🔹️اَســرار آل مــحــمــد(ص)🔹️
1.39K subscribers
3.64K photos
138 videos
86 files
1.88K links
✔️اثبات حقانیت مکتب اهل بیت علیهم السلام

✔️نقد مذهب پوچ عمریه و اعوان و انصارشان

✔️نقل فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام

✔️نقل مطاعن غاصبان خلافت و فدک

✔️مطالب ناب توحیدی

✔️پاسخ به شبهات

✅️ذکر احادیث

《وقف حجت بن الحسن (عج)》

تبادل:
@tab_sarina
Download Telegram
📌خداوند زمان و مکان و انتقال و سکون ندارد بلکه خالق زمان و مکان و انتقال و سکون است

✏️علامه مجلسي در ج۳بحار ص۳۰۹روایتی از امام صادق علیه آورده اند که حضرت فرمود:

🔻الأمالی للصدوق السِّنَانِیُّ عَنِ الْأَسَدِیِّ عَنِ النَّخَعِیِّ عَنْ عَمِّهِ النَّوْفَلِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَا یُوصَفُ بِزَمَانٍ وَ لَا مَکَانٍ وَ لَا حَرَکَةٍ وَ لَا انْتِقَالٍ وَ لَا سُکُونٍ بَلْ هُوَ خَالِقُ الزَّمَانِ وَ الْمَکَانِ وَ الْحَرَکَةِ وَ السُّکُونِ وَ الِانْتِقَالِ تَعَالَی عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ عُلُوّاً کَبِیراً.

🔺امام صادق علیه السلام فرمود: به راستی خدای تبارک و تعالی متصف به زمان و مکان و حرکت، و انتقال و سکون نیست بلکه او است خالق زمان و مکان و حرکت و سکون و انتقال. و او برتر است از آنچه ظالمان گویند برتری بزرگی. -. أمالی صدوق: ۲۳۰ -

#توحید #زمان #مکان
📌خداوند زمان و مکان ندارد بلکه خالق زمان و مکان است

✏️علامه مجلسي در ج ۳بحار ص۳۰۹روایتی آورده اند از امیرالمؤمنین علیه السلام در جواب یک یهودی که از مکان خداوند پرسیده بود:

🔻الإحتجاج رُوِیَ أَنَّ بَعْضَ أَحْبَارِ الْیَهُودِ جَاءَ إِلَی أَبِی بَکْرٍ فَقَالَ لَهُ أَنْتَ خَلِیفَةُ رَسُولِ اللَّهِ عَلَی الْأُمَّةِ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ إِنَّا نَجِدُ فِی التَّوْرَاةِ أَنَّ خُلَفَاءَ الْأَنْبِیَاءِ أَعْلَمُ أُمَمِهِمْ فَخَبِّرْنِی عَنِ اللَّهِ أَیْنَ هُوَ فِی السَّمَاءِ هُوَ أَمْ فِی الْأَرْضِ فَقَالَ لَهُ أَبُو بَکْرٍ فِی السَّمَاءِ عَلَی الْعَرْشِ قَالَ الْیَهُودِیُّ فَأَرَی الْأَرْضَ خَالِیَةً مِنْهُ فَأَرَاهُ عَلَی هَذَا الْقَوْلِ فِی مَکَانٍ دُونَ مَکَانٍ فَقَالَ لَهُ أَبُو بَکْرٍ هَذَا کَلَامُ الزَّنَادِقَةِ اعْزُبْ عَنِّی وَ إِلَّا قَتَلْتُکَ فَوَلَّی الرَّجُلُ مُتَعَجِّباً یَسْتَهْزِئُ بِالْإِسْلَامِ فَاسْتَقْبَلَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام فَقَالَ لَهُ یَا یَهُودِیُّ قَدْ عَرَفْتُ مَا سَأَلْتَ عَنْهُ وَ مَا أُجِبْتَ بِهِ وَ إِنَّا نَقُولُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَیَّنَ الْأَیْنَ فَلَا أَیْنَ لَهُ وَ جَلَّ مِنْ أَنْ یَحْوِیَهُ مَکَانٌ وَ هُوَ فِی کُلِّ مَکَانٍ بِغَیْرِ مُمَاسَّةٍ وَ لَا مُجَاوَرَةٍ یُحِیطُ عِلْماً بِمَا فِیهَا وَ لَا یَخْلُو شَیْ ءٌ مِنْ تَدْبِیرِهِ تَعَالَی وَ إِنِّی مُخْبِرُکَ بِمَا جَاءَ فِی کِتَابٍ مِنْ کُتُبِکُمْ یُصَدِّقُ بِمَا ذَکَرْتُهُ لَکَ فَإِنْ عَرَفْتَهُ أَ تُؤْمِنُ بِهِ قَالَ الْیَهُودِیُّ نَعَمْ قَالَ أَ لَسْتُمْ تَجِدُونَ فِی بَعْضِ کُتُبِکُمْ أَنَّ مُوسَی بْنَ عِمْرَانَ کَانَ ذَاتَ یَوْمٍ جَالِساً إِذْ جَاءَهُ مَلَکٌ مِنَ الْمَشْرِقِ فَقَالَ لَهُ مِنْ أَیْنَ جِئْتَ قَالَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ جَاءَهُ مَلَکٌ مِنَ الْمَغْرِبِ فَقَالَ لَهُ مِنْ أَیْنَ جِئْتَ قَالَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثُمَّ جَاءَهُ مَلَکٌ آخَرُ فَقَالَ لَهُ مِنْ أَیْنَ جِئْتَ قَالَ قَدْ جِئْتُکَ مِنَ السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَاءَهُ مَلَکٌ آخَرُ فَقَالَ مِنْ أَیْنَ جِئْتَ قَالَ قَدْ جِئْتُکَ مِنَ الْأَرْضِ السَّابِعَةِ السُّفْلَی مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ مُوسَی علیه السلام سُبْحَانَ مَنْ لَا یَخْلُو مِنْهُ مَکَانٌ وَ لَا یَکُونُ إِلَی مَکَانٍ أَقْرَبَ مِنْ مَکَانٍ فَقَالَ الْیَهُودِیُّ أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ وَ أَنَّکَ أَحَقُّ بِمَقَامِ نَبِیِّکَ مِمَّنِ اسْتَوْلَی عَلَیْهِ.

