با من بخوان📚
189 subscribers
196 photos
1 video
1 file
130 links
🖊معرفی و برش‌هایی از متن کتاب
📚مطالعات شخصی
🎧موسیقی


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید

https://t.me/baamanbekhaan

🆔 @baamanbekhaan

ارتباط با ادمین:
👩🏻‍💼 @Azi_Ram
Download Telegram
Forwarded from Azadeh
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍📚📚📚

کتاب #از_چشم_نابینایان به قلم #دنی_دیدرو، #گرت_هوفمان و #آندره_ژید و ترجمهٔ #اسکندر_آبادی که توسط #نشر_ماهی منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتاب‌های_معرفی‌شده می‌توانید نظر شخصی من و حدود ۲۵ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید.
@baamanbekhaan
Soberbio
Romeo Santos
🎧 Soberbio
by Romeo Santos
(Spanish)
Released: 2011
معرفی من از کتاب #وقت_رفتن در کافه‌بوک☝️
#از_متن_کتاب📚

حالت دعای مسیحی-چشم‌های بسته، سرِ به‌زیرگرفته-به درد مراقبه نمی‌خورد. این حالت بدن وضعیت روحی بسته و نوکرصفتانه‌ای را می‌طلبد و مانع جسارت روحی می‌شود. در چنین حالتی بعید نیست خدا به سروقتتان بیاید، گردنتان را بشکند و نشان خود را به‌گونه‌ای مصیبت‌بار برای مدتی طولانی به جا بگذارد. برای مراقبه حالتی آزاد-اما نه مبارزه‌جویانه-مناسب است، و نه کرنش و خاکساری. مواظب باشید. کمی زیاده‌روی، و آن‌وقت است که مستفیض شوید و به بد روزی بیفتید.

#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علی‌اصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۱۴
#از_متن_کتاب 📚

خواهر در حال تزیین درخت کریسمس برای برادرهایشان تعریف کرد که هنگام ظهر به اتاقک چوبی سری زده تا کارگر مزدور را که مشغول خرد کردن هیزم بوده است برای خوردن ناهار صدا بزند. کارگر از او‌ می‌پرسد: ناهار چی است؟ و او در جواب می‌گوید: ناهار آن چیزی است که روی میز می‌گذارند. بعد کارگر که عصبانی شده بوده است، تبر را به‌طرف دختر پرتاب می‌کند و تبر کنار پای دختر، که با گیس‌های بلند و بافته پا به فرار گذاشته بوده است، چند متر روی برف سُر می‌خورد.


#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علی‌اصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۴۴

@baamanbekhaan
#از_متن_کتاب 📚

در یک روز داغ تابستان، ماکسیمیلیان در پی دعوا با اگون، پسرعموی هم‌سن‌وسالش، خواست زیر درخت گلابی به صورت او تف کند. ولی پسرعمو در آخرین لحظه خودش را پس کشید و تف ماکسیمیلیان به هدف نخورد. بعد اگون گفت: حالا تو به خدا تف کردی. پس به‌زودی می‌میری. بله، تو‌ به خدا تف کردی. زنبورها وزوزکنان در هوا می‌چرخیدند. هوا پر بود از بوی گلابی سرخ و زردِ لهیده‌ی افتاده بر زمین. ماکسیمیلیان یکی از گلابی‌های شل و ول را از زمین برداشت و آن را با تمام زنبورهایی که به داخل آن میوهٔ شیرین نفوذ کرده بودند، به‌طرف پسرعموی پابه‌فرارگذاشته‌اش پرت کرد و داد زد: من که به خدا تف نکردم، نه، اصلاً به خدا تف نکردم. من به این زودی‌ها که تو فکر می‌کنی نمی‌میرم.

