🟣 #بیدارزنی : زن، زندگی، آزادی یعنی «پایان دادن به ازدواج کودکان و #کودک_همسری»
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
@bidarzani
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : زن، زندگی، آزادی یعنی «نه به #زن_کشی»
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
@bidarzani
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : زن، زندگی، آزادی یعنی «همبسته تا رهایی»
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
@bidarzani
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : زن، زندگی، آزادی یعنی «شرایط کار منصفانه و برابر»
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
@bidarzani
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
@bidarzani
بيدارزنى
🟣 #بیدارزنی: «قابل تکثیر در خیابان» #زن_زندگی_آزادی محدود شده در ایستادگی علیه حجاب اجباری نیست، بلکه قیامی برای رهایی و برابری است. زن، زندگی، آزادی یعنی: ▪️از خانه تا خیابان، امنیتْ حق زنان ▪️همبسته تا رهایی ▪️شرایط کار منصفانه و برابر ▪️نه به خشونت علیه…
🟣 #بیدارزنی: شابلونهای اعتراضی، قابل تکثیر در خیابان
#زن_زندگی_آزادی یعنی: «نه به استثمار کار زنان و کودکان»
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
#زن_زندگی_آزادی یعنی: «نه به استثمار کار زنان و کودکان»
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #زن_زندگی_آزادی یعنی حق امنیت زنان از خانه تا خیابان
✍🏽 جلوه جواهری
#بیدارزنی : در این روزها شاهد آن هستیم که طیف گسترده و بیشماری از مردم به خیابان آمدهاند و برای آزادی و برابری مبارزه میکنند. آنهایی که از همه تصمیمات یک حکومت مستبد بر خود خستهاند و خود را لایق زندگی بهتری میدانند. این اعتراضها که به #قیام_ژینا لقب گرفته است اگر چه در امتداد اعتراضات سالهای گذشته به ویژه آبان ۹۸ قرار دارد اما حاوی پیام درخشانی است؛ «زن زندگی آزادی»؛ پیامی که از دل مبارزات زنان کرد بیرون آمده است.
اما زن زندگی آزادی آیا تنها معطوف به خیابان است و آنچه مردم از حکومت میخواهند؟ در فردایی که متصوریم میخواهیم آزادی و برابری چطور جریان داشته باشد؟ چطور میتوان دل در گرو رفتن استبداد داشت، اما به حضور آن در کنه خانهها اهمیت نداد؟ و اساسا آیا این دیکتاتوری از همین خانههایمان نبوده که چنین قدرتمند شده و از یک سو اطاعت و از سوی دیگر زورگویی را ردرونی کرده و رواج داده است؟ بسیاری از دختران و زنانی که همین امروز در خیابانها آماج حملهی مزدوران قرار دارند، آیا تنها از خشونت اعمال شده توسط حاکمیت به ستوه آمدهاند؟ بسیاری در همین روزها هم روایت میکنند که همسران/ پدران/ برادرانشان که گاه شعار زن زندگی آزادی را هم سر میدهند به آنها حق انتخاب در بسیاری از امور زندگیشان را نمیدهند، از جمله داشتن یک شغل. همین موضوع باعث میشود که ناچار باشیم این شعار را باز کنیم و بگوییم یکی از جنبههای در هم تنیدهی زندگیای که زنان برای رسیدن به آن مبارزه میکنند، رفع خشونت خانوادگی، همان خشونت «پنهان، ناشناخته و به رسمیت نشناخته» است.