🔺برخی از پیشوایان روحانی یهود نزد ابوبکر آمده به او گفت: تو جانشین پیغمبر این امت هستی؟ گفت: آری، گفت: ما در تورات دیده ایم که جانشینان پیمبران دانشمندترین مردمان از امتهای آنان هستند، پس مرا آگاه کن که خدای تعالی کجا است، آیا در آسمان است یا در زمین؟ أبوبکر گفت: او در آسمان و در عرش است،🤔 یهودی گفت: پس بنا بر این زمین از وجود خداوند خالی است، و بنا به گفته تو در جایی هست و در جایی نیست؟ أبوبکر گفت: این سخن کافران و زندیقها است از پیش من دور شو و گر نه تو را می‌کشم! مرد یهودی با شگفت (از این سخن أبو بکر) دور شد و دین اسلام را به باد مسخره گرفته بود، پس امیر المؤمنین علیه السّلام از مقابل او در آمده فرمود: ای یهودی دانستم آنچه پرسیده ای و آنچه در پاسخ شنیده ای، ما می‌گوئیم خدای عزّ و جلّ آفریننده جا و مکان است، پس جایی برای او نیست و بالاتر از این است که جایی او را در بر گیرد، و او در همه جا است نه به اینسان که تماس و نزدیکی با مکان داشته باشد، بلکه یعنی علم او همه آنچه را در مکان است فرا گرفته، و هیچ چیزی نیست که از تدبیر او بیرون باشد، .....یهودی گفت: گواهی می‌دهم که تو سزاوارتری به جانشینی پیغمبر از آن کس که بر آن مسلط شده است. -.الإرشاد: ۱۰۸، الاحتجاج: ۲۰۹ -

✏️پ.ن:نکته قابل توجهی که باید ذکر بشه این است که امام علیه السلام میفرمایند اینکه می‌گوئیم جایی از وجود خداوند خالی نیست منظور مکانی بودن خداوند نیست بلکه منظور این است خداوند عالم است به همه چیز و همه جا و چیزی از تدبیر خداوند خارج نیست دقیقا مثل تفسیر اینکه گفته می‌شود خداوند از رگ گردن به ما نزدیک تر است منظور این نیست که وحدت وجود داریم و تعین ذات خداوند هستیم و این مزخرفات بلکه منظور این است هیچ چیز دور و نزدیک و بزرگ و کوچک و کم و زیادی نیست مگر اینکه خداوند عالم است به آن.

علامه
هم میفرماید:و هو فی کل مکان بما ذکره بعده لیظهر أن المراد به الإحاطة بالعلم و التدبیر. یعنی:و امام علیه السلام جمله «و او در هر مکانی است» را با جملات بعد تفسیر نمود تا معلوم شود که منظور از آن احاطۀ با علم و تدبیر است.


#زمان #مکان #علم #توحید
📌تفسیر آیه:«ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی» (نجم / ۸ - ۹ -){سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد، تا [فاصله اش] به قدرِ [طول] دو [انتهای] کمان یا نزدیکتر شد}

✏️علامه مجلسي رضوان الله علیه در ج۳بحار ص۳۱۳مینویسد:

👈بدان که در تفسیر این آیه اختلاف شده و وجوهی گفته اند:

🔻اول: اینکه ضمائر بر جبرئیل برگردد و معنا چنین شود که: جبرئیل در افق اعلی یعنی افق آسمان بود پس به پیامبر نزدیک شد و به او پیوست. و این تمثیلی برای بالا بردن پیامبر توسط جبرئیل است. یا اینکه از افق بالا پایین آمد و پیامبر خود نزدیک شد که اشاره به این داشته باشد که جبرئیل برای بالا بردن پیامبر، از جای خود جدا نشد که شدت قوت او را می‌رساند. و گفته شده یعنی: نزدیک شد و نزدیکیش بیشتر شد تا اینکه فاصله او تا پیامبر به اندازه دو تیر پرتاب یا کمتر شد و منظور تمثیل ملکۀ اتصال و بیان استماع پیامبر به آنچه که وحی می‌شد با نفی فاصلۀ مانع استماع می‌باشد.

