پژوهشگاه ایران شناسی
6.39K subscribers
3.22K photos
396 videos
1.36K files
332 links
شناسایی فرهنگ و پیشینه‌ی ایران زمین

به نام خداوند کیوان و هور
که چشم بد از خاک ایران به دور
Download Telegram
پژوهشگاه ایران شناسی
کتابِ حماسه های باستانیِ ترکان آلتایی به نام دده قور قود #ایرانشناسی #پژوهشگاه_ایرانشناسی ‏قدیمی ترین نسخه‌ی خطی ‎آن در كتابخانه‌ی درسدن آلمان موجوداست.مجموعه داستان‌ ۱۲ داستان اسطوره‌‌ای ایلات اغوز است که در حدود قرن شانزده میلادی مکتوب شده و زندگی روزمره…
نمایی از فرهنگ پانترکی
#آذربایگان
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
جملات محبت آمیز بایندرخان خطاب به همسر خود:

ای دخت خان؟
آیا برخیزم؟ گریبان و گلویت را بگیرم، تو را به زیر پاهایم بیاندازم، شمشیر فولادین سیاهم را برکشم، سرت را از بدنت جدا گردانم؟
(دده قورقود، ترجمه مژگان فاتح نیا، ص۵۶)


جملات عاشقانه ی اوروز، به مادرش بورلاخاتون:

دهانت خشک شود مادر!
زبانت بریده شود‌ مادر! اگر نگفته بودند که حق مادر با حق خدا یکی است، از جای برمی خاستم، گریبان و گلویت را می گرفتم و تو را زیر پاهای خود می انداختم... از دهان و بینی ات خون جاری می ساختم...!
(دده قورقود، ترجمه مژگان فاتح نیا، ص۹۱)


فرهنگ نامگذاری اوغوزها:

«در آن روزگار، مادامی که هر پسر سرهایی را قطع نمی نمود، یا خونی نمی ریخت، نامی بر وی نمی نهادند» (ص۱۰۵)

بی بوره بیگ:

آیا واقعاً پسر من سرها قطع کرده و خونها ریخته است؟! آیا همین کافی نیست که بر این پسر نامی بنهیم؟!»
(دده قورقود، ترجمه مژگان فاتح نیا، داستان سوم، ص۱۰۹)


گفتار عاشقانه بانو چیچک درباره نامزدش بامسی بیرک به ندیمه هایش:

«بسیار خوب دخترها! اگر این رذلِ رذل زاده سخاوتش را به ما نشان دهد، تعجب خواهم کرد...!»
(دده قورقود، ترجمه مژگان فاتح نیا، ص۱۱۰)
@atorabanorg
‏نگاهی به روزنامه‌های ترکیه در روزهای ‎نجات آذربایجان از دست فرقه پیشه وری و مزدوران شوروی
#پهلوی
#آذربایگان
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

روزنامه آکشام : اخرین خبرها از آذربایجان

◻️ مردم ‎تبریز سربازان ایرانی را روی شانه‌هایشان حمل کردند.
◻️نیروهای ایرانی، وارد تبریز شدند.
◻️جشن‌های بزرگی، برگزار می‌شود.
◻️پیشه‌وری فرار کرد.
@atorabanorg
روميان به شهر ريختند، شمشيرها آخته‏ تا پنج روز در كوچه و بازار قتال كردند.
#آذربایگان
#کتاب_مرجع
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
عبدالله پاشا به اكثر آذربايجان مستولى شده، دارالسلطنه تبريز هم به حالت همدان شده بود. تبريزيان نيز بعد از آنى كه از ستيز و آويز عاجز آمده روميان به شهر ريختند، شمشيرها آخته‏ تا پنج روز در كوچه و بازار قتال كردند تا آنكه روميان از محاربه ايشان به تنگ آمده بودند، ندا در دادند كه ترك جنگ كرده با اطفال و عيال و مال آنچه توانيد برداشته به سلامت از شهر بيرون رويد. قريب به پنج هزار كس كه [از] تمامى خلق بی شمار آن شهر مانده بودند، به دستى شمشير و به دستى دست عيال خود گرفته از آن سپاه روم بيرون رفتند. و آن گونه مردى و تهوّرى از عوام شهر در روزگار، كمتر واقع شده باشد. (ص ۲۰۱)

