خنده ات یک شهر را ویران عالم میکند
خنده کن آخر غم واندوه می خواهم چکار
یک نفر هستی و کلِ عالمی در پیش من
با تو من جمعیت انبوه می خواهم چکار.
مهدی شریفی
خنده کن آخر غم واندوه می خواهم چکار
یک نفر هستی و کلِ عالمی در پیش من
با تو من جمعیت انبوه می خواهم چکار.
مهدی شریفی
قاعده ۹۹
■پادشاه از وزیرش میپرسد: چرا همیشه خدمتکارم از من خوشحالتر است در حالی که او هیچ چیزی ندارد! و منِ پادشاه که همه چیز دارم، حال و روزِ خوبی ندارم!؟
□وزیر گفت: سرورم شما باید قاعده ۹۹ را امتحان کنید! پادشاه گفت: قاعده ۹۹ چیست؟! وزیر گفت: ۹۹ سکه طلا در کیسهای بگذار و شب آن را پشت درب اتاق خدمتکار بگذار و بنویس این ۱۰۰ سکه هدیهای است برای تو و سپس در را ببند و نگاه کن چه اتفاقی رخ میدهد!
●پادشاه نقشه را آنطور که وزیر به او گفته بود، انجام داد…. خدمتکار پادشاه، آن کیسه را برداشت و موقعی که به خانه رسید سکهها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد!
○پیش خود فکر کرد که آن را در مسیر راه گم کرده است! همراه با خانوادهاش کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند، هیچی پیدا نکردند! خدمتکار ناراحت شد از اینکه یک سکه را گم کرده است! پریشانی به سراغش آمد با آنکه آن همه سکههای دیگر را در اختیار داشت!
■روز دوم خدمتکار پریشان حال بود چرا؟! چون شب نخوابیده بود. وقتی که پیش پادشاه رسید چهرهای درهم و ناراحت داشت و مثل روزهای قبل شاد و خوشحال نبود! پادشاه آن موقع فهمید که معنی قاعده ۹۹ چیست!
□آری، قاعده ۹۹ آن است که همه ما ۹۹ نعمت در اختیار داریم که خداوند به ما هدیه داده است و تنها دنبال یک نعمت هستیم که به نظر خودمان مفقود است! و در تمام ادوار زندگیمان دنبال آن یک نعمت گمشده میگردیم و خودمان را به خاطر آن ناراحت میکنیم و فراموش کردهایم که چه نعمتهای دیگری را در اختیار داریم
■پادشاه از وزیرش میپرسد: چرا همیشه خدمتکارم از من خوشحالتر است در حالی که او هیچ چیزی ندارد! و منِ پادشاه که همه چیز دارم، حال و روزِ خوبی ندارم!؟
□وزیر گفت: سرورم شما باید قاعده ۹۹ را امتحان کنید! پادشاه گفت: قاعده ۹۹ چیست؟! وزیر گفت: ۹۹ سکه طلا در کیسهای بگذار و شب آن را پشت درب اتاق خدمتکار بگذار و بنویس این ۱۰۰ سکه هدیهای است برای تو و سپس در را ببند و نگاه کن چه اتفاقی رخ میدهد!
●پادشاه نقشه را آنطور که وزیر به او گفته بود، انجام داد…. خدمتکار پادشاه، آن کیسه را برداشت و موقعی که به خانه رسید سکهها را شمرد، متوجه شد یکی کم دارد!
○پیش خود فکر کرد که آن را در مسیر راه گم کرده است! همراه با خانوادهاش کل شب را دنبال آن یک سکه طلا گشتند، هیچی پیدا نکردند! خدمتکار ناراحت شد از اینکه یک سکه را گم کرده است! پریشانی به سراغش آمد با آنکه آن همه سکههای دیگر را در اختیار داشت!
■روز دوم خدمتکار پریشان حال بود چرا؟! چون شب نخوابیده بود. وقتی که پیش پادشاه رسید چهرهای درهم و ناراحت داشت و مثل روزهای قبل شاد و خوشحال نبود! پادشاه آن موقع فهمید که معنی قاعده ۹۹ چیست!
□آری، قاعده ۹۹ آن است که همه ما ۹۹ نعمت در اختیار داریم که خداوند به ما هدیه داده است و تنها دنبال یک نعمت هستیم که به نظر خودمان مفقود است! و در تمام ادوار زندگیمان دنبال آن یک نعمت گمشده میگردیم و خودمان را به خاطر آن ناراحت میکنیم و فراموش کردهایم که چه نعمتهای دیگری را در اختیار داریم
Shab
T.me/HashtMin
- محمدرضا شجریان؛
وقتی این قطعه پلی میشه انگار
غم های دنیا سرازیر میشن روم
وقتی این قطعه پلی میشه انگار
غم های دنیا سرازیر میشن روم
Hayedeh & Garsha Rezaei Aks - Remix
@AhngQoflim کانال تلگرام
ناگزيرم که در آيينهی چشمت با شرم
لبِ خندان بنشانم، دلِ محزون ببرم..
فاضل نظری
لبِ خندان بنشانم، دلِ محزون ببرم..
فاضل نظری
ای ساقی اگر سعادتی هست تراست
جانی و دلی و جان و دل مست تراست
اندر سر ما عشق تو پا میکوبد
دستی میزن که تا ابد دست تراست
#مولانا
جانی و دلی و جان و دل مست تراست
اندر سر ما عشق تو پا میکوبد
دستی میزن که تا ابد دست تراست
#مولانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بشنوید غزل زیبا را ....
