📌مصائب کارگرانِ یک شرکت تولید صنایع غذایی در گیلان
✍🏽 واحده خوشسیرت
#بیدارزنی: «آبان ۹۴ بود. دوستی که از قبل برای کار سراغش رفته بودم به من زنگ زد تا برای کار در قسمت کارگری به یک شرکت تولید صنایع غذایی وارد شوم. از این خبر خیلی خوشحال بودم. خوشحال از اینکه توانستم کاری را بیابم که بتوان روی درآمدش حساب کرد. میگفت مبلغ پرداختیاش هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار تومان است که در برابر دستمزدهای دویست سیصد هزار تومانی سایر موسسات و شرکتها رقم بهتری به نظر میرسید. حداقل میتوانست من را که در باتلاقی از مشکلات اقتصادی فرو رفته بودم از مرگ حتمی نجات دهد. میدانستم که خانوادهام بهشدت با این کار مخالفاند: ۱۲ ساعت کار سرپایی و مداوم که شیفت شب هم داشت.
خودم را آماده کرده بودم تا در برابر مخالفتها محکم بایستم. دیگر نمیتوانستم بیپولی را تحمل کنم. شرایط هرچقدر هم که دشوار بود باید تحمل میکردم. مدتهای طولانی بود که همسرم تحت فشار نیروهای امنیتی کارش را از دست داده بود و درآمد مختصری که از فروشندگی در یک مغازهی کوچک داشتیم کفاف زندگیمان را نمیداد...
روزها ساعت سه ونیم، چهار عصر که میشد از فرط خستگی، درد کمر، درد پشت زانوها و ساقهای پا کلافه میشدم. آرزو داشتم تنها چند دقیقهای بنشینم؛ اما این کار ممنوع بود و هیچکس حق نشستن را نداشت. حتی اگر کاری هم نداشتیم؛ مثلا اگر دستگاه خراب میشد و یا اینکه به خاطر توقفهای زمانبندی شدهی چند دقیقهای چرخهی تولید کاری برای انجام دادن نبود بازهم باید با جارو زدن خودمان را مشغول نشان میدادیم.
هیچکس حق استراحت نداشت حتی چند دقیقهی کوتاه! و دوربینها مدام در حال چک کردن کارگرها بودند و اگر سرپرستی و یا مهندس تولیدی کارگری را در حال استراحت میدید جریمهاش میکرد. و ما کارگرها همیشه در حسرت چند دقیقه استراحت بودیم. و من چه زود از کارگرهای دیگر یاد گرفتم که هر روز یا یک روز در میان از مسکن استفاده کنم. و معمولا کارگرها همیشه یک خورجین مسکن همراه خودشان داشتند و به همدیگر میدادند.
شبکاریها برای ما کارگران زن بسیار دشوارتر از مردان بود چون هم مجبور بودیم شبها تا صبح کار کنیم وهم روزها به کار خانه و پختوپز و نظافت منزل و پیشآمدهای وقت وبی وقت زندگی بپردازیم. بیخوابیها کلافهمان میکرد و خوابهای منقطع و ناقص و ناآرام روز نمیتوانست نیازمان برای شببیداریها را تامین کند. اکثر مواقع این کارگران زن بودند که دچار حادثه میشدند و آنوقتهایی که شیفتهای شب به مدت سه الی چهار هفته ادامه مییافت صدای کارگران درمیآمد. اما برای شرکت زمانی که تولید داشت هیچچیز مهم نبود نه صدای اعتراض کارگران و نه افزایش حوادث و آسیبدیدگیها. و آنهایی که اعتراض داشتند راه خروج را نشانشان میدادند».
متن کامل این یادداشت را در بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/36536
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر
@bidarzani
✍🏽 واحده خوشسیرت
#بیدارزنی: «آبان ۹۴ بود. دوستی که از قبل برای کار سراغش رفته بودم به من زنگ زد تا برای کار در قسمت کارگری به یک شرکت تولید صنایع غذایی وارد شوم. از این خبر خیلی خوشحال بودم. خوشحال از اینکه توانستم کاری را بیابم که بتوان روی درآمدش حساب کرد. میگفت مبلغ پرداختیاش هفتصد تا هفتصد و پنجاه هزار تومان است که در برابر دستمزدهای دویست سیصد هزار تومانی سایر موسسات و شرکتها رقم بهتری به نظر میرسید. حداقل میتوانست من را که در باتلاقی از مشکلات اقتصادی فرو رفته بودم از مرگ حتمی نجات دهد. میدانستم که خانوادهام بهشدت با این کار مخالفاند: ۱۲ ساعت کار سرپایی و مداوم که شیفت شب هم داشت.
خودم را آماده کرده بودم تا در برابر مخالفتها محکم بایستم. دیگر نمیتوانستم بیپولی را تحمل کنم. شرایط هرچقدر هم که دشوار بود باید تحمل میکردم. مدتهای طولانی بود که همسرم تحت فشار نیروهای امنیتی کارش را از دست داده بود و درآمد مختصری که از فروشندگی در یک مغازهی کوچک داشتیم کفاف زندگیمان را نمیداد...
روزها ساعت سه ونیم، چهار عصر که میشد از فرط خستگی، درد کمر، درد پشت زانوها و ساقهای پا کلافه میشدم. آرزو داشتم تنها چند دقیقهای بنشینم؛ اما این کار ممنوع بود و هیچکس حق نشستن را نداشت. حتی اگر کاری هم نداشتیم؛ مثلا اگر دستگاه خراب میشد و یا اینکه به خاطر توقفهای زمانبندی شدهی چند دقیقهای چرخهی تولید کاری برای انجام دادن نبود بازهم باید با جارو زدن خودمان را مشغول نشان میدادیم.
هیچکس حق استراحت نداشت حتی چند دقیقهی کوتاه! و دوربینها مدام در حال چک کردن کارگرها بودند و اگر سرپرستی و یا مهندس تولیدی کارگری را در حال استراحت میدید جریمهاش میکرد. و ما کارگرها همیشه در حسرت چند دقیقه استراحت بودیم. و من چه زود از کارگرهای دیگر یاد گرفتم که هر روز یا یک روز در میان از مسکن استفاده کنم. و معمولا کارگرها همیشه یک خورجین مسکن همراه خودشان داشتند و به همدیگر میدادند.
شبکاریها برای ما کارگران زن بسیار دشوارتر از مردان بود چون هم مجبور بودیم شبها تا صبح کار کنیم وهم روزها به کار خانه و پختوپز و نظافت منزل و پیشآمدهای وقت وبی وقت زندگی بپردازیم. بیخوابیها کلافهمان میکرد و خوابهای منقطع و ناقص و ناآرام روز نمیتوانست نیازمان برای شببیداریها را تامین کند. اکثر مواقع این کارگران زن بودند که دچار حادثه میشدند و آنوقتهایی که شیفتهای شب به مدت سه الی چهار هفته ادامه مییافت صدای کارگران درمیآمد. اما برای شرکت زمانی که تولید داشت هیچچیز مهم نبود نه صدای اعتراض کارگران و نه افزایش حوادث و آسیبدیدگیها. و آنهایی که اعتراض داشتند راه خروج را نشانشان میدادند».
متن کامل این یادداشت را در بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/36536
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر
@bidarzani
بیدارزنی
مصائب کارگرانِ یک شرکت تولید صنایع غذایی در گیلان/ واحده خوشسیرت - بیدارزنی
با کارگران زن معمولا تبعیضآمیز رفتار میشد. زنها از یک چیزهایی همیشه محروم بودند.بخشی از این تبعیضها را که به آن اشاره کردم.
🟣 هر زنی کارگر است
گفتگو با #سیلویا_فدریچی دربارهی جنبش مزد برای #کار_خانگی
ترجمهی: امیر رزاق
🔸 «فمینیستهایی از ایتالیا، انگلستان و ایالات متحده آمریکا برای کنفرانسی دو روزه در سال ۱۹۷۲ در شهر پادوای ایتالیا گرد هم آمدند. این فعالان وابسته به چپِ برونپارلمانی، مبارزات ضداستعماری و بدیلهای حزب کمونیست، برنامهی عملی به نام «بیانیهی مجمعِ بینالمللی فمینیستی» تدوین کردند. این بیانیه با رد جدایی میان کار بدون مزد در خانه و کارِ مزدی در کارخانه، کارِ خانگی را حوزهای حیاتی در مبارزهی طبقاتی علیه سرمایهداری برمیشمارد.
🔸 تحقیقات و فعالیتهای فدریچی برای بیشاز چهار دهه نقشی مرکزی در این جنبش داشتهاند. نوشتههای او شرحی بنیادین از مطالبهی مزد بهعنوان کنشی انقلابی ارائه میدهد. او جزوهی تاثیرگذار خود، "مزد علیه کار ِخانگی" (۱۹۷۵)، را با ردیهای تحریکآمیز آغاز میکند: «آنها <به این کار> میگویند عشق، ما میگوییم کار بدون مزد.» فدریچی در این جزوه و دیگر اسناد استدلال میکند که مطالبهیِ مزد، پیوند سیاسی مهمی است برای سازماندهی زنان حول وضعیت مشترک کار بیگانهشده. برآورده کردن مطالبهی مزد برای نظام سرمایهداری غیرممکن بوده و هدف نیز همین است؛ موفقیت مستلزم بازسازی جامع توزیع ثروت اجتماعی خواهد بود.
گفتگوی زیر بهجای تمرکز بر نوآوریهایی که منجر به تغییرِ ظاهرِ کارِ خانگی میشود، فناوریها و تکنیکهای مبارزهای را در نظر میگیرد که توسط سازماندهی فمینیستی حولِ کار بازتولیدی توسعه یافتهاند.
▪️جیل ریچاردز: تکنولوژی آن دوره از چه جنبههایی در فعالیتهای شما نقش کمی یا بازدارندهای داشت؟
▪️سیلویا فدریچی: گفتنش سخت است. اما گمان نمیکنم نبود کامپیوتر و اینترنت مشکلساز بود. نتیجه این بود که وقت بیشتری صرفِ حرف زدن با زنان در خیابانها، رختشورخانهها و دیگر محلهای تجمع زنان میکردیم. فکر میکنم این تعاملهای رودررو اهمیتِ بالایی داشتند؛ و باعث برقراری ارتباط بهتری نسبت به تعاملهای آنلاین میشد. درکل فکر میکنم اینترنت بخش زیادی از وقت ما را میگیرد که لزوما به راههای پربازدهترِ سیاسی نمیانجامد. ما غرق در اطلاعات شدهایم، بیشتر از حدی که بتوانیم بر آن تسلط داشتهباشیم، درخواستهای ناتمامی داریم که نمیتوانیم پاسخگویشان باشیم، یا وادارمان میکنند پاسخهای سطحی بدهیم. علاوه بر این، من هنوز انبوهی از نامههایی را نزد خود دارم که با زنانی در انگلستان، ایتالیا و کانادا رد و بدل میکردم، و بعضی از آنها از نظرِ واکاویشان از شرایط سیاسی حاکم بر آن مناطق در حکم مقالهاند. واضح است که فکر زیادی صرفِ آنها شده. امروزه از این خبرها نیست. با این حال، شکی ندارم اینترنت و کامپیوتر راهگشای فرصتهای جدیدی هستند.»
🔹 متن کامل این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Gg
#کار_خانگی #زنان_کارگر
🖋@naghd_com
@bidarzani
گفتگو با #سیلویا_فدریچی دربارهی جنبش مزد برای #کار_خانگی
ترجمهی: امیر رزاق
🔸 «فمینیستهایی از ایتالیا، انگلستان و ایالات متحده آمریکا برای کنفرانسی دو روزه در سال ۱۹۷۲ در شهر پادوای ایتالیا گرد هم آمدند. این فعالان وابسته به چپِ برونپارلمانی، مبارزات ضداستعماری و بدیلهای حزب کمونیست، برنامهی عملی به نام «بیانیهی مجمعِ بینالمللی فمینیستی» تدوین کردند. این بیانیه با رد جدایی میان کار بدون مزد در خانه و کارِ مزدی در کارخانه، کارِ خانگی را حوزهای حیاتی در مبارزهی طبقاتی علیه سرمایهداری برمیشمارد.
