🟣 «سال ۸۸ گلولهای که به سر پسرم مصطفی زدند، فقط او را نکشت، زندگی ما را هم کشت
مصطفی را کشتند و ما #دادخواهی کردیم، ایستادیم و صدای او و دیگر کشتهشدگان شدیم. مرا به همین دلیل بازداشت و روانه انفرادی و زندان کردند. تنها داراییام مریم است و از طریق آزار و اذیت و تهدید او، بار دیگر ما را تحت فشار گذاشتند، دو ماه قبل به خانهام ریختند با حکم احضار مریم، دخترم. همهی لوازم شخصیمان را بردند. عکس مصطفی و دیگر کشتهشدگان سال ۸۸ را نیز بردند به این خیال که با ندیدن عکس آنها، فراموششان خواهیم کرد.
مریم و من را دو جلسه احضار و بازجویی کردند و برای دخترم پروندهای در دادسرای اوین گشودند و تهدید به اخراج از دانشگاه کردند. امروز تهدید خود را عملی کردند، از دانشگاه تماس گرفتند تا برود و در خصوص اخراج و محرومیت از تحصیل او صحبت کنند».
از صفحهی اینستاگرام شهناز اکملی
@bidarzani
مصطفی را کشتند و ما #دادخواهی کردیم، ایستادیم و صدای او و دیگر کشتهشدگان شدیم. مرا به همین دلیل بازداشت و روانه انفرادی و زندان کردند. تنها داراییام مریم است و از طریق آزار و اذیت و تهدید او، بار دیگر ما را تحت فشار گذاشتند، دو ماه قبل به خانهام ریختند با حکم احضار مریم، دخترم. همهی لوازم شخصیمان را بردند. عکس مصطفی و دیگر کشتهشدگان سال ۸۸ را نیز بردند به این خیال که با ندیدن عکس آنها، فراموششان خواهیم کرد.
مریم و من را دو جلسه احضار و بازجویی کردند و برای دخترم پروندهای در دادسرای اوین گشودند و تهدید به اخراج از دانشگاه کردند. امروز تهدید خود را عملی کردند، از دانشگاه تماس گرفتند تا برود و در خصوص اخراج و محرومیت از تحصیل او صحبت کنند».
از صفحهی اینستاگرام شهناز اکملی
@bidarzani
🟣 شب گذشته، #عرفان_زمانی با شلیک گلولهی ماموران امنیتی در #لاهیجان کشته شد. ماموران او را به گوشه خیابان منتقل کردند، با شلیک گلوله هر کسی که قصد کمک به وی را داشت دور کردند، او را به بیمارستان منتقل نکردند و آنقدر بالای سر او ایستادند تا جان سپرد.
قتل فجیع معترضان توسط وحوش سرکوبگر، در چشمان مردم، بسیار آشناست. تاریخ ۴۴ سالهی حکومت، مملو از خاورانها، اعدامهای صحرایی دهه شصت، کشتار معترضان در خیابان و زیر شکنجه است. اما هر فاجعهای از این دست، همچون قطرهای از دریای خون، ایمان و باور به #دادخواهی و #انقلاب را صدچندان میکند.
▪️قرار دادن دستههای گل در محل جان سپردن عرفان زمانی، امشب ۱۳ آبانماه، لاهیجان
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
قتل فجیع معترضان توسط وحوش سرکوبگر، در چشمان مردم، بسیار آشناست. تاریخ ۴۴ سالهی حکومت، مملو از خاورانها، اعدامهای صحرایی دهه شصت، کشتار معترضان در خیابان و زیر شکنجه است. اما هر فاجعهای از این دست، همچون قطرهای از دریای خون، ایمان و باور به #دادخواهی و #انقلاب را صدچندان میکند.
▪️قرار دادن دستههای گل در محل جان سپردن عرفان زمانی، امشب ۱۳ آبانماه، لاهیجان
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#اعتراضات_سراسری
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
🟣 دهههاست تنِ پارهپاره قربانیان سرکوبهای حکومتی را به خاک میسپاریم، دهههاست با ذره ذره خون دل، قدم به قدم ایستادگی و ندا به ندا اعتراض، تاریخی میسازیم از همبستگی؛ پیکرهای از دادخواهی.
بر شانههای این پیکرهی شریف که بایستیم، آینده پیداست، از آنِ ماست!
شریان باریکی در تن این #دادخواهی تلاش هر سالهی ما بازماندگان بوده است برای برگزاری آیین یادبودِ کشتهشدگان. امسال نیز، بهرسم این سنتِ هر ساله در سالروزِ قتل سیاسی پروانه و داریوش فروهر در خانه و قتلگاه آنان گردهم میآییم.
پرستو فروهر، آرش فروهر
سه شنبه یکم آذرماه، ۴ تا ۶ بعدازظهر
خیابان سعدی، خیابان هدایت(قاعدی)، کوچه مرادزاده، پلاک ۲۲
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قتلهای_زنجیرهای
#زن_زندگی_آزادی
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
بر شانههای این پیکرهی شریف که بایستیم، آینده پیداست، از آنِ ماست!