در طول این سالها همه اقدامات فعالان حقوق زنان که در راستای مقابله با خشونت علیه زنان صورت گرفتهاند چارهساز نبودهاند و نتوانستهاند تاثیری عمیق در جامعه بگذارند. هنوز هم بسیاری از زنان برای خروج از خانه، اجازهی همسران خود را ندارند و اگر به دادگاه برای طلاق مراجعه کنند دلیل محکمی به نظر قاضی نمیرسد. هنوز هم زنان در کنارِ گوشِ بسیاری از ما کتک میخورند، ناسزا میشوند، مورد خشونت جنسی قرار میگیرند، از حداقل حقوق محروم میشوند و به قتل میرسند نه فقط به دست حکومت که به دست خانوادهی خود. اما کسی نمیتواند به دادشان برسد، چرا که دخالت در امور خانوادگی دیده میشود. بنابراین برفرض اگر تلاش گروههایی که در زمینهی کاهش خشونت علیه زنان فعالیت میکنند تحمل هم شده باشد که نشده، آنها چیز زیادی در دست ندارند؛ نمیتوانند به زنان آموزش دهند که اگر خشونت دیدی درصورتیکه خانهات ناامن بود از خانه فرار کن، با اورژانس اجتماعی تماس بگیر تا تو را به یک خانهی امن برسانند، یا با ۱۱۰ تماس بگیر تا برای امنیت تو مامور بفرستند. چون اگر او از خانهاش فرار کند و خود را به اولین کلانتری نرساند، ناشزه محسوب میشود، اگر با اورژانس تماس بگیرد معلوم نیست به خانهی امنی راه یابد و اگر هم به پلیس زنگ بزند علیرغم همهی خطرات آن ممکن است مامور پلیس بیاید و ببیند دعوای خانوادگی است و برود، چون هیچگونه آموزشی در این زمینه ندیده است. همچنین انتظار دشواری است که افراد در صورت مشاهده خشونت خانوادگی علیه یک زن با پلیس تماس بگیرند چرا که بسیار امکان دارد مامور پلیس بهراحتی نام آنها را افشا کند و محله را برای آنها ناامن سازد.
از همین رو، اگر فردای روشنی را در نظر داریم، این روشنی تنها در صورت از بین رفتن خشونت پلیسی در خیابان علیه مردم خلاصه نمیشود. اگر میخواهیم به برابری و آزادی دست یابیم و در ازای آن حاضریم جانمان را هم فدا کنیم، آگاه باشیم یکی از عرصههای تبلور آن روابط نابرابر در خانوادههاست و لازم است این قوانین نابرابر زیر و زبر شوند. در قدم اول باید مفاد قانونی که خشونت علیه زنان را بازتولید میکنند ملغی و درکنار آن قوانینی به تصویب برسند که ابتدائا خشونت علیه زنان را بهعنوان جرم تعریف کند و در راستای آن به همسوسازی نهادها برای انجام اقدامات همهجانبه در منع و پیشگیری از خشونت علیه زنان، دست بزند. قانونی که در آن پیشبینی شده باشد در مکانهایی نظیر کلانتری واحدی برای این موضوع باشد و ماموران پلیس و دیگر نیروهای مسئول آموزشدیده حضور داشته باشند که بدانند با یک زن خشونت دیده یا شاهد خشونت چگونه برخورد کنند و در راستای حفظ امنیت آنها بکوشند. اگرچه قانون به هیچوجه نمیتواند بهطور کل خشونت علیه زنان را حذف کند؛ اما شرط لازم برای سازماندهی اقدامات موثر در راستای حذف آن است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
@bidarzani
✍🏽 جلوه جواهری
#بیدارزنی : در این روزها شاهد آن هستیم که طیف گسترده و بیشماری از مردم به خیابان آمدهاند و برای آزادی و برابری مبارزه میکنند. آنهایی که از همه تصمیمات یک حکومت مستبد بر خود خستهاند و خود را لایق زندگی بهتری میدانند. این اعتراضها که به #قیام_ژینا لقب گرفته است اگر چه در امتداد اعتراضات سالهای گذشته به ویژه آبان ۹۸ قرار دارد اما حاوی پیام درخشانی است؛ «زن زندگی آزادی»؛ پیامی که از دل مبارزات زنان کرد بیرون آمده است.