#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علی‌اصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۴۵

@baamanbekhaan
#از_متن_کتاب 📚
یک دسته آگهی ترحیم، مربوط به درگذشتگان دهکده، پشت تمثال‌های مقدس همچنان خاک می‌خورند. مسیح قلب تیرخورده‌اش را نشان می‌دهد. مادرش، مریم، یک شاخه سوسن سفید در دست دارد. ستاره‌ای نقره‌گون براق، نشسته بر تارک درخت کریسمس، که اتاق با بچه‌ها، پدر و مادر، مادربزرگ، کلفت و کارگر مزدور در آن منعکس شده است، رو‌به‌روی قلب تیرخورده‌ی مسیح قرار دارد. از قلب مسیح خون جاری خواهد شد، خون زیاد جاری خواهد شد، و‌ خون مسیح بر درخت درخشان کریسمس می‌ریزد، خون از شاخه‌های کاج چکه‌کنان شمع‌ها و ستاره‌ها را خاموش می‌کند و عروسک‌های کوچک، مریم، یوسف و مسیحِ تازه‌به‌دنیا‌آمده در سیلاب خون غرقه می‌شوند. با کسانت به کشتی برو! حیوانات را هم با خود ببر!

#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علی‌اصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۵۱

@baamanbekhaan
#از_متن_کتاب 📚

بالتازار کرانابتر در یکی از موعظه‌هایش از بالای منبر به صدای بلند گفت: تصویر جهنم ما در این دهکده‌ی بی‌خدا تقریباً میان همه دست‌به‌دست گشته است! وای بر شما! در خانه‌ی خدا ماسک زدن موقوف، بزک موقوف. دست نباید هنگام دعا با ناخن‌های لاک‌زده روی هم گذاشته شود. عکس لوله‌شده میان موهای بورِ پف‌کرده نگذارید. نه، در خانه‌ی خدا این کارها موقوف!

#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علی‌اصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۷۴

@baamanbekhaan
Forwarded from Vinesh.ir via @CommentsBot
#وینش
#خبر
#رویداد

📚ناشران چه می‌گویند

کتاب را به دست می‌گیریم و رابطه‌ای شکل می‌گیرد بین ما و نویسنده. نویسنده داستانی می‌گوید یا موضوعی از موضوعات جهان را شرح و بسط می‌دهد و خواننده به حرفش گوش می‌سپارد. اما این رابطه، بدون حضور یک میانجی، نمی‌تواند شکل بگیرد. این میانجی ناشر است. ناشر کسی است که کتاب را از نویسنده می‌گیرد، بررسی می‌کند، با توجه به کیفیت کار و بازار کتاب می‌پذیرد یا رد می‌کند، آن را ویراستاری می‌کند، صفحه‌آرایی می‌کند، برایش فیپا و مجوز انتشار می‌گیرد، کاغذ تهیه می‌کند، به چاپ می‌سپارد، و به کتابفروشی‌ها می‌فرستد. ناشر در این مسیر با ویراستار، گرافیست، چاپخانه، وزارت ارشاد و موسسات پخش سروکله می‌زند. و بعد از این همه، به انتقاداتی که به کمیت و کیفیت آثار و شکل ظاهری و قیمت کتاب می‌شود، پاسخ می‌دهد.
این کار مهمی است که ناشران می‌کنند.
📙روز چهارشنبه ۲۹ آبان می‌خواهیم به حرف‌های ناشران گوش کنیم. سایت معرفی و نقد کتاب «وینش» از دو ناشر مهم و فعال‌مان دعوت کرده است به مناسبت هفته‌ی کتاب و کتاب‌خوانی در جلسه‌ای که تحت عنوان «نشستی با ناشران» در «موسسه‌ی فرهنگی خوانش» برگزار می‌کند حضور پیدا کنند؛ فرصتی برای این‌که ببینیم ناشران‌مان، اعم از کوچک و بزرگ، چه می‌گویند. هریک چه مشکلاتی دارند؟ به عنوان کسانی که وسط گود ایستاده‌اند وضعیت کتاب را چگونه ارزیابی می‌کنند و چه آینده‌ای برای کتاب و کتابخوانی می‌بینند.
به عنوان مقدمه سه پرسش اصلی مطرح می‌کنیم:
-قیمت کاغذ، قیمت کتاب، و تاثیر آن روی بازار
-پرسش از تأثیر فروش مستقیم کتاب توسط ناشران بر سرنوشت کتابفروشی‌ها و موسسات پخش کتاب
-گفتگو پیرامون ترجمه‌های مکرر و این پرسش که آیا کپی‌رایت مشکل را حل می‌کند؟
شما هم اگر پرسشی از ناشران دارید، حتماً ساعت شش عصر چهارشنبه ۲۹ آبان به موسسه‌ی فرهنگی خوانش به این نشانی بیایید:
خیابان بهار، کوچه‌ی بهشت، شماره‌ی ۱۱
@vinesh_ir
#از_متن_کتاب 📚