شریان باریکی در تن این #دادخواهی تلاش هر سالهی ما بازماندگان بوده است برای برگزاری آیین یادبودِ کشتهشدگان. امسال نیز، بهرسم این سنتِ هر ساله در سالروزِ قتل سیاسی پروانه و داریوش فروهر در خانه و قتلگاه آنان گردهم میآییم.
پرستو فروهر، آرش فروهر
سه شنبه یکم آذرماه، ۴ تا ۶ بعدازظهر
خیابان سعدی، خیابان هدایت(قاعدی)، کوچه مرادزاده، پلاک ۲۲
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#قتلهای_زنجیرهای
#زن_زندگی_آزادی
#همبستگی_علیه_نابرابری_فقر_و_خشونت
@bidarzani
🟣 طاهره بجروانی، همسر علی فتوحی از جانباختگان اعتراضات آبان خونین ۹۸ و اهل میانه، در روز ۳۰ آذر در محل کار خود در قلعه حسنخان تهران بازداشت شده و ۱۱ روز بعد، طی تماسی با خانواده اعلام کرده که برای اخذ اعترافهای واهی تحت فشارهای شدید است.
او هم اکنون در زندان اوین به سر میبرد. طاهره بجروانی پیش از این بارها بهدلیل #دادخواهی و فعالیتهای خود، مورد تهدید و آزار نهادهای امنیتی قرار گرفته بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#دادخواهان_آبان_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
او هم اکنون در زندان اوین به سر میبرد. طاهره بجروانی پیش از این بارها بهدلیل #دادخواهی و فعالیتهای خود، مورد تهدید و آزار نهادهای امنیتی قرار گرفته بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتصاب_سراسری
#دادخواهان_آبان_۹۸
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
@bidarzani
Forwarded from Blackfishvoice (BFV)
بيدارزنى
Video
🔺به این جملات گوش دهید: "کسانیکه میگویند #نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم، میخوان حسِ انتقامجویی رو ترویج بدن. نباید درون عقده، نفرت و عصبانیت باشد. فراموش نکنید ولی گذر کنید. باید به اونها فرصت دوباره داده بشه."
فکر کنید ویدئویی در کار نبود و ما یا هر رسانه و گروه سیاسی دیگری این رهنمودها را منتشر میکرد و خطاب به خانوادههایی که تا ۱۲ عضوشان توسط جمهوری اسلامی اعدام شدهاند میگفت: عقدهای نباش مادرِ من. فراموش نکن ولی بگذر و به رئیسی، ریشهری، خامنهای، شکنجهگران سپاه و وزارت اطلاعات و ... یه فرصت دوباره بده.
به علی فلاحيان و ابراهیم رئیسی بگوئید
دهها هزار خانوادهی دادخواه از شما خواستهاند، دو روز در اتاق بمانید و به کارهای بدتان فکر کنید.
بعد هم روی هم را ببوسید و جامعه را از دور باطل خارج کنید!
واکنشتان چه بود؟
🔺این فرد حتی شعور لازم برای درک تاریخی و حقوقی از #دادخواهی را ندارد و در نهایتِ رذالت، خشمِ دادخواهان را به "عقده" فرومیکاهد! از همینرو از قصرش رهنمود میدهد که درونتان را از "نفرت" خالی کنید، فراموش نکنید ولی بگذرید! یک فرصت دوباره بدهید!
بیهوده نیست که یاسمین پهلوی ( که خود فارغالتحصیل حقوق است ) خواستِ دادخواهی برای اعدامشدگانِ دهههای شصت و هفتاد _عمدتا چپ و مجاهد_ را بیمعنا و غیرضروری تلقی میکند و فرح پهلوی به زبان مادرانه با "روحانیان پاکدل" سخن میگوید؛ خانوادگی تقسیم کار کردهاند که به آخوند و سپاهی بگویند: ما از یک تباریم.
🔺دادخواهی اساسا آزمون محاکمهی عادلانهی آمران و عاملانِ قتل بر پایهی تفتیش عقیده است. دادخواهی برای کسانیست که چیزی جز آزادی و برابری و زندگی شرافتمندانه نمیخواستند.
عملیاتی است برای جلوگیری از تکرار خشونتِ دولتی. برای اینکه جنایتکاران، ماهها در پیشگاه مردم بنشینند، پاسخ دهند و باقیماندهی عمر ننگین خود را محبوس باشند و آینهی عبرت هر نیروی سیاسی شوند که سودایِ وحشیگری و خفه کردنِ صداهای مخالف را در سر میپروراند.
🔺 پهلوی خلأ اصلاحطلبان را پر کرده و عملا به سوپاپ اطمینان جمهوری اسلامی تبدیل شده است. وجود پهلوی برای جمهوری اسلامی برکت است. هیچ اهرمی بهتر از پهلوی نمیتوانست طی نیمسال اخیر بدون در دست داشتن مسلسل و باتوم، در نقش سرکوبگر انقلاب ظاهر شود و هر روز با دسیسهای جدید برای جمهوری اسلامی زمان بخرد. پهلوی اپوزیسیون نیست، خودی است.
پهلوی دشمن جمهوری اسلامی نیست، پهلوی و جمهوری اسلامی دشمنِ "ما" ستمدیدگان هستند.
