عاشقانه♡عارفانه
793 subscribers
8.63K photos
2.72K videos
9 files
33 links
می دانم
که درمان این همه درد
شعر نیست
تویی
#تو...✓


زیباترین ها در اختیار شماست
اشعار 📖
کلیپ 📺
گیف 🎬
موسیقی 🎵🎧
💞...🕊
Download Telegram
من نمی‌مانم میانِ برزخِ وصل و فراق
باید امشب یا ببوسی یا فراموشم کنی..

#فاضل_نظری
از سخن‌چینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم..

#فاضل_نظری
بی قرار توام ودر دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست

مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی وبین من وتو فاصله هاست

#فاضل_نظری
هرچند حیا می‌کند از بوسه ی ما دوست
دلتنگی ما بیشتر از دلهره اوست

الفت چه طلسمی است که باطل‌شدنی نیست
اعجاز تو ای عشق نه سحر است نه جادوست

ای کاش شب مرگ در آغوش تو باشم
زهری که بنوشم ز لب سرخ تو داروست

یک‌بار دگر بار سفر بستی و رفتی
تا یاد بگیرم که سفر خوی پرستوست

از کوشش بیهوده خود دست کشیدم
در بستر مرداب چه حاجت به تکاپوست


#فاضل_نظری
برکه ای گفت به خود
ماه به من خیره شده است
ماه خَندید که من
چشم به "خود" دوخته ام...
#فاضل_نظری
گفت: اولین نشانه‌ی عاشق شدن غم است؟
بوسیدمش به گریه و گفتم: غمت مباد

روزی اگر قرار شد از هم جدا شویم
من می‌روم ز یادِ تو کم‌کم غمت مباد

#فاضل_نظری
عقل با دل روبرو شد؛ صبحِ دل‌تنگی به‌خیر
عقل برمی‌گشت راهی را که دل پیموده بود.‌.

#فاضل_نظری
شور دیدارت اگر شعله به دل‌ها بکشد
رود را از جگر كوه به دریا بكشد

#فاضل_نظری
از تهیدستی خود شرم ندارم چون سرو
شاخه را دلخوشی میوه کشیده است به زیر..‌.

#فاضل_نظری
#روز_کارگر
معنی بخشیدن یک دل به یک لبخند چیست؟
من پشیمانم بگو تاوان آن سوگند چیست؟

گاه اگر از دوست پیغامی نیاید بهتر است
داستان‌هایی که مردم از تو می‌گویند چیست؟

خود قضاوت کن اگر درمان دردم عشق توست
این سر آشفته و این قلب ناخرسند چیست؟

چند روز از عمر گل‌های بهاری مانده است
ارزش جان کندن گل‌ها در این یک چند چیست؟

از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش
چاره‌ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟

عشق، نفرت، شوق، بیزاری، تمنا یا گریز
حاصل آغوش گرم آتش و اسپند چیست؟

#فاضل_نظری
#فاضل_نظری
٫

دلواپس گذشته مباش و غمت مباد
من سالهاست هیچ نمی آورم به یاد

بی اعتنا شدم به جهان بی تو آنچنان
کز دیدن تو نیزنه غمگین شوم نه شاد

من داستان آن گل سرخم که عاقبت
دل سوزی نسیم سرش را به باد داد

گفتی ببند عهد و به من اعتماد کن
نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد

این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست
خير شما رسیده به ما مرحمت زیاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عشق می‌بازم که غیر از باختن در عشق نیست
در نبردی اینچنین هرکس به خاک افتاد برد

#فاضل_نظری
تو مهتابی و من مرداب، خوشحالم که امشب هم
مرا از دور می‌بینی، تو را از دور می‌بوسم..

#فاضل_نظری
شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست
که آنچه در سر من نیست بیم رسوایی ست

چه غم که خلق به حسن تو عیب میگیرند
همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست

اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی ست

شباهت تو و من هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی ست

کنون اگرچه کویرم، هنوز در سر من
صدای پر زدن مرغ های دریایی ست

کتاب: #کتاب
#فاضل_نظری
#توئیت🖇♥️

رسم عاشقی اینجور باید باشه
که #فاضل_نظری میگه :

"بامت بلند باد که دلتنگی‌ات مرا
از هرچه هست غیر تو بیزار کرده است..."
خواستم بوسه‌ی گرم از لب گلگون ببرم 
حال بايد جگر داغ و دل خون ببرم

برنگردان به من اين قلب پُر از خاطره را
اين کتاب ورق از هم شده را چون ببرم؟

با سرافکندگی قلب خرابم چه کنم؟
گر سر سالم از اين معرکه بيرون ببرم

ناگزيرم که در آيينه‌ی چشمت با شرم
لب خندان بنشانم دل محزون ببرم

شاعر ساحل چشم توأم و همچون موج
بايد از سنگ‌دلی‌های تو مضمون ببرم

#فاضل_نظری
ناگزیر از سفرم، بی‌سروسامان چون باد
به گرفتار رهایی نتوان گفت آزاد

کوچ تا چند؟! مگر می‌شود از خویش گریخت
بال تنها غمِ غربت به پرستوها داد

آنکه مردم نشناسند تو را غربت نیست
غربت آن است که یاران ببرندت از یاد

عاشقی چیست؟ به جز شادی و مهر و غم و قهر؟!
نه من از قهر تو غمگین، نه تو از مهرم شاد

چشم بیهوده به آیینه‌شدن دوخته‌ای
اشک آن روز که آیینه شد از چشم افتاد

#فاضل_نظری
#توئیت 🖇♥️

‏به قول #فاضل_نظری:

‏"نه حرف عقل بزن با کسی نه لاف جنون
‏که هر کجا خبری هست ادعایی نیست..."


‏دیدی زیاد ادعاش میشه
بدون مثل دهل تو خالی هست و
فقط سروصدا داره
گر تو هم چون ما پریشان‌حال و تنهایی بیا
جمع، جمع مردم تنهاست می‌آیی بیا

ساغری از خون دل داریم و حسرت می‌خوریم
گر در این میخانه هم پیمانهٔ مایی بیا

گریه چیزی از غم عاشق نمی‌کاهد ولی
گر بنا داری به اندوهت بیفزایی بیا

مثل سنگی، رود را دامن گرفتم، رفت و گفت:
گر توانستی ز پایت بند بگشایی بیا

سایه‌ای افتاده بر دیوار، آیا این تویی
ای رسول مرگ! می‌دانم که اینجایی بیا

#فاضل_نظری
هرچه آیینه به توصیف تو جان کند، نشد
آه! تصویر تو هرگز به تو مانند نشد

گفتم از قصهء زلفت گرهی باز کنم
به پریشانی گیسوی تو سوگند نشد

خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یاد تو هرچند نشد

من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد

دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند
بلکه چون بَرده مرا هم بفرونشد نشد

#فاضل_نظری