🔻دوم: اینکه ضمایر به حضرت محمد صلی الله علیه و آله برگردد یعنی حضرت به خلق و امت نزدیک گشته یکی از آنها شد پس با کلام نرم و دعوت آرام به سوی آنها پایین آمد. حاصل آنکه پیامبر کامل شد و پس از بلندی رتبه اش به خلق نزدیک شد و به سوی ایشان پایین آمد و رسالت را ابلاغ کرد.

🔻سوم: اینکه ضمائر به خدای متعال برگردد پس نزدیکی خدا کنایه از بالا بردن مقام پیامبر و پایین آمدن خدا کنایه از جذب پیامبر با محبت خود، به عالم قدس است. و حاصل آنکه به نزدیکی و تقرب معنوی و معرفت و لطف تأویل می‌شود. چنانچه حدیث «هر کس قدمی به سوی من نزدیک شود من به اندازه زراعی به او نزدیک می‌شوم» تأویل به آن شده است. و گفته شده: نزدیکی از سوی پیامبر است و کنایه از عظمت قدر اوست به گونه ای که به جایی رسید که هیچ کس نرسید و تدلّی (پایین آمدن) از سوی خداوند است و کنایه از نهایت لطف و رحمت اوست.

📕بحارالأنوار ج۳ص۳۱۳

#توحید #تفسیر #قوسین
📌تفسیر آیه:ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی

✏️علامه مجلسي در ج۳بحار ص۳۱۴روایتی از امام زین العابدین علیه السلام آورده اند که چنین فرمود:

👈ثابت بن دینار گوید: از امام سجاد علیه السلام پرسیدم: آیا خدای جل جلاله به مکان وصف می‌شود؟ فرمود: خدا از آن برتر است(متعالی از مکان است). گفتم: پس چرا پیغمبرش را به آسمان برد؟ فرمود: تا ملکوت آسمان و آنچه از عجایب و بدایع آفرینش وی در آن است به وی بنماید. گفتم: گفتار خدای عزّ و جلّ «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّی فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنی» -. نجم / ۸ - ۹ - {سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد، تا [فاصله اش] به قدرِ [طول] دو [انتهای] کمان یا نزدیکتر شد. } چه معنی دارد؟ فرمود: مقصود از آن رسول خدا است که نزدیک پرده‌های نور شد و ملکوت آسمان‌ها را دید و سپس پایین آمد و در زیر پای خود ملکوت زمین را نگریست تا به نظر آورد که فاصله اش تا زمین به اندازه فاصله دو سر کمان است. - [أمالی صدوق: ۱۲۸ ]

#توحید #مکان
آیا اینکه گفته می‌شود خداوند همه جا هست منظور این است که خداوند به ذات همه جا هست؟

👈خیر منظور این است که خداوند به همه چیز و همه جا عالم و قادر است و احاطه علمی و قدرت دارد نه اینکه ذات خداوند همه جا باشد که در این صورت خداوند نیازمند مکان و زمان می‌شود

✏️علامه مجلسي رضوان الله علیه روايتي از امام صادق علیه السلام می آورند که حضرت فرمود:

🔻محمد بن نعمان گوید: از امام صادق علیه السلام از قول خدای عزّ و جلّ «وَ هُوَ اللَّهُ فِی السَّماواتِ وَ فِی الْأَرْضِ» ( انعام / ۳){و او در آسمانها و زمین خداست. } پرسیدم. حضرت فرمود: او همچنین است در هر جایی. گفتم: به ذات خویش؟ (با ذات خویش در هر جاست؟ ) فرمود: وای بر تو! به درستی که مکانها اندازه‌ها ست و اگر بگویی که خدا با ذات خود در مکانی است، لازم آید که بگویی خدا در اندازه‌ها وغیر آن است. و لیکن خدا از خلقش جدا است (ذات او شباهتی به خلقش ندارد) و احاطه اش از روی علم و قدرت و تسلط و سلطنت است به آنچه آفریده (نه احاطه ذاتی، مثل جسمی بزرگ که جسمی کوچک را در درونش احاطه می‌کند) و علمش به آنچه در زمین است نسبت به آنچه در آسمان است کمتر نیست و چیزی از او دور نمی شود و چیزها از جهت علم و قدرت و سلطنت و ملک و احاطه برایش یکسان است. -. التوحید: ۱۳۲ -

📕بحارالأنوار ج۳ص۲۲۳

#علم #توحید #مکان #زمان
📌حدوث عالم در بیان امام باقر علیه السلام

✏️علامه مجلسي در بحار ج۳ص۳۲۴روایتی از امام باقرعلیه السلام آورده اند که حضرت فرمود:

👈مردی به امام باقر علیه السلام عرض کرد: ای ابا جعفر مرا خبر ده از پروردگارت که چه وقت بود؟ حضرت فرمود: وای بر تو! تنها به چیزی که نبوده و سپس بود شده، گفته می‌شود: چه وقت بود. در حالی که پروردگار من همیشه زنده بود بی چگونگی و برای او بودی[بعد از نبودی] نبود و برای بودنش چگونگی نبود و برایش جایی نبود و در چیزی نبود و بر چیزی نبود و از برای بودنش مکانی را اختراع نفرمود. -. التوحید: ۱۷۳ -