#مرگ_بر_ستمگر_چه_شاه_باشه_چه_رهبر
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_سلطنت_نه_رهبری_دموکراسی_برابری
#ساواکی_سپاهی_پیوندتان_مبارک
#جنبش_نئونازی_ایرانی
@Blackfishvoice1
فکر کنید ویدئویی در کار نبود و ما یا هر رسانه و گروه سیاسی دیگری این رهنمودها را منتشر میکرد و خطاب به خانوادههایی که تا ۱۲ عضوشان توسط جمهوری اسلامی اعدام شدهاند میگفت: عقدهای نباش مادرِ من. فراموش نکن ولی بگذر و به رئیسی، ریشهری، خامنهای، شکنجهگران سپاه و وزارت اطلاعات و ... یه فرصت دوباره بده.
به علی فلاحيان و ابراهیم رئیسی بگوئید
دهها هزار خانوادهی دادخواه از شما خواستهاند، دو روز در اتاق بمانید و به کارهای بدتان فکر کنید.
بعد هم روی هم را ببوسید و جامعه را از دور باطل خارج کنید!
واکنشتان چه بود؟
🔺این فرد حتی شعور لازم برای درک تاریخی و حقوقی از #دادخواهی را ندارد و در نهایتِ رذالت، خشمِ دادخواهان را به "عقده" فرومیکاهد! از همینرو از قصرش رهنمود میدهد که درونتان را از "نفرت" خالی کنید، فراموش نکنید ولی بگذرید! یک فرصت دوباره بدهید!
بیهوده نیست که یاسمین پهلوی ( که خود فارغالتحصیل حقوق است ) خواستِ دادخواهی برای اعدامشدگانِ دهههای شصت و هفتاد _عمدتا چپ و مجاهد_ را بیمعنا و غیرضروری تلقی میکند و فرح پهلوی به زبان مادرانه با "روحانیان پاکدل" سخن میگوید؛ خانوادگی تقسیم کار کردهاند که به آخوند و سپاهی بگویند: ما از یک تباریم.
🔺دادخواهی اساسا آزمون محاکمهی عادلانهی آمران و عاملانِ قتل بر پایهی تفتیش عقیده است. دادخواهی برای کسانیست که چیزی جز آزادی و برابری و زندگی شرافتمندانه نمیخواستند.
عملیاتی است برای جلوگیری از تکرار خشونتِ دولتی. برای اینکه جنایتکاران، ماهها در پیشگاه مردم بنشینند، پاسخ دهند و باقیماندهی عمر ننگین خود را محبوس باشند و آینهی عبرت هر نیروی سیاسی شوند که سودایِ وحشیگری و خفه کردنِ صداهای مخالف را در سر میپروراند.
🔺 پهلوی خلأ اصلاحطلبان را پر کرده و عملا به سوپاپ اطمینان جمهوری اسلامی تبدیل شده است. وجود پهلوی برای جمهوری اسلامی برکت است. هیچ اهرمی بهتر از پهلوی نمیتوانست طی نیمسال اخیر بدون در دست داشتن مسلسل و باتوم، در نقش سرکوبگر انقلاب ظاهر شود و هر روز با دسیسهای جدید برای جمهوری اسلامی زمان بخرد. پهلوی اپوزیسیون نیست، خودی است.
پهلوی دشمن جمهوری اسلامی نیست، پهلوی و جمهوری اسلامی دشمنِ "ما" ستمدیدگان هستند.
#مرگ_بر_ستمگر_چه_شاه_باشه_چه_رهبر
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#نه_سلطنت_نه_رهبری_دموکراسی_برابری
#ساواکی_سپاهی_پیوندتان_مبارک
#جنبش_نئونازی_ایرانی
@Blackfishvoice1
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: زنان جانباخته در خلال قیام ژینا
قیام ژینا با شعار محوری «ژن، ژیان، ئازادی»، در ۱۶۵ شهر معترض و ۱۴۴ دانشگاه، با سرعتی حداکثری بهپیش رفت. قتل ژینا امینی، رانهی اصلی مجموعهی چندگانهای از اعتراضات علیه فساد سیاسی، تبعیض جنسیتی و حجاب اجباری و پیوستگی زنجیروار ۴۴ سال سیاستهای حذف و کشتار حاکمیت شد.
قیام ژینا، زایشگر جلوههای شکوهمندی چون اتحاد نیروهای معترض مردمی در شهرها و روستاها، بهپاخاستن اقلیتهای اتنیکی و ملی تحت ستم، حضور قدرتمند دانشگاهها، مدارس و اعتصابهای سراسری (هرچند منقطع و نه مستمر) در سطح شهرها بود. از سوی دیگر اما، جمهوری اسلامی برای خاموش کردن شعلههای آتش این قیام، از هیچ جنایتی فروگذار نکرد. از سرکوب گستردهی دانشگاهها تا حملات شیمیایی هدفمند به مدارس، از بیش از ۱۹ هزار بازداشتی تا قتل دهها کودک، تنها بخشی از سرکوب و کشتار در خلال قیام ژیناست.
از تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، صدها معترض در خیابانْ کشته شدند که هنوز هم دهها معترض بازداشتی با اتهامات مرگآور روبهرو هستند. همچنین چهار جوان معترض و شریف به نامهای «محسن شکاری»، «مجیدرضا رهنورد»، «محمدمهدی کرمی» و «سید محمد حسینی» که پروسهی بازداشت و پروندهسازی امنیتی علیه آنان با اشد شکنجههای جسمی و روحی، اخذ اعترافات اجباری و محرومیت از تمامی حقوق اساسیشان همراه بود، اعدام شدند.
ما در بیدارزنی با یاد تمامی جانباختگانِ مبارز این قیام و با ایمان به «ضرورت تحقق دادخواهی» و «حق تعیین سرنوشت»، به مرورِ اسامی و یادوارهای از زنان جانباخته در خلال قیام ژینا میپردازیم. نام این زنان بر اساس شواهد و قرائن موجود، فیلم، مصاحبه، تایید خانوادهها و تایید منابع مختلف خبری و حقوق بشری تهیه شده است. زنانی که برای «زندگی» و پایان ارتجاع به خیابان آمدند و برجستهسازی شهامت آنها، نه یک سوگواره که ضرورتی دیگرباره بر مبارزه برای آزادی، رهایی و برابری است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
قیام ژینا با شعار محوری «ژن، ژیان، ئازادی»، در ۱۶۵ شهر معترض و ۱۴۴ دانشگاه، با سرعتی حداکثری بهپیش رفت. قتل ژینا امینی، رانهی اصلی مجموعهی چندگانهای از اعتراضات علیه فساد سیاسی، تبعیض جنسیتی و حجاب اجباری و پیوستگی زنجیروار ۴۴ سال سیاستهای حذف و کشتار حاکمیت شد.
قیام ژینا، زایشگر جلوههای شکوهمندی چون اتحاد نیروهای معترض مردمی در شهرها و روستاها، بهپاخاستن اقلیتهای اتنیکی و ملی تحت ستم، حضور قدرتمند دانشگاهها، مدارس و اعتصابهای سراسری (هرچند منقطع و نه مستمر) در سطح شهرها بود. از سوی دیگر اما، جمهوری اسلامی برای خاموش کردن شعلههای آتش این قیام، از هیچ جنایتی فروگذار نکرد. از سرکوب گستردهی دانشگاهها تا حملات شیمیایی هدفمند به مدارس، از بیش از ۱۹ هزار بازداشتی تا قتل دهها کودک، تنها بخشی از سرکوب و کشتار در خلال قیام ژیناست.
از تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۱، صدها معترض در خیابانْ کشته شدند که هنوز هم دهها معترض بازداشتی با اتهامات مرگآور روبهرو هستند. همچنین چهار جوان معترض و شریف به نامهای «محسن شکاری»، «مجیدرضا رهنورد»، «محمدمهدی کرمی» و «سید محمد حسینی» که پروسهی بازداشت و پروندهسازی امنیتی علیه آنان با اشد شکنجههای جسمی و روحی، اخذ اعترافات اجباری و محرومیت از تمامی حقوق اساسیشان همراه بود، اعدام شدند.
ما در بیدارزنی با یاد تمامی جانباختگانِ مبارز این قیام و با ایمان به «ضرورت تحقق دادخواهی» و «حق تعیین سرنوشت»، به مرورِ اسامی و یادوارهای از زنان جانباخته در خلال قیام ژینا میپردازیم. نام این زنان بر اساس شواهد و قرائن موجود، فیلم، مصاحبه، تایید خانوادهها و تایید منابع مختلف خبری و حقوق بشری تهیه شده است. زنانی که برای «زندگی» و پایان ارتجاع به خیابان آمدند و برجستهسازی شهامت آنها، نه یک سوگواره که ضرورتی دیگرباره بر مبارزه برای آزادی، رهایی و برابری است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
بيدارزنى
Photo
🟣 #بیدارزنی: «مینو مجیدی» از نخستین زنان جانباختهی قیام ژینا
مینو مجیدی، ۶۲ ساله٬ مادر سه فرزند٬ متولد قصرشیرین و ساکن کرمانشاه در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات اولیه علیه قتل ژینا امینی در بلوار وحدت این شهر با تیراندازی نیروهای ضد شورشْ جان خود را از دست داد. مینو مجیدی، معلم پاکسازی شدهی اوایل انقلاب بود و سی سال پیش، مربی تنیس روی میز ناشنوایان و کم شنوایان به صورت داوطلب بوده است.
بنا بر گزارشهای مهسا پیرایی، فرزند مینو مجیدی٬ او هدف شلیک ۱۶۷ گلولهی ساچمهای قرار گرفت که در راه انتقال به بیمارستان طالقانی جان خود را از دست داد. او یکی از نخستین کشتهشدگان قیام ژیناست.
