#معرفی_کتاب
#حقارت
#فیلیپ_راث
#سهیل_سُمی
#نشر_نیماژ
#درباره_داستان
داستان دربارهٔ مردیست به نام اکسلر که هنرپیشه مطرح تئاتره و به سن شصتوپنج سالگی رسیده. ناگهان متوجه میشه که نمیتونه مثل قبل روی صحنه بدرخشه و روز به روز به یأس و افسردگی نزدیک میشه. برای رهایی از این وضع، مدتی در آسایشگاه روانی بستری میشه. سپس تصمیم میگیره با دختری به نام پگین که بیستوپنج سال کوچکتره ازدواج کنه و ....
#درباره_نویسنده
#فیلیپ_میلتون_راث نویسندهٔ امریکایی متولد ۱۹۳۳ یکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات امریکاست. از آثار معروف ایشون #رییس_جمهور_ما، #یکی _مثل_همه و #نویسنده_پشت_پرده است. ایشون تا کنون جوایز ادبی متعددی رو دریافت کردن از جمله جایزهٔ پولیتزر و کافکا و جایزه ادبی من بوکر.
#شخصیت_های_داستان
راوی داستان سوم شخصه و شخصیت محوری داستان مرد میانسالی به نام «اکسلر» است و شخصیت مکمل او زنی چهل ساله است به نام «پگین». چند شخصیت دیگر هم هستند مثل
پدر ومادر پگین که نقشهای کوتاهی دارند.
#نظر_شخصی
بهنظرم داستان شروع خوبی داشت اما در مجموع از سطح بسیار متوسطی برخوردار بود. معمولاً داستانهای کوتاه جذابیت بیشتری دارن اما در مورد این کتاب اینطور نبود. شاید هم منو زیاد جذب نکرد. از اواسط داستان حس کردم موضوع سادهای که به خوبی شروع شد، داره بیش از حد تکراری و حاشیهای میشه!
گاهی یک داستان بهقدری زیبا جلو میره که دوست ندارم تموم شه، اما پایان نهچندان خوب و کمی قابل پیشبینیِ کتاب باعث شد که بلافاصله پس از اتمام، از مطالعهٔ یه کتاب دیگه استقبال کنم.
و دربارهٔ ترجمه هم میتونم بگم متوسط بود.
در کل از هر لحاظ کتاب متوسطی بود، شاید انتظار من از این نویسنده خیلی بیشتر بود. ولی چون فقط ۱۰۲ صفحهس، ارزش یکبار خوندنو داره.
تنها بریدهای از کتاب که خیلی بهدلم نشست این بود:
«به مرحلهٔ خاصی از فلاکت که برسید، برای تشریح آنچه دارد به سرتان میآید، به هر چیزی چنگ می زنید، حتی اگر بدانید که هیچیک از آن دستاویزها چیزی را روشن نمیکند و توضیح از پی توضیح فقط ناکامی و شکست برایتان باقی میماند .»
@baamanbekhaan
#حقارت
#فیلیپ_راث
#سهیل_سُمی
#نشر_نیماژ
#درباره_داستان
داستان دربارهٔ مردیست به نام اکسلر که هنرپیشه مطرح تئاتره و به سن شصتوپنج سالگی رسیده. ناگهان متوجه میشه که نمیتونه مثل قبل روی صحنه بدرخشه و روز به روز به یأس و افسردگی نزدیک میشه. برای رهایی از این وضع، مدتی در آسایشگاه روانی بستری میشه. سپس تصمیم میگیره با دختری به نام پگین که بیستوپنج سال کوچکتره ازدواج کنه و ....
#درباره_نویسنده
#فیلیپ_میلتون_راث نویسندهٔ امریکایی متولد ۱۹۳۳ یکی از بزرگترین نویسندگان ادبیات امریکاست. از آثار معروف ایشون #رییس_جمهور_ما، #یکی _مثل_همه و #نویسنده_پشت_پرده است. ایشون تا کنون جوایز ادبی متعددی رو دریافت کردن از جمله جایزهٔ پولیتزر و کافکا و جایزه ادبی من بوکر.
