#از_متن_کتاب📚
حالت دعای مسیحی-چشمهای بسته، سرِ بهزیرگرفته-به درد مراقبه نمیخورد. این حالت بدن وضعیت روحی بسته و نوکرصفتانهای را میطلبد و مانع جسارت روحی میشود. در چنین حالتی بعید نیست خدا به سروقتتان بیاید، گردنتان را بشکند و نشان خود را بهگونهای مصیبتبار برای مدتی طولانی به جا بگذارد. برای مراقبه حالتی آزاد-اما نه مبارزهجویانه-مناسب است، و نه کرنش و خاکساری. مواظب باشید. کمی زیادهروی، و آنوقت است که مستفیض شوید و به بد روزی بیفتید.
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۱۴
حالت دعای مسیحی-چشمهای بسته، سرِ بهزیرگرفته-به درد مراقبه نمیخورد. این حالت بدن وضعیت روحی بسته و نوکرصفتانهای را میطلبد و مانع جسارت روحی میشود. در چنین حالتی بعید نیست خدا به سروقتتان بیاید، گردنتان را بشکند و نشان خود را بهگونهای مصیبتبار برای مدتی طولانی به جا بگذارد. برای مراقبه حالتی آزاد-اما نه مبارزهجویانه-مناسب است، و نه کرنش و خاکساری. مواظب باشید. کمی زیادهروی، و آنوقت است که مستفیض شوید و به بد روزی بیفتید.
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۱۴
#از_متن_کتاب 📚
خواهر در حال تزیین درخت کریسمس برای برادرهایشان تعریف کرد که هنگام ظهر به اتاقک چوبی سری زده تا کارگر مزدور را که مشغول خرد کردن هیزم بوده است برای خوردن ناهار صدا بزند. کارگر از او میپرسد: ناهار چی است؟ و او در جواب میگوید: ناهار آن چیزی است که روی میز میگذارند. بعد کارگر که عصبانی شده بوده است، تبر را بهطرف دختر پرتاب میکند و تبر کنار پای دختر، که با گیسهای بلند و بافته پا به فرار گذاشته بوده است، چند متر روی برف سُر میخورد.
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۴۴
@baamanbekhaan
خواهر در حال تزیین درخت کریسمس برای برادرهایشان تعریف کرد که هنگام ظهر به اتاقک چوبی سری زده تا کارگر مزدور را که مشغول خرد کردن هیزم بوده است برای خوردن ناهار صدا بزند. کارگر از او میپرسد: ناهار چی است؟ و او در جواب میگوید: ناهار آن چیزی است که روی میز میگذارند. بعد کارگر که عصبانی شده بوده است، تبر را بهطرف دختر پرتاب میکند و تبر کنار پای دختر، که با گیسهای بلند و بافته پا به فرار گذاشته بوده است، چند متر روی برف سُر میخورد.
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۴۴
@baamanbekhaan
#از_متن_کتاب 📚
در یک روز داغ تابستان، ماکسیمیلیان در پی دعوا با اگون، پسرعموی همسنوسالش، خواست زیر درخت گلابی به صورت او تف کند. ولی پسرعمو در آخرین لحظه خودش را پس کشید و تف ماکسیمیلیان به هدف نخورد. بعد اگون گفت: حالا تو به خدا تف کردی. پس بهزودی میمیری. بله، تو به خدا تف کردی. زنبورها وزوزکنان در هوا میچرخیدند. هوا پر بود از بوی گلابی سرخ و زردِ لهیدهی افتاده بر زمین. ماکسیمیلیان یکی از گلابیهای شل و ول را از زمین برداشت و آن را با تمام زنبورهایی که به داخل آن میوهٔ شیرین نفوذ کرده بودند، بهطرف پسرعموی پابهفرارگذاشتهاش پرت کرد و داد زد: من که به خدا تف نکردم، نه، اصلاً به خدا تف نکردم. من به این زودیها که تو فکر میکنی نمیمیرم.
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۴۵
@baamanbekhaan
در یک روز داغ تابستان، ماکسیمیلیان در پی دعوا با اگون، پسرعموی همسنوسالش، خواست زیر درخت گلابی به صورت او تف کند. ولی پسرعمو در آخرین لحظه خودش را پس کشید و تف ماکسیمیلیان به هدف نخورد. بعد اگون گفت: حالا تو به خدا تف کردی. پس بهزودی میمیری. بله، تو به خدا تف کردی. زنبورها وزوزکنان در هوا میچرخیدند. هوا پر بود از بوی گلابی سرخ و زردِ لهیدهی افتاده بر زمین. ماکسیمیلیان یکی از گلابیهای شل و ول را از زمین برداشت و آن را با تمام زنبورهایی که به داخل آن میوهٔ شیرین نفوذ کرده بودند، بهطرف پسرعموی پابهفرارگذاشتهاش پرت کرد و داد زد: من که به خدا تف نکردم، نه، اصلاً به خدا تف نکردم. من به این زودیها که تو فکر میکنی نمیمیرم.