🔸 تحقیقات و فعالیتهای فدریچی برای بیشاز چهار دهه نقشی مرکزی در این جنبش داشتهاند. نوشتههای او شرحی بنیادین از مطالبهی مزد بهعنوان کنشی انقلابی ارائه میدهد. او جزوهی تاثیرگذار خود، "مزد علیه کار ِخانگی" (۱۹۷۵)، را با ردیهای تحریکآمیز آغاز میکند: «آنها <به این کار> میگویند عشق، ما میگوییم کار بدون مزد.» فدریچی در این جزوه و دیگر اسناد استدلال میکند که مطالبهیِ مزد، پیوند سیاسی مهمی است برای سازماندهی زنان حول وضعیت مشترک کار بیگانهشده. برآورده کردن مطالبهی مزد برای نظام سرمایهداری غیرممکن بوده و هدف نیز همین است؛ موفقیت مستلزم بازسازی جامع توزیع ثروت اجتماعی خواهد بود.
گفتگوی زیر بهجای تمرکز بر نوآوریهایی که منجر به تغییرِ ظاهرِ کارِ خانگی میشود، فناوریها و تکنیکهای مبارزهای را در نظر میگیرد که توسط سازماندهی فمینیستی حولِ کار بازتولیدی توسعه یافتهاند.
▪️جیل ریچاردز: تکنولوژی آن دوره از چه جنبههایی در فعالیتهای شما نقش کمی یا بازدارندهای داشت؟
▪️سیلویا فدریچی: گفتنش سخت است. اما گمان نمیکنم نبود کامپیوتر و اینترنت مشکلساز بود. نتیجه این بود که وقت بیشتری صرفِ حرف زدن با زنان در خیابانها، رختشورخانهها و دیگر محلهای تجمع زنان میکردیم. فکر میکنم این تعاملهای رودررو اهمیتِ بالایی داشتند؛ و باعث برقراری ارتباط بهتری نسبت به تعاملهای آنلاین میشد. درکل فکر میکنم اینترنت بخش زیادی از وقت ما را میگیرد که لزوما به راههای پربازدهترِ سیاسی نمیانجامد. ما غرق در اطلاعات شدهایم، بیشتر از حدی که بتوانیم بر آن تسلط داشتهباشیم، درخواستهای ناتمامی داریم که نمیتوانیم پاسخگویشان باشیم، یا وادارمان میکنند پاسخهای سطحی بدهیم. علاوه بر این، من هنوز انبوهی از نامههایی را نزد خود دارم که با زنانی در انگلستان، ایتالیا و کانادا رد و بدل میکردم، و بعضی از آنها از نظرِ واکاویشان از شرایط سیاسی حاکم بر آن مناطق در حکم مقالهاند. واضح است که فکر زیادی صرفِ آنها شده. امروزه از این خبرها نیست. با این حال، شکی ندارم اینترنت و کامپیوتر راهگشای فرصتهای جدیدی هستند.»
🔹 متن کامل این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Gg
#کار_خانگی #زنان_کارگر
🖋@naghd_com
@bidarzani
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
هر زنی کارگر است
گفتگو با سیلویا فدریچی ترجمهی: امیر رزاق گفتگوی زیر بهجای تمرکز بر نوآوریهایی که منجر به تغییرِ ظاهرِ کارِ خانگی میشود، فناوریها و تکنیکهای مبارزهای را در نظر میگیرد که توسط سازماندهی فمینی…
🟣 سرِزمین: گزارشی از وضعیت زنان کشاورز افغانستانی حاشیهی تهران
بریدهای از متن:
«در اکثر موارد یا بهتر است بگوییم در همهی موارد زنان کارگر مجبوراند که دستهجمعی به سرویس بهداشتی بروند؛ سرویس بهداشتیهای کثیفی که اغلب در ندارند و یک پتو یا پرده نقشِ در را بازی میکند. از آنجایی که محیط کار آنها به قول خودشان در بیابان است و محل گذرِ کسی نیست، امنیت کمی دارد. همیشه این امکان وجود دارد که از سوی صاحبکار یا رانندگان یا بقیهی مردان کارگر که خودشان نیز مهاجر هستند، آزار ببینند. در آن محیطهای سوت و کور، پیشنهادهای جنسی دادن و دستدرازی کردن اتفاقات رایجی است که زنان را تهدید میکند. زنان نیز به دلیل ترس از قرارگیری در محیط دورافتاده، ترس از دست دادن کار و همین طور مهاجر بودن خود و عدم وجود پشتیبانیهای قانونی از آنها، اغلب این امکان را ندارند که واکنشی به آزارها نشان دهند. حرکت دستهجمعی راه ابداعی این زنان برای کمتر در معرض آزار قرار گرفتن است».
https://bit.ly/3z7blTT
#طبقه_کارگر #کارگران_مهاجر #زنان_کارگر #زنان_کارگر_افغانستانی #استثمار_مضاعف #سرمایهداری #استثمار
@Blackfishvoice
@bidarzani
بریدهای از متن:
«در اکثر موارد یا بهتر است بگوییم در همهی موارد زنان کارگر مجبوراند که دستهجمعی به سرویس بهداشتی بروند؛ سرویس بهداشتیهای کثیفی که اغلب در ندارند و یک پتو یا پرده نقشِ در را بازی میکند. از آنجایی که محیط کار آنها به قول خودشان در بیابان است و محل گذرِ کسی نیست، امنیت کمی دارد. همیشه این امکان وجود دارد که از سوی صاحبکار یا رانندگان یا بقیهی مردان کارگر که خودشان نیز مهاجر هستند، آزار ببینند. در آن محیطهای سوت و کور، پیشنهادهای جنسی دادن و دستدرازی کردن اتفاقات رایجی است که زنان را تهدید میکند. زنان نیز به دلیل ترس از قرارگیری در محیط دورافتاده، ترس از دست دادن کار و همین طور مهاجر بودن خود و عدم وجود پشتیبانیهای قانونی از آنها، اغلب این امکان را ندارند که واکنشی به آزارها نشان دهند. حرکت دستهجمعی راه ابداعی این زنان برای کمتر در معرض آزار قرار گرفتن است».
https://bit.ly/3z7blTT
#طبقه_کارگر #کارگران_مهاجر #زنان_کارگر #زنان_کارگر_افغانستانی #استثمار_مضاعف #سرمایهداری #استثمار
@Blackfishvoice
@bidarzani
Telegraph
سرِزمین: گزارشی از وضعیت زنان کشاورز افغانستانی حاشیهی تهران
شاید با شنیدن کلمهی سرزمین اولین چیزی که به ذهن خطور کند کشور باشد، اما در اینجا سرزمین به معنای کشور نیست. سرزمین اصطلاحی است که زنان کشاورز مهاجر افغانستانی برای زمینهای کشاورزی استفاده میکنند. تقریبا نیمی از زنان مهاجر افغانستانی که ساکن شهرهای اطراف…
Forwarded from صدای ماهی سیاه (BFV)
پناهگاههای جنگیِ اجارهای
گزارشی از نثار: پیرامون وضعیت خوابگاههای خودگردانِ زنان در شهر تهران
بریدهای از متن:
گویی؛ اینجا پادگان است و ما سپاه لشگر سرزمینی هستیم و نمیدانیم، یا شاید پناهنده باشیم در جایی که جز شماره ملیمان هیچ چیز دیگری نداریم. بله همین است، ما پناهنده و بیگانهی مملکت خویش هستیم.
هر بار که کسی بعد از یک روز کارگری، به خوابگاه برمیگردد، انگار تمام او تکه و پاره شده است. تن را به خوابگاه امنش که میرساند، وا میرود و حالا میتواند دلی از گریه خالیکند.
[میگوید: پریود بودم، به کارفرمایم (خانم فلانی) گفتم: ده دقیقه دیگر که چای خوردم، جارو میزنم، عصبانی شد، در اتاقِ تولیدی با چند قواره پارچه یک میز درست کرده بودیم که قند و چایمان را بگذاریم، به لگدی زد زیر میز و یک لگد در شکم من...
چشمهایش از فرط گریستن پُف کرده است و به سختی صحبت میکند، میگوید:"اینکه زن در برابر زن باشه... فکر کن چه جهانی میشه..."در ادامه خواهش میکند"، میشه فردا به دوست وکیلت بگی چه جوری از اون شکایت کنم؟ این را میگوید و به آرامی به سمت تخت میرود"].
رفت با لباسهای سیاه و خاکیاش روی تخت بالا، دراز به دراز افتاد و تا فردا عصر بیدار نشد.
کوچکترین ساکنِ (پانسیونر) اتاق است [میگوید: برادر بزرگم بیماری روحی- روانی داره، از اون فرار کردم و اومدم اینجا، نمیشد زندگی کرد، توی همه مسائل ما دخالت میکرد و نمیذاشت نفس بکشیم، انگار ما قدرت تصمیمگیری نداریم! گاهی هم که مادرم دلتنگ میشه همون اطراف "نازیآباد" میبینمش و سریع برمیگردم اینجا].
بیش از نود درصد زنان کارگر و کارمند خوابگاه از کارفرمایشان به ادارۀ کار و رفاه اجتماعی شکایت کردهاند. که اکثرا از جانب رئیس خود مورد تهدید و بیحقوق و مزایا رها شدهاند و این شکایتها به جایی نرسیده است.
حقوقهای کم، ساعتهای کاری زیاد و عدم امنیت شغلی درهمه زمینهها، مسائلیست که یک زن یا همان نیروی کار ارزان، در فضای کاری تهران و ایران با آن سروکار دارد.
https://bit.ly/3tdFGOY
#طبقه_کارگر #زنان_کارگر #خشونت_علیه_زنان
@Blackfishvoice
گزارشی از نثار: پیرامون وضعیت خوابگاههای خودگردانِ زنان در شهر تهران
بریدهای از متن:
گویی؛ اینجا پادگان است و ما سپاه لشگر سرزمینی هستیم و نمیدانیم، یا شاید پناهنده باشیم در جایی که جز شماره ملیمان هیچ چیز دیگری نداریم. بله همین است، ما پناهنده و بیگانهی مملکت خویش هستیم.
هر بار که کسی بعد از یک روز کارگری، به خوابگاه برمیگردد، انگار تمام او تکه و پاره شده است. تن را به خوابگاه امنش که میرساند، وا میرود و حالا میتواند دلی از گریه خالیکند.
[میگوید: پریود بودم، به کارفرمایم (خانم فلانی) گفتم: ده دقیقه دیگر که چای خوردم، جارو میزنم، عصبانی شد، در اتاقِ تولیدی با چند قواره پارچه یک میز درست کرده بودیم که قند و چایمان را بگذاریم، به لگدی زد زیر میز و یک لگد در شکم من...
چشمهایش از فرط گریستن پُف کرده است و به سختی صحبت میکند، میگوید:"اینکه زن در برابر زن باشه... فکر کن چه جهانی میشه..."در ادامه خواهش میکند"، میشه فردا به دوست وکیلت بگی چه جوری از اون شکایت کنم؟ این را میگوید و به آرامی به سمت تخت میرود"].
رفت با لباسهای سیاه و خاکیاش روی تخت بالا، دراز به دراز افتاد و تا فردا عصر بیدار نشد.