مأخذ: حزين لاهيجى، محمد علی بن ابى طالب. رسائل حزين لاهيجى. به‌تصحيح على اوجبى، ناصر باقرى بيدهندى، اسكندر اسفنديارى و عبدالحسين مهدوى‏. تهران: ميراث مكتوب‏. سال ۱۳۷۷
@atorabanorg
(بلاد الخاضعین، بلاد برگزیده زمین) ۶۱۳ هجری قمری
#کتاب_مرجع
#جغرافیای_تاریخی
#آذربایگان
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
"بلاد پارس :میان جوی بلخ تا آخر بلاد آذربایگان و ارمنیه فارس و فرات و خاک عرب تا عمان و مکران،  و از آنجا تا کابل و طخارستان"

دیگر آنچه پرسش کردی از بزم و رزم و صلح و حرب شهنشاه، ترا مینمایم که زمین چهار قسمت دارد، یک جزو زمین ترک میان مغارب هند تا مشارق روم و جزو دوم میان روم و قبط و بربر، و جزو سوم سیاهان از بربر تا هند، و جزو چهارم این زمین که منسوبست بپارس و لقب بلاد الخاضعین میان جوی بلخ تا آخر بلاد آذربایگان و ارمنیه فارس و فرات و خاک عرب تا عمان و مکران، و از آنجا تا کابلستان و تخارستان، این جزو چهارم برگزیده زمین است و از دیگر زمینها به منزلت سر و ناف و کوهان و شکم،و من ترا تفسیر کنم: اما سر آنست که ریاست و پادشاهی از عهد ایرج بن افریدن پادشاهان ما را بود و حاکم بر همه ایشان بودند و به خلافی که میان اهل اقلیم خواست به فرمان و رای ایشان قرار گرفتند و پیش ایشان دختر خویش و خراج و هدایا فرستادند، اما ناف آنست که میان زمینهای دیگر زمین ماست و مردم ما اکرم خلایق و اعز، و سواری ترک و زیرکی هند و خوبکاری و صناعت روم، ایزد تبارک ملکه مجموع در مردمان ما آفرید زیادت از آنکه علی الانفراد ایشان راست و از آداب دین و خدمت پادشاهان آنچه ما را داد ایشان را محروم گردانید و صورت و الوان و مویهای ما بر اوسط آفرید نه سواد غالب و نه صفرت و نه شقرت، و مویهای محاسن و سرما نه جعد به افراط زنگیانه، و نه فرخال (=موی فرو هشته) ترکانه اما کوهان آنست که با کوچکی زمین ما را که زمینها منافع و خصب معیشت بیشتر دارد. اما شکم برای آن گفتند زمین ما را که هر چه درین سه دیگر اجزاء زمین باشد به زمین ما آورند و تمتع ما را باشد از اطعمه و ادویه و عطرها همچنانکه طعام و شراب بشکم شود؛ و علم های جمله روی زمین ما را روزی گردانید، و هرگز پادشاهان ما به قتل و غارت و غدر و بی دینی منسوب نبودند.(ص ۳۶_۳۷)

مأخذ: بها الدین محمد بن حسن بن اسفندیار کاتب. تاریخ طبرستان. به تصحیح عباس اقبال. کلاله خاور. سال۱۳۲۰
@atorabanorg
زبان مردم آذربایجان به نقل از ابو عبدالله حمزه بن حسن اصفهانی ادیب ، واژه شناس و مورخ بزرگ ایرانی ، زاده اصفهان (280 - 360 ق) کتاب «التنبیه علی حدوث التصحیف»،رویه ۲۳

#آذربایگان (شماره ۱۹۵)
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

وی زبان فهلوی(پهلوی) را مختص ناحیه فهله ( پهله ) میداند و مینویسد که جغرافیای اصلی این زبان شامل : اصفهان ، ری ، همدان ، ماه نهاوند ( بخش وسیعی در غرب ایران )و آذربایجان است.

