بيدارزنى
4K subscribers
5.2K photos
1.22K videos
174 files
4.19K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
ایمیل:
bidarzani@gmail.com
Download Telegram
🟣 خدیجه‌ مهدی‌پور، زندانی سیاسی سابق کُرد و اهل شهرستان ایوانغرب از توابع استان ایلام، توسط دادگاه انقلاب ایلام به ٣ ماه حبس تعزیری محکوم شد.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🟣 حمیده زراعی دانشجوی ارشد مدیریت مالی دانشگاه علوم و تحقیقات تهران که پیشتر در تاریخ ۱۲ آبان ۱۴۰۱ در مراسم چهلم #حدیث_نجفی بازداشت شده بود، مجددا روز گذشته دوشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۲ توسط ماموران امنیتی در منزل شخصی خود بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🟣 بنا بر گزارشات محمدحسین آجورلو، همسر نیلوفر حامدی، خبرنگار روزنامه شرق، اولین جلسه دادگاه او در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب و به ریاست قاضی صلواتی و به شکل غیرعلنی برگزار شده است.

به گفته آجورلو، نیلوفر حامدی در دادگاه تمام اتهامات را رد و تاکید کرد: "به عنوان یک خبرنگار به وظایف خود در چارچوب قانون عمل کرده و هیچ اقدامی علیه امنیت ایران انجام نداده است."


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🟣 در جریان دادگاهی الهه محمدی، خبرنگار روزنامه هم‌میهن، وی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران با حضور وکیل خود شهاب میرلوحی از بابت اتهامات “همکاری با دولت متخاصم، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و فعالیت تبلیغی علیه نظام” به دفاع از خود پرداخته است.

دادگاه الهه محمدی روز دوشنبه هشتم خرداد برگزار شد. شهاب میرلوحی، وکیل الهه محمدی در مصاحبه با هم‌مهین گفت که به موکلش اجازه صحبت در دادگاه داده نشده است. او همچنین گفت: «ما ایرادات شکلی مهم و جدی در پرونده داشتیم؛ از نظر ما دادگاه انقلاب صلاحیت رسیدگی به این پرونده را ندارد و پرونده باید در دادگاه صالح و با حضور هیات منصفه و به صورت علنی رسیدگی شود.» وکیل الهه محمدی از این شکایت کرده که وقت کافی برای مطالعه پرونده موکلش به او داده نشده است.


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
🟣 قرار بازداشت سمانه نوروز مرادی، فعال سیاسی توسط بازپرس شعبه سوم دادسرای اوین، به مدت یک ماه دیگر تمدید شد

به گزارش خبرگزاری هرانا: “اتهامات مطروحه علیه سمانه نوروز مرادی «تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی» عنوان شده است.”

سمانه نوروز مرادی روز چهارم اردیبهشت ماه، توسط نیروهای امنیتی در منزل شخصی خود در تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.

#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : ما از مادران داغدار به مادران آبان و پس از آن به مادران دادخواه تبدیل شدیم

گفتگو با مادران دادخواه آبان ۹۸

از متن:

▪️جمهوری اسلامی تا به امروز از چه راه‌هایی سعی در خاموش کردن صدای شما داشته است؟


– سرکوب کردن. ترساندن و رعب و وحشت. ما احضار، بازداشت و کتک هم داشتیم. بازداشت ما مربوط به میدان آزادی بود. تجمع فوق‌العاده مدنی که اولش سکوت مطلق بود. شعار می‌دادیم  ولی کسی را مخاطب قرار ندادیم. تظاهراتی که در تمام کشورها عادی و قانونی است ولی خب متاسفانه در کشور ما همه چیز جرم است. بزرگترین جرممان هم این بود که قاب عکس فرزندانمان دست ما بود.

– همیشه مامورهایشان در مراسم ما بودند. پرونده‌سازی می‌کنند. من را هم احضار کردند. بعد از سال مهدی برای من احضاریه آمد. البته اکثر خانواده‌های آبان را احضار کرده‌اند.

– وقتی من مراسم سال بچه‌ام را نمی‌توانم بگیرم. مامور می‌گذارند و حتی هلی شات در حیاط خانه می‌فرستند، این عین سرکوب است. من را در روز تولد نوید بازداشت هم کردند.