مهسا پیرایی درباره نحوه قتل مادرش به رسانهی کردپا گفت: «روز ۲۹ شهریور ساعت ١٩:٣٠ مادرم به تظاهرکنندگان در چهارراه سیمتری، نزدیک بلوار وحدت ملحق شد و طبق تحقیقات ما، کمی بعد ماموران یگان ویژه از دو جهت به سمت جمعیتْ شروع به تیراندازی میکنند. بین ساعت ۱۹:۴۵ تا ۲۰:۰۰، نزدیک به شیرینیفروشی تابان، مادرم تیر خورد و روی زمین افتاد و مردمی که دور او جمع شدند، اول متوجه نشدند که چه اتفاقی افتاده، چرا که فقط یک تیر روی دست او بوده، اما بعد که خون از دهان مادر من بیرون میزند، او را به پشت برمیگردانند و تن پر گلولهی او را میبینند. نیروهای یگان ویژه، ۱۶۷ گلولهی ساچمهای فلزی را از فاصله خیلی کم، حدود یک تا دو متر از پشت سر تا کمر مادرم شلیک کردند. کمی بعد مادرم را یک تیبا سفید (که احتمالا ماشین از سمت نیروهای امنیتی بوده است) به بیمارستان منتقل کردند...پیکر مادرم ۳۰ شهریور بعد از بازجویی از پدرم و نتیجه پزشکی قانونی تحویل داده شد و روز ۳۱ شهریور در آرامستان میناباد ( آرامستان اهل تسنن کرمانشاه) با تدابیر امنیتی به خاک سپرده شد.»
در نامه بیمارستان طالقانی به پزشکی قانونی در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ نوشته شده است که: «فوت، خارج از بیمارستان» صورت گرفته و علت مراجعه به پزشکی قانونی نیز «مشکوک» عنوان شده است. این سند همچنین حاکی از آن است که مینو مجیدی «بدون علائم حیاتی» به بیمارستان منتقل شده است و نشان میدهد شدت جراحات به حدی بود که او فورا جان خود را از دست داده است. در تاریخ ۳۰ شهریور٬ دادستان کرمانشاه در گفتوگو با رسانههای دولتی، ضمن تایید خبر کشته شدن دو نفر در تجمعات اعتراضی این شهر، مدعی شده بود که قتل این شهروندان «توسط عوامل ضدانقلاب رخ داده» و «این افراد با سلاحهای غیرسازمانی هدف قرار گرفتهاند.»
رویا پیرایی٬ یکی دیگر از دخترانِ مینو مجیدی به نشانهی اعتراض به سیاستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی و سوگواری مادرش، بر سر مزار او موی سر خود را تراشید و حجاب از سر برداشت. مهسا پیرایی پیشتر در توصیف مادرش به رادیو زمانه گفته بود: «مادرم یک زن آزاده و فمینیستی واقعی بوده که همیشه مدافع حقوق زنان بود. او پر از انرژی و شور زندگی بود... بعد از انقلاب ٥٧ مادرم از حق تدریس محروم شد و خانهدار بود. یک مدت مربی تنیس روی میز ناشنوایان و کمشنوایان بهطور داوطلب بود. اوایل انقلاب هم از "تربیت معلم" پاکسازی شد، قبلا معلم بود، تدریس میکرد ولی بعد از پاکسازی اجازه کار نداشت، شاید فقط به دلیل کُرد و اهل تسنن بودن».
مهسا پیرایی در رابطه با #دادخواهی مادرش اعلام کرده است: «من و خواهرم رویا که خارج از ایران هستیم، صدای خاموش شده مادرم و صدای اعتراض و دادخواهی خانوادهام شدیم، مادرم در اعتراضات با خواست خودش شرکت کرده و حتی در جواب پدرم که نگران حضور در اعتراضات بود، گفت: اگر من نروم، تو نروی، پس جوانهای مردم بروند و کشته شوند؟»
پیکر مینو مجیدی، فرزند وجیهه قویدل و وحید مجیدی و متولد بیستم تیرماه ١٣٣٩ در قصرشیرین، در آرامستان میناباد (آرامستان اهل تسنن کرمانشاه) قرار دارد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
مینو مجیدی، ۶۲ ساله٬ مادر سه فرزند٬ متولد قصرشیرین و ساکن کرمانشاه در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۴۰۱ در جریان اعتراضات اولیه علیه قتل ژینا امینی در بلوار وحدت این شهر با تیراندازی نیروهای ضد شورشْ جان خود را از دست داد. مینو مجیدی، معلم پاکسازی شدهی اوایل انقلاب بود و سی سال پیش، مربی تنیس روی میز ناشنوایان و کم شنوایان به صورت داوطلب بوده است.
بنا بر گزارشهای مهسا پیرایی، فرزند مینو مجیدی٬ او هدف شلیک ۱۶۷ گلولهی ساچمهای قرار گرفت که در راه انتقال به بیمارستان طالقانی جان خود را از دست داد. او یکی از نخستین کشتهشدگان قیام ژیناست.
