عاشقانه♡عارفانه
783 subscribers
8.62K photos
2.72K videos
9 files
32 links
می دانم
که درمان این همه درد
شعر نیست
تویی
#تو...✓


زیباترین ها در اختیار شماست
اشعار 📖
کلیپ 📺
گیف 🎬
موسیقی 🎵🎧
💞...🕊
Download Telegram
قسم به دفتر شعر و به سوز آوازم
که در هوای #تو تنها ترانه می سازم

بگو که #شمع_وجودت مرا بسوزاند
نمی رود ز سرم ذوق و شوق پروازم

#تقی_شیرین_زاده
دفتر و خودکار بیک و حال پر غوغای من
سیلی موج خیال و ساحل رویای من

می نشیند همچو مهمانی که دعوت نیست او
با غرور آقای غم در محفل شب های من

همچو طفل بی خبر از آتش سوزان شمع
می فشارم عشق را با دست بی پروای من

چون به پای سنگدل عمر و جوانی داده ام
می رود در حسرتش امروز من فردای من

می ستاند جان یخ را بوسه های آفتاب
مهر جویی از زمانه خواهش بیجای من

تیر چشمم تا به صید چشم های عشق رفت
خم شده همچون کمان آن قامت رعنای من

#تقی_شیرین_زاده
چه کنم یا چه بگویم نظرت بر گردد
باز آن عشق قدیمی به سرت بر گردد

چه کنم تا به فضای خودمان برگردیم
شوق پرواز تو و بال و پرت برگرد

چه کنم غصه نیاید به در خانه تو
یا بلافاصله از پشت درت بر گردد

چه کنم باز شود غنچه ی لب های تو باز
روزگار طرب و شور و شرت بر گردد

گفته بودی که تویی مونس رویایی من
چه کنم باز دوباره نظرت برگردد

#تقی_شیرین_زاده
سیرم از دیدن هرچیز بجز روی شما
نفس زندگیم بسته به یک موی شما

کاش مانند پرنده پر پروازم بود
تا بیایم بنشینم به سر کوی شما

و به زانو بگذارم به نوازش سرتان
نکند خم بشود طاق دو ابروی شما

هر شب و روز فقط منتظرم تا برسد
خبرشادی و سر زندگی از سوی شما

کرک و پر ریخته از خانه و یکباره شده
خالی ازشوخی و ازخنده و از بوی شما

و چنین می گذرد روز و شب تنهایی
چشم در راه و همه لحظه دعا گوی شما

#تقی_شیرین_زاده
در خاطر ما خاطره خوب نمانده
جز داغ دل و دیده مرطوب نمانده

در باغ که آفت زده بر جان درختان
یک میوه جانانه و مرغوب نمانده

افسوس  که بر کوچه و بر رهگذرانش
جز چهره پر ماتم و مرعوب نمانده

تا قابل دیدن نشود جور و جفاها
جز چشم ترک خورده و معیوب نمانده

صد یوسف از این شهر فراموش شده پس
حاجت به حدیث و غم ایوب نمانده

از مدرسه که سنگر آزادی و علم است
جز بستن چرخ و فلک و چوب نمانده

خط خورده همه دفتر عمر و به جز افسوس
یک صفحه در آن خاطره خوب نمانده

#تقی_شیرین_زاده... 🕊️
ماجرایی شده عشقی که میان من و توست
می جهد آتش دردی که به جان من و توست

دفتر شعر من از اشک قلم می سوزد
سطر هایی که در آن شرح و بیان من و توست

سینه ابر پر از غصه شده می بارد
آب دریا همه از اشک روان  من و توست

ناله‌ی نی، نه فقط باد نفسهای کسی ست
گوشه‌ی غمزده از آه و فغان من و توست

به لبش شوق غزلخوانی بلبل خشکید
محو آواز غم نیمه شبان من و توست

#تقی_شیرین_زاده