کوچکترین ساکنِ (پانسیونر) اتاق است [میگوید: برادر بزرگم بیماری روحی- روانی داره، از اون فرار کردم و اومدم اینجا، نمیشد زندگی کرد، توی همه مسائل ما دخالت میکرد و نمیذاشت نفس بکشیم، انگار ما قدرت تصمیمگیری نداریم! گاهی هم که مادرم دلتنگ میشه همون اطراف "نازیآباد" میبینمش و سریع برمیگردم اینجا].
بیش از نود درصد زنان کارگر و کارمند خوابگاه از کارفرمایشان به ادارۀ کار و رفاه اجتماعی شکایت کردهاند. که اکثرا از جانب رئیس خود مورد تهدید و بیحقوق و مزایا رها شدهاند و این شکایتها به جایی نرسیده است.
حقوقهای کم، ساعتهای کاری زیاد و عدم امنیت شغلی درهمه زمینهها، مسائلیست که یک زن یا همان نیروی کار ارزان، در فضای کاری تهران و ایران با آن سروکار دارد.
https://bit.ly/3tdFGOY
#طبقه_کارگر #زنان_کارگر #خشونت_علیه_زنان
@Blackfishvoice
Telegraph
پناهگاههای جنگیِ اجارهای
مسئول شیفت شب، بیآنکه پیش از ورود در اتاق را بزند و به حریم شخصی و خصوصی ساکنان توجهی داشته باشد، به ناگهان وارد میشود، نگاهی از تمام اتاق میگذراند و برگهی در دستش را باز میکند [میگوید: اگه میخواید ایام تعطیلات عید (نوروز) بمونید باید سربرگ مُهر شده…
🟣 یک زن کارگر کارخانه «نساجی کویر سمنان» بهدلیل گیر کردن مقنعه در دستگاه ریسندگی جان خود را از دست داد.
خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا)، هویت این زن کارگر را مرضیه طاهریان، ۲۱ ساله گزارش کرد و به نقل از منابع آگاه نوشت که این کارگر شامگاه شنبه ۱۵ آبان در کارخانه ریسندگی «نساجی کویر سمنان» دچار حادثه شده و گیرکردن سرش در دستگاه ریسندگی به مرگ او منجر شده است. بر پایه این گزارش علت دقیق حادثه هنوز در دست بررسی است.
به گزارش زمانه، مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی سمنان هم مرگ این کارگر را تأیید کرد و به صدا و سیما جمهوری اسلامی گفت که او به دلیل «خفگی» جان باخته است. این مقام مسئول توضیح بیشتری در باره این حادثه نداد. ایران از جمله کشورهای پرخطر برای کارگران است و سالانه در گزارشهای رسمی مرگ هزار کارگر بر اثر حوادث کاری گزارش میشود. گزارشهای رسمی تنها حوادث کاری را شامل میشوند که به پزشکی قانونی و نهادهای انتظامی گزارش شده است.
#زنان_کارگر
#فقدان_ایمنی
@bidarzani
خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا)، هویت این زن کارگر را مرضیه طاهریان، ۲۱ ساله گزارش کرد و به نقل از منابع آگاه نوشت که این کارگر شامگاه شنبه ۱۵ آبان در کارخانه ریسندگی «نساجی کویر سمنان» دچار حادثه شده و گیرکردن سرش در دستگاه ریسندگی به مرگ او منجر شده است. بر پایه این گزارش علت دقیق حادثه هنوز در دست بررسی است.
به گزارش زمانه، مدیرعامل شرکت شهرکهای صنعتی سمنان هم مرگ این کارگر را تأیید کرد و به صدا و سیما جمهوری اسلامی گفت که او به دلیل «خفگی» جان باخته است. این مقام مسئول توضیح بیشتری در باره این حادثه نداد. ایران از جمله کشورهای پرخطر برای کارگران است و سالانه در گزارشهای رسمی مرگ هزار کارگر بر اثر حوادث کاری گزارش میشود. گزارشهای رسمی تنها حوادث کاری را شامل میشوند که به پزشکی قانونی و نهادهای انتظامی گزارش شده است.
#زنان_کارگر
#فقدان_ایمنی
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 مرگ یک کارگر زن در کارگاه شیرینیپزی قم در پی عدم ایمنی بالابر
خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) از جان باختن یک زن کارگر ۳۶ ساله در یک کارگاه قنادی در قم خبر داده است. هویت این کارگر «کابلی» اعلام شده است.
▪️به گزارش ایلنا او در روز ۸ آذرماه ۱۴۰۰ هنگامی که میخواست سوار بالابر بشود و در حالی که یک پای وی داخل کابین و یک پای دیگر بیرون آن مانده بود، بر اثر پاره شدن ناگهانی سیم بکسل نگهدارنده، تعادل خود را از دست داده و به همراه کابین به طبقه پایین سقوط میکند و بر اثر اصابت سر با کف بالابر جان خود را از دست میدهد.
▪️یک منبع کارگری به این خبرگزاری گفت: بالابری که موجب مرگ یک کارگر شد «۱۴ سال پیش نصب شده و گفته میشود استاندارهای لازم ایمنی رابرای حمل بار و جابجایی کارگران نداشته است».
بر اساس اعلام مقامهای دولتی سالانه دستکم ۷۰۰ کارگر در نقاط مختلف ایران بر اثر حوادث کار جانشان را از دست میدهند و بالغ بر ۱۳ هزار کارگر نیز در جریان حوادث کار مصدوم میشوند. شمار واقعی مصدومان و جان باختگان ناشی از حوادث کار از آمارهای اعلام شده بیشتر است.
#زنان_کارگر #فقدان_ایمنی #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
خبرگزاری دولتی کار ایران (ایلنا) از جان باختن یک زن کارگر ۳۶ ساله در یک کارگاه قنادی در قم خبر داده است. هویت این کارگر «کابلی» اعلام شده است.
▪️به گزارش ایلنا او در روز ۸ آذرماه ۱۴۰۰ هنگامی که میخواست سوار بالابر بشود و در حالی که یک پای وی داخل کابین و یک پای دیگر بیرون آن مانده بود، بر اثر پاره شدن ناگهانی سیم بکسل نگهدارنده، تعادل خود را از دست داده و به همراه کابین به طبقه پایین سقوط میکند و بر اثر اصابت سر با کف بالابر جان خود را از دست میدهد.
▪️یک منبع کارگری به این خبرگزاری گفت: بالابری که موجب مرگ یک کارگر شد «۱۴ سال پیش نصب شده و گفته میشود استاندارهای لازم ایمنی رابرای حمل بار و جابجایی کارگران نداشته است».
بر اساس اعلام مقامهای دولتی سالانه دستکم ۷۰۰ کارگر در نقاط مختلف ایران بر اثر حوادث کار جانشان را از دست میدهند و بالغ بر ۱۳ هزار کارگر نیز در جریان حوادث کار مصدوم میشوند. شمار واقعی مصدومان و جان باختگان ناشی از حوادث کار از آمارهای اعلام شده بیشتر است.
#زنان_کارگر #فقدان_ایمنی #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
🟣 مبارزهی طبقاتی و آزادی زن
✍🏽 تونی کلیف
از متن: «برای پیروزی نسبی بر خشونت سرمایهداری، زنان باید چه بهایی بپردازند؟ ساختار خانوادهی کنونی حمایتگرایانه است یا ستمکارانه، یا هردو؟
آیا در جامعهای که تمامی روابط شخصی و انسانی تحریف شده است، خانواده میتواند حریم عشق و محبت باشد؟ طبقه چگونه بر خانواده تاثیر میگذارد؟»
#سرمایهداری #زنان_کارگر #مبارزه_طبقاتی
▪️فایل کتاب جهت مطالعه در دسترس است:
@bidarzani
✍🏽 تونی کلیف
از متن: «برای پیروزی نسبی بر خشونت سرمایهداری، زنان باید چه بهایی بپردازند؟ ساختار خانوادهی کنونی حمایتگرایانه است یا ستمکارانه، یا هردو؟
آیا در جامعهای که تمامی روابط شخصی و انسانی تحریف شده است، خانواده میتواند حریم عشق و محبت باشد؟ طبقه چگونه بر خانواده تاثیر میگذارد؟»
#سرمایهداری #زنان_کارگر #مبارزه_طبقاتی
▪️فایل کتاب جهت مطالعه در دسترس است:
@bidarzani
🟣 مصدومیت ۱۱ زن کارگر شهرک صنعتی حسنرود انزلی در پی حادثهی رانندگی مینیبوس حمل کارگران
بهگزارش رئیس اورژانس و مدیریت حوادث استان گیلان، ساعت ۷ صبح روز گذشته بر اثر برخورد مینیبوس با تریلی پارک شده، ۱۱ نفر از زنان کارگر این شهرک، مصدوم و به دو مرکز درمانی در شهرهای رشت و انزلی منتقل شدند.
▪️زنان کارگر در شهرکهای صنعتی، علاوه بر ساعات کار طولانی و دریافت حداقل دستمزد و مغایر با نرخ مصوب وزارت کار، همواره با بیثباتی شغلی روبهرو هستند. افزایش فقر و کوچکتر شدن سبد معیشت خانوار کارگری، زنان کارگر را به سازشپذیری بیشتر با انواع تبعیضها و محرومیتها در محیط کار وادار میکند و کوچکترین صدای اعتراض آنان با اخراج و جایگزین کردن یک نیروی کار و محروم دیگر، همراه میشود.
#زنان_کارگر #اشتغال_زنان #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
بهگزارش رئیس اورژانس و مدیریت حوادث استان گیلان، ساعت ۷ صبح روز گذشته بر اثر برخورد مینیبوس با تریلی پارک شده، ۱۱ نفر از زنان کارگر این شهرک، مصدوم و به دو مرکز درمانی در شهرهای رشت و انزلی منتقل شدند.
▪️زنان کارگر در شهرکهای صنعتی، علاوه بر ساعات کار طولانی و دریافت حداقل دستمزد و مغایر با نرخ مصوب وزارت کار، همواره با بیثباتی شغلی روبهرو هستند. افزایش فقر و کوچکتر شدن سبد معیشت خانوار کارگری، زنان کارگر را به سازشپذیری بیشتر با انواع تبعیضها و محرومیتها در محیط کار وادار میکند و کوچکترین صدای اعتراض آنان با اخراج و جایگزین کردن یک نیروی کار و محروم دیگر، همراه میشود.
#زنان_کارگر #اشتغال_زنان #نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 سوختگی ۸۰ درصدی یک زن کارگر فصلی «گوجهچین» و مرگ کودک ۶ سالهی وی در پی آتشسوزی چادر یک خانوادهی کارگر در بوشهر
در پی آتشسوزی چادر یک خانواده کارگر فصلی «گوجه چین» در شهرستان دیر واقع در استان بوشهر، یک کودک خردسال جان خود را از دست داد و مادر او نیز دچار سوختگی شدید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، دختر خردسال حدودا شش ساله به علت شدت سوختگی در دم جان باخت و مادر او نیز با سوختگی ۸۰ درصد به مرکز خدمات جامع سلامت بردخون و سپس بیمارستان زینبیه خورموج منتقل شد.
حسین ناظمیانپور مسئول اورژانس ۱۱۵ شهرستان دیر درباره این حادثه گفته: «روشن بودن اجاق گاز برای گرم نگه داشتن چادر باعث آتش گرفتن آن و در نتیجه سوختگی مادر و کودک این خانواده کارگر گوجه چین شده است.»
▪️برداشت گوجه فرنگی خارج فصل در شهرستان دیر در زمستان انجام میشود، به همین دلیل کارگران فصلی به همراه خانواده از استانها و شهرستانهای مختلف برای کار گوجهچینی به این مناطق میآیند.
