چه کسی گفت که مستی فقط از جام شراب است
من ز میخانهی چشمان تو هر لحظه خرابم
محمدرضا محتشم
من ز میخانهی چشمان تو هر لحظه خرابم
محمدرضا محتشم
دل تنگم و دلتنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى؟
بىاسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى
دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقاشى بىرنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
سید تقی سیدی
عاشق نشدى، لنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
کو قطره اشکى که به پاى تو بریزم که بمانى؟
بىاسلحه در جنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو آن بت مغرور پیمبر شکنى، داغ ندیدى
دل بسته به یک سنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
تو تابلوى حاصل دستان هنرمند خدایى
نقاشى بىرنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
گشتم همه جا را پى چشمان پر از شوق تو اما
فرسنگ به فرسنگ نبودى که بدانى چه کشیدم
سید تقی سیدی
و سلام بر آنان که زخم های ما را دیدند
و تبر به دست نگرفتند
که خم شدند و آن ها را بوسیدند.
الهه نوروزی
و تبر به دست نگرفتند
که خم شدند و آن ها را بوسیدند.
الهه نوروزی
ای فصل غیر منتظر داستان من!
معشوق ناگهانی دور از گمان من
ای مطلع امید من ای چشم روشنت
زیباترین ستارهی هفت آسمان من
آه ای همیشه گل که به سرخی در این خزان
گل کردهای به باغچهی بازوان من
در فترت ملال و سکوتی که داشتم
عشق تو طُرفه حادثهی ناگهان من
ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من
حس کردنیست قصهی عشقم نه گفتنی
ای قاصر از حکایت حسنت بیان من
با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر
من زندهام به مهر تو ای مهربان من!
کی میرسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من
#حسین_منزوی
ای فصل غیر منتظر داستان من!
معشوق ناگهانی دور از گمان من
ای مطلع امید من ای چشم روشنت
زیباترین ستارهی هفت آسمان من
آه ای همیشه گل که به سرخی در این خزان
گل کردهای به باغچهی بازوان من
در فترت ملال و سکوتی که داشتم
عشق تو طُرفه حادثهی ناگهان من
ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من
حس کردنیست قصهی عشقم نه گفتنی
ای قاصر از حکایت حسنت بیان من
با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر
من زندهام به مهر تو ای مهربان من!
کی میرسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من
#حسین_منزوی
Яхши курсам нима кипти
@ahang_nab_inesta11
گاه با بیصدا ترین واژه ها
تو را میخوانم .
ای صدای تپش قلب و تنم
هاشمی🕊️
تو را میخوانم .
ای صدای تپش قلب و تنم
هاشمی🕊️
مرا یک گلّه دلتنگی است، کو هِی های چوپانم؟
چنان مویی که در آتش بسوزد؛ سوختی جانم
چو زنبوری که از کندو به گل میرفت و برمیگشت
میان چشم و لبهای تو سرگردان و حیرانم
شبیه شانه در موی پریشان، راه گم کردم
خدایا! راه بیرونشد، نمیدانم نمیدانم
چو تیری در کمان باشد مردد، حال من این است
نمیدانم تو را، من نیمهی خالیِ لیوانم
هدف وقتیکه حرکت میکند من میروم از حال
تو از وقتی شکار من شدی، دائم غزلخوانم
که من چون شیرهای عاشقم، درگیر آهویم
غذایم غنچهی گلهاست، مصنوعی است دندانم.
#حسین_شیردل
چنان مویی که در آتش بسوزد؛ سوختی جانم
چو زنبوری که از کندو به گل میرفت و برمیگشت
میان چشم و لبهای تو سرگردان و حیرانم
شبیه شانه در موی پریشان، راه گم کردم
خدایا! راه بیرونشد، نمیدانم نمیدانم
چو تیری در کمان باشد مردد، حال من این است
نمیدانم تو را، من نیمهی خالیِ لیوانم
هدف وقتیکه حرکت میکند من میروم از حال
تو از وقتی شکار من شدی، دائم غزلخوانم
که من چون شیرهای عاشقم، درگیر آهویم
غذایم غنچهی گلهاست، مصنوعی است دندانم.