اما زن زندگی آزادی آیا تنها معطوف به خیابان است و آنچه مردم از حکومت میخواهند؟ در فردایی که متصوریم میخواهیم آزادی و برابری چطور جریان داشته باشد؟ چطور میتوان دل در گرو رفتن استبداد داشت، اما به حضور آن در کنه خانهها اهمیت نداد؟ و اساسا آیا این دیکتاتوری از همین خانههایمان نبوده که چنین قدرتمند شده و از یک سو اطاعت و از سوی دیگر زورگویی را ردرونی کرده و رواج داده است؟ بسیاری از دختران و زنانی که همین امروز در خیابانها آماج حملهی مزدوران قرار دارند، آیا تنها از خشونت اعمال شده توسط حاکمیت به ستوه آمدهاند؟ بسیاری در همین روزها هم روایت میکنند که همسران/ پدران/ برادرانشان که گاه شعار زن زندگی آزادی را هم سر میدهند به آنها حق انتخاب در بسیاری از امور زندگیشان را نمیدهند، از جمله داشتن یک شغل. همین موضوع باعث میشود که ناچار باشیم این شعار را باز کنیم و بگوییم یکی از جنبههای در هم تنیدهی زندگیای که زنان برای رسیدن به آن مبارزه میکنند، رفع خشونت خانوادگی، همان خشونت «پنهان، ناشناخته و به رسمیت نشناخته» است.
در طول این سالها همه اقدامات فعالان حقوق زنان که در راستای مقابله با خشونت علیه زنان صورت گرفتهاند چارهساز نبودهاند و نتوانستهاند تاثیری عمیق در جامعه بگذارند. هنوز هم بسیاری از زنان برای خروج از خانه، اجازهی همسران خود را ندارند و اگر به دادگاه برای طلاق مراجعه کنند دلیل محکمی به نظر قاضی نمیرسد. هنوز هم زنان در کنارِ گوشِ بسیاری از ما کتک میخورند، ناسزا میشوند، مورد خشونت جنسی قرار میگیرند، از حداقل حقوق محروم میشوند و به قتل میرسند نه فقط به دست حکومت که به دست خانوادهی خود. اما کسی نمیتواند به دادشان برسد، چرا که دخالت در امور خانوادگی دیده میشود. بنابراین برفرض اگر تلاش گروههایی که در زمینهی کاهش خشونت علیه زنان فعالیت میکنند تحمل هم شده باشد که نشده، آنها چیز زیادی در دست ندارند؛ نمیتوانند به زنان آموزش دهند که اگر خشونت دیدی درصورتیکه خانهات ناامن بود از خانه فرار کن، با اورژانس اجتماعی تماس بگیر تا تو را به یک خانهی امن برسانند، یا با ۱۱۰ تماس بگیر تا برای امنیت تو مامور بفرستند. چون اگر او از خانهاش فرار کند و خود را به اولین کلانتری نرساند، ناشزه محسوب میشود، اگر با اورژانس تماس بگیرد معلوم نیست به خانهی امنی راه یابد و اگر هم به پلیس زنگ بزند علیرغم همهی خطرات آن ممکن است مامور پلیس بیاید و ببیند دعوای خانوادگی است و برود، چون هیچگونه آموزشی در این زمینه ندیده است. همچنین انتظار دشواری است که افراد در صورت مشاهده خشونت خانوادگی علیه یک زن با پلیس تماس بگیرند چرا که بسیار امکان دارد مامور پلیس بهراحتی نام آنها را افشا کند و محله را برای آنها ناامن سازد.