مهسا پیرایی درباره نحوه قتل مادرش به رسانهی کردپا گفت: «روز ۲۹ شهریور ساعت ١٩:٣٠ مادرم به تظاهرکنندگان در چهارراه سیمتری، نزدیک بلوار وحدت ملحق شد و طبق تحقیقات ما، کمی بعد ماموران یگان ویژه از دو جهت به سمت جمعیتْ شروع به تیراندازی میکنند. بین ساعت ۱۹:۴۵ تا ۲۰:۰۰، نزدیک به شیرینیفروشی تابان، مادرم تیر خورد و روی زمین افتاد و مردمی که دور او جمع شدند، اول متوجه نشدند که چه اتفاقی افتاده، چرا که فقط یک تیر روی دست او بوده، اما بعد که خون از دهان مادر من بیرون میزند، او را به پشت برمیگردانند و تن پر گلولهی او را میبینند. نیروهای یگان ویژه، ۱۶۷ گلولهی ساچمهای فلزی را از فاصله خیلی کم، حدود یک تا دو متر از پشت سر تا کمر مادرم شلیک کردند. کمی بعد مادرم را یک تیبا سفید (که احتمالا ماشین از سمت نیروهای امنیتی بوده است) به بیمارستان منتقل کردند...پیکر مادرم ۳۰ شهریور بعد از بازجویی از پدرم و نتیجه پزشکی قانونی تحویل داده شد و روز ۳۱ شهریور در آرامستان میناباد ( آرامستان اهل تسنن کرمانشاه) با تدابیر امنیتی به خاک سپرده شد.»
در نامه بیمارستان طالقانی به پزشکی قانونی در ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ نوشته شده است که: «فوت، خارج از بیمارستان» صورت گرفته و علت مراجعه به پزشکی قانونی نیز «مشکوک» عنوان شده است. این سند همچنین حاکی از آن است که مینو مجیدی «بدون علائم حیاتی» به بیمارستان منتقل شده است و نشان میدهد شدت جراحات به حدی بود که او فورا جان خود را از دست داده است. در تاریخ ۳۰ شهریور٬ دادستان کرمانشاه در گفتوگو با رسانههای دولتی، ضمن تایید خبر کشته شدن دو نفر در تجمعات اعتراضی این شهر، مدعی شده بود که قتل این شهروندان «توسط عوامل ضدانقلاب رخ داده» و «این افراد با سلاحهای غیرسازمانی هدف قرار گرفتهاند.»
رویا پیرایی٬ یکی دیگر از دخترانِ مینو مجیدی به نشانهی اعتراض به سیاستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی و سوگواری مادرش، بر سر مزار او موی سر خود را تراشید و حجاب از سر برداشت. مهسا پیرایی پیشتر در توصیف مادرش به رادیو زمانه گفته بود: «مادرم یک زن آزاده و فمینیستی واقعی بوده که همیشه مدافع حقوق زنان بود. او پر از انرژی و شور زندگی بود... بعد از انقلاب ٥٧ مادرم از حق تدریس محروم شد و خانهدار بود. یک مدت مربی تنیس روی میز ناشنوایان و کمشنوایان بهطور داوطلب بود. اوایل انقلاب هم از "تربیت معلم" پاکسازی شد، قبلا معلم بود، تدریس میکرد ولی بعد از پاکسازی اجازه کار نداشت، شاید فقط به دلیل کُرد و اهل تسنن بودن».
مهسا پیرایی در رابطه با #دادخواهی مادرش اعلام کرده است: «من و خواهرم رویا که خارج از ایران هستیم، صدای خاموش شده مادرم و صدای اعتراض و دادخواهی خانوادهام شدیم، مادرم در اعتراضات با خواست خودش شرکت کرده و حتی در جواب پدرم که نگران حضور در اعتراضات بود، گفت: اگر من نروم، تو نروی، پس جوانهای مردم بروند و کشته شوند؟»
پیکر مینو مجیدی، فرزند وجیهه قویدل و وحید مجیدی و متولد بیستم تیرماه ١٣٣٩ در قصرشیرین، در آرامستان میناباد (آرامستان اهل تسنن کرمانشاه) قرار دارد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: «نیکا شاکرمی» از نخستین نوجوانان جانباخته در قیام ژینا
نیکا شاکرمی، متولد ۱۰ مهر ۱۳۸۴ در خرم آباد، نوجوان ۱۷ سالهای بود که در اعتراضات ۲۸ شهریورماه ۱۴۰۱ در بلوار کشاورز تهران حضور داشت و ناگهان ناپدید شد. پس از ۹ روز بیخبری، پیکر بیجان او روز ۹ مهرماه از سردخانهی کهریزک به خانوادهاش تحویل داده شد. طبق گزارشهای مبتنی بر مصاحبههای «نسرین شاکرمی» مادر نیکا: «جنازهی نیکا با صورت و گونهی شکسته، دندانهای خرد شده و آسیب شدید در پشت جمجمهی سر» در سردخانه به آنان تحویل داده شده است.
نیکا به هنر علاقه داشت و در تهران در هنرستان تحصیل میکرد و همزمان در کافهای نیز مشغول بهکار بود. بر اساس ویدیوهای منتشرشده در فضای مجازی در روز ۲۸ شهریورماه، نیکای ۱۷ ساله با شجاعت تمام در صف اول اعتراضات در تقاطع بلوار کشاورز و خیابان ۱۶ آذر حضور داشته است. از این رو با شروع سرکوب، توسط نیروهای حکومتی شناسایی شده و همان شب بازداشت شده است. او در آخرین تماسی که با مادر خود داشت، گفته بود که نیروهای حکومتی او و دوستانش را دنبال کردند. تلفنهمراه نیکا در ساعت ۱۱:۴۰ شب ۲۸ شهریورماه از دسترس خارج میشود و بنا بر گواهی پزشکی قانونی، جنازهی وی صبح روز ۲۹ شهریورماه به سردخانهی کهریزک منتقل میشود. پس از ۹ روز بیخبری و مراجعهی مکرر اعضای خانواده، پیکر او در کهریزک توسط مادرش شناسایی شد.
