📌نقشه این است: بگذاریم مردم بمیرند تا سرمایهداری را نجات دهیم
✍نویسنده: همیلتون نولان
برگردان: سیمین فروهر
@bidarzani
بیایید لحظهای تصور کنیم که ما میتوانیم سیاستمداران را کنار بزنیم و خودمان بر مبنای عقل سلیم عمل کنیم.
دولت فدرال [در ایالات متحدهی آمریکا] چه کاری انجام میدهد تا اثر ویرانگر بیماری همهگیر کووید ۱۹ را بر انسانها به بهترین نحو کاهش دهد؟
قبل از هر چیز باید دسترسی به خدمات درمانی رایگان را برای همهی افراد فراهم کند. دولت باید منابع دارویی و پزشکی را بر اساس بیشترین نیاز افراد در سطح ملی توزیع کند.
همچنین باید از انسانها در برابر آسیبهای اقتصادی گریزناپذیری محافظت کند که در پی طرح فاصلهگذاری اجتماعی بر آنها بار میشود.
دولت باید تدابیری بیندیشد که همه بتوانند این دوران را به بهترین شکل به سرانجام برسانند: باید به حقوقبگیران و دستمزدبگیران یارانه پرداخت کند، به این ترتیب کارگران میتوانند سرِ کار خود باقی بمانند و کسبوکارها هم میتوانند بهراحتی از سر گرفته شوند؛ باید دریافت اجاره را از افراد و از کسبوکارها به تعویق بیندازد؛ ماهانه به هر فرد حقوق ثابتی برای برآوردن ضروریات زندگی پرداخت کند تا زمانیکه این وضع به سر آید؛ همچنین باید از ورشکسته شدن کسبوکارهای کوچک جلوگیری کند زیرا در این کسبوکارها میلیونها موقعیت شغلی نهفته هستند که متصدیان آنها باید به آنها بازگردند.
اینها گامهایی بدیهی هستند که شما باید طی کنید اگر هدف شما حمایت از مردم باشد.
حالا به جای آن، وضعیتی را تصور کنید که شما هدف اساساً متفاوتی را دنبال میکنید: حفظ سرمایه.
در آن صورت شما چه میکنید؟ خب، شما باید سلامت ترازنامههای شرکت را نسبت به سلامت انسانها در اولویت قرار دهید. صنعت خدمات درمانی را، که حالا [کمکم] دارد رونق میگیرد، در دست بخش خصوصی نگه دارید؛ شما باید به جای آنکه امنیت شغلی کارگران را فراهم و حقوق و دستمزد آنها را پرداخت کنید از مزایایی بهره ببرید که بیکاری آنها برایتان به ارمغان میآورد و تقاضای مصرفکننده را تحریک کنید تا موجی از نیروی کار ارزان و بهشدت محتاج در برابر خود داشته باشید.
#کرونا
#سرمایهداری
✅ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید⬇️
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/29884&rhash=3ec4f87be6d7d1
✍نویسنده: همیلتون نولان
برگردان: سیمین فروهر
@bidarzani
بیایید لحظهای تصور کنیم که ما میتوانیم سیاستمداران را کنار بزنیم و خودمان بر مبنای عقل سلیم عمل کنیم.
دولت فدرال [در ایالات متحدهی آمریکا] چه کاری انجام میدهد تا اثر ویرانگر بیماری همهگیر کووید ۱۹ را بر انسانها به بهترین نحو کاهش دهد؟
قبل از هر چیز باید دسترسی به خدمات درمانی رایگان را برای همهی افراد فراهم کند. دولت باید منابع دارویی و پزشکی را بر اساس بیشترین نیاز افراد در سطح ملی توزیع کند.
همچنین باید از انسانها در برابر آسیبهای اقتصادی گریزناپذیری محافظت کند که در پی طرح فاصلهگذاری اجتماعی بر آنها بار میشود.
دولت باید تدابیری بیندیشد که همه بتوانند این دوران را به بهترین شکل به سرانجام برسانند: باید به حقوقبگیران و دستمزدبگیران یارانه پرداخت کند، به این ترتیب کارگران میتوانند سرِ کار خود باقی بمانند و کسبوکارها هم میتوانند بهراحتی از سر گرفته شوند؛ باید دریافت اجاره را از افراد و از کسبوکارها به تعویق بیندازد؛ ماهانه به هر فرد حقوق ثابتی برای برآوردن ضروریات زندگی پرداخت کند تا زمانیکه این وضع به سر آید؛ همچنین باید از ورشکسته شدن کسبوکارهای کوچک جلوگیری کند زیرا در این کسبوکارها میلیونها موقعیت شغلی نهفته هستند که متصدیان آنها باید به آنها بازگردند.
اینها گامهایی بدیهی هستند که شما باید طی کنید اگر هدف شما حمایت از مردم باشد.
حالا به جای آن، وضعیتی را تصور کنید که شما هدف اساساً متفاوتی را دنبال میکنید: حفظ سرمایه.
در آن صورت شما چه میکنید؟ خب، شما باید سلامت ترازنامههای شرکت را نسبت به سلامت انسانها در اولویت قرار دهید. صنعت خدمات درمانی را، که حالا [کمکم] دارد رونق میگیرد، در دست بخش خصوصی نگه دارید؛ شما باید به جای آنکه امنیت شغلی کارگران را فراهم و حقوق و دستمزد آنها را پرداخت کنید از مزایایی بهره ببرید که بیکاری آنها برایتان به ارمغان میآورد و تقاضای مصرفکننده را تحریک کنید تا موجی از نیروی کار ارزان و بهشدت محتاج در برابر خود داشته باشید.
#کرونا
#سرمایهداری
✅ادامه مطلب را در INSTANT VIEW بخوانید⬇️
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/29884&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
نقشه این است: بگذاریم مردم بمیرند تا سرمایهداری را نجات دهیم - بیدارزنی
امروز انسانها در درجهی دومِ اهمیت هستند، ابزاری که بر اساس تأثیری که بر سرمایه میگذارند به حساب آورده میشوند. در این دورهی خطیر باید از سرمایه محافظت و آن را تغذیه کنیم، ما باید منابعمان را از سطح جامعه بیرون بکشیم و آن را به سمتی هدایت کنیم تا به نجات…
📌سرمایهداری و پدرسالاری، دو سیستمی که همدیگر را قوت میبخشند
✍نویسنده: کریستین وندن دیلن و کامیل برونیو
✍🏽برگردان: شمیم شرافت
@bidarzani
🔺مقدمهی مترجم: آنچه این مطلب به ما میآموزد، اول ضرورت بازاندیشی در توان محدود نیروهای «رهاییبخش، منتقد و…» در مقابل نیروهای سیاسی قدرتمند و موثر در شرایط کنونی یعنی دو جریان اصلی براندازان و مدافعان شرایط و دوم ضرورت فراتر رفتن نیروهای منتقد از حوزهی محدود خود و اتحاد ایجابی در راستای خواستهای مشترک است. بسیاری از کنشگران حوزههای مختلف همچون محیط زیست، فمینیسم، فعالان معلمان و کارگران در شرایط کنونی که ستم، استثمار و نابرابری در سطوح ملی، منطقهای و جهانی به برهنهترین شکل خود را نمایان ساخته است، از یک سو به ناتوانی خود در تغییر تمام و کمال و درست شرایط پی بردهاند و به این باور رسیدهاند که به تنهایی به رهایی نخواهند رسید، و از سوی دیگر در فهم ضرورت پیوستن ایجابی به یکدیگر به دنبال راهکار هستند. تمام تلاشهایی که در این مقاله و مقالات مشابه و حتی در پیوند دادن عملی جنبشها انجام شده است، نشاندهندهی همین ضرورت است.
📍تکبعدیاندیشی جنبشها (توجه تام به صرف زنان، محیط زیست، اقلیتهای نژادی و یا حتی ترکیب دو یا سه مورد از آنها) از یک سو ناکامی، استیصال، یاس و وادادگی به شرایط برایشان به همراه خواهد داشت و از سوی دیگر در نگاه سلبی هریک از این گروهها به یکدیگر و یا در بهترین شرایط ائتلاف سلبی این گروهها با یکدیگر (که تاکتیک براندازی در شرایط فعلی است) مانع از شکلگیری اتحادی ایجابی میشود.