بنگرید به کتاب:
https://archive.org/details/FP43691/43691/page/n22/mode/1up

@atorabanorg
پژوهشگاه ایران شناسی
زبان مردم آذربایجان به نقل از ابو عبدالله حمزه بن حسن اصفهانی ادیب ، واژه شناس و مورخ بزرگ ایرانی ، زاده اصفهان (280 - 360 ق) کتاب «التنبیه علی حدوث التصحیف»،رویه ۲۳ #آذربایگان (شماره ۱۹۵) #ایرانشناسی #پژوهشگاه_ایرانشناسی وی زبان فهلوی(پهلوی) را مختص…
گزارشی از مردم و ساکنین آذربایجان توسط یعقوبی (احمد الیعقوبی ابو العباس احمد بن اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح الیعقوبی معروف به ابن واضح و الیعقوبی درگذشت 284 ق.) در کتاب خود البلدان رویه 80

#آذربایگان
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

«مردم شهرهای آذربایجان و بخش‌های آن، آمیخته‌ای از عجم های( ایرانیان) آذری و جاودانیان قدیمی، خداوندان شهر بذ هستند که جایگاه بابک (خرمدینی) بود.»
@atorabanorg
پژوهشگاه ایران شناسی
گزارشی از مردم و ساکنین آذربایجان توسط یعقوبی (احمد الیعقوبی ابو العباس احمد بن اسحاق بن جعفر بن وهب بن واضح الیعقوبی معروف به ابن واضح و الیعقوبی درگذشت 284 ق.) در کتاب خود البلدان رویه 80 #آذربایگان #ایرانشناسی #پژوهشگاه_ایرانشناسی «مردم شهرهای آذربایجان…
زبان مردم آذربایجان گزارشی از محمدبن ‏احمد بن یوسف خوارزمی 387 قمری در کتاب خود مفاتیح العلوم‌ رویه 138

#آذربایگان
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

«فهلویه (پهلوی) یکی از زبانهای ایرانی است که پادشاهان در مجالس خود با آن سخن می‌‏گفته‌‏اند. این لغت به پهله منسوب است و پهله نامی است که بر پنج شهر (سرزمین ـ م) اطلاق می‏‌شده: اصفهان، ری، همدان ، ماه نهاوند[بخش بزرگی از غرب کشور] ،آذربایجان.»

بنگرید به کتاب:
https://archive.org/details/Mafatih-al--ulum-Al-Khwarizmi/mode/1up

@atorabanorg
پایان اِشغال تبریز به روایت سفیر اسپانیا
#صفوی
#آذربایگان
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی

دون آنتونیو دوگووا (سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس) که شاهد پس گرفتنِ تبریز توسط شاه عباس صفوی بود در مورد استقبال مردم تبریز از ارتش ایران و تنفرشان از عثمانی ها مینویسد:

《ساکنین تبریز با شادمانی و سرور به پیشواز شاه می‌رفتند در حالی که برای سربازان شربت خنک کننده و برای اسب‌هایشان علوفه می‌بردند. و عده زیادی از اهالی برای بزرگداشت این امر مهم سر ترکها را برای شاه هدیه می‌بردند. ترک‌هایی که داماد یا برادر زن آنها بودند یعنی کسانی بودند که مدتها با خواهر آنها عروسی کرده بودند. و آنچه که فوق‌العاده تعجب‌آور می‌نمود اینکه مادرها فرزندان خود را که از پدران ترک بدنيا آمده بودند، می‌کشتند چون می‌گفتند درست نیست که حتی خاطره‌ای از چنین نسل شیطانی باقی بماند. بدین ترتیب کینه و عداوتی که نسبت به ترکها داشتند فوق‌العاده بوده است.》