▪️مادران ۸۸ دستبند سبز را استفاده می‌کردند که در واقع حمایت از جناح سیاسی مورد نظرشان بود. اما شما دستبد آبی دادخواهی که نماد بین‌المللی دادخواهی است را انتخاب کردید. چگونه به این نماد رسیدید؟

_ این نماد رنگ بین‌المللی‌اش به آبی می‌خورد ولی ما به‌خاطر اینکه ما را به جایی نچسپانند مقداری رنگش را تغییر دادیم که سورمه‌ای شد تا به هیچ حزب و جایی متصل نشویم. بگوییم این مال ماست و ربطی به هیچ کس دیگری ندارد.

▪️آیا تلاش کرده‌اید تا دستبند آبی را در میان مادران نسل‌های گذشته ببرید و به اتحاد برسید؟

– اولین کسی که این دستنبد را به دستش بستم #گوهر_عشقی بود. روز کارگر خانه گوهر عشقی رفتیم و احساس کردم اولین دستنبدی که باید بسته شود به دستان این مادر است. چون من گوهر عشقی را سنبل شجاعت می‌دانم و خیلی احترام خاصی برای ایشان قائلم. غیر از مادران آبان به دست گوهر عشقی بسته شد. سر مزار مطهر مصطفی بودیم که دست مادر مصطفی این دستبند را بستم. دست مادران آبان  ۹۸ هم دست‌ به دست چرخیده شد. یک سری  که مادر دادخواه نبودند هم از ما حمایت کردند و این دستنبد را به دستشان بستند. دست مادر #نوید_افکاری هم من این نماد را بستم.

#جنبش_مادران_دادخواه
#مادران_دادخواه_آبان
#اعتراضات_آبان‌خونین_۹۸
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : فریادی که ۱۲ سال پیش زدم، هنوز هم صدایش شنیده می‌شود

در جریان اعتراضات سال ۱۳۸۸، بیش از ۱۰۰ تن از معترضین با ضرب گلوله‌ی نیروهای امنیتی، کُشته و صدها تن دیگر نیز بازداشت شدند. همانگونه که ردیف احکام حبس و پرونده‌سازی‌های امنیتی علیه معترضان، به سال ۸۸ محدود نماند، آمار جانباختگان نیز مختص این سال نبود. مجموع جان‌باختگان در اعتراضات خیابانی ۲۵ خرداد ۸۸، ۳۰ خرداد ۸۸، جان‌باختگان در پی شکنجه در بازداشتگاهِ کهریزک، عاشورای ۸۸، ۲۵ بهمن ۸۹ و ۱ اسفند ۸۹، همچنین قتل دو پزشک کهریزک (دکتر رامین پوراندرجانی در ۱۹ آبان ۸۸ و دکتر عبدالرضا سودبخش در ۳۰ شهریور ۸۹، که حاضر به انکار شکنجه‌های اعمال شده علیه بازداشت‌شدگان در کهریزک و شهادت دروغ، علیه آنان نشدند)، حاکی از آن است که سرکوب تمام‌قدِ تمامی طیف‌های نیروهای معترض در ۸۸، فقط به یک جریان اعتراضی علیه نتیجه‌ی انتخابات، محدود نمی‌شد.

حالا، اگر به موازات ۴۳ سال گذشته، به روند دادخواهی مادران هر ۴ دهه نظری بی‌افکنیم، درخواهیم یافت که «جنبش مادران پارک لاله» و سایر مادران دادخواه ۸۸، نقطه‌ی اتصالی مهم در تکامل جنبش مادران دادخواه از خاوران تا آبان و پس از آن است.

یکی از مادرانی که طی این دهه، با تحمل هزینه‌های زندان و پرونده‌سازی‌های امنیتی، قدم در مسیر دادخواهی گذاشت، «شهناز اکملی» مادر جاویدنام «مصطفی کریم‌بیگی»است. مصطفی کریم‌بیگی (متولد ۲۱ اردیبهشت ۱۳۶۲ – جان‌باخته ۶ دی ۱۳۸۸ در تظاهرات عاشورا) با اصابت گلوله، جان خود را از دست داد.

