چند دارم در بغل پنهان دل افسرده را؟
چند در فانوس دارم این چراغ مرده را؟
سیر گلشن بی دماغان را نمی آرد به حال
سایه گل می کشد در خون دل آزرده را
#صائب_تبریزی
چند در فانوس دارم این چراغ مرده را؟
سیر گلشن بی دماغان را نمی آرد به حال
سایه گل می کشد در خون دل آزرده را
#صائب_تبریزی
🖇♥️
كارما ميگه:
بعضی وقتا بايد تو زندگی رنج بكشی؛
نه به خاطر اينكه آدم بدی بودی
بلكه به خاطر اينكه درک نكردی كجا بايد
دست از خوب بودن برداری!
حالا جناب #صائب بهتر از ما این مسئله رو باز کرده؛ اونجایی که میگه :
"دور شعور چون به نهایت رسیده است
صائب تو نیز چون دگران بی شعور باش"
كارما ميگه:
بعضی وقتا بايد تو زندگی رنج بكشی؛
نه به خاطر اينكه آدم بدی بودی
بلكه به خاطر اينكه درک نكردی كجا بايد
دست از خوب بودن برداری!
حالا جناب #صائب بهتر از ما این مسئله رو باز کرده؛ اونجایی که میگه :
"دور شعور چون به نهایت رسیده است
صائب تو نیز چون دگران بی شعور باش"
چند دارم در بغل پنهان دل افسرده را؟
چند در فانوس دارم این چراغ مرده را؟
سیر گلشن بی دماغان را نمی آرد به حال
سایه گل می کشد در خون دل آزرده را
#صائب_تبریزی
چند در فانوس دارم این چراغ مرده را؟
سیر گلشن بی دماغان را نمی آرد به حال
سایه گل می کشد در خون دل آزرده را
#صائب_تبریزی
گر دهی صد جان شیرین در بهای بوسه ای
در عقب نبود پشیمانی قمار بوسه را
آن که در آیینه دارد بوسه را از خود دریغ
کی به عاشق واگذارد اختیار بوسه را؟
گشت صائب در مذاقم تلخ آب زندگی
تا چشیدم من شراب خوشگوار بوسه را
#صائب_تبریزی
در عقب نبود پشیمانی قمار بوسه را
آن که در آیینه دارد بوسه را از خود دریغ
کی به عاشق واگذارد اختیار بوسه را؟
گشت صائب در مذاقم تلخ آب زندگی
تا چشیدم من شراب خوشگوار بوسه را
#صائب_تبریزی