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۴۵
@baamanbekhaan
#از_متن_کتاب 📚
یک دسته آگهی ترحیم، مربوط به درگذشتگان دهکده، پشت تمثالهای مقدس همچنان خاک میخورند. مسیح قلب تیرخوردهاش را نشان میدهد. مادرش، مریم، یک شاخه سوسن سفید در دست دارد. ستارهای نقرهگون براق، نشسته بر تارک درخت کریسمس، که اتاق با بچهها، پدر و مادر، مادربزرگ، کلفت و کارگر مزدور در آن منعکس شده است، روبهروی قلب تیرخوردهی مسیح قرار دارد. از قلب مسیح خون جاری خواهد شد، خون زیاد جاری خواهد شد، و خون مسیح بر درخت درخشان کریسمس میریزد، خون از شاخههای کاج چکهکنان شمعها و ستارهها را خاموش میکند و عروسکهای کوچک، مریم، یوسف و مسیحِ تازهبهدنیاآمده در سیلاب خون غرقه میشوند. با کسانت به کشتی برو! حیوانات را هم با خود ببر!
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۵۱
@baamanbekhaan
یک دسته آگهی ترحیم، مربوط به درگذشتگان دهکده، پشت تمثالهای مقدس همچنان خاک میخورند. مسیح قلب تیرخوردهاش را نشان میدهد. مادرش، مریم، یک شاخه سوسن سفید در دست دارد. ستارهای نقرهگون براق، نشسته بر تارک درخت کریسمس، که اتاق با بچهها، پدر و مادر، مادربزرگ، کلفت و کارگر مزدور در آن منعکس شده است، روبهروی قلب تیرخوردهی مسیح قرار دارد. از قلب مسیح خون جاری خواهد شد، خون زیاد جاری خواهد شد، و خون مسیح بر درخت درخشان کریسمس میریزد، خون از شاخههای کاج چکهکنان شمعها و ستارهها را خاموش میکند و عروسکهای کوچک، مریم، یوسف و مسیحِ تازهبهدنیاآمده در سیلاب خون غرقه میشوند. با کسانت به کشتی برو! حیوانات را هم با خود ببر!
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۵۱
@baamanbekhaan
#از_متن_کتاب 📚
بالتازار کرانابتر در یکی از موعظههایش از بالای منبر به صدای بلند گفت: تصویر جهنم ما در این دهکدهی بیخدا تقریباً میان همه دستبهدست گشته است! وای بر شما! در خانهی خدا ماسک زدن موقوف، بزک موقوف. دست نباید هنگام دعا با ناخنهای لاکزده روی هم گذاشته شود. عکس لولهشده میان موهای بورِ پفکرده نگذارید. نه، در خانهی خدا این کارها موقوف!
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۷۴
@baamanbekhaan
بالتازار کرانابتر در یکی از موعظههایش از بالای منبر به صدای بلند گفت: تصویر جهنم ما در این دهکدهی بیخدا تقریباً میان همه دستبهدست گشته است! وای بر شما! در خانهی خدا ماسک زدن موقوف، بزک موقوف. دست نباید هنگام دعا با ناخنهای لاکزده روی هم گذاشته شود. عکس لولهشده میان موهای بورِ پفکرده نگذارید. نه، در خانهی خدا این کارها موقوف!
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۷۴
@baamanbekhaan
#از_متن_کتاب 📚
ماکسیمیلیان اواخر تابستان چند بار با آشپز کشیش به جنگل رفت و آنجا یاد گرفت قارچهای خوردنی و خوشمزه را از بدمزه و سمی تمیز بدهد. چون در خانهی روستایی پدر و مادرش ترس از قارچ سمی خیلی شدید بود و در طول دههها حتی یکبار هم غذای قارچدار خورده نشده بود. آشپز میگفت این قارچ شیطان است، مواظب باش، به قارچ خدا شباهت دارد. قارچ شیطان مهلک است. قارچ شیطان را فشار بدهی، رنگش آبی میشود. ولی قارچ خدا را که فشار بدهی، رنگ عوض نمیکند. اینطوری میتوانی قارچ خدا را از قارچ شیطان تمیز بدهی.