📚:Relaçam em que se tratam as guerras (1611), António de Gouveia, P:87

اکرم بهرامی (دماوندی)، تبریز از دیدگاه سیاحان خارجی در قرن هفدهم. صفحه 62

@atorabanorg
ترک‌ها در ایران(شماره ۱)
#آذربایگان
#کتاب_مرجع
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
ایرانیان در سرحداتِ ماوراء‌النهر و بخش‌هایی از آسیای مرکزی، با ترکان تماس داشتند. منابعِ تاریخی از ترکان به‌صورتِ قبایل و طوایفِ مختلف از قرنِ چهارم و پنجمِ میلادی گزارش داده‌اند.(۱)به‌طورِ مثال قبیله‌ی «تُغز غز» یا «تُوغوز اُغوز» (نُه قبیله) است که در نواحیِ آلتای سکونت داشتند و بعدها با کمکِ قبایلِ دیگر از حوالیِ مغولستان به جانبِ غرب و دریای سیاه حرکت کردند و در ناحیه‌ی جنوبی نیز تا سواحلِ سند پیش راندند و به سرعت حکومتی با نامِ «تورک» یا «تورکوت» (Turkut) به مفهومِ «قدرت و توانایی» تشکیل دادند. این حکومت که به دو شاخه‌ی شرقی و غربی تقسیم می‌شد، به طورِ رسمی از سالِ ۵۸۲ میلادی، مرکزِ شرقیِ حکومت را در ناحیه‌ی «اورخون» مغولستان و مرکزِ غربیِ حکومت را در ناحیه‌ی «سمیرچی» قرار داد.(۲)در سالِ ۷۴۲ میلادی، آنان با اتحاد با قبایلِ دیگر مانند بَسمِل، ایغور و قرلق (قرلغ، خَلّخ) «اتحادیه‌ی ایغور قرلق» را تشکیل دادند و توانستند زمامِ امورِ ناحیه‌ی «اورخون» را به دست گیرند و منطقه‌ی شرقی را نیز پس از سقوطِ خاندانِ «نوچویه» با کمکِ طایفه‌ی غربیِ «تُرگش» به متصرفاتِ خود اضافه کنند(حدودِ ۷۳۹ م).

در ایرانِ دورانِ باستان، همواره برخوردهای متعددی بینِ ایرانیان و ترکان که با نامِ «تورانیان» مشخص می‌شدند، روی داده است. شاهنامه‌ی فردوسی به جنگ‌های ایرانیان و تورانیان به کرات اشاره کرده است و به‌طورِ کلی از قرنِ ششمِ میلادی، واژه‌ی «توران» برای ساکنانِ «ترکستان» به کار می‌رفته است.(ص ۳۷۷_۳۷۶)

یادداشت‌ها:
۱. دایرةالمعارف اسلام، مقاله‌ی بارتولد، ذیل «تورک».
۲. و. بارتولد: تاریخ ترک‌های آسیای میانه، ترجمه غفار حسینی(تهران، توس، ۱۳۷۶)، ص ۱۹۳.