▪️باغدار و یا فرد طرف قرارداد با میادین میوه و ترهبار، موظف به تهیهی حق سرپناهی امن برای کارگران فصلی خود هستند. در فقدان چنین حقی، کارگران فصلی، راهی جز پذیرش چادر و گذران روزها در شرایط اسفبار را ندارند. در وضعیتی عاری از قرارداد کاری، حق بیمه و ایمنی در محیطکار و افزایش فقری هر روزه، جان یک زن کارگر با خطر مرگ روبهروست و کودک این خانواده نیز، جان سپرده است.
#زنان_کارگر #نابرابری_و_تبعیض #اشتغال_زنان
@bidarzani
در پی آتشسوزی چادر یک خانواده کارگر فصلی «گوجه چین» در شهرستان دیر واقع در استان بوشهر، یک کودک خردسال جان خود را از دست داد و مادر او نیز دچار سوختگی شدید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، دختر خردسال حدودا شش ساله به علت شدت سوختگی در دم جان باخت و مادر او نیز با سوختگی ۸۰ درصد به مرکز خدمات جامع سلامت بردخون و سپس بیمارستان زینبیه خورموج منتقل شد.
حسین ناظمیانپور مسئول اورژانس ۱۱۵ شهرستان دیر درباره این حادثه گفته: «روشن بودن اجاق گاز برای گرم نگه داشتن چادر باعث آتش گرفتن آن و در نتیجه سوختگی مادر و کودک این خانواده کارگر گوجه چین شده است.»
▪️برداشت گوجه فرنگی خارج فصل در شهرستان دیر در زمستان انجام میشود، به همین دلیل کارگران فصلی به همراه خانواده از استانها و شهرستانهای مختلف برای کار گوجهچینی به این مناطق میآیند.
▪️باغدار و یا فرد طرف قرارداد با میادین میوه و ترهبار، موظف به تهیهی حق سرپناهی امن برای کارگران فصلی خود هستند. در فقدان چنین حقی، کارگران فصلی، راهی جز پذیرش چادر و گذران روزها در شرایط اسفبار را ندارند. در وضعیتی عاری از قرارداد کاری، حق بیمه و ایمنی در محیطکار و افزایش فقری هر روزه، جان یک زن کارگر با خطر مرگ روبهروست و کودک این خانواده نیز، جان سپرده است.
#زنان_کارگر #نابرابری_و_تبعیض #اشتغال_زنان
@bidarzani
🟣 مرگ یک کارگر زنِ قناد به علت گیر کردن لباس در دستگاه
امروز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه، یک کارگر زن ۴۰ ساله در یک قنادی در بابل به علت گیر کردن لباس در دستگاه داغ زن قنادی و کشیده شدن به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
روابط عمومی سازمان آتش نشانی بابل اعلام کرد: «این حادثه صبح امروز در محدوده میدان شهید کارگر به ستاد فرماندهی آتش نشانی بابل گزارش شد که بلافاصله پس از اعلام این حادثه امدادگران ایستگاه شماره یک سازمان به محل حادثه اعزام شدند. پس از حضور امدادگران و ارزیابی اولیه مشخص گردید گوشه لباس این کارگر هنگام کار در دستگاه داغ زن قنادی گیر کرده و کارگر به داخل دستگاه کشیده شد و متاسفانه به دلیل خفگی در دم جان خود را از دست داد».
بر اساس این گزارش، پیکر این کارگر، پس از رهاسازی توسط نجاتگران سازمان آتش نشانی از دستگاه، تحویل عوامل انتظامی شد.
▪️در آبان سال گذشته نیز یک کارگر زن ۲۱ ساله در کارخانه ریسندگی واقع در شهرک صنعتی شرق سمنان، به علت گیر کردن #مقنعه در دستگاه رینگ ریسندگی و کشیده شدن سر به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
#زنان_کارگر
#فقدان_ایمنی_در_محیطکار
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
امروز یکشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه، یک کارگر زن ۴۰ ساله در یک قنادی در بابل به علت گیر کردن لباس در دستگاه داغ زن قنادی و کشیده شدن به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
روابط عمومی سازمان آتش نشانی بابل اعلام کرد: «این حادثه صبح امروز در محدوده میدان شهید کارگر به ستاد فرماندهی آتش نشانی بابل گزارش شد که بلافاصله پس از اعلام این حادثه امدادگران ایستگاه شماره یک سازمان به محل حادثه اعزام شدند. پس از حضور امدادگران و ارزیابی اولیه مشخص گردید گوشه لباس این کارگر هنگام کار در دستگاه داغ زن قنادی گیر کرده و کارگر به داخل دستگاه کشیده شد و متاسفانه به دلیل خفگی در دم جان خود را از دست داد».
بر اساس این گزارش، پیکر این کارگر، پس از رهاسازی توسط نجاتگران سازمان آتش نشانی از دستگاه، تحویل عوامل انتظامی شد.
▪️در آبان سال گذشته نیز یک کارگر زن ۲۱ ساله در کارخانه ریسندگی واقع در شهرک صنعتی شرق سمنان، به علت گیر کردن #مقنعه در دستگاه رینگ ریسندگی و کشیده شدن سر به داخل دستگاه جان خود را از دست داد.
#زنان_کارگر
#فقدان_ایمنی_در_محیطکار
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
🟣 کارگران زن قطعهسازی کروز، بار دیگر وارد اعتصاب شدند
کارکنان و کارگران شرکت صنعتی کروز که قطعههای خودرو را تأمین میکند، پنجشنبه ۳ آذر وارد اعتصاب شدند. کروز بزرگترین قطعهساز خودرو در ایران است و تأسیس آن به ۱۳۶۱ باز میگردد.
سطح پایین دستمزدها و شیفتهای اضافهکاری در روزهای جمعه دلیل اصلی اعتراض کارکنان این شرکت در سالهای اخیر بوده است. کارکنان کروز ۲۸ آبان نیز اعتصابی سهروزه برگزار کردند.
در اعتصاب سوم آذرماه، زنان بخش اصلی اعتصابکنندگان هستند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
کارکنان و کارگران شرکت صنعتی کروز که قطعههای خودرو را تأمین میکند، پنجشنبه ۳ آذر وارد اعتصاب شدند. کروز بزرگترین قطعهساز خودرو در ایران است و تأسیس آن به ۱۳۶۱ باز میگردد.
سطح پایین دستمزدها و شیفتهای اضافهکاری در روزهای جمعه دلیل اصلی اعتراض کارکنان این شرکت در سالهای اخیر بوده است. کارکنان کروز ۲۸ آبان نیز اعتصابی سهروزه برگزار کردند.
در اعتصاب سوم آذرماه، زنان بخش اصلی اعتصابکنندگان هستند.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر
#نابرابری_و_تبعیض
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 شمار زنان کارگر جانباخته در بروجن به ۵ نفر رسید
یک هفته پس از آتشسوزی در خودروی حامل کارگران سردخانه بهار، شمار قربانیان این فاجعه به پنج نفر رسید. فرماندار بروجن تاخیر در امدادرسانی به کارگران حادثهدیده را تایید کرد.
دو زن کارگر دیگر که در آتشسوزی خودرو حامل کارگران سردخانه بهار بروجن مصدوم شده بودند جانشان را از دست دادند و شمار قربانیان این حادثه مرگبار به پنج نفر رسیده است.
حادثه مرگباری که تا به حال جان پنج زن کارگر را گرفته است، صبح ۲۱ آذر رخ داد. کارگران برای گرم شدن یک پیکنیکی را روشن کردند و همین سبب شد خودروی حامل آنها دچار آتشسوزی بشود. بنا به گفته کارگران، نیروهای امداد و نجات با تاخیر به محل حادثه رسیدند و همین سبب شد یک تن از کارگران به نام #مقدس_میرخانی در روز حادثه جانش را از دست بدهد و ۸ کارگر دیگر به بیمارستان منتقل شوند.
سرپرست فرمانداری بروجن هم به صورت تلویحی تاخیر در امدادرسانی به مصدومان را تایید کرد. او ۲۹ آذر گفت: «سرعت عمل بعد از وقوع حادثه قابل قبول نبوده و به جد پیگیر هستیم تا چنانچه قصوری صورت گرفته است برخورد جدی شود.»
دو کارگر دیگر به نامهای #میترا_بخشیزاده و #خاطره_رضایی که مادر و دختر بودند طی روزهای ۲۴ و ۲۵ آذر در بیمارستان جان باختند.
#شهلا_فرهادی هم که به بیمارستان منتقل شده بود، روز ۲۷ آذر به دلیل شدت جراحت فوت کرد و یک روز بعد از آن رسانههای داخلی از جان باختن #زهرا_چراغی در بیمارستان خبر دادند.
«خبرگزاری ایلنا» به نقل از منابع کارگری وضعیت جسمانی کارگرانی که همچنان در بیمارستان بستری هستند را نامساعد گزارش کرد و نوشت احتمال افزایش شمار قربانیان وجود دارد.
فرماندار بروجن، نماینده این حوزه انتخابیه در مجلس و امام جمعه این شهر در یک اطلاعیه مشترک روز پنجشنبه یکم دی را در بروجن عزای عمومی اعلام کردهاند. مهدی حاجیآقامعمار دادستان عمومی و انقلاب بروجن هم از تشکیل پرونده قضایی و بازداشت راننده مینیبوس حامل کارگران سردخانه بهاران خبر داده است.
بر اساس گزارشها، زنان کارگر در سردخانه بهار بروجن، #روزمزد و #بدون_قرارداد_کار و #بیمه، با #حداقل_دستمزد مشغول به کار هستند.
ایران به لحاظ حوادث کاری یکی از ناامنترین کشورها برای کارگران به شمار میرود. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی شمار کارگرانی که بر اثر حوادث کاری جانشان را از دست دادند، در سال ۱۴۰۰ کمتر از ۸۰۰ نفر گزارش کرد. این آمار به دلیل اینکه کارگران خارج از شمول قانون کار را در بر نمیگیرد غیرواقعی است. سازمان پزشکی قانونی بیش از ۲۸ هزار حادثه کاری در سال ۱۴۰۰ ثبت کرده است.
#زنان_کارگر
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani
یک هفته پس از آتشسوزی در خودروی حامل کارگران سردخانه بهار، شمار قربانیان این فاجعه به پنج نفر رسید. فرماندار بروجن تاخیر در امدادرسانی به کارگران حادثهدیده را تایید کرد.
دو زن کارگر دیگر که در آتشسوزی خودرو حامل کارگران سردخانه بهار بروجن مصدوم شده بودند جانشان را از دست دادند و شمار قربانیان این حادثه مرگبار به پنج نفر رسیده است.
حادثه مرگباری که تا به حال جان پنج زن کارگر را گرفته است، صبح ۲۱ آذر رخ داد. کارگران برای گرم شدن یک پیکنیکی را روشن کردند و همین سبب شد خودروی حامل آنها دچار آتشسوزی بشود. بنا به گفته کارگران، نیروهای امداد و نجات با تاخیر به محل حادثه رسیدند و همین سبب شد یک تن از کارگران به نام #مقدس_میرخانی در روز حادثه جانش را از دست بدهد و ۸ کارگر دیگر به بیمارستان منتقل شوند.
سرپرست فرمانداری بروجن هم به صورت تلویحی تاخیر در امدادرسانی به مصدومان را تایید کرد. او ۲۹ آذر گفت: «سرعت عمل بعد از وقوع حادثه قابل قبول نبوده و به جد پیگیر هستیم تا چنانچه قصوری صورت گرفته است برخورد جدی شود.»
دو کارگر دیگر به نامهای #میترا_بخشیزاده و #خاطره_رضایی که مادر و دختر بودند طی روزهای ۲۴ و ۲۵ آذر در بیمارستان جان باختند.
#شهلا_فرهادی هم که به بیمارستان منتقل شده بود، روز ۲۷ آذر به دلیل شدت جراحت فوت کرد و یک روز بعد از آن رسانههای داخلی از جان باختن #زهرا_چراغی در بیمارستان خبر دادند.
