😡 شعری از Maurice Ogden هستش به نام "جلاد" (the hangman متن کامل) که خلاصه اش رو در زیر درج میکنم:
جلادی به میان مردم میآید و جلوی چشم همه، چوبه دارش را برپا میکند.
جلاد مردم را یکی یکی به بالای دار میفرستد.
یکی را که غریب بود به بهانه آزمایش قدرت طناب به دار آویخت
دیگری را کافر خطاب میکرد با بهانه بررسی مقاومت تیرهای چوبی به دار آویخت
سیاه پوستی را اعدام کرد و مردم از ترس حمایت از سیاهان سکوت کردند
بعدیها را به دار آویخت به بهانه بررسی فنر اهرم دار.
هرکس به دیگری مینگرد و واکنشی صورت نمیگیرد.
همه (به جز راوی قصه) حلق آویز میشوند. او راوی را مخاطب قرار میدهد و میگوید: چوبه دار را نه من، بلکه شما به پا کردید و
من بیش از آنچه که تو به من اجازه دادی، کاری انجام ندادم
و دیگر کسی برای دفاع از او نمانده بود
#توماج_صالحی
روزنوشتههای بابک سلطانی
جلادی به میان مردم میآید و جلوی چشم همه، چوبه دارش را برپا میکند.
جلاد مردم را یکی یکی به بالای دار میفرستد.
یکی را که غریب بود به بهانه آزمایش قدرت طناب به دار آویخت
دیگری را کافر خطاب میکرد با بهانه بررسی مقاومت تیرهای چوبی به دار آویخت
سیاه پوستی را اعدام کرد و مردم از ترس حمایت از سیاهان سکوت کردند
بعدیها را به دار آویخت به بهانه بررسی فنر اهرم دار.
هرکس به دیگری مینگرد و واکنشی صورت نمیگیرد.
همه (به جز راوی قصه) حلق آویز میشوند. او راوی را مخاطب قرار میدهد و میگوید: چوبه دار را نه من، بلکه شما به پا کردید و
من بیش از آنچه که تو به من اجازه دادی، کاری انجام ندادم
و دیگر کسی برای دفاع از او نمانده بود
#توماج_صالحی
روزنوشتههای بابک سلطانی