روز نوشته‌های بابک سلطانی
52 subscribers
95 photos
30 videos
2 files
136 links
روزنوشت‌های من در باب تبلیغات ، برندینگ و دغدغه وطنه.

هر سوالی که در حوزه تبلیغات و برندینگ را می‌توانید از طریق راه‌های زیر با من در میان بگذارید.

راه ارتباطی با من در تلگرام:
@babaksoltani
Download Telegram
تعریف نیاز (need)؛ انسان به دلیل ناتوانی بالذات، امکان واکنش کافی رو نسبت به رخدادهای درونی یا بیرونی ندارد به عبارت ساده نیاز ناشی از نقص بشر هستش. نیازهای انسان در دو دسته کلی فیزیولوژی و جامعه شناختی تقسیم می‌شوند اما در واقع نیازهای انسان غیر قابل تولید و اضافه شدن هستند.
بنابراین به دلیل عدم امکان اضافه شدن نیاز در انسان ، نیازهای انسان محدود هستند.
نمود بیرونی نیاز در قالب حس ها (feel) بروز می‌کنند.
مثال ساده؛ شما وقتی حس گرسنگی دارید نیاز به غذا را تجربه می کنید.

با انتخاب‌های متفاوتی می‌توانیم حس گرسنگی را رفع کنیم. چلوکباب، مرغ سوخاری، نون و پنیر، ساندویچ ژامبون و چندین هزار گزینه دیگر.
اما آیا بین گزینه های شما faggots (غذای سنتی انگلستان) هم هست؟

این انتخاب ها در حقیقت خواست (want) شما هستند که ناشی از تجربیات زیستی، فرهنگ جایی که زندگی می‌کنید یا به دنیا آمدید، دین و متغیرهای دیگر ناشی می‌شوند.

اما فرض کنید در بیابان هستید. در اون لحظه تقاضای (demand) داشتن آب و نان هم برای شما ایده‌آل هستش. یا فرض کنید ١٠٠هزار تومان بیشتر ندارید پس تقاضای شما در بازه امکانات شماست.

روزنوشته‌های بابک سلطانی
دیروز توضیح دادم که نیازها و حس‌ها اساسا قابل تولید و اضافه شدن نیستند. بنابراین حس‌ها و نیازها محدود هستند.
انسان در تمام طول عمر 52 نیاز و 48 حس را تجربه می‌کند.
ما با کمک بچه‌های آژانسمون لیستی از این حس‌ها و نیازها آماده کردیم که براتون همین‌جا قرار می‌دیم.
فقط یک نکته مهم رو به یاد داشته باشید که استفاده از این لیست، نیاز به مهارت داره و صرفا برای آگاهی، اون رو براتون تهیه کردیم.
درباره ارتباط حس‌ها و نیازها توضیح خواهیم داد.

روزنوشته‌های بابک سلطانی
این روزها که به خاطر شرایطم و مریضیم قرنطینه هستم بیشتر وقت گوش دادن، خوندن و دیدن دارم. فکر کردم بد نیست که محتواهای به درد بخور رو باهاتون به اشتراک بذارم.
سعی می‌کنم این محتوا رو با هشتگ از هم تفکیکشون کنم که بتونید به راحتی لیستی از محتوای مورد علاقتون رو استخراج کنید.
#کتاب #پادکست #موسیقی #فیلم #سریال #مقاله

روزنوشته‌های بابک سلطانی
📻 رادیو نیست

یکی از بهترین پادکست‌های فارسی قطعا رادیو نیست، هستش.
روایت‌گر اماکنی که قبل‌تر بودن و الان با اون ماهیت نیستن یا اصلا دیگه وجود خارجی ندارن.
ماهیت "نیست"مصاحبه محور بودنشه و مستقیم با افراد آگاه به موضوع یا افرادی که نقشی در دوران فعالیت اون مکان داشتن صحبت میکنه. چنان روایت دسته اولی از موقعیت میده که کاملا آدم رو به وجد میاره.
روایتگری موقعیت‌ها، اتفاقات و داستان‌ها چنان درگیرکننده هست که شوق چندبار شنیدن یا پیگیری رو بهتون بده.

شاید جز معدود (احتمال میدم به غیر از "نیست" پادکست دیگری هم باشه) پادکست‌هایی هستش که روایتگری برندهای مکان (همون موردی که اینجا گفتم) رو داره به بهترین شکل داره انجام میده.