«خبرگزاری ایلنا» به نقل از منابع کارگری وضعیت جسمانی کارگرانی که همچنان در بیمارستان بستری هستند را نامساعد گزارش کرد و نوشت احتمال افزایش شمار قربانیان وجود دارد.
فرماندار بروجن، نماینده این حوزه انتخابیه در مجلس و امام جمعه این شهر در یک اطلاعیه مشترک روز پنجشنبه یکم دی را در بروجن عزای عمومی اعلام کردهاند. مهدی حاجیآقامعمار دادستان عمومی و انقلاب بروجن هم از تشکیل پرونده قضایی و بازداشت راننده مینیبوس حامل کارگران سردخانه بهاران خبر داده است.
بر اساس گزارشها، زنان کارگر در سردخانه بهار بروجن، #روزمزد و #بدون_قرارداد_کار و #بیمه، با #حداقل_دستمزد مشغول به کار هستند.
ایران به لحاظ حوادث کاری یکی از ناامنترین کشورها برای کارگران به شمار میرود. وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی شمار کارگرانی که بر اثر حوادث کاری جانشان را از دست دادند، در سال ۱۴۰۰ کمتر از ۸۰۰ نفر گزارش کرد. این آمار به دلیل اینکه کارگران خارج از شمول قانون کار را در بر نمیگیرد غیرواقعی است. سازمان پزشکی قانونی بیش از ۲۸ هزار حادثه کاری در سال ۱۴۰۰ ثبت کرده است.
#زنان_کارگر
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 از شوشتر تا بروجن؛ زنانِ حاشیهها «صدا» ندارند
«کارگاههای غیررسمی بسیاری در حاشیهی شهرها برپا میشوند که از نیروی کارِ ارزان زنان به خصوص زنان سرپرست خانوار و حاشیهنشین به عنوان ابزار سودجویی بیشتر سود میبرند؛ مریم، یکی از این زنان است که در یک کارگاه سبزیپاککنی در حاشیهی تهران در حوالی اسلامشهر به صورت روزمزدی کار میکند؛ دستمزد او در صورت اینکه تمام ماه را سر کار بیاید، به پنج میلیون تومان نمیرسد؛ نه از بیمه خبری هست و نه از لباس کار و غذا و نه سرویس رفت و آمد دارند.
او که به نوعی تمثیل حضور رنجآور زنان در فضای غیررسمی اقتصاد کشور است؛ مشاغل مقطعی، فصلی و بدون آتیهی بسیاری را در ظرف کمی بیشتر از پنج سال تجربه کرده است؛ اول، یک کارگاه خیاطی زنانه که به اعتقاد او، یکی از بهترینها بود چراکه کارفرما هم زن بود و شرایط خانمهای کارگر را بهتر میفهمید اما به خاطر ورشکستگی و ورود اینهمه لباس ارزان چینی به بازار، تعطیل شد؛ بعد یک کارگاه کشاورزی که کار بسیار سخت بود، بعد مزرعهی پرورش ماهی که بعد چند ماه دست به تعدیل زد و حالا هم سبزی پاککنی در اسلامشهر تهران.
«از خانه پنج صبح با مینیبوس میروم؛ غذایم معمولاً نان و پنیر است و به خانه که برمیگردم هوا تاریک شده؛ دو بچه دارم که مجبورم هر جور شده خرجشان را دربیاورم؛ من یک مادر تنها و مستاجر هستم اما هیچ نهاد یا ارگانی به فکر من نیست، حتی یک چهاردیواری ۳۰ متری سهم من نشده....»
اینها بخشی از درد دلهای پر از بغضِ زنی به نام مریم است، زنی مثل هزاران زن دیگر که حتی به اندازهی یک شمارهی بیمهی تامین اجتماعی، هویت اجتماعی ندارند؛ حق مشارکت این زنان در تعیین سرنوشت و در مداخله برای بهتر کردن شرایط، در حد صفر است....
⚪️ حوادث کار برای زنان کارگرِ غیررسمی
«بیصدایی زنان کارگر» و عدم تاثیرگذاری آنها در معادلات اقتصادی و شغلی، یک نتیجهی دردناک دیگر هم دارد: زنانی که در این بیصدایی، جان عزیز خود را بابت سهلانگاری کارفرمایان در حوادث کار از دست میدهند. زنانی که همان فقدانِ هویت اجتماعی تاثیرگذار، مرگ آنها را فقط به دو سطر خبر کوتاه در کانالهای فضای مجازی و رسانهها محدود میکند؛ درحالیکه «چرا میمیرند» و «در شرایطی که یک بیمهی تامین اجتماعی ندارند، خانوادههای بیسرپرست آنها پس از این فقدان ناعادلانه چطور قرار است امرار معاش کنند» هرگز پاسخی نمییابد.
▪️«ساعت ۱۴:۴۴ ۱۰ دیماه ۱۴۰۱ یک زن کارگر در شهرک صنعتی #یزد غرق شده که علت حادثه هنوز مشخص نیست اما این کارگر قبل از رسیدن نیروهای اورژانس فوت شد.»
این جملهی کوتاه ۱۱ دیماه، در رسانهها منتشر شد؛ اخباری که اورژانس و نهادهای متولی دادند، فاقد هر نوع جزئیاتیست؛ مشخصات فردی این زن و کارگاه محل اشتغال، اعلام نشده؛ این درحالیست که مطالبهگری برای علت مرگ و لزوم پرداخت خسارت توسط مقصران حادثه، به دلیل بیصدایی و بیتشکلی زنان کارگر ابداً به جایی نمیرسد.
▪️زنان حاشیهها و شهرستانهای دورافتاده، مدام در معرض این دست حادثههای مرگبار قرار دارند؛ در روزهای انتهایی آذر، حادثهی آتشسوزی مینیبوس کارگران فصلی زن در #بروجنِ چهارمحال و بختیاری، یکی از دلخراشترین حوادث کار در ماهها و سالهای اخیر بود؛ در این حادثه، شش زن کارگر فصلی، از قماش همان بیصدایان که هم روستایی بودند و هم فاقد بیمه، جان خود را از دست دادند؛ از خیل حادثهدیدگانِ آن روز، هنوز دو زن با سوختگی بالا در بیمارستان بستری هستند؛ آینده و معیشت فرزندانِ بازماندهی این هشت زن، در ابهام سنگین قرار دارد؛ چه کسی متولیِ «تامین نان» برای این بازماندگان داغدیده است؟
▪️مرگ بیصدای زنان کارگرِ فصلی و حاشیهنشین، اتفاق نادری نیست؛ ۸ شهریور بر اثر برخورد یک دستگاه تریلی با مینیبوس حامل کارگران فصلی در محور جادهای شهرک اندیشه و پل کابلی شهر #شوشتر در استان خوزستان، ۱۶نفر کشته و ۹نفر مصدوم شدند. جان باختگان این حادثه از کارگران مزرعه کشاورزی بودند که از محل سکونت خود در حال حرکت به محل کار بودند.
۱۰ نفر از کارگران متوفی، زن بودند؛ همگی زنان سرپرست خانوار و هیچکدام بیمه نداشتند.»
بخشهایی گزارش نسرین هزاره مقدم، منبع: ایلنا
#زنان_کارگر
#معیشت_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
«کارگاههای غیررسمی بسیاری در حاشیهی شهرها برپا میشوند که از نیروی کارِ ارزان زنان به خصوص زنان سرپرست خانوار و حاشیهنشین به عنوان ابزار سودجویی بیشتر سود میبرند؛ مریم، یکی از این زنان است که در یک کارگاه سبزیپاککنی در حاشیهی تهران در حوالی اسلامشهر به صورت روزمزدی کار میکند؛ دستمزد او در صورت اینکه تمام ماه را سر کار بیاید، به پنج میلیون تومان نمیرسد؛ نه از بیمه خبری هست و نه از لباس کار و غذا و نه سرویس رفت و آمد دارند.
او که به نوعی تمثیل حضور رنجآور زنان در فضای غیررسمی اقتصاد کشور است؛ مشاغل مقطعی، فصلی و بدون آتیهی بسیاری را در ظرف کمی بیشتر از پنج سال تجربه کرده است؛ اول، یک کارگاه خیاطی زنانه که به اعتقاد او، یکی از بهترینها بود چراکه کارفرما هم زن بود و شرایط خانمهای کارگر را بهتر میفهمید اما به خاطر ورشکستگی و ورود اینهمه لباس ارزان چینی به بازار، تعطیل شد؛ بعد یک کارگاه کشاورزی که کار بسیار سخت بود، بعد مزرعهی پرورش ماهی که بعد چند ماه دست به تعدیل زد و حالا هم سبزی پاککنی در اسلامشهر تهران.
«از خانه پنج صبح با مینیبوس میروم؛ غذایم معمولاً نان و پنیر است و به خانه که برمیگردم هوا تاریک شده؛ دو بچه دارم که مجبورم هر جور شده خرجشان را دربیاورم؛ من یک مادر تنها و مستاجر هستم اما هیچ نهاد یا ارگانی به فکر من نیست، حتی یک چهاردیواری ۳۰ متری سهم من نشده....»
اینها بخشی از درد دلهای پر از بغضِ زنی به نام مریم است، زنی مثل هزاران زن دیگر که حتی به اندازهی یک شمارهی بیمهی تامین اجتماعی، هویت اجتماعی ندارند؛ حق مشارکت این زنان در تعیین سرنوشت و در مداخله برای بهتر کردن شرایط، در حد صفر است....
⚪️ حوادث کار برای زنان کارگرِ غیررسمی
«بیصدایی زنان کارگر» و عدم تاثیرگذاری آنها در معادلات اقتصادی و شغلی، یک نتیجهی دردناک دیگر هم دارد: زنانی که در این بیصدایی، جان عزیز خود را بابت سهلانگاری کارفرمایان در حوادث کار از دست میدهند. زنانی که همان فقدانِ هویت اجتماعی تاثیرگذار، مرگ آنها را فقط به دو سطر خبر کوتاه در کانالهای فضای مجازی و رسانهها محدود میکند؛ درحالیکه «چرا میمیرند» و «در شرایطی که یک بیمهی تامین اجتماعی ندارند، خانوادههای بیسرپرست آنها پس از این فقدان ناعادلانه چطور قرار است امرار معاش کنند» هرگز پاسخی نمییابد.
▪️«ساعت ۱۴:۴۴ ۱۰ دیماه ۱۴۰۱ یک زن کارگر در شهرک صنعتی #یزد غرق شده که علت حادثه هنوز مشخص نیست اما این کارگر قبل از رسیدن نیروهای اورژانس فوت شد.»
این جملهی کوتاه ۱۱ دیماه، در رسانهها منتشر شد؛ اخباری که اورژانس و نهادهای متولی دادند، فاقد هر نوع جزئیاتیست؛ مشخصات فردی این زن و کارگاه محل اشتغال، اعلام نشده؛ این درحالیست که مطالبهگری برای علت مرگ و لزوم پرداخت خسارت توسط مقصران حادثه، به دلیل بیصدایی و بیتشکلی زنان کارگر ابداً به جایی نمیرسد.