#حسین_شیردل
بوسه هم دیگر نمیبخشد به دل آرامشی
دست بگشا و مرا در کنج آغوشت نشان...
شاهد سنقری
دست بگشا و مرا در کنج آغوشت نشان...
شاهد سنقری
شادمهر عقیلی - فقط با تو عشقم
@moziku
تمامِ مدتی که نگاهت میکردم،
خندههایت بهانهام بودند،
بهانهای برای بیشتر دوست داشتنت...!
#سید_علی_صالحی
تمامِ مدتی که نگاهت میکردم،
خندههایت بهانهام بودند،
بهانهای برای بیشتر دوست داشتنت...!
#سید_علی_صالحی
صد طبیب آمد
ندانست دردِ این شوریده دل
کیستی تا آمدی صد دردِ ما درمان بشد..؟
راحم تبریزی
ندانست دردِ این شوریده دل
کیستی تا آمدی صد دردِ ما درمان بشد..؟
راحم تبریزی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
این نصیحت واقعا به دردت میخوره🥰
ولی چهقدر زیباست این شعر...، بیا سرنوشت بسازیم واسه هم🌱♥️
ولی چهقدر زیباست این شعر...، بیا سرنوشت بسازیم واسه هم🌱♥️
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
برای غربت چشمانت
برای دل پر دردت
دلتنگم
بعد از من
چه کسی خواهد دید
غم و رنج نهفته ی نهانت را ....
هاشمی
برای دل پر دردت
دلتنگم
بعد از من
چه کسی خواهد دید
غم و رنج نهفته ی نهانت را ....
هاشمی
شیرینتر از این چیست که با قندِ لبِ دوست
دور از غم و اندوه جهان چای بنوشی...
محمد اسماعیلی
دور از غم و اندوه جهان چای بنوشی...
محمد اسماعیلی
هر چه
به جز خيالِ او
قصد حريمِ دل كند
دَر نگشايمش به رو،
از دَرِ دل، برانمش...
مولانا
به جز خيالِ او
قصد حريمِ دل كند
دَر نگشايمش به رو،
از دَرِ دل، برانمش...
مولانا
وقتی که حرف رفتنت حسرت به جانم می دهد
چشمم خبر از وسعت درد نهانم میدهد
گفتی که مجبوری و من اجبار را فهمیده ام
تاوان اجبار تو را صبر و توانم میدهد؟
روزی برای دخترت تعریف کن حال مرا
آخر کسی از نسل تو مرهم نشانم می دهد
گفتی چه آمد بر سرت گفتم که تو گفتم که تو ...
نام تو هر جا میرسد لکنت زبانم میدهد
صد سال باید بگذرد تا من فراموشت کنم
اصلا بگو داغ تو تا آنجا امانم میدهد؟
هنگام دفنم آمدی بین جماعت دیدمت
در حین تلقین بغض تو دارد تکانم میدهد
#هادی_معراجی
چشمم خبر از وسعت درد نهانم میدهد
گفتی که مجبوری و من اجبار را فهمیده ام
تاوان اجبار تو را صبر و توانم میدهد؟
روزی برای دخترت تعریف کن حال مرا
آخر کسی از نسل تو مرهم نشانم می دهد
گفتی چه آمد بر سرت گفتم که تو گفتم که تو ...
نام تو هر جا میرسد لکنت زبانم میدهد
صد سال باید بگذرد تا من فراموشت کنم
اصلا بگو داغ تو تا آنجا امانم میدهد؟
هنگام دفنم آمدی بین جماعت دیدمت
در حین تلقین بغض تو دارد تکانم میدهد
#هادی_معراجی