#عکس_های_تاریخی
#انقلاب_سفید؛
بازدید کشاورزان نمونه بابل از مقبره #رضا_شاه پهلوی،
21 دی 1341
ارسال: #مرتضی_گلی_گنجی
@BabolShahreBaharNarenj
#انقلاب_سفید؛
بازدید کشاورزان نمونه بابل از مقبره #رضا_شاه پهلوی،
21 دی 1341
ارسال: #مرتضی_گلی_گنجی
@BabolShahreBaharNarenj
💠💠💠 سختگیری و تعصب، تا کجا؟!
◀️ به عنوان یک آملی وقتی مطلبِ آن دیگر آملی را خواندم، از شرم سر به زیر انداختم و بسیار تأسف خوردم
◀️ به خاطر تعصبات نخنمای همشهریام از شهروندان فهیم و فرهیخته بابلی پوزش میطلبم
◀️ مازندران در شرایطِ بسیار بدی از چنددلی و واگرایی قرار دارد و سرزمین تاریخیاش دارد به تاراج سودجویان و زمینخوارانِ غریبه میرود و همه در خواب فرو رفتهاند
◀️ به جای تخم تفرقه و نفاق، نهال دوستی بکاریم
* #داوود_کیاقاسمی
صفحه (1)
چند شب پیش برنامهای در #شبکه_مستند سیمای جمهوری اسلامی پخش شد به نامِ #همسفر که به شهر #بابل اختصاص داشت. در این برنامه، #شهردار محترم بابل، جناب #بیژنی، در مقام معرفی شهر بابل نقبی به تاریخ زد و نکاتی را در خصوص پیشینهی تاریخی این شهر گفت. اما به قول ما مازندرانیها انگار این مرد محترم حرف نزد و کور شیطان حرف زد! ناگهان یک شهروند آملی، بیآنکه شهردار بابل جسارتی به #آمل کرده باشد، دست به قلم شد و تا پایان همان شب مطلبی تند و پرخاشگرانه علیه شهردار و شهر بابل نگاشت و در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی پراکند و بدین ترتیب به تکلیف شرعی و قانونی خود عمل کرد!
صرف نظر از دقت یا عدم دقت شهردار محترم بابل در بیان آن نکات تاریخی و اغراقآمیز بودن یا نبودن بیاناتش، من به عنوان یک آملی وقتی مطلبِ آن دیگر آملی را خواندم، از شرم سر به زیر انداختم و بسیار تأسف خوردم. به هیچ رو قابل درک نیست که تعصب و تنشِ نویسندهی این مطلب ناشی از چیست. در جزءجزء مطلب ایشان عصبیتی موج میزند که هیچ مبنای منطقی و عقلانی ندارد و صِرفن برآمده از هیجانات آنی و تعصبات شهریگریست، که مثَلَن آمل چنین و چنان است و بابل فلان و فلان.
جای بسی تعجب است که نویسندهی محترم، شهردار بابل و تاریخنگاران بابلی را دچار عصبیت قبیلهای میداند، در حالی که ظاهرن خودش بیشتر گرفتار این عصبیت است! قابل درک نیست که چطور ایشان بلافاصله بعدِ اتمام آن برنامهی تلویزیونی، چند ساعت از وقت عزیزش را گرفت تا چنین چیزهایی بنویسد و آخر کار، به تمام اندیشمندان و پژوهشگرانِ مازندرانی اذنِ جهادِ علمی علیه بابل بدهد! میتوان به سادگی تصور کرد که چطور هنگام نوشتن، دستش از فرط عصبیت و تنِش میلرزید. اما حیف که تمام جد و جهدش در نوشتن این مطلب برای هیچ بود، برای هیچ و هیچ اندر هیچ... میگوید و از قضا به ضِرس قاطع تأکید میکند که در هیچ منبعی، از #مامطیر و #بارفروش نامی به میان نیامده است. روشن نیست ایشان از کدام منبع میگوید! نکند به دنبال منبع آب گشته است!