📍پدرسالاری به عنوان نظمی اجتماعی که مبتنی بر حفظ قدرت و منافع مردان است، نه تقدیر ما بلکه واقعیتی برساختهی اجتماع است، واقعیتی به غایت قدرتمند که در شیوهی اندیشیدن ما در فرهنگ، رفتار و مناسباتمان ریشه دوانده است. خشونت، گفتمان غالب و کلیشهها نیز آن را طبیعی جلوه میدهد و مناسبات نابرابر جنسیتی را در قانون، محیط کار و زندگی هر روزه توجیه میکنند.
#پدرسالاری
#سرمایهداری
#فمینیسم
👈🏽ادامه مطلب را در لینک زیر مطالعه کنید👇🏼
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30292&rhash=3ec4f87be6d7d1
✍نویسنده: کریستین وندن دیلن و کامیل برونیو
✍🏽برگردان: شمیم شرافت
@bidarzani
🔺مقدمهی مترجم: آنچه این مطلب به ما میآموزد، اول ضرورت بازاندیشی در توان محدود نیروهای «رهاییبخش، منتقد و…» در مقابل نیروهای سیاسی قدرتمند و موثر در شرایط کنونی یعنی دو جریان اصلی براندازان و مدافعان شرایط و دوم ضرورت فراتر رفتن نیروهای منتقد از حوزهی محدود خود و اتحاد ایجابی در راستای خواستهای مشترک است. بسیاری از کنشگران حوزههای مختلف همچون محیط زیست، فمینیسم، فعالان معلمان و کارگران در شرایط کنونی که ستم، استثمار و نابرابری در سطوح ملی، منطقهای و جهانی به برهنهترین شکل خود را نمایان ساخته است، از یک سو به ناتوانی خود در تغییر تمام و کمال و درست شرایط پی بردهاند و به این باور رسیدهاند که به تنهایی به رهایی نخواهند رسید، و از سوی دیگر در فهم ضرورت پیوستن ایجابی به یکدیگر به دنبال راهکار هستند. تمام تلاشهایی که در این مقاله و مقالات مشابه و حتی در پیوند دادن عملی جنبشها انجام شده است، نشاندهندهی همین ضرورت است.
📍تکبعدیاندیشی جنبشها (توجه تام به صرف زنان، محیط زیست، اقلیتهای نژادی و یا حتی ترکیب دو یا سه مورد از آنها) از یک سو ناکامی، استیصال، یاس و وادادگی به شرایط برایشان به همراه خواهد داشت و از سوی دیگر در نگاه سلبی هریک از این گروهها به یکدیگر و یا در بهترین شرایط ائتلاف سلبی این گروهها با یکدیگر (که تاکتیک براندازی در شرایط فعلی است) مانع از شکلگیری اتحادی ایجابی میشود.
📍پدرسالاری به عنوان نظمی اجتماعی که مبتنی بر حفظ قدرت و منافع مردان است، نه تقدیر ما بلکه واقعیتی برساختهی اجتماع است، واقعیتی به غایت قدرتمند که در شیوهی اندیشیدن ما در فرهنگ، رفتار و مناسباتمان ریشه دوانده است. خشونت، گفتمان غالب و کلیشهها نیز آن را طبیعی جلوه میدهد و مناسبات نابرابر جنسیتی را در قانون، محیط کار و زندگی هر روزه توجیه میکنند.
#پدرسالاری
#سرمایهداری
#فمینیسم
👈🏽ادامه مطلب را در لینک زیر مطالعه کنید👇🏼
https://t.me/iv?url=http%3A%2F%2Fbidarzani.com/30292&rhash=3ec4f87be6d7d1
بیدارزنی
سرمایهداری و پدرسالاری، دو سیستمی که همدیگر را قوت میبخشند - بیدارزنی
سرمایهداری ذاتا نمیتواند موجب کاهش نابرابریها شود. فکر اینکه نابرابریهای جنسیتی بتوانند بدون مبارزه با سرمایهداری و دیگر روابط اجتماعی مربوط به آن همچون نژادپرستی و بهرهکشی به چالش کشیده شوند، تصور موهومی بیش نیست. اینها همه از جنس همدیگر بوده و خود…
نقد عملکرد فروشگاههای زنجیرهای شهر کتاب؛
فاجعه زیر پوشش نامِ کارِ فرهنگی
✍🏽میثم بابایی
#بیدارزنی : #سرمایهداری ذاتاً از هر بهانهای برای بالا کشیدن خود استفاده میکند. در جایی زیر لوای نام کار خیر، در جایی با عنوان کارآفرینی و در جایی دیگر به بهانه فعالیت فرهنگی.
تأسیس فروشگاهی مجلل با زرقوبرقی هوسانگیز که در گوشهای از شهر ژستی فرهیخته به خود گرفته است، راهیست برای در اختیار گرفتن نیروی جوان و با استعدادی که برای گذران دوران تحصیلش جویای کاری است که شأنی درخور داشته باشد. غافل از اینکه بطن کار با فروشگاههای زنجیرهای دیگر فرقی نمیکند و چهبسا در لوای کار فرهنگی فاجعهای در اینجا در جریان است. ساعات طولانی کار، بهعلاوهی دستمزدهای اهانتآمیزی که حتی به نرخ تحقیرآمیز وزارت کار هم نمیرسد.
#استثمار #شهرکتاب #اشتغال
ادامه مطلب:https://bidarzani.com/36631
@bidarzani
فاجعه زیر پوشش نامِ کارِ فرهنگی
✍🏽میثم بابایی
#بیدارزنی : #سرمایهداری ذاتاً از هر بهانهای برای بالا کشیدن خود استفاده میکند. در جایی زیر لوای نام کار خیر، در جایی با عنوان کارآفرینی و در جایی دیگر به بهانه فعالیت فرهنگی.
تأسیس فروشگاهی مجلل با زرقوبرقی هوسانگیز که در گوشهای از شهر ژستی فرهیخته به خود گرفته است، راهیست برای در اختیار گرفتن نیروی جوان و با استعدادی که برای گذران دوران تحصیلش جویای کاری است که شأنی درخور داشته باشد. غافل از اینکه بطن کار با فروشگاههای زنجیرهای دیگر فرقی نمیکند و چهبسا در لوای کار فرهنگی فاجعهای در اینجا در جریان است. ساعات طولانی کار، بهعلاوهی دستمزدهای اهانتآمیزی که حتی به نرخ تحقیرآمیز وزارت کار هم نمیرسد.
#استثمار #شهرکتاب #اشتغال
ادامه مطلب:https://bidarzani.com/36631
@bidarzani
🟣 سرِزمین: گزارشی از وضعیت زنان کشاورز افغانستانی حاشیهی تهران
بریدهای از متن:
«در اکثر موارد یا بهتر است بگوییم در همهی موارد زنان کارگر مجبوراند که دستهجمعی به سرویس بهداشتی بروند؛ سرویس بهداشتیهای کثیفی که اغلب در ندارند و یک پتو یا پرده نقشِ در را بازی میکند. از آنجایی که محیط کار آنها به قول خودشان در بیابان است و محل گذرِ کسی نیست، امنیت کمی دارد. همیشه این امکان وجود دارد که از سوی صاحبکار یا رانندگان یا بقیهی مردان کارگر که خودشان نیز مهاجر هستند، آزار ببینند. در آن محیطهای سوت و کور، پیشنهادهای جنسی دادن و دستدرازی کردن اتفاقات رایجی است که زنان را تهدید میکند. زنان نیز به دلیل ترس از قرارگیری در محیط دورافتاده، ترس از دست دادن کار و همین طور مهاجر بودن خود و عدم وجود پشتیبانیهای قانونی از آنها، اغلب این امکان را ندارند که واکنشی به آزارها نشان دهند. حرکت دستهجمعی راه ابداعی این زنان برای کمتر در معرض آزار قرار گرفتن است».
