کانال بابل شهر بهار نارنج
29.7K subscribers
172K photos
36.7K videos
418 files
27.1K links
تازه‌ترین خبرهای بابل، از سواحل دریای کاسپین تا ارتفاعات البرز
کد شامد:
۱-۳-۶۱-۱۳۷۲-۱-۱
ارسال عکس، خبر و ارتباط با ادمین:
@ShahreBaharNarenj

تبلیغات:
@BabolAds

اینستاگرام:
instagram.com/babolshahrebaharnarenj
https://eitaa.com/babolshahrebaharnarenj
Download Telegram
💠💠💠 موقعیت مازندران در شاهنامه


✍🏻 #داوود_کیاقاسمی


🔺صفحه ۲🔺

۶. دیو اگرچه امروزه در فرهنگ و زبان پارسی به معنای شیطان و اهریمن و مانند آن است، در فرهنگ باستانی تبرستان، دَئِوا بود و نام خدا بود؛ خدایانِ طبیعی؛ خدایانِ کوه و دشت و جنگل و دریا. این نکته با نظر استاد فریدون جنیدی و دیگرانی که دیوهای مازندران را موانع طبیعیِ سر راه رستم می‌دانند همخوانی دارد. هنوز که هنوز است نام بسیاری از مکان‌ها و اشخاص در جای جای مازندران به نام دیو است؛ #دیوکلا، #دیورز، #دیوا، #دیوسالار و مانند آن. #نیما_یوشیج در برخی از اشعار تبری‌اش در دفترِ #روجا به این دیوها اشاره می‌کند:
"مازرونِ دیو اَتّا گَته نوم هَسه
رِستِم به حیله دیوِ دَس دَوِسه
دیوِ خونِدونا اِفتاب پَرِسّه
زرتشت به کینه بد به وِ دَوَسه"*

پرسش اینجاست که چطور می‌توان این همه شواهد و قراین تاریخی و باورهای عمومی و آیین‌های بومی را که از عصر فردوسی تا کنون سینه به سینه به ما رسیده‌اند، یک شبه و یکسره وانهاد و دل به یک چند قرینه‌ی ناراستِ کتابی، که بی شک می توانند هرگونه تأویل و تفسیری بپذیرند، خوش کرد و گفت مازندران جایی در یمن یا هند است؟! یعنی به راستی خودِ فردوسی، مازندران را جایی در آنجاها -که روشن نیست کجاها- می‌دید؟ اگر چنین بود، چطور هیچ فردوسی شناس و شاهنامه‌خوانی طی هزار سال متوجه این نکته نبود و به یکباره برخی کتاب به دستانِ امروزی به چنین کشفِ عظیمِ فضایی رسیدند و نیت واقعی فردوسی را از پس هزار سال کشف کرده اند و روح او را از عذاب ناشی از این نادانیِ تاریخی مردم نجات داده اند؟!

به نظر می‌رسد فردوسی وصف سرسبزی و زیبایی مازندران را بسیار شنیده بود، اما چون در آن زمان نقشه‌های جغرافیایی امروزی وجود نداشت در تعیین دقیق محل جغرافیایی آن دچار اشتباه شده بود. گواه این مدعا آن است که تا همین چهارصد و پانصد سال پیش، گمان همگان بر این بود زمین مسطح است؛ یعنی، نقشه‌ی جغرافیایی جهان، حتا در تخصصی ترین نهادهای تهیه ی نقشه، پر از ایرادهای دم دستی بود که امروزه بیشتر شبیه یک حکایتِ مضحک است. نقشه‌های فلات ایران هم به هزار و یک دلیل تا همین صد و پنجاه تا دویست سال پیش بسیار بی ربط و مضحک بود. حال از فردوسی که تخصصی در علم جغرافیا و نقشه کشی نداشت، آن هم در آن زمان‌های دور، چه انتظاری می توان داشت؟ شاید او تصور می‌کرد مازندران خیلی دور است و در تخیل خودش آن را طوری توصیف کرد که گمان می‌رود جایی نزدیک یمن یا هند باشد. اگرچه نظراتی هم در خصوص هندی بودن تبارِ نخستینِ مازندرانیان هست و محیط مازندران و شیوه‌ی زیست مازندرانیان در دل جنگل و شالیزار و نیز اساطیر آنها همچون اسطوره ی گاو و مانند آن، می تواند چنان باشد که مازندران را هندوستان ایران دانست.** قرابتی که در زبان‌های تبری و هندی هست و حتا برخی پژوهشگران ریشه ی نام مازندران را #مز_ایندرا (ایندرای بزرگ که خدای جنگِ هندوان بود) می‌دانند،*** این گمان را تقویت می‌کند.

شوربختانه بسیاری از پژوهش‌های دانشگاهی در ایران - تازه، اگر بگیر و بچسبان نباشند و بتوان نام تحقیق بر آنها نهاد- متکی به منابعِ صِرفِ کتابخانه ای شده اند و از دلایل و شواهد عینی و واقعی غافل مانده‌اند. جالب اینجاست که در خوانش این منابع کتابخانه‌ای هم معمولن اشکالات روش شناختیِ دمِ دستی به چشم می‌خورد.

نتیجه آن که مازندرانِ شاهنامه بی‌گمان جایی غیر از مازندرانِ کنونی نمی‌تواند باشد، اگرنه، این نظرسازانِ تازه رسیده لطف کنند بی درنگ و بی سرگیجگی، یک جای راست و درست به نام مازندران در هند یا یمن با این همه نشانه ها و شواهد و قراینِ عینی و کهن نشان‌مان دهند تا ما نیز به آن‌ها ایمان بیاوریم.

_____________________________________
* دیو مازندران نامدارِ بزرگی‌ست./ رستم به حیله دستِ دیو را بست./ خاندان دیو همه آیینِ مِهرپرستی داشتند./ زرتشت به کینه نسبتِ بد به او داد.

** کولاییان، درویشعلی. "برنج و مازندران باستان". http://goo.gl/rE3h6X

*** حجازی کناری، سید حسن. پژوهشی در زمینه نام های باستانی مازندران. تهران: انتشارات روشنگران. چاپ اول، ۱۳٧۲، ص ۶۱.


✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️
«کانال اطلاع‌رسانی بابل، شهر بهار نارنج»
@BabolShahreBaharNarenj