👈پ.ن:چنانچه می‌بینید امام باقر علیه السلام میفرمایند چیزی که نبوده و سپس بود شده و مسبوق به عدم است(حادث زمانی است)ما می‌توانیم بگوییم چه وقتی بوده و چه وقتی نبوده و زمان مندش کنیم و همه می‌دانیم جز خداوند که خالق زمان و مکان است و خود زمان و مکان ندارد همه چیز (عالم،ملائکه،انسان و...)دارای زمان و مکان اند پس حادث اند و نبوده اند و بود شده اند و ما جز خداوند هیچ قدیمی نداریم ،در همین روایت به مکان و زمان نداشتن خداوند نیز اشاره شده

#حدوث #قدم #زمان #مکان #توحید
🔻حدوث عالم در کلام امام صادق علیه السلام و تقریر شیخ صدوق رضوان الله علیه

✏️علامه مجلسي رضوان الله علیه در ج۳ بحار ص۳۲۷مینویسد:

👈امام صادق علیه السلام که فرمود دروغ گفته هر که گمان کرده که خدای عزّ و جلّ در چیزی یا از چیزی یا بر چیزی است.

✏️شیخ صدوق - رحمه الله - می‌گوید: دلیل بر آنکه خدای تعالی نه در مکانی است آن است که همه مکانها حادث است و دلیل بر این برپا شده که خدای عزّ و جلّ قدیم است و مکانها را پیش گرفته (مکان ندارد) و جایز نیست که غنی قدیم محتاج باشد به مکان که از آن غنی و بی نیاز بوده و نه آنکه متغیر شود از آنچه پیوسته بر آن موجود بوده پس ثابت شد که امروز آن جناب در مکانی نیست چنان که پیوسته همچنین بوده و تصدیق این خبری است از سلیمان بن مهران که گفت به حضرت جعفر بن محمد علیهما السلام گفتم: آیا جایز است که کسی بگوید خدای عزّ و جلّ در مکانی است؟ فرمود: پاک و منزه می‌شمارم خدا را و خدا از این برتر است. به درستی که خدا اگر در مکانی باشد حادث باشد زیرا که موجود در مکان احتیاج به مکان دارد و احتیاج از صفات حادث است نه از صفات قدیم. -. التوحید: ۱۷۸ -

✏️پ.ن:چنانچه واضح است امام میفرمایند موجودی که مکان داشته باشد نیازمند به اون مکان است و نیازمند بودن از صفات حادث است و اتفاقا مکان مند بودن هم از صفات حادث است و همه می‌دانیم که جز خداوند همه چیز دارای مکان و زمان هستند و تنها خداوند است که زمان و مکان ندارد بلکه خالق زمان و مکان است پس تنها خداوند قدیم است و ما سوی الله همگی حادث اند و نبوده اند و بود شده اند(مسبوق به عدم اند ،حادث زمانی اند)

#توحید #حدوث #قدم #مکان
📌خداوند ازلی و قدیم است و زمان و مکان ندارد و در چیزی حلول نمیکند

✏️علامه مجلسي رضوان الله علیه در ج۳بحار ص۳۲۷روایتی آورده اند از وجود مبارک حضرت امام موسی کاظم عليه السلام که فرمودند:

🔻خدای تبارک و تعالی پیوسته بود بدون زمان و مکانی و آن جناب اکنون چنان است که بوده و هیچ مکانی از او خالی نشود و هیچ جا به او اشغال نشود و در مکانی حلول نکند...


✏️پ.ن:اینکه حضرت فرمودند هیچ مکانی از او خالی نشود و هیچ مکانی به او اشغال نشود اشاره به همین دارد که خداوند اصلا مکان ندارد که جایی از او خالی یا پر بشود بلکه خداوند خالق زمان و مکان است و آنچه که زمان و مکان داشته باشد مخلوق و حادث است و خداوند در چیزی و جایی حلول نمیکند چنانچه بعضی از صوفیه بر این اعتقادند یا اینکه بعضی از فلاسفه که قائل به نظریه تداخل هستند و.... همه اینها باطل است

#زمان #مکان #حلول #حدوث #توحید
معنای «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» -. الرحمن / ۵ - {خدای رحمان بر عرش قرار گرفته} چیست؟

✏️علامه مجلسي رضوان الله علیه در ج۳بحار ص۳۳۰رواتی از امام صادق علیه السلام آورده اند که:

🔻هشام بن حکم گوید: یکی از پرسش‌های زندیقی که نزد امام جعفر صادق علیه السلام آمد، این بود که: نظرت راجع به آیه «الرَّحْمَنُ عَلَی الْعَرْشِ اسْتَوَی» -. الرحمن / ۵ -
{خدای رحمان بر عرش قرار گرفته} چیست؟
حضرت فرمود: خداوند با این آیه خود را وصف کرده است و این چنین او بر عرش استیلا دارد و از آفریده هایش جداست، بی آن که عرش او را حمل کند و یا در برگیرد و یا جایگاه او باشد بلکه ما می‌گوییم: او خود حامل عرش و نگه دارنده آن است و دلیلمان همان چیزی است که خدا فرموده: «وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْض» -. بقره / ۲۵۵ - {کرسی او آسمانها و زمین را در بر گرفته}، و ما آن چه را که خداوند خود از عرش و کرسی محقق کرده، اثبات می‌کنیم، اما قبول نداریم که عرش و کرسی در برگیرنده او باشند و ذات باری تعالی محتاج مکان یا چیزی از میان آفریدگانش باشد؛ بلکه تمامی آفریدگانش محتاج اویند.