از همین رو، اگر فردای روشنی را در نظر داریم، این روشنی تنها در صورت از بین رفتن خشونت پلیسی در خیابان علیه مردم خلاصه نمیشود. اگر میخواهیم به برابری و آزادی دست یابیم و در ازای آن حاضریم جانمان را هم فدا کنیم، آگاه باشیم یکی از عرصههای تبلور آن روابط نابرابر در خانوادههاست و لازم است این قوانین نابرابر زیر و زبر شوند. در قدم اول باید مفاد قانونی که خشونت علیه زنان را بازتولید میکنند ملغی و درکنار آن قوانینی به تصویب برسند که ابتدائا خشونت علیه زنان را بهعنوان جرم تعریف کند و در راستای آن به همسوسازی نهادها برای انجام اقدامات همهجانبه در منع و پیشگیری از خشونت علیه زنان، دست بزند. قانونی که در آن پیشبینی شده باشد در مکانهایی نظیر کلانتری واحدی برای این موضوع باشد و ماموران پلیس و دیگر نیروهای مسئول آموزشدیده حضور داشته باشند که بدانند با یک زن خشونت دیده یا شاهد خشونت چگونه برخورد کنند و در راستای حفظ امنیت آنها بکوشند. اگرچه قانون به هیچوجه نمیتواند بهطور کل خشونت علیه زنان را حذف کند؛ اما شرط لازم برای سازماندهی اقدامات موثر در راستای حذف آن است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#۲۵_نوامبر
#روز_منع_خشونت_علیه_زنان
@bidarzani
Forwarded from نقد
▫️ خشونت و مردانگی: رویکردی مارکسیستی
به مناسبت ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
۲۴ نوامبر ۲۰۲۴
نوشتهی: جیمز مک کیب
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 در دنیایی زندگی میکنیم که از خشونت اشباع شده است. این روزها زندگی میلیونها انسان در اثر جنگ، پاکسازی قومی و حتی نسلکشی زخم برداشته است. از آنجا که سرمایهداری نظامی اقتصادی مبتنی بر رقابت و استثمار است، فردگرایی، خودشیفتگی، تهدید، اجبار و سوءاستفاده با تاروپود آن عجین شده است. این نظام به مردم از هر جنسیت آسیب میرساند و آنها را مورد خشونت قرار میدهد که در نتیجه اغلب به شیوههایی سمی و تجاوزکارانه رفتار میکنند. با این حال، در جامعهی سرمایهداری رابطهی بسیار خاصی بین خشونت و مردانگی وجود دارد.
🔸 عمدتاً مردان عاملان ارتکاب خشونت جسمانی در سراسر جهان هستند، اما بهندرت دربارهی این جنبه از خشونت جنسیتی اظهارنظر میشود. به جای انتشارِ آمارِ «تعداد مردانی که در سال به زنان تجاوز میکنند»، آمارهای منتشر شده در مورد «تعداد زنانی است که در سال مورد تجاوز قرار میگیرند». بیستوپنجم نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان است، اما مشکلِ اصطلاحِ خشونت علیه زنان این است که عامل فعال را از جمله حذف میکند. به همین دلیل، بسیاری از مبارزان ضدخشونت بهجای آن از اصطلاح «خشونتِ مردان علیه زنان» استفاده میکنند تا متداولترین گروه از مجرمان را در کانون توجه قرار دهند. این اصطلاح جدید تمرکز را به چگونگیِ ارتباطِ اجتماعی شدن مردان با شیوعِ خشونت در جامعهی سرمایهداری معطوف میکند.
