Forwarded from نقد
▫️سکسوالیته، بیگانگی و سرمایهداری
5 مارس 2024
نوشتهی: شیلا مکگرگور
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 در دههی 1980 سوسیالیستهای انقلابی با استدلالهای فمینیسم رادیکال مخالفت کردند که در آن فرض میشد مردان ذاتاً تهاجمی و خشن هستند و تجاوز جنسی سلاحی است که مردان برای سرکوب زنان از آن استفاده میکنند. بحثهای امروزی بسیار متفاوت است، اما هنوز هم واکاویای از تمایلات جنسی انسان ارائه میکنیم که ریشه در درک ماتریالیستی از توسعهی جامعهی انسانی و در نتیجه طبیعت انسانی دارد. من واقعیت رفتار جنسی را امری مسلم میدانم، زیرا تکامل بشریت بدون آن ممکن نبود. روند تکاملیای که باعث پیدایش انسانهای مدرن شد هم جنسیت انسان را به وجود آورد و هم به آن شکل داد.
🔸 سالهای پس از جنگ جهانی دوم شاهد ورود انبوه زنان به مشاغل دستمزدی خارج از خانه و تحصیل انبوه زنان جوان در کنار مردان در دانشگاه بود. اخلاق محافظهکارانهی حاکم بر دههی 1950 بهزودی با آرمانهای زنان طبقهی کارگر و دانشجویان زن به منازعه برخاست. این منازعات در نهایت به جنبش آزادی زنان انجامید که در اواخر دههی 1960 در کنار سایر جنبشهای آزادیبخش پدید آمد. مطالبات اصلی جنبش آزادی زنانْ دستمزد برابر، مهدکودکهای ٢٤ ساعته، پایان دادن به تبعیضجنسی و حق سقطجنین و پیشگیری از بارداری بود. افزون بر این، جنبش آزادی زنانْ کلیشههای جنسیتی دربارهی توانایی ذهنی، شغل و تمایلات جنسی را به چالش کشید.
🔸 زنان جوان نهتنها میخواستند مشاغل مختصِ مردان به رویشان گشوده شود، بلکه میخواستند بتوانند روابط جنسی خارج از ازدواج را بهطور برابر با مردان تجربه کنند بدون اینکه «زن هرزه» قلمداد شوند. فضایی ایجاد شد که در آن تمایلات جنسی زنان میتوانست بهطور جدی از سوی زنان و مردان مورد بحث قرار گیرد. کلیشههای جنسیتی به تدریج کم شدند و این امکان برای زنان و مردان فراهم شد تا تواناییهای خود را متناسب با فردیت خود درک کنند تا بر اساس جنسیتشان. زیرا ستم بر زنان اگر رشد زنان را بهطور جدی محدود میکرد، رشد مردان را نیز محدود میکرد.
🔸 تقریباً در همان زمان در بریتانیا، طبقهی کارگری با اعتمادبهنفس فزاینده در نبردهای کلیدی علیه کارفرمایان و دولت وقت پیروز میشد. همبستگی طبقهی کارگر خود را از طریق احترام به اعتصابکنندگان، اجتماعات و اعتصاباتِ همبستگی نشان داد. و آن تجربهی همبستگی طبقهی کارگر همچنین به سوسیالیستها و فمینیستها این امکان را داد تا لایههای گستردهای از جنبش سندیکاییِ تحت سلطهی مردان را متقاعد کنند که زنان حق کنترلِ تمایلات جنسی خود را از طریق دسترسی به سقطجنین و پیشگیری از بارداری دارند.
🔸 با این که بسیاری از این تغییرات در نقش زنان پایدار بودهاند، شماری از ایدههای دیگر دربارهی آزادی زنان با کاهش خوشبینی جنبشها در حدود سال 1968 از بین رفت. واکنشها علیه آزادی زنان از جهات مختلفی صورت گرفت و زیربنای تحولات گستردهتری در کل جامعه بود. چالشهای طبقهی کارگر برای کنترل مزد و قوانین اتحادیهی کارگری در اواخر دههی 1970 تضعیف و در نهایت به دولت محافظهکار مارگارت تاچر منجر شد. با تضعیف همبستگی طبقهی کارگر، لایهای از فمینیستها شروع به استدلال کردند که ریشههای سرکوب زنان در بیولوژی مردان نهفته است و تجاوز بهعنوان سلاح انتخابی برای حفظ انقیاد زنان است. صداهای غالب بیشتری این دیدگاه را مطرح کردند که مطالبات جنبش زنان باعث ایجاد «بحران» در مردانگی شده است. همچنین این ایده که رفتار انسان را میتوان با ارجاع به ژنها یا مغز توضیح داد، از نو مطرح شد، که به ایدهی «مردها اینطوریاند دیگر» دامن زد، دیدگاهی که کلیشههای جنسیتی را ذاتی میداند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Yn
#شیلا_مکگرگور #فرزانه_راجی
#فمینیسم #همبستگی_طبقاتی #سکسوالیته
👇🏽
🖋@naghd_com
5 مارس 2024
نوشتهی: شیلا مکگرگور
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 در دههی 1980 سوسیالیستهای انقلابی با استدلالهای فمینیسم رادیکال مخالفت کردند که در آن فرض میشد مردان ذاتاً تهاجمی و خشن هستند و تجاوز جنسی سلاحی است که مردان برای سرکوب زنان از آن استفاده میکنند. بحثهای امروزی بسیار متفاوت است، اما هنوز هم واکاویای از تمایلات جنسی انسان ارائه میکنیم که ریشه در درک ماتریالیستی از توسعهی جامعهی انسانی و در نتیجه طبیعت انسانی دارد. من واقعیت رفتار جنسی را امری مسلم میدانم، زیرا تکامل بشریت بدون آن ممکن نبود. روند تکاملیای که باعث پیدایش انسانهای مدرن شد هم جنسیت انسان را به وجود آورد و هم به آن شکل داد.
