برای همگان است و از این نظر نیز مدام حامیان مدنی بیشتری را جلب میکند.
در آخرین تجمعِ اعتراضی معلمان در شهرهای کردستان، دستههایی از مردم به چشم میخوردند که در دیگر صنفها و شغلها هستند. آنان به حمایت از معترضان برخاسته و در گوشه و کنارِ تجمع، به معلمان پیوستند.
در شهرهای مریوان و سنندج برخی از دانشجویان، چندین نفر از خانوادههای فرهنگیان و چند انجمنِ فرهنگی و هنری که در زمینه تئاتر و فعالیتهای زیستمحیطی و مدنی فعالیت دارند از جنبش معلمان حمایت کردهاند. خودِ معلمان هم اکنون در افقی فراختر عمل میکنند.
این را میتوان از شعارهایی تشخیص داد که در حال تبدیل شدن به شعارهای غالب در تجمعهای معلمان کردستان هستند. مثلا این شعار: «معلم / کریکار / یک ههلویست / یک بریار» که همان شعارِ «کارگر، معلم، اتحاد» است.
⚪️ این موضوع را فرزاد صفیخانپور، دبیر علوم اجتماعی در تجمع روز پنجشنبه در سنندج با وضوحِ بیشتری تبیین کرد. او برای همصنفیهایش توضیح داد که نباید در دامِ نامگذاریهای مرسوم در ادبیاتِ سیاسی راستگراها بیافتند و خود را به اصطلاح «یقهسفید» بنامند و در برابرِ کارگران یا همان «یقه آبیها» خود را تعریف کنند. به گفته او معلمان نه تنها در موضعگیری اجتماعیشان خود را به کارگران نزدیکتر مییابند، بلکه باید پیونددهنده منافع و مطالباتِ مجموعه طبقهای اجتماعی باشند که خواه یقهاش سفید باشد یا آبی، در یک جایگاه قرار میگیرند.
معلمان مسائلی را مطرح میکنند که حل آنها مسلتزم همکاری و همبستگی همه قشرهای مزدبگیر است. برای مثال مسئله #آموزش_رایگان چیزی نیست که ضرورتا تنها منافع معلمان را پیش بکشد. بلکه مربوط به یک منفعتِ همگانی برای اکثریت جامعهای است که فرزندانش هر سال باید پول بیشتری برای آموزش عمومیشان پرداخت کنند.
یکی از مسائلی که به طور مشخص در جنبش معلمانِ کردستان مطرح شده، موضوع حق #آموزش_زبان_مادری است که در جاهای دیگر کمتر دیده شده یا اصلا مطرح نبوده است.
مطالبه حقِ آموزش به زبان مادری میتواند خواستِ بسیاری از گروههای زبانی و اتنیکی در ایران را پوشش دهد که در کنار زبان رسمی میخواهند توانایی بیان اندیشه و احساس به زبان مادری را هم یاد بگیرند، از مردمِ عربزبانِ خوزستان، تا مردمِ آذرباییجان و کردستان.
▪️منبع: زمانه
@bidarzani