#شخصیت_های_داستان
راوی داستان سوم شخصه و شخصیت محوری داستان مرد میانسالی به نام «اکسلر» است و شخصیت مکمل او زنی چهل ساله است به نام «پگین». چند شخصیت دیگر هم هستند مثل
پدر ومادر پگین که نقشهای کوتاهی دارند.
#نظر_شخصی
بهنظرم داستان شروع خوبی داشت اما در مجموع از سطح بسیار متوسطی برخوردار بود. معمولاً داستانهای کوتاه جذابیت بیشتری دارن اما در مورد این کتاب اینطور نبود. شاید هم منو زیاد جذب نکرد. از اواسط داستان حس کردم موضوع سادهای که به خوبی شروع شد، داره بیش از حد تکراری و حاشیهای میشه!
گاهی یک داستان بهقدری زیبا جلو میره که دوست ندارم تموم شه، اما پایان نهچندان خوب و کمی قابل پیشبینیِ کتاب باعث شد که بلافاصله پس از اتمام، از مطالعهٔ یه کتاب دیگه استقبال کنم.
و دربارهٔ ترجمه هم میتونم بگم متوسط بود.
در کل از هر لحاظ کتاب متوسطی بود، شاید انتظار من از این نویسنده خیلی بیشتر بود. ولی چون فقط ۱۰۲ صفحهس، ارزش یکبار خوندنو داره.
تنها بریدهای از کتاب که خیلی بهدلم نشست این بود:
«به مرحلهٔ خاصی از فلاکت که برسید، برای تشریح آنچه دارد به سرتان میآید، به هر چیزی چنگ می زنید، حتی اگر بدانید که هیچیک از آن دستاویزها چیزی را روشن نمیکند و توضیح از پی توضیح فقط ناکامی و شکست برایتان باقی میماند .»
@baamanbekhaan
#دربارهی_کتاب
#بیگانه دربارهی شخصی یه نام "مورسو" است که در یکی از ایالتهای امریکا زندگی میکنه . کتاب با خبر مرگ مادرش شروع میشه و مورسو به الجزیره میره تا مراسم خاکسپاری مادر و به جا بیاره. مادری که به علت مشکلات مالیِ مورسو در خانهی سالمندان نگهداری میشده.
کتاب بسیار ساده نوشته شده و حوادث زندگی روزمرهی مورسو و دیگر شخصیتهای داستان ، بسیار دقیق و با تمام جزئیات توصیف شده.
کتاب به دو بخش تقسیم شده :
بخش اول ماجرای مراسم خاکسپاری مادر هست و بخش دوم ماجرای یک قتل...
#دربارهی_نویسنده
#آلبر_کامو
(۱۹۱۳-۱۹۶۰) نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی متولد الجزایر و از خانوادهای فقیر بودن که گفته شده از همفکران مکتب اگزیستنسیالیسم بودن، ولی خودشون این مسئله رو تکذیب کردن.
از کتابهای معروف ایشون #سقوط و #طاعون هست .
در سال۱۹۵۷ موفق به دریافت جایزهی نوبل میشن و در ۴۷ سالگی بر اثر سانحهی تصادف از دنیا میرن.
#شخصیت_های_داستان
روایت داستان اول شخصه.
شخصیتهای داستان کم کم و به تدریج وارد داستان میشن و زیاد هم نیستن.
هر شخصیتی که وارد ماجرا میشه، ابتدا کاملا توصیف میشه و همین باعث سادهتر شدن و دلچسب شدن داستان میشه.
از شخصیتهای جالب در داستان می تونم به " ماری"، " رمون"، و در انتهای داستان " کشیش" اشاره کنم.
#نظر_شخصی
بینهایت قلم #آلبر_کامو رو دوست دارم خصوصا در نوشتن جزئیات طوریکه همیشه حس میکنم به عنوان یه شخصیت یا یه مشاهدهکننده وارد ماجراشدم ، انگار دقیقا همونجایی بودم که حادثه رخ داد.
مورسو به نظر من نمونه کامل یک انسان صادق بود . و در واقع به خاطر همین صداقتش محکوم شد.