https://bit.ly/3z7blTT
#طبقه_کارگر #کارگران_مهاجر #زنان_کارگر #زنان_کارگر_افغانستانی #استثمار_مضاعف #سرمایهداری #استثمار
@Blackfishvoice
@bidarzani
بریدهای از متن:
«در اکثر موارد یا بهتر است بگوییم در همهی موارد زنان کارگر مجبوراند که دستهجمعی به سرویس بهداشتی بروند؛ سرویس بهداشتیهای کثیفی که اغلب در ندارند و یک پتو یا پرده نقشِ در را بازی میکند. از آنجایی که محیط کار آنها به قول خودشان در بیابان است و محل گذرِ کسی نیست، امنیت کمی دارد. همیشه این امکان وجود دارد که از سوی صاحبکار یا رانندگان یا بقیهی مردان کارگر که خودشان نیز مهاجر هستند، آزار ببینند. در آن محیطهای سوت و کور، پیشنهادهای جنسی دادن و دستدرازی کردن اتفاقات رایجی است که زنان را تهدید میکند. زنان نیز به دلیل ترس از قرارگیری در محیط دورافتاده، ترس از دست دادن کار و همین طور مهاجر بودن خود و عدم وجود پشتیبانیهای قانونی از آنها، اغلب این امکان را ندارند که واکنشی به آزارها نشان دهند. حرکت دستهجمعی راه ابداعی این زنان برای کمتر در معرض آزار قرار گرفتن است».
https://bit.ly/3z7blTT
#طبقه_کارگر #کارگران_مهاجر #زنان_کارگر #زنان_کارگر_افغانستانی #استثمار_مضاعف #سرمایهداری #استثمار
@Blackfishvoice
@bidarzani
Telegraph
سرِزمین: گزارشی از وضعیت زنان کشاورز افغانستانی حاشیهی تهران
شاید با شنیدن کلمهی سرزمین اولین چیزی که به ذهن خطور کند کشور باشد، اما در اینجا سرزمین به معنای کشور نیست. سرزمین اصطلاحی است که زنان کشاورز مهاجر افغانستانی برای زمینهای کشاورزی استفاده میکنند. تقریبا نیمی از زنان مهاجر افغانستانی که ساکن شهرهای اطراف…
▫️ مارکسیسم و فمینیسم
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
4 نوامبر2021
🔸 فمینیسم همانا مبارزه با تبعیض جنسیتی، یا اقدامات و ایدئولوژیهای تبعیضآمیز اجتماعی است که منجر به برتری مردان و ستم بر زنان میشود. تبعیض جنسیتی بهعنوان شکلی از ستم اجتماعی پدیدهای مدرن نیست. به نقل از مارکس و انگلس میتوان تصریح کرد که تاریخِ تمامی جوامعِ تاکنون موجود، تاریخ مبارزات طبقاتی و مبارزات جنسیتی است زیرا وجود طبقات پیشفرضِ مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، تکهمسری و بنابراین تبعیض جنسیتی است. وجود تبعیض جنسیتی در سراسر تاریخ، به سادگی ویژگی جهانشمولِ همهی جوامع یا ماحصل تفاوتهای ذاتی بین دوجنس مسلم انگاشته شده است. این امر همچنین توضیح میدهد که چرا امروز زنان برای فهمیدن مظاهر فعلی این تبعیض در صدد درک ریشههای تاریخی آن هستند. در علوم اجتماعی تفهیم تبعیض جنسیتی بستگی دارد به مفروضات اساسی دربارهی طبیعت انسان، جامعه و روابطشان که مبنای نظریههای رایج دربارهی جامعه و رفتار اجتماعی هستند؛ نظریههایی که براساس تاکیدشان بر طبیعتِ انسان یا جامعه، متفاوت میشوند. اگر اولویت با ذات انسان باشد، افراد دارای صفاتی ذاتی همچون خودخواهی، رقابتجویی و منفعتطلبی تلقی میشوند. در نتیجه روابط و نهادهای اجتماعی بهعنوان ماحصل این صفات فردی مورد توجه قرار میگیرند. مردان و زنان در این بافتار واجد صفات ذاتیای در نظر گرفته میشوند که آنها را از یکدیگر متفاوت میکند. به عنوان مثال، درحالی که مردان پرخاشگر، قوی، ابزارگرا و غیرهاند، زنان ضعیف، مطیع، احساساتی، تغذیهکننده و غیره هستند. تفاوتهای جنسیتی در قدرت و مشارکت اجتماعی همچون پیامدهای این تفاوتهای ذاتی بین دو جنس تصور میشوند. وقتی تاکید بر جامعه باشد، افراد به عنوان لوحهایی سفید و خالی تلقی میشوند، ماحصل فرآیند اجتماعپذیری که آنان را در واقعیتِ اجتماعی اجباری و قدرتمند ادغام میکند. تبعیض جنسیتی در این بافتار به عنوان ماحصل سازمان اجتماعی پدید میآید؛ مردان و زنان متفاوتند و قدرت و مشارکت اجتماعی متفاوت دارند زیرا جامعهپذیری آنان متفاوت است. بنابراین الگوهای جامعهپذیری بر حسب نیازهای اجتماعی و/ یا تمایزِ فرایندهایِ کارکردی و تقسیم کار توضیح داده میشوند.
🔸علوم اجتماعی از دیدگاه مارکسیستی، تبیینهای ایدهآلیستی و ماتریالیستیِ متضادی دربارهی تبعیض جنسیتی ارائه میکنند که مانع ترکیب آنها در تبیینهایی نمیشود که هردو عامل اجتماعی و فردی را در نظر بگیرد. مارکسیسم از دوگانگی بین صفات ذاتی و اکتسابی فراتر میرود و بهجای آن این مفهوم را مطرح میکند که «انسان مجموعهی مناسبات اجتماعی است.»
🔸 این مفهوم، اساس نظریهی مارکسیستی دربارهی طبیعت انسان است؛ مفهومی که طبیعت تکافتادهی انسان را نفی کرده و وحدت لاینفک بین افراد و محیطهای طبیعی و اجتماعی آنان را تایید میکند. مارکسیسم مطرح میکند که نه افراد را میتوان جداگانه بررسی کرد نه محیط طبیعی و اجتماعیشان، همچون چیزهایی فینفسه که با یکدیگر «تعامل» دارند یا «علت» و «معلول» دیگری هستند. کانون نظری از انتزاعات «اشخاص» و «محیط» (طبیعی و اجتماعی) به فرآیندهایی تغییر جهت میدهد که بهواسطهی آنها افراد، طبیعت و جامعه به اشکال عینی مشخص خود دست مییابند. این فرآیندها تاریخاً مشخصاند و میتوان آنها را برای اهداف تحلیلِ علمی تشخیص داد. کلیدِ فهم تبعیض جنسیتی در این بافتار مبتنی است بر کاوشِ شکلهای تاریخاً خاص آن درون شیوههای مشخص تولید. بنابراین، امروزه پیشفرضِ درک و مفهومسازیِ تبعیض جنسیتی همانا درکِ جایگاه آن درون شیوهی تولید سرمایهداری است.