آدم دلش برای ایشان به خاطر این همه تعصباتِ بیمبنا و استدلالات نادرست میسوزد! میگوید: "به مدد #رضا_شاه_پهلوی، نامش بابل شده است." باز هم قابل درک نیست که تغییر نام یک شهر، از بارفروش به بابل، چه کار سختیست که نیاز به مدد کسی داشته باشد! این نوع استدلالِ تاریخی بیشتر به نگاه همشهری دیگر ما، جناب #خسرو_معتضد، در روایتِ خودخواستهی تاریخ شباهت دارد. شاید این هم نوعی نگرش به موضوعات تاریخیست که افتخارِ ابتکارش را باید به نام ما آملیها رقم زد!
نویسنده حتا پا جای پای حقوقدانها میگذارد و شهردار بابل و صدا و سیما را مستحق پیگرد قانونی می داند. معلوم نیست چنین جرمی را از کدام بساطِ شانسی فروشی کشف کرده است!!
در مورد مازندرانِ #شاهنامه هم اظهار نظری کرده و روی هوا نتیجه گرفته است که چون بابل تاریخ ندارد، یک تاریخدان بابلی خواسته زیرآبِ کل مازندران را بزند تا بابل با آمل و #ساری برابر شود! روشن نیست این دستگاهِ نیتخوان را ایشان از کجا پیدا کرده است؟ اساسن یک نظر جدی مدتهاست در مورد مازندرانِ شاهنامه وجود دارد که صَرف نظر از درستی یا نادرستی آن، از دیدگاه علمی طرفداران خود را پیدا کرده است. البته بنده خود این نظر را بنا به دلایل عینی و واقعی قبول ندارم، اما به خود اجازه نمیدهم با نیتخوانیِ غیرمنطقی، نظریهپردازانش را به انواع اتهامها متصف کنم. در فضای علمی، موضوعات مختلفی مطرح میشود و رشد و توسعهی علمی نیز در اثر همین تبادل و تضارب آرا اتفاق میافتد؛ و اگر قرار باشد به خاطر بیان هر نظری اینگونه به هم بتازیم، دیگر کار علم و عالِم با کرامالکاتبین خواهد بود!
ادامه در صفحه 2 👇
* #استادیار_حقوق #دانشگاه_شمال، #شاعر و #نویسنده
✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️
کانال اطلاعرسانی بابل، شهر بهار نارنج»
@BabolShahreBaharNarenj
◀️ به عنوان یک آملی وقتی مطلبِ آن دیگر آملی را خواندم، از شرم سر به زیر انداختم و بسیار تأسف خوردم
◀️ به خاطر تعصبات نخنمای همشهریام از شهروندان فهیم و فرهیخته بابلی پوزش میطلبم
◀️ مازندران در شرایطِ بسیار بدی از چنددلی و واگرایی قرار دارد و سرزمین تاریخیاش دارد به تاراج سودجویان و زمینخوارانِ غریبه میرود و همه در خواب فرو رفتهاند
◀️ به جای تخم تفرقه و نفاق، نهال دوستی بکاریم
* #داوود_کیاقاسمی
صفحه (1)
چند شب پیش برنامهای در #شبکه_مستند سیمای جمهوری اسلامی پخش شد به نامِ #همسفر که به شهر #بابل اختصاص داشت. در این برنامه، #شهردار محترم بابل، جناب #بیژنی، در مقام معرفی شهر بابل نقبی به تاریخ زد و نکاتی را در خصوص پیشینهی تاریخی این شهر گفت. اما به قول ما مازندرانیها انگار این مرد محترم حرف نزد و کور شیطان حرف زد! ناگهان یک شهروند آملی، بیآنکه شهردار بابل جسارتی به #آمل کرده باشد، دست به قلم شد و تا پایان همان شب مطلبی تند و پرخاشگرانه علیه شهردار و شهر بابل نگاشت و در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی پراکند و بدین ترتیب به تکلیف شرعی و قانونی خود عمل کرد!
صرف نظر از دقت یا عدم دقت شهردار محترم بابل در بیان آن نکات تاریخی و اغراقآمیز بودن یا نبودن بیاناتش، من به عنوان یک آملی وقتی مطلبِ آن دیگر آملی را خواندم، از شرم سر به زیر انداختم و بسیار تأسف خوردم. به هیچ رو قابل درک نیست که تعصب و تنشِ نویسندهی این مطلب ناشی از چیست. در جزءجزء مطلب ایشان عصبیتی موج میزند که هیچ مبنای منطقی و عقلانی ندارد و صِرفن برآمده از هیجانات آنی و تعصبات شهریگریست، که مثَلَن آمل چنین و چنان است و بابل فلان و فلان.