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۸۰
@baamanbekhaan
ماکسیمیلیان اواخر تابستان چند بار با آشپز کشیش به جنگل رفت و آنجا یاد گرفت قارچهای خوردنی و خوشمزه را از بدمزه و سمی تمیز بدهد. چون در خانهی روستایی پدر و مادرش ترس از قارچ سمی خیلی شدید بود و در طول دههها حتی یکبار هم غذای قارچدار خورده نشده بود. آشپز میگفت این قارچ شیطان است، مواظب باش، به قارچ خدا شباهت دارد. قارچ شیطان مهلک است. قارچ شیطان را فشار بدهی، رنگش آبی میشود. ولی قارچ خدا را که فشار بدهی، رنگ عوض نمیکند. اینطوری میتوانی قارچ خدا را از قارچ شیطان تمیز بدهی.
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۸۰
@baamanbekhaan
#آخرین_برش_از_متن_کتاب📚
فکرش را بکن، ما زمان جنگ یک کشیش داشتیم که به ما میگفت تا میتوانیم دشمن بکشیم. این حرف از دهان یک کشیش درمیآمد. یکی از همقطارهای من به کشیش گفت مسیحی است و وظیفه دارد از ده فرمان خدا تبعیت کند. برگشت به کشیش گفت: فرمان پنجم را شنیدهاید؟ قتل مکن. من از آن موقع دیگر به این رداپوشها اعتقاد ندارم.
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۳۷۵
فکرش را بکن، ما زمان جنگ یک کشیش داشتیم که به ما میگفت تا میتوانیم دشمن بکشیم. این حرف از دهان یک کشیش درمیآمد. یکی از همقطارهای من به کشیش گفت مسیحی است و وظیفه دارد از ده فرمان خدا تبعیت کند. برگشت به کشیش گفت: فرمان پنجم را شنیدهاید؟ قتل مکن. من از آن موقع دیگر به این رداپوشها اعتقاد ندارم.
#وقت_رفتن
#یوزف_وینکلر
#علیاصغر_حداد
#نشر_ماهی
ص۳۷۵
Forwarded from اتچ بات
📚📚📚
کتاب #وقت_رفتن به قلم #یوزف_وینکلر و ترجمهٔ #علیاصغر_حداد که توسط #نشر_ماهی منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتابهای_معرفیشده میتوانید نظر شخصی من و حدود ۸ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.
📓با من در لذت خواندن کتاب همراه شوید.
@baamanbekhaan
کتاب #وقت_رفتن به قلم #یوزف_وینکلر و ترجمهٔ #علیاصغر_حداد که توسط #نشر_ماهی منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتابهای_معرفیشده میتوانید نظر شخصی من و حدود ۸ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.
📓با من در لذت خواندن کتاب همراه شوید.
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎
#فهرست_کتابهای_معرفیشده📚
کتابهایی که تا امروز خواندم و در کانال معرفی کردم:
۱- #نامهای_به_کودکی_که_هرگز_زاده_نشد
۲- #فرمین_موش_کتابخوان
۳- #جاي_خالي_سلوچ
۴- #انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
۵- #خداحافظ_گاری_کوپر
۶-#حقارت
۷-#بیگانه
۸-#کاروان_امید
۹-#در_برابر_استبداد
۱۰-#مانيفست_يك_فمينيست
۱۱-#نوروز_و_فلسفه_هفتسین
۱۲-#سوختندرآب_غرقشدندرآتش
۱۳-#سوءتفاهم