🔸 این فصل ادای سهمی است در تکوینِ تحلیلی مارکسیستی از ریشههای سرمایهدارانهی تبعیض جنسیتی و معنا و مفهوم تغییرات در وضعیت کنونی و آینده زنان براساس آنچه این تجزیه و تحلیل نشان میدهد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2AT
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #سرمایهداری
🖋@naghd_com
@bidarzani
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
4 نوامبر2021
🔸 فمینیسم همانا مبارزه با تبعیض جنسیتی، یا اقدامات و ایدئولوژیهای تبعیضآمیز اجتماعی است که منجر به برتری مردان و ستم بر زنان میشود. تبعیض جنسیتی بهعنوان شکلی از ستم اجتماعی پدیدهای مدرن نیست. به نقل از مارکس و انگلس میتوان تصریح کرد که تاریخِ تمامی جوامعِ تاکنون موجود، تاریخ مبارزات طبقاتی و مبارزات جنسیتی است زیرا وجود طبقات پیشفرضِ مالکیت خصوصی بر ابزار تولید، تکهمسری و بنابراین تبعیض جنسیتی است. وجود تبعیض جنسیتی در سراسر تاریخ، به سادگی ویژگی جهانشمولِ همهی جوامع یا ماحصل تفاوتهای ذاتی بین دوجنس مسلم انگاشته شده است. این امر همچنین توضیح میدهد که چرا امروز زنان برای فهمیدن مظاهر فعلی این تبعیض در صدد درک ریشههای تاریخی آن هستند. در علوم اجتماعی تفهیم تبعیض جنسیتی بستگی دارد به مفروضات اساسی دربارهی طبیعت انسان، جامعه و روابطشان که مبنای نظریههای رایج دربارهی جامعه و رفتار اجتماعی هستند؛ نظریههایی که براساس تاکیدشان بر طبیعتِ انسان یا جامعه، متفاوت میشوند. اگر اولویت با ذات انسان باشد، افراد دارای صفاتی ذاتی همچون خودخواهی، رقابتجویی و منفعتطلبی تلقی میشوند. در نتیجه روابط و نهادهای اجتماعی بهعنوان ماحصل این صفات فردی مورد توجه قرار میگیرند. مردان و زنان در این بافتار واجد صفات ذاتیای در نظر گرفته میشوند که آنها را از یکدیگر متفاوت میکند. به عنوان مثال، درحالی که مردان پرخاشگر، قوی، ابزارگرا و غیرهاند، زنان ضعیف، مطیع، احساساتی، تغذیهکننده و غیره هستند. تفاوتهای جنسیتی در قدرت و مشارکت اجتماعی همچون پیامدهای این تفاوتهای ذاتی بین دو جنس تصور میشوند. وقتی تاکید بر جامعه باشد، افراد به عنوان لوحهایی سفید و خالی تلقی میشوند، ماحصل فرآیند اجتماعپذیری که آنان را در واقعیتِ اجتماعی اجباری و قدرتمند ادغام میکند. تبعیض جنسیتی در این بافتار به عنوان ماحصل سازمان اجتماعی پدید میآید؛ مردان و زنان متفاوتند و قدرت و مشارکت اجتماعی متفاوت دارند زیرا جامعهپذیری آنان متفاوت است. بنابراین الگوهای جامعهپذیری بر حسب نیازهای اجتماعی و/ یا تمایزِ فرایندهایِ کارکردی و تقسیم کار توضیح داده میشوند.
🔸علوم اجتماعی از دیدگاه مارکسیستی، تبیینهای ایدهآلیستی و ماتریالیستیِ متضادی دربارهی تبعیض جنسیتی ارائه میکنند که مانع ترکیب آنها در تبیینهایی نمیشود که هردو عامل اجتماعی و فردی را در نظر بگیرد. مارکسیسم از دوگانگی بین صفات ذاتی و اکتسابی فراتر میرود و بهجای آن این مفهوم را مطرح میکند که «انسان مجموعهی مناسبات اجتماعی است.»
🔸 این مفهوم، اساس نظریهی مارکسیستی دربارهی طبیعت انسان است؛ مفهومی که طبیعت تکافتادهی انسان را نفی کرده و وحدت لاینفک بین افراد و محیطهای طبیعی و اجتماعی آنان را تایید میکند. مارکسیسم مطرح میکند که نه افراد را میتوان جداگانه بررسی کرد نه محیط طبیعی و اجتماعیشان، همچون چیزهایی فینفسه که با یکدیگر «تعامل» دارند یا «علت» و «معلول» دیگری هستند. کانون نظری از انتزاعات «اشخاص» و «محیط» (طبیعی و اجتماعی) به فرآیندهایی تغییر جهت میدهد که بهواسطهی آنها افراد، طبیعت و جامعه به اشکال عینی مشخص خود دست مییابند. این فرآیندها تاریخاً مشخصاند و میتوان آنها را برای اهداف تحلیلِ علمی تشخیص داد. کلیدِ فهم تبعیض جنسیتی در این بافتار مبتنی است بر کاوشِ شکلهای تاریخاً خاص آن درون شیوههای مشخص تولید. بنابراین، امروزه پیشفرضِ درک و مفهومسازیِ تبعیض جنسیتی همانا درکِ جایگاه آن درون شیوهی تولید سرمایهداری است.
🔸 این فصل ادای سهمی است در تکوینِ تحلیلی مارکسیستی از ریشههای سرمایهدارانهی تبعیض جنسیتی و معنا و مفهوم تغییرات در وضعیت کنونی و آینده زنان براساس آنچه این تجزیه و تحلیل نشان میدهد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2AT
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمینیسم #مارکسیسم #سرمایهداری
🖋@naghd_com
@bidarzani
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارکسیسم و فمینیسم
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی دو گزینهی مورد بحث، گزینههایی تاریخیاند که اهمیت آنها در بستر رشد آگاهی و مبارزهی فمینیستی در کشوری معین و در زمانی مشخص بهتر درک خواهد شد. رشد …
📌 منشا کار خانگی در نظام سرمایهداری
کار از روی عشق، عشق به مثابه کار
✍🏽 ارغوان فراهانی
بیدارزنی: کتاب کار از روی عشق، عشق به مثابه کار: منشا کار خانگی در نظام سرمایهداری (نوشته گیزلا بک و باربارا دودن، ترجمه ارغوان فراهانی) که به تازگی در نشر خرد سرخ منتشر شده، کتابی است در مورد پیدایش کار خانگی زنان، آن طور که امروز میشناسیم، و رابطه تنگاتنگش با نظام سرمایهداری. این کتاب در واقع ترجمه متنی است که از بطن گردهماییهای تابستانه دانشگاه برلین در سال ۱۹۷۶میلادی متولد شد؛ جایی که فعالان زنی که دهه قبل از آن، در موج دوم فمینیسم آلمان، به اتحادی جدید دست یافته بودند، به فعالان کمپین «دستمزد برای کار خانگی» پیوستند و طی هفت سال نشستهایی عمومی با امکان شرکت همه زنان علاقمند سازمان دادند و موضوعاتی متنوع را به بحث گذاشتند.
در این کتاب با جزئیاتی جالب توجه از زندگی واقعی زنان مواجهیم؛ زندگیهایی واقعی از اولین دهههای ظهور سرمایهداری در اروپا تا اواسط قرن بیستم آمریکا. این زندگیها البته در تاریخ و جغرافیایی متفاوت از ایران سپری شدهاند، اما برای فهم شرایط امروزمان و نقش زنان در بازتولید اجتماعی حیاتیاند. در این باره در مقدمه کتاب میخوانیم که «شکافها و تفاوتها مخصوصا در موضوع مورد تحقیق ما کمرنگاند: نه به این دلیل که ما همه زنان را، در هر جا و هر زمان، به یک اندازه تحت انقیاد در نظر میگیریم، بلکه به این دلیل که معتقدیم ظهور و پیشرفت سرمایهداری تشابهاتی فرامکانی بین وضعیت زنان در سرتاسر دنیا به وجود آورده است.»
#کار_خانگی #سرمایهداری #نابرابری_و_تبعیض
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43255
@bidarzani
کار از روی عشق، عشق به مثابه کار
✍🏽 ارغوان فراهانی
بیدارزنی: کتاب کار از روی عشق، عشق به مثابه کار: منشا کار خانگی در نظام سرمایهداری (نوشته گیزلا بک و باربارا دودن، ترجمه ارغوان فراهانی) که به تازگی در نشر خرد سرخ منتشر شده، کتابی است در مورد پیدایش کار خانگی زنان، آن طور که امروز میشناسیم، و رابطه تنگاتنگش با نظام سرمایهداری. این کتاب در واقع ترجمه متنی است که از بطن گردهماییهای تابستانه دانشگاه برلین در سال ۱۹۷۶میلادی متولد شد؛ جایی که فعالان زنی که دهه قبل از آن، در موج دوم فمینیسم آلمان، به اتحادی جدید دست یافته بودند، به فعالان کمپین «دستمزد برای کار خانگی» پیوستند و طی هفت سال نشستهایی عمومی با امکان شرکت همه زنان علاقمند سازمان دادند و موضوعاتی متنوع را به بحث گذاشتند.