مأخذ: میراحمدی.مریم، تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران اسلامی، تهران، طهوری، چاپ اول ۱۳۹۵
@atorabanorg
ترک‌ها در ایران(شماره ۲)
#آذربایگان
#کتاب_مرجع
#ایرانشناسی
#پژوهشگاه_ایرانشناسی
در صدرِ اسلام، اعراب حدودِ سالِ ۹-۲۸ هجری به خراسان و نواحیِ شرقیِ ایران رسیدند و فتوحاتی به‌وسیله‌ی عبدالله بن عابر انجام داده‌اند.(۱)قبل از وی ناحیه‌ی طبسین نیز به‌وسیله‌ی عبدالله بن بُدیل(بن ورقاء خزاعی)فتح شده بود و دیگر شهرهای خراسان به تدریج به دستِ مسلمانان می‌افتاد. برخی از مناطقِ آن نواحی مانند هرات، بادغیس، پوشنگ و غیره خیلی سریع تسلیمِ سپاهیانِ اسلام شدند و عهدنامه‌های صلحی نیز منعقد کردند. به تدریج نواحیِ ماوراء‌النهر نیز به فتوحاتِ اسلامی افزوده شد و اعراب بر اساسِ شیوه‌ی خود، در آن نواحی و به‌ویژه مرو ساکن شدند.(۲)مناطقی مانندِ طالقان، فاریاب و بلخ هم که پایتختِ طخارستان (تخارستان) محسوب می‌شد به تصرفِ اعراب درآمد. خوارزم هم چندی پس از آن فتح شد. در زمان‌ِ خلفای راشدین و در دورانِ خلافتِ حضرت علی و از جانبِ ایشان، یک والی برای خراسان تعیین شد.(۳)در زمانِ معاویه‌ی اول در سال‌های ۶۰-۴۱ ه.ق/۸۰-۶۱ م، والیانِ متعددی برای خراسان و ماوراء‌النهر تعیین شدند و به دنبالِ این نفوذِ سیاسی و تصرفِ دیگر نواحی به‌ویژه از جانبِ قتیبه بن مسلم، اعراب به سرزمینِ اصلیِ ترکانِ شرقی نزدیک‌تر شدند،(۴)اگرچه تا مدت‌ها، ترکان به مثابه‌ی سدی برای نفوذِ اعراب به بقیه مناطق عمل می‌کردند.(۵)اعراب حدودِ سالِ ۱۳۳ ه.ق/۷۵۱ م، پس از رسیدن به نواحیِ شرقیِ خراسان و ماوراء‌النهر، در نزدیکیِ «تلس» (طراز) از چینی‌ها شکست خوردند. قدرتِ قبایلِ سیاه و زردِ «ترگش» نیز به تدریج ضعیف شد و سرانجام قرلق‌ها در سالِ ۱۵۹ ه.ق/۷۷۶ م. موفق به تسخیرِ نواحیِ «چو» و «تلس» شدند و منطقه‌ی بیشتری را در اختیار گرفتند. ایغورهای ناحیه‌ی «اورخون» تا سالِ ۷-۲۲۶ ه.ق/۸۴۰ م. حکومت کردند اما خود از قبایلِ «قرقیز» (خرخیز)(۶)شکست خوردند و بقایای آنان به ناحیه‌ی «کان‌سو» رفتند و حکومتِ جدیدی تا سالِ ۴۱۱ ه.ق/۱۰۲۰ م. تشکیل دادند. ایغوری‌های نواحیِ شرقی نیز مجددا از سالِ ۲۴۶ ه.ق/۸۶۰ م. حکومتِ دومِ خود را در شرقِ «تیان شان» برقرار کردند و تا زمانِ مغولان، اقتدارِ خود را حفظ کردند.(ص ۳۷۸_۳۷۷)

یادداشت‌ها:
۱. بلاذری: فتوح‌البلدان، ص ۱۶۰.
۲. ابن اثیر: الکامل (چاپ بیروت، ۱۳۸۵)، ج ۴، ص ۳۳. سپاهِ اعراب به رهبریِ اَحنَف بن قیس در سال‌های ۱۸ تا ۲۲ قمری به مرو (شاهیجان) رسیده بود.
۳. نامِ این والی، عبدالرحمن بن ابزی بود. پس از وی نیز جَعده بن هبیره ابن وهب به مدتِ یک سال و نیز چند نفرِ دیگر به‌عنوانِ مامور و والی به خوزستان اعزام شدند. بلاذری: فتوح‌البلدان، ص ۱۶۴ و بعد به اسامیِ والیانِ منطقه و از جمله قیس بن هیثم اشاره می‌کند. همچنین طبری: تاریخ ۲، ص ۱۷.
۴. بلاذری: فتوح‌البلدان، ص ۱۷۲ و بعد.
۵. نرخشی: تاریخ بخارا، ص ۵۹.
۶. برای اطلاع از قبایل «خرخیز» در قرونِ نخستینِ اسلام رجوع کنید به: حدودالعالم، فصلِ ۱۴، «سخن اندر ناحیتِ خرخیز»، ص ۲۴۴ تا ۲۴۹.

مأخذ: میراحمدی.مریم، تاریخ تحولات ایرانشناسی در دوران اسلامی، تهران، طهوری، چاپ اول ۱۳۹۵
@atorabanorg