پیکر نیکا شاکرمی توسط نیروهای امنیتی، مخفیانه و بدون حضور اعضای خانواده دفن شد. این درحالی است که قرار بود وی در قبرستان صالحین شهر خرمآباد به خاک سپرده شود، اما مأموران امنیتی پیکر او را از غسالخانه شهر خرمآباد دزدیدند و در روستایی دورافتاده در ۴۰ کیلومتری خرمآباد در آرامستان «حیاتالغیب» به خاک سپردند. خاکسپاری او با حضور دستکم ۷۰ الی ۸۰ مامور امنیتی مسلح و بدون حضور اعضای خانواده انجام شد. دو فرد فامیل نیکا هم که پس از اطلاع از ربودهشدن او بهدست مأموران امنیتی به این روستا رفتند، با ماموران درگیر شدند.
نیکا شاکرمی، دختری جسور و پر از شور زندگی بود. در تمامی ویدئوهای منتشر شده، او آزاد و رها به رقص و آواز میپردازد. او با شجاعتی مثال زدنی در صف نخست اعتراضات علیه قتل ژینا امینی حضور یافت و حجاب اجباری خود را آتش زد... نیکایی که به گفتهی مادرش، بسیار زودْ بزرگ شد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
نیکا شاکرمی، متولد ۱۰ مهر ۱۳۸۴ در خرم آباد، نوجوان ۱۷ سالهای بود که در اعتراضات ۲۸ شهریورماه ۱۴۰۱ در بلوار کشاورز تهران حضور داشت و ناگهان ناپدید شد. پس از ۹ روز بیخبری، پیکر بیجان او روز ۹ مهرماه از سردخانهی کهریزک به خانوادهاش تحویل داده شد. طبق گزارشهای مبتنی بر مصاحبههای «نسرین شاکرمی» مادر نیکا: «جنازهی نیکا با صورت و گونهی شکسته، دندانهای خرد شده و آسیب شدید در پشت جمجمهی سر» در سردخانه به آنان تحویل داده شده است.
نیکا به هنر علاقه داشت و در تهران در هنرستان تحصیل میکرد و همزمان در کافهای نیز مشغول بهکار بود. بر اساس ویدیوهای منتشرشده در فضای مجازی در روز ۲۸ شهریورماه، نیکای ۱۷ ساله با شجاعت تمام در صف اول اعتراضات در تقاطع بلوار کشاورز و خیابان ۱۶ آذر حضور داشته است. از این رو با شروع سرکوب، توسط نیروهای حکومتی شناسایی شده و همان شب بازداشت شده است. او در آخرین تماسی که با مادر خود داشت، گفته بود که نیروهای حکومتی او و دوستانش را دنبال کردند. تلفنهمراه نیکا در ساعت ۱۱:۴۰ شب ۲۸ شهریورماه از دسترس خارج میشود و بنا بر گواهی پزشکی قانونی، جنازهی وی صبح روز ۲۹ شهریورماه به سردخانهی کهریزک منتقل میشود. پس از ۹ روز بیخبری و مراجعهی مکرر اعضای خانواده، پیکر او در کهریزک توسط مادرش شناسایی شد.
پیکر نیکا شاکرمی توسط نیروهای امنیتی، مخفیانه و بدون حضور اعضای خانواده دفن شد. این درحالی است که قرار بود وی در قبرستان صالحین شهر خرمآباد به خاک سپرده شود، اما مأموران امنیتی پیکر او را از غسالخانه شهر خرمآباد دزدیدند و در روستایی دورافتاده در ۴۰ کیلومتری خرمآباد در آرامستان «حیاتالغیب» به خاک سپردند. خاکسپاری او با حضور دستکم ۷۰ الی ۸۰ مامور امنیتی مسلح و بدون حضور اعضای خانواده انجام شد. دو فرد فامیل نیکا هم که پس از اطلاع از ربودهشدن او بهدست مأموران امنیتی به این روستا رفتند، با ماموران درگیر شدند.
نیکا شاکرمی، دختری جسور و پر از شور زندگی بود. در تمامی ویدئوهای منتشر شده، او آزاد و رها به رقص و آواز میپردازد. او با شجاعتی مثال زدنی در صف نخست اعتراضات علیه قتل ژینا امینی حضور یافت و حجاب اجباری خود را آتش زد... نیکایی که به گفتهی مادرش، بسیار زودْ بزرگ شد.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
🟣 #بیدارزنی : «حنانه کیاکجوری» از زنان جانباختهی نوشهر
حنانه کیاکجوری متولد ۱۷ بهمن ۱۳۷۸ در نوشهر در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در نزدیکی میدان آزادی این شهر با شلیک مستقیم گلولهی نیروهای ضدشورش به پهلو، جان خود را از دست داد. حنانه ۲۲ ساله بود و بهتازگی نامزد کرده بود.