ماکسیمیلیان اواخر تابستان چند بار با آشپز کشیش به جنگل رفت و آنجا یاد گرفت قارچ‌های خوردنی و خوشمزه را از بدمزه و سمی تمیز بدهد. چون در خانه‌ی روستایی پدر و مادرش ترس از قارچ سمی خیلی شدید بود و در طول دهه‌ها حتی یک‌بار هم غذای قارچ‌دار خورده نشده بود. آشپز می‌گفت این قارچ شیطان است، مواظب باش، به قارچ خدا شباهت دارد. قارچ شیطان مهلک است. قارچ شیطان را فشار بدهی، رنگش آبی می‌شود. ولی قارچ خدا را که فشار بدهی، رنگ عوض نمی‌کند. این‌طوری می‌توانی قارچ خدا را از قارچ شیطان تمیز بدهی.

#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علی‌اصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۸۰

@baamanbekhaan
#آخرین_برش_از_متن_کتاب📚

فکرش را بکن، ما زمان جنگ یک کشیش داشتیم که به ما می‌گفت تا می‌توانیم دشمن بکشیم. این حرف از دهان یک کشیش درمی‌آمد. یکی از هم‌قطارهای من به کشیش گفت مسیحی است و وظیفه دارد از ده فرمان خدا تبعیت کند. برگشت به کشیش گفت: فرمان پنجم را شنیده‌اید؟ قتل مکن. من از آن موقع دیگر به این رداپوش‌ها اعتقاد ندارم.

#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علی‌اصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۳۷۵
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ‍📚📚📚

کتاب #وقت_رفتن به قلم #یوزف_وینکلر و ترجمهٔ #علی‌اصغر_حداد که توسط #نشر_ماهی منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتاب‌های_معرفی‌شده می‌توانید نظر شخصی من و حدود ۸ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.


📓با من در لذت خواندن کتاب‌ همراه شوید.
@baamanbekhaan
Forwarded from Vinesh.ir
#وینش
#نقد_و_معرفی
#بهار_زندگی_در_زمستان_تهران
#احمد_زیدآبادی
#آزاده_رمضانی
#نی
📚
حقیقت در جزئیات است
نویسنده مقاله: آزاده رمضانی
نام کتاب: بهار زندگی در زمستان تهران

نویسنده کتاب: احمد زیدآبادی
ناشر: نی
نوبت چاپ: ۵ سال چاپ: ۱۳۹۸
تعداد صفحات: ۲۷۲
احمد زیدآبادی مدرک دکترای روابط بین‌الملل از دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران دارد. او دو بار به زندان رفته. یک بار در سال ۱۳۷۹ به جرم شورش علیه نظام و بار دوم پس از حوادث انتخابات ۸۸. در سال ۹۴، پس از آزادی، موردعفو قرار می‌گیرد و از آن به بعد شروع به نوشتن خاطراتش می‌کند. شاید یکی از دلایلی که باعث شده خاطراتش مورداستقبال مردم قرار بگیرد، همین کنجکاوی درباره‌ی حوادثی است که برایش اتفاق افتاده است.
Forwarded from اتچ بات
#تاریخ_مدفوع
#دومینیک_لاپورت
#ترجمهٔ #قاسم_مؤمنی
#نشر_دمان
چاپ اول ۱۳۹۸

«وقتی مدفوع را بنویسیم، دیگر بو نمی‌دهد.»

دومینیک لاپورت در کتاب تاریخ مدفوع سعی دارد مفهوم فرد را به سرنوشت فضولات انسانی گره بزند. به‌گفتهٔ او عوامل مرابط با مدفوع که بدن، بستر و گور را به فضاهای واحد و مجزا تبدیل کرد، بناها و شهرها را نیز دگرگون ساخت. این تحولات در قرن هجدهم تأثیر بسزایی ایجاد کرد و درحقیقت به‌کمک آن فضاهای مدرن پدید آمد.