در این کتاب با جزئیاتی جالب توجه از زندگی واقعی زنان مواجهیم؛ زندگیهایی واقعی از اولین دهههای ظهور سرمایهداری در اروپا تا اواسط قرن بیستم آمریکا. این زندگیها البته در تاریخ و جغرافیایی متفاوت از ایران سپری شدهاند، اما برای فهم شرایط امروزمان و نقش زنان در بازتولید اجتماعی حیاتیاند. در این باره در مقدمه کتاب میخوانیم که «شکافها و تفاوتها مخصوصا در موضوع مورد تحقیق ما کمرنگاند: نه به این دلیل که ما همه زنان را، در هر جا و هر زمان، به یک اندازه تحت انقیاد در نظر میگیریم، بلکه به این دلیل که معتقدیم ظهور و پیشرفت سرمایهداری تشابهاتی فرامکانی بین وضعیت زنان در سرتاسر دنیا به وجود آورده است.»
#کار_خانگی #سرمایهداری #نابرابری_و_تبعیض
ادامهی متن را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/43255
@bidarzani
بیدارزنی
کار از روی عشق، عشق به مثابه کار: منشا کار خانگی در نظام سرمایهداری - بیدارزنی
کتاب کار از روی عشق، عشق به مثابه کار نوشته گیزلا بک و باربارا دودن به پیدایش کار خانگی زنان و رابطه تنگاتنگش با نظام سرمایهداری میپردازد.
🟣 مبارزهی طبقاتی و آزادی زن
✍🏽 تونی کلیف
از متن: «برای پیروزی نسبی بر خشونت سرمایهداری، زنان باید چه بهایی بپردازند؟ ساختار خانوادهی کنونی حمایتگرایانه است یا ستمکارانه، یا هردو؟
آیا در جامعهای که تمامی روابط شخصی و انسانی تحریف شده است، خانواده میتواند حریم عشق و محبت باشد؟ طبقه چگونه بر خانواده تاثیر میگذارد؟»
#سرمایهداری #زنان_کارگر #مبارزه_طبقاتی
▪️فایل کتاب جهت مطالعه در دسترس است:
@bidarzani
✍🏽 تونی کلیف
از متن: «برای پیروزی نسبی بر خشونت سرمایهداری، زنان باید چه بهایی بپردازند؟ ساختار خانوادهی کنونی حمایتگرایانه است یا ستمکارانه، یا هردو؟
آیا در جامعهای که تمامی روابط شخصی و انسانی تحریف شده است، خانواده میتواند حریم عشق و محبت باشد؟ طبقه چگونه بر خانواده تاثیر میگذارد؟»
#سرمایهداری #زنان_کارگر #مبارزه_طبقاتی
▪️فایل کتاب جهت مطالعه در دسترس است:
@bidarzani
🟣 دربارهی فمینیسم سرمایهدارانه:
مسیرهای ادغام کنشگری فمینیستیِ فردگرایانه در سرمایهداری
✍🏽 مانیا بهروزی
اسفند ۱۴۰۰
------------------------------
#سرمایهداریِ_جهانیشده قادر است به تمامی «زبانهای زندهی اجتماعی» تکلم کند. اگر پیچیدگی و سیالیت سرمایهداری را جدی نگیریم، در تمامیِ مبارزاتمان محکوم به تکرار بیپایان شکست هستیم.
«مقدمه: در این نوشتار کوتاه میکوشم نشان دهم که چرا امروزه #فمینیسم و #جنبش_فمینیستی بیش از همیشه در معرض گزند سرمایهداری و سازوکارهای ادغام و مستحیلسازیِ آن قرار دارند. هدف متن حاضر برجستهسازی این تهدید و بهدستدادن یک زمینهی تحلیلی مقدماتی (در حد طرح بحث) برای تأمل دربارهی خاستگاه و خطرات این وضعیت است. نقطهی عزیمت این بحث، بازاندیشی در تشدید و تعمیق شکافهای درون جنبش فمینیستی در پی ظهور و عروج نسبتاً سریع نوعی فمینیسم تمامیتطلب در فضای رسانهایست که بهرغم رتوریک و نمایشهای ظاهراً رادیکالاش، عمیقا با سازوکارهای سرمایهداری خویشاوندی دارد و بعضا حتی با داعیهی چپْ نسخهی امروزی «فمینیسم سرمایهدارانه» را نمایندگی میکند؛ نسخهای که از بسیاری جهات متفاوت و فراتر از آن چیزیست که از دیرباز #فمینیسم_لیبرال خوانده میشود.
امیدوارم مضمون خود متن نشان دهد که قصدم بههیچرو کمرنگسازی اهمیت مبارزات روزمرهی فمینیستها و دستاوردهای جنبش فمینیستی نیست؛ بهعکس، این نوشتار – درست از منظر باور به اهمیت تاریخی رشد و تعمیق این مبارزات – میکوشد نشان دهد که چندپارگی کنونی جنبش فمینیستی نتیجهی طبیعی پویش تکاملی آن در بستر سرمایهداری و خصوصا نتیجهی مواجههی ناگزیر و فزآیندهی آن با خود سرمایهداریست؛ و لذا با نظر به ماهیت قطببندیهای موجود در این چندپارگی، و سازوکارهای پشتیبانیِ گزینشی سرمایهداری، وضعیت حاضر بخشی از فرآیند عامتر ادغام سرمایهدارانهی فمینیسم و جنبش فمینیستیست.
دغدغهی نوشتار حاضر آن است که این فرآیند ادغام امروزه تا مرز هشداردهندهای پیش رفته است و تداوم آن نهفقط میتواند گرایشهای مترقی در درون جنبش فمینیستی را بهحاشیه براند، بلکه تهدیدیست برای اهداف اصلیِ فمینیسم در مبارزه با بنیادهای مردسالاری. بر این اساس، قصد نهایی این متن پشتیبانی از رویکردیست که بر ضرورت پیکارهای هدفمند ضدهژمونیک در درون خود جنبش فمینیستی پای میفشارد.
▪️شواهد تاریخی گواهی میدهند که مهمترین عامل بازتولید سرمایهداری متاخر، توان ادغامکنندگیِ مخوف آن است، که خصوصا به ادغام هر آن چیزی گرایش دارد که از دل پویش تضادمند سرمایهداری نخست در هیات ناسازهای خلافآمد ظاهر شده و بهتدریج به یک منبع نیرو برای بسیج اجتماعی–سیاسی بدل میشود. از همین روست که امروزه با پدیدههای تماما متناقضنمایی چون کارگرگرایی یا اتحادیهگراییِ سرمایهدارانه، چپگراییِ سرمایهدارانه (نظیر جریانات چپ آنتیامپ/ در ایران: چپ #محور_مقاومت، اومانیسم یا حقوقبشرگراییِ سرمایهدارانه، محیطزیستگراییِ سرمایهدارانه، دینگرایی سرمایهدارانه، و نظایر آنها مواجه بودهایم/هستیم. بنابراین، چرا باید از ظهور و رواج فمینیسم سرمایهدارانه (و کوییرگرایی سرمایهدارانه)، که درجهت مهار و مدیریت پیامدهای بیداریِ گریزناپذیرِ فمینیستی عمل میکند متعجب شویم؟ و اگر چنین است، چرا باید از ترس امکان سوءاستفاده مردسالاران و مرتجعان یا چندپارهشدن جنبش فمینیستی، دربارهی ضرورت سخنگفتن از آن دچار تردید گردیم؟ حال آنکه بهواقع جایی برای اینگونه تردیدها و احتیاطهای خیرخواهانه نمانده است، چون گسترهی فمینیسم در امتداد رشد تاریخیاش، بیش از آنچه تصور کنیم دچار چندپارگی و همستیزی شده است؛ ستیزی که با نظر به پهنهی تضادمند حیات سرمایهداری و سازوکارهای ادغامکنندهی آن، خاستگاهی اجتنابناپذیر دارد و لاجرم شدت میگیرد. در همین راستاست که امروزه شاهد فشاری روزافزون برای همنواسازی فمینیسم با ملزومات نظم سرمایهدارانه هستیم. درنتیجه، با نظر به گرایش درونی سرمایه بهسمت کسب جایگاه سوژگیِ تاریخیِ مطلق، آنچه حافظان نظم موجود در این رویارویی دنبال میکنند، تصاحب انحصاریِ میراث تاریخی فمینیسم و اهلیسازیِ سرمایهدارنهی آن است.
