وقتی من و پدرم نبودیم مادرم چه میکرد و وقت خود را چهطور میگذراند؟ او را مجسم میکنم که سر میزی با کاغذ روغنی در آن خانهٔ کوچک چوبی سرش را به دست تکیه داده و در افول روزی که به آخر میرسید به دلخوریهایش میرسد. هنوز جوان بود، هر دوشان، هم پدرم و هم مادرم، بهطور قطع از حالای من جوانتر بودند. میبینمشان، پدر و مادر بیچارهام در کودکی جهان در خانه بازی میکنند. ناراحتی آنها از دغدغههای مداوم من در سالهای اول بود؛ زنگی مدام و طنینانداز که فراتر از شنیدن بهنظر میآمد. از آنها بدم نمیآمد. شاید هم دوستشان داشتم. فقط سرِ راه من قرار میگرفتند و نمیگذاشتند آینده را ببینم. گاهی میتوانستم از میان آنها ببینم، از میان پدر و مادر شفاف.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۳۲
@baamanbekhaan
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۳۲
@baamanbekhaan
کلمهٔ «کار» خیلی بزرگ و جدی است. کارگرها کار میکنند. آدمحسابیها کار میکنند. برای طبقهٔ متوسط، کلمهای که مصداق داشته باشد و ضمناً کاری را که انجام میدهیم و نحوهٔ انجام آن را شرح دهد، وجود ندارد. کار عشقی را هم قبول نمیکنم. غیرحرفهایها عشقی سرشان را گرم میکنند، درحالیکه ما جزو آن طبقهایم یا از آن جنسی که میگویم اگر حرفهای نباشیم به درد نمیخوریم.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۳۶
@baamanbekhaan
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۳۶
@baamanbekhaan
وقتی رسیدیم شگفتزده شدم که دیدم روستایی را که به یاد میآورم، تکان نخورده است. گویی بعضی چشمها میدانند کجا را نگاه کنند، چشمهایی که چشم من بود. مثل این بود که با شعلهای قدیمی روبهرو شویم که خطوط باریک آن بر اثر مرور زمان جرم گرفته اما بهراحتی قابلتشخیص است. از ایستگاه راهآهن متروک گذشتیم و به پل کوچک رسیدیم که دستنخورده باقی بود، درست سر جای خودش! لشم را بالای پل که کشیدم همهچیز یادم آمد، انگار یکهو بالا آمد و فروافتاد و همهچیز جلو چشمهای من جان گرفت، جادهی رو به تپه و ساحلی که آن پایین بود و دریا. دم خانه نایستادم. فقط از جلوِ آن که رد میشدیم سرعت کم کردم. لحظههایی هست که گذشته با چنان نیرویی ظاهر میشود که بهنظر میرسد آدم را از بین میبرد.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۴۱
@Baamanbekhaan
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۴۱
@Baamanbekhaan
#مطالعهی_گروهی
(نوبت چهارم)
زندگیِ درست و حسابی همهاش تلاش است، کار بیوقفه و پیدرپی، اینکه با کله بروی توی شکم دنیا، یک چیزی توی همین مایهها، اما حالا وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم بخش اعظم زندگی من و توان و تلاشم برای این بوده که سرپناهی گیر بیاورم و توی گوشهای دنج با خودم خلوت کنم. آدم با خودش تعارف ندارد.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۵۲
@Baamanbekhaan
(نوبت چهارم)
زندگیِ درست و حسابی همهاش تلاش است، کار بیوقفه و پیدرپی، اینکه با کله بروی توی شکم دنیا، یک چیزی توی همین مایهها، اما حالا وقتی به گذشته نگاه میکنم، میبینم بخش اعظم زندگی من و توان و تلاشم برای این بوده که سرپناهی گیر بیاورم و توی گوشهای دنج با خودم خلوت کنم. آدم با خودش تعارف ندارد.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۵۲
@Baamanbekhaan
#مطالعهی_گروهی
(نوبت چهارم)
رفتار با زنها را بلد بودم. صبوری که پیشه کنی، به مقصود میرسی.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۵۸
@Baamanbekhaan
(نوبت چهارم)
رفتار با زنها را بلد بودم. صبوری که پیشه کنی، به مقصود میرسی.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۵۸
@Baamanbekhaan
#مطالعهی_گروهی
(نوبت چهارم)
جنازهای از خاطرهٔ دیگران درون خودمان حمل میکنیم، تا زمانی که جان از تنمان دربرود، بعد نوبت ماست که مدتی در ذهن دیگران بمانیم و بعد نوبت آنها برسد که بیفتند و بمیرند و تا نسلها همین چرخه ادامه یابد.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۹۷
@Baamanbekhaan
(نوبت چهارم)
جنازهای از خاطرهٔ دیگران درون خودمان حمل میکنیم، تا زمانی که جان از تنمان دربرود، بعد نوبت ماست که مدتی در ذهن دیگران بمانیم و بعد نوبت آنها برسد که بیفتند و بمیرند و تا نسلها همین چرخه ادامه یابد.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۹۷
@Baamanbekhaan
#مطالعهی_گروهی
(نوبت چهارم)
«خاطرات همیشه میخواهند خود را با جاهایی که از گذشته به یاد میآورند، وفق دهند.»