او در این کتاب به «پاکسازی» یا «تخلیهٔ» زبان از فضولات اشاره می‌کند. منظور او همان چیزهایی است که سیلان زبان را بند می‌آورد و از بار معنایی آن می‌کاهد. لاپورت معتقد است همان‌گونه که ما انسان‌ها مواد زائد و سمی را از طریق دفع کردن از بدنمان خارج می‌کنیم، زبان را نیز باید از مواردی این‌چنینی پاک کرد. برای مثال در صفحهٔ ۲۵ زبان را این‌گونه توصیف می‌کند: «زبان زیباست، چون اربابش آن را شست‌وشو داده؛ اربابی که چاله‌های مستراح را نظافت می‌کند، فضولات را می‌روبد و شهر و کلام را از هرزه می‌زداید تا به آنها نظم و زیبایی بخشد.»

نه‌تنها بدن باید از شر فضولات خلاص شود، بلکه شهرها نیز باید راهی برای تخلیهٔ مدفوع داشته باشند. به عبارت دیگر، هدف اصلی نویسنده ربط گفتار (پاکسازی زبان از واژگان بیگانه و بی‌معنا) و کردار (پاکسازی شهر از مدفوع) است. او این پدیده را بیشتر اقتصادی می‌داند تا سیاسی. اگر زبان عاری از فضولات گردد، تمیزی، نظم و زیبایی که برطبق دیدگاه فروید «سنگ‌ بنای تمدن» هستند، حکم‌فرما خواهد شد. شهر جایی است که کالا در آن مصرف می‌شود. بنابراین باید زمینهٔ تولید را نیز فراهم کرد و این امکان‌پذیر نیست مگر با «غنا بخشیدن» و زیبا جلوه دادنِ آن. به همین دلیل است که باید شهر را از هرگونه زشتی مبرا کرد و یک راه آن تخلیهٔ مدفوع و زباله است. در صفحهٔ ۴۹ می‌خوانیم: «همان‌طور که زبان گوهری است زرین در احاطهٔ عناصر پست، شهر نیز جواهری است که خوراک آن را کارهای دون‌مایه فراهم می‌کند.»

در این کتاب به قرن شانزدهم و هجدهم میلادی اشاره می‌شود که چه قوانین محکمی برای دفع زباله و فاضلاب تعیین کرده بودند. هرآنچه شهر را عاری از زیبایی می‌ساخت باید از بین می‌رفت. در منازل باید چاه مستراح ساخته می‌شد. نهاد ویژه‌ای موظف بود که مدفوع و زباله‌ها را جمع‌آوری کند. آنها حتی در یک دورانی برای ادرار و مدفوع مالیات وضع کرده بودند یا پاسبان بر در دروازه‌ها می‌گذاشتند تا کسی از این قانون تخطی نکند. بنابراین در هر مقطعی، چه گذشته و چه حال، شاهد این بوده‌ایم که دولت همواره در حال تأکید بر نظافت شخصی و عمومی بوده است و همواره سعی بر آن داشته که کثافات را از نظرها پنهان سازد؛ چیزی که لاپورت به آن «سیاست فضولات» می‌گوید. این امر نه‌تنها دربارهٔ رعیت، که دربارهٔ ارباب هم صدق می‌کند.

اما در این کتاب، مدفوع در معنای وسیع‌تر از آن چیزی که همهٔ ما می‌دانیم به کار رفته است. کثافت‌کاری صرفاً نگه داشتن فضولات یا پوشیدن لباس‌های کثیف و عدم پاکیزگی نیست؛ کثافت‌کاری‌های دستگاه‌های دولتی از قبیل فسادهای مالی و اخلاقی هم در این طبقه‌بندی قرار می‌گیرد. درنتیجه، همان‌طور که در صفحهٔ ۹۷ آمده: «هر چیزی که نشانی از فساد داشته باشد و بوی گند بدهد، باید اول بویش و سپس خودش از میان برداشته شود.» درحقیقت جایی که آلوده به بوی «تعفن» باشد، بی‌شک بیماری‌های لاعلاجی را نیز با خود خواهد آورد.

از ویژگی‌های خوب این کتاب این است که برای هر مسئله‌ای که فهمش برای خواننده دشوار است، مثال‌های متعددی آورده شده است. باوجودِ این، خواندن این کتاب به کسانی توصیه می‌شود که به چنین مباحثی علاقه‌ دارند.
@baamanbekhaan
معرفی کامل نمایشنامهٔ «دون ژوان در جهنمم را به قلم من در سایت «کافه‌بوک» بخوانید.☝️☝️☝️☝️