•
میان لباس های آویزان ...
روی بند رخت...
اندام زنی پیداست ...
که تمام زنانگی اش ...
در چمدان عروسی اش جا ماند..
و بی هیچ بوسه ای ..
خسته از شب های تکراری...
هر صبح به بیداری رسید...
در آشپزخانه ای تب دار...
آرزوهایش ته گرفت ...
و قُل قُلِ کتری ...
عاشقانه ترین ملودی اش شد...
موهایش در تشنگی پژمرد...
و دریک تشت پر از کَف و تنهایی ...
چنگ می زد به دلش...
یقه چرکی که بوی غریبه می داد...
و هرشب با لبخند...
منتظر غریبه ای می ماند...
که اسمش در شناسنامه اش بود!
#یغما_گلرویی
میان لباس های آویزان ...
روی بند رخت...
اندام زنی پیداست ...
که تمام زنانگی اش ...
در چمدان عروسی اش جا ماند..
و بی هیچ بوسه ای ..
خسته از شب های تکراری...
هر صبح به بیداری رسید...
در آشپزخانه ای تب دار...
آرزوهایش ته گرفت ...
و قُل قُلِ کتری ...
عاشقانه ترین ملودی اش شد...
موهایش در تشنگی پژمرد...
و دریک تشت پر از کَف و تنهایی ...
چنگ می زد به دلش...
یقه چرکی که بوی غریبه می داد...
و هرشب با لبخند...
منتظر غریبه ای می ماند...
که اسمش در شناسنامه اش بود!
#یغما_گلرویی
در وداع هر دیدار
پی واژهای میگردم به جای خداحافظ
تا با آن بباورانم به خود
که دوباره دیدنت محال نیست !
حرفی شبیه میبینمت تا بعد
به امید دیدار ...
حرفی که نجاتم دهد
از هراس دوباره ندیدن تو ...!
#یغما_گلرویی
#شب_بخیر
🕊️
پی واژهای میگردم به جای خداحافظ
تا با آن بباورانم به خود
که دوباره دیدنت محال نیست !
حرفی شبیه میبینمت تا بعد
به امید دیدار ...
حرفی که نجاتم دهد
از هراس دوباره ندیدن تو ...!
#یغما_گلرویی
#شب_بخیر
🕊️
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
آهنگ شمال با صدای معین
چقدر خوشبختم، میتوانم
عکس سياه و سفيد تو را
ببوسم و باور کنم که
در آن سوی سواحل رويا
با تماس نابهنگام گرمايی به گونهات
از خواب میپری…
#یغما_گلرویی
چقدر خوشبختم، میتوانم
عکس سياه و سفيد تو را
ببوسم و باور کنم که
در آن سوی سواحل رويا
با تماس نابهنگام گرمايی به گونهات
از خواب میپری…
#یغما_گلرویی
یک روز
بلکه پنجاه سالِ دیگر
ترانهی من را از رادیو خواهی شنید
در برنامهی مروری بر ترانههای کهن شاید
و بار دیگر به یاد خواهی آورد
سطرهایی را
که به صله ی یک لبخند تو نوشته شدند
تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک
و این شعر در آن روز
تازهترین شعرم برای تو خواهد بود …
#یغما_گلرویی
بلکه پنجاه سالِ دیگر
ترانهی من را از رادیو خواهی شنید
در برنامهی مروری بر ترانههای کهن شاید
و بار دیگر به یاد خواهی آورد
سطرهایی را
که به صله ی یک لبخند تو نوشته شدند
تو مرا به یاد خواهی آورد بدون شک
و این شعر در آن روز
تازهترین شعرم برای تو خواهد بود …
#یغما_گلرویی