من دکترای تجربی «تو شناسی ام»
من دکترای تجربی «تو شناسی ام»
عاشقانه♡عارفانه
بشنوید غزل زیبا را .... من دکترای تجربی «تو شناسی ام»
نه عالم ریاضیام و نه سیاسیام
من دکترای تجربی تو شناسیام
تبلیغ عشق میکنم و در کنار آن
آموزگار مکتب زاهد هراسیام
هم عاشقم به درک عمیق تو از غزل
هم دوستدار خوشگلی و خوشلباسیام
وقتی لب تو امر کند میشوم مطیع
از دست چشمهای تو، هرچند عاصیام
یک لحظه غافل از تو نشد فکر و ذکر من
ای علت همیشـــگی کمحواســـیام
مردانه دوست دارمت این را بخوان بفهم
از عاشقانههای متیــــن حماســیام
کتمان نکن که مثل خودم عاشقی تو هم
من دکترای تجربی تو شناسیام
مهدی زارعی
من دکترای تجربی تو شناسیام
تبلیغ عشق میکنم و در کنار آن
آموزگار مکتب زاهد هراسیام
هم عاشقم به درک عمیق تو از غزل
هم دوستدار خوشگلی و خوشلباسیام
وقتی لب تو امر کند میشوم مطیع
از دست چشمهای تو، هرچند عاصیام
یک لحظه غافل از تو نشد فکر و ذکر من
ای علت همیشـــگی کمحواســـیام
مردانه دوست دارمت این را بخوان بفهم
از عاشقانههای متیــــن حماســیام
کتمان نکن که مثل خودم عاشقی تو هم
من دکترای تجربی تو شناسیام
مهدی زارعی
دل را نگاه گرم تو دیوانه میکند
آیینه را رخ تو پریخانه میکند
دل میخورد غم من و من میخورم غمش
دیوانه غمگساری دیوانه میکند
صائب تبریزی
آیینه را رخ تو پریخانه میکند
دل میخورد غم من و من میخورم غمش
دیوانه غمگساری دیوانه میکند
صائب تبریزی
تابش صبح بناگوشش ببین
مهر و مه را خانه بر دوشش ببین
حلقه ی زلف زره سازش نگر
جلوه ی سرو قبا پوشش ببین
#فروغی_بسطامی
مهر و مه را خانه بر دوشش ببین
حلقه ی زلف زره سازش نگر
جلوه ی سرو قبا پوشش ببین
#فروغی_بسطامی
یه نفر تو دو ماه میتونه احساسی رو در شما
به وجود بیاره که یه نفر دیگه تو دوسال نتونسته
زمان هیچکارس
اصل داستان شخصیت آدماس
#حرف_حساب
به وجود بیاره که یه نفر دیگه تو دوسال نتونسته
زمان هیچکارس
اصل داستان شخصیت آدماس
#حرف_حساب
هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر
که من از دست تو فردا بروم جای دگر
بامدادان که برون مینهم از منزل پای
حسن عهدم نگذارد که نهم پای دگر
هر کسی را سر چیزی و تمنای کسیست
ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر...
#سعدی
که من از دست تو فردا بروم جای دگر
بامدادان که برون مینهم از منزل پای
حسن عهدم نگذارد که نهم پای دگر
هر کسی را سر چیزی و تمنای کسیست
ما به غیر از تو نداریم تمنای دگر...
#سعدی
تو را دوست دارم
آنسان که هرگز کسی را دوست نداشتهام
و دوست نخواهم داشت.
تو یگانه هستی و خواهی ماند
بی هیچ قیاسی با دیگری
این حس چیزی است آمیخته و عمیق
چیزی که تمامِ ذراتم را دربرمیگیرد
تمام امیالام را ارضاء میکند
و تمام غرورهایم را نوازش
این را حس میکنی؟
گر چه تنهایمان دور هستند
اما روحهایمان همدیگر را لمس میکنند.
روحِ من اغلب با روحِ توست.
#گوستاو_فلوبر
تو را دوست دارم
آنسان که هرگز کسی را دوست نداشتهام
و دوست نخواهم داشت.
تو یگانه هستی و خواهی ماند
بی هیچ قیاسی با دیگری
این حس چیزی است آمیخته و عمیق
چیزی که تمامِ ذراتم را دربرمیگیرد
تمام امیالام را ارضاء میکند
و تمام غرورهایم را نوازش
این را حس میکنی؟
گر چه تنهایمان دور هستند
اما روحهایمان همدیگر را لمس میکنند.
روحِ من اغلب با روحِ توست.
#گوستاو_فلوبر
تو را دوست دارم!
مانند هر چیز با ارزش و پنهانی
که باید
مخفیانه دوست داشت!
درست، ما بین سایه و روح...
تو را دوست دارم
بی آنکه بدانم
چگونه، از کی و از کجا...
تو را دوست دارم!
بی هیچ پیچیدگی، بی هیچ غروری...
- پابلو نرودا
مانند هر چیز با ارزش و پنهانی
که باید
مخفیانه دوست داشت!
درست، ما بین سایه و روح...
تو را دوست دارم
بی آنکه بدانم
چگونه، از کی و از کجا...
تو را دوست دارم!
بی هیچ پیچیدگی، بی هیچ غروری...
- پابلو نرودا
دل پیش کسی باشد و وصلش نتوانی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی
سید تقی سیدی
لعنت به من و زندگی و عشق و جوانی
سید تقی سیدی