#توحید #عرش #زمان #مکان
#توضیح پست قبل

✏️علامه مجلسي رضوان الله علیه در شرح کلام امام صادق علیه السلام که فرمود خداوند بر عرش است مینویسد:

🔻ثم قال قال مصنف هذا الکتاب قوله علیه السلام: إنه علی العرش إنه لیس بمعنی التمکن فیه و لکنه بمعنی التعالی علیه بالقدرة یقال فلان علی خیر و استعانه علی عمل کذا و کذا لیس بمعنی التمکن فیه و الاستقرار علیه و لکن ذلک بمعنی التمکن منه و القدرة علیه و...

🔺"صدوق - رحمه الله - گفته: 1⃣سخن امام که «او بر عرش است» به معنای جای گرفتن در آن نیست بلکه به معنای تسلط با قدرت بر آن است. گفته می‌شود: فلانی بر خیر و راه راست است و بر فلان عمل است و اینها به معنای جای گیری و قرار گرفتن نیست بلکه به معنای تمکّن و قدرت است.2⃣سخن امام در باره نزول خدا به معنای انتقال و قطع مسافت نیست بلکه به معنای نازل کردن فرمان از سوی خدا به آسمان دنیاست زیرا عرش مکانی است که اعمال بندگان از سدرة المنتهی به آن می‌رسد و خداوند آسمان دنیا را در یک سوم آخر شب و در شبهای جمعه مسافت نزدیک تری نسبت به سایر اوقات برای ارتفاع اعمال به سوی عرش قرار داده است.

#توجه(متن قسمت دوم کلام صدوق دراسکن)

📕بحارالأنوار ج۳ ص۳۳۱

#عرش #توحید #مکان
📌تفسیر آیه :یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ

✏️مرحوم علامه مجلسي دو روایت ذکر می‌کند که در هردو روایت امام علیه السلام میفرمایند که خداوند منزه است از اینکه مثل انسان ساق داشته باشد:

🔺عُبَیْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ قَالَ کَشَفَ إِزَارَهُ عَنْ سَاقِهِ وَ یَدُهُ الْأُخْرَی عَلَی رَأْسِهِ فَقَالَ سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَی.

✏️سپس مینویسد:قال الصدوق معنی قوله سبحان ربی الأعلی تنزیه لله عز و جل عن أن یکون له ساق.صدوق - رحمه الله - می‌گوید: معنی قول آن حضرت که فرمود: سبحان ربی الاعلی، تنزیه خدای عزّ و جلّ است از آنکه او را ساقی باشد.

✏️در روایت دیگر میفرماید:عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِی قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ قَالَ تَبَارَکَ الْجَبَّارُ ثُمَّ أَشَارَ إِلَی سَاقِهِ فَکَشَفَ عَنْهَا الْإِزَارَ

بعد مینویسد:قال الصدوق رحمه الله قوله علیه السلام تَبَارَکَ الْجَبَّارُ وَ أَشَارَ إِلَی سَاقِهِ فَکَشَفَ عَنْهَا الْإِزَارَ یعنی به تبارک الجبار أن یوصف بالساق الذی هذه صفته. بیان أفحمته أسکتته فی خصومة أو غیرها.صدوق - رحمه الله - می‌گوید: اینکه آن حضرت فرمود: خداوند جبار برتر است و به ساق پایش اشاره نمود و جامه را از آن دور فرمود، یعنی خداوند جبار از آن برتر است که وصف شود به ساقی که صفتش این است.

✏️در ادامه علامه مجلسي مینویسد:

👈بدان که مفسران در تأویل این آیه وجوهی ذکر کرده اند؛

📌اول: یعنی روزی که امر، سخت و کار، دشوار شود و «کشف ساق» مَثلی برای این معنا است و اصل آن بالا زدن زنان جامه هایشان را در هنگام فرار است؛ حاتم گوید:إن عضّت به الحرب عضّها و إن شمّرت عن ساقها الحرب شمرّا
اگر جنگ به سختی او را بگزد و اگر نبرد دامن خود را بالا زند

📌دوم: یعنی روزی که از اصل و حقیقت امر پرده برداشته شود به گونه ای که آشکار گردد. این معنا از ساقه درخت و ساق انسان استعاره گرفته شده و نکره آوردنش برای ترساندن یا تعظیم است.

📌سوم: معنا این است که از ساق جهنم یا عرش یا فرشته ای ترسناک و بزرگ پرده برداشته شود.

✏️طبرسی - رحمه الله - گوید: «وَ یُدْعَوْنَ إِلَی السُّجُود» یعنی به آنها به گونه توبیخ آمیز گفته شود: سجده کنید ولی آنها نمی توانند و گفته شده یعنی شدت امر و سختی حال آن روز ایشان را به سجده می‌کشاند اگر چه از آن سودی نبرند، نه اینکه امر به سجده شوند. چنان که انسان وقتی ترسی از ترسهای دنیا به او می‌رسد [گاه] به سجده پناه برد. «خاشِعَةً أَبْصارُهُم»: یعنی دیدگانشان خوار است و بر اثر ذلت و خواری نگاهشان را از زمین برنمی ندارند. «تَرْهَقُهُمْ ذِلَّة» یعنی ذلت ندامت و حسرت آنها را می‌پوشاند. «وَ قَدْ کانُوا یُدْعَوْنَ إِلَی السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُونَ» یعنی صحیح و سالم بودند و می‌توانستند سجده کنند ولی نکردند؛ یعنی در دنیا به نماز امر شدند ولی انجام ندادند.

