بيدارزنى
4.36K subscribers
5.44K photos
1.25K videos
176 files
4.22K links
«بیدارزنی» رسانه‌ای گروهی از کنشگران حقوق زنان است که در زمینه‌ی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت می‌کنند.

تماس با ما:
@bidarzanitel
Download Telegram
🟣 حکایت دختران قوچان:‌ تاریخ‌نگاریِ جنسیتی

✍🏽 منصوره شجاعی


بیش از بیست سال پیش، دراوایل دوران اصلاحات بسیاری از محققان و اساتید ایرانی که در دوران انقلاب از ایران خارج شده بودند با توجه به امنیت نسبی سیاسی و اجتماعی در آن دوران، ‌به ایران سفر کردند. از این میان حضور اساتید زن دانشگاه‌های آمریکا، حضوری چشمگیر بود. سالهای اول اکثر آنان در هر سفر حتما سری به محافل زنان می‌زدند و سالهای بعد در دفتر تشکل‌های زنان دیدار تازه می‌کردند و برخی نیز تا هنوز به منظور انجام تحقیقات و پژوهش‌های خود به ایران سفر می‌کنند و با استفاده از منابع موجود در کتابخانه ملی و مجلس و دانشگاه تهران برای تالیف و تدوین آثار ارزشمندی درباره تاریخ زنان ایران تلاش می‌کنند. «افسانه نجم آبادی» استاد دانشگاه هاروارد در رشته مطالعات زنان، جنسیت وتاریخ (به ویژه مطالعات تاریخی در قرن نوزدهم میلادی در ایران) یکی از آنان است و مؤلف کتاب «حکایت دختران قوچان» است. این کتاب حکایت #فروش_دختران_قوچانی به ترکمانان و ارامنه‌ی عشق آباد در خراسان و نیز به #اسارت_رفتن_زنان باشقانلو در حمله ترکمانان به بجنورد در سال ۱۳۲۳ هجری قمری است. حکایت دختران قوچان، با اولین بسته اهدایی «نشر روشنگران» وارد کتابخانه صدیقه دولت آبادی شد. عنوان کتاب، طرح جلد، ‌نام افسانه نجم آبادی و نام انتشارات روشنگران، توجه هر مراجعه‌کننده‌ای را به این مجموعه زنانه جلب می‌کرد. وقتی دو سه سال پیش، گلایه شهلا لاهیجی مدیر نشر روشنگران را از عدم اقبال دانشگاهیان به این کتاب شنیدم دلم میخواست به طریقی به او بگویم که درعوض تمام مراجعه‌کنندگان کتابخانه کوچک صدیقه دولت آبادی مشتاقانه طالب آن بودند.

به هر روی هرچند این کتاب از جمله دیرآشنایان بود، اما نکته‌ای فراموضوعی باعث شد که دوباره سراغ این کتاب بروم و نسخه دیجیتال آن را با حسرت ایام رونق کتابخانه صدیقه دولت آبادی بالا و پایین کنم. این بار با رویکردی متفاوت به سراغ این کتاب رفتم که غنای این اثر بررسی آن از منظرهای متفاوت را ایجاب می‌کند.

حکایت دختران قوچان را می‌توان از منظر دادخواهی، ستم بر زنان، جنبش‌های اجتماعی،‌ ناسیونالیسم جنسیت زده ،‌ فقر، استبداد، زنان قربانی جنگ و کشمکش، و… بررسی کرد. اما خوانش دوباره این کتاب و مشاهده نگاه انتقادی و پرسشگر مؤلف برای من، دستمایه‌ای شد برای جنگیدن با عبارت منسوخ شده و غیر علمی «بی‌طرفی علم و عالم».

این نظریه چندی پیش درقالب عباراتی متفاوت از زبان یکی از صاحب‌نظران جامعه‌شناسی در یکی از رسانه‌های فارسی زبان پخش شد. در دورانی که حلقه اندیشمندان منتقد خواه در حوزه علوم محض و خواه در علم الاجتماع سخنانی پیشرو درباره مسئولیت اجتماعی علم و اهمیت دیدگاه انتقادی عالِم می گویند،‌ ادعای علم بی‌جانب برای پوشاندن جانبداری عالِم، سلاحی ازکار افتاده است.

کتاب حاضر شاهدی است حی و حاضر در ضرورت نگاه منتقد درتاریخ‌نگاری که اگر مؤلف کتاب قرار بود برپایه‌ی استدلال رد شده «علم بی‌طرف» رفتار کند، ما هرگز با اثری بدین قدر و منزلت آشنا نمی‌شدیم. حکایتی که در این کتاب آمده است یکی از مهم‌ترین وقایع تاریخ ایران در دوران قاجار است که طبق تحقیقات مؤلف، در آثار مورخان دیگر بدان پرداخته نشده. درواقع این کتاب حاصل نگاه منتقد و جانبدار یک «عالم» درموضوع زنان و تاریخ است.

ادامه مطلب در وبسایت ایران آکادمیا در دسترس است:

https://bit.ly/39FOBmN


@bidarzani