----------------
ادامهی متن را در وبسایت کارگاه دیالکتیک بخوانید:
https://kaargaah.net/?p=1233
#فمینیسم_لیبرال #ارتجاع
#محور_مقاومت
#سرمایهداری #حقوق_بشرگرایی_سرمایهدارانه
@bidarzani
مسیرهای ادغام کنشگری فمینیستیِ فردگرایانه در سرمایهداری
✍🏽 مانیا بهروزی
اسفند ۱۴۰۰
------------------------------
#سرمایهداریِ_جهانیشده قادر است به تمامی «زبانهای زندهی اجتماعی» تکلم کند. اگر پیچیدگی و سیالیت سرمایهداری را جدی نگیریم، در تمامیِ مبارزاتمان محکوم به تکرار بیپایان شکست هستیم.
«مقدمه: در این نوشتار کوتاه میکوشم نشان دهم که چرا امروزه #فمینیسم و #جنبش_فمینیستی بیش از همیشه در معرض گزند سرمایهداری و سازوکارهای ادغام و مستحیلسازیِ آن قرار دارند. هدف متن حاضر برجستهسازی این تهدید و بهدستدادن یک زمینهی تحلیلی مقدماتی (در حد طرح بحث) برای تأمل دربارهی خاستگاه و خطرات این وضعیت است. نقطهی عزیمت این بحث، بازاندیشی در تشدید و تعمیق شکافهای درون جنبش فمینیستی در پی ظهور و عروج نسبتاً سریع نوعی فمینیسم تمامیتطلب در فضای رسانهایست که بهرغم رتوریک و نمایشهای ظاهراً رادیکالاش، عمیقا با سازوکارهای سرمایهداری خویشاوندی دارد و بعضا حتی با داعیهی چپْ نسخهی امروزی «فمینیسم سرمایهدارانه» را نمایندگی میکند؛ نسخهای که از بسیاری جهات متفاوت و فراتر از آن چیزیست که از دیرباز #فمینیسم_لیبرال خوانده میشود.
امیدوارم مضمون خود متن نشان دهد که قصدم بههیچرو کمرنگسازی اهمیت مبارزات روزمرهی فمینیستها و دستاوردهای جنبش فمینیستی نیست؛ بهعکس، این نوشتار – درست از منظر باور به اهمیت تاریخی رشد و تعمیق این مبارزات – میکوشد نشان دهد که چندپارگی کنونی جنبش فمینیستی نتیجهی طبیعی پویش تکاملی آن در بستر سرمایهداری و خصوصا نتیجهی مواجههی ناگزیر و فزآیندهی آن با خود سرمایهداریست؛ و لذا با نظر به ماهیت قطببندیهای موجود در این چندپارگی، و سازوکارهای پشتیبانیِ گزینشی سرمایهداری، وضعیت حاضر بخشی از فرآیند عامتر ادغام سرمایهدارانهی فمینیسم و جنبش فمینیستیست.
دغدغهی نوشتار حاضر آن است که این فرآیند ادغام امروزه تا مرز هشداردهندهای پیش رفته است و تداوم آن نهفقط میتواند گرایشهای مترقی در درون جنبش فمینیستی را بهحاشیه براند، بلکه تهدیدیست برای اهداف اصلیِ فمینیسم در مبارزه با بنیادهای مردسالاری. بر این اساس، قصد نهایی این متن پشتیبانی از رویکردیست که بر ضرورت پیکارهای هدفمند ضدهژمونیک در درون خود جنبش فمینیستی پای میفشارد.
▪️شواهد تاریخی گواهی میدهند که مهمترین عامل بازتولید سرمایهداری متاخر، توان ادغامکنندگیِ مخوف آن است، که خصوصا به ادغام هر آن چیزی گرایش دارد که از دل پویش تضادمند سرمایهداری نخست در هیات ناسازهای خلافآمد ظاهر شده و بهتدریج به یک منبع نیرو برای بسیج اجتماعی–سیاسی بدل میشود. از همین روست که امروزه با پدیدههای تماما متناقضنمایی چون کارگرگرایی یا اتحادیهگراییِ سرمایهدارانه، چپگراییِ سرمایهدارانه (نظیر جریانات چپ آنتیامپ/ در ایران: چپ #محور_مقاومت، اومانیسم یا حقوقبشرگراییِ سرمایهدارانه، محیطزیستگراییِ سرمایهدارانه، دینگرایی سرمایهدارانه، و نظایر آنها مواجه بودهایم/هستیم. بنابراین، چرا باید از ظهور و رواج فمینیسم سرمایهدارانه (و کوییرگرایی سرمایهدارانه)، که درجهت مهار و مدیریت پیامدهای بیداریِ گریزناپذیرِ فمینیستی عمل میکند متعجب شویم؟ و اگر چنین است، چرا باید از ترس امکان سوءاستفاده مردسالاران و مرتجعان یا چندپارهشدن جنبش فمینیستی، دربارهی ضرورت سخنگفتن از آن دچار تردید گردیم؟ حال آنکه بهواقع جایی برای اینگونه تردیدها و احتیاطهای خیرخواهانه نمانده است، چون گسترهی فمینیسم در امتداد رشد تاریخیاش، بیش از آنچه تصور کنیم دچار چندپارگی و همستیزی شده است؛ ستیزی که با نظر به پهنهی تضادمند حیات سرمایهداری و سازوکارهای ادغامکنندهی آن، خاستگاهی اجتنابناپذیر دارد و لاجرم شدت میگیرد. در همین راستاست که امروزه شاهد فشاری روزافزون برای همنواسازی فمینیسم با ملزومات نظم سرمایهدارانه هستیم. درنتیجه، با نظر به گرایش درونی سرمایه بهسمت کسب جایگاه سوژگیِ تاریخیِ مطلق، آنچه حافظان نظم موجود در این رویارویی دنبال میکنند، تصاحب انحصاریِ میراث تاریخی فمینیسم و اهلیسازیِ سرمایهدارنهی آن است.
----------------
ادامهی متن را در وبسایت کارگاه دیالکتیک بخوانید:
https://kaargaah.net/?p=1233
#فمینیسم_لیبرال #ارتجاع
#محور_مقاومت
#سرمایهداری #حقوق_بشرگرایی_سرمایهدارانه
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
padcast5f
<unknown>
چرخش ظالمانه ی جنبش زنان (پادکست) - نانسی فریزر - ترجمه فیروزه مهاجر
این پادکست متن مقالهی #نانسی_فریزر است با عنوان «چهگونه #فمینیسم خدمتکار #سرمایهداری شد و چهگونه باید آن را بازپس بگیریم». وی در این مقاله بحث میکند که آمال جنبش فمینیستی مترقی چهگونه در مقطعی در خدمت #سرمایهداری_نولیبرالی قرار گرفت.
وی میگوید اندیشههای فمینیستی که زمانی بخشی از دیدگاهی رادیکال بود در سالهای بعد مدام بیشتر در چارچوبهای فردگرایانه بیان شد. در حالی که فمینیستها زمانی منتقد جامعهای بودند که بلندپروازیهای شغلی را تشویق میکرد، در ادامه، نه همبستگی اجتماعی بلکه بهاصطلاح «کارآفرینان» زن را ستایش کردند و مشوق بهاصطلاح پیشرفت و شایستهسالاری شدند.
مقالهی حاضر بهرغم کوتاهی بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین متنهای فمینیستی سالهای اخیر و در تجدیدحیات جنبش رادیکال فمینیستی مؤثر بوده است.
@Marxismstudies
این پادکست متن مقالهی #نانسی_فریزر است با عنوان «چهگونه #فمینیسم خدمتکار #سرمایهداری شد و چهگونه باید آن را بازپس بگیریم». وی در این مقاله بحث میکند که آمال جنبش فمینیستی مترقی چهگونه در مقطعی در خدمت #سرمایهداری_نولیبرالی قرار گرفت.
وی میگوید اندیشههای فمینیستی که زمانی بخشی از دیدگاهی رادیکال بود در سالهای بعد مدام بیشتر در چارچوبهای فردگرایانه بیان شد. در حالی که فمینیستها زمانی منتقد جامعهای بودند که بلندپروازیهای شغلی را تشویق میکرد، در ادامه، نه همبستگی اجتماعی بلکه بهاصطلاح «کارآفرینان» زن را ستایش کردند و مشوق بهاصطلاح پیشرفت و شایستهسالاری شدند.