👈و از امام باقر و صادق علیهما السلام روایت شده که در باره این آیه فرمودند: قوم، ساکت و مبهوت شوند و ترس آنها را فرا گیرد و دیدگانشان تیز شود و قلوبشان به گلویشان رسد به خاطر ندامت و خواری و خفّتی که به آنها می‌رسد. «وَ قَدْ کانُوا یُدْعَوْنَ إِلَی السُّجُودِ وَ هُمْ سالِمُون» یعنی می‌توانستند به اوامر خدا عمل کنند و از نواهی او باز مانند [ولی چنین نکردند] و به همین دلیل دچار بلا شدند.

📕بحارالأنوار ج۴ ص۸

(اسکن روایات)

#ساق #توحید
📌خداوند هرگز قابل رویت نیست

✏️علامه مجلسي رضوان الله علیه در بحار آورده است:

👈راوی گوید: نزد امام باقر علیه السلام حضور داشتم که مردی از خوارج بر آن حضرت داخل شد و گفت: یا ابا جعفر چه چیز را می‌پرستی؟ امام فرمود: خدا را می‌پرستم. گفت: او را دیده ای؟ فرمود: چشمها او را ندیده به گونه مشاهده عیانی. و لیکن دلها او را به حقائق ایمان دیده است. خدا به قیاس شناخته نمی شود و به حواس او را در نمی توان یافت و به مردم شباهت ندارد بلکه او موصوف به آیاتش و شناخته شده به نشانه هایش است و در حکم خویش ستم نمی کند. این است خدا که خدائی نیست مگر او.
آن مرد خارجی بیرون رفت در حالی که می‌گفت: «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ» -. انعام / ۱۲۴ - {خدا بهتر می‌داند رسالتش را کجا قرار دهد. }

✏️علامه مجلسي در شرح روایت مینویسد:

"«بحقائق الایمان»: یعنی به عقایدی که حقیقتند، یعنی عقاید عقلی ثابت و یقینی که زوال و تغییر در آنها راه نیابد و ارکان ایمان هستند، یا به انوار و آثاری که از ایمان در قلب حاصل می‌شود، یا به تصدیقات و اعترافاتی که شایسته نامگذاری به ایمان هستند.
یا اینکه منظور از حقایق ایمان، آن چیزی است که آن عقاید بدان نسبت داده شوند یعنی براهین عقلی. زیرا حقیقتِ یک چیز آن چیزی است که حق و وجوب آن بدان بازگردد.

📕بحارالأنوار ج۴ص۲۶

(اسکن)

#رویت #دیدن #توحید
📌منظور از دست خدا در آیه:ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ(ص/۷۵)چیست؟

علامه مجلسي رضوان الله علیه در ج۴بحار ص۱۰روایتی از امام رضا علیه السلام نقل می‌کند که حضرت فرمود:

🔻عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُبَیْدَةَ قَالَ: سَأَلْتُ الرِّضَا علیه السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لِإِبْلِیسَ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ قَالَ یَعْنِی بِقُدْرَتِی وَ قُوَّتِی.

🔺راوی گوید: از امام رضا علیه السلام در باره قول خدای عزّ و جلّ خطاب به ابلیس «ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ»(ص / ۷۵ ) {ای ابلیس، چه چیز تو را مانع شد که برای چیزی که به دستان قدرت خویش خلق کردم سجده آوری؟ }پرسیدم؛ امام فرمود: یعنی به قدرت و قوّتم.

📕عیون الاخبار،بحارالانوارج۴ص۱۰

#ید #توحید
📌منظور از روح خدا در آیه :نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی چیست؟

✏️در بحار شریف دو روایت نقل شده است که امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام فرمودند:

🔻راوی گوید: از امام باقر علیه السلام در باره قول خدای عزّ و جلّ «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» -. حجر / ۲۹ - {و از روح خود در آن دمیدم} پرسیدم؛ فرمود: روحی است که خدا آن را اختیار کرد و برگزید و آفرید و آن را به خود نسبت داد و بر همه روحها تفضیل داد و امر فرمود تا از آن در آدم دمیده شد.

🔻از امام صادق علیه السلام در باره قول خدای عزّ و جلّ «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» -. حجر / ۲۹ - {و از روح خود در آن دمیدم} پرسیدم که این دمیدن چگونه بوده است؟ فرمود: روح چون باد در جنبش است، و برای این به نام روح نامیده شده که از ریح اشتقاق یافته و بدین جهت از کلمه ریح اشتقاق یافته که ارواح همجنس بادند و همانا خدا آن را به خود نسبت داده است چون که او را بر ارواح دیگر برگزیده است چنان که به یک خانه گفته است: خانه من و به یک فرستاده ای در میان رسولان گفته است: خلیل من، و مانند آن، و همه اینها آفریده و ساخته و پدید شده و پروریده اند.

📕بحارالأنوار ج۴ص۱۱و۱۲

#روح #توحید
📌منظور از روح خدا در آیه :نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی چیست؟(۲)

✏️علامه مجلسي در ج۴بحار ص۱۲آورده است:


🔻راوی گوید: به امام باقر علیه السّلام عرض کردم: مراد از روح در سخن خداوند «وَ رُوحٌ مِنه» چیست؟ فرمود: آن مخلوقی است که خداوند از سر حکمت در آدم و عیسی علیهما السّلام آفرید.