عصر روز ۳۰ شهریور، بیمارستان بهشتی این شهر، غرق در خونِ معترضانِ مجروح شد و پنج جوان معترض با وخامت حال نیز در این بیمارستان بستری شدند. پیکر حنانه کیا، روز اولمهرماه در آرامستان الجواد بهخاک سپرده شد.
مراسم چهلم او در تاریخ ۱۱ آبانماه با حضور گستردهی مردم نوشهر بهیکی از روزهای اعتراضی و تاریخی این شهر تبدیل و با هجوم ماموران امنیتی و تیراندازی بهسمت جمعیت مردمی همراه شد. حنانه دختری آرام و عاشق زندگی بود که خود را برای مراسم عروسی آماده میکرد.
حنانه یکی از نخستین جانباختگان نوشهر در خلال قیام ژینا است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
حنانه کیاکجوری متولد ۱۷ بهمن ۱۳۷۸ در نوشهر در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۱ در نزدیکی میدان آزادی این شهر با شلیک مستقیم گلولهی نیروهای ضدشورش به پهلو، جان خود را از دست داد. حنانه ۲۲ ساله بود و بهتازگی نامزد کرده بود.
عصر روز ۳۰ شهریور، بیمارستان بهشتی این شهر، غرق در خونِ معترضانِ مجروح شد و پنج جوان معترض با وخامت حال نیز در این بیمارستان بستری شدند. پیکر حنانه کیا، روز اولمهرماه در آرامستان الجواد بهخاک سپرده شد.
مراسم چهلم او در تاریخ ۱۱ آبانماه با حضور گستردهی مردم نوشهر بهیکی از روزهای اعتراضی و تاریخی این شهر تبدیل و با هجوم ماموران امنیتی و تیراندازی بهسمت جمعیت مردمی همراه شد. حنانه دختری آرام و عاشق زندگی بود که خود را برای مراسم عروسی آماده میکرد.
حنانه یکی از نخستین جانباختگان نوشهر در خلال قیام ژینا است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
بيدارزنى
Video
🟣 #بیدارزنی: سارینا اسماعیلزاده، از نوجوانان جانباختهی کرج در خلال قیام ژینا
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani
سارینا اسماعیلزاده یکی از نوجوانان آگاه و معترضی بود که با ضربات متعدد باتوم ماموران امنیتی بر سرش، جان خود را از دست داد.
سارینا متولد ۱۱ تیرماه ۱۳۸۵، دانشآموز مدرسهی فرزانگان و ساکن مهرشهر کرج بود که در تظاهرات ۱ مهرماه کرجْ شرکت کرد و کشته شد.
پس از قتل سارینا، نیروهای امنیتی بارها تلاش کردند تا با تحت فشار قرار دادن خانواده، علت جانباختن او را خودکشی و سقوط از ارتفاع، اعلام کنند.
سارینا از طریق کانال یوتیوب و تلگراماش، با زبان و جهانبینی خود به شرح و بیان دیدگاه و دغدغههایش پیرامون وضعیت زنان، جایگاه نابرابر دختران در خانواده، سرکوب جنسیتی، فقر و شرح وضع دختران همکلاسی خود میپرداخت. او در یکی از ویدئوهایی که در صفحه یوتیوب خود قرار داده، اعلام کرده بود: «مردم یک کشور چه انتظاری میتونن از کشور خودشون داشته باشن؟ رفاه، رفاه، رفاه، نه چیز دیگهای...یک سری محدودیتهایی که مخصوصا برای زنها خیلی بیشتره مثل «حجاب اجباری». مثل خیلی از ممنوعیتهایی که برای پسرها نیست، مثلا ما حتی یه استادیوم نمیتونیم بریم...بحث خیلی بیسیکیه (ابتدایی) و انقدر شنیدیم که همهمون اذیت میشیم...»
سارینا بهجز تلاش برای ابراز عقاید و اعتراض علیه وضعیت موجود، از طریق شعر و موسیقی نیز، پیوند اجتماعی خود را با محیطی که خواهان تغییر آن بود، برقرار میکرد. کانال تلگرام او به نام (My Whole Universe) و همچنین صفحه یوتیوب وی به اسم (Sarinacmz) حاوی تمامی روحیات، زندگی شخصی دختر نوجوانی چون او و تلاشهایش برای تغییر در ساحت زیست شخصی و اجتماعیاند.
اعتراض علیه قتل سارینا اسماعیلزاده، همچون قتل نیکا شاکرمی، حدیث نجفی و...در اوایل قیام ژینا در دانشگاهها، مدارس و خیابانها متکثر شد. او دو روز پیش از شرکت در اعتراضات، با انتشار عکس زنان و دختران مبارز در خیابانها، دو پیام کوتاه را نیز منتشر کرد: «یعنی میشه بشه؟»....«وطنم بوی غربت میده».
سارینا، در طبقه دوم مزار پدر خود، به خاک سپرده شد. دختری که رویای رهایی و آزادی در سر داشت، هرگز مرعوب ارتجاع نشد و آرزوهای جمعیاش بسیار بزرگتر از شانزده سالِ کودکیاش بود.
#ژن_ژیان_ئازادی
#نه_میبخشیم_نه_فراموش_میکنیم
#دادخواهی
@bidarzani