#پادکست
روزنوشته‌های بابک سلطانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
کارکرد برند همچین چیزیه👆🏻

📝 مثلا یه ورزشکار وقتی خودش هم در رشته تخصصیش فعالیت نداره، برندش میتونه براش مدال‌آوری کنه.
کسب و کار شما وقتی تبدیل به برند موفقی بشه، با کمترین حضور هم می‌تونه کسب درآمد کنه.

پ.ن: ملیکارسولی، دختر کاراته‌کا زنجانی و قهرمان آسیا در بخش کاتا انفرادی، مدالش را به علی دایی تقدیم کرد.👏🏻
روزنوشته‌های بابک سلطانی
📝 من در پست قبل از مثال انتزاعی درباره "غذا" استفاده کردم تا نسبت نیاز به خواسته و تقاضا رو بهتر درک کنید.
اما اتفاقی که در واقعیت میفته بسیار پیچیده‌تره.

ما در هر لایه از بروز نیازهامون با حس یا حس‌هایی مواجه میشیم. بنابراین زمانی که "فعلی" رو انجام میدیم (فعل در مرحله تقاضا رخ میده) ترکیبی از چندین حس هستش. از سمت دیگه هر فرد بسته به تجربه زیستی، آمیخته‌های فرهنگیش، موقعیت‌های فعلیش و ... حس‌های متفاوتی رو نسبت به یک نیاز مشترک (با دیگران) ممکنه تجربه کند.

💡انسان مدرن و پیشگام عوامل تاثیرگذار در رفتار مخاطب رو بررسی می‌کنه و از لابه‌لای حس‌ها، نیاز واقعی رو شناسایی میکنه و در نهایت نیاز رو پاسخ میده.

روزنوشته‌های بابک سلطانی
روز نوشته‌های بابک سلطانی
📝 من در پست قبل از مثال انتزاعی درباره "غذا" استفاده کردم تا نسبت نیاز به خواسته و تقاضا رو بهتر درک کنید. اما اتفاقی که در واقعیت میفته بسیار پیچیده‌تره. ما در هر لایه از بروز نیازهامون با حس یا حس‌هایی مواجه میشیم. بنابراین زمانی که "فعلی" رو انجام میدیم…
⭐️ برای ادراک بهتر این موضوع یه مثال می‌زنم:

هنری فورد فرزند یک کشاورزی بود که سختی‌های پدرش رو در کار مزرعه و کار با گاری و گاوآهن دیده بود. به همین دلیل از کشاورزی متنفر بود.

بعد از اینکه با ساز و کار موتورهای بنزینی و موتورهای بخار آشنا شد، سراغ سوال کلیدی رفت.

جامعه اون روزگار آمریکا تقاضای گاری با سرعت بیشتر داشت.
‼️هنر فورد سوال رو اینجوری تحلیل کرد؛ چجوری به سرعت بیشتر دست پیدا کنم؟
💡 به این صورت در سال 1896 روی گاری چهارچرخ، موتور بنزینی خودش رو سوار کرد.

فورد سختی کار با گاری رو در مزرعه دیده بود. تقاضای عصر صنعتی آمریکا رو دید و جوابی رو دیزاین کرد که تاریخ توسعه آمریکا رو متحول کرد.

پ.ن: اولین تصویر تهیه شده از ماشین هنر فورد. به همراه تصویر پشتنویس عکس گرفته شده.
منبع: وب سایت سازمان هنری فورد

روزنوشته‌های بابک سلطانی
درباره نیازها، نحوه ادراک و نحوه ابرازش صحبت کردیم.
اما در بازاریابی ما دقیقا چه چیزی رو ارائه می‌کنیم؟

📝 ما در هر ارتباط، بخش‌های اعظمی از نیازهامون رو به قصد رفع، ابراز می‌کنیم.
یعنی پیام رو با کدهای قابل فهم برای طرفی مقابل ارسال می‌کنیم ، مخاطب کدشکنی (Decode) می‌کنه و بعد از فرایند "فهم" جواب متناسب خواهد داد.

دربازاریابی ما هر شی فیزیکی، خدمت، ایده، توانمندی شخصی یا سازمانی رو به عنوان محصول عرضه می‌کنیم.

اما محصولات به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند: کالا و خدمات
به صورت مفصل درباره کالا و خدمات صحبت خواهم کرد.

پ.ن: موضوع ارتباط شاید جز پیچیده‌ترین مفاهیم هستش که موجودات در هر سطوحی اون رو با کیفیت‌های متفاوتی انجام می‌دهند. درباره موضوع "ارتباط" بعد از مبانی بازاریابی صحبت خواهم کرد.