🔺امام باقر علیه السلام در باره قول خدای عزّ و جلّ «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی» -. حجر / ۲۹ - {و از روح خود در آن دمیدم} فرمود: یعنی از قدرت خودم.

در صفحه۱۳مرحوم مجلسی اورده است:امام صادق علیه السلام فرمود: خدای عزّ و جلّ خلقی را آفرید و روحی را خلق کرد بعد از آن فرشته را امر فرمود و در آن دمید و آن روح روحی نبود که از قدرت خدا چیزی را کم کرده باشد یا بر هم زده باشد و آن از قدرت او است.

✏️پ.ن:پس در اینجا وقتی خداوند روح را به خود نسبت می‌دهد اضافه تشریفیه هست و جهت فضیلت بخشیدن و بزرگی این روح هست نه اینکه واقعا خداوند روح داشته باشد و از این روح خود در آدم بدمد بلکه این روح مخلوق است و خداوند با قدرت خود آنرا خلق کرده و در حضرت آدم دمیده

#روح #توحید
📌خداوند هرگز قابل رویت نیست(۲)

✏️علامه مجلسي در ج۴بحار ص۲۷آورده است:

🔺مردی که او را ذعلب می‌گفتند به سمت امیر مؤمنان علیه السلام برخاست و گفت: ای امیر المؤمنین آیاپروردگارت را دیده ای؟ حضرت فرمود: وای بر تو ای ذعلب من هرگز چنان نبودم که پروردگاری را پرستش کنم که او را ندیده باشم. ذعلب گفت: او را چگونه دیدی؟ از برای ما وصفش کن! حضرت فرمود: وای بر تو! چشمها نمی تواند او را به مشاهده دیده‌ها ببیند و لیکن دلها به حقایق ایمان او را دیده است. وای بر تو ای ذعلب! همانا که پروردگار من وصف نمی شود به دوری و نه به حرکت و نه به سکون و نه به ایستادن و نه به آمدن و نه به رفتن.

📕بحارالأنوار ج۴ص۲۷

(مرتبط)

#توحید #رویت #رویت_خداوند
📌منظور از جنب الله چیست؟

✏️علامه مجلسي در ج۴بحار ص ۹آورده است:

🔻"از امام باقر علیه السلام روایت شده که در باره «جنب الله» فرمود: یعنی چیزی به خدا نزدیک تر از رسول خدا نیست و به رسول خدا نزدیک تر از وصیّش نیست پس او در نزدیکی همچون پهلو است و خداوند این را در کتابش بیان کرده آن گاه که فرموده: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّه» یعنی در ولایت اولیاء خدا [کوتاهی کردم].

👈طبرسی - رحمه الله - گوید: «الجَنب» یعنی نزدیکی و قرب. یعنی حسرت می‌خورم بر کوتاهی که در باره قرب و نزدیکی خدا داشتم. «فلان فی جنب فلان» یعنی فلانی در نزدیکی و جوار فلانی است، و از همین معناست سخن خداوند: «وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْب» -. نساء / ۳۶ -

✏️همچنین در صفحه۹ پاراگراف قبل همین مطلب مینویسد:

صدوق - رحمه الله - گوید: «جَنب» در لغت به معنی طاعت است.... پس قول امیر المؤمنین علیه السلام که فرمود: منم جنب خدا، یعنی منم آن کسی که قبول ولایت من طاعت خداست. اینکه خدای عزّ و جلّ فرموده: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتی عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ» یعنی در طاعت خدا. -

#جنب #توحید
📌منظور از آیه:وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ چیست؟

✏️علامه مجلسي رضوان الله علیه آورده است:

🔻عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ أَبِی مَحْمُودٍ قَالَ قَالَ عَلِیُّ بْنُ مُوسَی الرِّضَا علیهما السلام فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ قَالَ یَعْنِی مُشْرِقَةٌ تَنْتَظِرُ ثَوَابَ رَبِّهَا.

🔺امام رضا علیه السلام در باره قول خدای عزّ و جلّ «وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلی رَبِّها ناظِرَةٌ» -. قیامت / ۲۲-۲۳ - {در آن روز چهره‌هایی شاداب اند، و به سوی پروردگار خود می‌نگرند. }فرمود: یعنی آن رویها تابان و درخشان است و انتظار ثواب پروردگار خود را دارد.

📕بحارالأنوار ج۴ص۲۸

✏️سپس علامه مینویسد:

👈"بدان که فرقه حق (امامیه) در جواب از استدلال به این آیه برای اثبات جواز رؤیت وجوهی گفته اند:اول: آن چیزی است که در این روایت آمده که منظور از «ناظره» منتظر است مثل قول خداوند «فَناظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُون» -. نمل / ۳۵ -
این قول از مجاهد، حسن، سعید بن جبیر و ضحاک نقل شده و از امیرمؤمنان علیه السلام روایت شده است.