جای بسی تعجب است که نویسندهی محترم، شهردار بابل و تاریخنگاران بابلی را دچار عصبیت قبیلهای میداند، در حالی که ظاهرن خودش بیشتر گرفتار این عصبیت است! قابل درک نیست که چطور ایشان بلافاصله بعدِ اتمام آن برنامهی تلویزیونی، چند ساعت از وقت عزیزش را گرفت تا چنین چیزهایی بنویسد و آخر کار، به تمام اندیشمندان و پژوهشگرانِ مازندرانی اذنِ جهادِ علمی علیه بابل بدهد! میتوان به سادگی تصور کرد که چطور هنگام نوشتن، دستش از فرط عصبیت و تنِش میلرزید. اما حیف که تمام جد و جهدش در نوشتن این مطلب برای هیچ بود، برای هیچ و هیچ اندر هیچ... میگوید و از قضا به ضِرس قاطع تأکید میکند که در هیچ منبعی، از #مامطیر و #بارفروش نامی به میان نیامده است. روشن نیست ایشان از کدام منبع میگوید! نکند به دنبال منبع آب گشته است!
آدم دلش برای ایشان به خاطر این همه تعصباتِ بیمبنا و استدلالات نادرست میسوزد! میگوید: "به مدد #رضا_شاه_پهلوی، نامش بابل شده است." باز هم قابل درک نیست که تغییر نام یک شهر، از بارفروش به بابل، چه کار سختیست که نیاز به مدد کسی داشته باشد! این نوع استدلالِ تاریخی بیشتر به نگاه همشهری دیگر ما، جناب #خسرو_معتضد، در روایتِ خودخواستهی تاریخ شباهت دارد. شاید این هم نوعی نگرش به موضوعات تاریخیست که افتخارِ ابتکارش را باید به نام ما آملیها رقم زد!
نویسنده حتا پا جای پای حقوقدانها میگذارد و شهردار بابل و صدا و سیما را مستحق پیگرد قانونی می داند. معلوم نیست چنین جرمی را از کدام بساطِ شانسی فروشی کشف کرده است!!
در مورد مازندرانِ #شاهنامه هم اظهار نظری کرده و روی هوا نتیجه گرفته است که چون بابل تاریخ ندارد، یک تاریخدان بابلی خواسته زیرآبِ کل مازندران را بزند تا بابل با آمل و #ساری برابر شود! روشن نیست این دستگاهِ نیتخوان را ایشان از کجا پیدا کرده است؟ اساسن یک نظر جدی مدتهاست در مورد مازندرانِ شاهنامه وجود دارد که صَرف نظر از درستی یا نادرستی آن، از دیدگاه علمی طرفداران خود را پیدا کرده است. البته بنده خود این نظر را بنا به دلایل عینی و واقعی قبول ندارم، اما به خود اجازه نمیدهم با نیتخوانیِ غیرمنطقی، نظریهپردازانش را به انواع اتهامها متصف کنم. در فضای علمی، موضوعات مختلفی مطرح میشود و رشد و توسعهی علمی نیز در اثر همین تبادل و تضارب آرا اتفاق میافتد؛ و اگر قرار باشد به خاطر بیان هر نظری اینگونه به هم بتازیم، دیگر کار علم و عالِم با کرامالکاتبین خواهد بود!
ادامه در صفحه 2 👇
* #استادیار_حقوق #دانشگاه_شمال، #شاعر و #نویسنده
✔️✔️✔️✔️✔️✔️✔️
کانال اطلاعرسانی بابل، شهر بهار نارنج»
@BabolShahreBaharNarenj
#علی_رجبی_ساسی
از آخرین سربازهای بازمانده از دوره #رضا_شاه
روز گذشته در سن 107 سالگی در بابل #درگذشت.
چهارشنبه، 3 آذر 95.
@BabolShahreBaharNarenj
از آخرین سربازهای بازمانده از دوره #رضا_شاه
روز گذشته در سن 107 سالگی در بابل #درگذشت.
چهارشنبه، 3 آذر 95.
@BabolShahreBaharNarenj