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۱۲۰
@Baamanbekhaan
(نوبت چهارم)
«خاطرات همیشه میخواهند خود را با جاهایی که از گذشته به یاد میآورند، وفق دهند.»
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۱۲۰
@Baamanbekhaan
#مطالعهی_گروهی
(نویت چهارم)
اتاقهای هتل، حتی بهترینشان، بینشان است. توی آنها چیزی نیست که به مهمان اهمیتی بدهد، نه تخت، نه یخچال مینیبار، نه حتی میز اتویی که به حالت خبردار پشت به دیوار چسبانده شده باشد. بهرغم همهٔ تلاش و زحمت معماران، طراحان و مدیران، اتاقهای هتلها همیشه با بیصبری انتظار دارد که ما مسافران برویم، اتاقهای بیمارستان برعکس، از ما میخواهد که بمانیم و قانع باشیم.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۱۴۵
@Baamanbekhaan
(نویت چهارم)
اتاقهای هتل، حتی بهترینشان، بینشان است. توی آنها چیزی نیست که به مهمان اهمیتی بدهد، نه تخت، نه یخچال مینیبار، نه حتی میز اتویی که به حالت خبردار پشت به دیوار چسبانده شده باشد. بهرغم همهٔ تلاش و زحمت معماران، طراحان و مدیران، اتاقهای هتلها همیشه با بیصبری انتظار دارد که ما مسافران برویم، اتاقهای بیمارستان برعکس، از ما میخواهد که بمانیم و قانع باشیم.
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۱۴۵
@Baamanbekhaan
#مطالعهی_گروهی
(نوبت چهارم)
#آخرین_برش_از_متن_کتاب📚
من که خودم را نمیشناسم، چطور میتوانم به فکر شناختن یکی دیگر باشم؟
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۱۷۵
@Baamanbekhaan
(نوبت چهارم)
#آخرین_برش_از_متن_کتاب📚
من که خودم را نمیشناسم، چطور میتوانم به فکر شناختن یکی دیگر باشم؟
#دریا
#جان_بنویل
#اسدالله_امرایی
#نشر_افق
ص۱۷۵
@Baamanbekhaan
Forwarded from اتچ بات
📚📚📚
کتاب #دریا به قلم #جان_بنویل و ترجمهٔ #اسدالله_امرایی که توسط #نشر_افق منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتابهای_معرفیشده میتوانید نظر شخصی من و حدود ۱۰ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.
📓با من در لذت خواندن کتاب همراه شوید.
@baamanbekhaan
کتاب #دریا به قلم #جان_بنویل و ترجمهٔ #اسدالله_امرایی که توسط #نشر_افق منتشر شده است، در این کانال معرفی شد. با زدن بر روی هشتگ #فهرست_کتابهای_معرفیشده میتوانید نظر شخصی من و حدود ۱۰ گزیدهٔ منتخب از این کتاب را مطالعه کنید.
📓با من در لذت خواندن کتاب همراه شوید.
@baamanbekhaan
Telegram
attach 📎