مقالهی حاضر بهرغم کوتاهی بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین متنهای فمینیستی سالهای اخیر و در تجدیدحیات جنبش رادیکال فمینیستی مؤثر بوده است.
@Marxismstudies
Forwarded from نقد
▫️ جمعیت و سرمایهداری
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
11 ژانویه 2023
🔸 مارکسیستها همیشه توسل به «افزایش جمعیت» یا «انفجار جمعیت» را خواه در مقامِ تبیین اصلیِ انبوه مشکلات ناشی از توسعهی سرمایهداری (مانند بیکاری، فقر گسترده، قحطی، آلودگی محیط زیست و غیره) و خواه همچون مانع اصلیِ غلبه بر این مشکلات، امری غیرعلمی و توجیهتراشی دانسته و رد کردهاند. از سوی دیگر، رد تحلیلهای مالتوسی و نئومالتوسی دربارهی رابطهی بین رشد جمعیت، رشد اقتصادی، و کیفیت زندگی، با تکوین یک چارچوب نظریِ مارکسیستیِ بدیل و جامع برای مطالعهی جمعیت همراه نبوده است. من قصد دارم از طریق پویش رابطهی بین شیوهی تولید سرمایهداری (ساختارها، فرآیندها و تضادهای آن) و باروری، مرگومیر و مهاجرت، به شرح و بسط چنین چارچوبی کمک کنم. به دلیل محدودیتهای تعیینشده برای موضوع، به تحلیل عوامل سیاسی، قانونی و ایدئولوژیک رابطهی بین شیوهی تولید و جمعیت نمیپردازم. این عناصر روبنایی و همچنین شرایط ملی و بینالمللیِ هر صورتبندی اجتماعی بیانگر تنوع جمعیتیِ موجود در صورتبندیهای اجتماعی سرمایهداری است. من تحلیل خود را به سطح شیوهی تولید محدود خواهم کرد تا نقطه آغازی نظری در روند توسعهی نظریهی مارکسیستی جمعیت ایجاد کنم. با توجه به «افزایش جمعیت»، استدلال خواهم کرد که اگر تغییرات کیفی در شیوهی تولید اتفاق بیفتد و بهجای انباشت سرمایه، ارضای نیازهای مردم به هدف تولید تبدیل شود، رشد جمعیت میتواند در آینده به مشکلی بزرگ تبدیل شود. برخلاف تصور رایج در میان مارکسیستها مبنی بر اینکه مسئله جمعیت «ببری کاغذی» است، استدلال خواهم کرد که دقیقا در دوران گذار سوسیالیستی است که رشد جمعیت به مسئلهای مهم تبدیل خواهد شد.
🔸 از دیدگاه مارکسیستی، درک کامل از الگوهای باروری مستلزم آن است که از این بحث فراتر برویم که آیا رفتار تولیدمثلی با اِعمال واقعی انتخاب مرتبط است (همانگونه که اقتصاددانان میگویند) یا برعکس، از لحاظ اجتماعی تعیین میشود. در اصل، این مستلزم توسعهی تحلیلی مارکسیستی از پروناتالیسم و تولیدمثل است. در محدودهی این مقاله من دستکم فضای نظری لازم برای تحلیل مارکسیستی این موضوعات را ایجاد خواهم کرد.
🔸 من بدینجهت به ارتباط مارکسیسم با مطالعهی جمعیتشناسی علاقهمند شدم که در زمانیکه روشهای جمعیتشناختی را مطالعه میکردم، فقر و «توسعهنیافتگی» امریکای لاتین به اشتباه عمدتاً به «افزایش جمعیت» نسبت داده میشد. امروزه به نظر میرسد توضیحات مالتوسی بیاعتبار شده است، با این وجود، تصمیم گرفتم این اظهارات انتقادی را نیز درج کنم، زیرا برای مارکسیستها و فمنیستهای مارکسیستی مهم است که واقعیت مادی فرآیندهای جمعیتی و تاثیرات آن بر سرکوبِ زنان، بر فرصتهای طبقات کارگر برای بقای اقتصادی، و بر مشکلات پیشروی گذار به آن شیوهی تولیدی که هدف اصلی فعالیت اقتصادی را نه منفعت خصوصی بلکه ارضای نیازهای انسانی قرار دهد، را در نظر بگیرند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3mM
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمنیسم #مارکسیسم
#جمعیت #سرمایهداری
👇🏼
🖋@naghd_com
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس
ترجمهی: فرزانه راجی
11 ژانویه 2023
🔸 مارکسیستها همیشه توسل به «افزایش جمعیت» یا «انفجار جمعیت» را خواه در مقامِ تبیین اصلیِ انبوه مشکلات ناشی از توسعهی سرمایهداری (مانند بیکاری، فقر گسترده، قحطی، آلودگی محیط زیست و غیره) و خواه همچون مانع اصلیِ غلبه بر این مشکلات، امری غیرعلمی و توجیهتراشی دانسته و رد کردهاند. از سوی دیگر، رد تحلیلهای مالتوسی و نئومالتوسی دربارهی رابطهی بین رشد جمعیت، رشد اقتصادی، و کیفیت زندگی، با تکوین یک چارچوب نظریِ مارکسیستیِ بدیل و جامع برای مطالعهی جمعیت همراه نبوده است. من قصد دارم از طریق پویش رابطهی بین شیوهی تولید سرمایهداری (ساختارها، فرآیندها و تضادهای آن) و باروری، مرگومیر و مهاجرت، به شرح و بسط چنین چارچوبی کمک کنم. به دلیل محدودیتهای تعیینشده برای موضوع، به تحلیل عوامل سیاسی، قانونی و ایدئولوژیک رابطهی بین شیوهی تولید و جمعیت نمیپردازم. این عناصر روبنایی و همچنین شرایط ملی و بینالمللیِ هر صورتبندی اجتماعی بیانگر تنوع جمعیتیِ موجود در صورتبندیهای اجتماعی سرمایهداری است. من تحلیل خود را به سطح شیوهی تولید محدود خواهم کرد تا نقطه آغازی نظری در روند توسعهی نظریهی مارکسیستی جمعیت ایجاد کنم. با توجه به «افزایش جمعیت»، استدلال خواهم کرد که اگر تغییرات کیفی در شیوهی تولید اتفاق بیفتد و بهجای انباشت سرمایه، ارضای نیازهای مردم به هدف تولید تبدیل شود، رشد جمعیت میتواند در آینده به مشکلی بزرگ تبدیل شود. برخلاف تصور رایج در میان مارکسیستها مبنی بر اینکه مسئله جمعیت «ببری کاغذی» است، استدلال خواهم کرد که دقیقا در دوران گذار سوسیالیستی است که رشد جمعیت به مسئلهای مهم تبدیل خواهد شد.
🔸 از دیدگاه مارکسیستی، درک کامل از الگوهای باروری مستلزم آن است که از این بحث فراتر برویم که آیا رفتار تولیدمثلی با اِعمال واقعی انتخاب مرتبط است (همانگونه که اقتصاددانان میگویند) یا برعکس، از لحاظ اجتماعی تعیین میشود. در اصل، این مستلزم توسعهی تحلیلی مارکسیستی از پروناتالیسم و تولیدمثل است. در محدودهی این مقاله من دستکم فضای نظری لازم برای تحلیل مارکسیستی این موضوعات را ایجاد خواهم کرد.