روزنوشته‌های بابک سلطانی
☠️ یکی از رایج‎‌ترین مشکلاتی که همیشه در حین همکاری با مشتریانم دارم جملات زیر هستند:

من یه خواهرزاده دارم که بهش گفتم این کار رو انجام بده.
من یه دخترخاله دارم که خیلی با سلیقه است.
آشنامون فلانی رو معرفی کرده و با همون کار رو پیش می‌بریم.

💡 عزیزان، اگر شما توی فامیل و دوستانتون کسی رو توانمند در حد تخصص میشناختین قطعا قبل از مراجعه به بنده، به همون افراد مراجعه می‌کردید یا همون فامیل و آشناتون، قبلش به شما مشاوره میداد.

این "عدم اطمینان" یعنی شما هنوز اون فرد رو کاملا متخصص نمیدونید و به دنبال تایید دیگری میگردید.

روزنوشته‌های بابک سلطانی
😡 شعری از Maurice Ogden هستش به نام "جلاد" (the hangman متن کامل) که خلاصه اش رو در زیر درج می‌کنم:

جلادی به میان مردم می‌آید و جلوی چشم همه، چوبه دارش را برپا می‌کند.

جلاد مردم را یکی یکی به بالای دار می‌فرستد.

یکی را که غریب بود به بهانه آزمایش قدرت طناب به دار آویخت

دیگری را کافر خطاب می‌کرد با بهانه بررسی مقاومت تیرهای چوبی به دار آویخت

سیاه پوستی را اعدام کرد و مردم از ترس حمایت از سیاهان سکوت کردند

بعدی‌ها را به دار آویخت به بهانه بررسی فنر اهرم دار.‎

هرکس به دیگری می‌نگرد و واکنشی صورت نمی‌گیرد.
همه (به جز راوی قصه) حلق آویز می‌شوند. او راوی را مخاطب قرار می‌دهد و می‌گوید: چوبه دار را نه من، بلکه شما به پا کردید و
من بیش از آنچه که تو به من اجازه دادی، کاری انجام ندادم

و دیگر کسی برای دفاع از او نمانده بود

#توماج_صالحی

روزنوشته‌های بابک سلطانی
یه مدت توی کانالکم کار بودم که ناشی از کرونا بود و البته شلوغی اول سال. از امروز ادامه مباحث بازاریابی با رویکرد تبلیغات رو ادامه میدم 🧐
درباره ماهیت محصول و زیر مجموعه‌هاش کلیاتی رو گفتم

اما برای این‌که امکان تفکیک این موضوعات رو داشته باشید باید تفاوت‌هاش رو مطرح کرد.
من این موضوع رو از منظر فیلیپ کاتلر و تجربیات خودم مطرح می‌کنم تا گره موضوع باز بشه.

1️⃣ ملموس بودن
2️⃣ مشارکت و تعامل
3️⃣ سفارشی‌سازی
4️⃣ فسادپذیری و ذخیره سازی
5️⃣ ارزیابی

✍🏻 خلاصه 5 مورد بالا؛
تمایزات بین کالاها و خدمات، چالش ها و استراتژی های منحصر به فرد مورد نیاز در بازاریابی هر نوع را برجسته می کند. خدمات، با ماهیت ناملموس، فاسد شدنی و بسیار تعاملی، رویکردهای بازاریابی متفاوتی را در مقایسه با ماهیت ملموس‌تر، قابل ذخیره‌سازی و اغلب استاندارد شده کالاها می‌طلبد. این تفاوت‌ها اساساً بر نحوه طراحی و اجرای استراتژی‌های بازاریابان برای دستیابی مؤثر و رضایت به بازارهای هدف تأثیر می‌گذارند.

‼️ پ.ن یکم: ما حالات بینابینی هم برای این دو دسته داریم که "هم این است هم آن، نه این است نه آن". اماقصدم فعلا بیان کلیات هستش.

‼️پ.ن دوم: اگر فکر می‌کنید که این موضوع می‌تونه برای کسب و کار دیگران هم مفید باشه، مزید امتنان هستش که بازنشرش کنید.

روزنوشته‌های بابک سلطانی
روز نوشته‌های بابک سلطانی
درباره ماهیت محصول و زیر مجموعه‌هاش کلیاتی رو گفتم اما برای این‌که امکان تفکیک این موضوعات رو داشته باشید باید تفاوت‌هاش رو مطرح کرد. من این موضوع رو از منظر فیلیپ کاتلر و تجربیات خودم مطرح می‌کنم تا گره موضوع باز بشه. 1️⃣ ملموس بودن 2️⃣ مشارکت و تعامل…
1️⃣ ملموس بودن Tangibility
⭐️ کالاها: کالاها را می‌توان اشیاء ملموس تعریف کرد که نیازهای مصرف‌کنندگان را از طریق مالکیت و تملک فیزیکی برآورده می کند. اینها مواردی هستند که می توانند مستقیماً توسط مصرف کننده دیده، لمس و استفاده شوند.

