با من بخوان📚
180 subscribers
196 photos
1 video
1 file
130 links
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
🎧موسیقی


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan

🆔 @baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼 @Azi_Ram
Download Telegram
#برشی_از_متن_كتاب 📖

تا پیش از این هزاران جنگ روی زمین اتفاق افتاد، اما جنگ همچنان یکی از مهم‌ترین اسرار انسان بوده، هست و خواهد بود. هیچ‌چیز تغییر نکرده است. من سعی می‌کنم تاریخ بزرگی را به اندازه‌ی یک انسانْ کوچک کنم تا بتوانم چیزی بفهمم. کلمه پیدا کنم. اما در این فضای کوچک روح یک انسان، که در نگاه اول فضایی کوچک و مناسب برای بررسی به‌نظر می‌رسد، همه چیز حتی نامفهوم‌تر و غیرقابل‌پیش‌بینی‌تر از جریان عظیم تاریخ است. زیرا در برابر من اشک‌ها و احساسات زنده جریان دارند. صورت زنده‌ی انسان، که هنگام مصاحبت، سایه‌های درد و ترس پهنه‌اش را فرا می‌گیرند. گاهی حتی می‌شود زیبایی رنج انسان را نیز در این چهره‌ها مشاهده کرد، زیبایی‌ای که به‌زحمت قابل رؤیت است. اینجاست که من از خویشتنِ خویش نیز می‌ترسم...
راه تنها یکی است؛ باید عاشق انسان بود. باید او را با عشق فهمید.
ص۱۷۵



#جنگ_چهره‌ی_زنانه_ندارد
#سوتلانا_الکسیویچ
#عبدالمجید_احمدی
#نشر_چشمه
#چاپ_دهم


@baamanbekhaan
#برشی_از_متن_كتاب 📖

چه‌چیزی بیشتر از همه در خاطره می‌ماند؟ صدای آرام و اغلب ناتوان انسان در خاطر می‌ماند. انسان از خود و آنچه بر او‌ گذشته شگفت‌زده می‌شود. گذشته محو شده، مثل توفانی آمده و رفته، اما انسان است که مانده. اوست که در زندگی عادی مانده. همه‌چیز در اطرافش عادی است، به استثنای حافظه‌اش. من هم به شاهد بدل می‌شوم. شاهد آنچه انسان‌ها به‌خاطر می‌آورند، چگونه به‌خاطر می‌آورند، دوست دارند از چه صحبت کنند، چه چیزهایی را می‌خواهند فراموش کنند یا به کنج تنگ و تاریک و دور حافظه و ذهنشان بفرستند و رویش پرده بکشند. چگونه در جست‌وجوی واژگانْ ناامید می‌شوند، اما می‌خواهند آنچه را از بین رفته بازسازی کنند و ‌معنای کامل آن را برسانند. ببینند و بفهمند آنچه را در زمان جنگ نتوانستند ببینند و بفهمند. در آنجا، در جبهه. خودشان را ارزیابی و دوباره با خویشتنِ خویش دیدار می‌کنند. اغلب اینها دو نفرند، انسان آن زمان و انسان اکنون، انسان جوان و انسان پیر. انسان زمان جنگ و انسان بعد از جنگ. خیلی سال بعدِ جنگ. این حس همیشه با من هست، همواره دو صدا را به‌طور همزمان می‌شنوم...
ص۱۶۶



#جنگ_چهره‌ی_زنانه_ندارد
#سوتلانا_الکسیویچ (برندهٔ نوبل ادبیات ۲۰۱۵)
#عبدالمجید_احمدی
#نشر_چشمه
#چاپ_دهم


@baamanbekhaan
«چقدر وحشتناک بود... من روی همهٔ اعضای خونواده‌م خاک ریختم و دفنشون کردم، من تو جنگ، روح خودم رو دفن کردم.»
ص۲۸۵


#جنگ_چهره‌ی_زنانه_ندارد
#سوتلانا_الکسیویچ (برندهٔ نوبل ادبیات۲۰۱۵)
#عبدالمجید_احمدی(ترجمه از روسی)
#نشر_چشمه
#چاپ_دهم


@baamanbekhaan