دلم به بوی تو آغشته است
سپیده دمان
کلمات سرگردان بر میخیزند و
خواب آلوده دهان مرا می جویند
تا از تو سخن بگویم.
کجای جهان رفتهای
نشان قدمهایت
چون دان پرندگان
همهسویی ریخته است
باز نمیگردی، میدانم
و شعر
چون گنجشک بخارآلودی
بر بام زمستانی
به پاره یخی
بدل خواهد شد.
#شمس_لنگرودی
سپیده دمان
کلمات سرگردان بر میخیزند و
خواب آلوده دهان مرا می جویند
تا از تو سخن بگویم.
کجای جهان رفتهای
نشان قدمهایت
چون دان پرندگان
همهسویی ریخته است
باز نمیگردی، میدانم
و شعر
چون گنجشک بخارآلودی
بر بام زمستانی
به پاره یخی
بدل خواهد شد.
#شمس_لنگرودی
#توئیت 🖇♥️
دیدی وقتی آنلاینه،
میشینی زل میزنی بلکه پیام بده؟
#شمس_لنگرودی این حالت رو خیلی قشنگ
توصیف میکنه، اونجا که میگه:
"دلخوش نشستهام
که تو شاید گذر کنی
لعنت به شایدی که مهیا نمیشود"
دیدی وقتی آنلاینه،
میشینی زل میزنی بلکه پیام بده؟
#شمس_لنگرودی این حالت رو خیلی قشنگ
توصیف میکنه، اونجا که میگه:
"دلخوش نشستهام
که تو شاید گذر کنی
لعنت به شایدی که مهیا نمیشود"
سرشارم از شعرهای نچیده
روزهای نیامده
اتوبوس هایی مملو آدمیانی که به تعطیلی میروند؛
قلبی که روی دست بهار مانده است،
کفهای پر کشیده بر پر مرغانی که به سمت شمال می روند.
سرشارم از
شکایت سنگها وقتی که در ترنم رودخانه ترک می خورند،
سرشارم از برف، از ترنم انگور، نور
#شمس_لنگرودی
روزهای نیامده
اتوبوس هایی مملو آدمیانی که به تعطیلی میروند؛
قلبی که روی دست بهار مانده است،
کفهای پر کشیده بر پر مرغانی که به سمت شمال می روند.
سرشارم از
شکایت سنگها وقتی که در ترنم رودخانه ترک می خورند،
سرشارم از برف، از ترنم انگور، نور
#شمس_لنگرودی
🔻
از پوستم
صدای تو می تراود
بر پاهای تو راه می روم
با چشم تو شعر می نویسم
من که ام
به جز تو
که در رگ و پوستم نهانی و
نام مرا به خود داده ای.
#شمس_لنگرودی
#بـرای_دلبـــــرجـان👌👍😉
از پوستم
صدای تو می تراود
بر پاهای تو راه می روم
با چشم تو شعر می نویسم
من که ام
به جز تو
که در رگ و پوستم نهانی و
نام مرا به خود داده ای.
#شمس_لنگرودی
#بـرای_دلبـــــرجـان👌👍😉
بی آن که تو را ببینم
در تو رها میشوم
و در کف دریا چشم میگشایم ....
رودم،
و به غرقه شدن در تو
معتادم!
#شمس_لنگرودی
در تو رها میشوم
و در کف دریا چشم میگشایم ....
رودم،
و به غرقه شدن در تو
معتادم!
#شمس_لنگرودی
از پوستم
صدای تو میتراود
بر پاهای تو راه میروم
با چشم تو شعر مینویسم
من کهام؟
بهجز تو
که در رگ و پوستم نهانی و
نام مرا به خود دادهای...
#شمس_لنگرودی
صدای تو میتراود
بر پاهای تو راه میروم
با چشم تو شعر مینویسم
من کهام؟
بهجز تو
که در رگ و پوستم نهانی و
نام مرا به خود دادهای...
#شمس_لنگرودی
سنگم
آرام آرام مینویسم و خود را میتراشم
تا به شکل مجسمهای در آیم
که تو بودایش کردهای.
از دهان من اگر حرفی نیست
کوتاهی از من است
نمیدانم چگونه از تو سخن بگویم
با دهانی از سنگ...
#شمس_لنگرودی
آرام آرام مینویسم و خود را میتراشم
تا به شکل مجسمهای در آیم
که تو بودایش کردهای.
از دهان من اگر حرفی نیست
کوتاهی از من است
نمیدانم چگونه از تو سخن بگویم
با دهانی از سنگ...
#شمس_لنگرودی
هيزم انبارها میشدم
به بوی سرانگشتهای تو بود
كه جوانه كردم
چه بود زندگی
اگر تو نمیرسيدی...
#شمس_لنگرودی
به بوی سرانگشتهای تو بود
كه جوانه كردم
چه بود زندگی
اگر تو نمیرسيدی...
#شمس_لنگرودی
Saman Jalili Man
Telegram: @Pen_Musix
از من
تنها تو ماندهای
پر باز میکنم
بالم بر آسمان غروب میساید و شب میشود
تنها
در ظلمات جهان میگردم و
از بادها و شب پرگانم بیم نیست
از من تنها تو ماندهای…
#شمس_لنگرودی
تنها تو ماندهای
پر باز میکنم
بالم بر آسمان غروب میساید و شب میشود
تنها
در ظلمات جهان میگردم و
از بادها و شب پرگانم بیم نیست
از من تنها تو ماندهای…
#شمس_لنگرودی