شهناز اکملی در روند دادخواهی فرزند خود، با بازداشت، تحمل حبس در زندان اوین و مورد اخیر هجوم ماموران امنیتی به منزل و پرونده‌سازی علیه مریم کریم‌بیگی، دختر خود مواجه بوده است. شهناز اکملی، نخستین‌بار در ۶ بهمن ۹۵ در محل کار خود، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در ۳۰ بهمن ۹۶ با قرار وثیقه، آزاد شد. وی در ۲۵ دی ۹۸، جهت تحمل حبس، راهی زندان اوین شد…

در این مصاحبه با شهناز اکملی، از چگونگی مسیر دادخواهی فرزندش، ارتباط با دیگر مادران دادخواه ۴۳ سال گذشته و انتظار او از سایر مردم و فعالان مدنی به گفتگو پرداختیم.

از متن:

▪️انتظار شما به‌عنوان یک مادر دادخواه، از مردم یا فعالان مدنی چیست؟ آیا جنبش دادخواهی را متعلق به تمامی مردم می‌دانید؟

_ انتظارم از مردم و‌ فعالان این است که دادخواهی را زمانی شروع نکنند که فرزندی یا عزیزی را از دست داده باشند، دادخواهی برای تمام مردم است، دادخواهیِ زندگیِ معمولی‌ای که می‌توانستیم داشته باشیم و از ما گرفتند، ستمی که به تک تک ما روا داشتند… دادخواهی برای تمام ظلمی که به همه‌ی ما شده و باید همیشه در جریان باشد...


#جنبش_مادران_دادخواه
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی : «آنها که مانده‌اند استقامت‌ می‌کنند و استقامت، نَفَس طولانی‌ می‌خواهد»


گفتگو با پرستو فروهر درباره فصل دادخواهی قتل‌های سیاسی پاییز ۷۷

از متن:

▪️دادگاه‌هایی مثل میکونوس و دادگاه‌هایی که  در حال حاضر در محکومیت حمید نوری برای کشتار سیاسی ۶۷ برگزار می‌شود، فکر‌ می‌کنید مجموعا چه تأثیری دارند؟

_ به نظرم این دادگاه‌ها دست‌آوردهای بسیار بزرگی داشته‌اند. دادگاه میکونوس به لحاظ تاریخی یک نقطه عطف ساخت و دادگاه نوری هم که حالا در جریان است، اثباتی‌ست بر امکان دستیابی به عدالت. و به طور کلی تمامی تلاش‌هایی که برای جمع کردن سندها و شهادت‌ها انجام شده، تمام روایت‌های شاهدان عینی بسیار ارزشمند هستند. همانطور که تلاشی که ما در پیگیری قضایی پرونده قتل‌های سیاسی کردیم، دستاوردهای مهمی داشت. از جمله افشای حقایقی هولناک از پشت‌پرده‌های قتل‌های سیاسی؛ اینکه کارمندان رسمی وزارت اطلاعات در اعتراف‌های خود، به دستخط خود در آن پرونده نوشته‌اند که «حذف فیزیکی» جزو وظایف سازمانی آنها بوده است، این که سال‌ها چنین عملیاتی را در درون و بیرون ایران انجام می‌دادند و برای آن پاداش‌های رسمی می‌گرفتند، این که این عملیات را به تبعیت از ساختار ایدئولوژیک حکومت انجام می‌دادند و … این اعتراف‌ها اثبات می‌کند که ما با جنایت‌های ساختاری روبرو هستیم، نه محفلی یا خودسرانه. اثبات می‌کند که قتل دگراندیشان یک سازوکار حکومتی بوده است که به صورت سیستماتیک، اجرا می‌شده. این‌ها حقایق افشاشده‌ای هستند که دیگر‌ نمی‌توانند انکار شوند. برای اینکه ما آن پرونده (که البته پر از نقص و آش و لاش بود) را خوانده‌ایم و محتوای آن را بازگو کرده‌ایم. اینها همه دستاوردهای جنبش دادخواهی هستند.

ولی به نظر من دادخواهی، محدود به دادرسی قضایی نیست. دادخواهی یک حرکت اجتماعی هم هست؛ شکل‌گیری یک تعهد اجتماعی‌ست برای احقاق حق دگراندیشی، آزادی بیان و برابری حقوقی برای همه طیف‌های اجتماعی. تلاشی است برای به رسمیت شناخته شدن این حقوق از سوی ساختار قدرت. در این مسیر، احساس مسئولیت اجتماعی برای دفاع از حقوق دگراندیشان و همه‌ی طیف‌هایی که در ساختار قدرت سیاسی و فرهنگی جامعه «دیگری» به حساب آمده‌اند، رشد می‌کند، تاریخ تبعیض و سرکوب این طیف‌ها به رسمیت شناخته می‌شود و مذموم خوانده می‌شود. این چالش، شریانی از حرکت دموکراتیک در درون جامعه ایران را می‌سازد. با این نگاه، دادخواهی جنایت‌های سیاسی، تلاشی است که رو به آینده دارد. یعنی صرفاً محدود به دادرسی جنایت‌های گذشته نیست؛ می‌خواهد حق دگراندیشی و حفظ حریم دگراندیشان را در جامعه جا بیندازد، پای حقوقشان بایستد و جلوی تکرار چنین فجایعی را در آینده بگیرد...


⚪️ توضیحات تصویر: شهناز اکملی (مادر مصطفی کریم‌بیگی از کشته‌شدگان ۸۸ و از دادخواهان ۸۸)، منصوره بهکیش (خواهر ۴ برادر و یک خواهر کشته شده در سرکوب دهه ۶۰ و از دادخواهان خاوران)، پرستو فروهر، اکرم نقابی (مادر سعید زینالی از ناپدیدشدگان ۱۸ تیر ۷۸) و … در مراسم مادر میلانی از مادران خاوران




#جنبش_دادخواهی_ایران
#قتل‌های_زنجیره‌ای
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: خاوران، خُفته در دامن‌ات، طوفان زمان

گفتگو با منصوره بهکیش از دادخواهان خاوران

از متن:

▪️خانم بهکیش عزیز، «دادخواهی» اولین‌بار چگونه به جمعتان رسید؟ آیا از مادران دیگر هم این مطالبه را داشتید؟

به نظر من دادخواهی یک روند اعتراضی و مبارزاتی و ایستادگی در برابر سرکوب‌ها، بازداشت‌ها، شکنجه‌ها و جنایت‌های سیاسی قدرت‌ها و دولت‌ها به اشکال مختلف است و شاید بتوان گفت دادخواهی مقاومت، افشاگری و ایستادگی در برابر وحشیانه‌ترین نوع جنایت‌های حکومت‌ها و قدرت‌ها و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم آن جنایت‌هاست. دادخواهی سکوت نکردن در برابر جنایت‌هاست. دادخواهی برای کشف حقیقت و پایان دادن به جنایت‌ها، بی‌عدالتی‌ها و جلوگیری از تکرار جنایت است. دادخواهی پاسخ‌گو کردن و مسئولیت‌پذیری آمران و عاملان شریک در جنایت‌ها و پایان دادن به مصونیت از مجازات است.

به نظر من تمام مبارزات، مقاومت‌ها و ایستادگی‌های مادران و خانواده‌های خاوران از همان ابتدای کشتار زندانیان سیاسی چپ که عزیزانشان را مخفیانه در گورهای فردی و جمعی خاوران پنهان کردند و خانواده‌ها گورها را کاویدند تا نشانی از عزیزان خود بیابند و در برابر سرکوب‌های مداوم مزدوران حکومت شجاعانه ایستادند، یا به شکلی بسیار ساده ولی مداوم به خاوران رفتند تا نام عزیزانشان را زنده نگاه دارند، مبارزه‌شان برای یادآوری و دادخواهی بوده است. اگر آن ایستادگی‌ها و مقاومت‌ها و حضور مداوم خانواده‌ها در خاوران قبل از قتل‌عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نبود، خانواده‌ها گورهای جمعی را در خاوران نمی‌دیدند و در این مورد اطلاع‌رسانی نمی‌شد. ولی معتقدم که نقطه عطف و شروع جنبش دادخواهی در ایران در دوران جمهوری اسلامی ایران با حضور جمعی و یکپارچه تعدادی از مادران و خانواده‌های خاوران پس از کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ بوده است که از مفهوم دادخواهی در فضای عمومی صحبت کردند. شما اگر به نامه اعتراضی مادران و خانواده‌های خاوران در پنجم دی‌ماه ۱۳۶۷ توجه کنید، مطالبات دادخواهانه مادران و خانواده‌ها را به‌روشنی می‌توانید ببینید. پیش از آن نیز همین خانواده‌ها در جلوی زندان‌ها و در جلوی خانه آقای منتظری در قم و جلوی دفتر سازمان ملل و دادستانی و دادگستری و دیگر ادارات و جلوی زندان‌ها اعتراض‌هایی را برای پیگیری وضعیت عزیزانشان در زندان‌ها به‌صورت جمعی داشتند و آنجا همدیگر را یافتند.

پس از کشتارجمعی زندانیان سیاسی در تابستان ۱۳۶۷ و پنهان کردن زندانیان به دار کشیده شده با لباس‌هایشان در گورهای جمعی خاوران، اعتراض‌های دادخواهانه مادران و خانواده‌های خاوران، بخصوص پس از آذر ۱۳۶۷ که خبر اعدام زندانیان سیاسی را به شکل شفاهی در جلوی زندان‌ها و در کمیته‌های مختلف تهران به خانواده‌ها دادند، علیرغم تهدیدهای مداوم حکومت برای جلوگیری از برگزاری مراسم‌ها، ولی مادران و خانواده‌ها هر روز در خانه‌هایشان مراسم گرامیداشت عزیزانشان را برگزار می‌کردند و از این خانه به آن خانه می‌رفتند و با همدیگر فریاد می‌زدند و بر سر چه باید کردها با همدیگر گفت‌وگو می‌کردند و در این جمع‌ها ضرورت یک کار جمعی دادخواهانه پیگیر و پایدار و مستمر را دریافتند. شاید اگر حکومت گورستانی مجزا برای زندانیان سیاسی چپ تدارک نمی‌دید و عزیزان ما را به‌صورت پراکنده در گورهای فردی و جمعی گورستان‌های عمومی مانند بهشت‌زهرا و غیره دفن می‌کردند، همان کاری که به نظر می‌رسد با زندانیان سیاسی قتل‌عام شده مجاهد کرده‌اند، جنبش دادخواهی مادران و خانواده‌های خاوران نمی‌توانست این‌چنین مؤثر شکل بگیرد و صدای دادخواهی در ایران بلند شود...


در اینجا می‌خواهم از زنده‌یاد زینت حیدری (مادر ریاحی) یادی کنم که در ۲۵ اسفند ۸۲ از میان ما رفت. او یکی از مادران فعال و دادخواه خاوران بود که سه پسرش را در دهه شصت کشتند. علی ریاحی را در سال ۶۱ اعدام کردند و در خاوران است، جعفر و محمدصادق ریاحی را در کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در زندان گوهردشت دار کشیدند و احتمالاً در خاوران هستند. مادر ریاحی عزیز در بخشی از خاطراتش از بازجویی این‌گونه می‌گوید:

او گفت: «ما که نمی‌گیم مراسم نگیر، ما که نمی‌گیم سر خاک نرید، چرا دسته‌جمعی؟» من گفتم: «شما ما رو دسته‌جمعی آشنا کردید. هشت سال ملاقات با هم آشنا شدیم، یک ساله که بچه‌های ما را کشتید و در گورستان خاوران با هم آشنا شدیم.»

⚪️ تصویر: منزل پروانه میلانی


#جنبش_مادران_دادخواه
#دادخواهان_خاوران
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#نه_می‌بخشیم_نه_فراموش_می‌کنیم

@bidarzani
🟣 حمیده قدردان، آرایشگر گیلک ساکن بندر انزلی در روز دوم خرداد با هجوم ماموران لباس شخصی به منزلش واقع در مسکن مهر این شهر بازداشت شده و با وجود گذشت بیش از ده روز از وضعیت وی اطلاع دقیقی در دسترس نیست. طبق گزارشات منتشر شده، از روز بازداشتش صفحه‌ی اینستاگرام وی نیز مسدود شده است.


#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری

@bidarzani