▪️زنان حاشیهها و شهرستانهای دورافتاده، مدام در معرض این دست حادثههای مرگبار قرار دارند؛ در روزهای انتهایی آذر، حادثهی آتشسوزی مینیبوس کارگران فصلی زن در #بروجنِ چهارمحال و بختیاری، یکی از دلخراشترین حوادث کار در ماهها و سالهای اخیر بود؛ در این حادثه، شش زن کارگر فصلی، از قماش همان بیصدایان که هم روستایی بودند و هم فاقد بیمه، جان خود را از دست دادند؛ از خیل حادثهدیدگانِ آن روز، هنوز دو زن با سوختگی بالا در بیمارستان بستری هستند؛ آینده و معیشت فرزندانِ بازماندهی این هشت زن، در ابهام سنگین قرار دارد؛ چه کسی متولیِ «تامین نان» برای این بازماندگان داغدیده است؟
▪️مرگ بیصدای زنان کارگرِ فصلی و حاشیهنشین، اتفاق نادری نیست؛ ۸ شهریور بر اثر برخورد یک دستگاه تریلی با مینیبوس حامل کارگران فصلی در محور جادهای شهرک اندیشه و پل کابلی شهر #شوشتر در استان خوزستان، ۱۶نفر کشته و ۹نفر مصدوم شدند. جان باختگان این حادثه از کارگران مزرعه کشاورزی بودند که از محل سکونت خود در حال حرکت به محل کار بودند.
۱۰ نفر از کارگران متوفی، زن بودند؛ همگی زنان سرپرست خانوار و هیچکدام بیمه نداشتند.»
بخشهایی گزارش نسرین هزاره مقدم، منبع: ایلنا
#زنان_کارگر
#معیشت_زنان
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
Forwarded from بيدارزنى
📌اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بیثباتکاران)
✍🏽 شکیبا عسگرپور
#بیدارزنی: بررسی «حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزارهای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانیسازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است.
اگر به نیمهی اول دههی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگبنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دههی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزهای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار میدهد. افزایش چشمگیر مهاجرت روستا به شهر، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتیسازی بدنهی تولید، از عوامل تعیین کنندهی سیاستگذاریهای «جنسیت در مشاغل زنان» در دورهی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایهداران، خرده بورژوازی مدرن و طبقهی متوسط بود. مابقی بدنهی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار میگرفتند، یعنی همان بدنهی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».
سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف میکند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی، مزد و حقوقبگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است».
▪️ متن پیشرو سعی در بررسی دو گزینهی آخر این دستهبندی دارد:
«کار بیمزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدیهای زیر زمینی و بیثباتکاران».
پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی در پی استقرار نظام اقتصادی اسلامی، راه اتوپیایی اسلامی (یا همان حاکمیت مستضعفان) را در پیش گرفت. نمود حقیقی اتکا بر سیاستهای پولیسازی و سلب ید کارگران از ثروت عمومی در پیشنویس قانون کار در سال ۱۳۶۰ تحقق پیدا کرد و سرمایهداری اسلامی بهنام مستضعفان و بهکام حاکمیتِ نوپای مستقر، بازار کار دههی ۶۰ را رقم زد. سیاستهای منزویسازی زنان با اعمال حجاب اجباری، تدوین قانون اساسی نابرابر و قانونی شدن تبعیض جنسیتی در حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی علیه زنان، همگی تاثیرات معیشتی خود را بر بدنهی زنان شاغل در هر دو گزارهی دارای قراردادهای کاری و زنان کارگر در مشاغل غیررسمی نشان داد...»
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی
متن کامل این مقاله را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/35265
@bidarzani | بیدارزنی
✍🏽 شکیبا عسگرپور
#بیدارزنی: بررسی «حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران»، گزارهای متکی بر تحلیل سیاسی، تاریخی، نقش مذهب، تبعات جهانیسازی فقر و اقتصاد بازار آزاد بر حق معیشت و حضور زنان در اجتماع است.
اگر به نیمهی اول دههی ۵۰ رجوع کنیم، با افزایش درآمد نفتی و سپس رکود عمیق آن مواجه خواهیم شد. طوری که سنگبنای هر گونه بررسی وضعیت اشتغال (فراجنسیتی) پیش از دههی ۴۰ را درکنار مابقی وجوه «اقتصاد سرنیزهای» (به تعبیر بیژن جزنی) قرار میدهد. افزایش چشمگیر مهاجرت روستا به شهر، بورژوازی کمپرادورِ حاکم و تقویت صنعتیسازی بدنهی تولید، از عوامل تعیین کنندهی سیاستگذاریهای «جنسیت در مشاغل زنان» در دورهی پهلوی دوم است. در سال ۱۳۵۵، بالغ بر ۱۹۴،۰۰۰ نفر (۱۶ درصد) از زنان در سطوح بالای سلسله مراتب کارْ شاغل بودند که این شامل سرمایهداران، خرده بورژوازی مدرن و طبقهی متوسط بود. مابقی بدنهی یک میلیونی زنان شاغل (یعنی ۸۴ درصد) در سطوح دیگر معلمان، پرستاران، کارگران کارخانجات و «مشاغل غیررسمی» قرار میگرفتند، یعنی همان بدنهی ۴۱ درصدی مشاغل بدون مزد و یا «زنان کارگر و کارکنان فامیلی بدون مزد».
سازمان آمار ایران، وضعیت شغلی را در شش دسته تعریف میکند: «کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوقبگیران بخش خصوصی، مزد و حقوقبگیران بخش عمومی (بنیادها)، کارکنان فامیلی بدون مزد و کسانی که وضعیت شغلی آنان نامشخص (مشاغل غیررسمی) است».
▪️ متن پیشرو سعی در بررسی دو گزینهی آخر این دستهبندی دارد:
«کار بیمزد کارگران زن در مشاغل خانوادگی و
کارگران تولیدیهای زیر زمینی و بیثباتکاران».
پس از انقلاب ۵۷، جمهوری اسلامی در پی استقرار نظام اقتصادی اسلامی، راه اتوپیایی اسلامی (یا همان حاکمیت مستضعفان) را در پیش گرفت. نمود حقیقی اتکا بر سیاستهای پولیسازی و سلب ید کارگران از ثروت عمومی در پیشنویس قانون کار در سال ۱۳۶۰ تحقق پیدا کرد و سرمایهداری اسلامی بهنام مستضعفان و بهکام حاکمیتِ نوپای مستقر، بازار کار دههی ۶۰ را رقم زد. سیاستهای منزویسازی زنان با اعمال حجاب اجباری، تدوین قانون اساسی نابرابر و قانونی شدن تبعیض جنسیتی در حقوق اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و قضایی علیه زنان، همگی تاثیرات معیشتی خود را بر بدنهی زنان شاغل در هر دو گزارهی دارای قراردادهای کاری و زنان کارگر در مشاغل غیررسمی نشان داد...»
#روز_جهانی_کارگر #زنان_کارگر #اشتغال_زنان #مشاغل_غیررسمی
متن کامل این مقاله را در وبسایت بیدارزنی بخوانید:
https://bidarzani.com/35265
@bidarzani | بیدارزنی
بیدارزنی
اقتصاد سیاسی اشتغال زنان (مشاغل غیررسمی و مجموع بیثباتکاران)/ شکیبا عسگرپور - بیدارزنی
این مقاله مروری است به حاشیهای شدن اشتغال زنان در ایران و روند طرد زنان از بازار کار رسمی به بازار کار غیررسمی طی چهار دهه گذشته.
🟣 زنان کارگر بلوچ و بیگاری در نخلستانها
از متن: «اما در میان کارگران زن، برخی از زنان کارگر هستند که از ستم مضاعفی رنج میبرند. آنها زنانی هستند که در نظام سنتی کاستی به بردگی گرفته شده بودند و با اصطلاحات تبعیضآمیزی همچون «مولدهای خانهزاد» خوانده میشدند. پس از انقلاب ۱۳۵۷ و با تغییر مناسبات زمینداری و ارباب رعیتی این زنان اصطلاحا «آزاد» شدند، اما ثمره این آزادی دستیبابی به حقوقی برابر با سایرین نبود.
در لایههای زیرین ساختار متصلب کاستی موجود و همچنین به مدد نظام طبقاتی و اقتصاد غارتگرانه که زیست روزمره و امکان زندگی برابر را از انسانها سلب میکند، این مناسبات و نظم کهن به شکلی نو بازتولید میشوند. امروز کارگر «خانهزاد» پیشین، تبدیل به کارگر ارزان سرپرست خانوار شده و همچنان از اجتماع رانده است. این زنان که در روستاها کارگران فصلی هستند، در سایر ماههای سال در خدمت اربابان گذشته خود هستند. آنها کارهای نامرئی زیادی نیز انجام میدهند و در ازای این کارها مبلغی ناچیز و خیلی کمتر از بهای کار و خدمتشان دریافت میکنند.
بدین ترتیب کاست و طبقه تاثیر مستقیمی بر استثمار و بیگاری زنان کارگر دارد. زن کارگر بلوچ به واسطه بیحقسازی ساختاری (از جمله در حوزههای: جنسی و جنسیتی، دولتی، طبقاتی، کاستی، ملی) به نیروی کار ارزانی تبدیل شده است که در طی سالها به انباشت سود برای زمینداران و صاحبان ثروت منجر شده است. او حتی فاقد آن دسته از حقوقی است که نمایشی روی کاغذ به کارگران داده میشود! غارت مضاعفی که او تجربه میکند، کار مولد و سودآور او را در چرخه اقتصاد بیگاری انداخته است. در این میان او نه تنها هیچ پشتوانه تشکیلاتی در برابر این بهرهکشی اقتصادی ندارد، بلکه بدن جنسیتمند او، در درون مناسبات اجتماعی پدرسالارانه به انقیاد تام درآمده است. سیاست رهایی کارگران و مبارزه علیه ستم سرمایهدارانه و استثمارگر، باید رنجها و نیروی کار این زنان را در تحلیلهای خود در نظر بگیرد و برای سرنگونی چنین نظامی با آنها همبستگی داشته باشد...»
▪️منبع: دسگوهاران
https://bit.ly/3Bpb0z7
#زنان_کارگر
#ستم_طبقاتی
#زنان_کارگر_بلوچ
@bidarzani
از متن: «اما در میان کارگران زن، برخی از زنان کارگر هستند که از ستم مضاعفی رنج میبرند. آنها زنانی هستند که در نظام سنتی کاستی به بردگی گرفته شده بودند و با اصطلاحات تبعیضآمیزی همچون «مولدهای خانهزاد» خوانده میشدند. پس از انقلاب ۱۳۵۷ و با تغییر مناسبات زمینداری و ارباب رعیتی این زنان اصطلاحا «آزاد» شدند، اما ثمره این آزادی دستیبابی به حقوقی برابر با سایرین نبود.
در لایههای زیرین ساختار متصلب کاستی موجود و همچنین به مدد نظام طبقاتی و اقتصاد غارتگرانه که زیست روزمره و امکان زندگی برابر را از انسانها سلب میکند، این مناسبات و نظم کهن به شکلی نو بازتولید میشوند. امروز کارگر «خانهزاد» پیشین، تبدیل به کارگر ارزان سرپرست خانوار شده و همچنان از اجتماع رانده است. این زنان که در روستاها کارگران فصلی هستند، در سایر ماههای سال در خدمت اربابان گذشته خود هستند. آنها کارهای نامرئی زیادی نیز انجام میدهند و در ازای این کارها مبلغی ناچیز و خیلی کمتر از بهای کار و خدمتشان دریافت میکنند.
بدین ترتیب کاست و طبقه تاثیر مستقیمی بر استثمار و بیگاری زنان کارگر دارد. زن کارگر بلوچ به واسطه بیحقسازی ساختاری (از جمله در حوزههای: جنسی و جنسیتی، دولتی، طبقاتی، کاستی، ملی) به نیروی کار ارزانی تبدیل شده است که در طی سالها به انباشت سود برای زمینداران و صاحبان ثروت منجر شده است. او حتی فاقد آن دسته از حقوقی است که نمایشی روی کاغذ به کارگران داده میشود! غارت مضاعفی که او تجربه میکند، کار مولد و سودآور او را در چرخه اقتصاد بیگاری انداخته است. در این میان او نه تنها هیچ پشتوانه تشکیلاتی در برابر این بهرهکشی اقتصادی ندارد، بلکه بدن جنسیتمند او، در درون مناسبات اجتماعی پدرسالارانه به انقیاد تام درآمده است. سیاست رهایی کارگران و مبارزه علیه ستم سرمایهدارانه و استثمارگر، باید رنجها و نیروی کار این زنان را در تحلیلهای خود در نظر بگیرد و برای سرنگونی چنین نظامی با آنها همبستگی داشته باشد...»