🔸 سالهای پس از جنگ جهانی دوم شاهد ورود انبوه زنان به مشاغل دستمزدی خارج از خانه و تحصیل انبوه زنان جوان در کنار مردان در دانشگاه بود. اخلاق محافظهکارانهی حاکم بر دههی 1950 بهزودی با آرمانهای زنان طبقهی کارگر و دانشجویان زن به منازعه برخاست. این منازعات در نهایت به جنبش آزادی زنان انجامید که در اواخر دههی 1960 در کنار سایر جنبشهای آزادیبخش پدید آمد. مطالبات اصلی جنبش آزادی زنانْ دستمزد برابر، مهدکودکهای ٢٤ ساعته، پایان دادن به تبعیضجنسی و حق سقطجنین و پیشگیری از بارداری بود. افزون بر این، جنبش آزادی زنانْ کلیشههای جنسیتی دربارهی توانایی ذهنی، شغل و تمایلات جنسی را به چالش کشید.
🔸 زنان جوان نهتنها میخواستند مشاغل مختصِ مردان به رویشان گشوده شود، بلکه میخواستند بتوانند روابط جنسی خارج از ازدواج را بهطور برابر با مردان تجربه کنند بدون اینکه «زن هرزه» قلمداد شوند. فضایی ایجاد شد که در آن تمایلات جنسی زنان میتوانست بهطور جدی از سوی زنان و مردان مورد بحث قرار گیرد. کلیشههای جنسیتی به تدریج کم شدند و این امکان برای زنان و مردان فراهم شد تا تواناییهای خود را متناسب با فردیت خود درک کنند تا بر اساس جنسیتشان. زیرا ستم بر زنان اگر رشد زنان را بهطور جدی محدود میکرد، رشد مردان را نیز محدود میکرد.
🔸 تقریباً در همان زمان در بریتانیا، طبقهی کارگری با اعتمادبهنفس فزاینده در نبردهای کلیدی علیه کارفرمایان و دولت وقت پیروز میشد. همبستگی طبقهی کارگر خود را از طریق احترام به اعتصابکنندگان، اجتماعات و اعتصاباتِ همبستگی نشان داد. و آن تجربهی همبستگی طبقهی کارگر همچنین به سوسیالیستها و فمینیستها این امکان را داد تا لایههای گستردهای از جنبش سندیکاییِ تحت سلطهی مردان را متقاعد کنند که زنان حق کنترلِ تمایلات جنسی خود را از طریق دسترسی به سقطجنین و پیشگیری از بارداری دارند.
🔸 با این که بسیاری از این تغییرات در نقش زنان پایدار بودهاند، شماری از ایدههای دیگر دربارهی آزادی زنان با کاهش خوشبینی جنبشها در حدود سال 1968 از بین رفت. واکنشها علیه آزادی زنان از جهات مختلفی صورت گرفت و زیربنای تحولات گستردهتری در کل جامعه بود. چالشهای طبقهی کارگر برای کنترل مزد و قوانین اتحادیهی کارگری در اواخر دههی 1970 تضعیف و در نهایت به دولت محافظهکار مارگارت تاچر منجر شد. با تضعیف همبستگی طبقهی کارگر، لایهای از فمینیستها شروع به استدلال کردند که ریشههای سرکوب زنان در بیولوژی مردان نهفته است و تجاوز بهعنوان سلاح انتخابی برای حفظ انقیاد زنان است. صداهای غالب بیشتری این دیدگاه را مطرح کردند که مطالبات جنبش زنان باعث ایجاد «بحران» در مردانگی شده است. همچنین این ایده که رفتار انسان را میتوان با ارجاع به ژنها یا مغز توضیح داد، از نو مطرح شد، که به ایدهی «مردها اینطوریاند دیگر» دامن زد، دیدگاهی که کلیشههای جنسیتی را ذاتی میداند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Yn
#شیلا_مکگرگور #فرزانه_راجی
#فمینیسم #همبستگی_طبقاتی #سکسوالیته
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سکسوالیته، بیگانگی و سرمایهداری
نوشتهی: شیلا مکگرگور ترجمهی: فرزانه راجی یکی از جنبههای رهایی، هم برای مردان و هم برای زنان، رشد و گسترش کامل پتانسیل ما بهعنوان افراد، بدون توجه به جنسیت است. دوم، بینش ما از روابط جنسی انسا…