🔸 من بدینجهت به ارتباط مارکسیسم با مطالعهی جمعیتشناسی علاقهمند شدم که در زمانیکه روشهای جمعیتشناختی را مطالعه میکردم، فقر و «توسعهنیافتگی» امریکای لاتین به اشتباه عمدتاً به «افزایش جمعیت» نسبت داده میشد. امروزه به نظر میرسد توضیحات مالتوسی بیاعتبار شده است، با این وجود، تصمیم گرفتم این اظهارات انتقادی را نیز درج کنم، زیرا برای مارکسیستها و فمنیستهای مارکسیستی مهم است که واقعیت مادی فرآیندهای جمعیتی و تاثیرات آن بر سرکوبِ زنان، بر فرصتهای طبقات کارگر برای بقای اقتصادی، و بر مشکلات پیشروی گذار به آن شیوهی تولیدی که هدف اصلی فعالیت اقتصادی را نه منفعت خصوصی بلکه ارضای نیازهای انسانی قرار دهد، را در نظر بگیرند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3mM
#مارتا_ای_خیمهنس #فرزانه_راجی
#فمنیسم #مارکسیسم
#جمعیت #سرمایهداری
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جمعیت و سرمایهداری
نوشتهی: مارتا ای. خیمهنس ترجمهی: فرزانه راجی در طول این فصل من با تمرکز بر تحلیل رابطهی بین سرمایهداری و جمعیت، تاثیرات عملکرد شیوهی تولید را بر قلمروی اجتماعی-اقتصادی بررسی کردهام، قلمرویی …
Forwarded from نقد
▫️ زنان کارگر و سناریوهای سرمایهداری:
▫️ ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی
28 می 2023
نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 «ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند. میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. بعد از خود میپرسیم ”چگونه میتوانیم این چیزها را محقق کنیم؟“ و تا الان فقط به دو تا پاسخ ممکن رسیدهام: برنده شدن در بختآزمایی یا سازماندهی. چه میتوانم بگویم جز اینکه هرگز در مورد اعداد خوششانس نبودهام. بنابراین در کتاب خود بگویید: ممکن است طول بکشد که مردم باور کنند شانس ندارند، بنابراین باید سازماندهی کنند! … زیرا تنها راه برای به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که آنرا بهصورت جمعی و با پشتیبانی سایر افرادی انجام دهید که همان نیازهای شما را دارند.» (ایرما، کارگری فیلیپینی در سیلیکونولی، کالیفرنیا)
🔸 رؤیاهای ایرما در مورد یک زندگی آبرومندانه برای فرزندانش و خودش، تمایل او به دیدن رفتاری برابر و کرامت بر اساس کیفیت و شایستگی کارش، اعتقاد او به این که مبارزهی جمعی وسیلهای برای «به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی» خود است، بهطور خلاصه مبارزات زنان کارگر فقیر را در عرصهی جهان سرمایهداری به تصویر میکشد. در این مقاله میخواهم بر استثمار زنان فقیر جهان سوم، بر عاملیت آنها بهعنوان کارگر، بر منافع مشترک زنان کارگر بر اساس درک موقعیت و نیازهای مشترک، و بر استراتژیها/روشهای سازماندهی که هدف استوار و نتیجهی آنها دگرگونی زندگی روزمرهی زنان کارگر است، بهطور جدی تمرکز کنم.
🔸 این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته میکند: ۱) گروه خاصی از زنان کارگر را در تاریخ و در حوزهی عملکرد اقتدار سرمایهداری معاصر تشریح و ثبت میکند؛ ۲) پیوندها و پتانسیلِ همبستگی بین زنان کارگر در سراسر مرزهای دولت-ملتها را بر اساس ابهامزدایی از ایدئولوژی مذکرانگاشتنِ کارگر ترسیم میکند؛ ۳) تعریفی بومی شده از کار زنان جهان سوم به نمایش میگذارد که در واقع استراتژی استعمار مجدد سرمایهداری جهانی است؛ ۴) نشان میدهد که زنان بهعنوان کارگر دارای منافعی مشترک هستند، نه فقط در جهت تحول زندگی کاری و محیطهایشان، بلکه در بازتعریف فضاهای خانه بهگونهای که شغل خانگی بهعنوان کاری برای کسب معاش به رسمیت شناخته شود نه بهعنوان فعالیتی مکمل در اوقات فراغت؛ ۵) نیاز به دانش رهاییبخش فمینیستی را بهعنوان مبنای سازماندهی فمینیستی و مبارزات جمعی برای عدالت اقتصادی و سیاسی ایدهآل و بسیار مهم میداند؛ ۶) تعریفی کاربردی از منافع مشترک زنان کارگر جهان سوم بر مبنای نظریهپردازی هویت اجتماعی مشترک زنان جهان سوم بهعنوان زن/کارگر ارائه میکند و در نهایت ۷) عادات مقاومت، اشکال مبارزهی جمعی و راهبردهای سازماندهی زنان کارگر فقیر جهان سوم را بررسی میکند. ایرما درست میگوید که «تنها راه برای بهدست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که این کار را بهصورت جمعی و با حمایت سایر افرادی انجام دهیم که نیازهای مشترکی با ما دارند.»...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3uK
#فمینیسم #جنسیت #زنان_کارگر #سرمایهداری
#فرزانه_راجی #چاندرا_تالپاد_موهانتی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی
28 می 2023
نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 «ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند. میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. بعد از خود میپرسیم ”چگونه میتوانیم این چیزها را محقق کنیم؟“ و تا الان فقط به دو تا پاسخ ممکن رسیدهام: برنده شدن در بختآزمایی یا سازماندهی. چه میتوانم بگویم جز اینکه هرگز در مورد اعداد خوششانس نبودهام. بنابراین در کتاب خود بگویید: ممکن است طول بکشد که مردم باور کنند شانس ندارند، بنابراین باید سازماندهی کنند! … زیرا تنها راه برای به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که آنرا بهصورت جمعی و با پشتیبانی سایر افرادی انجام دهید که همان نیازهای شما را دارند.» (ایرما، کارگری فیلیپینی در سیلیکونولی، کالیفرنیا)
🔸 رؤیاهای ایرما در مورد یک زندگی آبرومندانه برای فرزندانش و خودش، تمایل او به دیدن رفتاری برابر و کرامت بر اساس کیفیت و شایستگی کارش، اعتقاد او به این که مبارزهی جمعی وسیلهای برای «به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی» خود است، بهطور خلاصه مبارزات زنان کارگر فقیر را در عرصهی جهان سرمایهداری به تصویر میکشد. در این مقاله میخواهم بر استثمار زنان فقیر جهان سوم، بر عاملیت آنها بهعنوان کارگر، بر منافع مشترک زنان کارگر بر اساس درک موقعیت و نیازهای مشترک، و بر استراتژیها/روشهای سازماندهی که هدف استوار و نتیجهی آنها دگرگونی زندگی روزمرهی زنان کارگر است، بهطور جدی تمرکز کنم.
🔸 این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته میکند: ۱) گروه خاصی از زنان کارگر را در تاریخ و در حوزهی عملکرد اقتدار سرمایهداری معاصر تشریح و ثبت میکند؛ ۲) پیوندها و پتانسیلِ همبستگی بین زنان کارگر در سراسر مرزهای دولت-ملتها را بر اساس ابهامزدایی از ایدئولوژی مذکرانگاشتنِ کارگر ترسیم میکند؛ ۳) تعریفی بومی شده از کار زنان جهان سوم به نمایش میگذارد که در واقع استراتژی استعمار مجدد سرمایهداری جهانی است؛ ۴) نشان میدهد که زنان بهعنوان کارگر دارای منافعی مشترک هستند، نه فقط در جهت تحول زندگی کاری و محیطهایشان، بلکه در بازتعریف فضاهای خانه بهگونهای که شغل خانگی بهعنوان کاری برای کسب معاش به رسمیت شناخته شود نه بهعنوان فعالیتی مکمل در اوقات فراغت؛ ۵) نیاز به دانش رهاییبخش فمینیستی را بهعنوان مبنای سازماندهی فمینیستی و مبارزات جمعی برای عدالت اقتصادی و سیاسی ایدهآل و بسیار مهم میداند؛ ۶) تعریفی کاربردی از منافع مشترک زنان کارگر جهان سوم بر مبنای نظریهپردازی هویت اجتماعی مشترک زنان جهان سوم بهعنوان زن/کارگر ارائه میکند و در نهایت ۷) عادات مقاومت، اشکال مبارزهی جمعی و راهبردهای سازماندهی زنان کارگر فقیر جهان سوم را بررسی میکند. ایرما درست میگوید که «تنها راه برای بهدست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که این کار را بهصورت جمعی و با حمایت سایر افرادی انجام دهیم که نیازهای مشترکی با ما دارند.»...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3uK
#فمینیسم #جنسیت #زنان_کارگر #سرمایهداری
#فرزانه_راجی #چاندرا_تالپاد_موهانتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
زنان کارگر و سناریوهای سرمایهداری
ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی ترجمهی: فرزانه راجی این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته …