This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
گفتم دکتر درد دارم...گفت درد چی!؟
گفتم درد اسارت...
روایتی از خلبان آزاده مجتبی جعفری
در سیصد و پنجاه و نهمین برنامه شب خاطره
سالروز بازگشت آزادگان مبارک
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #اسارت | #آزادگان | #آزاده | #شب_خاطره
گفتم درد اسارت...
روایتی از خلبان آزاده مجتبی جعفری
در سیصد و پنجاه و نهمین برنامه شب خاطره
سالروز بازگشت آزادگان مبارک
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #اسارت | #آزادگان | #آزاده | #شب_خاطره
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
در عمرم بهش نه نگفتم
به من گفت یکی از سنگرهای خودت را بده به یگان دریایی و یکی دیگر را هم به یگان تدارکات...
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #دکتر_اسماعیل_جبارزاده | #شهید_مهدی_باکری | #لشکر_عاشورا | #پزشکی_جنگ
به من گفت یکی از سنگرهای خودت را بده به یگان دریایی و یکی دیگر را هم به یگان تدارکات...
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #دکتر_اسماعیل_جبارزاده | #شهید_مهدی_باکری | #لشکر_عاشورا | #پزشکی_جنگ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مجروح را بدون برگ تردد سوار آمبولانس کردم
با ۱۲۰تا سرعت میرفتم...
روایت اسماعیل فروتنی؛ راننده آمبولانس در دوران دفاع مقدس
بسته پشتیبان درسنامه | فصل ۷: امداد و انتقال | آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس ویژه دانشجویان علوم پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #راننده_آمبولانس
با ۱۲۰تا سرعت میرفتم...
روایت اسماعیل فروتنی؛ راننده آمبولانس در دوران دفاع مقدس
بسته پشتیبان درسنامه | فصل ۷: امداد و انتقال | آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس ویژه دانشجویان علوم پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #راننده_آمبولانس
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
روز پزشک گرامی باد
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #روز_پزشک | #حکیم_ابوعلی_سینا
روز پزشک گرامی باد
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #روز_پزشک | #حکیم_ابوعلی_سینا
خدا میداند خمپاره چندم بود که ترکشش سمت آغوش عباس میآید
داستان سر - قسمت اول
(برگرفته از صفحه اینستاگرام مرحوم مریم کاظمزاده)
@kazemzadeh_maryam
هر روز که میگذشت منتظر بودم هوای سرپل ذهاب رو به خنکی برود. در حیاط بهداری قدم کند میکردم به امید این که بادی به صورتم بخورد. سکونی که در هوا بود دلم را ناآرام میکرد آن روز حتی نسیم هم نمیوزید. ۱۱ آبان بود. اصغر و بچهها رفته بودند عملیات اسمش را گذاشته بودند «عملیات دار بلوط».
از صبح حواسم را پرت میکردم ضد عفونی میکردم رگ میگرفتم، پانسمان میکردم اما حالا عملیات تمام شده بود و هر دقیقه که میگذشت صورت اصغر در ذهنم پررنگتر میشد دیگر بدن تکه تکه و خون آلود مجروحها در شلوغی بهداری زورشان به دل نگرانم نمیرسید. آنهایی که به هوش بودند و میتوانستند حرف بزنند از جهنمی میگفتند که عراق برای بچهها ساخته.
داشتم رگ سرباز جوانی را میگرفتم که از درد ناله میکرد بین نالههایش صدای دوری را شنیدم که گفت «مریم» گوشم تیز شد فقط نالههای جوان بود. دوباره مشغول شدم از دور کسی بلند گفت «خواهر مریم» صدایش در همهمهی بهداری گم بود اما من اسم خودم را شنیده بودم رگ جوانک را گرفتم سرپرستار را صدا زدم و دویدم سمت صدا اصغر نبود. اما از پشت گردنش دستمال سرخ گره زدهاش را دیدم یکی از بچه ها بود.
نزدیک تر که شدم دیدم عباس اردستانی است. سرش را که برگرداند جا خوردم عینک نداشت. صورتش برایم غریب شده بود من را که دید خندید.
با ذوق انگار بخواهد خبر پیروزی جنگ را بدهد گفت «خواهر! نذاشتم حتی یه ترکش بخوره نذاشتم»
گفتم «چی میگی؟»
تازه دست مجروحش را دیدم، سر و وضعش خونی و خاکی بود اما میخندید، «کی ترکش بخوره؟»
«اصغر آقا خواهر، خوب خوبه خیالت راحت باشه»
اسم اصغر را که آورد انگار برای اولین بار از صبح نفس کشیدم، به صورت عباس نگاه کردم به چشمهایش که حالا بدون عینک از همیشه براقتر بود.
به گرد خاک روی موهایش به خندهی شادانهاش به قطرههای خون روی گونهاش،
صورتش تار شد اشک و نگاهم را دزدیدم با صدای گرفته، گفتم «بیا اینجا زخم تو ببینم»
اصغر و بچه ها آمدند عباس را دست میانداختند بدون عینک مظلومتر از قبل شده بود. بچهها برایم تعریف کردند؛ هربار که خمپاره میخورد عباس سر اصغر را بغل میگرفت، یک خمپاره دو خمپاره سه خمپاره اصغر کلافه میشود که «عباس منو ول کن برو خودت پناه بگیر» اما گوش نمیداد. خدا میداند خمپاره چندم بود که ترکشش سمت آغوش عباس میآید و به جای سر اصغر در دست عباس جا میگیرد هیچ کدام نمیدانستیم ترکشها سمجتر از آغوشها هستند، ۱۷ روز بعد، اصغر با ترکشی که به سرش خورد شهید شد.
عکس نمای بیرونی بهداری سرپل
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #مریم_کاظم_زاده | #عملیات_داربلوط
داستان سر - قسمت اول
(برگرفته از صفحه اینستاگرام مرحوم مریم کاظمزاده)
@kazemzadeh_maryam
هر روز که میگذشت منتظر بودم هوای سرپل ذهاب رو به خنکی برود. در حیاط بهداری قدم کند میکردم به امید این که بادی به صورتم بخورد. سکونی که در هوا بود دلم را ناآرام میکرد آن روز حتی نسیم هم نمیوزید. ۱۱ آبان بود. اصغر و بچهها رفته بودند عملیات اسمش را گذاشته بودند «عملیات دار بلوط».
از صبح حواسم را پرت میکردم ضد عفونی میکردم رگ میگرفتم، پانسمان میکردم اما حالا عملیات تمام شده بود و هر دقیقه که میگذشت صورت اصغر در ذهنم پررنگتر میشد دیگر بدن تکه تکه و خون آلود مجروحها در شلوغی بهداری زورشان به دل نگرانم نمیرسید. آنهایی که به هوش بودند و میتوانستند حرف بزنند از جهنمی میگفتند که عراق برای بچهها ساخته.
داشتم رگ سرباز جوانی را میگرفتم که از درد ناله میکرد بین نالههایش صدای دوری را شنیدم که گفت «مریم» گوشم تیز شد فقط نالههای جوان بود. دوباره مشغول شدم از دور کسی بلند گفت «خواهر مریم» صدایش در همهمهی بهداری گم بود اما من اسم خودم را شنیده بودم رگ جوانک را گرفتم سرپرستار را صدا زدم و دویدم سمت صدا اصغر نبود. اما از پشت گردنش دستمال سرخ گره زدهاش را دیدم یکی از بچه ها بود.
نزدیک تر که شدم دیدم عباس اردستانی است. سرش را که برگرداند جا خوردم عینک نداشت. صورتش برایم غریب شده بود من را که دید خندید.
با ذوق انگار بخواهد خبر پیروزی جنگ را بدهد گفت «خواهر! نذاشتم حتی یه ترکش بخوره نذاشتم»
گفتم «چی میگی؟»
تازه دست مجروحش را دیدم، سر و وضعش خونی و خاکی بود اما میخندید، «کی ترکش بخوره؟»
«اصغر آقا خواهر، خوب خوبه خیالت راحت باشه»
اسم اصغر را که آورد انگار برای اولین بار از صبح نفس کشیدم، به صورت عباس نگاه کردم به چشمهایش که حالا بدون عینک از همیشه براقتر بود.
به گرد خاک روی موهایش به خندهی شادانهاش به قطرههای خون روی گونهاش،
صورتش تار شد اشک و نگاهم را دزدیدم با صدای گرفته، گفتم «بیا اینجا زخم تو ببینم»
اصغر و بچه ها آمدند عباس را دست میانداختند بدون عینک مظلومتر از قبل شده بود. بچهها برایم تعریف کردند؛ هربار که خمپاره میخورد عباس سر اصغر را بغل میگرفت، یک خمپاره دو خمپاره سه خمپاره اصغر کلافه میشود که «عباس منو ول کن برو خودت پناه بگیر» اما گوش نمیداد. خدا میداند خمپاره چندم بود که ترکشش سمت آغوش عباس میآید و به جای سر اصغر در دست عباس جا میگیرد هیچ کدام نمیدانستیم ترکشها سمجتر از آغوشها هستند، ۱۷ روز بعد، اصغر با ترکشی که به سرش خورد شهید شد.
عکس نمای بیرونی بهداری سرپل
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #مریم_کاظم_زاده | #عملیات_داربلوط
سازمان جهانی بهداشت می گوید در اولین مورد فلج اطفال نوع 2 در غزه پس از 25 سال، یک نوزاد فلج شد.
سازمان بهداشت جهانی روز جمعه اعلام کرد که در غزه جنگ زده به دلیل ویروس فلج اطفال نوع 2 نوزادی فلج شده است که اولین مورد از این قبیل در این منطقه در 25 سال گذشته است و آژانس های سازمان ملل خواستار واکسیناسیون فوری همه نوزادان شدند.
ویروس نوع 2 (cVDPV2)، اگرچه ذاتاً خطرناکتر از انواع 1 و 3 نیست، اما در سالهای اخیر رکورد جدیدی را برای اکثر همهگیریها، بهویژه در مناطقی با نرخ واکسیناسیون پایین ثبت کرده است.
آژانسهای سازمان ملل از رژیم صهیونیستی و حماس، خواستهاند تا با توقف هفت روزه بشردوستانه در جنگ 10 ماههشان موافقت کنند تا کمپینهای واکسیناسیون در این منطقه ادامه یابد.
رئیس آژانس آوارگان فلسطینی سازمان ملل متحد روز جمعه در پستی در ایکس گفت: فلج اطفال بین کودکان فلسطینی و اسرائیلی تفاوتی قائل نمی شود.
فیلیپ لازارینی افزود: «تاخیر یک توقف بشردوستانه، خطر شیوع بیماری را در بین کودکان افزایش میدهد».
منبع: رویترز
🔻پوشش ویژه اخبار امداد و درمان جنگ غزه
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #غزه | #فلسطین | #فلج_اطفال | #سازمان_بهداشت_جهانی | #واکسیناسیون
سازمان بهداشت جهانی روز جمعه اعلام کرد که در غزه جنگ زده به دلیل ویروس فلج اطفال نوع 2 نوزادی فلج شده است که اولین مورد از این قبیل در این منطقه در 25 سال گذشته است و آژانس های سازمان ملل خواستار واکسیناسیون فوری همه نوزادان شدند.
ویروس نوع 2 (cVDPV2)، اگرچه ذاتاً خطرناکتر از انواع 1 و 3 نیست، اما در سالهای اخیر رکورد جدیدی را برای اکثر همهگیریها، بهویژه در مناطقی با نرخ واکسیناسیون پایین ثبت کرده است.
آژانسهای سازمان ملل از رژیم صهیونیستی و حماس، خواستهاند تا با توقف هفت روزه بشردوستانه در جنگ 10 ماههشان موافقت کنند تا کمپینهای واکسیناسیون در این منطقه ادامه یابد.
رئیس آژانس آوارگان فلسطینی سازمان ملل متحد روز جمعه در پستی در ایکس گفت: فلج اطفال بین کودکان فلسطینی و اسرائیلی تفاوتی قائل نمی شود.
فیلیپ لازارینی افزود: «تاخیر یک توقف بشردوستانه، خطر شیوع بیماری را در بین کودکان افزایش میدهد».
منبع: رویترز
🔻پوشش ویژه اخبار امداد و درمان جنگ غزه
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #غزه | #فلسطین | #فلج_اطفال | #سازمان_بهداشت_جهانی | #واکسیناسیون
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز هیئتمان یک هیئت هزار نفره است
یک اربعین گذشته و زینب رسیده است
بالای تربتی که خودش آرمیده است
هیئت امدادگران عاشورا در اربعين سالار شهیدان خادم عزاداران حسینی خواهد بود
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #امدادگران_عاشورا | #ظهر_عاشورا | #اربعین
یک اربعین گذشته و زینب رسیده است
بالای تربتی که خودش آرمیده است
هیئت امدادگران عاشورا در اربعين سالار شهیدان خادم عزاداران حسینی خواهد بود
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #امدادگران_عاشورا | #ظهر_عاشورا | #اربعین
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
از ۲۸سال پیش که این هیئت تأسیس شد، تا الان چند ظرفیت بزرگ ملی از دل این هیئت درست شده است
اربعین آمده است
همراه سپاه پیروز افتخار و وارثان خون و روشنی
اربعین که میآید باید از زینب گفت
از حاصل زخمها و نمازهای نشستهای که هنوز او را به یاد دارند
اربعین نگاهی مجدد به عاشوراست
هیئت امدادگران عاشورا در اربعين سالار شهیدان خادم عزاداران حسینی خواهد بود
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #امدادگران_عاشورا | #ظهر_عاشورا | #اربعین
اربعین آمده است
همراه سپاه پیروز افتخار و وارثان خون و روشنی
اربعین که میآید باید از زینب گفت
از حاصل زخمها و نمازهای نشستهای که هنوز او را به یاد دارند
اربعین نگاهی مجدد به عاشوراست
هیئت امدادگران عاشورا در اربعين سالار شهیدان خادم عزاداران حسینی خواهد بود
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #امدادگران_عاشورا | #ظهر_عاشورا | #اربعین
روز داروساز و بزرگداشت حکیم زکریای رازی گرامی باد
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #روز_داروساز
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #روز_داروساز
به مناسبت ۵ شهریور روز داروساز
مستند علاج واقعه
حکایت دارو در جنگ
به روایت داروسازان، پزشکان و فرماندهان بهداری رزمی
زمان: دوشنبه ساعت ١٩:١٠ / تکرار سه شنبه ساعت ١٨:٠٠ / شبکه سلامت
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #مستند_علاج_واقعه | #دارو_در_جنگ | #روز_داروساز
مستند علاج واقعه
حکایت دارو در جنگ
به روایت داروسازان، پزشکان و فرماندهان بهداری رزمی
زمان: دوشنبه ساعت ١٩:١٠ / تکرار سه شنبه ساعت ١٨:٠٠ / شبکه سلامت
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #مستند_علاج_واقعه | #دارو_در_جنگ | #روز_داروساز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
از بیمارستان یک آمبولانس گرفتند و رفتند به نزدیکترین منطقهای که نیازمند امداد دارویی و پزشکی بودند
روایت سعید شیرزاد فرزند دکتر اکبر شیرزاد
به مناسبت روز داروساز
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #روز_داروساز
روایت سعید شیرزاد فرزند دکتر اکبر شیرزاد
به مناسبت روز داروساز
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #روز_داروساز
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
به اینها میگفتند پیشانی سفید، وقتی از بیمارستان غیبشان میزد میگفتند عملیات هستند
بسته پشتیبان درسنامه | فصل ۱۱ | آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس ویژه دانشجویان علوم پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #تیم_ها_اضطراری | #بسته_پشتیبان_درسنامه
بسته پشتیبان درسنامه | فصل ۱۱ | آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس ویژه دانشجویان علوم پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #تیم_ها_اضطراری | #بسته_پشتیبان_درسنامه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اگر قرار شد بروید ما را فراموش نکنید، اینجا خاک دامنگیری دارد...
بسته پشتیبان درسنامه | فصل ۱۱: تیمهای اضطراری | آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس ویژه دانشجویان علوم پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #تیم_ها_اضطراری | #بسته_پشتیبان_درسنامه
بسته پشتیبان درسنامه | فصل ۱۱: تیمهای اضطراری | آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس ویژه دانشجویان علوم پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #تیم_ها_اضطراری | #بسته_پشتیبان_درسنامه
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
آنکه در خط مقدم است نیاز دارد که غذای سالم به دستاش برسد
روایت دکتر احمد عامری
دبیر کمیته بهداشت جبهه و جنگ منطقه جنوب در دوران دفاع مقدس
بسته پشتیبان درسنامه | فصل ۴: بهداشت و پیشگیری از بیماریها | آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس ویژه دانشجویان علوم پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #بهداشت_و_پیشگیری_از_بیماری_ها | #بسته_پشتیبان_درسنامه
روایت دکتر احمد عامری
دبیر کمیته بهداشت جبهه و جنگ منطقه جنوب در دوران دفاع مقدس
بسته پشتیبان درسنامه | فصل ۴: بهداشت و پیشگیری از بیماریها | آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس ویژه دانشجویان علوم پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #بهداشت_و_پیشگیری_از_بیماری_ها | #بسته_پشتیبان_درسنامه
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
هر کسی هرچه میگفت که به درد مبارزه با پشه میخورد، من با موتور میرفتم میگرفتم و میآوردم دانشگاه بهداشت
پمادی بود که صرفاً به اقتضای جنگ تولید شده بود، که به آن میگفتند پماد سنگر
بسته پشتیبان درسنامه | فصل ۴: بهداشت و پیشگیری از بیماریها | آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس ویژه دانشجویان علوم پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #بهداشت_و_پیشگیری_از_بیماری_ها | #بسته_پشتیبان_درسنامه
پمادی بود که صرفاً به اقتضای جنگ تولید شده بود، که به آن میگفتند پماد سنگر
بسته پشتیبان درسنامه | فصل ۴: بهداشت و پیشگیری از بیماریها | آشنایی با فرهنگ و معارف دفاع مقدس ویژه دانشجویان علوم پزشکی
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #بهداشت_و_پیشگیری_از_بیماری_ها | #بسته_پشتیبان_درسنامه
از شعار تا شعور...
شهید فرهاد آسمانی
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد...
از ۱۵ شهریور ۱۳۴۰ ، بیست و پنج، شهریور گذشت تا در ۱۳ شهریور ۱۳۶۵ فرهاد آسمانی، آسمانیتر شود! انگار سرنوشت او خیلی پیشتر از اینها نگاشته شده بود و ماه شهریور از ازل در تقدیر او جا خوش کرده بود.
او از نسل جوانانی بود که شعارها را به عمل و شعور تبدیل کرده و در اوج جوانی، بزرگیها کرده بودند. فرهاد زمانی که فهمید انقلاب به نیروهای متخصصِ متعهد احتیاج دارد، اندکی تامل نکرد و در سال ۱۳۶۴ وارد رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه گیلان شد و این کار را انجام تکلیف شرعی خود میدانست. اما عجل به او فرصت ادامه تحصیل نداد و یک سال بعد در ارتفاعات حاج عمران، به عنوان معاون بهداری لشکر ۱۰ سیدالشهدا به آسمان پَر کشید.
ترسیدم کفشم را ببرند
خاطرهای از «مسعود نوری»
پیش از عملیات کربلای یک در پادگان دوکوهه، حسینیهی شهید همت بودیم و نماز مغرب و عشاء را خواندیم. بعد از نماز، من به سرعت بیرون رفتم.
پس از اینکه دعا تمام شد، شهید آسمانی آمد و از من پرسید چرا زود آمدی بیرون و من جواب دادم که ترسیدم کفشم را ببرند. شهید آسمانی گفت تو برای یک جفت کفش، دعای بعد از نماز و تعقیبات نماز را رها میکنی در حالی که چیزی که میدهند، علاوه بر نماز، در تعقیبات بعد از آن است.
تو خودت را از جمع جدا کردی در حالیکه هر چیزی که ملائک میدهند، در جماعت است. در دعای بعد از نماز، کسی که دعا میکند و دسته جمعی برای آن دعا آمین میگویند، شاید یک خیری نصیب انسان بشود.
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #شهید_فرهاد_آسمانی | #لشکر_۱۰_سیدالشهدا | #ارتفاعات_حاج_عمران | #عملیات_کربلای_۱ | #پادگان_دوکوهه | #عملیات_کربلای_۲
شهید فرهاد آسمانی
امشب صدای تیشه از بیستون نیامد
شاید به خواب شیرین فرهاد رفته باشد...
از ۱۵ شهریور ۱۳۴۰ ، بیست و پنج، شهریور گذشت تا در ۱۳ شهریور ۱۳۶۵ فرهاد آسمانی، آسمانیتر شود! انگار سرنوشت او خیلی پیشتر از اینها نگاشته شده بود و ماه شهریور از ازل در تقدیر او جا خوش کرده بود.
او از نسل جوانانی بود که شعارها را به عمل و شعور تبدیل کرده و در اوج جوانی، بزرگیها کرده بودند. فرهاد زمانی که فهمید انقلاب به نیروهای متخصصِ متعهد احتیاج دارد، اندکی تامل نکرد و در سال ۱۳۶۴ وارد رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه گیلان شد و این کار را انجام تکلیف شرعی خود میدانست. اما عجل به او فرصت ادامه تحصیل نداد و یک سال بعد در ارتفاعات حاج عمران، به عنوان معاون بهداری لشکر ۱۰ سیدالشهدا به آسمان پَر کشید.
ترسیدم کفشم را ببرند
خاطرهای از «مسعود نوری»
پیش از عملیات کربلای یک در پادگان دوکوهه، حسینیهی شهید همت بودیم و نماز مغرب و عشاء را خواندیم. بعد از نماز، من به سرعت بیرون رفتم.
پس از اینکه دعا تمام شد، شهید آسمانی آمد و از من پرسید چرا زود آمدی بیرون و من جواب دادم که ترسیدم کفشم را ببرند. شهید آسمانی گفت تو برای یک جفت کفش، دعای بعد از نماز و تعقیبات نماز را رها میکنی در حالی که چیزی که میدهند، علاوه بر نماز، در تعقیبات بعد از آن است.
تو خودت را از جمع جدا کردی در حالیکه هر چیزی که ملائک میدهند، در جماعت است. در دعای بعد از نماز، کسی که دعا میکند و دسته جمعی برای آن دعا آمین میگویند، شاید یک خیری نصیب انسان بشود.
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #شهید_فرهاد_آسمانی | #لشکر_۱۰_سیدالشهدا | #ارتفاعات_حاج_عمران | #عملیات_کربلای_۱ | #پادگان_دوکوهه | #عملیات_کربلای_۲
از خراسان رأفت عالمگیر شد..
◽️بهخاطر چندين سال كوشش و تلاش امام صادق (ع) و بعد امام موسىبنجعفر (ع) شيعه در بغداد گسترش و نفوذ پیدا كرده بود. همين زمينه بود كه بعدها مأمون را ناچار كرد كه علىبنموسىالرّضا (ع) را از مدينه فرا خوانَد و در خراسان كنار دستش نگاه دارد و براى اينكه حيثيّت او را از نظر شيعه پایين بياورد، بهصورت ظاهر خلافت و بعد ولايتعهدى را به او بدهد. | برداشتی از کتاب #همرزمان_حسین | صفحهی ۲۳۵
◽️شهادت حضرت امام رضا(ع) تسلیت باد
#امام_رضا
🔹️خانهی طراحان انقلاب اسلامی
@KHATTMEDIA
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #شهادت_امام_رضا_ع
◽️بهخاطر چندين سال كوشش و تلاش امام صادق (ع) و بعد امام موسىبنجعفر (ع) شيعه در بغداد گسترش و نفوذ پیدا كرده بود. همين زمينه بود كه بعدها مأمون را ناچار كرد كه علىبنموسىالرّضا (ع) را از مدينه فرا خوانَد و در خراسان كنار دستش نگاه دارد و براى اينكه حيثيّت او را از نظر شيعه پایين بياورد، بهصورت ظاهر خلافت و بعد ولايتعهدى را به او بدهد. | برداشتی از کتاب #همرزمان_حسین | صفحهی ۲۳۵
◽️شهادت حضرت امام رضا(ع) تسلیت باد
#امام_رضا
🔹️خانهی طراحان انقلاب اسلامی
@KHATTMEDIA
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #جنگ_ایران_و_عراق | #دفاع_مقدس | #بهداری | #شهادت_امام_رضا_ع
دکتر ظفرقندی: کلیدیترین هدف وزارت بهداشت تاکیدات رهبری است
وزیر بهداشت، در دیدار با مسئولین هیأت امنای مؤسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت، کلیدیترین هدف وزارت بهداشت را تاکیدات مقام معظم رهبری عنوان کرد.
متن کامل خبر در خبرگزاری مهر:
https://www.mehrnews.com/news/6214926/کلیدی-ترین-هدف-وزارت-بهداشت-تاکید-رهبری-است
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #وزارت_بهداشت | #دکتر_ظفرقندی
وزیر بهداشت، در دیدار با مسئولین هیأت امنای مؤسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت، کلیدیترین هدف وزارت بهداشت را تاکیدات مقام معظم رهبری عنوان کرد.
متن کامل خبر در خبرگزاری مهر:
https://www.mehrnews.com/news/6214926/کلیدی-ترین-هدف-وزارت-بهداشت-تاکید-رهبری-است
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #وزارت_بهداشت | #دکتر_ظفرقندی
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بلوغ بهداشت و درمان اینجا بود که فرماندهان مراقب سلامت بهداشت کارکنانشان بودند
تیزر مجموعه ۴ جلدی تاریخ شفاهی بسوی قاف؛ تولید موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
رونمایی از این مجموعه ۴جلدی به زودی و در هفته دفاع مقدس انجام شده و در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #بسوی_قاف | #بهداشت_و_درمان | #پزشک_جنگ | #امدادگر | #مجروح | #بیمارستان_صحرایی | #شیمیایی
تیزر مجموعه ۴ جلدی تاریخ شفاهی بسوی قاف؛ تولید موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
رونمایی از این مجموعه ۴جلدی به زودی و در هفته دفاع مقدس انجام شده و در دسترس علاقمندان قرار خواهد گرفت
@behdarirazmi
#بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت | #بسوی_قاف | #بهداشت_و_درمان | #پزشک_جنگ | #امدادگر | #مجروح | #بیمارستان_صحرایی | #شیمیایی
Forwarded from موسسه بهداری رزمی دفاع مقدس و مقاومت
🔹️آغاز هفته دفاع مقدس گرامی باد🔹️
🔸️جنگ برای کادر درمان تمام نمیشود🔸️
______________________________________________
📲 @behdarirazmi
______________________________________________
📌 #بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
📌 #هفته_دفاع_مقدس
🔸️جنگ برای کادر درمان تمام نمیشود🔸️
______________________________________________
📲 @behdarirazmi
______________________________________________
📌 #بهداری_رزمی_دفاع_مقدس_و_مقاومت
📌 #هفته_دفاع_مقدس