💡خدمات: خدمات اساساً نامشهود هستند. آنها منجر به مالکیت هیچ عنصر فیزیکی نمی شوند و اغلب با فعالیت ها یا مزایایی مرتبط هستند که یک طرف می تواند به دیگری ارائه دهد. این ناملموس بودن به بازاریابی خدمات گسترش می یابد، جایی که تمرکز بر ارزش و مزایای ارائه شده به جای ویژگی های فیزیکی محصول است.

روزنوشته‌های بابک سلطانی
2️⃣ مشارکت و تعامل Involvement and Interaction
⭐️ کالاها: تعامل بین مصرف کننده و محصول معمولاً در نقطه فروش به پایان می رسد، به جز هر گونه خدمات پس از فروش احتمالی. مشارکت مصرف کننده در درجه اول در مراحل انتخاب و خرید است.

💡 خدمات: خدمات به درجه بالاتری از تعامل بین ارائه دهنده و مصرف کننده نیاز دارد. این تعامل می تواند برای ارائه خدمات بسیار مهم باشد، زیرا مصرف کننده ممکن است در فرآیند تولید خود خدمات، مانند آموزش یا مراقبت های بهداشتی، درگیر باشد.

روزنوشته‌های بابک سلطانی
3️⃣ سفارشی سازی Customization
⭐️ کالاها: کالاها عموماً در قالب استاندارد تولید می شوند، اگرچه بسته به محصول، گزینه های سفارشی سازی نیز وجود دارد. با این حال، سطح سفارشی سازی معمولاً در مقایسه با خدمات انعطاف پذیری کمتری دارد.

💡خدمات: خدمات اغلب بسیار قابل تنظیم هستند تا نیازهای خاص هر مشتری را بهتر برآورده کنند. این انعطاف‌پذیری یکی از جنبه‌های کلیدی بازاریابی خدمات است، جایی که ارائه‌دهندگان پیشنهادات خود را با نیازهای فردی تنظیم می‌کنند.

روزنوشته‌های بابک سلطانی
این موضوع تعطیلی روز شنبه کم کم داره شبیه ستاد استهلال، به طنز ماجراش افزوده میشه.
یه سری از مراجع موافقن یه سری دیگه مخالفن.

این علما در مدارس و کلاس‌هاشون درباره دیالکتیک و مدیریت جامعه و دنیا تدریس میکنن اما نمیتونن توی همون حوزه‌های علمیه تحت مدیریت خودشون در حد آگوراهای 3000 سال پیش یونان به تبادل نظر بپردازن و به اجماع برسن.

برای جامعه 80 میلیونی امکان تکثر (پلورالیته) قائل نیستن و فقه (دستورات دینی) رو معیار قانون‌گذاری در نظر می‌گیرند اما در جامعه چند صد نفری آیات اعظام، تا حدی امکان تفاوت رو برای خودشون حق می‌دونن که بی محابا به صدور فتوا اقدام می‌کنند.

حضرات به چند میلیون معترض القابی مثل منافق میدن اما همین الان مقلدین حضرات اعظام مکارم شیرازی و سبحانی با دو فتوای متضاد، روبروی هم قرار گرفتن.


جالب‌تر اینکه همین افراد در همین قانون جاری فشل، نهادهای نظارتی و اجرایی زیادی تبیین کردند که این نفاق (به زعم تعاریف جاری آقایون) اتفاق نیفته امثال شورای نگهبان، تشخیص مصلحت نظام و ... .
تن ندادن میلیونی افراد به همین مراجع اسمش، "عناد" هستش. تن ندادن خالقین این قوانین و نهادها میشه "تکلیف دینی".

امکان‌هایی نظیر صحبت، مناظره، رای‌گیری و ... ابزارهای ساده مدیریت ارتباطات اجتماعی هستند که حتی اسم همین ابزارها لرزه به اندام این بزرگواران میندازه.
باشد که یک بار از مدارج والای فقه (شما بخونید رویکرد پادگانی و دستوری) به امکان‌های پیش‌پا افتاده مدیریت اجتماعی تعالی پیدا کنند.

روزنوشته‌های بابک سلطانی