شاید وقتی قسمتهایی از کتاب و میخوندم یاد شخصیت #هولدن_کالفیلد در #ناتور_دشت میفتادم که خودِ خودش بود و برای همین میشه گفت با دنیای اطرافش بیگانه بود،شاید هم دنیا با او بیگانه بود!
یکی از بهترین قسمتهای داستان گفتگوی بین مورسو و کشیش هست: مورسو به خدا اعتقاد نداره و کشیش سعی میکنه مورسو رو هدایت کنه.
به نظر من مورسو نه تنها متهم نیست، بلکه به عنوان یک اسطوره، نماد حقیقتِ درونی همهی ماست که همیشه برای اینکه تنها نباشیم یا محکوم نشیم، زیر لایههایی از دروغ پنهانش میکنیم.
این کتاب ۱۲۸ صفحه است و ترجمهی بینظیر #خشایار_دیهیمی به زیبایی کتاب اضافه کرده.
@baamanbekhaan
#بیگانه دربارهی شخصی یه نام "مورسو" است که در یکی از ایالتهای امریکا زندگی میکنه . کتاب با خبر مرگ مادرش شروع میشه و مورسو به الجزیره میره تا مراسم خاکسپاری مادر و به جا بیاره. مادری که به علت مشکلات مالیِ مورسو در خانهی سالمندان نگهداری میشده.
کتاب بسیار ساده نوشته شده و حوادث زندگی روزمرهی مورسو و دیگر شخصیتهای داستان ، بسیار دقیق و با تمام جزئیات توصیف شده.
کتاب به دو بخش تقسیم شده :
بخش اول ماجرای مراسم خاکسپاری مادر هست و بخش دوم ماجرای یک قتل...
#دربارهی_نویسنده
#آلبر_کامو
(۱۹۱۳-۱۹۶۰) نویسنده و روزنامهنگار فرانسوی متولد الجزایر و از خانوادهای فقیر بودن که گفته شده از همفکران مکتب اگزیستنسیالیسم بودن، ولی خودشون این مسئله رو تکذیب کردن.
از کتابهای معروف ایشون #سقوط و #طاعون هست .
در سال۱۹۵۷ موفق به دریافت جایزهی نوبل میشن و در ۴۷ سالگی بر اثر سانحهی تصادف از دنیا میرن.
#شخصیت_های_داستان
روایت داستان اول شخصه.
شخصیتهای داستان کم کم و به تدریج وارد داستان میشن و زیاد هم نیستن.
هر شخصیتی که وارد ماجرا میشه، ابتدا کاملا توصیف میشه و همین باعث سادهتر شدن و دلچسب شدن داستان میشه.
از شخصیتهای جالب در داستان می تونم به " ماری"، " رمون"، و در انتهای داستان " کشیش" اشاره کنم.
#نظر_شخصی
بینهایت قلم #آلبر_کامو رو دوست دارم خصوصا در نوشتن جزئیات طوریکه همیشه حس میکنم به عنوان یه شخصیت یا یه مشاهدهکننده وارد ماجراشدم ، انگار دقیقا همونجایی بودم که حادثه رخ داد.
مورسو به نظر من نمونه کامل یک انسان صادق بود . و در واقع به خاطر همین صداقتش محکوم شد.
شاید وقتی قسمتهایی از کتاب و میخوندم یاد شخصیت #هولدن_کالفیلد در #ناتور_دشت میفتادم که خودِ خودش بود و برای همین میشه گفت با دنیای اطرافش بیگانه بود،شاید هم دنیا با او بیگانه بود!
یکی از بهترین قسمتهای داستان گفتگوی بین مورسو و کشیش هست: مورسو به خدا اعتقاد نداره و کشیش سعی میکنه مورسو رو هدایت کنه.
به نظر من مورسو نه تنها متهم نیست، بلکه به عنوان یک اسطوره، نماد حقیقتِ درونی همهی ماست که همیشه برای اینکه تنها نباشیم یا محکوم نشیم، زیر لایههایی از دروغ پنهانش میکنیم.
این کتاب ۱۲۸ صفحه است و ترجمهی بینظیر #خشایار_دیهیمی به زیبایی کتاب اضافه کرده.
@baamanbekhaan