▪️منبع: دسگوهاران
https://bit.ly/3Bpb0z7
#زنان_کارگر
#ستم_طبقاتی
#زنان_کارگر_بلوچ
@bidarzani
Telegraph
زنان کارگر بلوچ و بیگاری در نخلستانها
در موسم برداشت خرما، زمانی که صاحبان نخلستانها، دلالان و تاجران برای کار بر روی زمین به کارگر نیاز دارند، معادلات به کارگیری نیروی کار متفاوت میشود. کارفرمایان ترجیح میدهند زنان بیشتری را استخدام کنند و از نیروی کار آنان استفاده کنند. در ادامه منطق چنین…
Forwarded from نقد
▫️ زنان کارگر و سناریوهای سرمایهداری:
▫️ ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی
28 می 2023
نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 «ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند. میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. بعد از خود میپرسیم ”چگونه میتوانیم این چیزها را محقق کنیم؟“ و تا الان فقط به دو تا پاسخ ممکن رسیدهام: برنده شدن در بختآزمایی یا سازماندهی. چه میتوانم بگویم جز اینکه هرگز در مورد اعداد خوششانس نبودهام. بنابراین در کتاب خود بگویید: ممکن است طول بکشد که مردم باور کنند شانس ندارند، بنابراین باید سازماندهی کنند! … زیرا تنها راه برای به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که آنرا بهصورت جمعی و با پشتیبانی سایر افرادی انجام دهید که همان نیازهای شما را دارند.» (ایرما، کارگری فیلیپینی در سیلیکونولی، کالیفرنیا)
🔸 رؤیاهای ایرما در مورد یک زندگی آبرومندانه برای فرزندانش و خودش، تمایل او به دیدن رفتاری برابر و کرامت بر اساس کیفیت و شایستگی کارش، اعتقاد او به این که مبارزهی جمعی وسیلهای برای «به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی» خود است، بهطور خلاصه مبارزات زنان کارگر فقیر را در عرصهی جهان سرمایهداری به تصویر میکشد. در این مقاله میخواهم بر استثمار زنان فقیر جهان سوم، بر عاملیت آنها بهعنوان کارگر، بر منافع مشترک زنان کارگر بر اساس درک موقعیت و نیازهای مشترک، و بر استراتژیها/روشهای سازماندهی که هدف استوار و نتیجهی آنها دگرگونی زندگی روزمرهی زنان کارگر است، بهطور جدی تمرکز کنم.
🔸 این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته میکند: ۱) گروه خاصی از زنان کارگر را در تاریخ و در حوزهی عملکرد اقتدار سرمایهداری معاصر تشریح و ثبت میکند؛ ۲) پیوندها و پتانسیلِ همبستگی بین زنان کارگر در سراسر مرزهای دولت-ملتها را بر اساس ابهامزدایی از ایدئولوژی مذکرانگاشتنِ کارگر ترسیم میکند؛ ۳) تعریفی بومی شده از کار زنان جهان سوم به نمایش میگذارد که در واقع استراتژی استعمار مجدد سرمایهداری جهانی است؛ ۴) نشان میدهد که زنان بهعنوان کارگر دارای منافعی مشترک هستند، نه فقط در جهت تحول زندگی کاری و محیطهایشان، بلکه در بازتعریف فضاهای خانه بهگونهای که شغل خانگی بهعنوان کاری برای کسب معاش به رسمیت شناخته شود نه بهعنوان فعالیتی مکمل در اوقات فراغت؛ ۵) نیاز به دانش رهاییبخش فمینیستی را بهعنوان مبنای سازماندهی فمینیستی و مبارزات جمعی برای عدالت اقتصادی و سیاسی ایدهآل و بسیار مهم میداند؛ ۶) تعریفی کاربردی از منافع مشترک زنان کارگر جهان سوم بر مبنای نظریهپردازی هویت اجتماعی مشترک زنان جهان سوم بهعنوان زن/کارگر ارائه میکند و در نهایت ۷) عادات مقاومت، اشکال مبارزهی جمعی و راهبردهای سازماندهی زنان کارگر فقیر جهان سوم را بررسی میکند. ایرما درست میگوید که «تنها راه برای بهدست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که این کار را بهصورت جمعی و با حمایت سایر افرادی انجام دهیم که نیازهای مشترکی با ما دارند.»...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3uK
#فمینیسم #جنسیت #زنان_کارگر #سرمایهداری
#فرزانه_راجی #چاندرا_تالپاد_موهانتی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی
28 می 2023
نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی
ترجمهی: فرزانه راجی
🔸 «ما رؤیای این را داریم که وقتی سخت کار میکنیم بتوانیم لباس مناسب به فرزندانمان بپوشانیم و باز هم کمی وقت و پول برای خودمان باقی بماند. میخواهیم وقتی مانند دیگران کار میکنیم، رفتار یکسانی با ما داشته باشند، و چون شبیه آنها نیستیم ما را تحقیر نکنند. بعد از خود میپرسیم ”چگونه میتوانیم این چیزها را محقق کنیم؟“ و تا الان فقط به دو تا پاسخ ممکن رسیدهام: برنده شدن در بختآزمایی یا سازماندهی. چه میتوانم بگویم جز اینکه هرگز در مورد اعداد خوششانس نبودهام. بنابراین در کتاب خود بگویید: ممکن است طول بکشد که مردم باور کنند شانس ندارند، بنابراین باید سازماندهی کنند! … زیرا تنها راه برای به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که آنرا بهصورت جمعی و با پشتیبانی سایر افرادی انجام دهید که همان نیازهای شما را دارند.» (ایرما، کارگری فیلیپینی در سیلیکونولی، کالیفرنیا)
🔸 رؤیاهای ایرما در مورد یک زندگی آبرومندانه برای فرزندانش و خودش، تمایل او به دیدن رفتاری برابر و کرامت بر اساس کیفیت و شایستگی کارش، اعتقاد او به این که مبارزهی جمعی وسیلهای برای «به دست آوردن اندکی قدرت بر زندگی» خود است، بهطور خلاصه مبارزات زنان کارگر فقیر را در عرصهی جهان سرمایهداری به تصویر میکشد. در این مقاله میخواهم بر استثمار زنان فقیر جهان سوم، بر عاملیت آنها بهعنوان کارگر، بر منافع مشترک زنان کارگر بر اساس درک موقعیت و نیازهای مشترک، و بر استراتژیها/روشهای سازماندهی که هدف استوار و نتیجهی آنها دگرگونی زندگی روزمرهی زنان کارگر است، بهطور جدی تمرکز کنم.
🔸 این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته میکند: ۱) گروه خاصی از زنان کارگر را در تاریخ و در حوزهی عملکرد اقتدار سرمایهداری معاصر تشریح و ثبت میکند؛ ۲) پیوندها و پتانسیلِ همبستگی بین زنان کارگر در سراسر مرزهای دولت-ملتها را بر اساس ابهامزدایی از ایدئولوژی مذکرانگاشتنِ کارگر ترسیم میکند؛ ۳) تعریفی بومی شده از کار زنان جهان سوم به نمایش میگذارد که در واقع استراتژی استعمار مجدد سرمایهداری جهانی است؛ ۴) نشان میدهد که زنان بهعنوان کارگر دارای منافعی مشترک هستند، نه فقط در جهت تحول زندگی کاری و محیطهایشان، بلکه در بازتعریف فضاهای خانه بهگونهای که شغل خانگی بهعنوان کاری برای کسب معاش به رسمیت شناخته شود نه بهعنوان فعالیتی مکمل در اوقات فراغت؛ ۵) نیاز به دانش رهاییبخش فمینیستی را بهعنوان مبنای سازماندهی فمینیستی و مبارزات جمعی برای عدالت اقتصادی و سیاسی ایدهآل و بسیار مهم میداند؛ ۶) تعریفی کاربردی از منافع مشترک زنان کارگر جهان سوم بر مبنای نظریهپردازی هویت اجتماعی مشترک زنان جهان سوم بهعنوان زن/کارگر ارائه میکند و در نهایت ۷) عادات مقاومت، اشکال مبارزهی جمعی و راهبردهای سازماندهی زنان کارگر فقیر جهان سوم را بررسی میکند. ایرما درست میگوید که «تنها راه برای بهدست آوردن اندکی قدرت بر زندگی خود این است که این کار را بهصورت جمعی و با حمایت سایر افرادی انجام دهیم که نیازهای مشترکی با ما دارند.»...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3uK
#فمینیسم #جنسیت #زنان_کارگر #سرمایهداری
#فرزانه_راجی #چاندرا_تالپاد_موهانتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
زنان کارگر و سناریوهای سرمایهداری
ایدئولوژیهای سلطه، منافع مشترک و سیاست همبستگی نوشتهی: چاندرا تالپاد موهانتی ترجمهی: فرزانه راجی این مقاله موضوعات تحلیلی و سیاسی زیر را در ارتباط با زنان کارگر جهان سوم در عرصهی جهانی برجسته …
🟣 حجاب اجباری، عامل مرگ یک زن کارگر ۲۶ ساله
یک زن کارگر ۲۶ ساله اهل نیشابور، حین کار با دستگاه تزریق پلاستیک مصدوم شد و جان خود را از دست داد.
بهگزارش خبرگزاری ایلنا: «این کارگر در حین کار با دستگاه دکل (تزریق پلاستیک )، به علت گیر کردن شال و کشیده شدن به داخل دستگاه، به شدت مصدوم و دقایقی بعد در محل کار جان باخت».
▪️پیشتر در ۱۷ آبان ۱۴۰۰ نیز، #مرضیه_طاهریان کارگر ۲۱سالهی کارخانهی نساجی کویر سمنان، به علت گیر کردن مقنعه در دستگاه و آسیب مغزی جان خود را از دست داد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر #حجاب_اجباری
#تبعیض_سیستماتیک
@bidarzani
یک زن کارگر ۲۶ ساله اهل نیشابور، حین کار با دستگاه تزریق پلاستیک مصدوم شد و جان خود را از دست داد.
بهگزارش خبرگزاری ایلنا: «این کارگر در حین کار با دستگاه دکل (تزریق پلاستیک )، به علت گیر کردن شال و کشیده شدن به داخل دستگاه، به شدت مصدوم و دقایقی بعد در محل کار جان باخت».
▪️پیشتر در ۱۷ آبان ۱۴۰۰ نیز، #مرضیه_طاهریان کارگر ۲۱سالهی کارخانهی نساجی کویر سمنان، به علت گیر کردن مقنعه در دستگاه و آسیب مغزی جان خود را از دست داد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر #حجاب_اجباری
#تبعیض_سیستماتیک
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 حجاب اجباری زنان را میکشد: روایت جانباختن زهرا قرباغی، کارگر کارگاه تولید لوله پولیکا
حجاب اجباری یک عامل ناامنکننده در فضاهای کارگری است. تاکنون چند زن به دلیل حجاب اجباری جان خود را در محیطهای کاری از دست دادهاند. این روایتی درباره زهرا قرباغی است:
⚪️ زهرا قرباغی، کارگر ۲۶ ساله، متولد روستای تقی آباد سالار از توابع شهر فیروزه در استان خراسان رضوی، از مدتی پیش بههمراه همسرش، ابوالفضل و دو فرزند خردسالش، برای کار در یک کارگاه تولید لولههای پولیکا به نیشابور نقل مکان کرده بود. او روز یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲، بهدلیل گیر کردن شال (حجاب اجباری) در دستگاه دکلِ تزریق پلاستیک، جان خود را از دست داد و یکروز بعد در روستای زادگاهش بهخاک سپرده شد.
