عاشقانه♡عارفانه
642 subscribers
8.55K photos
2.63K videos
10 files
94 links
می دانم
که درمان این همه درد
شعر نیست
تویی
#تو...✓


زیباترین ها در اختیار شماست
اشعار 📖
کلیپ 📺
گیف 🎬
موسیقی 🎵🎧
💞...🕊
Download Telegram
یک قصه بیش نیست غم عشق وین عجب
کز هر زبان که می‌شنوم نامکرر است...

#حافظ
یاد باد آن صحبت شب‌ها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود...

#حافظ
نوبهار است در ان کوش که خوشدل باشی
که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی

#حافظ
چون من گدایِ بی‌نشان، مشکل بُوَد یاری چُنان
سلطان کجا عیشِ نهان، با رندِ بازاری کند؟

#حافظ
ثواب روزه و حجِ قبول، آن‌کس برد
که خاکِ مِیکده‌ی عشق را زیارت کرد

#حافظ
ای غایب از نظر به خدا می‌سپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

تا دامنِ کفن نکشم زیرِ پایِ خاک
باور مکن که دست ز دامن بدارمت

محرابِ ابرویت بنما تا سحرگهی
دستِ دعا برآرم و در گردن آرمت

#حافظ
جز نقش تو در نظر نیامد ما را
جز کوی تو رهگذر نیامد ما را

خواب ار چه خوش آمد همه را در عهدت
حقّا که به چشم دَر نیامد ما را

#حافظ
ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند
گر از آن یار سفرکرده پیامی داری

#حافظ
اگر پوسیده گردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش

#حافظ
بیا که با سر زلفت قرار خواهم کرد...
#حافظ
   نی قصهٔ آن شمع چگل بتوان گفت
   نی حال دل سوخته‌دل بتوان گفت

غم در دل تنگ من از آن است که نیست
یک دوست، که با او غم دل بتوان گفت

#حافظ
دیده دریا کُنَم و صبر به صحرا فِکَنَم
وَاندر این کار دلِ خویش به دریا فِکَنَم

از دلِ تنگِ گنهکار برآرم آهی
کآتش اندر گُنَهِ آدم و حوا فکنم

مایهٔ خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست
می‌کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم

بِگُشا بندِ قَبا ای مَهِ خورشید کُلاه
تا چو زلفت سَرِ سودا زده در پا فکنم

خورده‌ام تیرِ فلک، باده بده تا سرمست
عُقده در بندِ کَمرتَرکشِ جوزا فکنم

جرعهٔ جام بر این تختِ روان افشانم
غُلغُلِ چنگ در این گنبدِ مینا فکنم

حافظا تکیه بر ایّام چو سهو است و خطا
من چرا عِشرتِ امروز به فردا فکنم

#حافظ
صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت
ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت

گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخنِ سخت به معشوق نگفت

#حافظ
#توئیت 🖇♥️

حضرت #حافظ وقتی میخواد گله کنه
انقد شیرین‌زبونی میکنه که به معشوق برنخوره
اونجا که میگه:

"خستگان را چو طلب باشد و قوت نبود
گر تو بیداد کنی شرط مروت نبود

ما جفا از تو ندیدیم و تو خود نپسندی
آن چه در مذهب ارباب طریقت نبود"
در این ظلمت‌سرا تا کی، به بوی دوست بنشینم
گهی انگشت بر دندان، گهی سر بر سر زانو

بیا ای طایر دولت، بیاور مژدهٔ وصلی
عَسَی الْاَیّامُ اَنْ یَرْجِعْنَ قَوْماً کَالَّذی کانوا

#حافظ
مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی
در عرصه خیال که آمد کدام رفت

#حافظ
رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار
کار ملک است آن که تدبیر و تأمل بایدش...
#حافظ
هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک
گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

مرا امیدِ وصال تو زنده می‌دارد
وگرنه هر دَمم از هجر توست بیمِ هلاک


نَفَس‌نفس اگر از باد نشنوم بویش
زمان‌زمان چو گُل از غم کنم گریبان چاک

رَوَد به خواب دو چشم از خیال تو؟ هیهات!
بوَد صبور دل اندر فراق تو؟ حاشاک

اگر تو زخم زنی بِهْ که دیگری مرهم
وگر تو زهر دهی بِهْ که دیگری تریاک


عنان مپیچ که گر می‌زنی به شمشیرم
سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک

تو را چنان که تویی هر کجا نظر بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک


به چشم خلق عزیزِ جهان شود حافظ
که بر درِ تو نهد روی مسکنت بر خاک

#حافظ