۱۴-#خاطرات_سوگواری
۱۵-#دیدن_از_سیزده_منظر
۱۶-#جایی_دیگر
۱۷-#در_باب_حکمت_زندگی
۱۸-#به_سبکی_پر_به_سنگینی_آه
۱۹-#شازده_احتجاب
۲۰-#زوربای_یونانی
۲۱-#شاه_خاکستری_چشم
۲۲-#اتحادیه_ابلهان
۲۳-#چهار_صندوق
۲۴-#نون_نوشتن
۲۵-#کنستانسیا
۲۶-#بیچارگان
۲۷-#ستوان_گوستل
۲۸-#مردهها_سکوت_میکنند
۲۹-#تابوتهای_دستساز
۳۰-#جنگ_چهرهی_زنانه_ندارد
۳۱-#موشها_و_آدمها
۳۲-#مرگ_وزیرمختار
۳۳-#بار_دیگر_شهری_که_دوست_میداشتم
۳۴-#شهر_فرنگ_اروپا
۳۵-#بازار_خودفروشی
۳۶-#دفترچه_ممنوع
۳۷-#عامهپسند (پالپ)
۳۸-#بالکان_اکسپرس
۳۹-#آویزان_از_نخ
۴۰-#شرق_بنفشه
۴۱-#رنجهای_ورتر_جوان
۴۲-#درمان_شوپنهاور
۴۳-#گزینهی_اشعار (احمد شاملو)
۴۴-#همنوایی_شبانهی_ارکستر_چوبها
۴۵-#یوزپلنگانی_که_با_من_دویدهاند
۴۶-#پراگ_در_تبعید
۴۷-#دریا
۴۸-#در_میان_کاغذپارهها
۴۹- #از_چشم_نابینایان
۵۰-#وقت_رفتن
۵۱-#بهار_زندگی_در_زمستان_تهران
۵۲-#تاریخ_مدفوع
۵۳-#دون_ژوان_در_جهنم
۵۴-#هیچکس_مثل_تو_مال_اینجا_نیست
۵۵-#سوفیا_پتروونا
۵۶-#مرگی_بسیار_آرام
۵۷-#فقط_یک_طاعون_ساده
۵۸-#مرگ_ایوان_ایلیچ
🔍با زدن روی هر یک از هشتگها، میتوانید کتاب مورد نظر را در کانال پیدا کنید و بخوانید.
@baamanbekhaan
کتابهایی که تا امروز خواندم و در کانال معرفی کردم:
۱- #نامهای_به_کودکی_که_هرگز_زاده_نشد
۲- #فرمین_موش_کتابخوان
۳- #جاي_خالي_سلوچ
۴- #انسانیت_تاریخ_اخلاقی_سده_بیستم
۵- #خداحافظ_گاری_کوپر
۶-#حقارت
۷-#بیگانه
۸-#کاروان_امید
۹-#در_برابر_استبداد
۱۰-#مانيفست_يك_فمينيست
۱۱-#نوروز_و_فلسفه_هفتسین
۱۲-#سوختندرآب_غرقشدندرآتش
۱۳-#سوءتفاهم
۱۴-#خاطرات_سوگواری
۱۵-#دیدن_از_سیزده_منظر
۱۶-#جایی_دیگر
۱۷-#در_باب_حکمت_زندگی
۱۸-#به_سبکی_پر_به_سنگینی_آه
۱۹-#شازده_احتجاب
۲۰-#زوربای_یونانی
۲۱-#شاه_خاکستری_چشم
۲۲-#اتحادیه_ابلهان
۲۳-#چهار_صندوق
۲۴-#نون_نوشتن
۲۵-#کنستانسیا
۲۶-#بیچارگان
۲۷-#ستوان_گوستل
۲۸-#مردهها_سکوت_میکنند
۲۹-#تابوتهای_دستساز
۳۰-#جنگ_چهرهی_زنانه_ندارد
۳۱-#موشها_و_آدمها
۳۲-#مرگ_وزیرمختار
۳۳-#بار_دیگر_شهری_که_دوست_میداشتم
۳۴-#شهر_فرنگ_اروپا
۳۵-#بازار_خودفروشی
۳۶-#دفترچه_ممنوع
۳۷-#عامهپسند (پالپ)
۳۸-#بالکان_اکسپرس
۳۹-#آویزان_از_نخ
۴۰-#شرق_بنفشه
۴۱-#رنجهای_ورتر_جوان
۴۲-#درمان_شوپنهاور
۴۳-#گزینهی_اشعار (احمد شاملو)
۴۴-#همنوایی_شبانهی_ارکستر_چوبها
۴۵-#یوزپلنگانی_که_با_من_دویدهاند
۴۶-#پراگ_در_تبعید
۴۷-#دریا
۴۸-#در_میان_کاغذپارهها
۴۹- #از_چشم_نابینایان
۵۰-#وقت_رفتن
۵۱-#بهار_زندگی_در_زمستان_تهران
۵۲-#تاریخ_مدفوع
۵۳-#دون_ژوان_در_جهنم
۵۴-#هیچکس_مثل_تو_مال_اینجا_نیست
۵۵-#سوفیا_پتروونا
۵۶-#مرگی_بسیار_آرام
۵۷-#فقط_یک_طاعون_ساده
۵۸-#مرگ_ایوان_ایلیچ
🔍با زدن روی هر یک از هشتگها، میتوانید کتاب مورد نظر را در کانال پیدا کنید و بخوانید.
@baamanbekhaan