این روایت، خلاصهای از زندگی و مرگ یک زن کارگر در نیشابور است که توسط زمانه احراز هویت شده است.
یک منبع نزدیک به این کارگر جانباخته در نیشابور که نخواست نامش فاش شود، درباره چگونگی جانباختن زهرا قرباغی به زمانه میگوید:
▪️زهرا همیشه با مقنعه باید سرکار حاضر میشد اما آن روز برای اینکه فرزند خود را به دکتر ببرد، مرخصی ساعتی گرفت و یک ربع مانده به پایان شیفت کاری به کارگاه بازگشت. زهرا با عجله به سرکار خود برگشت و فرصت نداشت تا شال خود را با مقنعه عوض کند.
بهگفته این منبع مطلع، شال زهرا ناگهان داخل دستگاه تزریق پلاستیک گیر کرد و سر او کاملا متلاشی شد. همسر کارفرما هم همانموقع در کارگاه بود که با دیدن این صحنه غش کرد. پس از جانباختن این کارگر جوان، بهدنبال تماس با مرکز ۱۱۰، مأموران انتظامی به کارگاه آمده و بعد از تنظیم صورتجلسه، کارگاه را پلمپ کردند.
برپایه اعلام رسانههای دولتی در ایران، رضا علیزاده، جانشین فرمانده انتظامی شهرستان نیشابور، روز یکشنبه ۱۴ خرداد ماه، از تشکیل پرونده قضائی برای این رویداد خبر داده است.
یکی از منابع مطلع اما در رابطه با آغاز روند قضائی این پرونده به زمانه میگوید:
کارفرما در برابر مأموران انتظامی اعلام کرد که تا فیلم دوربینهای مداربسته بازبینی نشود، هیچ چیزی را نمیپذیرد. یک روز بعد و بهدنبال شکایت خانواده زهرا قرباغی، پس از بررسی فیلم دوربینها توسط قاضی دادگاه، کارفرما، "اتفاقی بودن حادثه" را تأیید و پرداخت غرامت نقدی را قبول کرد.
این منبع نزدیک به زهرا قرباغی، درباره وضعیت بیمه این کارگر جانباخته به زمانه میگوید:
زهرا پیش از این در یک تالار پذیرایی مشغول بهکار بود و همسرش هم در یک مبلشویی کار میکرد. او قبلا بیمه نداشت و کارفرمای تولید لوله پولیکا برای زهرا بیمه رد نکرده بود و فقط کارگاه خودش را بیمه کرده بود.
طبق تحقیقات انجام شده، در منطقه صنعتی کریمآباد، واقع در بلوار رسالت در شهرستان نیشابور، شمار زیادی کارگاه غیر مجاز، عمدتا برای تبدیل ضایعات پلاستیک به لوازم پلاستیکی نظیر لولههای آبیاری، جعبههای میوه و تولید کلید و پریز وجود دارد که اکثر کارگران شاغل در این کارگاهها، فاقد بیمه و با حداقل دستمزد مشغول بهکار هستند. همچنین پرس و جوها نشان میدهد درصد بالایی از این کارگران، زن هستند که کارفرمایان برای پرداخت دستمزد کمتر، آنها را استخدام کردهاند.
▪️برپایه اعلام منابع نزدیک به خانواده زهرا قرباغی، برادر ۱۶ ساله این زن کارگر هم که زیر سن قانونی و احتمالا بدون بیمه در پروژه در حال ساختِ «پدیده شاندیز» مشغول بهکار بوده، بهدلیل سقوط از ارتفاع، جان خود را از دست داده است.
⚪️ منبع: زمانه
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر
#تبعیض_سیستماتیک
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
حجاب اجباری یک عامل ناامنکننده در فضاهای کارگری است. تاکنون چند زن به دلیل حجاب اجباری جان خود را در محیطهای کاری از دست دادهاند. این روایتی درباره زهرا قرباغی است:
⚪️ زهرا قرباغی، کارگر ۲۶ ساله، متولد روستای تقی آباد سالار از توابع شهر فیروزه در استان خراسان رضوی، از مدتی پیش بههمراه همسرش، ابوالفضل و دو فرزند خردسالش، برای کار در یک کارگاه تولید لولههای پولیکا به نیشابور نقل مکان کرده بود. او روز یکشنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۲، بهدلیل گیر کردن شال (حجاب اجباری) در دستگاه دکلِ تزریق پلاستیک، جان خود را از دست داد و یکروز بعد در روستای زادگاهش بهخاک سپرده شد.
این روایت، خلاصهای از زندگی و مرگ یک زن کارگر در نیشابور است که توسط زمانه احراز هویت شده است.
یک منبع نزدیک به این کارگر جانباخته در نیشابور که نخواست نامش فاش شود، درباره چگونگی جانباختن زهرا قرباغی به زمانه میگوید:
▪️زهرا همیشه با مقنعه باید سرکار حاضر میشد اما آن روز برای اینکه فرزند خود را به دکتر ببرد، مرخصی ساعتی گرفت و یک ربع مانده به پایان شیفت کاری به کارگاه بازگشت. زهرا با عجله به سرکار خود برگشت و فرصت نداشت تا شال خود را با مقنعه عوض کند.
بهگفته این منبع مطلع، شال زهرا ناگهان داخل دستگاه تزریق پلاستیک گیر کرد و سر او کاملا متلاشی شد. همسر کارفرما هم همانموقع در کارگاه بود که با دیدن این صحنه غش کرد. پس از جانباختن این کارگر جوان، بهدنبال تماس با مرکز ۱۱۰، مأموران انتظامی به کارگاه آمده و بعد از تنظیم صورتجلسه، کارگاه را پلمپ کردند.
برپایه اعلام رسانههای دولتی در ایران، رضا علیزاده، جانشین فرمانده انتظامی شهرستان نیشابور، روز یکشنبه ۱۴ خرداد ماه، از تشکیل پرونده قضائی برای این رویداد خبر داده است.
یکی از منابع مطلع اما در رابطه با آغاز روند قضائی این پرونده به زمانه میگوید:
کارفرما در برابر مأموران انتظامی اعلام کرد که تا فیلم دوربینهای مداربسته بازبینی نشود، هیچ چیزی را نمیپذیرد. یک روز بعد و بهدنبال شکایت خانواده زهرا قرباغی، پس از بررسی فیلم دوربینها توسط قاضی دادگاه، کارفرما، "اتفاقی بودن حادثه" را تأیید و پرداخت غرامت نقدی را قبول کرد.
این منبع نزدیک به زهرا قرباغی، درباره وضعیت بیمه این کارگر جانباخته به زمانه میگوید:
زهرا پیش از این در یک تالار پذیرایی مشغول بهکار بود و همسرش هم در یک مبلشویی کار میکرد. او قبلا بیمه نداشت و کارفرمای تولید لوله پولیکا برای زهرا بیمه رد نکرده بود و فقط کارگاه خودش را بیمه کرده بود.
طبق تحقیقات انجام شده، در منطقه صنعتی کریمآباد، واقع در بلوار رسالت در شهرستان نیشابور، شمار زیادی کارگاه غیر مجاز، عمدتا برای تبدیل ضایعات پلاستیک به لوازم پلاستیکی نظیر لولههای آبیاری، جعبههای میوه و تولید کلید و پریز وجود دارد که اکثر کارگران شاغل در این کارگاهها، فاقد بیمه و با حداقل دستمزد مشغول بهکار هستند. همچنین پرس و جوها نشان میدهد درصد بالایی از این کارگران، زن هستند که کارفرمایان برای پرداخت دستمزد کمتر، آنها را استخدام کردهاند.
▪️برپایه اعلام منابع نزدیک به خانواده زهرا قرباغی، برادر ۱۶ ساله این زن کارگر هم که زیر سن قانونی و احتمالا بدون بیمه در پروژه در حال ساختِ «پدیده شاندیز» مشغول بهکار بوده، بهدلیل سقوط از ارتفاع، جان خود را از دست داده است.
⚪️ منبع: زمانه
#ژن_ژیان_ئازادی
#زنان_کارگر
#تبعیض_سیستماتیک
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 دو زن کارگرِ گوجهچین دهدشتی در تصادف جادهای جان باختند، دو زن کارگر دیگر و راننده، زخمی شدند
بر اساس گزارش محمدامین نیکویینژاد، رییس اورژانس استان کهگیلویه و بویراحمد: «سرنشینان یک خودرو پراید به همراه راننده، زنان کارگر گوجهچینی بودند که در حال عزیمت برای چیدن گوجه به سمت شهرستان بهبهان بودند».
پنجشنبە ١٠ خردادماه، دو زن کارگر که برای چیدن گوجه راهی محل کار خود بودند، در یک حادثه رانندگی در جاده دهدشت به بهبهان جان خود را از دست دادند. دو زن کارگر دیگر و رانندهی این خودرو در این حادثه زخمی شدند.
هویت جانباختگان و مجروحان این حادثه هنوز به طور رسمی اعلام نشده است، اما بر اساس این گزارش، کارگران زنی که جان خود را از دست دادند، دو زن ۳۵ و ۴۰ ساله و مصدومان آن دو زن ۳۳ و ۴۰ ساله و یک مرد ۳۳ ساله هستند.
همگی این زنان، «مادر مجرد» و از اهالی شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد بودهاند و برای کارگری به سمت مزارع گوجه در بهبهان، استان خوزستان میرفتند.
این حادثه در حدود ١٠ کیلومتری شهرستان دهدشت رخ داده است و بر اساس گزارشهای اولیه، خودرو حامل این کارگران با یک دستگاه خودروی دیگر برخورد کرده و شدت این برخورد به حدی بوده که دو تن از سرنشینان زن خودرو در دم جان باختند و سه نفر دیگر زخمی و به بیمارستان منتقل شدند. گزارشها حاکی از آن است که حال زخمیان این حادثه وخیم است.
#معیشت_زنان
#زنان_کارگر
#کارگران_فصلی
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani
بر اساس گزارش محمدامین نیکویینژاد، رییس اورژانس استان کهگیلویه و بویراحمد: «سرنشینان یک خودرو پراید به همراه راننده، زنان کارگر گوجهچینی بودند که در حال عزیمت برای چیدن گوجه به سمت شهرستان بهبهان بودند».
پنجشنبە ١٠ خردادماه، دو زن کارگر که برای چیدن گوجه راهی محل کار خود بودند، در یک حادثه رانندگی در جاده دهدشت به بهبهان جان خود را از دست دادند. دو زن کارگر دیگر و رانندهی این خودرو در این حادثه زخمی شدند.
هویت جانباختگان و مجروحان این حادثه هنوز به طور رسمی اعلام نشده است، اما بر اساس این گزارش، کارگران زنی که جان خود را از دست دادند، دو زن ۳۵ و ۴۰ ساله و مصدومان آن دو زن ۳۳ و ۴۰ ساله و یک مرد ۳۳ ساله هستند.
همگی این زنان، «مادر مجرد» و از اهالی شهرستان دهدشت در استان کهگیلویه و بویراحمد بودهاند و برای کارگری به سمت مزارع گوجه در بهبهان، استان خوزستان میرفتند.
این حادثه در حدود ١٠ کیلومتری شهرستان دهدشت رخ داده است و بر اساس گزارشهای اولیه، خودرو حامل این کارگران با یک دستگاه خودروی دیگر برخورد کرده و شدت این برخورد به حدی بوده که دو تن از سرنشینان زن خودرو در دم جان باختند و سه نفر دیگر زخمی و به بیمارستان منتقل شدند. گزارشها حاکی از آن است که حال زخمیان این حادثه وخیم است.
#معیشت_زنان
#زنان_کارگر
#کارگران_فصلی
#ژن_ژیان_ئازادی
@bidarzani