👈بر این قول اعتراض شده که نظر به معنای انتظار با حرف إلی متعدی نمی شود و جواب داده شده که تعدّیش به این معنا با إلی در موارد زیادی انجام شده است چنانچه شاعر گفته: إنی إلیک لما وعدت لناظر نظر الفقیر إلی الغنی الموسر من به سوی تو برای آنچه وعده دادی منتظرم همچون انتظار فقیری به درگاه ثروتمند بی نیاز. و دیگری گفته:و یوم بذی قار رأیت وجوههم إلی الموت من وقع السیوف نواظر و روزی در ذی قار چهره هایشان را دیدم که براثر وقوع شمشیرها به سوی مرگ انتظار می‌کشیدند. و شواهد این مطلب زیاد و در جای خود مذکور است. از خلیل نقل شده که گفته: «نظرت إلی فلان» یعنی انتظارش کشیدم، و از ابن عباس نقل شده که گفته: عرب می‌گوید: «إنها أنظر إلی الله ثم إلی فلان» (تنها نظرم به خدا و سپس به فلانی است) و این گفته از کور و بینا سر می‌زند و می‌گویند: «عینی شاخصة إلی فلان» (چشمم به سوی فلانی و کشیده شده به سوی اوست) و نگاهم به خدا و توست. رازی گفته: تحقیق کلام آن است که اگر عرب نظر را به معنای انتظار و بدون صله به کار برد این تنها برای انتظار آمدن خود شخص است و اما اگر منتظر لطف و یاری شخصی بود در این مورد می‌گوید: «نظرت إلیه».

#توحید #رؤیت #دیدن #ناظره #وجوه
📌دیدن خداوند چه در دنیا و چه آخرت،چه در بیداری و چه در خواب هرگز

✏️علامه مجلسي رضوان الله علیه در بحار شریف آورده است:

🔻اسماعیل بن فضل گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: آیا خدا در معاد دیده شود؟ فرمود: منزه است و برتر است بی اندازه؛ ای پسر فضل دیدگان درک نمی کنند جز آنچه را که رنگ و کیفیت دارد در حالی که خدا آفریننده رنگها و چگونگی‌ها است.

📕بحارالأنوار ج۴ص۳۱

✏️همچنین آورده است:

🔻راوی گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: اینکه مردی خدای خود را در خواب ببیند چگونه باشد؟ فرمود: این مردی است که دین ندارد. زیرا خدا در بیداری و خواب دیده نشود و نه در دنیا و آخرت.

📕بحار الانوار ج۴ص۳۲

✏️همچنین آورده است:

🔻راوی گوید از امام رضا علیه السلام پرسیدم: آیا خداوند وصف می‌شود؟ فرمود: آیا قرآن نمی خوانی؟! گفتم: بلی میخوانم. فرمود: آیا فرموده خدای عزّ و جلّ را که فرمود: «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ» نمی خوانی؟! گفتم: بلی می‌خوانم. فرمود: معنی ابصار را می‌دانید؟ گفتم: بلی. فرمود: یعنی چه؟ گفتم: ابصار یعنی بینش چشمها. فرمود: اوهام قلبها از بینش چشمها بیشتر است پس اوهام او را در نیابند و او اوهام را دریابد.

📕بحار الانوار ج۴ص۳۹

✏️پ‌ن:حضرت رضا علیه السلام اینجا میفرمایند اوهام از دیده ها بالا تر است چه بسا ما جایی را با چشم ندیده ایم ولی تصوری و وهمی از آن داریم حضرت اینجا میفرمایند حتی اوهام هم از درک خداوند عاجزند چه رسد به چشم ها و این سخن مارا روایت امام جواد عليه السلام تایید میکند:

🔻ابو هاشم جعفری گوید: به امام جواد علیه السلام گفتم: «لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ الْأَبْصارَ»؟ فرمود: ای ابا هاشم، اوهام قلبها باریکتر است از بینش چشمها، سند و هند و شهرهائی که نرفتی و به چشم ندیدی به وهم خود در آوری، وهم دلها به او نرسد تا چه رسد به دید چشمها.

📕بحارالأنوار ج۴ص۳۹

#دیدن #رویت #رویت_خداوند #توحید
📌منظور از رضا و سخط خداوند چیست؟

✏️علامه مجلسي رضوان الله علیه در جلد ۴بحار ص۶۳آورده است:

🔻الْقَطَّانُ عَنِ السُّکَّرِیِّ عَنِ الْجَوْهَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَقُلْتُ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنِ اللَّهِ هَلْ لَهُ رِضًی وَ سَخَطٌ فَقَالَ نَعَمْ وَ لَیْسَ ذَلِکَ عَلَی مَا یُوجَدُ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ وَ لَکِنَّ غَضَبَ اللَّهِ عِقَابُهُ وَ رِضَاهُ ثَوَابُهُ.

🔺توحید، امالی صدوق: راوی گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم: ای فرزند رسول خدا به من خبرده که خدا را رضا و سخط باشد؟ فرمود: آری ولی نه مانند مخلوق؛ خشم خدا عقاب او است و رضایش ثواب او[ توحید: ۲۲۹، امالی صدوق: ۱۷۰]

📕بحارالأنوار ج۴ص۶۳

👈در روایت دیگر از امام باقر علیه السلام پرسیده شد منظور از خشم در آیه:«وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوی»چیست حضرت فرمود:هُوَ الْعِقَابُ

📕بحارالأنوار ج۴ص۶۵


#رضا #سخط #غضب #توحید