🔸 طرفداران برتری مردانه دوست دارند به این نکته اشارهکنند که چگونه مردان نرخ امید به زندگی کمتر و نرخ خودکشی بالاتری نسبت به زنان دارند، گویی این موضوع را فمینیسم نادیده گرفته است. فمینیستها اما در واقعیت اولین کسانی بودند که کشف کردند چگونه مردان نیز از ماهیت جنسیتی وجودشان رنج میبرند. جنبشِ سلامت مردان زاییدهی جنبش فمینیستی بود، و فمینیستها در برجسته کردن این موضوع که از هر پنج مرد یک نفر در کودکی قربانی آزار جنسی شده است، پیشتاز بودهاند. مردان نیز اکثریت قریببهاتفاقِ قربانیان قتل و تلفات جنگ را تشکیل میدهند. بنابراین نباید تعجبآور باشد که مردان نیز منفعت شخصیِ قوی در پیوستن به مبارزهی فمینیسم سوسیالیستی برای پایان دادن به خشونت مردان دارند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4q8
#جیمز_مک_کیب #فرزانه_راجی
#فمینیسم #۲۵_نوامبر
#جنبش_زنان
#خشونت_علیه_زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
به مناسبت ۲۵ نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان
۲۴ نوامبر ۲۰۲۴
نوشتهی: جیمز مک کیب
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 در دنیایی زندگی میکنیم که از خشونت اشباع شده است. این روزها زندگی میلیونها انسان در اثر جنگ، پاکسازی قومی و حتی نسلکشی زخم برداشته است. از آنجا که سرمایهداری نظامی اقتصادی مبتنی بر رقابت و استثمار است، فردگرایی، خودشیفتگی، تهدید، اجبار و سوءاستفاده با تاروپود آن عجین شده است. این نظام به مردم از هر جنسیت آسیب میرساند و آنها را مورد خشونت قرار میدهد که در نتیجه اغلب به شیوههایی سمی و تجاوزکارانه رفتار میکنند. با این حال، در جامعهی سرمایهداری رابطهی بسیار خاصی بین خشونت و مردانگی وجود دارد.
🔸 عمدتاً مردان عاملان ارتکاب خشونت جسمانی در سراسر جهان هستند، اما بهندرت دربارهی این جنبه از خشونت جنسیتی اظهارنظر میشود. به جای انتشارِ آمارِ «تعداد مردانی که در سال به زنان تجاوز میکنند»، آمارهای منتشر شده در مورد «تعداد زنانی است که در سال مورد تجاوز قرار میگیرند». بیستوپنجم نوامبر روز جهانی منع خشونت علیه زنان است، اما مشکلِ اصطلاحِ خشونت علیه زنان این است که عامل فعال را از جمله حذف میکند. به همین دلیل، بسیاری از مبارزان ضدخشونت بهجای آن از اصطلاح «خشونتِ مردان علیه زنان» استفاده میکنند تا متداولترین گروه از مجرمان را در کانون توجه قرار دهند. این اصطلاح جدید تمرکز را به چگونگیِ ارتباطِ اجتماعی شدن مردان با شیوعِ خشونت در جامعهی سرمایهداری معطوف میکند.
🔸 طرفداران برتری مردانه دوست دارند به این نکته اشارهکنند که چگونه مردان نرخ امید به زندگی کمتر و نرخ خودکشی بالاتری نسبت به زنان دارند، گویی این موضوع را فمینیسم نادیده گرفته است. فمینیستها اما در واقعیت اولین کسانی بودند که کشف کردند چگونه مردان نیز از ماهیت جنسیتی وجودشان رنج میبرند. جنبشِ سلامت مردان زاییدهی جنبش فمینیستی بود، و فمینیستها در برجسته کردن این موضوع که از هر پنج مرد یک نفر در کودکی قربانی آزار جنسی شده است، پیشتاز بودهاند. مردان نیز اکثریت قریببهاتفاقِ قربانیان قتل و تلفات جنگ را تشکیل میدهند. بنابراین نباید تعجبآور باشد که مردان نیز منفعت شخصیِ قوی در پیوستن به مبارزهی فمینیسم سوسیالیستی برای پایان دادن به خشونت مردان دارند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4q8
#جیمز_مک_کیب #فرزانه_راجی
#فمینیسم #۲۵_نوامبر
#جنبش_زنان
#خشونت_علیه_زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
خشونت و مردانگی: رویکردی مارکسیستی
نوشتهی: جیمز مک کیب ترجمهی: فرزانه راجی جامعهای سوسیالیستی که تلاش دارد به عقاید و هنجارهای ظالمانهی جامعهی سرمایهداری پایان دهد، باید به ماهیتِ جنسیتی مراقبت از کودکان پایان دهد. مراقبت عموم…